چهارشنبه ۸ شهريور ۱۳۸۵
سياست
Front Page

گفت وگو با مصطفي پورمحمدي وزير كشور دولت نهم
همه چيز درباره امنيت كشور
003366.jpg
مهدي قمصريان
فرشاد مهدي پور
عكس:عليرضا بني علي
مصطفي پورمحمدي،  هشتمين «وزير كشور» جمهوري اسلامي است، نشسته در اتاق بزرگي در طبقه هجدهم برج وزارت كشور؛ ساختماني كه مي گويند شبيه نقشه ايران ساخته شده است.
گفت وگو با سي دقيقه اي تاخير آغاز مي شود و با سي دقيقه تأخير هم به انتها مي رسد. او شمرده و آرام به همه سؤالات پاسخ مي دهد و آن قدر لبخند مي زند كه عكاس قديمي روزنامه مي گويد: تا حالا اين همه عكس خندان از پورمحمدي نگرفته بودم. وزير ۴۶ ساله كشور، متولد قم است. نامش در نيمه اول دهه هفتاد بيشتر به عنوان جانشين وزير اطلاعات شنيده مي شد و تا دو روز قبل از معرفي به مجلس (در مرداد۸۴) هم، وزير اطلاعات دولت نهم تصور مي شد.
استاد سخت گير دانشگاه امام صادق(ع) است، اما خودش تأكيد دارد: «نمره كه خوب مي داديم». اولين ترمي است كه نتوانسته براي تدريس به دانشگاه برود. مصاحبه كه تمام مي شود، مي گويد: اگر خبرنگار بعدي بيايد، بايد راجع به آينده سؤال بپرسد، چرا كه در اين گفت وگو به همه سؤالات درباره عملكرد يك ساله وزارتخانه اش پاسخ داده است.

* اگر پارسال همين موقع با توجه به اين تجربه پرفراز و نشيب يك ساله، به شما پيشنهاد پذيرفتن وزارت كشور مي شد، اين سمت را قبول مي كرديد؟
- واقعيت آن چيزي بود كه اتفاق افتاد. اگر در شرايط مشابه هم قرار بگيريم، تبعاً  همان اتفاق مي افتد.
* يعني چه؟
- سال گذشته به من پيشنهاد وزارت كشور شد و من قبول كردم. دوره مشابه با همان شرايط و وضعيت پيش بيايد، همان اتفاق مي افتد.
* حجم حرفهايي كه درباره شما در مجلس زده مي شد نسبت به ديگر وزرا خيلي زياد بود، علاوه بر آنكه فرض اين بود كه شما وزير اطلاعات شويد، چه اتفاقي در آن روزها افتاد و چرا وزارت اطلاعات را قبول نكرديد؟
- انتخاب وزارت كشور توسط خود من صورت نگرفت. صحبت هاي اوليه با من در رابطه با وزارت اطلاعات بود، اما دو روز مانده به زمان معرفي وزرا از دفتر آقاي رئيس جمهور با من تماس گرفتند كه من برنامه ام را براي وزارت كشور بنويسم و آماده كنم. البته قبل از آن اجمالاً  اشاره اي شده بود كه خودت را براي وزارت كشور هم آماده كن ولي همانطور كه گفتم تا دو روز مانده به معرفي، من برنامه وزارت اطلاعات را آماده كرده بودم.
* به گذشته برگرديم. در اين يك سال عملكرد خود را مثبت مي بينيد؟
- بهتر از اين مي توانستيم كار كنيم، دليل آن هم اين است كه آشنايي ام با اين حوزه كمتر بود. نكته دوم اينكه من يك سري امكاناتي را مد نظرم بود و تلقي ام اين بود كه زودتر مي توانم تأمين كنم اما نشد و آنچنان كه انتظارم بود نتيجه نگرفتيم. اما ارزيابي من از دو جهت مثبت است، يكي اينكه در كل اقداماتي كه صورت گرفت به طور مطلق حكايت از پيشرفت و تحول دارد. از منظر ديگر در مقايسه با كمبودهايي كه داريم و توقع داشتيم جبران بشود، عملكرد موفقيت آميزتري است و اين حكايت از پيشرفت بهتر كار دارد. البته اگر امكانات مدنظر تأمين مي شد ما حتماً  نتيجه بهتري مي گرفتيم.
* منظورتان از امكانات لجستيك (پشتيباني) است يا نيروي انساني؟
- هر دو مورد.
* شما در ابتداي پذيرش مسئوليت وزارت كشور گفتيد كه همه استانداران را عوض نمي كنيد، اما حالا اكثر استانداران عوض شده اند، چرا چنين اتفاقي افتاد؟
- البته اگر آن موقع هم عوض نمي كردم تا حالا در روند تغيير قرار مي گرفتند. ما گفتيم اين طور نيست كه تا وارد شويم همه را بيرون بريزيم بلكه اين تغييرات يك روند دارد. خيلي از استانداران نمره منفي ندارند و قابل تأمل اند و مي شود آنها را نگه داشت. اما بعضي ها به دليل انتظارات و سطح توقعات بايد كنار گذاشته شوند. از آنجا كه سطح انتظارات مردم بسيار بالا بود و مردم پس از انتخاب گزينه مدنظر خودشان در انتخابات رياست جمهوري انتظار داشتند كه همين نگاه در سطوح مديريتي اعمال شود با صحبتي كه با رئيس جمهور داشتيم قرار شد كه تغيير استانداران در يك دوره زماني اتفاق بيفتد، اما انتظارات مردمي اين فرآيند را تسريع كرد.
* در بعضي از موارد هم تعلل احساس مي شد مثلاً  استاندار كردستان كه در يك مرحله قرار شد تثبيت شود اما بعد...
- در كردستان تلقي اين بود كه فعاليت هاي استاندار قابل قبول است و مي تواند باقي بماند. به خودش هم اعلام كرديم اما جمعي از نمايندگان و فعالان مردمي احساس كردند كه دولت بي توجهي مي كند و همانطور كه كردستان استاني محروم است يكي از دلايلش همين است كه به مديريتش كاري ندارند. ما ديديم اين موضوع به نقطه منفي تبديل مي شود به همين دليل باز ناچار شديم استاندار كردستان را هم عوض كنيم.
* اعلام كرده بوديد كه براي انتخاب استاندار تا حد امكان با نمايندگان مجلس مشورت خواهيد كرد و با رضايت آنان فردي را انتخاب مي كنيد اما در بسياري از موارد نمايندگان مجلس از عدم مشورت و رضايت در خصوص انتخاب استانداران گله كردند.
- فكر مي كنم در حد زيادي به آنچه كه اعلام كرده بودم عمل كرديم. اما خب، شما ببينيد در يك استان كه ،۱۰ ۱۵ و ۲۰ (يا بيشتر) نماينده دارد، من مي توانم نظر همه آنها را جلب كنم؟
* اما در مورد استاندار تهران، يادتان هست كه مجمع نمايندگان تهران اعتراض كردند و گفتند كه در انتخاب استاندار با نماينده شهريار و ورامين هماهنگ شده ولي با آنها هماهنگي صورت نگرفته است؟
- بله، من در مورد استاندار تهران با هيچ يك از نمايندگان شهر تهران صحبت نكردم چون تعدادشان زياد است و از طرفي ديدم كه نمايندگان تهران در سطح ملي فعاليت دارند و معمولاً  كمتر درگير مسائل استان هستند. تعدادشان هم به حدي است كه هماهنگي با همه آنها سخت است. من استمزاج كردم كه آقاي دانشجو مورد قبول تعدادي از نمايندگان است. پس از آن هم با نمايندگان استان تهران (به غير از شهر تهران) نشستيم و صحبت كرديم ولي همانطور كه شما اشاره كرديد نتوانستم با نمايندگان شهر تهران صحبت و مشورت كنم.
* به نظر شما مخالفت نمايندگان استان ها تأثيري در كار استانداران ندارد؟
- من مكتوب بسياري از نمايندگان را در مورد موافقت با استانداران انتخاب شده دارم ولي باز هم معني آن اين نيست كه با همه نمايندگان يك استان هماهنگ كرده باشم و رضايت همه آنها جلب شده باشد. بالاخره منطق دموكراسي و مردم سالاري، جهتش اكثريت است. در ميان ۲۰ نماينده يك استان، بالاخره ممكن است تعدادي از آنها مخالفت هم بكنند.
* آيا در يك سال گذشته استانداري استعفا كرده است؟
- تا به حال استعفاي رسمي به دست من نرسيده است.
* قضيه استاندار يزد چه بود؟
- ايشان يادداشتي به من داد كه به تغيير مديريت فكر كنم. من هم گفتم كه تغيير به مصلحت نيست، بعد هم ايشان نظرش را پس گرفت.
* در مورد جابه جايي استانداران مثلاً  مازندران با يك استان ديگر.
- در اين مورد هنوز هيچ تصميمي در وزارت كشور اتخاذ نشده است.
* شما به استانداران خود نمره قبولي مي دهيد؟
- تعداد قابل توجهي از استانداران نمره قبولي مي گيرند، برخي هم بايد كار بيشتري بكنند.
003321.jpg
* پس هنوز برنامه ريزي دقيقي براي تغيير استانداران نداريد؟
- هنوز هيچ استانداري يك ساله نشده كه ما آنها را ارزيابي كنيم.
* ما عمر يك ساله دولت را در نظر گرفتيم.
- برخي از وزيران هم هنوز يك ساله نشده اند. البته هر گاه ما در ارزيابي هايمان دريابيم كه مصلحت استان ايجاب مي  كند كه تجديد نظري صورت بگيرد، اين كار را خواهيم كرد.
* يكي از انتصابات شما، انتصاب علي جنتي به عنوان معاون سياسي وزارت كشور بود. از همان ابتدا هم يك موج مخالفتي ايجاد شد. آيا نياز هست كه شما براي معاونت سياسي، با رئيس جمهور هماهنگ كنيد؟ و اگر هماهنگي مي خواست، آيا اين هماهنگي صورت گرفته بود؟
- پست هاي بالايي مانند معاونت سياسي بايد با رئيس دولت هماهنگ باشد تا بتواند سياستهاي دولت را تعقيب كند. در اين مورد هم من فكر مي كردم كه بايد چنين تفاهمي وجود داشته باشد و اين را انجام دادم. در ابتدا مورد قبول رئيس جمهوري قرار گرفت. به هر حال تمام اقداماتي كه ما كرديم براساس تفاهم با رئيس جمهور بود. اما مخالفت ها به هر حال تا جايي پيش رفت كه حوزه فعاليت آقاي جنتي تغيير پيدا بكند و اين طور هم شد و در آينده بسيار نزديك ايشان وزارت كشور را ترك خواهد كرد.
* چه كساني بيشتر مخالفت كردند و فشار آوردند؟
- خوب يك عده اي توقع و انتظار بيشتري داشتند فشار بيشتري هم مي آوردند كه طبيعي هم هست ولي خوب من وظيفه دارم با رئيس جمهور هماهنگ كنم نه با ديگران.
* مثلا دفتر رئيس جمهور؟
- به هر حال خيلي ها، نمي خواهم اسم ببرم. اتفاقاً از دفتر رئيس جمهور فشار آنچناني نبود.
* علت اصلي اين فشار چه بود؟
- دلايل متعددي داشت كه مهمترين آنها سه چيز بود. اول ايشان در ستاد انتخاباتي غير از رئيس جمهور فعاليت داشت و به اين علت با دولت همگرا نيست دوم ديدگاه هاي شخصي وي با دولت فعلي و رئيس جمهور هماهنگ نيست و سوم به هر حال ايشان مي خواهد مسئول اجراي انتخابات باشد و با وجود پدر بزرگوارشان كه دبير شوراي نگهبان است اين قرابت سبب خواهد شد كه انتخابات شبهه ناك بشود.
* شما اين دلايل را قبول داشتيد؟
- من فكر مي كنم از لحاظ رواني دليل سوم درست است اما از نظر واقعي. من با شناختي كه نسبت به آقاي جنتي و پسرشان دارم معتقدم كه خلاف تحليل هاي ديگر اتفاق مي افتاد ولي حالا جو عمومي چنين برداشت و ذهنيتي مي توانست پيدا كند. من هم در مجموعه اين استدلالات خصوصا مسئله سوم، به اين نتيجه رسيدم كه برنامه را طوري تنظيم كنيم كه اين  جابجايي صورت بگيرد.
* البته اين شبهه از همان روزهاي اول مطرح بود.
- بله، ولي به هر حال ايشان انتخاب شده بودند يعني من معارفه را انجام داده بودم. شما خوبست يك مروري بر رسانه ها بكنيد. آيا پيش از آن هيچ كس به اين مسئله پرداخته بود؟ حداقل من يادم نمي آيد.
* شايد دليلش اين بود كه كمتر كسي فكر مي كرد شما ايشان را انتخاب كنيد!
- به هر حال ... خودم اين مشكل اجراي انتخابات به ذهنم خطور نكرده بود اما بعد از آنكه اين قضيه در رسانه ها مطرح شد و به آن دامن زده شد ديديم كه دنبال آن هستند كه انتخابات را زير سؤال ببرند. اين بحث انتخابات و صحت آن است كه از مصالح كلي نظام است و نمي شود از آن گذشت. اين بود كه تسليم اين نگاه شديم و آن بخشهاي ديگر را مي شد با تمهيداتي پشت سر گذاشت و كنار آمد.
* در برخي سايت ها گفته مي شد كه عده اي از نزديكان رئيس جمهور به دليل انتخاب علي جنتي عليه شما حرفهايي زده بودند. چرا اين تغيير بيش از ۴ ماه (از نيمه دوم ارديبهشت تا امروز) طول كشيده است؟
- قرار شد زماني كه محل ماموريت جديد وي مشخص و قطعي شد ما هم تغيير را اعلام بكنيم.
* فعاليتهاي معاونت سياسي دچار اخلال نمي شود؟
- نه، امروز هم كارهاي خيلي مهمي در حال انجام است.
* شايع شده كه معاون سياسي در دفتر كارش حضور ندارد.
- ايشان هر روز در دفتر كارشان هستند. ميزان سفرها، نشستها، جلسات و ... همه بيانگر ميزان حضور منظم ايشان در محيط كار است. به جرأت مي گويم كه آقاي جنتي از مديران منظم و پركار ما بودند.
* گزينه بعدي كيست؟
- خيلي طول نمي كشد و به زودي اين اتفاق مي افتد.
* اما انتصاب ديگر شما يعني معاون امنيتي - انتظامي و قائم مقام وزارت كشور، اخيراً در رسانه ها اخباري مبني  بر وجود اختلاف ميان شما و ايشان منتشر مي شود.
- اين شايعات از آنجا ناشي مي شود كه برخي از همان سايت ها مي گويند كه من استعفا دادم يا از ادامه فعاليت منصرف شدم و آن هم به اين دليل كه من با قائم مقام مشكل دارم. خوب وقتي دليل و مقدمه اش درست نباشد، موخره اش هم درست نخواهد بود. روابط من با آقاي ذوالقدر بسيار صميمي و خوب است. من در جهات مختلف با ايشان همفكر و هم نظرم. اين را هم به شما بگويم كه من از هيچ كس دغدغه اي ندارم تا به حال سابقه نداشته كه در مديريت نسبت به همكارانم احساس نگراني و دغدغه بكنم.
* آقاي ذوالقدر را خودتان انتخاب كرديد؟
- من وي را با اصرار متقاعد كردم. چند جلسه هم با رئيس جمهور داشتم و نظر ايشان را هم جلب كردم. با مراجع ديگر كشور هم كه مي دانستم موثرند و نظرشان تعيين كننده است صحبت كردم و موافقتشان را جلب كردم.
* شايد شائبه اختلاف ميان شما و قائم مقامتان موضوع معاون سياسي و بركناري وي باشد. يعني همان مشابه سازي در افكار عمومي.
- در مورد آقاي جنتي بحث ديگري مطرح بود و مورد نگاهها و انتقادات خاصي قرار داشت اما آقاي ذوالقدر چنين نبود. وي بيشتر از جانب جبهه دوم خرداد مورد نقد و فشار قرار مي گرفت مثلا مي گفتند محيط وزارت كشور امنيتي مي شود. من كه خودم سابقه امنيتي دارم. ديگر نيازي نيست كس ديگري بيايد مرا امنيتي تر كند. من از شما به عنوان فعال رسانه اي سوال مي كنم كه آيا وزارت كشور و فعاليتهايش امنيتي شده؟
* امنيتي نشده ولي اين تلقي در فضاي جامعه ايجاد شده كه زاويه ديد وزارت كشور مسائل امنيتي است مثل انتخاب استانداران كه اكثرشان داراي سابقه امنيتي و اطلاعاتي اند.
- كدام يك از استانداران امنيتي يا اطلاعاتي اند؟
* منظور ما از امنيتي تنها سابقه فعاليت در وزارت اطلاعات نيست. مثلا نيروهاي باسابقه نظامي در سپاه، ارتش يا جاي ديگر.
- من جهت اطلاع شما مي گويم كه ما از كل مجموعه هاي نظامي نظير سپاه و ارتش تنها ۶ نفر از ميان استاندارها را انتخاب كرديم. حالا شما ببينيد بعضي از رسانه ها چقدر روي اين مسئله كار كردند. در حالي كه اين افراد از مديران زبده، كارشناس و توانا در مسايل مختلف كشور و خوشبختانه از مقبول ترين افراد محيط خودشان هستند. شما نظر مردم را مي خواهيد يا اينكه مي خواهيد نظر روزنامه ها و منتقدين ساكن تهران را رعايت كنم. من بايد در استانها آدم هاي خوب و قوي را انتخاب كنم.
* سابقه امنيتي و نظامي در قضاوت مردم هيچ تاثيري ندارد؟
- مردم يك قضاوتي دارند حتي نسبت به من. الان نه به اعتبار اين كه بنده سابقه اطلاعاتي، فرهنگي، قضايي يا روحانيتي دارم بلكه قضاوت مردم براساس رفتار فعلي من است. من پورمحمدي مي توانم ظرف اين يك سال نظر مردم را جلب كرده باشم و مي توانم جلب نكرده باشم. پس شرايط كاملا متفاوت است. گذشته و سابقه افراد به جاي خود و عملكرد و مديريت در زمان حال هم به جاي خود.
* به نظر شما انتخاب اين افراد با آن سوابق تاثيري بر فعاليت هاي تحت نظر وزارت كشور نظير كارهاي سياسي و يا اجتماعي ندارد؟ آيا در اين يك سال فعاليت هاي سياسي افت محسوسي نداشته است؟
- آيا واقعا فعاليتهاي سياسي كاسته شده؟ نشست احزاب، تجمعات، همايش ها، مطبوعات و ديگر فعاليتهاي سياسي آيا تحت تاثير قرار گرفته؟ كجا درخواست تجمع كرده اند و ما مخالفت كرديم؟ هر كسي درخواست كرده و با مخالفت صريح و قاطع وزارت كشور روبه رو شده، گزارش بدهد. بله! ممكن است جايي درخواست كردند، ما هم گفتيم كه اينجا مشكل ترافيكي ايجاد مي شود و در محل ديگري برگزار كنند.
موضوع ديگر اين است كه يك سال گذشته، فصل تحركات سياسي نبوده. مثلاً ايام انتخابات يا مشابه آن. مگر بعد از دوم خرداد، گروه هاي اصول گرا براي يك مدت طولاني در محاق نبودند؟ ولي كسي صدايش در نيامد. شما دو سال ۸۴ و ۷۶ را مقايسه كنيد. ببينيد نشاط سياسي از طرفين در كدام سال بيشتر است؟ من به شما با اطمينان عرض مي كنم كه نشاط سياسي در سال گذشته بيشتر بوده است. ما خفه نكرديم و طرف مقابل را اين جور زير ضربه نبرديم. شما يادتان هست بعد از دوم خرداد، روزنامه هاي طرف پيروز همچنان تا يك مقطع طولاني با تحليل هاي مختلف، علل بروز دوم خرداد را مورد بررسي قرار مي دادند و اصلاً به كسي اجازه نمي دادند وارد اين عرصه شود. آن موقع مثل امروز اين قدر سايت نبود ولي به هر حال، امروز اين همه سايت و روزنامه دارند حرف مي زنند. خانه احزاب قبل از اينكه ما بياييم، با هم دعوا كردند و نتوانستند مشكلشان را حل كنند. حالا ما بايد تاوانش را بدهيم؟ خودشان بايد تاوان بدهند. وقتي كه با هم دعوا دارند و به توافق نمي رسند، تحركاتشان محدود مي شود و اين طبيعي است. شايد آنها بعد از دوم خرداد براي طرفدارانشان عرصه را خيلي بيشتر باز كردند اما ما هنرمان اين بود كه عرصه را براي هيچ طرفي نبستيم و به يك نسبت متعادل، براي طرفين عرصه فعاليت را باز گذاشتيم.
* پس شما امنيتي شدن فضا را قبول نداريد؟
- خير! ارزيابي ما اين است كه با آرامشي كه در جامعه برقرار شده و رشد شاخص هاي فراوان نظير اميد به آينده و مشاركت عمومي آرامش در فضاي كلي جامعه رو به بهبود است.
* منظور شما از آرامش، دقيقاً چيست؟
- يعني عدم آزردگي خاطر در فضاي سياسي كشور و اينها، همه از اميدواري بيشتر حكايت مي كند. سفرهاي استاني دولت، نشست هاي عمومي كه داريم و اقبالي كه از مجامع عمومي دريافت مي كنيم، نظرسنجي ها و ميزان شكايت ها، همه شاخص هايي است كه اين موضوع را تأييد مي كنند كه الان احساس رضايت مردم از مديران بيشتر است.
* شما به عنوان وزير كشور فكر مي كنيد اوضاع امنيتي كشور چگونه است؟
- بعد از ۴سال كه متأسفانه نمودار حوادث ضدامنيتي به طور پيوسته، رشد را نشان مي داد و صعودي بود، براي اولين بار در ۵ ماه اول امسال، اين منحني سير نزولي پيدا كرد؛ يعني تمام وقايع ضدامنيتي غير از قتل، كاهش داشته است. ما اين را يك موفقيت مي  دانيم اما برايمان رضايت بخش نيست.
* احساس امنيت؟
- احساس امنيت حرف دومي است. ما الان از آمار صحبت مي كنيم. در تمام سنوات گذشته، ما رشد داشتيم اما همان طور كه گفتم، امسال اين آمار كاهش يافت.
* در خصوص حوادث تروريستي خوزستان و شناسايي هسته هاي اين فعاليت ها چه اقداماتي صورت گرفت؟
- احتمال اينكه يك گروه تروريستي ديگر هم در اين نقطه از كشور موجود باشد بعيد نيست و ممكن است شناسايي شود اما اينكه شاكله اش، تشكيلاتش، مركزيتش را و بخش بزرگي از فعالان آن شناخته شده و دستگير شده اند، شكي نيست و موضوعي كاملاً روشن است.
* در خصوص ارتباط اين گروه ها با بيگانگان به چه نتايجي رسيده ايد؟
- اين ارتباط، قطعي است. البته اين موضوع را بايد وزارت اطلاعات اعلام كند كه كرده است.
* اين كشورها كدامند؟
- دو سه كشورند كه ما قبلاً هم گفتيم. هم آمريكايي ها، هم انگليسي ها و هم اسرائيلي ها، در نقاط مختلف كشور- به خصوص در خوزستان- از گروه هاي تروريستي در قالب آموزش، تقويت و تجهيز، حمايت مي كنند.
ادامه دارد

نگاه امروز
شهريور خونين ۱۳۶۰
003318.jpg

كاظم شيخلر
هشتم شهريور ماه سال،۶۰ يادآور اقدام ناجوانمردانه منافقين كوردلي است كه تاب اعتلاي نظام نوپاي جمهوري اسلامي را نداشتند.
8 شهريور،۶۰ يادآور مردان بزرگي است كه در عين قدرت و افتخار، تجسم سادگي و پاكي و صفا بودند و در انديشه شان جز تلألو نام ايران نبود. 8                                          شهريور 60 ، يادبود شهيدان بزرگ ايران اسلامي است كه با خون خود به تداوم حضور باشكوهش زندگي بخشيدند.
و اين نوشتار، مجالي است تقديم به روح بزرگمردان شهيد دولت؛ شهيدان رجايي و باهنر.
كشميري، عامل سيا
«فقط دو تن از مقامات مهم در دستگاه هاي دولتي باقي مانده اند، فقط يك انفجار ديگر و از آن پس، همه چيز تمام مي شود.»
اين جمله اي بود كه ابوالحسن بني صدر، اولين رئيس جمهور مخلوع و نالايق كشور در مصاحبه با مجله نيوزويك در تاريخ 14سپتامبر 1981 به آنان گفته بود و پس از آن نيز به مجله راستگراي اشپيگل، چاپ هامبورگ، گفت كه كمتر از چندماه ديگر به ايران باز خواهد گشت.
آري، فقط دو نفر، رجايي و باهنر، و براي شهادت اين دو نفر آخر، مسعود كشميري، چهره نفوذي سازمان سيا بمبي را در دفتر نخست وزيري منفجر كرد و هشتم شهريورماه سال،۱۳۶۰ سالروز خاطره دردناكي شد كه سبب شهادت محمدعلي رجايي، دومين رئيس جمهوري محبوب و مردمي نظام جمهوري اسلامي و حجت الاسلام دكتر محمد جواد باهنر، نخست وزير وي شد. 12 ميليون رأي مأخوذه به رياست جمهوري رجايي، بيانگر اوج حمايت مردمي از وي بود.كشميري، عامل اين جنايت فجيع، عضو سازمان منافقين و مرتبط با آژانس مركزي اطلاعات آمريكا (سيا) بود. او قبل از پيروزي انقلاب، مدير عامل يك شركت انگليسي در ايران بود و به منطقه خليج فارس رفت و آمدهاي مشكوكي داشت.
مدارك به دست آمده از خانه او نشان مي داد كه خانواده بي بند و باري داشته است. كشميري از طريق دادستاني كل انقلاب، در اوائل پيروزي، به اداره دوم ارتش معرفي و مشغول به كار مي شود.
وي سپس از اداره دوم به واحدي در نيروي هوايي، منتقل مي شود كه پيش از پيروزي انقلاب، مركز اصلي فعاليت سيا در نيروي هوايي بوده است. تحقيقات انجام شده نشان مي داد كه كشميري به سرقت مقادير معتنابهي از اسناد مهم مستشاري و جاسوسي آمريكا در اين مركز نيز دست زده بود.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، امام خميني(ره) از به رسميت شناختن مشروعيت سازمان مجاهدين خودداري كرد و آنان را از ايفاي هرگونه نقشي در عرصه تصميم گيري  ها دور نگه داشت. حمايت مجاهدين از شورش كردها، مخالفت آنها با ولايت فقيه و تحريم رفراندوم قانون اساسي در سال ،۵۸ روابط شكننده آنان با نظام جمهوري اسلامي را بيش از پيش تيره كرد.
مجاهدين به رغم انتقادات تند خود از حزب جمهوري اسلامي، به دليل آگاهي از محبوبيت امام خميني از هرگونه حمله علني عليه وي خودداري مي كردند و همواره از او به عنوان رهبر و بنيانگذار جمهوري اسلامي ياد مي كردند و اين در حالي بود كه امام خميني از آنان با عنوان خفت بار منافقين يا دوچهره هاي مذهبي نام مي برد. بنابراين، مسئله اصلي، رويارويي و يا عدم بروز مواجهه ميان نظام جمهوري اسلامي و مجاهدين نبود، بلكه به زمان و شدت آن مربوط مي شد. رويارويي خونين اجتناب ناپذير ميان اين دو در آخرين روزهاي رياست جمهوري بني صدر روي داد.در عرصه رقابت ميان نيروها و طرفداران نظام جمهوري اسلامي و بني صدر، مجاهدين از رئيس جمهوري حمايت كردند، هنگامي كه آنان تجمعي را در مخالفت با استيضاح رئيس جمهور ترتيب دادند، تعدادي از مجاهدين به ضرب گلوله حزب الله كشته شدند.و اين امر سرآغاز مبارزه مسلحانه آشكار مجاهدين عليه نظام جمهوري اسلامي بود.
اولين اقدام تروريستي مجاهدين كه خونين ترين آن از بدو پيروزي انقلاب اسلامي به شمار مي  رفت، انفجار بمبي قوي بود كه اتاق كنفرانس حزب  جمهوري اسلامي را ويران كرد و بيش از ۷۰ نفر و از جمله آيت الله بهشتي رياست حزب، رئيس ديوان عالي كشور، چهار تن از وزراي كابينه و ۲۵ نماينده مجلس را به شهادت رساند. حزب جمهوري اسلامي نيز متعاقب اين جنايت بلافاصله دكتر محمد جواد باهنر را به عنوان جانشين شهيد بهشتي به رياست حزب جمهوري اسلامي و آيت الله موسوي اردبيلي را به رياست ديوان عالي كشور منصوب كرد.
به رغم تلاش هاي مجاهدين براي خرابكاري در انتخابات، انتخابات رياست جمهوري در اواخر تيرماه سال۶۰ برگزار شد و شهيد رجايي به عنوان رئيس جمهور انتخاب شد كه او نيز، شهيد باهنر را به نخست وزيري منصوب كرد. در اين دوران، هيچ زباني جز خشونت مسلحانه كه از طرف مخالفان نظام جمهوري اسلامي و سازمان مخلوع مجاهدين درگرفته بود، بين دو طرف وجود نداشت و بار ديگر در ۸ شهريور سال،۶۰ انفجار بمبي قوي در يك نشست بلند پايه دولتي، باعث شهادت رئيس جمهور، محمد علي رجايي، نخست وزير محمد جواد باهنر و رئيس پليس وقت گرديد.
مدتي پيش از حادثه دردناك انفجار دفتر نخست وزيري، آيت الله رباني املشي، دادستان انقلاب، جريان انفجار را شرح داده و عامل آن را معرفي كرد. وي گفت: «عامل انفجار دفتر نخست وزيري، شخصي به نام مسعود كشميري بود كه سابقاً دبير شوراي امنيت نيز بوده است و علي الظاهر بمبي در كيف خود جاسازي كرده و به طور عادي و معمولي بدون اينكه كسي به او ظنين شود، در حالي كه هيچ كس هم، كيف او را بازرسي و رسيدگي نكرده بود، خيلي عادي و طبيعي كيفش را در دست گرفته و در جلسه شركت مي كند و از آنجايي كه منشي جلسه هم بوده، كنار مرحوم شهيد رجايي و شهيد باهنر مي نشيند و كيف خود را در كنار آنان قرار مي دهد و طوري هم تنظيم كرده بود كه با وقوع انفجار اولين بار اين دو شخصيت بزرگ و ارزنده به شهادت برسند. خود او هم رفتاري معمولي داشته، گاهي بيرون مي رفته، داخل مي شده، با اين و آن صحبت مي كرده، چيزي از بيرون مي آورده و گاهي هم چاي مي داده است. در بين يكي از اين مواقعي كه در حال رفت و آمد بوده، به بيرون از ساختمان رفته و ديگر برنمي گردد و در همان موقع اين انفجار روي مي دهد و اين عزيزان به شهادت مي رسند. كشميري فرار كرد و هم اكنون نيز متواري است، مگر اينكه سازمان منافقين، از آنجايي كه ببينند مثلاً شايد وجودش ديگر برايشان مضر باشد، وي را از بين برده باشند.»
يادبود شهيد محمد علي رجايي
شهيد محمدعلي رجايي به شهادت تمام كساني كه از دوران نوجواني با وي معاشرت داشته اند، يك انسان خودساخته و برخوردار از سجاياي عالي بود.
شهيد رجايي، در تاريخ ۲۹مرداد سال ۵۹ به سمت اولين نخست وزير جمهوري اسلامي ايران منصوب و دوران پرمناقشه اختلافات بين وي و بني صدر آغار مي شود، زيرا ۴ روز پس از انتصاب وي به اين مقام، بني صدر دولت شهيدرجايي را نامشروع جلوه مي دهد و بناي كارشكني را آغاز مي كند؛ «من اگر ديدم كه اين دولت خط مرا ندارد و مردم هم از من خواستند، خب! من بايد به مردم بگويم كه اين دولت، دولت من نيست، بنابراين من ابزار كار ندارم كه شما از من چيزي بخواهيد». اين اظهارنظرها سبب شد تا در اوايل شهريورماه، درگيري سياسي شديد مابين بني صدر و شهيدرجايي علني شود.بعد از طرح عدم كفايت سياسي رئيس جمهوري بني صدر كه به تصويب ۱۷۰ نفر از نمايندگان مجلس رسيد، شهيد رجايي كه كانديداي حزب بود و روحانيت مبارز و اكثر سازمان هاي سياسي فعال در آن زمان از وي حمايت مي كردند، به سرعت از سوي مردم تاييد و برگزيده شد و امام خميني(ره) در تاريخ ۱۱/۵/۱۳۶۰ حكم تنفيذ وي را صادر كرد.
شهيدرجايي در دوران كوتاه ۲۹روزه رياست جمهوري خود كه شهيد دكتر باهنر را به عنوان نخست وزير به مجلس معرفي و پس از تصويب مجلس در كنار خود داشت، با تشكيل كابينه اي انقلابي و جوان درصدد برآمد مشكلات ناشي از شرايط جنگي، بحران هاي اقتصادي، اشتغال، تورم و... كه بيشتر آنها به دليل مصروف شدن وقت مسئولان در اختلاف با بني صدر لاينحل مانده بود را مرتفع نمايد.
گراميداشت شهيد محمدجواد باهنر
شهيدباهنر پس از شهادت شهيدبهشتي در فاجعه خونين انفجار دفتر مركزي حزب در هفتم تيرماه سال ۶۰ به عنوان دبيركل حزب جمهوري اسلامي منصوب شد و اين مسئوليت را تا زمان پذيرش پست نخست وزيري بر عهده داشت.يكي از مهمترين فعاليت هاي شهيدباهنر در ابتداي حضورش در تهران، آشنايي با هيات موتلفه بود. شهيد باهنر به وسيله شهيد بهشتي به تشكيلات هيات  موتلفه وارد شده و در حوزه ها و كانون هاي آن به آموزش عقيدتي نيروهاي موتلفه مي پردازد. شهيدباهنر در تعميق مفاهيم و آموزش هاي ديني اعضاي هيات موتلفه از مباحث و مطالبي كه شهيدمطهري تهيه كرده بودند و نيز بحث هايي كه خودشان آماده مي كردند، بهره برداري و استفاده مي برد.
شهيد محمدجواد باهنر، متولد سال ۱۳۱۲ در كرمان، پس از سال ها تحقيق و پژوهش و تاليف آثار و مقالات ديني، پس از عضويت در شوراي انقلاب، مجلس خبرگان، ستاد انقلاب فرهنگي، نمايندگي مجلس و وزارت آموزش و پرورش، نخستين دولت هماهنگ با دومين رياست جمهوري را تشكيل داد؛ دولتي كه پيش از استقرار كامل، رئيس خود را از دست داد.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   شهرآرا  |
|  ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |