يكشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۵
نگاهي به كم و كيف داوري جايزه قلم زرين
راه رفتن روي بند
سميه رشيدي
چند سالي است به پيشنهاد انجمن قلم ايران۱۴، تير به نام « روز قلم » نامگذاري شده است. انجمن قلم هر ساله در اين روز، «جشنواره قلم زرين» را برگزار كرده و طي آن در سه رشته شعر، داستان و نقد و پژوهش ادبي، سه اثر برتر انتخاب و معرفي مي شوند.
امسال در بخش شعر از مجموع ۴۷۰ اثر دريافتي، كتاب « از نام ها خبري نيست» نوشته مريم سقلاطوني به عنوان اثر برتر شناخته شد.
جايزه بخش داستان از ميان ۷۰۰ اثر داستاني، به مجموعه داستان « سه دختر گل فروش » نوشته مجيد قيصري اهدا شد و سرانجام در گروه نقد و پژوهش ادبي، كتاب « حافظ برتر كدام است؟ » نوشته دكتر رشيد عيوضي، استاد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه تبريز به عنوان اثر برتر شناخته شد و از دو كتاب « نوشته بر دريا» نوشته دكتر محمدرضا شفيعي كدكني و « تاريخ در ترانه » نوشته محمد احمد پناهي، تقدير شد. مطلب زير كندو كاوي است بر زواياي اين انتخاب از زبان داوران.
002373.jpg
معضلات داستان از ديدگاه داوران
۱. ابرام و اصرار بسياري از اهل قلم به كتاب سازي به جاي خلق اثري كه از دل جوشيده باشد.
۲. دوري نويسندگان نسل جوان از مسائل جامعه و ارزشهاي موجود و بيگانگي درون مايه اكثر قريب به اتفاق اكثر آثار به ارزشهاي جامعه معاصر.
۳. دوري نويسندگان زن از درك جدي معضلات زنان جامعه و پرداختن كليشه اي به چهره هاي مسخ شده و كاريكاتور گونه از زنان جامعه غربي.
۴. اعتنا به كميت به جاي كيفيت آثار.
۵. دغدغه همچنان پايدار فرم و فرم گرايي.
۶. عدم تحقيق اهل قلم در عرصه هاي مورد ادعاي منابع فراوان قابل تحقيق در اين مورد.
۷. عدم بهره گيري از ارزش هاي بومي با توجه به تنوع اين ارزش ها در سطح كشور و سعي در كلي گويي هاي داستاني جامعه شهري.

ديدگاه رئيس انجمن قلم
002367.jpg
رئيس هيئت مديره انجمن قلم ايران، ويژگي هاي اين جشنواره را چنين عنوان مي كند:« هر جايزه ادبي با چند ويژگي مي تواند براي خود اعتبار به دست آورد. نكته اول، قدمت جايزه است كه در مقايسه با غرب كه گاه جوايزي با قدمت پنجاه ساله داده مي شود، در ايران هيچ جايزه پر قدمتي وجود ندارد.نكته دوم مسئله ميزان نقدي جايزه است. در دنيا ميزان نقدي ضعيف ترين جوايز ادبي هم دهها برابر جوايز ادبي در داخل ايران است. بنابراين اين جشنواره چنين ويژگي را هم ندارد.» وي مي افزايد:« تنها چيزي كه در جوايز ايراني مي توان به آن توجه كرد، تركيب هيئت داوران است. متاسفانه تركيب داوران بيشتر جوايز رسمي كشور، مخفي است و به گمان من اين از بزرگترين ضربه هايي است كه به ادبيات و جشنواره ها وارد مي شود.»
رضا امير خاني تركيب داوران اين جشنواره را در هر سه بخش شعر، داستان و پژوهش ادبي ،از بهترين گزينش ها دانست و داوران اين جشنواره را به اين شكل معرفي كرد: «در اين دوره داوران نهايي، جزو شخصيت هاي نامبردار و شهير فرهنگ كشور ما بودند. در شعرو در بخش نهايي، آقاي دكتر موسوي گرمارودي و خانم دكتر صفارزاده، به دبيري آقاي بيگي حبيب آبادي، را داشتيم و در مرحله اول آقايان اسرافيلي و اسماعيلي اين تركيب را همراهي كردند. به نظر من در بخش نهايي شعر، يكي از بهترين تركيب داورها شكل گرفته كه نظير آن در جشنواره ها كمتر به چشم مي خورد.»
وي افزود:« در بخش داستان در بخش نهايي، آقايان فردي و بايرامي با دبيري آقاي زنوزي جلالي، عهده دار كار داوري بودند و در بخش مقدماتي خانم عبدالحسيني و آقاي حسن بيگي آنها را همراهي مي كردند كه بنظر من همه جزو معاريف ادبيات داستاني كشور هستند. در بخش پژوهش و نقد ادبي، در بخش مقدماتي،آقاي صابر امامي و سيد ناصر هاشم زاده با دبير گروه، آقاي دكتر محمدرضا تركي، همراهي كردند و در بخش نهايي دكتر يحيي يثربي و استاد علي معلم دامغاني به اين جمع اضافه شدند.»
رضا امير خاني، با تأكيد بر حضور استاد علي معلم در داوري پژوهش ادبي چنين مي گويد: «به نظر من ورود آقاي معلم دامغاني به بخش پژوهش يك اتفاق بسيار مبارك بود. از اين جهت كه ما هميشه پژوهش را با يك بخش مكانيكي و غير خلاق معادل قرار داده ايم و بنابراين متون پژوهشي ما، در بسياري موارد، جزو متون دوست داشتني مخاطبان نيست. از اين جهت خلاقيت در آنها جايي ندارد. با اضافه شدن آقاي معلم به جمع داوران، ما سعي كرديم تا در بخش پژوهش با وجود يك شاعر حكيم كه به خلاقيت در امر پژوهش بسيار اهميت مي دهد، خلاقيت را ارتقا دهيم.»
وي انجمن قلم را يك نهاد صنفي مي داند و جايزه قلم زرين را غيرقابل مقايسه با جايزه هاي دولتي عنوان مي كند: انجمن قلم، مي تواند با توجه به اينكه يك نهاد صنفي است، آرام آرام با گذشت ساليان، جايزه اش را به يك جايزه دوست داشتني براي مردم تبديل كند. براي نمونه مي توان به دوره اول قلم زرين اشاره كرد كه در آن كتاب « روي ماه خداوند را ببوس » نوشته مصطفي مستور، در اين جشنواره جايزه گرفت و به چاپ هاي بعدي رسيد. اين نشان دهنده اقبال مردم به جوايزي است كه به صورت غير محفلي اهدا مي شود.
اميرخاني رفع تكليف را يكي از آفات جايزه هاي ادبي مي داند: بسياري از جشنواره ها، به دلايلي مثل رفع تكليف براي هيئت داوران، سعي مي كنند در چنين سالهايي از اهداي جوايز خودداري كنند. نمونه قديمي و هميشگي آن، كتاب سال ادبيات داستاني است كه وزارت ارشاد براي آنكه بار و فشار تبعات كار را بر خود كم كند، معمولا از اهداي جايزه طفره مي رود. به نظر من ما در جشنواره ها با نوعي مسابقه روبه رو هستيم. مثل يك مسابقه دو صد متر كه عاقبت هم كسي زودتر از بقيه از خط پايان مي گذرد و آن فردي است كه حتما شايسته احراز مثلا جايزه كتاب سال است. اما مساله اين است كه گاهي كسي با پاي مشلول از خط پايان مي گذرد. اگر چنين اتفاقي افتاد، اين نشان دهنده وضع اسفبار ادبيات ماست. ولي به هر صورت ما موظفيم كه اهداي جايزه به نفرات برگزيده را داشته باشيم.
جايزه قلم زرين از نگاه داوران
دكتر محمد رضا تركي، دبير بخش داوري نقد و پژوهش ادبي در جشنواره قلم زرين، عناصر مهم در گزينش آثار را اينگونه معرفي مي كند:« در گزينش آثار اين بخش، جنبه هاي تحقيقي بودن متون، بكر بودن موضوع، وسعت تحقيقات، دقت بر روي موضوع و جنبه علمي و پژوهشي ناب مورد تاكيد و توجه بوده اند.»
وي از ديگر ملاك هاي گزينش آثار اين بخش را « عدم انشاء پردازي » مي داند:«در اين ميان آثاري كه بيشتر « انشاء پردازي» بوده است تا پرداختن علمي به موضوع، بسيار است كه ناخودآگاه اين آثار از گردونه انتخاب خارج شدند، حتي اگر نويسنده آنها فرد مشهور و صاحب نامي بود.»
دكتر تركي، بخش پژوهش ادبي را نيازمند نوعي تقسيم بندي مي داند:« به نظر من بهتر است كه بخش نقد و پژوهش ادبي، خود به قسمت هاي گوناگون تقسيم شود.مانند نقد ادبي، تصحيح متون، آثار دائرة المعارفي و .... چرا كه هريك از اين بخش ها و اين موضوعات، ملاك هاي خاصي براي خود دارند كه نمي توان آنها را با ملاك هاي معمول مورد بررسي قرار داد.»
از ديدگاه وي يكي از مشكلات كتابخواني و كم بودن افراد كتابخوان ناشناخته ماندن آثار خوب است: «قشر فرهيخته اجتماع، بايد كتابهاي خوب را با ملاك هاي علمي، انتخاب و به خوبي به جامعه معرفي كنند. چرا كه اگر آثار برتر به درستي شناخته نشوند، كار در ميانه راه، رها شده است. در اين مورد رسانه ها و افرادي كه در كار فرهنگ فعاليت دارند، نقش بسيار مهمي خواهند داشت، تا كتابهاي انتخابي از طريق رسانه هايي چون راديو و تلويزيون و ... معرفي و نقد شوند تا افراد به خوبي با اين كتابها آشنا شده و به سمت كتاب خواندن گرايش يابند.»
رضا اسماعيلي، از داوران بخش شعر اين جشنواره، آثار مورد بررسي را اينگونه ارزيابي مي كند:« مجموعه اشعاري كه امسال به دبيرخانه جشنواره رسيده بود، يعني مجموعه اشعار منتشره سال ،۸۴ نسبت به سال قبل كه بازهم من در بخش داوري جشنواره حضور داشتم، نسبتا آثار قابل توجه تري از لحاظ محتوا، بود. اما از لحاظ هويت كتابها، بيشتر آثار، برگزيده اشعار شاعران بود كه در سالهاي قبل، به صورت مجموعه هاي جداگانه، چاپ شده بود، كه براساس قوانين جشنواره اين آثار از دور رقابت خارج مي شدند و تنها آثار منتشر نشده، مورد ارزيابي قرار مي گرفتند. از لحاظ تكنيك و ساختار هم اين آثار خوب بودند اما انتظاري كه ما در حوزه ادبيات معاصر داشتيم را برآورده نمي كرد، چرا كه غالبا اين آثار به يك سبك و سياق بود و شاعران در يك رقابت جمعي، با اسلوب و سبكي كه در جريان شعر معاصر وجود دارد، شعر مي سرودند. به همين دليل بين آثار تفاوت جدي از اين بابت وجود نداشت.»
002370.jpg
وي در مورد دلايل انتخاب كتاب خانم سقلاطوني به عنوان كتاب برتر، بهره گيري ايشان از گويش نيمايي و تكنيك هاي او در غزل را وجه تمايز و برتري كار عنوان مي كند:« در عين حال كه قالب غزل، يك قالب كلاسيك است، با آميختگي زبان نيمايي و قالب كلاسيك، طراوت و تازگي و نوآوري در زبان ظهور كرده بود. همچنين برخورداري از عاطفه و انديشه نيز در اين اثر قابل تأمل بود، به اضافه بهره گيري از تكنيك هاي شعر نيمايي و آميختن آنها با تكنيك هاي غزل.»
وي رقابت در اين جشنواره را نسبت به ساير جشنواره هاي ادبي در سطح مناسبي مي داند:« داوران سعي كردند آثاري كه مغفول مانده نيز مورد ارزيابي قرار گيرد. در مرحله نهايي گزينش كار دشواري بود و ۵ عنوان مجموعه شعر، از لحاظ ساختار و ... در رقابت فشرده اي قرار داشتند. به خصوص كه نام شاعراني كه در عرصه ادبيات معاصر، شناخته شده هستند، انسان را به تأمل وا مي داشت. با اين حال، با توجه به امتيازي كه داوران به آثار دادند، اين كتاب به عنوان كتاب برتر برگزيده شد.»
از ديدگاه امير حسين فردي، يكي از داوران بخش داستان، رقابت در اين بخش بسيار جدي بوده است:« آثار خوب در جشنواره امسال زياد بود و رقابت بين آنها جدي بود. براي نمونه كتاب «شطرنج با ماشين قيامت » نوشته حبيب احمدزاده و خودنوشته هوشنگ مرادي كرماني با عنوان « شما كه غريبه نيستيد» يا كتاب « سه دختر گل فروش» نوشته مجيد قيصري در رقابت فشرده اي قرار داشتند، كه كتاب آقاي قيصري با توجه به ملاك هاي در نظر گرفته شده، قابل دفاع تر و محكم تربود.»
وي برخي ازويژگيهاي كتاب سه دختر گل فروش را چنين معرفي كرد:« اين كتاب حاصل ۲۰ سال نويسندگي مجيد قيصري، در عرصه داستان كوتاه است و ايشان از نويسندگان خوب در زمينه
002361.jpg
داستان كوتاه است. به لحاظ درون مايه، تمام داستانها، از زواياي مختلف به دفاع مقدس پرداخته است. ساختار، زبان، رعايت مؤلفه هاي داستان كوتاه و ... همه از عواملي بود كه موجب برتري اين اثر شد.»
002358.jpg
پرويز بيگي حبيب آبادي از ديگر داوران بخش شعر، رعايت مساوات و بررسي تمام آثار منتشر شده را از كارهاي مهم هيئت داوران برمي شمارد:« داوران در تمام طول برگزاري نمايشگاه كتاب، با حضور در نمايشگاه تلاش مي كردند تا تمام آثار خريداري شود تا حقي ضايع نشود. حتي كتابخانه هاي شخصي دوستان هم مورد توجه بود تا كتابهاي كمياب هم مورد ارزيابي قرار گيرند و تلاش بر اين بوده است تا با نگاه دقيق، آثاري را كه داراي ارزش ادبي بالايي هستند، انتخاب و به مراحل بعد برسانيم تا حقي از شاعري ضايع نشود، به همين دليل از دوتن از چهره هاي برجسته و صاحبنظر در مرحله نهايي استفاده كرديم.»
از نظر بيگي حبيب آبادي، آثار از لحاظ كمي همه ساله رشد دارند، اما از نظر كيفي نياز به پيشرفت هاي ديگري است:« از نظر كيفي هم ما كارهاي ارزشي خوبي داشته ايم و شاعران توجه خوبي به مسائل ارزشي، اجتماعي و اخلاقي در جامعه داشته اند، اما من فكر مي كنم اين كافي نيست. متاسفانه در سالهاي اخير به طور كلي، تعداد قابل توجهي از كتابهايي كه چاپ مي شوند و از وزارت ارشاد مجوز مي گيرند، فاقد ارزش ادبي لازم هستند و به همين علت از بين ۴۷۰ اثر مورد بررسي، تعداد كمي اثر به بخش نهايي راه پيدا كرد. اما كتابهايي كه به مرحله نهايي رسيدند، شاخص هاي مورد نظر را داشتند.»
002364.jpg
استاد علي معلم دامغاني، يكي از داوران بخش نهايي اين جشنواره در حوزه پژوهش ادبي، آثار راه يافته به بخش نهايي را چنين ارزيابي مي كند:« آنچه در اختيار ما قرار گرفت، ظاهرا ۴ عنوان كتاب از عناوين بسيار بود. اين ۴ كتاب، به حسب موضوع، محتوا و نام و عنوان نويسنده در نظر منتخبان نخست اهميت داشته است.»
وي همچنين راي و نظر داوران بخش نهايي را تقريبا هماهنگ تلقي مي كند:« راي و نظر داوران تقريبا نزديك بود و وقتي نظر نهايي آشكار شد، تقريبا نظرات با هم هماهنگ بودند و اين شايد دليل صحت كار باشد و شايد نباشد، اما اختلاف سليقه اي در انتخاب اثر برتر وجود نداشت.»

گزارش سفر ارمنستان -۱۲
002322.jpg
پيشينه: همايش جهاني اسطوره ها و حماسه ارمني، بهانه اي بود كه استاد دكتر كزازي را به دعوت رايزن فرهنگي ايران راهي ديار ارمنستان كند. اين سفر در روز يكم تير ماه آغاز شد. ادامه اين سفرنامه را كه به خامه شيواي جناب آقاي دكتر كزازي ريخته شده با هم پي مي گيريم.
نقش هاي نمادين
در اين هنگام، طاطاوس پديدار شد و گفت: «لطفاً بياييد، همه در خودرو چشم به راه شمايند.» او كه مي پنداشت بيش نيازي به وي نيست، ما را همراه نشده بود. من كه به هيچ روي روا نمي داشتم كه ديگران را در گرماي رنجبار چشم به راه نگاه بدارم، بي درنگ به سوي خودرو روان شدم. اما سيدا گفت كه مي بايد شمعي بيفروزد و در كليسا ماند. آنگاه كه بازآمد، برنشستيم و روان شديم. سيدا آنچه را از من شنيده بود، در دفترش با خطي درشت و خوانا نوشت. اين خط آشكارا نشان از پيشه خبرنگاري و روزنامه نويسي او داشت، يكي از پيشه هايي كه مي ورزيد.
در راه همچنان بدان نقش هاي نمادين بر ديوار كليساي ارمني مي انديشيدم. به ناگاه، گفتم: «در گزارش آن ستون ها و آن تهيگي، نكته اي به ذهنم رسيده است و انگاره اي دارم.» سيدا، كنجكاو و انگيخته دانستن ديدگاه و انگار من، مرا نگريست و آماده نوشتن شد. گفتم: «چهار ستون در زير چنبري كه نشانه طاق آسمان است، نماد چار آخشيجان مي تواند بود: ستون هاي ستبر و بزرگ نماد دو آخشيج فرازين و آنسري: باد و آتش و ستون هاي باريك و خرد نماد دو آخشيج فرودين و اينسري: خاك و آب.» سپس به فراخي در باره چهار آخشيجان و كاركرد جهانشناختيشان در باورشناسي ايراني سخن گفتم. آشكار بود كه گفته هاي من دوشيزه كنجكاو و پژوهنده را كه بدين زمينه ها نيك گرايان و دلبسته بود، به خود در كشيده است. سپس، افزودم: «اما آن فرورفتگي! مي انگارم كه گونه اي مهراب است؛ مهرابي شگفت و نوآيين كه به جاي آن كه در نيايشگاه و درون كليسا ساخته شده باشد، در برون آن جاي گرفته است.» آنگاه در باره مهراب كه در مسجد و كليسا سوي نماز و نيايش را آشكار مي دارد و پيشينه آن، سخن گفتم و باز نمودم كه اين تهيگي مي تواند نمادي از اشكفت و غار باشد در دل كوه كه مهرابه آغازين بوده است و مهريان نخستين در آن به نماز و نيايش براي ايزد مهر مي پرداخته اند. سپس افزودم: «اگر انگاره من درست باشد، آن مهراب بروني در ديوار كليسا پديده اي شگرف و بي پيشينه خواهد بود و نيك شايسته درنگ و بررسي.»
سخنان من دوشيزه فرانسوي ارمني تبار را در انديشه فرو برده بود. در فرجام، گفتم: «يكي از دريغ هاي بزرگ ما ايرانيان آن است كه ارمنيان روزگاري ترسا كيش شده اند. اگر چنين نمي بود، اكنون همه آنان مهرپرست مي بودند.» سيدا سري جنبانيد و گفته مرا استوار داشت وگفت: «آري! بارها اين جمله را شنيده است كه: «اگر ارمنيان ترسا نمي شدند، ايراني مي ماندند.»
ادامه دارد

ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
شهرآرا
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |