سه شنبه ۶ تير ۱۳۸۵
وضعيت ساماندهي خيابان هاي مروي و صف
دو پياده راه در يك شهر
000747.jpg
گيتي عابدي
پاي پياده
هيچ وقت فكرش را نمي كردم بتوان چنين آرامشي را در خياباني كه معدن كفش است، پيدا كرد. ديگر خبري از صداي ماشين ها و موتورها نيست و سكوت بر خيابان حكمفرماست. دو طرف خيابان را بسته اند و در آنجا پليس حضور دارد تا هيچ سواره اي آرامش پياده ها را بر هم نزند. البته توقع داشتم كه حداقل صداي بيل و كلنگ به گوشم برسد، اما از آنها هم خبري نيست. از مغازه داري كه در ابتداي خيابان جا خوش كرده در مورد وضعيت آنجا سئوال مي كنم. مي گويد كه يك ماه است خيابان را بسته اند اما هيچ كاري برايش انجام نداده اند.
كوچه مروي كه از خيابان ناصرخسرو شروع و به نماي پامنار ختم مي شود، يكي از قديمي ترين محله هاي تهران است كه به دليل وجود مسجد و مدرسه مروي كه در مركز كوچه در سال ۱۳۳۲ توسط محمدحسين خان مروي ساخته شده، در آن، نامش را اينگونه گذاشته اند. ۲۰۰ سال از عمرش مي گذرد و طولش حدود ۳۵۰ متر است. با رفتن به اين كوچه هم مي توان از بازارش خريد كرد و هم مي شود بناهاي تاريخي زيادي مانند مدرسه مباركه فخريه معروف به خان مروي، بازارچه مروي، عمارت و جلوخان شمس العماره، سراي مظفريان، مسجد آقامحمود(حكيم) را ديد كه هر كدام قسمتي از تاريخ كشورمان را در بر دارند. حدود شش ماه است كه حال و هواي كوچه عوض شده است و علاوه بر غبار زمان، گرد و خاك ناشي از بازسازي آنجا، چهره كوچه را فرسوده تر از گذشته كرده است اما در آينده اي نزديك كوچه مروي به اندازه ۶۰ _ ۵۰ سال و يا شايد بيشتر جوان مي شود . آنطور كه شنيده ام مي خواهند اين كوچه را به پياده راه تبديل كنند و از جمله كارهايي كه براي بازسازي اين كوچه انجام مي شود، به اين قرار است: ۱)مرمت ساختمان ها و بناهاي قديمي  و تاريخي و حتي الگوبرداري از ابنيه اش و تعميم  آنها به بدنه هاي ديگر اين كوچه ۲) ارتقاي كيفيت بافت جديدي كه به مرور زمان احداث شده و هيچ سنخيتي با بافت تاريخي كوچه ندارد. ۳) ايجاد حس امنيت و تسهيل در رفت وآمد ۴) بهسازي زيرساخت ها و تاسيسات شهري ۵)ساماندهي پاركينگ موتورسواران كه در حال حاضر ترافيك سواره اي در محل ورودي كوچه از سمت خيابان ناصرخسرو ايجاد كرده است.
پليس، مردي را كه بيشتر شبيه جوان هاي بيكاري كه زندگي را با مد روز معني مي كنند، تا يك خلافكار، دستبند زده از بين جمعيت بيرون مي آورد. يكي مي گويد كه دزد بوده و آنهم از نوع مسلحش و ديگري با هيجان خاصي اضافه مي كند از جلوي چشم پليس دزدي كرده است. به هر حال ماجراي پليسي به پايان مي رسد و ديوار بتني شكسته مي شود و من مي توانم به كوچه مروي برسم تا ببينم كار اين كوچه بعد از شش ماه به كجا رسيده است. ده ها كارگر را مي بينم كه با بيل و كلنگ به جانش افتاده اند. بعضي جاها را كاملا گود كرده اند و كارگراني خاك ها را جا به جا مي كنند. يكي به كف زمين مي رسد و ديگري به ديوارها و خلاصه اينكه همه مشغول كار كردن هستند و توجهي هم به نگاه هاي پرسشگر من نمي كنند كه چرا مدت بازسازي كوچه اينقدر طول كشيده است. بنابراين ترجيح مي دهم تا مغز سرم پخته نشده، بيش از اين زير آفتاب سوزان نايستم و به دنبال جواب سوالم بروم. دكتر حجت الله ملاصالحي، مدير عامل سازمان زيباسازي شهر تهران جوابگوي سوال هايم است. ملاصالحي جواب مي دهد كه پروژه بازسازي كوچه مروي چند سالي است كه شروع شده و حدود ۳-۲ ماه است كه فعاليتشان را توسعه داده اند و به احتمال زياد تا شش ماه ديگر پروژه به پايان مي رسد. او در ادامه از مشكلاتي كه در راه بازسازي كوچه وجود دارد، مي گويد: كار اين كوچه پيچيدگي هاي خاص خودش را دارد. كاري كه اينجا انجام مي دهيم در چهار جبهه ديوار، سقف،  كف و زيرزمين است كه كابل هاي برق و تلفن را عوض مي كنيم. بعضي از خانه هاي اينجا بسيار قديمي است  و مجبوريم ديوارهايشان را خراب كنيم و دوباره بسازيم. كوچه بسيار تنگ و پرتردد است كه امكان كار در روز را از ما گرفته و مجبوريم بيشتر كار را در شيفت شب انجام دهيم چون در روز نمي شود كوچه را تعطيل كرد. در آخر هم، هزينه مصرفي براي بازسازي كوچه را در حدود يك تا يك و نيم ميليارد تومان پيش بيني مي كند.
باغ سپهسالار، دنباله رو كوچه مروي
غير از كوچه مروي كه دارد به پياده راه تبديل مي شود، قرار است چنين پروژه اي هم در باغ سپهسالار انجام شود. بنابراين سري هم به آنجا مي زنم. هيچ وقت فكرش را نمي كردم بتوان چنين آرامشي را در خياباني كه معدن كفش است، پيدا كرد. ديگر خبري از صداي ماشين ها و موتورها نيست و سكوت بر خيابان حكمفرماست. دو طرف خيابان را بسته اند و در آنجا پليس حضور دارد تا هيچ سواره اي آرامش پياده ها را بر هم نزند. البته توقع داشتم كه حداقل صداي بيل و كلنگ به گوشم برسد، اما از آنها هم خبري نيست. از مغازه داري كه در ابتداي خيابان جا خوش كرده در مورد وضعيت آنجا سئوال مي كنم. مي گويد كه يك ماه است خيابان را بسته اند اما هيچ كاري برايش انجام نداده اند. تعداد كمي خريدار در خيابان حضور دارند و اكثر مغازه ها خلوت است. به طرف يكي شان مي روم كه به ويترين مغازه اش تكيه داده. از وضعيت موجود راضي به نظر نمي رسد و مي گويد:  اينجا را بسته اند، بدون اينكه كاري بكنند و آخرش هم بازش مي كنند. مردي كنار مغازه اش دست در جيب مشغول سوت زدن است و احتمالا بيكاري حوصله اش را سر برده. او مي گويد كه اينجا را آزمايشي بسته اند تا بعدا تصميم نهايي را در موردش بگيرند. تا انتهاي خيابان قدم مي زنم و نظر فروشندها، كم و بيش مثل هم است. بنابراين باز هم به سراغ رئيس سازمان زيباسازي تهران مي روم تا علت بسته شدن شهر كفش ها را برايم توضيح دهد. دكتر ملاصالحي در اين مورد مي گويد: يك ماه طرح آزمايشي داشتيم كه ببينيم وقتي خيابان را مي بنديم اثرات ترافيكي اش روي خيابان هاي اطراف به چه شكل است. اين يك ماه آزمايشي بود تا هم طرحمان تمام شود و هم انتخاب پيمانكار صورت بگيرد و در ضمن مراحل ترافيكي اش را طي كنيم و ان شاء الله از اواسط تيرماه فعاليت اجرايي اين خيابان شروع مي شود.
اما چه كارهايي قرار است در اين خيابان انجام شود؟ ملاصالحي توضيح مي دهد:  قصد داريم نورپردازي  اينجا  را درست كنيم. مبلمان شهري و سايبان قرار دهيم و در ضمن ابنيه تاريخي اش را هم بازسازي كنيم. در كل اينجا را تبديل به يك پياده راه مي كنيم تا خانواده ها در كمال آرامش خريد كنند و جايي را براي استراحت كردن داشته باشند.
پياده راه چيست؟
با توجه به آنچه گفته شد،  كوچه مروي و باغ سپهسالار قرار است به پياده راه تبديل شود، اما راستش درست نمي دانم فرق پياده راه با پياده رو چيست و اصلاً محلي كه قرار است پياده راه شود، چه ويژگي هايي بايد داشته باشد. به همين دليل به سراغ خراساني زاده،  معمار منظر شهري مي روم تا در اين زمينه راهنمايي ام كند. خراساني زاده مي گويد: بستگي دارد كه پياده راه در چه موقعيتي مطرح شود. يعني هم مي تواند در فضاي شهري باشد و هم پارك ها. در ضمن با توجه به شرايط آب و هوايي و اقليمي نقاط مختلف، شرايط فرق مي كند. اين است كه پياده راه ها در ارتباط با نوع شهر و نوع مسيرشان بايستي مجهز باشند؛ چه به لحاظ تناسبات عرض عبور و مرورشان و چه به لحاظ شرايط اقليمي شان و همينطور چه به لحاظ فاصله هايي كه بايستي خدمات جانبي يا ايستگاه هاي نشستن و سرويس هاي مبلمان شهري برايشان فراهم شود. به او مي گويم كه منظورم كوچه مروي و باغ سپهسالار است و او ادامه مي دهد:  اين مسيرها تقريباً در بافت قديم شهري قرار دارند و بيشتر به لحاظ مسائل هويت شهري مطرح هستند و بايد به آنها پرداخته شود. آن هم به اين ترتيب كه كف شان مناسب سازي شود، از نظر عبور و مرور مردم مناسب باشند و همينطور سايبان داشته باشند و در ضمن بايد خدمات مبلمان شهري و خدمات جانبي فراهم شود تا هم جنبه هاي عبور و مرور تامين شود و هم جنبه هاي تفرجگاهي. شنيده بودم كه در نزديكي پياده راه ها بايد پاركينگ طبقاتي وجود داشته باشد. خراساني زاده هم شنيده ام را تاييد مي كند: پاركينگ ها هم بستگي به موقعيت شهري شان دارد. اين مراكزي كه شما مي فرماييد، در بافت هاي شلوغ و پرتراكم شهري هستند و چون بعضا مسير هايي را هم قطع مي كنند، بايد هم مسير هاي عبور و مرور جانبي برايشان پيش بيني شود و هم پاركينگ هاي طبقاتي مناسب در نزديكي شان.

اتوبوس
بزنيد به تخته
چشم بد دور
000750.jpg
هفته هاي تهران عجيب و غريب هستند. اگر فرد نكته بيني هم نباشي، اين عجيب و غريب بودن به چشمت مي آيد. كافي است وقتي پايت را از خانه بيرون مي گذاري و در ايستگاه اتوبوس منتظر هستي، با توقف اتوبوس شگفت انگيزي تهران را ببيني، مي پرسي چرا؟! جواب سؤال با همان دومين قدم كه به پله اتوبوس مي گذاري، داده مي شود.
هفته گذشته بود كه صبح ها مجبور بودي نيم ساعت زودتر از وقت معمول از خانه بيرون بيايي و بعد از سوارشدن به اتوبوس و تحمل فشار حجم مسافران و لگدشدن پا و حركت لخ لخ اتوبوس، در نهايت يكي دو مسير باقي مانده را سوار تاكسي شوي.
اين چند سطر را كه مي خوانيد، بزنيد به تخته چشم بد را هم از آن دور كنيد. چون بايد بنويسم در اين روزهاي آغازين هفته اول تيرماه، به طور شگفت انگيزي اتوبوس ها خلوت و تعداد آنها مثل مور و ملخ در خطوط مركزي زياد شده بود. شنبه وقتي اتوبوس در ايستگاه ايستاد و لابه لاي چهار پنج مسافر ايستگاه به سمتش دويدم، ديدن اتوبوسي با فضاي خالي زياد براي ايستادن تعجب برانگيز بود. اين اتفاق غيرمنتظره را به پاي خوش شانسي و اقبال نيك گذاشتم، در مسير بعدي عقربه هاي ساعت چيزي تا ۸ نمانده بود. تصميم گرفتم ريسك سوارشدن به اتوبوس را با يك نيم نگاه به صف كه شلوغي آن كمتر از روزهاي قبل بود بسنجم و در نهايت خطر كردم و سوار شدم، اما سرعت اتوبوس در زمان حركت باز هم اول صبحم را شگفت انگيز كرد تا آنجا كه برعكس روزهاي قبل هفت، هشت دقيقه زودتر هم به محل كار رسيدم.
صبح روز يكشنبه و دوشنبه اما ترس از مواجهه با صحنه اي غير از آن چيزي كه ديده بودم، وادارم كرد تا يك ربع زودتر از زمان معمول از خانه بيرون بيايم، اما در اين دو روز هم وضعيت مشابه با قبل بود و گزينه اينكه هفته اول تيرماه اين همه خوش اقبال باشم را رد كرد و در نهايت به اين نتيجه رسيدم كه اتفاقي در وضعيت حمل و نقل عمومي به وجود آمده است و يا حتي به جرأت به اين نتيجه رسيدم كه اتوبوس هايي كه شهردار قاليباف قول پيوستن آنها را داده بود، به ناوگان اتوبوسراني تزريق شده است كه اين همه روزهاي خوش اتوبوس سواري را رقم مي زند. موضوع را با يكي از همكارانم كه اتوبوس سوار قهاري است و در اين كار يد طولايي دارد در ميان گذاشتم و او هم با كمي تأمل اين نوسان را در برخي از هفته ها،به خصوص تابستان طبيعي دانست.

زاويه ديد
اين عروس هزارداماد
ماني راد
اگر چه به طور صريح و روشن نمي توان اولين مقام اداره شهر تهران را «شهرداري» دانست، اما با اقدام اخير رئيس جمهور مبني بر اجراي ماده ۱۳۶ و ۱۳۷ برنامه سوم و چهارم توسعه، مي توان اميدوار بود كه تا چند سال آينده- البته در صورت تصويب مجلس- شهرداري در بسياري از حوزه ها، از جايگاه نظارتي فاصله گرفته و تصميم گيرنده و مجري حل بسياري از مسائل شهري باشد.
بي ترديد حضور وزارتخانه هاي متعدد در تهران علاوه بر تحميل هزينه هاي مختلف به شهرداري در حوزه هاي متعدد، موجب مسئوليت هاي موازي در اداره شهر مي شود.
هنوز شهرداري تهران براي انجام بسياري از فعاليت هاي شهري، اختيارات كافي ندارد چرا كه تنها مبدأ تصميم گيري در حوزه هاي مختلف نيست، اما مي توان اميدوار بود كه با اعطاي وظايف بيشتر، شهرداري توانايي انجام بسياري از مسائل پايتخت كه به بحران تبديل شده اند را داراست.
به ويژه اينكه با تهيه طرح جامع و تفصيلي تهران به عنوان يك مبنا براي تصميم گيري، اين امكان مي بايد در اختيار شهرداري قرار گيرد تا بسياري از مسائل پايتخت را حل كند. شهرداري تهران در حالي به عدم برنامه ريزي در معضلات مختلف جاري پايتخت از جمله محيط زيست، ترافيك، حريم شهر، متكديان، ساخت وساز بي رويه و حمل ونقل محكوم است كه هنوز اختيارات لازم در اين حوزه ها را به دست نياورده است. حضور وزارتخانه هاي مختلف و سهم قابل توجه آنان در اداره پايتخت از سويي و عدم هماهنگي بسياري از مديران دولتي از سوي ديگر، موجب ناكارآمدي در اداره پايتخت مي شود. اما اگر شهرداري به عنوان تنها مجري و تصميم گيرنده براي حل معضلات پايتخت شناخته شود، بي ترديد، توانايي حل بسياري از آنها را داراست.
اين اقدام از سويي موجب كاهش تصدي گري دولت در اداره امور مي شود و از سويي با توجه به تجربه مديران شهرداري مي توان آينده اي روشن براي حل معضلات شهري متصور بود. هنوز بسياري از وزارتخانه ها با تقسيم وظايف يا اعطاي بخشي از وظايف خود كه در محدوده شهري است به شهرداري تهران چندان موافق نيستند، اما در اقدامي مناسب و جالب، وزارت كشور بر مبناي ماده ۱۳۶ برنامه سوم توسعه، نخستين گام را برداشته است.
رسول خادم- رئيس كميسيون فرهنگي،اجتماعي شوراي شهر تهران- از واگذاري وظايف ۲۳گانه وزارتخانه ها در دو طرح كوتاه مدت و بلندمدت خبر داد و آمادگي شهرداري تهران و مجموعه مديريت شهري را براي تصدي آن اعلام كرد. او قاطعانه گفت كه شهرداري در پذيرفتن وظايف ۱۴ گانه كه به صورت كوتاه مدت اعطا خواهد شد، آمادگي كامل دارد و براي پذيرفتن ۴ وظيفه از ۹ وظيفه كه مي بايد در طرح بلندمدت به شهرداري واگذار شود نيز آماده است.
البته در صورت تصويب مجلس و اجراي اين طرح، مي توان به مديريت شهري واحد در سال هاي آينده اميدوار بود و ديگر شهرداري را سازماني دست و پا بسته در برابر مشكلات ندانست. ما مي توانيم اميدوار باشيم كه در صورت به سامان رسيدن اين طرح، مشكلات به تدريج از پايتخت رخت ببندد و تهران به آرامي، چهره شهري شايسته را به خود بگيرد؛ شهري كه دوست داشتني و به دور از مشكلات است.

شهرآرا
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
موسيقي
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  موسيقي  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |