نگاهي به ضرورت ايجاد شهرهاي هوشمند
رؤياي يك آرمانشهر
وحيد ه ابراهيم نيا
|
|
كلانشهرهاي هوشمند
ضرورت گسترش فناوري اطلاعات و مهياساختن زمينه هاي دستيابي به شهر هوشمند- خصوصاً در كلان شهرهايي مانند تهران، مشهد، اصفهان، تبريز و... كه با تراكم بالاي ترافيك، آلودگي زيست محيطي و در پي آن هزينه هاي بالاي تأمين سوخت و زيرساخت هاي مورد نياز شبكه راه و مشكلات روحي- رواني شهروندان به علت اتلاف وقت در خيابان ها، ادارات و ساير مراكز روبه رو هستند- بديهي مي نمايد.استفاده از فناوري هاي نوين براي ارائه خدمات به «ارباب رجوع» يكي از گام هاي ايران به سمت مديريت الكترونيك شهر است. استفاده از GIS در يكپارچه سازي اطلاعات مربوط به شهر مشهد را مي توان از نمونه هاي موردي آن دانست.
با توجه به توسعه روزافزون سيستم هاي مبتني بر فناوري اطلاعات و نفوذ آنها به عرصه شهر و شهرنشيني در جهان، بررسي زمينه و خاستگاه شهر هوشمند به عنوان يك پديده، اجتناب ناپذير است. رؤياي كلانشهرهايي كه بر تمام مشكلات زيست محيطي و اجتماعي و فرهنگي و... غلبه كرده اند، چندان دور از دسترس نيست. شايد مروري بر انديشه هاي پايه گذاران تمدن نوين، چندان بي راه نباشد؛ تمدني كه بر جامعه اطلاعاتي مبتني است و از دغدغه هاي انسان صنعتي در آن خبري نيست. ايران با داشتن كلانشهرهاي گوناگوني كه با مشكلات متعدد درگيرند، گام هاي تازه اي را به سمت اين پديده جديد آغاز كرده است؛ قدم هايي كه شايد در فوران زندگي در كلانشهرها به چشم نيايد، اما بي ترديد لزوم توجه به مباني اوليه براي شكل گيري شهرهاي هوشمند ضروري است.
ضرورت دستيابي به شهر هوشمند
مانوئل كاستلز- جامعه شناس و برنامه ريز اروپايي- شكل گيري جهان نوپاي اين هزاره را به اواخر دهه ۱۹۶۰ و نيمه دهه ۱۹۷۰ نسبت مي دهد. به اعتقاد او، تقارن تاريخي سه فرايند مستقل «انقلاب تكنولوژي اطلاعات»، «بحران هاي اقتصادي سرمايه داري و دولت سالاري و تجديد ساختار متعاقب آنها» و «شكوفايي جنبش هاي اجتماعي- فرهنگي همچون آزادي خواهي، حقوق بشر، فمينيسم و طرفداري از محيط زيست»، يك ساختار نوين اجتماعي مسلط يعني جامعه شبكه اي، يك اقتصاد نوين يعني اقتصاد اطلاعاتي جهاني و يك فرهنگ نوين يعني فرهنگ مجاز واقعي به وجود آورده است.
انقلاب تكنولوژي اطلاعات، ظهور اطلاعات گرايي را كه شالوده يك جامعه نوين است سبب شده است. در اطلاعات گرايي، توليد ثروت، اعمال قدرت و ايجاد معيارهاي فرهنگي به توانايي تكنولوژيك جوامع و افراد وابسته است و كانون اين توانايي، تكنولوژي اطلاعات نام دارد. اين منطق شبكه سازي فراگير، تمام عرصه هاي زندگي اجتماعي و اقتصادي را دگرگون مي سازد. بدين ترتيب جمعيت ها و سرزمين هايي كه در اين شبكه هاي اطلاعاتي فاقد ارزش و فايده باشد، از شبكه هاي سرمايه، نيروي كار، اطلاعات و بازارها بيرون رانده مي شود. حذف اجتماعي و زائدبودن اقتصادي بخش هايي از جوامع، ناحيه هايي از شهرها، مناطق و حتي كل كشورها، پديده اي را به وجود مي آورد كه كاستلز آن را «جهان چهارم» مي نامد.
در عصر اطلاعات، منطق متداول شبكه هاي جهاني مسلط چنان فراگير و بانفوذ است كه تنها راه بيرون آمدن از زير سلطه آنها، بازسازي معني بر اساس نظامي از ارزش ها و باورهاي كاملاً متمايز است.ميشل بتي نيز در اين باره مي گويد: «تا سال ۲۰۵۰ هر چيزي در اطراف ما، فرمي از يك كامپيوتر خواهد بود. تاكنون شاهد حجم گسترده اي از هم گرايي ارتباطات و كامپيوترها در شهرها بوده ايم؛ شاهراه ها و بزرگ راه هاي كامپيوتري شده، ساختمان هاي هوشمند و... . اما به نظر مي رسد تا ۵۰ سال ديگر خود شهر هم به يك منظومه عظيم از كامپيوترها تبديل شود... . ارتباطات رسانه اي و شبكه سازي كه يك نسل پيش آن را غيرقابل تصور مي پنداشتيم، اكنون فرصت هاي كاملاً جديدي را براي شناخت و برنامه ريزي شهرها ارائه مي كند».بنابراين هر جامعه اي براي حفظ و ارتقاي جايگاه خود در جامعه اطلاعات، ملزم به فراهم ساختن زمينه هاي ورود به اين شبكه جهاني است. به ويژه اينكه كاركردهاي يك شهر هوشمند همچون كار از راه دور، آموزش از راه دور، بانكداري الكترونيك، مديريت الكترونيك و خريد و تجارت از راه دور، مي تواند بهبود قابل توجهي در مسائل بحراني كلانشهرها به وجود بياورد.
كار از راه دور موجب انگيزه براي بهبود همزمان قابليت توليد و اقتصادي بودن كار، كاهش سفرهاي اداري، كاهش ترافيك، آلودگي هوا و استفاده از اتومبيل مي شود.
خريد از راه دور به كاهش اهميت مكان براي خرده فروشي و تجارت و كاهش ابعاد مناطق تجاري و قدرت زمين داران مي انجامد. با كم شدن ارزش زمين در شهر اطلاعاتي، زمينه هايي براي حل مشكل فقر مسكن ايجاد مي شود.
بانكداري الكترونيك بسياري از مشكلات نظام پولي از قبيل هزينه هاي چاپ اسكناس، جعل اسكناس و غيره را تاحدي كاهش مي دهد. علاوه بر اين، بسياري از فعاليت هاي اداري زائد نيز حذف مي شود.
علاوه بر آن، در فضاي اينترنتي به علت نبود نياز به حمل و نقل پول در مسيرهاي طولاني، امنيت بيشتري مي يابد و كاهش فشارهاي ترافيكي و زيست محيطي، قابليت فضاهاي همگاني شهري را بالا مي برد.
بنابراين ضرورت گسترش فناوري اطلاعات و مهياساختن زمينه هاي دستيابي به شهر هوشمند- خصوصاً در كلان شهرهايي مانند تهران، مشهد، اصفهان، تبريز و... كه با تراكم بالاي ترافيك، آلودگي زيست محيطي و در پي آن هزينه هاي بالاي تأمين سوخت و زيرساخت هاي مورد نياز شبكه راه و مشكلات روحي- رواني شهروندان به علت اتلاف وقت در خيابان ها، ادارات و ساير مراكز روبه رو هستند- بديهي مي نمايد.
شهرها در عصر اطلاعات
در مورد نوع سكونت انسان در شهرهاي هوشمند، نظريات مختلفي ارائه شده است، اما اعتقاد به شهرنشيني عظيم در مقابل روستانشيني عظيم يا روستا- شهرنشيني طرفداران بيشتري دارد.
اگرچه تكنولوژي اطلاعاتي، انعطاف پذيري زيادي را در توزيع مكاني انواع عملكردهاي شهري فراهم آورده، اما اين امر خود منجر به يك سري تمركزهاي جديد شهري شده است. شهر-منطقه هاي بزرگ از جنبه هاي اجتماعي و جغرافيايي جهاني شدن دور نمانده اند، بلكه هر چه بيشتر در حال يافتن نقشي مدرن و فراتر از آن هستند. در اين رابطه كاستلز معتقد است: تكنولوژي اطلاعات منجر به تمركز و در عين حال تمركززدايي در سيستم هاي شهري خواهد شد. اين امر به دليل نياز شبكه ها به كنترل و هدايت، در شهرهاي اصلي اتفاق مي افتد.گراهام و ماروين نيز ضمن رد نظريه فناي شهرها، آنها را محل آشكارشدن تكنولوژي هاي جديد ارتباطي مي نامند و از اهميت شهر در عصر اطلاعات خبر مي دهند: ارتباطات راه دور منجر به «مرگ فاصله ها» شده است، نه «مرگ شهرها».
وضعيت ايران در دستيابي به شهر هوشمند
به طور عمده، نبود تشكيلات منسجم، گراني سيستم هاي الكترونيك، كمبود نيروهاي متخصص و مراكز تحقيق و توسعه، كمبود آموزش مردمي و تبليغات، حاكميت سيستم هاي سنتي و همچنين عدم وجود قوانين مدرن در ارتباط با استفاده از سيستم هاي الكترونيك و محدوديت زيرساخت ها- به ويژه در زمينه مخابراتي- مهم ترين موانع در برابر توسعه سيستم هاي هوشمند در ايران تلقي مي شود ،اما گام هايي هم در اين زمينه برداشته شده است كه مي توان به مديريت شهري و بانكداري الكترونيك و يادگيري از راه دور اشاره كرد.
استفاده از فناوري هاي نوين براي ارائه خدمات به «ارباب رجوع» يكي از گام هاي ايران به سمت مديريت الكترونيك شهر است. استفاده از GIS در يكپارچه سازي اطلاعات مربوط به شهر مشهد را مي توان از نمونه هاي موردي آن دانست. با اين سيستم، تحولات بسياري در كلانشهر مشهد ايجاد شده است؛ تحولاتي چون پاسخگويي از طريق اينترنت و دورنگار، تحول در ساختار تشكيل پرونده، بازديد، بايگاني، اتوماسيون در محاسبات و گزارش هاي آماري، مديريتي و تجميعي سيستم.
از نمونه هاي موردي ديگر در اين زمينه مي توان به طرح در دست اجراي ايجاد سيستم اطلاع رساني و مسيريابي و نيز ارسال تصاوير نقاط پرتراكم برروي اينترنت اشاره كرد.
از سويي بانكداري الكترونيك نيز در ايران در حال شكل گيري است. در كنار امكان پرداخت اينترنتي قبوض يا اقساط ماهيانه، استفاده از كارت هاي خود پرداز شبكه اي، يكي از پركاربرترين قابليت هاي بانكداري الكترونيك در ايران است. همچنين امكان استفاده از كارت هاي خودپرداز بانك ها در خارج از كشور، شهروندان ايراني را قادر خواهد ساخت تا در كشورهاي ديگر از جمله كشورهاي اروپايي، از مزاياي آن برخورد شوند.
يادگيري از راه دور نيز گامي تازه به سمت دستيابي به شهر هوشمند است. ايران با شركت در اجلاس جامعه جهاني اطلاعات (WSIS) در ژنو، متعهد شده است تا سال ۲۰۰۵ در تمام دانشگاه ها و تا سال ۲۰۱۰ در تمام دبيرستان ها و تا سال ۲۰۱۵ در تمامي مدارس، امكان دسترسي گسترده به اينترنت را فراهم آورد.
مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين المللي تهران نيز در جهت گسترش يادگيري از راه دور، سعي در ايجاد كتابخانه اي مجازي به نام «ديد» كرده است. تمامي اين اتفاقات، راه را براي رسيدن ايران به پديده اي به نام شهر هوشمند آسان تر كرده كه البته براي دستيابي كامل به اين پديده جديد، برنامه ريزي هاي كلان در تمام سطوح ضروري است.
|