به بهانه انتشار كتاب «شاهين سركيسيان» بنيانگذار تئاتر نوين ايران
اداي دين
علي شيدفر
«شاهين سركيسيان» بنيانگذار تئاتر نوين ايران به اهتمام جمشيد لايق غلامحسين دولت آبادي
مينا رحمتي نشر هدف صالحين ۳۴۴ صفحه ۲۹۰۰ ريال شمارگان ۳۰۰۰ نسخه
|
|
شاهين سركيسيان كيست؟ در تاريخ تئاتر ايران چه نقشي داشت؟ ميراث او براي تئاتر معاصر چه بود؟ كتاب شاهين سركيسيان بنيانگذار تئاتر نوين ايران مي كوشد از رهگذر مقالات، گفت وگوها و يادداشت هاي شخصي به اين پرسش ها پاسخ دهد و در عين حال تصويري روشن از خود شاهين سركيسيان به دست دهد.
علي اكبر عليزاده به عنوان ويراستار در پيشگفتار كتاب مي نويسد: بخشي از تصاويري كه در اين كتاب از او ارائه شده است، از جمله زندگي او در مقام هنرمند، تمرين هاي مدامي كه به سرانجام نمي رسيدند، آموزش شاگردان، ترجمه و تأليف مقالات تئاتري و كوشش براي پايه ريزي آن چيزي كه خودش اسمش را تئاتر ملي ايران مي ناميد، تصاويري هستند كه اكنون به ندرت مي توان آنها را در تئاتر معاصر ايران پيدا كرد. وي علاوه بر اينكه در شمار اولين معمار اين تئاتر محسوب مي شود، قطعاً اولين كسي است كه به اجراي متون ايراني رونق بخشيد و شماري از مهم ترين سردمداران تئاتر دنيا از جمله «ژاك كوپر»، «برشت»، «چخوف»، «استريندبرگ» و چندين و چند نفر ديگر را به تئاتر ايران شناساند.
جمشيد لايق، يكي از صادق ترين شاگردان سركيسيان، در اين كتاب علاوه بر اينكه تصوير بسيار دقيقي از وي به دست مي دهد، از خلال اين مقالات كوشيده است بخشي از حلقه مفقود شده تئاتر ايران به خصوص در حد فاصل سال هاي ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۵ را احيا كند. اين كتاب در واقع اداي ديني است صادقانه نسبت به جايگاه رفيع اين مرد در مقام هنرمند؛ اداي ديني كه چه بسا مدتي طولاني به تاخير افتاده بود.
مطالب كتاب كه به همت جمشيد لايق توسط غلامحسين دولت آبادي و مينا رحمتي گردآوري شده، گذشته از پيشگفتار و نوشته اي از آربي آوانسيان به عنوان سرآغاز و احياناً يكي دو نوشته ديگر، گفت وگوها، يادداشت ، نامه و مقاله هاي گوناگوني است كه در طول سال هاي مختلف درباره سركيسيان يا به قلم خود او در رسانه ها به چاپ رسيده و اكنون در چهار بخش تدوين و به شيوه اي نه چندان مناسب ارائه شده است.
بخش نخست شامل سيري كوتاه در تاريخچه تئاتر نوين ايران، گزيده اي از فهرست نمايشنامه هاي ترجمه يا اجرا شده توسط شاهين سركيسيان و سالشمار زندگي اوست كه از سال ۱۲۸۹ با تولدش آغاز و در جمعه ۶ آبان ۱۳۴۵ با درگذشت سركيسيان هنگام تمرين نمايشنامه روزنه آبي نوشته اكبر رادي به پايان مي رسد.
بخش دوم شامل گفت وگوهايي درباره سركيسيان است كه در طول سال ها در نشريات مختلف به چاپ رسيده است. عزت الله انتظامي، عباس جوانمرد، اكبر رادي، احمد براتلو، گابريل تيكيدجيان، فهيمه راستكار، حسن قائميان، واروژ سورنيان، بهزاد فراهاني، ناصر شاهين پر، اسماعيل شنگله، مسعود فقيه، منوچهر عسگري نسب، جعفر والي، ميشا هايراپتيان، خليل موحد ديلمقاني، هوشنگ لطيف پور، الوناز لوميان، علي نصيريان، ليدا بربريان، پروفسور جرج كويين بي و آربي آوانسيان هنرمنداني هستند كه در اين بخش گذشته از جايگاه شاهين سركيسيان در تئاتر، تصويري روشن از وضعيت تئاتر آن روزگار ارائه مي دهند.
جعفر والي در گفت وگويي كه همان سال ها در آبنوس و در سال ۸۳ نيز در روزنامه ايران به چاپ رسيده است، درباره او مي گويد: شاهين سركيسيان بنيانگذار تئاتر معاصر و در عين حال يكي از گمنام ترين هنرمندان تئاتر ايران است. من از طريق فهيمه راستكار و احمد شاملو با سركيسيان آشنا شدم. در آن فضاي خفقان آور بعد از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ما به منزل سركيسيان مي رفتيم و تمرين تئاتر مي كرديم، اما اين رفت و آمدها ظن سازمان امنيت را مبني بر سياسي بودن جلسات ما برانگيخت و براي مدتي سركيسيان را بازداشت كردند و بعد از مشخص شدن ماهيت جلسات و با وساطت محمدعلي مسعودي، مسئول روزنامه ژورنال در تهران آزاد شد... در سال ۱۳۳۷ با شروع فعاليت اداره تئاتر مسئولين اداره تئاتر كه از شاگردان سابق شاهين بودند، ديگر او را به عنوان كارگردان قبول نداشتند، بنابراين او از جمع شاگردان قديمي خود كناره گرفت و گروه تئاتر آرمن را تشكيل داد با بچه هاي ارامنه.... در همين بخش «علي نصيريان» كه درباره ارتباط او با سركيسيان حرف و سخن هاي بسيار در كتاب آمده، در گفتاري كه معلوم نيست در چه زمان و توسط چه شخص يا رسانه انجام و در كجا به چاپ رسيده است مي گويد: سركيسيان به راستي بنيانگذار تئاتر مدرن در ايران است و اين مسئله نبايد در تاريخ تئاتر ايران ناديده گرفته شود. اميدوارم افرادي كه در اين زمينه تحقيق مي كنند، حق مطلب را در مورد اين شخص آن طور كه بايد ادا كنند، ما همه از زير شنل سركيسيان درآمديم، همان طور كه آن نويسنده روسي معتقد است كه همه شان از زير شنل گوگول درآمدند....
«شاهين سركيسيان از زبان خودش» عنوان سومين بخش كتاب است كه به دو گفت وگو با او، اظهار نظر شخصيت هاي ادبي درباره تئاتر آناهيتا، يادداشت ها، طرح ها، نامه ها و بيش از ۱۵ نوشته سركيسيان اختصاص دارد. نوشته هايي درباره هنرمندان، نويسندگان و تئاتر كه حدود نيمي از آنها در هفته نامه ادبي لاسمن ايران يا ژورنال در تهران به زبان فرانسه و بقيه به زبان فارسي در مجله هنر نمايش هنرهاي زيباي كشور، هفته نامه ستاره تهران يا ماهنامه تئاتر آناهيتا در دهه ۳۰ به چاپ رسيده است. پيدايش تئاتر مدرن جهان، تئاتر پيشرو، ريشارد واگز، تئاتر آنريش و ماكس رابينهات، تئاتر مدرن انگلستان، شرح حال برنارد شاو، آنتوان چخوف، چخوف در فرانسه و خلاصه تيم استلانسلاوسكي در مورد بازيگري، عنوان برخي از اين نوشته هاست.
سركيسيان در يكي از گفت وگوهاي اين بخش با عنوان «چهل سال پيش، گفت و شنودي با شاهين سركيسيان» درباره تئاتر ملي مي گويد: برخلاف آنكه تئاتر روحوضي را تئاتر ملي مي دانند، بايد بگويم من اصلاً آن را قبول ندارم. تئاترهاي روحوضي بينش تئاتري مردم را پايين مي آورند. حالا هم چون كار مثبتي در زمينه تئاتر صورت نمي گيرد به نظر من تئاتر ملي نداريم. من زماني دست به اين كار زدم، اما عواملي كه خارج از اراده ام بود مرا از اين كار واداشت. چون آدم هايي كه دوروبرم بودند فكرم را منكر شدند و به تئاترهاي روحوضي تكيه كردند و گفتند در ايران نمي شود تئاتر ملي را به مانند تئاتر مدرن اجرا كرد. اما عمل نشان داد كه مي شود اين كار را كرد و خوشبختانه انديشه ام در اين زمينه ريشه گرفت. ما حالا تئاتر ملي نداريم و گناه آن هم به گردن مديران، كارگردانان و بازيگران است، براي اينكه هيچ كدام حوصله و عشق اين كار را ندارند كه از راه اصولي دست به كار ملي بزنند. عده اي هم خيال مي كنند از نظر مالي محدودند. من اين را قبول ندارم، چرا كه حل مشكلات مالي ساده است. اگر انرژي خودمان را به كار بيندازيم موفق مي شويم.
بخش پاياني كتاب نيز يادبود نامه شاهين سركيسيان است كه با يادداشت هايي از عباس جوانمرد، بهمن فرهي، مسعود فقيه، ناصر رحماني نژاد و يك گزارش مغشوش از مراسم يادبود سركيسيان در باشگاه آرارات در آذر ۴۵ و چند تصوير از او با طرح صحنه نمايشنامه روزنه آبي، ماكت چند نمايش و آرامگاهش در گورستان ارامنه به آخر مي رسد.
كتاب شاهين سركيسيان بنيانگذار تئاتر نوين ايران صرف نظر از تدوين ناهماهنگ و غيرحرفه اي اش و گذشته از پاره اي لغزش ها نياز به تامل و خوانش دقيق دارد. به ويژه فصل دوم و سوم كه تصويري روشن از وقايع تئاتر ايران در سال هاي دور، اشخاص مهم و تاثيرگذار آن و تلاش هاي نافرجامي كه براي پي ريزي تئاتر ملي صورت گرفته ارائه مي دهد.
نوشته ها در اين دو بخش، اگر چه اغلب تاريخ و ماخذ ندارند، اما چون در قالب گفت وگو عرضه شده به رغم گذشت نيم قرن، آنچنان برايمان آشناست كه انگار وقايع دوروبرمان را از گفت وگوي دو نفر مرور مي كنيم.
|