يكشنبه ۲۵ تير ۱۳۸۵
گفت و گو با آيت الله سيداحمد خاتمي - بخش آخر
مجلس خبرگان ؛ تركيب جديد
مهدي قمصريان
عكس-عليرضا بني علي
اشاره؛ روز چهارشنبه هفته گذشته بخش اول مصاحبه اختصاصي همشهري با آيت الله سيد احمد خاتمي- عضو هيأت رئيسه مجلس خبرگان رهبري- به چاپ رسيد. در آن بخش سيد احمد خاتمي جايگاه قانوني مجلس خبرگان رهبري را تشريح كرده و اختيارات و وظايف آن را برشمرد.
وي همچنين به شرح مختصري از وظايف كميسيون هاي تخصصي موجود در مجلس خبرگان پرداخت. اينك بخش دوم اين مصاحبه از نظرتان مي گذرد.
001455.jpg
* اخيراً  از جانب سخنگوي شوراي نگهبان اعلام شد كساني كه اجتهادشان را امام خميني (ره)يا مقام رهبري تأييد كرده اند، نيازي به شركت در آزمون اجتهاد اين شورا ندارند، اما عده اي نظير آقاي...مدعي شدند كه عليرغم تأييد اجتهادشان از سوي امام، شوراي نگهبان صلاحيت وي را تأييد نكرده است!؟
- آنچه گفته شده تبصره دوم ماده ۳ است مبني بر اين كه كساني را كه رهبر صريحاً يا ضمناً اجتهاد آنها را تأييد كرده باشد از نظر علمي، نيازي به نظر فقهاي شوراي نگهبان نخواهند داشت. بنابر اين كساني كه صلاحيت علمي شان تأييد شده بند «ب» را دارند اما بندهاي ديگر را هم بايد داشته باشند. اگر كسي مجتهد بود ولي سابقه سوء سياسي يا اجتماعي داشت ديگر صلاحيت خبرگان را ندارد.
* شبهه ديگري كه مطرح مي شود اين است كه چه طور شوراي نگهبان تأييد صلاحيت مي كند در حالي كه اعضاي آن، نامزد انتخاباتي خبرگان هستند؟
- دليلش اين است كه بند دوم ماده ۳ مي گويد صلاحيت اينها را رهبر تأييد كرده.هرگز رهبر نمي آيد كسي را كه سابقه سوء دارد يا معتقد به نظام نيست در شوراي نگهبان بگذارد بنابر اين صلاحيت اعضاي شوراي نگهبان مورد تأييد از جانب مقام معظم رهبري است.
* برخي روش تأييد صلاحيت در حوزه هاي علميه را مطرح مي كنند؟
- آنهايي كه الان در جامعه اين را مطرح مي كنند هرگز نمي گويند مثلاً جامعه مدرسين .چرا كه اعضاي شوراي نگهبان همگي عضو جامعه مدرسين هستند. ليكن اينها مي گويند تأييد صلاحيت به مراجع واگذار شود. واقعيت اين است كه يك دور چنين بود ولي جواب نداد زيرا مثلاً مرجعي را مي شناسم كه اگر ۲۵ سال هم پاي درسش باشي باز مي گويد من هنوز شك دارم اين آقا مجتهد هست يا نيست.كسي را هم مي شناسم كه با ۵ سال درس خارج فقه، مي گويد اين آقا مجتهد است. واقعاً در اين عرصه حقوق كساني ضايع مي شود مراجع كه خودشان امتحان نمي گيرند مي سپارند به افرادي از شاگردان يا اصحابشان. آيا شوراي نگهبان كمتر از شاگردان آقايان و يا اصحابشان هستند؟ در ضمن شوراي نگهبان اين طور نيست كه به همه بگويد بيايند امتحان دهند بعضي ها مي گويند برخي هستند كه شايسته اند، اما حاضر نيستند امتحان دهند. شوراي نگهبان هم مي گويد اگر نمي خواهيد امتحان دهيد يك رساله فقهي كه خودتان نوشته باشيد و در آن اظهار نظر كرده باشيد عرضه كنيد... مسأله ديگر آن است كه مراجع بيايند و صلاحيت علمي را تائيد كنند، ديگر شرايط را چه كسي تأييد كند پس مسأله تنها صلاحيت علمي نيست.
* آيا در نظارت شوراي نگهبان، شبهه دور، مطرح نمي شود؟
- من عرض مي كنم اين دور نيست ،شوراي نگهبان در عرصه تأييد صلاحيت خبرگان نه از آن جهت كه مورد تأييد رهبري هستند بلكه از آن جهت كه منتخب خبرگان هستند به اين كار مي پردازند. خبرگان را هم كه مردم انتخاب كرده اند. خبرگان هم شوراي نگهبان را براي تأييد صلاحيت انتخاب كردند. در نهايت خبرگان منتخب مردم هستند كه رهبر را انتخاب مي كنند نه اين كه رهبر خودش، خودش را تعيين كند.
* عده بسياري معتقدند دو گروه عمده در انتخابات خبرگان تأثير گذارند. جامعتين و مجمعين، نظر شما چيست ؟
- خبرگان از آن جهت كه چهره اي روحاني را انتخاب مي كند طبيعي است كه نهادهاي تصميم گيرنده و معرفي كننده روحاني باشند. البته آنچه مهم است شرايط است و هركس كه داراي شرايط باشد، مي تواند وارد خبرگان شود. بنابر اين نهادهاي روحاني در دو طرف در معرفي سهيم اند و به نظر مي رسد احزاب همسوي اين دو جريان هم با نهادهاي روحاني شان همراهي مي كنند ولي دو سليقه و تفكر هست. از اول انقلاب هم بوده اند. من يادم نمي آيد در هيچ مقطعي سفره اختلاف سليقه جمع شده باشد آنچه مهم است اين است كه اولاً شوراي نگهبان بدون ملاحظه كاري افراد واجد شرايط را تأييد كند. دوم اين كه مردم با توجه به پيشينه افراد و مواضع آنها و با بصيرت  پاي صندوق هاي رأي آمده و گزينه هاي مورد نظر را انتخاب كنند. اگر اين دو مورد مدنظر قرار گيرد مشكلي نيست، ما نيز بايد بپذيريم كه اين دو سليقه در جامعه هست. لكن بايد در چارچوب نظام عمل شود.
انتخابات رقابت مي  خواهد منتها رقابت هاي انتخابات جمهوري اسلامي بايد با رقابت غربي فرقي داشته باشد به خصوص در انتخابات خبرگان رهبري كه از قناعت و وزانت خاصي برخوردار است. هتك يكديگر و بي حرمتي هيچ يك صحيح نيست و صحيح نيست كه كساني به عنوان كانديدا بيايند و بعد از آن كه صلاحيتشان تأييد شد در خطبه هاي انتخاباتي خود، حريم مقام معظم رهبري را بشكنند تا رأي جمع كنند.اين نشان دهنده آن است كه شوراي نگهبان در تأييد صلاحيت آنها اشتباه كرده است. خبره اي كه بيايد حرمت رهبري را بشكند معلوم است كه بينش سياسي ندارد چون بينش سياسي مي گويد ستون خيمه انقلاب ولايت فقيه است، اگر هم نقدي دارد بايد خصوصي برود نزد مقام معظم رهبري و بگويد نه اين كه در تريبون عمومي هتك كند.
* در چند انتخابات گذشته شاهد پيروزي نيروهاي اصولگرا بوده ايم .آيا فكر مي كنيد اين روند در انتخابات خبرگان هم ادامه پيدا مي كند؟
- من باورم اين است كه اين دوره انتخابات با همه ادوار گذشته فرق مي كند، اين دوره انتخابات ليستي نخواهد بود يعني  اين طور نيست كه گروهي به مردم ليستي بدهند و مردم به همه آن ليست رأي بدهند. مشخصاً مذاق مردم با دوره هاي گذشته فرق كرده و آنها روي تك تك افراد تأمل و بررسي كرده و سپس رأي مي دهند. اما من در يك چيز ترديدي ندارم. اول اين كه ممكن است آدم ها جابجا بشوند يعني تعدادي از خبرگان فعلي به دليل كهولت سن و يا هر دليل ديگر، كانديدا نشوند يا عده اي رأي نياورند و افراد جديدي جايشان بيايند. اما با توجه به فضايي كه من از جامعه مي شناسم تركيب اكثريت و اقليت خبرگان همين كه هست خواهد بود. يعني اعضاي جديدي هم كه خواهند آمد نيروهايي هستند كه طرز فكرشان در مجموع با اكثريت فعلي خبرگان هماهنگ و همراه است.
* موضوع مطرح ديگر بروز اختلافات ميان نامزدهاي احتمالي خبرگان، طرفدارانشان و طرح اين موضوع كه آيا اينها در يك ليست قرار خواهند گرفت يا خير؟ مي باشد. نظر شما در باره اين اختلافات چيست و آيا افرادي با نگاه هاي مختلف كه گهگاهي منتقد هم هستند در ليست جامعتين قرار مي گيرند يا خير؟
- اختلاف سليقه در بين همه اقشار از جمله روحانيت طبيعي است چرا كه «لازمه آزادي» اختلاف است. معناي در يك ليست قرار گرفتن اين نيست كه همه اينها يك جور فكر مي كنند من به عنوان عضو جامعه مدرسين نه به عنوان سخنگو مي گويم آنچه كه ما در جامعه مدرسين لحاظ مي كنيم اين است كه چهره اي باشد كه فقاهتش مورد تأييد شوراي نگهبان و حائز ساير شرايط قانوني باشد. معيار ديگري را كه در نظر مي گيريم اين است كه توان انجام مسئوليت خبرگاني را داشته باشد. ما روي اين كليات كار مي كنيم. حالا ممكن است راجع به دو گزينه كه در ليست مان داريم اين آقا يك سليقه اي داشته باشد، آن آقا سليقه اي ديگر ولي ما سليقه هاي گوناگون را محور قرار نمي دهيم. منتها كساني در پي اين هستند كه اين اختلاف سليقه ها را به تفرقه تبديل كنند .بايد هم خود اين شخصيت ها و هم دوستان و هواداران شان مراقب اين نكته باشند. تأكيد امام راحل تا زمان رحلت و مقام معظم رهبري تا امروز به ويژه در دوره جاري كشور كه با مسائل مهمي روبه رو هستيم، پيوسته وحدت بوده است و دلسوزان انقلاب در اطراف هريك از اين شخصيت ها پيوسته بايد به مصالح كلان نظام توجه داشته و بدانند اين مصالح در سايه وحدت تأمين مي شود.
* اگر آن دو نفر خودشان نخواهند در يك ليست قرار گيرند چطور؟
- قهراً اعتراض مي كنند، هر ليستي يك رئيسي دارد، مثلاً جامعتين هر كدام دبير دارند. آن وقت آقايان تلفن مي زنند و پيام مي دهند كه ما را در ليست خودتان قرار ندهيد آن وقت در ليست قرار نمي گيرند.
* بالاخره با توجه به فضاي موجود اين سليقه هاي مختلف در كنار هم قرار مي گيرند يا خير؟
- من معتقدم كه اينها در كنار هم قرار خواهند گرفت و اين پيغام را نخواهند داد كه ما را در ليست قرار ندهيد گرچه گمان مي كنم دست هاي مرموزي در كار است كه كار را به اين جا بكشاند.
* از داخل يا خارج؟
- قطعاً از داخل، درست است كه خارجي ها از اين اختلاف استفاده مي كنند اما در عرصه داخلي كساني هستند كه مي خواهند اختلافات را به رويارويي بكشانند كه من اين رويارويي را به حال انقلاب مضر مي دانم.

پاسخ
چند توضيح حزب موتلفه اسلامي
مدير مسئول محترم ،روزنامه وزين همشهري
با سلام؛
از توجه روزنامه همشهري به حزب موتلفه اسلامي و از نوشته نويسنده مقاله موتلفه در گذر زمان در شماره ۴۰۲۸ مورخ شنبه ۱۷/۴/۸۵ نهايت تشكر را داريم.
لطفا ً دستور فرماييد توضيح زير درباره مقاله «موتلفه در گذر زمان» و نيز يادداشت نگاه، چاپ گردد.
چند توضيح ضروري جهت اين كه تاريخ به طور كامل منعكس گردد تقديم شده است؛ 
۱. تأسيس مؤتلفه اسلامي در ارديبهشت ،۴۲  از ائتلاف سه هيأت مذهبي- سياسي در منزل امام خميني(ره) با نظر ايشان انجام شده است.
قبل از تأسيس اعضاي مؤثر آن هيأت ها با امام خميني در ارتباط بودند و ائتلاف با نظر مستقيم ايشان صورت گرفت.
۲. در سال ۱۳۴۳ پس از تأسيس شاخه مسلح در كنار تشكل سياسي- فرهنگي مؤتلفه، پس از جريان كاپيتولاسيون آمريكايي منصور و كسب اجازه شرعي از مرجع بزرگوار مرحوم آيت الله العظمي ميلاني كه حكم مهدورالدم بودن منصور و شاه را صادر فرمودند، اين حكم شرعي بر منصور اجرا شد و بر شاه ميسر نگرديد اجرا گردد. اعدام انقلابي كسروي، هژير، رزم آرا، مربوط به فداييان اسلام و سالهاي قبل از ۱۳۳۰ مي باشد.
۳. حزب جمهوري اسلامي تعطيل شد نه اين كه منحل شده باشد.
***
همچنين در مقاله از شعار تا عمل در همين شماره و همان صفحه، اشاره  شده است:
«مؤتلفه در طول ۴۰ سال فعاليت خود هيچ گاه يك روحاني در شوراي مركزي خود نداشته است.»
توضيحات اين كه موتلفه اسلامي در خود تعداد فراواني از علما و طلاب و روحانيت محترم را در طول اين ۴۳ سال داشته و دارد.
شهداي بزرگواري چون مطهري، بهشتي، باهنر، مفتح، محلاتي و امثال آنها... خدمات ارزشمندي را انجام داده اند. در دوره جديد فعاليت از سال ۱۳۶۷ تقريباً در همه ۸ شوراي مركزي، روحاني حضور داشته است و اكنون نيز دو روحاني ارجمند حجج الاسلام آقايان شبحوني و خرسند عضو شوراي مركزي مي باشند.
در پايان تشكر مجدد خود را از توجه به موتلفه اسلامي و تاريخ و وضعيت آن اظهار مي داريم.
روابط عمومي حزب موتلفه اسلامي

پاسخ
بازي خطرناك
حسين ارادتي
001452.jpg
سياستمدار صهيونيست معروف «هنري كسينجر» در كتاب خود «سياست خارجي آمريكا» مي گويد: «سياست خارجي هر كشوري بستگي به امنيت داخلي آن كشور دارد و نتيجه مي گيرد كه براي اين كه بتوان از گسترش نفوذ يك كشور در ديگر مناطق جهان و تعميق روابط سياسي اش با ديگران جلوگيري كرد، بايد امنيت ملي آن كشور را در معرض خطر قرار داد تا يا سرگرم كشمكش هاي داخلي گردد و نتواند به قدرت و امنيت در داخل دستيابي پيدا كند و يا از جانب ديگران همواره در معرض تهديد و تهاجم قرار گيرد.» از سوي ديگر كميسيون تدوين استراتژي آمريكا، منطقه خليج فارس را منطقه اي استراتژيك و پراهميت عنوان كرده و بر لزوم تلاش سياستمداران آمريكا به منظور تسلط بر اين منطقه تأكيد مي كند. پس از اين بود كه آمريكا سعي فراواني به منظور حضور فيزيكي   -نظامي در منطقه و تسلط بر حوزه خليج فارس نمود.
با تأكيد بر شرايط ساختاري اكنون نظام بين الملل، شاخص هاي امنيتي كشورهاي حوزه خليج فارس هم دچار دگرگوني هايي شده كه در پي آن الگوهاي امنيتي متفاوتي از سوي كشورهاي منطقه و بازيگران فرا منطقه اي و در رأس آنها آمريكا ارائه گرديد. البته ايران با ارائه تز امنيت دسته جمعي، همواره از ديگر كشورهاي عربي دعوت كرده است تا به دور از فشار بازيگران بيروني به طور مستقل در ترتيبات امنيتي اين منطقه مشاركت نمايند.
چنانكه ديديم اعمال مجازات هاي بين المللي و سپس اشغال عراق از سوي آمريكا و متحدان آن نه تنها ثبات، امنيت و آ رامش را به منطقه خليج فارس بازنگرداند بلكه بر تبعات منفي منطقه و همچنين ناامني افزود.تلاش در بي ثبات كردن ايران يا بحران سازي براي جمهوري اسلامي در داخل يا خارج- بدون در نظر گرفتن اين كه تا چه حد مي تواند موفقيت آميز باشد- به دليل وضعيت استثنايي ايران نه تنها بي نتيجه است بلكه مي تواند براي جامعه جهاني بسيار گران تمام شود، زيرا ثبات سراسر منطقه از آسياي ميانه تا شبه جزيره عربستان و غرب خاورميانه بستگي تام به ثبات ايران دارد و تحت فشار قرار دادن اين كشور انقلابي با دارا بودن پتانسيل بالاي نظامي، بازي خطرناكي است كه آمريكا برنده آن نخواهد بود، چرا كه جمهوري اسلامي ايران در صورت احساس هرگونه خطر جدي مي تواند متقابلاً بر امكانات گسترده خود براي ايجاد ناامني در خليج فارس تكيه و منافع ملي كشورهاي استعماري به ويژه ايالات متحده را در منطقه به نابودي بكشاند.

سياست
ادبيات
اجتماعي
انديشه
شهرآرا
|  ادبيات  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |