چهارشنبه ۷ تير ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۰۲۱ - Jun 28, 2006
شهر تماشا
Front Page

گفت وگو با مايكل وينتر باتم كارگردان جاده گوانتانامو
اميد درگوانتانامو معنايي ندارد
ترجمه: نيره رحماني
003759.jpg
مايكل وينتر باتم كارگردان فيلم جاده گوانتانامو يكي از چهره هاي پركار و موفق در عرصه فيلمسازي است. او در اين فيلم، داستاني بحث برانگيز را درباره سه نوجوان انگليسي كه بدون هيچ اتهامي دو سال در گوانتانامو نگه داشته شده بودند را نقل مي كند.
جاده گوانتانامو يك نمايش قابل تحسين است در اين مورد كه چطور 3 مسلمان انگليسي به گونه اي وحشيانه دستگير مي شوند و بيش از 2 سال در زندانهاي گوانتانامو گرفتار مي شوند.
در گفت وگوي زير وينتر باتم در رابطه با چگونگي ساخت اين فيلم صحبت مي كند.
* فيلم اخير شما (جاده گوانتانامو) داراي موضوعي متفاوت و غير معمول است، چه عاملي باعث شد تا نسبت به ساخت اين فيلم علاقه مند بشويد؟
- اگر به خاطر داشته باشيد ما درباره قضيه تيپتون۳ (Tipton Three) در اخبار بسيار شنيده بوديم و روزنامه ها نيز در اين مورد مطالب زيادي را به چاپ رساندند. خواندن اين مطالب تا حدودي كنجكاوي ما را تحريك كرد. از اين رو تصميم گرفتيم تا با وكيل آن سه جوان (گاره پرس) صحبت كنيم. او شرايطي را فراهم كرد تا ما با آن سه نفر ملاقات كنيم. خوشبختانه آنها هم مايل بودند تا در مورد حوادث پيش آمده صحبت كنند.
* در نشست هايي كه شما با آن سه جوان داشتيد در مورد چه مسائلي صحبت شد؟ به نظر مي رسد كه آن سه نفر ضربه روحي شديدي را تحمل كرده اند، شما آنها را چطور ارزيابي مي كنيد؟
- يك مسئله بسيار جالب در مورد آنها وجود داشت و ما فهميديم كه 2 نفر از آنها در زمان آن اتفاق نوجوان بودند و يكي ديگر تازه 21 سالش تمام شده بود و هيچكدام از آنها تا قبل از اينكه محل زندگي شان را ترك كنند و دستگير بشوند نه جزو گروه سياسي خاصي بوده و نه حتي مذهبي بودند. حتي پس از گذشت چند سال زماني هم كه ما با آنها صحبت مي كرديم همين گونه بودند. نكته قابل توجه در مورد اين داستان اين بود كه آن سه نفر، آدمهاي عادي و معمولي بودند كه درگير يكسري اتفاقات غيرعادي شده بودند. به همين خاطر زماني كه آنها وقايع را شرح مي دادند، ماجرا به شيوه اي فوق العاده طبيعي و باورپذير نقل مي شد. آنها به مانند كساني بودند كه در مورد تعطيلاتشان صحبت مي كنند؛تعطيلاتي كه در جهنم گذرانده اند.
* چه طور شد كه شما با وجود اينكه مصاحبه هايي با آن شخصيت ها انجام داديد، اما در فيلم صرفاً به كيفيتي مستندگونه بسنده نكرديد و حالتي دراماتيك به آنها بخشيديد؟
- شيوه اصلي ما در اين فيلم آن بود كه از طريق يكسري مصاحبه هاي مستقيم دريابيم كه واقعاً چه اتفاقاتي براي آنها رخ داده است. نكته برجسته اي كه وجود داشت و ما حتماً مي خواستيم آن را به مردم نشان بدهيم، آن بود كه اينها نوجوانان انگليسي خيلي معمولي و عادي بودند كه در اين حادثه گير افتاده بودند و اين جالب بود چرا كه همواره ما شنيده بوديم افرادي كه در گوانتانامو هستند خطرناك ترين تروريست هاي جهان اند. و همين مسئله باعث شده بود تا وجود چنين زندان هاي وحشيانه و غيرقانوني لازم به نظر برسد. از اين رو زماني كه ما چند نفر از زندانيان گوانتانامو را از نزديك ديديم و متوجه شديم كه آنها چقدر انسانهاي بي گناه و بي خطري هستند، دلمان مي خواست تا در اين فيلم نشان بدهيم كه بين آنچه ما در مورد گوانتانامو مي پنداشتيم با حقيقت آن چقدر فاصله دارد. در واقع ساده ترين و در عين حال تاثيرگذارترين شيوه براي روايت داستان، اين بود كه آنها در طول فيلم داستان خودشان را نقل كنند.
* داستان فيلم جاده گوانتانامو دقيقاً براساس تجربيات آن سه جوان زنداني نقل مي شود يا اينكه شما مسائلي را به آن اضافه كرده ايد؟
- ما تمام سعي و تلاش خودمان را انجام داديم تا داستان آنها را دقيقاً با كلام خودشان به تصوير بكشيم چرا كه تمام اين حوادث به واقع رخ داده بود، اما در كنار آن ما بايد يكسري اطلاعات بيشتري را هم ارائه مي داديم براي اينكه اين مسئله از زواياي مختلف مورد بررسي قرار گيرد.
* مسئله مبهمي وجود دارد كه در فيلم به خوبي به آن پرداخته نمي شود و كاملاً روشن نيست كه آن سه جوان به چه دليل به افغانستان رفته اند و انگيزه آنها چيست!
- در واقع آنها به مسجدي در پاكستان مي روند؛ محلي كه امام جماعت مسجدشان گفته بود كه آنها از آن طريق مي توانند به مردم افغانستان كمك كنند. به نظر مي رسد كه آن مسجد به مانند يك سازمان است براي افرادي كه مي خواهند در افغانستان كار كنند و كمك كنند. به همين خاطر است كه آنها روز بعد سوار يك واگن قطار مي شوند. حالا اينكه انگيزه اصلي آنها در پشت اين مسائل چيست، ظاهراً ديدن افغانستان براي آنها جالب بوده و نكته اي كه در فيلم به آن اشاره شد اين بود كه آنها دوست داشتند افغانستان را ببينند و به مردمي كه در آن محل زندگي مي كنند، كمك كنند. ممكن است وقتي در مورد انگيزه يك كار سوال مي شود، نتوانيم آن انگيزه اصلي را شرح بدهيم چرا كه عوامل مختلفي در يك كار، تأثير دارند.
* شما در اين فيلم هم مانند فيلم به سارايوو خوش آمديد داستان فيلم را با اخبار مربوط به آن جلو برديد. چه مسئله اي باعث شد تا شما در اين فيلم هم به همان شيوه عمل كنيد؟
- خب! دلايل مختلفي براي انتخاب اين شيوه مطرح بود. ما همگي مي دانستيم كه در افغانستان چه وقايعي رخ داده است و آن را از طريق اخبار و رسانه ها دنبال كرده بوديم. از اين رو با اشاره به برخي از اين قسمت ها قصد داشتيم پاره اي از اين حوادث را بار ديگر به ياد مردم بيندازيم. حقيقت آن است كه ما مي خواستيم اين اخبار مربوط به افغانستان را با تجربه هايي كه آن سه نفر در آن سرزمين داشتند، مقايسه كنيم و تفاوت آنچه از نقطه نظر دوربين ها و شبكه هاي خبري آمريكايي بيان مي شد را با واقعيت، به تصوير بكشيم. در واقع اين دوربين ها در محلي كه پسرهاي مورد نظر ما حضور داشتند، نبودند. به اين ترتيب شما از دو منظر حوادث را دنبال و آن  را بررسي مي كنيد؛ از يك سو از منظر گزارشگران و از سوي ديگر، از منظر جوانان داستان ما. به طور كلي استفاده از اخبار جاري روز به ما كمك كرد تا داستانمان را به ساده ترين و سريع ترين شكل ممكن بيان كنيم.
* براي ساخت اين فيلم، شما از بازيگراني استفاده كرديد كه تا قبل از اين فيلم تجربه بازيگري نداشتند. چرا با بازيگران حرفه اي كار نكرديد؟
- ما قصد داشتيم تا جايي كه ممكن است از افرادي استفاده كنيم كه گذشته اي مشابه با آن سه نفر داشته باشند. مسئله ديگري كه وجود داشت اين بود كه 2نفر از آنها در سن نوجواني بودند. بر همين اساس تا حدودي دست ما در استفاده از بازيگران حرفه اي بسته بود و مجبور بوديم با كساني كار كنيم كه تجربه بازيگري چنداني نداشتند.
* قسمت هايي در فيلم هست كه به نظر مي رسد بسيار مستند و واقعي اجرا شده اند. ظاهراً حين انجام كار، شما دست بازيگران را باز گذاشته ايد و بخش هاي زيادي از فيلم را به صورت بداهه كار كرده ايد.
ما در اين فيلم براي بازيگران شرايطي را به وجود آورديم كه به صورت تجربي كار كنند و به صورت بداهه، در اين موقعيت ها به شيوه خودشان عمل كنند، اما به هر حال ما بايد جلوي انحراف آنها را از موضوع مي گرفتيم چرا كه مي خواستيم قصه فيلم درست بر اساس گفته آن سه نفر جلو برود و تا حد ممكن عين واقعيت باشد. به همين خاطر سه بازيگر ما آن سه پسر واقعي را ملاقات كردند و ساعت هاي بسياري را با آنها گفت وگو كردند. به اين ترتيب بازيگران فيلم متوجه شدند كه آن شخصيت هاي اصلي چه كساني هستند. علاوه بر اين، بازيگران ما دست نوشته هاي گفت وگوها را هم خواندند و كاملاً از داستان وجزئيات آن مطلع بودند. البته فكر مي كنم اگر آنها به جاي خودشان هم بازي مي كردند، چندان تفاوتي نداشت، چرا كه آنها نسبتاً به شفيع و راحل و آصف شباهت داشتند و تقريباً انسان هايي بودند با خصوصياتي شبيه به همديگر. از سوي ديگر قصه ما درباره روابط دروني شخصيت  ها با يكديگر نبود، چرا كه اين داستان با خلق يك درام فرق مي كرد. ما صرفاً قصد داشتيم يك داستان واقعي از زندانيان گوانتانامو را نقل كنيم.
* نظر بازيگران در مورد اين داستان چه بود؟ آيا آنها هم تحت تأثير موضوع آن قرار گرفتند؟
- البته فكر مي كنم شما بايد از خود آنها بپرسيد، اما تا آنجا كه من اطلاع دارم، سفر به افغانستان، پاكستان و ايران براي آنها بسيار لذتبخش و جالب بوده. درمورد تأثير موضوع فيلم روي آنها بايد بگويم اگر فيلم بتواند روي تماشاگران تأثير بگذارد مسلماً  روي بازيگران هم مي تواند تأثير بگذارد.
* پروژه قبلي كه شما بر روي آن كار كرديد داستان خروس و گاو بود. فكر نمي كنيد ساخت اين فيلم تحولي عجيب وغريب باشد؟
- بله! حق با شماست.
* به طور كلي در فيلم هاي شما تنوع زيادي بوده است. آيا ژانري هست كه شما تا امروز سراغ آن نرفته باشيد و به آن علاقه مند نباشيد؟
- به طور كلي تجربيات جديد براي من لذتبخش است. من دوست دارم روي فيلم هايي با موضوعات مختلف كار كنم. مثلاً  در مورد همين فيلم جاده گوانتانامو بايد بگويم در برخي از قسمت ها، اين فيلم جنگي بود و در برخي قسمت هاي ديگر جاده اي و يك سري از بخش ها هم در زندان بود كه البته تمام اين بخش ها براي من جالب بودند. واقعيت اين است كه من دوست ندارم فيلم هايي بسازم كه همگي شبيه به همديگر هستند.من يك فيلم جاده اي  ديگر هم داشتم به نام در اين جهان كه در پاكستان ساخته شده بود و برنده جايزه خرس طلايي جشنواره برلين در سال 2003 شد. به نظر من يك فيلمساز هنگامي كه يك فيلم مي سازد، به نوعي ريسك انجام مي دهد و دست به انجام كارهايي مي زند كه نمي داند در نهايت به كجا منتج مي شود. به هر حال من فيلم هاي متفاوت را ترجيح مي دهم و دوست ندارم روي موضوعات تكراري كار كنم.
* شما تا به حال به هاليوود رفته و در آنجا كار كرده ايد؟
- حقيقت اين است كه بسياري از فيلم هايي كه در اينجا كار شده است مثل داستان خروس و گاو با سرمايه آمريكايي ساخته شده است اما در مجموع من به اين فكر نمي كنم كه فيلمم را كجا بسازم؛ مهم اين است كه در همه فيلم هايي كه ساخته ام، نظرات و عقايدم را مطرح مي كنم. به عنوان نمونه همين فيلم جاده گوانتانامو فيلمي نبود كه سفارشي ساخته شده و نظرات كسي در آن دخيل باشد.
* فيلم در اين جهان توانست جوايز بسياري را به همراه بياورد و از سوي منتقدين هم از آن به عنوان يكي از بهترين فيلم ها ياد شده است اما اين در حالي بود كه در نمايش عمومي، اين فيلم نتوانست تماشاگران زيادي را به خودش جلب كند. اينكه با برخي از فيلم هاي شما اينگونه رفتار مي شود، شما را ناراحت مي كند؟ آيا اين مسئله بود كه باعث شد شما تصميم بگيريد فيلم جديدتان را براي تلويزيون هم بسازيد؟
- در اين جهان واقعاً  نمايش و پخش خيلي محدودي در اينجا داشت و در ديگر كشورها به صورت گسترده تري پخش شد كه اين مسئله كمي ناراحت كننده بود. وقتي شما يك فيلمساز انگليسي باشيد و فيلم هايتان را هم در انگليس بسازيد ولي آنها در مناطق ديگر نمايش وسيع تري داشته باشند خب مسلماً  اين مسئله ناراحت كننده است و در مورد فيلم جاده گوانتانامو يكي از نكات برجسته كار اين است كه ما با كانال 4 تلويزيون همكاري داشته ايم و اين فيلم مي تواند در سطح تلويزيوني به صورت وسيعي پخش شود. علاوه بر اين، فيلم به برلين هم مي رود و در سينماهاي خارجي هم به نمايش درمي آيد.موضوع اين فيلم در مورد گوانتانامو است؛ مسئله اي كه در حال حاضر رخ مي دهد و هر چقدر زودتر و در سطح گسترده تري توسط مردم ديده شود، مي تواند بازتاب بهتري داشته باشد. از طرف ديگر من فكر مي كنم اين نوع داستان ها اگر در تلويزيون پخش شوند مي توانند تماشاچيان بيشتري داشته باشند.
* در فيلم جاده گوانتانامو يك سري از عناصر و المان هاي فيلم هاي سياسي وجود دارند. شما به بازتاب هايي كه فيلم مي تواند به دنبال داشته باشد هم توجه داريد؟
- وقتي شما فيلمي مي سازيد يعني اينكه حرفي براي گفتن داريد و اميدوار هستيد كه اين فيلم تأثير ويژه اي داشته باشد و البته نگران ميزان تأثيرگذاري فيلم هم هستيد. آن سه پسر هم دلواپس بازتاب داستانشان بودند. اتفاقي كه در زندگي آنها رخ داد بسيار وحشتناك بود و اين كه مردم بدانند چطور اين پسرهاي معمولي درگير اين حوادث غيرمعمول شده اند خيلي خوب است. مردم بايد آگاه بشوند و واقعيت ها را بشناسند و فقط به گفته هاي بوش و بلر اكتفا نكنند. آنها مي خواهند به مردم القا كنند جنگي كه پيش آمده يك مبارزه عليه ترور و تروريسم است و در اين درگيري، خوبي عليه شر مبارزه مي كند و برخي از مردم با ساده لوحي اين حرف ها را باور مي كنند ولي اگر كسي اين فيلم را تماشا كند مي تواند به واقعيت هاي پنهان شده پي ببرد و ديگر آن گفته هاي فريب آميز گمراه كننده سياستمداران را باور نمي كند.
در هر حال ما فيلم را مي سازيم و در نهايت، خدا مي داند كه چه بازتابي مي تواند در ميان مردم به دنبال داشته باشد.

فيلمسازي سياسي
003762.jpg
مايكل وينتر باتم فيلمساز سرشناس سينماي انگليس يك كارگردان سياسي است. او در فيلم هايش به بررسي مسائل روز و حاد سياسي مي پردازد. نكته جالب در كارهاي اين فيلمساز اين است كه در كارهايش توجه خاصي به قاره آسيا دارد. در اين دنيا كه سه سال قبل يكي از جوايز بزرگ جشنواره برلين را گرفت (و نمايش موفقيت آميزي هم در جشنواره  فيلم فجر داشت) قصه نوجواني افغاني را به تصوير مي كشد كه بعد از يك سفر طولاني و اوديسه وار خودش را به اروپا مي رساند.
او كه به بررسي مسائل پشت پرده شركت هاي چند مليتي مي پردازد، بخشي از حوادث خود را به آسياي جنوب شرقي منتقل مي كند. جاده اي به گوانتانامو- كه دوباره زمستان سال قبل يكي از جوايز اصلي جشنواره برلين را گرفت- بازگشت وينتر باتم به سبك فيلمسازي در اين دنيا است. اين فيلم هم كاري نيمه مستند و جاده اي است كه بسياري از صحنه هاي آن با دوربين  روي دست فيلمبرداري شده است.
فيلم را وينتر باتم با همكاري مت وايتكراس كارگرداني كرده است. قصه اين فيلم 95دقيقه اي بر اساس يك ماجراي واقعي نوشته شده است. ريزاحمد، فرهاد هارون، شاهد اقبال و عرفان عثمان بازيگران فيلم هستند. در عين حال فيلم روايت ها و شهادت هاي راحل احمد، عاصف اقبال و شفيق رسول سه نفري كه قصه فيلم براساس ماجراهاي زندگي آنان ساخته شده را نيز در لابه لاي حوادث خود دارد. فيلم يك سفر جهنمي و پرفراز و نشيب را به تصوير مي كشد كه درباره سه جواني است كه نه اهل سياست هستند و نه چندان هم مذهبي فكر مي كنند. آنها در تله ماجراهايي خطرناك گير مي افتند كه هيچ سهمي در آنان نداشته اند. فيلم با نمايش معصوميت و سادگي آنها در انگلستان و پاكستان شروع مي شود و با وحشت و ترور در افغانستان و خليج گوانتانامو ادامه مي يابد. بخش دوم- بر اساس آنچه كه فيلمساز براساس شهادت هاي خود جوانان دستگير شده به تصوير مي كشد- شامل بازجويي هاي سخت، تهديد، دروغ و تحقير مي شود. فرماندهان نظامي و مأمورين اطلاعاتي كه فكر مي كنند اين نوجوان ها تروريست هستند، آنها را به شدت تحت فشار قرار مي دهند. فيلم وينتر باتم را مي توان فيلمي سياسي و جاده اي تفسير كرد.

نگاه
تلاش براي بازسازي حقيقت
003765.jpg
تيرداد هروي- جاده گوانتانامو به شكل تأثيرگذاري آغاز مي شود. بخشي از يك فيلم خبري كه در آن جرج دبليوبوش در كنار توني بلر كه چهر ه اي عبوس و گرفته دارد ايستاده است، بوش با اطمينان خاطري كه گويي هيچ مو لاي درزش نمي رود مي گويد بازداشت شدگان گوانتانامو همگي افراد مجرم و گناه كاري هستند!
اما فيلم وقايعي را دنبال مي كند كه درست اثبات عكس اين حرف ها است. شخصيت هاي اصلي فيلم سه جوان مسلمان هستند كه داستانهايي را از گوانتانامو نقل مي كنند كه درست نقطه مقابل اين ادعاست. نه فقط اين كه در آنجا انسان هايي بي گناه يافت مي شوند كه مدت هاست در زندان به سر مي برند بي اين كه بدانند گناهشان چيست؟ بلكه زندانيان از گناهكار و بي گناه با شرايطي غيرانساني دست به گريبانند. زندانياني كه با ترس، تهديد و هراسي عميق روزگار مي گذرانند. كساني كه تحت فشارهاي رواني بايد دست به اعتراف بزنند. در گوانتانامو اميد معنايي ندارد و حتي آن گاه كه شانس با شخصيت هاي اصلي اين قصه همراه مي شود و از اين جهنم خلاصي پيدا مي كنند. هيچ توضيح يا معذرت خواهي براي اشتباهي كه صورت گرفته در ميان نيست.
فيلم تنها شرح زندگي اين سه جوان نيست بلكه در حقيقت حكايت آن زندانيان ديگر نيز هست؛ كساني كه در زندان باقي مي مانند و با وحشت و اضطرابي كه در آنجا موج مي زند دست و پنجه نرم مي كنند.
جاده گوانتانامو فيلمي است كه بر پايه  پاره اي حقايق موجود ساخته شده است روايتي دست اول كه فيلمسازان جز اندك تغييراتي آن هم در مليت سه شخصيت اصلي به كليت آن وفادار مانده اند.
اصل قصه درباره سه جوان پاكستاني است اما در فيلم آنها به سه جوان انگليسي مسلمان بدل شده اند. در اصل قصه شخصيت ها براي شركت در يك مراسم عروسي گرد هم جمع مي شوند و پس از آن حوادث ديگر رخ مي دهد اما در فيلم ماجرا تغيير كرده است.
به هر حال آنچه مهم است دستگيري اين سه جوان در افغانستان است؛ جايي كه نيت انجام اقدامات انسان دوستانه به گردابي هولناك بدل مي شود و آنها گرفتار نيروهاي آمريكايي شده و سر از گوانتانامو درمي آورند.
و از اين پس اين سه جوان به شرح روزهاي دشواري كه در گوانتانامو سپري كرده اند مي پردازند؛ روزگار سياهي كه كار بعضي از زندانيان را تا سر حد خودكشي پيش مي برد.
آنها ترجيح مي دهند كه به زندگي خود پايان دهند تا اين كه درگير چنين اوضاع و احوالي گردند.
شيوه روايت فيلم آميزه اي است ميان مستند و داستان، بخش هايي از فيلم از زبان شخصيت هاي اصلي فيلم و به شكلي مستندگونه روايت مي شوند و گاه صحنه ها بازسازي مي شوند. اما در واقع همه آنچه تماشاگران شاهد هستند بازسازي حقيقتي است كه از زبان سه شخصيت اصلي بازگو شده است؛ آن سه جوان پاكستاني كه فيلمسازان گفتگوهايي را با آنها ترتيب داده اند و سپس بر مبناي حرف هاي آنها فيلمنامه اي را نوشته اند با سه شخصيت ديگر؛ سه شخصيتي كه درست گرفتار همين بلايايي مي شوند كه در اصل ماجرا وجود داشته است.
آن گونه كه به نظر مي رسد فيلمسازان تمام سعي خود را به كار برده اند كه از مسير حركت منحرف نشوند و حقيقت را همان گونه كه هست بازسازي كنند؛ حقيقتي كه باور كردن آن سخت دشواري كند.
جاده گوانتانامو يك فيلم تلويزيوني است كه قرار شده بر پرده بزرگ سينماها به نمايش درآيد، فيلمسازان براي آن كه كيفيت مستندگونه فيلم حفظ شود از بازيگران حرفه اي استفاده نكرده  اند، بازيگران فيلم چهره هايي غيرحرفه اي هستند كه چگونگي كارشان به شكلي حساب شده با
بداهه كاري آميخته شده است. اما اين بداهه كاري به شكل كنترل شده اي صورت پذيرفته تا كيفيت حقيقي صحنه از ميان نرود.

بازي
Winning Eleven 10
سيستم :PS2
سبك: ورزشي
003768.jpg
آخرين نسخه از فوتبال پر طرفدار شركت Konami و رقيب سرسخت سري FiFa وارد بازار شد. به رغم افزايش شماره هاي عناوين Winning Eleven ، در ظاهر اين نسخه ها با نسخه هاي پيشين تفاوت چنداني ندارد و فوتبال، فوتبال است. اما هوش مصنوعي دروازه بان، تغييرات در نقل و انتقالات بازيكنان بين شبكه و همچنين توان ساختن تيم منتخب از جمله قابليت هاي جديد WE 10 است.
گزارش بازي كماكان ژاپني است و بايد براي شنيدن گزارش انگليسي همچنان در انتظار نسخه اروپايي –آمريكايي Pro Evolution Soccer باشيد . حركات بازيكنان كمي بهتر و نرمتر از نسخه هاي قبلي شده. مي توانيد بين بازيكنان معروف دنيا گشته و بهترين ها را در قالب يك تيم منتخب بگنجانيد.
تغيير دادن سيستم ها، تعويض ها و ساير ريزه كاريها همانند نسخه هاي قبل همچنان برگزار است. WE 10 با توجه به حال و هواي حاضر و وضعيت جام جهاني بي شك يكي از پر طرفدارترين عنوانهاي بازي موجود در بازار است.
Half life 2
سيستم:PC, Xbox
سبك: اكشن
003771.jpg
معروفتـــريــــــن و مشهورترين عنوان اول شخص تيراندازي همين بازي Half life است كه پس از دو سال تبليغ و سروصدا سرانجام وارد بازار شده است. بازي ماجراي گوردون فريمن است كه با يك هياهو و نابساماني حاصل از حمله موجودات بيگانه مواجه مي شود. اكشن بازي به همراه تركيب با سواري وسايل نقليه مختلف فضاي متنوع و جالبي را در اين بازي ايجاد كرده است.
برخلاف عنوان ديگر معروف اول شخص (يعني Doom 3) كه اكثر محيط ها تاريك و رعب آلود طراحي شده، محيط ها در Half life روشن و فضاها در محيط خارج از ساختمان طراحي شده اند.
در برخي از مراحل شما بايد گوردون را سوار بر هاوركرافت از مسيرهاي مختلف بازي عبور دهيد. گرافيك بازي (نه در قياس با كارهايي مثل FEAR ) اما در كل خوب و زماني جزو بهترين هاي دنياي بازي ها محسوب مي شد اما موتور بازي گرافيك هاي خوب و پر جزئيات را به خوبي و به راحتي اجرا مي كند. تنها نكته اي كه در بازي كمي ناقص به نظر مي رسد اينجاست كه شما در حين سوار شدن بر هاوركرافت، دست و پاي فريمن را نمي بينيد و انگار موتور توسط نيروهاي نامرئي كنترل مي شود. اما در كل HLQ يكي از زيباترين و جالب ترين عنوان هاي اول شخص در دنياي بازي هاي كامپيوتري است.

تحمل نظر مخالف
سعيد مروتي- فيلم تصادف ساخته پل هگيس از همان ابتداي نمايشش با موجي از ستايش و تحسين روبه رو شد. اواخر پاييز سال گذشته كه امكان ديدن فيلم در اينجا هم فراهم شد، سينمايي نويسان ايراني هم با موجي كه منتقدان آمريكايي و اروپايي به راه انداخته بودند همنوا شدند. شاهكار بودن فيلم و نه حتي خوب بودنش، يك اصل بديهي انگاشته شد. پس از ماجراي اسكار، كساني هم كه با سياست سكوت با اين فيلم برخورد كرده بودند، خود را موظف دانستند كه پرونده هاي عريض و طويل براي برنده اسكار بهترين فيلم دربياورند كه البته كاملاً هم طبيعي بود. در ميان انبوهي از ستايش هايي كه نثار اين ساخته پل هگيس شده، يكي دو نفر هم مثل نگارنده بودند كه تصادف را شايسته اين همه تحسين نمي دانستند.
تصادف بنا به دلايلي كه قبلاً شرحش را در همين صفحات نوشته ام در بهترين حالت يك فيلم متوسط است كه صرفاً به خاطر مضمونش مورد توجه قرار گرفته است؛ چنان كه در انبوه ستايش هاي به عمل آمده از فيلم، به مايه انسان دوستانه اش بيش از هر چيز اشاره شده است.
نكته جالب توجه واكنش برخي از دوستداران تصادف به منتقداني است كه فيلم را به هر دليلي دوست ندارند.
با توجه به اين كه منتقدان مخالف برنده اسكار بهترين فيلم امسال، در اقليت محض به سر مي برند؛ اين ميزان الزام به پاسخگويي و بعضاً متلك پراني، كمي بي منطق و بي دليل جلوه مي كند؛ به خصوص اين كه به هيچ كدام از ايراداتي كه به فيلم گرفته شده، اشاره اي نمي شود و صرفاً از اين كه دو سه نفر با پسند روز همراهي نكرده اند، انتقاد به عمل مي آيد. بعضي وقت ها بد نيست كمي هم نظر مخالف را تحمل كنيم. اين چيزي است كه اتفاقاً خود فيلم تصادف هم قصد بيانش را دارد.
وقتي فيلم محبوب يك شخص تا اين اندازه مورد توجه قرار مي گيرد و از مردم عادي گرفته تا منتقدان و اعضاي آكادمي، زبان به ستايش آن مي گشايند، مي شود قدري خويشتن دار بود و به نظرات مخالف هم احترام گذاشت.

|   اجتماعي    |    ادب و هنر    |    اقتصادي    |    دانش فناوري    |    بـورس    |    زادبوم    |
|   حوادث    |    بين الملل    |    فرهنگ و آموزش    |    سياسي    |    شهر تماشا    |    سلامت    |
|   شهري    |    ورزش    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |