آلودگي صوتي ناشي از اگزوز موتورسيكلت ها
سوهان ۱۲۵سي سي براي اعصاب
فرزام شيرزادي
پنجره قدي كه خودبه خود نمي لرزد؛ مگر زلزله بيايد! اما شيشه هاي پنجره فلزي برخي خانه ها از ارتعاش صدا مي لرزد و حالا اگر كسي هم آدم ناخوش احوال نداشته باشد، در هر صورت يك شهروند است كه بنا به هر دليل موجه و غيرموجهي براي خودش يا ديگران، قصد استراحت دارد
|
|
صدايش كه مي پيچد در گوش خيابان، انعكاس سوهاني اش نصيب گيرنده هاي شنوايي و تارهاي عصبي مردم مي شود. بعضي ها اگزوزش را هم دستكاري مي كنند؛ اگزوزي كه به خودي خود، وقتي هنوز گاز نخورده، اعصاب و فكر و آرامش هر سالم و ناقصي را به هم مي زند. حالا تصور كنيد همان صدا چندبرابر و همنوا شود با نوايي شيپورمانند. نه، اينجا جنگل نيست؛ اينجا شهري است درندشت، پر از موتورسيكلت و صداهايي كه از زوزه هم عذاب آورترند. اين نواها حالا سوهان روح و روان شهروندانند و انگار مثل «واتوواتو» هر ۱۲۵سي سي به هزاران ۱۲۵سي سي تبديل مي شود.
لرزش شيشه ها
پنجره قدي كه خودبه خود نمي لرزد؛ مگر زلزله بيايد! اما شيشه هاي پنجره فلزي برخي خانه ها از ارتعاش صدا مي لرزد و حالا اگر كسي هم آدم ناخوش احوال نداشته باشد، در هر صورت يك شهروند است كه بنا به هر دليل موجه و غيرموجهي براي خودش يا ديگران، قصد استراحت دارد يا مي خواهد دمي در منزلش بياسايد! صداي اگزوز موتورسيكلت ها و بوق هاي غيرمجازي كه انگار پليس جريمه اي برايش در نظر گرفته، تمامي ندارد. حالا هم كه تابستان است و صدا و همهمه و جنجال كودكان، نوجوانان و در برخي موارد، جوانان و ميانسالان كه براي سرگرم شدن، بازي، تفريح يا وقت گذراندن به خيابان سرازير شده اند با سوهان روح، مغز و اعصاب و روان كه همان موتورسيكلت ها باشند يكي شود. ديگر فقط لرزيدن شيشه هاي خانه آزاردهنده نيست كه انگار پايه هاي ساكنان خانه هم شروع به لرزشي مدام كرده است. نه مي توانند فرياد بزنند و اعتراض كنند و نه قادرند پس گردن بچه هايي كه جست و خيز تو كوچه وخيابان را انتخاب كرده اند بگيرند! به موتورسيكلت سواران هم كه نمي توان اعتراض كرد. واقعاً بايد چه كنند؟ قرص اعصاب ميل بفرمايند يا آنقدر تحمل تا از مرز جنون عبور كنند؟ اين راكبان بي ملاحظه از جوي، پياده رو و بيابان و خيابان و هر آنجايي كه به ذهن خطور كند و نكند، براي رسيدن زودتر به مقصدشان عبور مي كنند و سوهان ۱۲۵سي سي شان مدام در حال تراشيدن است و از حركت نمي ايستد.
الهي عاقبت به خير نشوند
اهالي محله هاي شلوغ تهران نسبت به آلودگي صوتي و سروصداهايي كه هر روز مدام تا غروب ادامه دارد به طور جدي معترضند. كاسب هاي اين مناطق هم از اين وضعيت شاكي اند و اين طور كه مي گويند خودشان هم نمي دانند راه حل كجاست و چه بايد كرد.
عنايت الله رئوفي- فروشنده لوازم پلاستيكي- كه حدود پنج سال است در خيابان مولوي مشغول به كار است، مي گويد: در اين محله كه جمعيت زيادي هم دارد، جار و جنجال موتورسيكلت ها بيشترين معضل ممكن است. هر جواني يك قارقارك انداخته زير پايش و از اين طرف شهر به آن طرف مي رود. جالب است كه اغلب در محله هاي پرجمعيت كه كوچه ها و خيابان ها باريكند، اين سروصداها وجود دارد؛ مثلاً در همين منطقه ما سر ظهر صدا به صدا نمي رسد و مدام وزوز اگزوز موتور است كه تو گوش و مغز آدم مي پيچد.
رسول شهبازي از كسبه قديمي بازار تهران است. مردي پا به سن گذاشته كه از قضا او هم از سروصداي زياد در اين منطقه و خصوصاً ناهنجاري هاي موتورسيكلت ها دل پري دارد. مي گويد: ۱۰ سال پيش، اين منطقه آرامش بيشتري داشت. آنقدر موتورسيكلت از اينجا رد مي شود كه اكثر شب ها وقتي به خانه مي روم، بدون قرص سردرد، پلك روي هم گذاشتن، غيرممكن است. كاري هم از دستمان برنمي آيد. تازه خيلي از اين موتورسواران پياده رو، خيابان و بيابان برايشان فرقي ندارد.
خانم مهران خليلي هم كه ساكن سه راه زندان است، مي گويد: ما كه به اين شرايط عادت كرده ايم. سروصداي بچه ها در روزهاي تابستان تا اوايل مهر ادامه دارد، ولي صداي وحشتناك موتورسيكلت ها در اين منطقه زياد است. صداي موتورسيكلت تو كوچه هاي باريك اعصاب خردكن است. شوهرم مي گويد كه بعضي ها اگزوز موتورشان را سوراخ مي كنند تا اندازه يك كاميون صدا بدهد! اين جوان ها مگر مريض هستند كه از اين كارها مي كنند؟ اگر همين صدا از صبح تا شب توي گوش خودشان باشد خوششان مي آيد؟ من كه هميشه اين جور آدم ها را نفرين مي كنم. الهي به زمين گرم بخورند و عاقبت به خير نشوند كه مزاحم مردم مي شوند.
جرايم سنگين براي موتوري هاي متخلف
دكتر محمد رسولي آزاد- عضو هيأت علمي دانشگاه آزاد و كارشناس ارشد ترافيك- معتقد است كه برخورد قاطع پليس با متخلفان موتورسوار، تنها بخشي از مشكل ترافيك و آلودگي صوتي را برطرف خواهد كرد. وي مي گويد: در بسياري از ميدان هاي بزرگ تهران مثل هفت تير، فردوسي و امام حسين، طرح برخورد با موتورسيكلت سواران متخلف همچنان اجرا مي شود، ولي با كوچه پس كوچه ها چه بايد كرد؟
اين استاد دانشگاه مي افزايد: راننده متخلف موتورسيكلت كه بنا به هر دليلي(بوق بلند، صداي بيش از حد اگزوز و...) مي تواند از مسير كوچه ها فرار كند، با هيچ شيوه اي نمي پذيرد كه مردم آرامش مي خواهند كه البته اين هم خودش نوعي بيماري است.
رسولي آزاد با اشاره به آلودگي هاي صوتي مي گويد: صداي اجراي عمليات هاي ساختماني، فروشنده هاي دوره گرد، بوق ماشين، اگزوز موتورسيكلت و... همگي از عوامل ايجادكننده آلودگي صوتي اند كه در اين ميان به سبب تعداد زياد موتورسيكلت هايي كه اغلب، كارخانه هاي توليدكننده، قسطي به خريداران واگذار مي كنند، بيش از بقيه عوامل، آزاردهنده است.
وي معتقد است: درنظرگرفتن جرايم سنگين و محدودكردن تردد موتورسيكلت ها به صورت پلاك زوج و فرد يا هر تدبير ديگري كه به كار آيد، در اين زمينه تأثيرگذار است و حداقل بخشي از حجم آلودگي صوتي را در تهران بزرگ كاهش مي دهد.
علاقه به آزار
پيداكردن يك موتورسوار متخلف در تهران كار راحتي است. معمولاً كساني كه با موتورسيكلت تردد مي كنند و پا به سن گذاشته هم هستند، اهل حفره ايجاد كردن در اگزوز موتور نيستند، اما ديدن يك موتورسوار كه مي گويند اگزوز موتورش پرسروصداست و بعد سر صحبت را با او باز كردن، آنقدرها هم كار ساده اي نيست. يكي از آنها را پيدا و درست روبه روي چهارراه لشگر در محله نظام آباد با او صحبت كرديم.
* اسم شما چيه؟
- هر چي دوست داري بنويس.
* اگزوز موتور شما سوراخ است؟
- نه! اين طور يام نيست كه صداش اذيت كنه.
* پس چرا اينقدر صدا مي ده؟
- همين طوري.
* يعني كارخانه سازنده اش ايراد دارد؟
- نه! اگزوزش را دستكاري مي كنيم.
* از اينكه مردم را عذاب مي دهيد خوشحاليد؟
- نه ولي از اين صدا خوشم مي آيد!
* چرا؟
- خودم هم نمي دانم.
* دلت مي خواهد بغل گوشت شيپور بزنند؟
- (مي خندد) آقا مارو گرفتي؟
* نه، من هم عين شما مريضم؛ عاشق شيپورم!
يك لحظه كُپ مي كند. فكر مي كند مأمور هستم. بعد دوباره لبخندش نمايان مي شود و نيشش را تا بناگوش مي گشايد و يك مشت حرف بي سروته ديگر هم تحويلمان مي دهد و هندل مي زند و مي رود. سوهان ۱۲۵سي سي اش روشن مي شود و مي آيد روي اعصاب و شروع مي كند به حركت؛ عجب سوهاني است اين ۱۲۵سي سي!
|