ضرورت موضع گيري تاريخي
لبنان در آتش كينه و دشمني ديرينه صهيونيسم مي سوزد و هر روز و شام زنان و كودكان بي دفاع و مظلوم در شعله هاي خشم افسارگسيخته دولت اسرائيل قرباني مي شوند و اين داستان كهنه و حاصل اشغال فلسطين به دست صهيونيست ها و هم مرزي با كشوري تاريخي و متمدن همچون لبنان است.
ماهيت وجودي اسرائيل را برخي از انديشمندان و مصلحان در چندين دهه قبل تبيين كرده اند، از آن جمله امام موسي صدر در سال ۱۹۶۷ هنگامي كه فتنه اسرائيل براي چندمين بار برپا شده بود فرياد كشيد و از اهداف صهيونيسم بين الملل پرده برداشت و آينده منطقه را تصوير كرد و وظايف و الزامات مقاومت و رويارويي با صهيونيست ها را ياد آور شد.
امروز كه سرتاسر خاك لبنان با گلوله ها و بمب ها و خمپاره ها مجروح شده است، پنداري صحبت هاي امام موسي صدر در ۴۰ سال قبل توصيف همين امروز و همين الآن و همين لبنان است.
|
|
در سفر امام موسي صدر در سال ۱۹۶۷به كشورهاي آفريقايي و ديدار با مهاجران لبناني ساكن آفريقا، جنگ موسوم به جنگ حزيران در گرفت. امام از سفر خود بازگشت و اين بيانيه را صادر كرد
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
.... و تنها جسم هاي ما از ميدان نبرد دور بود، ميدان مقدسي كه خاك آن با خون هاي پاك عجين شده و صخره هايش از فريادهاي مجروحان گداخته است. جبهه ها و پيرامون آنها را ارواح مطمئنه و خرسند فرا گرفته است، عرصه اي كه از دسيسه ها و خيانت ها و جنايت هاي تاريخ خبر مي دهد و امروز و در اين زمانه از ظلم و كشتار و نژادپرستيِ كينه توزانه سخن مي گويد، عرصه اي كه آخرين فصل از افسانه خودآزاري و شكنجه يهود، براي مظلوم نمايي و جلب ترحمِ بيشتر در آن رقم مي خورد. اين همان ميداني است كه از ماهيت حقيقي مردمي پرده برمي دارد كه خود را امّت برگزيده خداوند مي خوانند. اين ميدان بيانگر همان علّتي است كه در تاريخ، بشريت را واداشته تا از تشكيل دولت و كيان يهود، قومي كه بر آنان مهر ذلّت و خواري زده شد، جلوگيري كنند.
آري، همگي به نيكي دريافته بوديم كه شرافت انساني در كشور ما آماج خطر قرار گرفته و زندگي ما و فرزندانمان در گرو نتايج اين مبارزه است. بلكه همه ما در منطقه خاورميانه عربي، اعم از مسلمان و مسيحي، قرباني توطئه پستِ نژادپرستيِ صهيونيستي شده ايم، كه تمدن مادي غرب نيز او را در اين راه ياري مي دهد، تمدني كه دستاوردها و نتايجش براي پديد آورندگان آن و ديگران به بدبختي بزرگي تبديل خواهد شد. پس ما در برابر اين پديده گيج كننده ايستادگي كرديم، چرا كه مي دانستيم تمدن در شرق، به مفهومي كه ما آن را به جهانيان عرضه كرده بوديم، عبارت است از تمدني انساني و حق مدار و آئيني پايدار، نه روا داشتن ظلم و ستم در حق بشر، استعمار مردم، بهره برداري انحصاري از مواهب جهان، تحقير انسان، تبعيض نژادي و لوث كردن حقايق به اسم تمدن و به بهانه حمايت از حقوق بشر. ما در برابر اين پديده رعب آور ايستاديم. ايستاديم تا ثابت كنيم يگانه راه ما ادامه مقاومت در اين جنگ است و پيروزي حقيقي، بي هيچ شك و ترديد، از آن ماست. زيرا در نزد هر مردمي اراده حيات راه پيروزي است، هرچند كه اين راه از نقطه اي كوچك آغاز شود. پس چرا ما كه از عظيم ترين توان هاي جغرافيايي، اقتصادي و بشري برخورداريم و اصيل ترين مواريث اخلاقي، انساني و روحي را در اختيار داريم، چنين نباشيم؟ ما بايد مقاومت و ايستادگي كنيم. ما امروز در برابر تجاوز دشمن و طرح هاي تجاوزكارانه و دشمني هاي او و حس زياده طلبي اش قرار گرفته ايم. گويي او از جهان غرب «هل من مزيد» مي طلبد و براي تسلاي مادرانِ فرزند از دست داده و مجروحان و معلولان، خوش رقصي مي كند.
در برابر تبليغات روزنامه ها، راديوها، تحليلگران و وسايل ارتباط جمعي و حتي در برابر اروپا و آمريكا و در برابر سكوت مرگبار وجدان جهاني پيش از رويداد جنگ، در هنگامه جنگ و پس از آن، كه در موضع گيري جهان و در هيأت سازمان ملل متحد و غير آن به ظهور رسيده و در برابر روح خودخواهي حاكم بر جهان كنوني بايد بايستيم. يكي از تحليلگران، در اوايل جنگ، از اين خودخواهي آشكار تعبير افشاكننده اي ارائه كرد: «اسرائيل فرزند يگانه جهان، در خطر است.»
اكنون، در برابر همه اين واقعيت هاي انكارناپذيرِ مبهوت كننده، برماست كه با اتخاذ يك موضع تاريخ ساز، با همه تاب و توان و براي پاسداري از شرف، حيثيت و آينده كشور و نسل هاي آينده و نيز ايفاي رسالت تاريخي و امانتي كه بر دوش ما نهاده شده، ايستادگي كنيم.
۱. بايد بزرگي و گستردگي اين خطر را در زمان حال و آينده به خوبي احساس كنيم و قدرت ها را بشناسيم و نقاط ضعف آنها را دريابيم و پيش خود چنين فرض كنيم كه دولت اسرائيل در حقيقت سربازخانه صهيونيسم و همپيمانان آن در جهان است، تا بتوانيم بدين گونه با جرأت و عزمي راسخ با اين واقعيت روبه رو گرديم.
۲. بايد به خود اطمينان داشته باشيم و اصالت و شخصيت خود را بشناسيم تا از قيد استعمار فكري رهايي يابيم.
۳. بايد صفوف خود را يكي كنيم و بحث درباره حكومت و رهبري ها و احزاب و دسته ها و مذاهب و ديگر اختلافات خود را، اگرچه اساسي هم باشند، به بعد از پيروزي موكول كنيم.
۴. عمل مخلصانه و بي سروصدا بايد به دور از هرگونه سوداگري و تجارت پيشگي صورت پذيرد. در اين راه بايد همه امكانات اقتصادي و توانمندي هاي انساني خود را بدون هيچ كم وكاستي به كار گيريم.
۵. تنها به خداوند اطمينان داشته باشيم و بدانيم كه تنها به سوي او باز مي گرديم، زيرا خداوند خود از مؤمنان دفاع مي كند، اما با اين حال، او سرنوشت هيچ گروهي را تغيير نمي دهد مگر آنكه خود سرنوشت خويش را دگرگون سازند. بايد در تلاش هاي دايم و پيوسته تنها به او اتكا كنيم و از هر فرصت و امكاني،بي هيچ قيد و شرطي، بهره برداري كنيم.
۶. مرد و زن و پير و جوان بايد از آمادگي تمام و كمالِ روحي و جسمي در برابر دشمن برخوردار شوند تا در برابر حوادث ناگهاني استوار باشند. دشمن هيچ عهد و پيماني را رعايت نمي كند و به هيچ چيز پايبند نيست و ارزش هاي انساني را پاس نمي دارد. پس بر مردم واجب است كه براي دفاع شهري و دوره هاي آموزش نظامي آمادگي داشته باشند، تا مبادا زير بار ذلت و بيچارگي قد خم كنند، يا همچون بردگان از معركه بگريزند.
۷. ما از دولت مي خواهيم كه ارتش را با سلاح هاي جنگي مدرن مجهز كند و حتي اگر لازم شود بودجه هاي عمراني خود را در اين راه به كار اندازد؛ چرا كه بقاي وطن، اساس هر فعاليت عمراني يا فرهنگي يا اقتصادي و يا اجتماعي محسوب مي شود. مردم نيز در راه مسلح كردن ارتش به تسليحات نو و كامل، به هر طريقي، ايثار و فداكاري خواهند كرد.
برادرانم، تعقيب اين خط مشي، براي رسيدن به هدف، مسأله اي سياسي نيست، بلكه امري ديني و انساني و شرافتمندانه به حساب مي آيد، مسأله مبارزه حق بر ضد باطل است، دفاع از ارزش هاي انساني در برابر ارزش هاي مادي و استعماري است. غرض از اين جنگ تنها اشغال ميهن ما نيست، بلكه در اصل هدفِ برپاكنندگان اين جنگ مقابله با تمدن و الگوها و ارزش هاي معنوي، روحي، اخلاقي و شرافت انساني ما و بلكه جهانيان است. پس بايد برخيزيم و همه توش و توان خود را به كار گيريم و به حمايت از حق و عدالت در راه مبارزه برضد ظلم و ظالمان گام نهيم و براي دفاع از پاك ترين مقدساتمان و از سرزميني كه خداوند آن را مبارك ساخته برخيزيم و خداي را يار و ياور باشيم. بايد منافع شخصي و اختلاف نظرهاي خود را براي رسيدن به اين هدف والا فراموش كنيم و با همتي دلاورانه، كه برگرفته از اراده الهي است، و تنها با اتكا به وعده او، كه هيچ گاه خلف وعده نمي كند، پيروزي را براي خود محقق سازيم كه هم او فرمود:
وَعَدَ اللّهُ الَّذينَ امَنُوا مِنكُم وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لِيَسْتَخلِفَنَّهُمْ فِي الاَرضِ كَمَا استَخلَفَ الَّذينَ مِن قَبلِهِم وَ لِيُمَكِّنَنَّ لهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارتَضي لَهُم وَ لَيُبَدِّلَنَّهُم مِن بَعدِ خَوفِهِم اَمناً يَعبُدُونَني لا يُشركُونَ بي شَيئاً وَ مَن كَفَرَ بَعدَ ذلِكَ فَاُولئِكَ هُمُ الفاسِقُونَ وَ اَقيمُوا الصَّلوةَ وَ اتُوا الزَّكوةَ وَ اَطيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرحَمُونَ لاتَحسَبَنَّ الَّذينَ كَفَرُوا مُعجِزينَ فِي الاَرض وَ مَأوهُمُ النّارُ وَ لَبِئسَ المَصيرُ (۲۴: ۵۵-۵۷) خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده اند و كارهاي شايسته كرده اند وعده داد كه در روي زمين جانشين ديگرانشان كند، همچنان كه مردمي را كه پيش از آنها بودند جانشين ديگران كرد. و دينشان را - كه خود برايشان پسنديده است - استوار سازد. و وحشتشان را به ايمني بدل كند. مرا مي پرستند و هيچ چيزي را با من شريك نمي كنند. و آنها كه از اين پس ناسپاسي كنند، نافرمانند. و نماز بگزاريد و زكات بدهيد و از پيامبر اطاعت كنيد، باشد كه بر شما رحمت آورند. مپندار كه كافران مي توانند در اين سرزمين به جايي بگريزند. جايگاهشان جهنم است و چه بد سرانجامي است.
به نقل از كتاب «ناي و ني» از مجموعه «در قلمرو انديشه امام موسي صدر»
صفحه ۳۷۳ تا ۳۷۹
ترجمه شادروان علي حجتي كرماني
|