شنبه ۳۱ تير ۱۳۸۵
شهرآرا
Front Page

برنامه هاي آبفا براي مقابله با كمبود آب در تابستان
مديريت در بحران آب تهران
مرضيه سبزعليان
001680.jpg
نقش مردم
ميزان برخورداري استان تهران از منابع آب نسبت به كل كشور، چهاردرصد است در حالي كه ۱۹ درصد جمعيت كل كشور در استان تهران قرار دارد. از طرفي اين جمعيت انبوه از مرز الگوي ايده آل مصرف براي هر فرد (۱۵۰ متر مكعب) تجاوز كرده اند و در واقع هر فرد در استان تهران ۲۵۰ متر مكعب آب مصرف مي كند.
آبفا طي برنامه ده ساله آينده قصد توليد بيشتر و در عين حال كاهش مصرف آب را دارد، اما چنانچه در طول فصل گرما شهروندان با آبفا همكاري صميمانه نداشته باشند و در مصرف آب صرفه جويي نكنند، متأسفانه برخلاف تأكيد و توصيه وزارت نيرو بر عدم قطع آب، مجبور مي شويم در برخي از ساعات، آب شرب و مصرفي برخي از نواحي استان تهران را قطع كنيم.
صداي چكه ها و شرشرها و هدررفت آب را مي توان از دفترچه هاي راهنما و بروشور هاي موجود در روابط عمومي آب و فاضلاب استان تهران شنيد. دفترچه ها را مي بندم، منتظر مديرعامل مي مانم، نمي خواهم انكار كنم كه فرهنگ مصرف بهينه آب را نه من و تو و نه هيچ كداممان نمي دانيم، اما از مهندس داوود ملايي كه چند ماهي است مديرعامل آبفا استان تهران شده است مي پرسم.
آيا واقعاً بحران آب تهران با اين چكه چكه ها و حتي گاهي شرشرهاي آب حل مي شود، در حالي كه سالانه چيزي در حدود ۲۷ تا ۳۰درصد آب شهر تهران به دليل فرسودگي خطوط لوله و شبكه آب رساني از چرخه مصرف خارج مي شود، ساخت و سازهاي غيرمجاز تا ارتفاع ۲۰۰۰متري و قطع درختان و رانش زمين در حوزه سد لتيان به منابع آبي آسيب مي زند، همچنين آب پشت سد اميركبير ۵ميليون متر مكعب نسبت به سال قبل كاهش يافته و متأسفانه خيلي از فضاهاي سبز شهرك هاي مسكوني و بوستان هاي كوچك محله ها با آب شرب آبياري مي شوند؟ با تمام اين تفاسير آيا بحران كمبود آب تهران با صرفه جويي ما شهروندان رفع مي شود يا اينكه نيازمند مديريت مصرف و توليد بيشتري هستيم؟
ملايي با تاكيد بر اينكه تهران به دليل شرايط خاص و نابسامان مانند واقع شدن در منطقه خشك، توسعه بي قواره و رشد روزافزون جمعيت و... نيازمند مديريت مصرف و همچنين توليد آب بيشتري است، گفت: شركت آب و فاضلاب استان تهران در دو برنامه پنج ساله قصد ايجاد بهبود در شرايط توليد، توزيع و مصرف آب در استان تهران را دارد و يكي از مهم ترين بخش هاي اين برنامه ۱۰ساله كاهش هدررفت آب از طريق خطوط لوله فرسوده است.
البته نمي  توان يك فرمول و استاندارد كلي براي پرت آب درنظر گرفت چنانچه حتي شبكه هاي تازه تاسيس هم حدود ۸ تا ۱۰ درصد هدررفت آب دارند ولي با توجه به قدمت و عمر ۵۰ساله شبكه هاي آب رساني استان تهران و هدررفت ۳۰ درصد آب شرب، قصد داريم طي اين برنامه ده ساله، پرت آب را به ۱۵ درصد برسانيم.
برنامه هاي ۱۰ساله
اصلاح كنترل هايي كه در اندازه گيري علاوه بر ميزان مصرف، مقدار هدررفت آب را هم نشان دهند، بازسازي تصفيه خانه ها در جهت بهبود كيفيت و كميت آب، فرهنگ سازي براي آموزش مصرف بهينه آب در ميان شهروندان و همچنين كار در بين توليد يعني افزايش توليد آب، جزو برنامه هاي ده ساله اي است كه ملايي در مورد آنها صحبت مي كند. همزمان، كاهش پرت ها و مصرف، از ديگر برنامه هاي اين طرح ده ساله است.
وي همچنين با برشمردن مهم ترين چالش هاي آب و فاضلاب استان تهران مانند كمبود منابع آب، رشد سريع جمعيت و مهاجرپذيري، رشد افقي و عمودي شهر تهران و شهرهاي تابعه، كمبود منابع مالي، مناسب نبودن تعرفه ها و افزايش مصرف آب، فرسودگي شبكه توزيع و نياز به بازسازي، افزايش تصفيه خانه ها و مهم تر از همه، عدم هماهنگي ارگان هاي مسئول در امر ساخت وساز با آب و فاضلاب استان تهران درباره تامين آب ساخت و سازهاي خارج از محدوده به خصوص بالاي تراز ۱۸۰۰ متر در شمال و شمال شرق، ۱۶۰۰ متر در شمال غربي و ۱۴۰۰متر در غرب تهران و همچنين محدوديت برداشت از منابع زيرزميني و پديده نشست زمين و كاهش آب هاي زيرزميني گفت: به رغم آنكه شركت آب و فاضلاب از لحاظ مديريتي، خودگردان است و معمولاً به تأييد نهاد ديگري براي انجام امور اجرايي خود نيازمند نيست، اما زماني در يك كشور توسعه پايدار اتفاق مي افتد كه همه نهادها و مسئولان اجرايي آن در يك راستا و هماهنگ با يكديگر عمل كنند و طرح هاي پيشنهادي آنها به ديگر سازمان ها آسيب نزند. به عبارتي آب و فاضلاب استان تهران براي مديريت بحران آب تهران نيازمند همكاري نهادهايي چون شوراها، شهرداري و به ويژه سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور است تا ما در مديريت بحران با مشكلاتي مانند ساخت وساز بي رويه، افزايش جمعيت، بهره برداري از منابع زيرزميني و... كمتر مواجه شويم.
درختان آب تصفيه شده مي نوشند
تعدادي از بوستان ها و فضاهاي سبز شهرك هاي مسكوني از طريق آب شرب آبياري مي شوند و تاكنون هيچ اقدام جدي درباره آنها صورت نگرفته؛ كاري كه در برخي موارد تعجب آور است. ملايي در اين باره گفت: متأسفانه تهران، تنها با كمبود آب شرب مواجه نيست بلكه ما براي تمام مصارف (كشاورزي، صنعت و...) با كمبود منابع آبي مواجه هستيم و اگر متاسفانه آب شربي كه فرايند طولاني تامين، انتقال، تصفيه و توزيع را طي مي كند تا آب استاندارد و لازم براي شرب داشته باشيم صرف مصارف ديگري شود، آن وقت ما با هزينه هاي مضاعف روبه رو شده ايم و در واقع براي مصارف غيرضروري، آب شرب پرهزينه و پرزحمت توليد كرده ايم كه در آن صورت دو اتفاق مي افتد كه مهم ترين آن ضرر اقتصادي و انساني است كه شركت آب و فاضلاب را درگير مي كند و ديگري پرداخت هزينه آب  گراني كه شهرك ها يا شهرداري ها تحمل مي كنند.
وي در مورد اينكه چرا آبفا مانع اينگونه اقدامات و آبياري هاي غلط نمي شود، گفت: متأسفانه شركت آب و فاضلاب به طور دقيق نمي داند كجا از آب شرب براي آبياري و ديگر مصارف عمومي استفاده مي شود. در واقع شخص يا اداره هايي، كنتور آبي را خريداري كرده و قرار است از آن براي مصارف شرب استفاده شود، حال اگر براي امور ديگري غير از شرب مصرف شود. آبفا از آن جريان مطلع نمي شود، مگر آنكه مردم به ما اطلاع بدهند كه در آن صورت به آن مشترك اخطار مي دهيم و زماني را در اختيارش مي گذاريم تا اقدام به تهيه آب غيرشرب نمايد.[البته داوود ملايمي به رغم بحران آب تهران مدت دقيقي كه اين فرصت در اختيار افراد خاطي گذاشته مي شود را اعلام نكرد ]
اما گاهي اوقات با يك همكاري صميمانه مشكلات اينچنيني رفع مي شود؛ چنانچه سال گذشته شهرداري منطقه تهران با دريافت فرصت و زمان از آبفا توانست آب غيرشرب را براي آبياري فضاهاي سبز و مصارف عمومي جايگزين آب شرب كند.
بحران آب تهران از ناصرالدين شاه تا امروز
ملايي در پاسخ به اينكه «بحران كمبود منابع آبي تهران مشكل و مسأله اين چند سال اخير نيست و در واقع تهران از زمان ناصرالدين شاه با كمبود و بحران مواجه بوده و طي اين همه سال  آب و فاضلاب استان تهران براي آن چه چاره اي انديشيده است؟» گفت: البته بحران آب تهران در زمان ناصرالدين شاه با امروز يك تفاوت عمده داشت و آن تفاوت، اين بود كه در زمان ناصرالدين شاه خيلي از قنات ها حفر شد و بسياري از منابع آبي كه موجود بود و آب آن به هدر مي رفت، براي رفع بحران مورد مصرف قرار گرفت ولي امروز تمام منابع آبي موجود در تهران و اطراف آن مورد استفاده و بهره برداري قرار گرفته و در واقع منابع توسعه اي ما تمام شده است و براي تمام آب هاي قابل مهار استان تهران از طريق آب منطقه اي برنامه ريزي شده است و حدود ۳۲ تا ۳۳ درصد منابع تامين كننده آب تهران از سد كرج، ۲۶ درصد سد لتيان و حدود ۱۰ الي ۱۱ درصد از سد لار و مابقي از منابع زيرزميني تامين مي شود و ما ديگر منابع آبي موجودي نداريم كه از آن بهره برداري نكرده باشيم.

پرسه
لحظه هاي ماندگار در تهران
علي اكبر قاضي زاده

در گذشته راسته جمهوري، منطقه كتابفروشان مهم هم بود. انتشارات نيل نبش كوچه برلن بود كه بيشتر كتاب هاي ترجمه داشت. در خود ميدان استقلال( مخبرالدوله) هم دو ناشر معروف، يعني اميركبير و معرفت، فروشگاه داشتند. نيل هم همان حوالي بود. در فاصله ميدان تا بهارستان هم چندين انتشاراتي بودند كه زوار و علمي ها از ديگران نامدار تر بودند.
انتشارات علي اكبر علمي در حاشيه شمالي خيابان از يك نظر ديگر هم معروف بود: آسمانخراش تهران! ساختمان علمي، بنايي چهار طبقه بود كه روي آن برجي شبيه به ايفل پاريس(البته خيلي كوتاه تر) جاسازي كرده بودند. اين ساختمان در دهه ۳۰ شمسي(سال ها پيش از ساختمان بلند پلاسكو) تماشايي ترين بناي امروزين تهران به حساب مي آمد.
انتشاراتي معروف ديگر كه هنوز هم پابرجاست، انتشارات صفي علي شاه نبش خياباني به همين نام بود و هست. برادران مشفق اين بنگاه را مي گرداندند. هر وقت از برابر اين مغازه مي گذشتي، دو سه نفر از اهل كتاب را مي توانستي ببيني كه بحث مي كنند و چاي مي نوشند.
من هنوز با قطعيت نمي توانم نظر دهم كه از كي و چرا ما و بچه هاي ما از كتاب فاصله گرفتند. مي شود تقصير را به گردن كامپيوتر انداخت و تلويزيون و ماهواره كه وقتي براي خواندن باقي نمي گذارد. مي شود هم گفت شهر بزرگ شده و با اين رفت و آمد هاي دشوار، وقتي براي آدم نمي ماند. قبول! يك نكته ديگر هم گويا هست: اينكه كتاب خواندن براي ما يك فخر بود. كتاب قابل اعتنايي اگر بود و كسي مي پرسيد آن را خوانده  ايم يا نه، مهم بود اگر پاسخ مثبت بود. مهم بود آدم در جريان آثار نوانتشار باشد و بماند. دريغ كه امروز از اين فخر خبري نمي تواني سراغ كني. بگذار بگذريم.
راسته جمهوري در سه چهار دهه پيش، ديدني هاي ديگري هم داشت؟ فراوان! عرض مي كنم.
تماشاي بازار چهارراه اسلامبول خيلي كيف داشت؛ خريد از آن را تجربه نكردم. اهل همچشمي اگر بودي و دستت تا دهانت مي توانست برسد، اينجا بازار دلخواهي بود. اول اين را ناچار بايد بنويسم كه به دلايلي مثل نبود راه مناسب و وسايل رفت و آمد كارآمد، ميوه به خصوص در زمستان هم ناياب بود و هم گران. در آن روزها انواع سيب و مركبات و ديگر ميوه ها سخت پيدا مي شد. سيب و پرتقال معروف به بيروتي (در جعبه هاي چوبي) را فقط بعضي جاها، از جمله در همين بازار اسلامبول مي شد يافت. ماهي هاي درشت شمالي، كبك، اردك و غاز، تيهو و گوشت گوساله و گوسفند عالي، مرغ و... را مي توانستي اينجا پيدا كني؛ به شرط آنكه در پول دادن سختگير نباشي. ميوه هاي غير فصل يا نوبر و ميوه هايي كه در جاهاي ديگر يافتني نبود، در چهارراه اسلامبول پيدا مي شد. از قارچ، كرفس، مارچوبه، كنگر، باميه و سبزي هاي خوراكي ديگر اگر سراغي مي گرفتي، پاسخ را بايد همين جا مي گرفتي. همين جا بود كه يك بار يك ماهي سفيد در كمال رو داري از ميان يخ و آب پلك زد و دم جنباند و اظهار زندگي كرد. تا مدتي كنجكاوان و ديرباوران مي آمدند تا ماهي سفيد جان سخت را تماشا كنند.

جهانشهر
سازه اي افراشته در آسمان چين

گروه شهري: مركز مالي جهاني شانگهاي كه به اختصار
Shanghai WFC يا SWFC ناميده مي شود، يكي از پروژه هاي بلندپروازانه چيني ها به منظور دستيابي به توسعه اقتصادي است كه به عنوان يكي از بلندترين آسمانخراشهاي جهان به شمار مي آيد. اين برج در منطقه اي ساخته مي شود كه زماني مزرعه و مرداب بوده است. اين مركز در منطقه تجاري و اقتصادي Lujiazui، در مركز ناحيه جديد Pudong شانگهاي، واقع است. توسعه ناحيه جديد Pudong شانگهاي بخشي از برنامه درازمدت دولت چين براي توسعه و عمران شهري سريع و در مقياس بزرگ محسوب مي شود.
عمليات ساختماني مركز مالي جهاني شانگهاي در آگوست سال ۱۹۹۷ شروع شد، اما از اكتبر سال ،۱۹۹۸ اجراي پروژه به دليل بحران اقتصادي آسيا و ركود ناشي از آن، به حال تعليق درآمد، تا اين كه پروژه در سال ۲۰۰۳ دوباره به جريان افتاد و پس از اعمال تغييرات و اصلاحاتي در طرح نخستين آن، براي تطابق طرح با آخرين نيازمنديهاي تكنولوژيكي و كاركردي شركتهاي مالي فعال در بازارهاي آسيا، عمليات ساختماني مركز از نوامبر سال ۲۰۰۵ يك بار ديگر آغاز شد. ساختمان بلند، باريك و كوه  شكل اين مركز در ۱۰۱ طبقه توسط شركت
(KPF Kohn Pederson Fox Association) مستقر در نيويورك، طراحي شده است و ارتفاع نهايي آن ۴۹۲ متر پيش بيني شده است. با سرعتي بسيار بالا (هر طبقه در ۵/۴ روز) و هزينه اي بالغ بر ۱/۱ بيليون دلار ساخته خواهد شد و بر اساس پيش بيني هاي اوليه، عمليات اجرايي آن در سال ۲۰۰۸ به پايان مي رسد.
فرم اصلي طرح ساختمان مركز مالي جهاني شانگهاي، يك مكعب است كه به وسيله قوسهايي كه به برافراشتگي ساختمان تأكيد مي كنند، قطع  شده است. شاخص ترين عنصر طرح كه موجب تقويت هندسه اصلي ساختمان مي شود و تحسين بسياري از معماران را برانگيخته است، فضاي خالي يا روزني مي باشد كه در ميان سطوح فوقاني ساختمان ايجاد شده است و به مثابه دروازه اي در آسمان عمل مي كند. در ضمن از نظر سازه اي، روزن ايجاد شده موجب كاهش فشار باد بر سازه مي شود. اين فضاي خالي كه گردشگران قادر خواهند بود در آن قدم بزنند، با افزايش ارتفاع ساختمان عريض تر شده و در انتهاي برج با يك پل كه دو طرف ساختمان را به هم وصل مي كند، بسته مي شود. در طرح نخستين برج، فضاي خالي بالاي آن با اقتباس از دروازه مدور موجود در باغهاي چين باستان (موسوم به دروازه ماه)، دايره اي به قطر ۵۰ متر پيش بيني شده بود، اما در اواسط سال ،۲۰۰۵ KPF طرح جايگزين ديگري ارائه كرد كه بر اساس آن يك فضاي خالي مربع شكل جايگزين روزن دايره اي شكل قبلي شد.
همچنين در طرح جديد، عرصه اي به مساحت ۷۰۰ مترمربع در طبقه ،۱۰۱ جهت مشاهده شهر از بالا، پيش بيني شده است كه مرتفع ترين عرصه رصد و مشاهده در جهان خواهد بود.«آكيما يوشيمارا» Akio Yoshimura، مدير مركز مالي جهاني شانگهاي، از مزاياي طرح جديد به موجزتر بودن آن و نيز تسهيل عمليات ساختماني و كاهش هزينه ها و زمان ساخت وساز اشاره مي كند. او مي گويد: «من شخصاً طرح جديد را خيلي دوست دارم؛ فضاي خالي مربع شكل بالاي برج شبيه يك پنجره است كه از طريق آن مي توان به آينده اي پراميد نگريست.»

|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   شهرآرا  |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |