شنبه ۳۱ تير ۱۳۸۵
هنر
Front Page

با داوود فتحعلي بيگي درباره تئاتر تخت حوضي
آخر خط
حميدرضا قرينه
001677.jpg
استاد داوود فتحعلي بيگي از جمله كارگردانان تئاتر است كه بيشتر تلاش خود را بر تعزيه و نمايش تخت حوضي گذاشته است. آخرين كار او «غروب مضحك صمصام ميرزا» بود كه در تالار سنگلج به روي صحنه رفت. فتحعلي بيگي اين نمايش را به شيوه سياه بازي و تخت حوضي اجرا كرد. با توجه به فعاليت هاي او در عرصه تئاتر تخت حوضي، مي توان گفت كه او در اين باره حرف هاي زيادي براي گفتن داشته باشد.قرار ملاقاتمان با او در ساختمان اداره تئاتر بود. رأس ساعت مقرر آمد و گفت وگو در فضايي آرام و صميمي انجام گرفت. او از «غروب مضحك صمصام ميرزا» و وضعيت فعلي نمايش هاي سنتي گفت. با هم مي خوانيم.

* درباره ايده شكل گيري نمايش «غروب مضحك صمصام ميرزا» و شيوه اجرايي آن بگوييد.
- چند سال پيش كه استاد رضا كرم رضايي نمايش مضحكه آدم را روي صحنه برد، من از آن كار خيلي خوشم آمد و بعد با خواندن متن چاپ شده نمايشنامه، به نظرم آمد كه قصه ديگري طرح ريزي كنم. قصه طراحي شده در ذهن من، به مرور زمان شكل عوض كرد تا تبديل شد به نمايش صمصام ميرزا.
* موضوع داستان نمايش حول چه محوري است؟
- مي دانيد كه مرگ انديشي و اعتقاد به جهان آخرت بخشي از فرهنگ ما است كه متأسفانه امروزه كمتر ورد زبان آدم هاست. خوب يادم است زماني كه جوان بودم يادآوري مرگ ورد زبان مردم بود. مردم با جملاتي نظير، «فردا يك وجب جا مي خوابي» يا «به فكر آخرت باش» و... به خودشان مي آمدند. مي توان گفت ياد مرگ و اعتقاد به جهان آخرت بيشتر تحت تأثير فرهنگ ديني بود و باعث مي شد كه آدم ها با يادآوري آن دست به خطا و گناه نزنند. اما امروزه مي بينيم كه اين مسئله عادي شده و تا حدودي اهميت خود را از دست داده است و به عنوان يك ضرورت در جامعه به آن نگاه نمي كنند.
اجراي اين نمايش بهانه اي شد تا ما يك يادآوري كنيم كه بالاخره ما به كجا مي رويم و بي حساب و كتاب در اين دنيا عمل نكنيم. اما در شيوه اجرا، سبك و سياق مورد علاقه خودم را كه همان «سياه بازي» است، اعمال كردم. اين نمايش با شيوه كمدي كه براي آن در نظر گرفته شده، به مسئله حق الناس مي پردازد كه من هم سعي كرده ام با اشاره به اين مسئله آن را از حالت فردي به اعاده حقوق عمومي و اجتماعي ارتقا دهم.
* اين نمايش را با استفاده از شخصيت «سياه » و به شيوه تخت حوضي اجرا كرده ايد. به نظر شما تئاتر سنتي ما، خصوصاً تئاتر عامه پسند، «تخت حوضي»، چه اوضاع و احوالي دارد؟
- ببينيد، وقتي كه تئاتر تخت حوضي از شكل اصيل خود خارج شده و وارد سالن هاي تئاتر يا صحنه  جعبه اي شد، متأسفانه بخشي از ويژگي هاي آن از بين رفت. اما با اين حال گروه هايي بودند كه اين نمايش را به شكل سنتي و اصيل آن اجرا مي كردند كه در بعضي موارد با استقبال روبه رو مي شدند. چند سالن تئاتري كه مخصوص اجراي اين نوع نمايش ها بود به مرور زمان و به دلايل متعددي، تماشاگران خود را از دست داد و آن سالن ها هم تعطيل شدند. به هر حال هر پديده نمايشي در دنيا، اگر از حمايت برخوردار نباشد مطمئناً ماندگار نخواهد بود و مهمترين شرط ماندگاري آن حمايت است. به عنوان مثال اگر از همين تعزيه كه يكي از اصيل ترين هنرهاي ايراني و مذهبي است، به واسطه عزاداري ماه هاي محرم و رمضان حمايت نمي شد تا به حال از بين رفته بود؛ چون دولت ها هيچ گاه حمايت قابل توجهي از اين هنر نكرده اند. حكومت پهلوي قسمت عمده اي از عمرش را به مبارزه با تعزيه گذراند و اگر در اواخر حيات حكومتش حمايتي از اين هنر كرده به دليل وجود جشن هنر بود. بعد از انقلاب هم اگرچه در بعضي مواقع تعدادي افراد خودسر مانع اجراي تعزيه مي شدند. دلايل مختلفي هم داشتند. عده اي مي گفتند اين هنر به مذهب ضربه مي زند و عده اي ديگر مي گفتند تعزيه باعث ترويج خرافات مي شود، در حالي كه تعزيه هنري مردم پسند است و از هر قشري به ديدن آن مي آمدند.
* در اين بين تئاتر تخت حوضي ما چه جايگاهي داشت؟
- متأسفانه تئاتر تخت حوضي اين اقبال را نداشت كه مانند تعزيه مورد حمايت مردم قرار بگيرد. به همين دليل رفته رفته زمينه هاي گسترش آن از بين رفت. اساساً ما نبايد به زمينه ها يا امكانات اجرايي اوليه اين نوع نمايش بسنده كنيم و اگر مي خواهيم اين هنر زنده مانده و ماندگار شود بايد امكانات اجرايي آن را فراهم كنيم، يعني بايد براي آن سالني در نظر بگيريم تا به طور مستمر آثاري از اين دست اجرا شوند و حتي عده اي را آموزش بدهيم تا بتوانند در آينده جايگزين پيشكسوت هاي تئاتر تخت حوضي بشوند. در حال حاضر يكي از خطراتي كه نمايش تخت حوضي را تهديد مي كند از بين رفتن استادان اين رشته و جايگزين نشدن هنرمندان جوان به جاي آنهاست.
* در حال حاضر در اين حوزه از تئاتر، چه اشخاصي وجود دارند كه پلي بين گذشته و حال باشند؟ آيا زمينه اي فراهم شده كه اين افراد بتوانند تجربيات خويش را به نسل جديد انتقال بدهند؟
- اگر اين زمينه فراهم مي شد كه ديگر مشكلي در كار نبود. مشكل اينجاست كه بيشتر وقت ما صرف اين شده تا به مديران وقت، اهميت وجودي اين نوع نمايش را يادآوري كنيم. تئاتر تخت حوضي برخاسته از فرهنگ عاميانه مردم اين مرز و بوم و بر اساس نياز مردم به شادي و سرگرمي به وجود آمده است. در نمايش تخت حوضي همه چيز، حتي چيزهاي جديد هم به صورت كميك اجرا و بازي مي شده است. به عنوان مثال داستان يوسف و زليخا كه قصه اي جدي دارد، هنگامي كه توسط گروه هاي تخت حوضي اجرا مي شد آن را سراپا كميك اجرا مي كردند و همه را دست انداخته و با همه شوخي مي كردند.
در حال حاضر تعداد افرادي كه در اين رشته متخصص بوده و داراي تجربه باشند از تعداد انگشتان يك دست تجاوز نمي كند. افرادي مثل «سعدي افشار» هم كه بيش از نيم قرن در اين زمينه فعاليت كرده اند، ديگر به دليل كهولت سن نمي توانند آموزش هاي لازم را به نسل جوان منتقل كنند.
* چرا تعداد گروه هايي كه در زمينه تئاتر تخت حوضي فعال هستند، اين قدر كم است؟
- به اين دليل است كه حمايت نمي شوند. اگر يك سالن نمايش وجود داشته باشد كه اين گروه ها آثارشان را به طور مستمر آنجا ارائه دهند، آرام آرام تماشاگر خود را به دست مي آورند. بايد بستري فراهم شود تا اين گروه ها بتوانند كار كنند و مردم را جذب تئاتر كنند. يكي از اين بسترها برگزاري جشنواره تئاتر آييني و سنتي بود كه علاقه مندان بسياري داشت، در حالي كه براي بسياري از گروه هاي شركت كننده در جشنواره امكان اجراي عمومي آثارشان فراهم نبود. بايد اين امكانات فراهم شود تا اين نوع نمايش براي نسل جديد ناشناخته باقي بماند. من معتقدم كه تئاتر تخت حوضي يكي از جذاب ترين انواع تئاتر در دنياست، اما اگر از گروه هايي كه در اين زمينه فعال هستند حمايت مالي نشود، نمايش سنتي تخت حوضي جايگاه خود را از دست مي دهد. از تئاتر تخت حوضي در كشور ما به عنوان يك ميراث معنوي نام برده مي شود كه بايد براي حفظ و نگهداري اين ميراث معنوي تلاش كرد.
* گويا قرار بود امسال جشنواره تئاتر آييني و سنتي طبق روال گذشته برگزار شود، اما اين اتفاق نيفتاد، چرا؟
- دلايل آن را بايد از رئيس مركز هنرهاي نمايشي بپرسيد. اما آنچه كه من مي دانم اين است كه در سال گذشته قرار بود چهار جشنواره تئاتر به طور همزمان در هم ادغام و با عنوان جشنواره تئاتر ملي برگزار شود. به دلايلي جشنواره تئاتر ملي برگزار نشد و تصميم بر اين شد كه جشنواره تئاتر آييني و سنتي در ارديبهشت ماه برگزار شود. اما مجدداً تصميم بر اين شد كه امسال جشنواره تئاتر آييني و سنتي برگزار نشود، چرا كه در برنامه مركز هنرهاي نمايشي ۴ جشنواره در دستور كار بود، جشنواره تئاتر عروسكي، جشنواره تئاتر فجر و همايش عاشوراييان و همچنين جشنواره تئاتر آييني و سنتي كه از اين گزينه ها جشنواره  تئاتر آييني و سنتي حذف و به زمان ديگري موكول شد.
هنگامي كه كانون نمايش هاي آييني و سنتي قضيه را پيگيري كرد، از طرف رئيس مركز هنرهاي نمايشي وعده هايي به ما داده شد كه به خواسته هاي ما رسيدگي شود. خواسته هاي ما شامل مواردي از قبيل برگزاري كلاس هاي آموزشي و تربيت نيرو، كارگاه  نمايش هاي تخت حوضي، نقالي و... بود كه اميدوارم زمينه هاي عملي شدن اين موارد فراهم شود.

نگاه
مروري بر نمايش «وزيرخان لنكران»
به كارگرداني بنفشه توانايي
دو داستان در يك نمايش
امير نادري باروق
001674.jpg

در حيطه ادبيات نمايشي و در نزد بسياري از كارشناسان، ميرزا فتحعلي آخوندزاده به عنوان اولين نمايشنامه نويس ايراني كه به تقليد از اسلوب اروپايي نمايشنامه مي نوشته، شناخته مي شود. آخوندزاده (۱۲۵۷-۱۱۹۱ ه. ش) در طول دوران حيات خود شش نمايشنامه نوشته كه تعدادي از آنها به روسي ترجمه شده اند. اما در اين ميان نمايشنامه «وزيرخان لنكران» كه آخوندزاده آن را در سال ۱۲۳۰هجري شمسي نوشته، يك نكته جالبي در تاريخ انتشار خود دارد و آن اينكه در همين سال به دستور ناصر الدين شاه قاجار، اميركبير صدراعظم نوگراي ايران در حمام فين كاشان به قتل مي رسد.
نمايشنامه «وزيرخان لنكران»  در ضمن روايت يك داستان عشقي، نظام ديوانسالاري و نيمه استعماري ايران را به باد انتقاد گرفته و در مواردي آن را مورد هجو قرار مي دهد. آخوندزاده نيز زمان وقوع نمايشنامه را مقارن با حكومت فتحعلي شاه برمي گزيند و در آن مي كوشد تا تصويري از زندگي خانوادگي و حرمسراي عمال حكومتي و همچنين دستگاه حكومت فاسد ارائه كند.
زيباخانم و شعله خانم كه همسران وزير شهر لنكران هستند، مدام به جان يكديگر افتاده و به هم تهمت مي زنند. وزير قصد دارد براي شعله خانم لباس گرانبهايي بخرد غافل از اينكه زيبا خانم از قصد وزير آگاه شده و حسادت او نسبت به شعله خانم بيشتر مي شود. از طرفي تيمورآقا، پسر حاكم خلع شده توسط خان حاكم، سخت دلبسته نسا خانم، خواهر شعله خانم است. تيمورآقا به دليل صحبت با شعله خانم درباره خواهرش ناغافل و برحسب اتفاقات غير منتظره آماج تهمت قرار مي گيرد. زن هاي وزير نيز به دليل حسادت به يكديگر نسبت هاي ناروايي را در مورد اين قضيه به يكديگر مي زنند. وزير نزد حاكم مي رود و دستور كشتن آقاي تيمور را مي گيرد و...
«وزيرخان لنكران» در شيوه روايتي خود دو داستان را به صورت موازي روايت مي كند؛ يكي عشق بين تيمورآقا و نسا خانم و ديگري داستان وزير، تيمور آقا و خان است كه البته اين شيوه در پردازش خود فارغ از مهارت ها و ظرافت هاي نمايشي است. چنين اثري كه تاريخ نگارش آن به ۱۵۰سال پيش برمي گردد، با ساختار روايي ساده خود كه فارغ از گره افكني ها و پيچيدگي هاي دراماتيكي در قياس با ادبيات معاصر است از حيث «زبان و گفتار» نيز در برقراري ارتباط با مخاطب امروزي تا حدودي با مشكل مواجه است كه اين عدم دريافت سريع از جانب مخاطب به دليل تغيير و تكامل زبان محاوره اي او با گذشت زمان است.
در اجرايي كه بنفشه توانايي از اين اثر در سالن سايه مجموعه تئاتر شهر دارد، سعي كرده نمايش را با همان ساختار روايي ساده و زبان خاص خود روي صحنه برده تا جايي كه به اصل داستان و درونمايه آن خللي وارد نشود. اما اين وفاداري او به متن در قالب نياز مخاطب و ذائقه تماشاگر امروز صورت گرفته است. توانايي علاوه بر اينكه تحميل ديدگاه خود به متن را نداشته، سعي نموده تا با تغييرات و دخل و تصرفاتي هر چند كوتاه نسبت به متن چارچوب و ساختار اصلي قصه نمايش را حفظ كند. اين قضيه وقتي ثابت مي شود كه ما بعد از ديدن اين نمايش، يك بار ديگر نمايشنامه را بخوانيم.
تغيير در نوع شخصيت پردازي تيمورآقا به نسبت متن اصلي، يكي از مهم ترين نكاتي است كه توانايي در تحليل خود از اين اثر دارد. آخوندزاده در نمايشنامه خود با آوردن شخصيتي چون تيمورآقا و همچنين بيانات انتهايي او، قصد داشته تا شخصيتي مثبت را در مقابل خان وزير ارائه دهد، اما به سبب احساساتي گري كه از او در طول نمايش سر مي زند، جايگاه اجتماعي خود را از دست مي دهد. اما در اجراي توانايي براي اين شخصيت تدبيري انديشيده مي شود. شخصيت تيمورآقا براي تماشاگران طنز و كميك مي شود به طوري كه اين شخصيت در نمايش براي اعمال جسماني اش بسيار مايه گذاشته و در ازاي آن از لحاظ اعمال ذهني و عملكرد آن بسيار ضعيف مي شود و نمي توان منكر اين شد كه در هر دو اين موارد خنده تماشاگر نشان از آن درك لذت بخشي دارد كه او خود را نسبت به شخصيت تيمور برتر احساس مي كند. تسلط بازيگر اين نقش و اغراق او در بعضي موقعيت هاي نمايش اين نكته را اثبات مي كند.
نمايش در شيوه روايتي خود از تكنيك پيش پرده خواني استفاده مي كند. اما اين تكنيك نه به شيوه سنتي خود بلكه با تمهيد نورپردازي و بدون حضور پرده خوان، قبل از شروع هر پرده، اطلاعاتي هر چند كوتاه را در اختيار مخاطب قرار مي دهد. اما مشكل عمده اين شيوه در نمايش كا رگردان، نقل روايت با يك ريتم سريع و بدون توجه به تأكيدات كلماتي است، به گونه اي كه در بسياري موارد جملات به صورت نامفهوم شنيده مي شود.
نكته مهم تر در مورد استفاده از اين شيوه و كاربرد آن در نمايش اينكه نمايشي كه قصه اي ساده و بدون پيچيدگي را براي تماشاگر روايت مي كند چه نيازي به راوي يا شيوه پيش   پرده خواني دارد؟
اما نكته مهمي كه كارگردان در مورد شخصيت ها و ارتباط آنها با يكديگر كشف كرده ، به خوبي در نمايش قابل لمس است. وقتي به اصل نمايشنامه رجوع مي كنيم، شخصيت شعله خانم، خواهر نسا خانم، گويي در نمايش هيچ كاركرد دراماتيكي ندارد و به نوعي براي مخاطب مبهم است. توانايي براي موجه جلوه دادن اين شخصيت در نمايش، تمهيدي در شخصيت پردازي او به كار مي برد كه در كل نمايش نيز تعميم پيدا مي كند. او در نمايش يك نوع عشق از جانب شعله خانم با تيمور آقا برقرار مي كند تا ابهامي كه از شخصيت شعله خانم در اصل نمايش است تا حدودي از بين برود. اين تدبير ناخواسته يك مثلث عشقي را ميان شعله خانم، تيمورآقا و نسا خانم به وجود مي آورد كه تا حدودي كمرنگ شدن شخصيت شعله خانم را در نمايش برطرف مي كند.
در هر صورت نمايشنامه وزيرخان لنكران به عنوان نخستين درام كمدي اجتماعي- عشقي در حوزه تاريخ نمايش در ايران شناخته شده كه به دليل نزديك بودن روحيات ايرانيان با چنين موضوعاتي، اين نوع از درام همچنان در ادبيات نمايشي ايران و همچنين نمايش هاي ايراني جايگاه ويژه اي دارد.
اين نكته را نيز در نظر داشته باشيم كه گرچه اكثر نمايشنامه هاي آخوندزاده از نظر صحنه پردازي و همين طور از لحاظ شخصيت سازي مشكل دارد، اما بايد گفت كه همين نمايشنامه ها با مضامين و درونمايه هاي خاص خود باعث به وجود آوردن جرياني درميان روشنفكران دوره قاجار شده و عاملي شده تا مسئله نمايشنامه نويسي به صورت جدي پيگيري شود و آثاري در اين زمينه به وجود آيد.

|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   شهرآرا  |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |