شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۵
شهرآرا
Front Page

گفت وگو با دكتر سيد مرتضي سقائيان نژاد شهردار اصفهان
تجربه تهران در اصفهان
عكس: مجتبي جانبخش
عباس ثابتي
002568.jpg
002565.jpg
002571.jpg
002574.jpg
حتي خودش هم فكر نمي كرد كه بر مسند اداره شهري تكيه بزند كه عاشقانه دوستش دارد؛ چه آن سال هاي دوري در دهه۶۰ كه رياست دانشگاه صنعتي اصفهان را به عهده داشت يا روزگاري كه به هيأت يك استاد دانشگاه به دانشجويان درس مي داد. دكتر سيد مرتضي سقائيان نژاد- شهردار اصفهان- مي گويد: «هنگامي كه به شهرداري آمدم، بسياري از دوستان گفتند كه اين كار وجه سوز است، نه وجه ساز». حالا پس از ۴ سال از قبول اين كار هنگامي  كه از كارهاي انجام گرفته در دوران فعاليتش سخن مي گويد، گويا خستگي چهارساله اش را مي تكاند و با لبخندي كمرنگ رضايتش را يادآور مي شود. لهجه شيرين اصفهاني اش نمي گذارد كه اصفهاني بودنش را فراموش كنيم. گفت وگوي چند ساعته كه قرار بود تنها يك ساعت به طول بينجامد، او را خسته نكرد. اگر حضور رئيس شوراي شهر اصفهان نبود، شايد حاصل گفت وگو طولاني تر از آن بود كه امروز مي خوانيد. گفت وگو پيرامون شهر اصفهان، مشكلات، كارهاي انجام گرفته و برنامه هاي پيش رو، ما را با سايه روشن هاي اين شهر تاريخي، بيشتر آشنا مي كند؛ شهري كه براي هر بيننده اي مي تواند خاطره انگيز باشد و جذاب.
* يكي از مشكلات عمده شهرها، افزايش جمعيت آنهاست. اصفهان در چند سال اخير چه روندي را طي نمود؟!
- از سال ۱۳۳۴ جمعيت شهرهاي بزرگ به طور متوسط، ۵برابر شد. به عبارتي جمعيت شهري از ۳۷درصد كل جمعيت كشور يكباره به چيزي در حدود ۷۰درصد رسيد. در اين ميان اصفهان نيز افزايش جمعيتي ۸/۵برابري را در اين سال ها داشت؛ يعني جمعيت اصفهان به چيزي در حدود ۸/۱ميليون نفر رسيد. اين رشد جمعيتي تمام زيرساخت هاي شهري را تحت الشعاع قرارداد. از سويي به دليل ناتواني در فراهم آوردن تسهيلات لازم براي روستاييان، مهاجرت نيز به رشد جمعيتي شهرهاي بزرگ كمك كرد. اين موارد مشكلاتي را براي شهرها به وجود آورد و در اين راستا كلانشهرهايي مانند اصفهان بيشتر درگير اين معضل شدند. بنابراين اصفهان نيز دچار مشكلاتي شد كه ناشي از افزايش بي رويه جمعيت بود. اگر چه زيست- بوم اين شهر قالبي توريستي و فرهنگي دارد اما مهاجرت فراوان به اين شهر، اصفهان را به عنوان يك مركز مهاجرپذير با مشكلات فراواني روبه رو كرد.
* يعني به رغم توريستي بودن اصفهان، مهاجرپذيري آن سمت وسويي ديگر داشت؟!
- ما اگر بخواهيم اصفهان را تعريف كنيم، شهري است فرهنگي- تاريخي و توريستي. بنابراين صنعت اين شهر مي بايست حول همين محور رشد مي كرد اما برخي مراكز صنعتي مادر در اين شهر جاي گرفته اند؛ مراكزي مانند فولاد مباركه، ذوب آهن و صنايع پتروشيمي و ده ها صنعت كوچك و بزرگ ديگر كه هيچ سنخيتي با فرهنگ و زيست- بوم آن ندارد. اجتماع اين صنايع، جمعيتي را نيز با خود همراه كرد. بنابراين مهاجرت گسترده اي شكل گرفت و به تبع، مشكل ديگري را به وجود آورد و حاشيه نشيني در اطراف شهر شكل گرفت. اصفهان در حدود ۴۹۰هزار نفر حاشيه نشين در اطراف خود دارد كه متأسفانه يكي از معضلات اساسي اين شهر است.
* بي ترديد مشكلات متعدد ديگري نيز به دليل اين رشد نامتجانس جمعيت به وجود مي آيد.
- بله! يكي از معضلات اين شهر، مسئله زيست محيطي اين شهر است. اين موضوع البته در تمام كلانشهرها مطرح است. هنگامي  كه در يك شهر صنعت رشد كند و افزايش جمعيت را نيز موجب شود، قاعدتاً مشكلات زيست محيطي را به وجود مي آورد. البته ما هم اكنون داخل حريم شهر اصفهان را با نظارت دائم كنترل مي كنيم، اما متأسفانه اطراف شهر اين طور نيست. آب رودخانه زاينده رود، به دليل پساب هاي زائد صنعتي آلوده است. از سوي ديگر ترافيك شهري نيز موجب آلوده ترشدن محيط زيست شهري مي شود. متأسفانه به دليل نبود برنامه ريزي در اين حوزه، نگراني هاي بسياري به وجود آمده است. به عنوان مثال در سال گذشته تعداد خودروهايي كه در شهر اصفهان شماره گذاري شده اند، روزانه ۳۱۷ دستگاه بوده، اما در سال جاري روزانه ۴۱۲ خودرو، شماره گذاري و روانه خيابان ها شده اند. اين آمار تنها مربوط به شهر اصفهان است. اصفهان به لحاظ آلودگي، بعد از تهران مقام دوم را دارد. از سويي توليد گازهاي آلاينده، موجب بروز امراض مختلف مي شود. به عنوان نمونه اصفهان مقام اول بيماري MS را در كشور دارد.
* به عبارتي اين اتفاقات، زيست- بوم طبيعي شهر را دچار تغيير كرده است.
- اين امر طبيعي است. با اضافه شدن جمعيت، كاربري بسياري از زمين ها از كشاورزي و فضاي سبز به مسكوني تغيير مي كند. ما در دهه پنجاه در حدود ۲۱هزار هكتار فضاي سبز شهري داشتيم، در صورتي كه امروز فضاي سبز اصفهان كمتر از ۱۴هزار هكتار است. در واقع ۷هزار هكتار فضاي سبز شهر به خاطر مشكلات كلانشهري از بين رفته است. كاهش اين مقدار از فضاي سبز براي شهر مشكلي شده است. هم اكنون سرانه فضاي سبز در اصفهان چيزي در حدود ۸/۱۸ متر است. اين عدد در سال ۸۲ بسيار كمتر بود؛ چيزي در حدود ۳/۱۴متر.
ما تنها امسال توانستيم ۵۰۰هكتار به فضاي سبز اصفهان اضافه كنيم. البته ما نسبت به ساير شهرها، فضاي سبز خوبي داريم. سعي ما و ساير مسئولان شهري در گسترش فضاي سبز بوده است. مثلاً در سال گذشته بر اساس آمار، به ازاي هر شهروند يك درخت داشتيم. ما تصميم گرفتيم كه اين يك اصله درخت را به دو اصله برسانيم. بنابراين ۵/۱ درخت در طول يك سال گذشته كاشتيم. هم اكنون هم بين مناطق يازده گانه شهرداري، رقابتي جدي براي گسترش فضاي سبز شهر وجود دارد. مي توان گفت كه سبزينه شهر اصفهان هم اينك خوب است، اما قابل افزايش. البته قصد داريم كه سرانه فضاي سبز شهر را تا ۲۵متر افزايش دهيم.
* اصفهان شهري است تاريخي با ابنيه و آثار به جا مانده از گذشته. بي ترديد به مانند ساير كلانشهرها يكي از مشكلات عمده اين شهر، بافت فرسوده و بافت تاريخي است. مشكلات تان در اين حوزه چگونه بود؟
- اصفهان يك شهر تاريخي است؛ يعني اينكه اين شهر تنها متعلق به خودش نيست، بلكه به كشورش و حتي به جهان تعلق دارد. از آنجا كه اين شهر جلوه گاه ملي دارد، بايد از بودجه هاي ملي نيز استفاده كند، اما متأسفانه اين اتفاق نمي افتد و حتي آثار تاريخي آن نيز در حال نابودي است. اين مسئله باعث شده كه بازسازي و نوسازي بافت فرسوده در اين شهر با مشكل مواجه شود.
در اصفهان ۱۰۰/۴هكتار بافت فرسوده وجود دارد. از اين مقدار۸۰۰/۱هكتار بافت هاي تاريخي است. از اين رو مشكلات فراواني فراروي اين شهر قرار دارد. به عنوان مثال سازمان ميراث فرهنگي، حدود ۱۲هزار خانه را در اين شهر در طرح قرار داده است كه متأسفانه افت قيمت را براي اين خانه ها به همراه آورده. بر اساس اين طرح، اين خانه ها تنها تحت نظر سازمان ميراث اجازه بازسازي يا نوسازي را خواهند داشت. از آنجا كه اين بافت تاريخي در قسمت مركزي شهر يعني مناطق ۱ و ۳ قرار دارد، باعث بروز مشكلات فراوان شده. بسياري از مردم ساكن در اين خانه ها، به دليل اين قانون، از اين منطقه كوچ كرده اند و به مناطق ديگر شهر رفته اند و حاشيه نشين ها و مهاجران و افاغنه در اين بخش از شهر ساكن شده اند. بنابراين مركز شهر كه روزگاري تجلي اصلي شهر بوده و اصالت شهر متعلق به اين قسمت بوده، با تغيير بافت جمعيتي به بخش مهاجر پذير و فرسوده و آلوده تبديل شده است. در واقع ما در اصفهان، هم از حاشيه تهديد مي شويم و هم از بخش مركزي شهر.اين در شرايطي است كه در اكثر كشورهاي جهان، محدوده تاريخي، گران قيمت ترين بخش شهر را تشكيل مي دهند.از سويي از آنجا كه اصفهان نگران حفظ و بقاي آثار تاريخي است، سالانه ۵ميليارد تومان براي حفظ آن خرج مي كند. اين در صورتي است كه بودجه سازمان ميراث فرهنگي براي كل استان اصفهان ۴۰۰ميليون تومان بوده است كه چيزي در حدود ۳۲۰ميليون تومان آن صرف هزينه هاي جاري مانند پرداخت حقوق و دستمزد به كارمندان مي شود.بي ترديد ميراث فرهنگي براي حفظ آثار تاريخي كاري نمي تواند بكند.
* يكي از چالش هاي اساسي شهر اصفهان طي ماه هاي گذشته، مترو بوده است. تنش ميان شهرداري و سازمان ميراث فرهنگي پيرامون عبور مترو از زير چهارباغ همچنان وجود دارد. موضوع چه بود؟
- بر اساس تصميم سازمان برنامه و بودجه، خطوطي به عنوان خط اصلي مترو براي كلانشهرها تعيين شده است. به عنوان مثال براي اصفهان خط شمالي- جنوبي را كه در دست ساخت است تصويب كرده كه ۲/۲۰كيلومتر طول آن است. گذشته از بحث بودجه اي آن، هم اكنون كار احداث آن به مدت چهار ماه با مشكل روبه رو شده است. از آنجا كه مسير چهارباغ يك مجموعه تاريخي است و موجب حساسيت سازمان ميراث شده و تا به امروز هم مسيريابي جديد خط مترو كه تحت نظر سازمان برنامه و بودجه و ميراث فرهنگي است به نتيجه نرسيده است، اين باعث شده كه خط مياني ما متوقف شود.
* آيا واقعاً منطقي است كه مترو از زير چهارباغ عبور كند؟
- اتفاقاً راه اصلي براي حفظ بافت هاي تاريخي، مترو است. ما در تمام شهرهاي جهان مترو را مشاهده مي كنيم كه از زير آثار تاريخي عبور مي كند؛ مانند ميدان لوور فرانسه يا برخي شهرهاي روسيه و ايتاليا... . اتفاقاً براي حفظ بافت هاي تاريخي، ما به مترو نياز داريم وگرنه همين لرزش هاي عادي كه ناشي از حركت انواع اتومبيل هاست، اين آثار را تخريب مي كند؛ به ويژه اينكه اصفهان با جمعيت فراوان و حجم زياد ترافيك، نياز اساسي به مترو دارد.ما با احداث مترو مي توانيم علاوه بر حفظ آثار تاريخي، روي زمين و حاشيه فضاهاي تاريخي را عاري از اتومبيل كنيم و خيابان هاي مهم خود را تبديل به پياده رو كنيم؛ همان طور كه در كشورهاي ديگر مي بينيم. البته اين اتفاق به نحوه احداث مترو نيز بستگي دارد. ما بايد روش هاي نويني را به كار بگيريم؛ كما اينكه در حال انجام آن هستيم. ما درواقع روش هاي بسيار پيشرفته اي را به كار گرفته ايم. روش كار ما، حفاري به وسيله ماشين TBM است.
* يعني چه؟! كمي توضيح بدهيد؟
- TBM دستگاهي است كه مي تواند تا بيش از ۱۴ متر به پايين برود و هرگونه ارتعاش را به عمق زمين منتقل كند. اين خطوط مترويي كه قرار است از زير چهارباغ برود، در جاهايي تا عمق ۲۸ متري نيز داخل زمين را حفاري مي كند. در مسكو هم اين اتفاق افتاده. آنها در جاهايي تا عمق ۷۰ متري را نيز حفاري كرده اند. اين صورت ماجراست. داستان چيز ديگري است.
سؤال اينجاست. براي عبور مترو از چهارباغ كه يك اثر تاريخي است همه از خودشان حساسيت نشان مي دهند، اما كسي حاضر نيست بودجه اي مجزا براي اين مسئله اختصاص دهد. اين موضوع به يك مسئله ملي تبديل شده است، اما كسي اصلاً توجه نمي كند. من برخي از اين مسائل را جنجال مي دانم. مثلاً برهانه هاي برخي ديوارهاي ميدان امام پوسيده است. عالي قاپو امروز دچار فرسايش شده است. اين واقعاً آيا مهمتر است يا اين كه جلوي مترو را بگيرند؟ اگر مترو از زير چهارباغ يا هر اثر تاريخي ديگر عبور كند، بايد تحت نظر كارشناسان و لحاظ تمام شرايط ايمني باشد، در غير اين صورت ما هم مخالفيم، اما در بسياري از جاها، اصل اثر، از بين مي رود، هيچ صدايي شنيده نمي شود، چرا در شهري مثل شيراز با تعامل ها، مترو از زير بازار وكيل و حمام زند عبور مي كند و هيچ كس صدايش هم درنمي آيد؟! متاسفانه ضابطه سازمان ميراث فرهنگي در شهرهاي مختلف، فرق مي كند و اين باعث مشكل مي شود.شكي نيست كه ميراث فرهنگي ما جزو هويت ماست. ما در واقع روزانه ده ها تن گاز مسموم را به خورد مردم مي دهيم، اما از مترو استفاده نمي كنيم. ما بايد بين اين دو جريان آشتي به وجود بياوريم. شهر يك موجود زنده است. بايد به حياتش ادامه دهد. شهر بايد به گذشته خود افتخار كند. از ميراث خودش هم حفظ و حراست كند. در واقع هم ميراث ما مهم است و هم استفاده از تكنولوژي قطار شهري چهار ماه متوقف شده است. قرار شده كه سازمان ميراث فرهنگي و وزارت كشور به ما جواب بدهند. متاسفانه تا به امروز پاسخي نداده اند. از قرار معلوم مسيرها مشخص شده است.
متروي اصفهان يا بايد از زير چهارباغ بگذرد يا باغ گلدسته. هر دو هم داراي آثار تاريخي است. بايد روشن شود كه آيا اصفهان اصلاً مترو مي خواهد يا نه؟ ما مي خواهيم شهر را نجات دهيم. ما خودمان براي آثار تاريخي خود، اگر دلسوزتر از بعضي ها نباشيم مطمئن باشيد كه كمتر از آنها نيستيم.
* بودجه شهرداري اصفهان سالانه چقدر است؟
- بودجه كلي شهرداري اصفهان سالانه چيزي در حدود ۴۰۰ ميليارد تومان است. البته دولت كمترين كمكي نمي كند. شهرداري ها نهادهايي هستند عمومي، مستقل و غيردولتي. قبلاً دولت به شهرداري ها كمك مي كرد، اما از سال ۶۷ به بعد، شهرداري ها خودكفا شدند و عمده درآمدشان متكي به بخش مسكن است. البته در سال ۶۲ لايحه اي به مجلس داده شد با عنوان «تثبيت درآمدهاي پايدار شهرداري ها» كه تا به امروز خبري از آن به دست نيامده است.

نگاه دوم

شهردار مي گويد
ما سالانه ۱۳۰ ميليارد تومان به طور خالص در پروژه هاي عمراني صرف مي كنيم. به اين جهت از سال ۸۲ تا به امروز ۴۱ درصد در احداث طرح هاي عمراني پيشرفت داشته ايم. ما سالانه ۱۳۰ ميليارد تومان عمران توسعه به وجود مي آوريم كه ارزش افزوده مالياتي دارد. واقعاً چند درصد اين ارزش افزوده بايد به شهر برسد؟ اين در حالي است كه عمران كل استان اصفهان ۸۰ ميليارد تومان بوده است. تازه از اين مبلغ تنها ۳۳ درصد اختصاص يافته است؛يعني چيزي در حدود ۲۵ ميليارد تومان. ما در سرمايه گذاري در طرح هاي عمراني در كل كشور مقام دوم را داريم، اما براي استفاده از تسهيلات بانكي در اولويت ۲۶ جا گرفته ايم. اين چگونه مي تواند معنا دهد؟
برخي پروژه ها
ما براي اصفهان سه رينگ دور شهر پيش بيني كرده ايم كه البته رينگ چهارم هم در مرحله تحقيق و مطالعه است. رينگ اول كه محدوده مركزي را دربرگرفته، تكميل شده است. رينگ دوم هم تا حدود ۹۵ درصد تكميل شده و رينگ سوم هم كه طول ۴۶ كيلومتري دارد، دورتادور شهر طراحي شده كه امسال با رفع معارضان ملكي در جنوب شهر كه پادگان ها هستند، به بهره برداري خواهد رسيد.از سويي فرهنگ سراهاي متعددي ساخته ايم. پل وحيد كه تقاطع رينگ دوم و سوم ماست كه تا ۲۱ هفته آينده افتتاح مي شود. پروژه سيمين، ساماندهي ورودي هاي شمالي و جنوبي شهر، ساماندهي ميدان عتيق با اعتباري در حدود ۱۱۰ ميليارد تومان، احداث مترو و... .
ما در برنامه اصفهان ،۱۳۹۰ نزديك به ۲۰۰۰ ميليارد تومان بودجه براي پروژه هاي عمراني اختصاص داده ايم كه تا پنج سال آينده بر اين اساس بايد هزاران پروژه عمراني را به نتيجه برسانيم.
اتحاديه كلانشهرها
شهرداري ها قبل از انقلاب اتحاديه داشتند. بعد از انقلاب به دليل تحولات، اين اتحاديه منحل شد. اما حالا بعد از ۲۷ سال از انقلاب اسلامي، لزوم آن احساس مي شود. اتفاقاً اتحاديه براي ما كه ارگاني هستيم عمومي و غيردولتي و مستقل معنا پيدا مي كند، يعني اتحاديه پشتوانه اي است براي استحكام حركتي بيشتر. متاسفانه ما نه در دولت و نه در مجلس هيچ كرسي نداريم. بنابراين در آنجا قوانين بدون نظر شهرداري ها وضع مي شود. اخيراً در مجلس حركت هايي اتفاق افتاده مثلاً كميسيون عمران مجلس تبديل به كميسيون عمران و شهري شده است و اين اتفاق خوبي است.
استفاده از تجارب شهرهاي بزرگ
ما با ۱۵ شهر بزرگ جهان، پيوند خواهرخواندگي بسته ايم. شهرهايي چون، فرايبورگ، لاهور، كويت، بارسلونا، سن پترزبورگ، كوآلالامپور، شيان، فلورانس، ليون و... .
اين پيوند به اين معني است كه از تجارب آنها استفاده كنيم. خواهرخوانده ها از لحاظ تجربه همان كاري را مي كنند كه مثلاً تهران با نهاد آپور. خواهرخوانده ها، از نظر تجربه همان چيزي است كه تهران با آپور دارد. اتحاديه كلانشهر ها نمونه داخلي اين اتفاقات است كه تجربه عالي و پشتوانه خوبي است. اخيراً هم در حال تاسيس كلانشهرهاي اكو هستيم. اما به طور نسبي همان تجربه تهران را به گونه اي ديگر انجام مي دهيم. كاري كه در تهران بسيار خوب است قطعاً ما از آن استفاده مي كنيم. تهران يك كار نويي را آغاز كرده. ما بايد از تجربه تهران استفاده كنيم و آن را مورد بحث و بررسي بيشتر قرار دهيم.

نگاه امروز
بازيافتن شكوه از دست رفته

گروه شهري- شهري با مساحت ۱۸ هزار هكتاري و جمعيتي در حدود ۸/۱ ميليون نفري كه پيشينه اي هزاران ساله دارد، در گوشه اي از اين سرزمين بزرگ و پهناور آرميده است؛ شهري كه نصف جهانش مي نامند و زينت بخش شكوه افسانه اي دوران نه چندان دور تاريخ ماست.
اصفهان، شهري كه در سه دوره مختلف به عنوان پايتخت ايران قلمداد شده است.براي نخستين بار در دوران آل بويه به عنوان پايتخت ايران برگزيده شد. سپس سلجوقيان آن را مركز حكومت خود قرارش دادند و پس از آن نيز صفويان، اين شهر را چنان نام آور كردند كه تا به امروز سايه آن به يادگار نقش جهان شده است.
اين شهر پس از گذشت سالها، هم اكنون نيز پايتخت است. اما نه پايتخت ايران، بلكه اصفهان، پس از مكه، به عنوان دومين پايتخت فرهنگي جهان اسلام شناخته شده است و تنها اين عنوان شايد، كافي باشد براي بيان عظمتش. گويا اصفهان شكوه رويايي خود را كه در متن تاريخ به جا مانده، دوباره بازيافته است و قامت روزگاران گذشته، دوباره سر برآورده و جلايي يافته است.
شهري كه از ۱۵ خواهر خوانده خود در جهان، جاه و جبروتي فزونتر دارد و بسياري از آنان به اين خرسندند كه در كنار اين شهر ديرپا، نامي هم از آنان برده مي شود؛ شهري كه به تعبير سقائيان نژاد- شهردار اصفهان- نبايد به ظاهرش نگريست. شهري كه زنده است و بايد به ديده تأمل بر آن نظر انداخت و باطنش را به نظاره نشست. در گوشه گوشه اين شهر، مي توان معاني بسياري يافت. ميدان نقش جهان با معماري بي نظير و شگفت انگيزش.
شايد روزگاري كه شيخ بهايي، در اسرار جادويي خطوط، سيماي اوليه اين ميدان را ترسيم مي كرد، تمام جهانيان را مسحور قدرت حيرت آورش مي كرد.
او در شرق ميدان مدرسه معروف خود را پي ريزي كرد. در فرهنگ ايراني- اسلامي، شرق و مشرق، همواره نماد طلوع بوده و زندگي نماد مكتب اشراق سهروردي بوده و علم اندوزي را در كنار اين نماد با طرح معمارانه اي بي نظير پيوند داد. او در مقابل عمارت سلاطين را بنا كرد. عمارت عالي قاپو در مغرب، اجتماع قدرت و غروب، جمع پايان و شاهان. از سويي جنوب را به مسجد داد تا در آن بتوان به تدبر، بر قبله ايستاد و خداوند را ستايش كرد. نمادي براي بندگي و سجود و در مقابلش در شمال ميدان بازار را بنا كرد. بازار و كسب و كار، نماد زندگي مادي و جهان دني.
اين شهر از دريچه تاريخ سرشار از زيبايي هاست. پر از مفاهيم و معاني بسيار است اما اصفهان، اين شهر ديرينه، اين تمدن به جا مانده از نياكان ما، در چنبره جهان جديد چگونه است؟  آيا تصوير روشن و پرجلاي آن را زندگي مدرن در هم تنيده و فرسوده است يا آلام و دردهاي نهاني را ياراي غلبه بر آن نبوده. شنيدن مشكلات اين شهر، به رغم ظاهر تميز و پاكيزه اش شايد چندان خوشايند نباشد. اين كه آثار و ابنيه اش رفته رفته رنگ غروب گرفته اند اصلاً  جذاب نيست. اين كه اين شهر دوست داشتني امروزه با مشكلات فراوان دست به گريبان است، نگران كننده است، اما اين پايان ماجرا نيست. اصفهان زنده است، هميشه زنده است. شايد مرور مشكلات اين شهر، گلايه اي باشد دلسوزانه.

|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   سياست  |   شهرآرا  |   هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |