چهارشنبه ۸ شهريور ۱۳۸۵
تحليلي جامعه شناختي از پديده اعتياد اينترنتي
غرق در دنياي مجازي
003330.jpg
سميه صيادي فر
صحنه  دردناكي بود. ده ها معتاد اينترنتي در حالي كه لپ تاپ  هايشان شان را روي زانو گذاشته و پتويي روي سر انداخته بودند، در گوشه خيابان نشسته بودند و مشغول استعمال اينترنت بودند. يك نفر كنار جوي، در حال جان كندن بود چون اتصالش اشتباهاً ديسكانكت شده بود. از نامبردگان، آلات و ادوات استعمال اينترنت از قبيل لپ تاپ، هدفون و ميكروفن و مقادير معتنابهي كارت اينترنت به صورت سوخته و شيره كشف گرديد.
چند فروشنده كارت اينترنت 5، 10 و 20 ساعتي قاچاق  در تهران دستگير شدند. اين قاچاقچيان اعتراف كردند كه تاكنون ده ها جوان را با اين كارت ها معتاد كرده اند. مدتي پيش به دستور قوه قضاييه طي عملياتي ضربتي آي اس پي ها وآزمايشگاه هاي توليد كارت اينترنت، بسته شدند اما هنوز اعتياد به اينترنت در ايران بيداد مي كند.
فرمانده ستاد مبارزه با اعتياد اينترنتي اعلام كرد با فروشندگان كارت هاي مخدر اينترنت به شدت برخورد خواهد شد. وي گفت: ما علاوه بر دستگيري چندين نفر از معتادان در چت پارتي ها و سردم نت هايي كه قبلاً  به آن كافي نت مي گفتند از آنها مقادير زيادي اكانت اينترنت گرفتيم كه همگي اعتراف كردند از عواملي نظير مايكروسافت گرفته اند. وي گفت ما از اينترپل خواسته ايم كه سرورها و آزمايشگاه هاي توليد مخدرات اينترنتي مثل مايكروسافت و آي بي ام را ببندند.
استفاده از اينترنت توسط شماري از مشتركان به صورت غيرطبيعي و بسيار بيش از حد معمول صورت مي گيرد. متخصصين بهداشت رواني، اين افراد را كه داراي علائم نابهنجاري اعتياد به كامپيوتر و اينترنت هستند، Online aholic مي نامند. وبگردي، ارسال پيام هاي آني يا IM ، ساعات طولاني آنلاين بودن، وبلاگ نويسي و پرداختن به بازي هاي ويدئويي اينترنتي و حتي خريد و فروش بيش از حد سهام، از جمله علائم اين اعتياد هستند.
براي بررسي اعتياد اينترنتي از ديدگاه جامعه شناسي، با دكتر علي اصغر سعيدي(جامعه شناس و استاد دانشگاه تهران) گفت وگويي انجام داده ايم كه از نظرتان مي گذرد.


* اعتياد به اينترنت چه تأثيري بر نهاد خانواده و در نهايت جامعه دارد؟
- لااقل از لحاظ نظري ما در حال حاضر با خانواده هاي مدرني روبه رو هستيم كه اعتياد اينترنتي بيشتر در آنها شكل مي گيرد تا خانواده هاي سنتي. در خانواده هاي سنتي اگر زمينه هاي اجتماعي وجود نداشته باشد، اعتياد اينترنتي هم شكل نمي گيرد. به نظر من در عمل بايد اينگونه گفته شود كه خانواده ها يا جامعه مدرن امروزي، امكانات يا شرايط را براي اعتياد اينترنتي فراهم كرده است نه برعكس. مثلاً  خود اينترنت ممكن است تأثيراتي روي جامعه سنتي بگذارد ولي امكان ندارد كه مثلاً  شما گرفتار اعتياد اينترنتي شويد اما خانواده شما سنتي باشد. به همين خاطر است كه براي درمان اعتياد اينترنتي از طريق تغييرات در نهادهاي اجتماعي از جمله نهاد خانواده، به دنبال راه حل قطعي اين مشكل يا كاهش آن هستند.
در اجتماع كنوني، جرياني در حال شكل گيري است كه شما مي بينيد اعتياد اينترنتي متعاقب آن ايجاد شده است. اگر بخواهم به سؤال شما پاسخ دهم، بايد بگويم كه رابطه بين نهاد خانواده و تغييرات در جامعه با اعتياد اينترنتي رابطه اي مستقيم است. يعني هر قدر اين اعتياد افزايش پيدا كند، تأثيرش بر نهاد خانواده زيادتر است و هر قدر تغييرات در خانواده افزايش پيدا كرده و تعادل خانواده به هم بخورد، شما مي بينيد كه تغييراتي نيز در اين نوع اعتيادها از جمله اعتياد اينترنتي هم ايجاد مي شود.
* آيا اعتياد به اينترنت مانند ساير اعتيادهاست؟ به نظر شما ممكن است در آينده جرم محسوب شود؟
- برخلاف كساني كه درجه اين اعتياد را از ساير اعتيادها متفاوت مي دانند و نسبت به مقررات گذاري يا هر چيز ديگري شبيه به آن در اين زمينه تمايز قائل مي شوند، به نظر من درست است كه اعتياد اينترنتي از جمله اعتياد هايي است كه در يك دوره مي تواند خطرناك تر باشد و در دوره اي ديگر خطر كمتري داشته باشد، ولي به هر صورت نوعي اعتياد است.
بايد بگوييم اعتياد محصول دوران جديد است. انسان شناس و جامعه شناسي چون فوكو و روانشناسي چون فرويد به خوبي به اين مسأله پرداخته اند. اگر بخواهيم از ديد روان شناسي به اعتياد اينترنتي نگاه كنيم، دو مسأله در رابطه با آن وجود دارد؛ يكي اجبار و ديگري وسواس. چون فرد وارد دنياي مدرن شده است، دوست دارد از اعمال خودش لذت ببرد. اين لذت در مرحله اول به دست مي آيد و چون دنبال لذت بيشتري است و آن را به دست نمي آورد، دچار وسواس مي شود. يعني اجبار و وسواس لازم و ملزوم يكديگر هستند و فرد در هر زمينه اي ممكن است به آن دچار شود؛ مثلاً  كسي كه وسواس دارد به اينكه ميز كارش خيلي مرتب باشد يا افرادي كه به خريد اعتياد دارند و از آن لذت مي برند. اتفاقاً اين نوع اعتيادها از آن جهت جديد است كه همان ويژگي اعتياد، يعني لذت بردن را به همراه دارد. فرد در دنياي جديد برداشت جديدي از لذت دارد. يعني هر كاري را براي لذت انجام مي دهد نه براي رفع نياز. مثلاً اگر مي خواهد به خريد برود، براي لذت است. گذران اوقات فراغت براي لذت است. حتي كار مي كند براي اينكه لذت ببرد. حتي فرد workolic مي شود، يعني آن قدر از كارش لذت مي برد كه به آن معتاد مي شود. در اينجا نكته اي قابل ذكر است. در حال حاضر حتي اعتياد به مواد مخدر و مشروبات آن طوري كه در گذشته بوده اعتياد محسوب نمي شود. (در گذشته فردي كه مشروب مي خورد دائم الخمر بوده و از جامعه حذف مي شد. يعني جامعه فرد را به اين سبب كه قواعد جامعه را در نظر نمي گرفته، كنار مي گذاشته است) ولي الان فرد معتاد- يعني فردي كه داراي ويژگي وسواس و اجبار است- از جامعه حذف نمي شود، بلكه معتاد شناخته مي شود. به نظر من اين دو ويژگي وسواس و اجبار در تمام زمينه ها خطرناك است. حتي شما ممكن است تشخيص دهيد كه فرد معتاد به مواد مخدر در بعضي از مواقع كمتر از فردي كه به اينترنت معتاد است، به خانواده خود صدمه وارد مي كند. من اصلاً مخالف اينترنت نيستم، ولي مي خواهم بگويم هر چيزي اگر از حد تعادل خارج شود، مي تواند خطرناك باشد. حتي اگر شما به download مقالات علمي معتاد شويد، خطرناك است، يعني اينكه شما از كار اصلي خود غافل شده و آن را فرع قرارداده يا به طور كلي حذف مي كنيد!
تعريف جرم در حوزه هاي اينترنتي به جز مسائلي چون پورنوگرافي، هك و... براي افراد قابل درك نيست، اما مي توانيم بگوييم اعتياد اينترنتي به نوعي انحراف محسوب مي شود. مسئله ديگري كه وجود دارد اين است كه ممكن است جامعه نيز به اين قضيه دامن زند. مثلاً در مورد اعتياد به چت گفته مي شود، چون حوزه هاي مفاهمه در زمينه هاي مختلف تشكيل داده نشده است، بنابراين افراد مختلف تلاش مي كنند نياز خود را تنها از طريق چت برآورده كنند و بنابراين معتاد مي شوند. وگرنه در آمارها نشان داده شده است كه فضاي سايبر ماهيتاً محور فعاليت هاي ديگر شده است و از فعاليت هاي ديگر نكاسته است. مثلاً اگر ما در گذشته تئاتر مي رفتيم با ظهور سينما ميزان تئاترروها كم شد. با ورود اين فناوري جديد يعني اينترنت، همه كاربران حتي براي استفاده از ساير فناوري ها مثلاً تلويزيون يا راديو، از اينترنت استفاده مي كنند. در حقيقت اينترنت نوعي محور شده است.
*علت افزايش گرايش به استفاده از چت در جامعه ايران چيست؟
- با بررسي هاي انجام شده، در ايران كمترين استفاده از فناوري اينترنت در جهت تحويل است. ما در ايران بيشتر مصرف كننده اينترنت هستيم. چت هم يكي از مصاديق بارز مصرف كننده بودن در اينترنت است. در صورتي كه اگر با آموزش، افراد را با كاركردهاي ديگر اينترنت آشنا كنند (مثلاً ارائه دانش شخصي از طريق وب سايت اختصاصي)، گرايش فراوان به چت و اعتياد به چت كردن را شاهد نخواهيم بود.
در ايران به ماهيت اين فناوري زياد توجه نشده است، در صورتي كه اگر دقت شود،  از اينترنت مي توان در جهت توسعه بهره برد.
* آيا اعتياد به اينترنت مي تواند جنبه هاي مثبتي هم داشته باشد؟ مثلاً مي توانيم بگوييم كسي كه معتاد به وب گردي است، ناخودآگاه اطلاعات خوبي هم در خيلي از زمينه ها كسب مي كند و اين اعتياد برايش مفيد است؟!
- خير. اعتياد اينترنتي يك مشكل روحي است. در اين حالت فرد هدفش را گم كرده است. مي خواهد لذت ببرد، اما چون دچار وسواس و اجبار شده است، به هدف خود نمي رسد. پس نمي توانيم بگوييم فردي كه دچار اعتياد به وب گردي است، از همين طريق مي تواند فردي آگاه و مطلع باشد. مثلاً همانطور كه به فرد مضطربي كه ساعت ها غذا نمي خورد، نمي گوييم او روزه دار است و هدفش نزديك شدن به خداست، در مورد فردي كه به وب گردي معتاد است نيز، نمي گوييم در حال كسب اطلاعات است.
* شما به عنوان يك جامعه شناس، براي ايجاد تعادل در زمينه استفاده از اينترنت و از بين بردن اعتياد اينترنتي چه راهكارهايي را پيشنهاد مي كنيد؟
- بهترين شيوه براي رفع اعتياد اينترنتي شيوه گفتگو است؛ يعني نقل روايت ها و تجربه ها. شايد بد نباشد من تجربه خود را در اين زمينه بازگو كنم تا شما متوجه شويد اين قضيه اعتياد چقدر بر روي عملكرد تاثير گذاشته و مسير را منحرف مي كند. من در يك دوره اي اعتياد به download كردن مقالات علمي داشتم. شايد در روز حدود 300 مقاله download مي كردم اما حتي يك مقاله را هم نمي خواندم. اتفاقاً يكي از مقالاتي كه download مي كردم، مربوط به اعتياد اينترنتي بود. اين مقاله بسيار توجهم را جلب كرد. وقتي آن را مطالعه كردم، متوجه شدم كه خود اين اعتياد اينترنتي انواع و اقسام دارد: اعتياد به بازي هاي اينترنتي، پورنوگرافي، مقالات علمي، هك كردن، چت كردن، وب گردي و... مثلاً فرد از هك كردن لذت مي برد. اين اعتيادها واقعاً خطرناك هستند. چون فرد را از هدفي كه دارد منحرف مي كند. به نظر من اعتياد اينترنتي نوعي مشكل رواني ناشي از تغييرات اجتماعي است. ريشه هاي اين اعتياد به اين قضيه برمي گردد كه ما وارد دوره مدرنيته شده ايم. در اين دوره، ما روندهاي سنت زدايي را شدت بخشيده ايم. در اين فضاي سنت زدايي يكي از ويژگي هاي سنت كه همان برگزاري آيين هاي جمعي است، در حال از بين رفتن است. يعني افراد به آيين هاي شخصي بيشتر گرايش پيدا مي كنند. (سلولي شدن جامعه و سلولي شدن خانواده). در اين صورت خانواده ها تك تك هستند و ارتباطات شبكه اي بين اعضاي خانواده وجود ندارد. افراد سعي مي كنند انفرادي از اعمال خودشان لذت ببرند. خود اين قضيه ممكن است از طرفي به اعتياد منجر شود و از طرف ديگر كنترل يا نظارت و بررسي ابعاد اعتياد را سخت كند، چون هر كسي براي خود به صورت انفرادي كار مي كند، نمي توانيم هيچ تصويري از روند اعتياد داشته باشيم. يعني شما نمي توانيد بگوييد يك جامعه اي كه مبتلا به اعتياد اينترنتي است، چه نوع جامعه اي است. فقط شايد بتوانيد اين قضيه را از طريق پيامدهايي كه در جامعه نمود پيدا مي كند، تصوير كنيد. مثلاً اين جامعه، جامعه اي است كه رفتارهاي فردي و نوع فراغت هاي خانه محور دارد و روز به روز اين نوع رفتارها بر رفتارهاي جمع گرا ترجيح پيدا مي كند.
به نظر من اگر مي خواهند دنبال راه حل اصلي باشند بايد به نوع فراغت ها و اعمالي كه مي تواند جمع گرا باشد، بيشتر بپردازند. البته اين كار خيلي سخت به نظر مي رسد. يعني ايجاد فضايي شاد و يا ايجاد جمعي كه افراد ترجيح بدهند آن فضاي جالب مجازي را رها كرده و در اين فضاها شركت كنند، بسيار سخت است و نياز به برنامه ريزي دارد. به خاطر همين قضيه است كه فلاسفه و اخلاقيون سخت نگران رشد آيين هاي شخصي هستند كه اعتياد به اينترنت هم نوعي از آن محسوب مي شود.

كودكان ديجيتالي شده اند
زهرا كريمي مبين
«عمو زنجيرباف! بله؟ / زنجير منو بافتي؟ بله! / پشت كوه انداختي؟... .»
اين شعر و صدها نغمه و ترانه هاي كودكي، امروز ديگر كمتر در كوچه ها شنيده مي شود. كوچه ها خلوت شده از سر و صداي بچه ها، خط كشي گچي«لي لي» ديگر رنگ باخته و به ندرت ديده مي شود كه كودكان با چيدن هفت سنگ كودكي، بزرگ ترها را به ياد و خاطره شيرين دوران كودكي بيندازند.
بازي رايانه اي ممنوع!
نشستن كودكان پشت اين جعبه جادويي و بازي كردن در حالت سكون و فقط با حركت موس و زدن چند كليد، آنها را به دنياي خيالي و پرهيجان و جذاب مي كشاند، اين هيجان طوري آنها را مسخ كرده كه از نشستن در كنار بزرگ ترها و رفتن به پارك خودداري مي كنند.
اين موضوع، فاصله بين دو نسل را عميق تر كرده تا جايي كه بزرگ ترها در صدد ممانعت استفاده از اين نوع بازي ها براي كودكان برآمده اند ولي روانشناسان، نظري ديگر دارند.
دكتر عبدالرضا كردي- عضو هيأت علمي گروه علوم ترتيبي جهاد دانشگاهي دانشكده روانشناسي دانشگاه تهران- در اين باره مي گويد: «به نظر من، بازي رايانه اي يك رويداد كاملاً علمي و غيرقابل حذف در زندگي خانوادگي در هزاره سوم است، چون در عصري به سر مي بريم كه ما را به سمت فضاي مجازي، ارتباطات غيرحضوري و زندگي رايانه اي پيش مي برد. البته در اين مسير، كودكان خيلي جلوتر از والدين هستند؛ آنقدر جلوتر كه يك شكاف ديجيتالي عميق بين خانواده  و كودك  به وجود آمده است».
وي در ادامه به فضاي مجازي با انسان هايي خيالي كه بازي هاي رايانه اي براي كودكان به وجود مي آورد اشاره مي كند و مي افزايد: «چون ميزان وقتي كه بچه ها با فضاي مجازي صرف مي كنند، خيلي بيشتر از فضاي واقعي است، مشكل به وجود مي آيد و در واقع، از نظر واقع گرايي Realyt.testing دچار مشكل مي شوند، چون به جاي اين كه به انسان آرماني فكر كنند، به انسان خيالي فكر مي كنند. به جاي قهرمان آرماني، قهرمان خيالي مثل سوپر بوي، سوپر من و اسپايدر من مي آيد و بدين ترتيب هويت فرهنگي آنها را به سوي ديگري مي برد».
دكتر كردي در جواب به اين سؤال كه اين شخصيت هاي مجازي بازي هاي رايانه اي چه آسيب هايي را براي كودكان در پي خواهد داشت، مي گويد: «با پذيرفتن اين فرهنگ، كودك دچار اختلال مي شود. يعني كودك در ايران زندگي مي كند ولي شهروندي ايراني نيست.
بازي بهتر، هيجان بيشتر؟!
بچه ها عاشق هيجانند، يعني هر چيزي كه هيجان بيشتري داشته باشد، راحت تر كودكان را جذب مي كند؛ حتي اگر اين انتظار كودكانه، در دنياي خيالي و محيط بسته رايانه باشد.
اين روان شناس هيجان موجود در بازي رايانه اي و از طرفي ناتواني خانواده ها در جذب كودكان را مورد تاكيد قرار داده و مي گويد: «كودك، خواهان هيجان است و چون هيجاني كه در بازي رايانه وجود دارد كاملاً گسترده است، در نتيجه مي تواند كودك را جذب كند و متاسفانه خانواده ها در اين امر كوتاهي كرده و نتوانسته اند كودك را به سمت خود جلب كنند». وي مي افزايد: «به همين دليل، كودك از خانواده جدا به سمت فضاي خيالي جذب مي شود و در نتيجه، كودك، فرزند خانواده نيست؛ فرزند رايانه است. رايانه اش مي گويد چه بخور، چه بپوش، چه فكر كن و چگونه فكر كن. در اين شرايط، تحريك پذيري و انتظارات كودك بالا مي رود، در نتيجه حساسيتش بيشتر مي شود و مدام يك هيجان طلبي سيري ناپذير را تجربه مي كند». از دكتر كردي از آسيب هايي كه متوجه كودكان است به دليل نبود استاندارد زماني براي بازي رايانه اي پرسيدم، وي در پاسخ گفت: «تاكنون هيچ استانداردي براي اين بازي ها تعريف نشده كه بگوييم كودك چقدر مي تواند بازي كند».
وي افزود: «الان مدار بسته اي ايجاد شده به نام خواب، بيداري، تغذيه، دستشويي و كامپيوتر و در اين مدار، پارك، بازي گروهي، مشاهده طبيعت، فهم زندگي، قصه و لالايي و زندگي واقعي، معنايي ندارد. در نتيجه كودك كم كم ناشاد و كم تحرك مي شود.»
پدر و مادر ديجيتالي
اين بي انصافي است كه هر جا نام بازي رايانه اي را مي بريم، فوراً كودكان و جوانان را با آن همراه مي كنيم، پس جاي والدين و كساني كه در امور تربيتي و رشد كودكان مسئول هستند كجاست؟ زمانه، عوض شده؛ هميشه انتظار مي رفت بزرگ ترها به دليل داشتن سن بالا و برخورداري از تجربه زياد، در اكثر زمينه ها، از مهارت و دانش بالايي برخوردار باشند ولي واقعاً زمانه عوض شده و در اين مورد، كودكان از بزرگ ترها جلو افتاده اند. كردي مي گويد: «علت اصلي برمي گردد به اينكه بزرگترها از رايانه به جاي ضبط، تلويزيون و كمد نوارهاي صوتي – تصويري خود استفاده مي كنند ولي كوچك ترها به صورت وحشتناكي تا اعماق دنياي رايانه ها راه پيدا كرده اند».

نگاه
بيماري عصر جديد
گروه اجتماعي - اعتياد اينترنتي را بايد يكي از بيماري هاي دنياي جديد بدانيم؛ دنياي جديدي كه آينده اش مشخص نيست، مثلاً شما نمي توانيد بگوييد با صرف 6 ميليارد هزينه اين تعداد سايت را فيلتر مي كنم و برنامه ريزي ام نيز به هدف نهايي مي رسد. در حقيقت مي توانيم بگوييم عصر برنامه ريزي گذشته است. به ويژه در حوزه فناوري هايي كه روز به روز در حال تغيير است، نمي توان مطمئن بود كه مي توان كنش هاي آينده را كنترل كرد. چون ما در حال حاضر با يك انسان بازانديش سر و كار داريم كه فعال برخورد مي كند. اطلاعات جديد دريافت مي كند، فناوري را به كار مي گيرد، شرايط خودش را تغيير مي دهد كه البته اين قضيه خطراتي را نيز براي خودش دارد. در اين دوره سياستگذاران بايد حوزه هاي خطر را بشناسند. حداقلش اين است كه حوزه عمومي را فعال كنند. حوزه عمومي يعني اينكه من تجربه ام را در اين زمينه بگويم و بقيه هم همينطور. يعني در اين زمينه گفت وگو شود و خود مردم بفهمند چه خطراتي وجود دارد كه آنها را از هدفشان دور مي كند. مقررات گذاري هم تنها مي تواند نوعي مرهم باشد و اصلاً كار نهايي نيست. در غرب نيز همين كار را انجام مي دهند. حوزه هايي تشكيل مي دهند- در زمينه اينكه آينده اين موارد چه مي شود- و تمام افراد در آن شركت مي كنند و تجربيات خود را در اختيار ديگران مي گذارند. به اين صورت نوعي زنگ خطر اعلام مي كنند. اين راهكار بايد يكي از مهمترين مسائل حوزه سياستگذاري ايران و جهان باشد. چرا كه در زمينه اعتياد اينترنتي هم بايد همان فعاليت هايي كه در جهت آگاه سازي براي ساير اعتيادها انجام مي گيرد، انجام شود. مثلاً همان طور كه در زمينه اعتيادهاي ديگر به گفتگو با معتادان پرداخته مي شود و آنها تجربياتشان را براي ديگران تعريف مي كنند، در زمينه اعتياد اينترنتي هم بايد با معتادان اينترنتي گفتگو شود، مثلاً مضرات چت مانند گرفتن اطلاعات غيرواقعي يا عدم توان شناسايي هويت طرف مقابل در آن، بازگو شود. در اين صورت است كه افراد خود دست به كنترل مي زنند. به نظر مي رسد مقررات هميشه از تحولات در حوزه اينترنت يك گام عقب تر است، چون تحولات هم زياد قابل پيش بيني نيست، كنترل كردن اين قضيه خيلي مشكل است.به نظر مي رسد يكي از راهكارهاي ايجاد تعادل در زمينه استفاده از اينترنت اين است كه به افراد اجازه داده شود در زمينه هاي مختلف از اينترنت استفاده كنند تا آن فشار اوليه از بين برود.

ديدگاه
نشست هاي بي حاصل
محمدصادق اميني
به جلسه فراخواندن ديگران يا شركت در جلسات ديگران و تضمين ثمربخش بودن كارتان بسيار آسان است، با اين وجود، كارشناسان مديريت زمان پيوسته،  بر اين نكته تأكيد كرده اند كه افراد حرفه اي، بيش از حد در جلسات شركت مي كنند و از اين بدتر اين كه اكثر جلسات آنها اغلب غيرضروري، بيش از حد طولاني و گاهي اوقات از دستور كار اوليه  شان بسيار فاصله دارد. آيا مي توانيد از حضور در بسياري از جلسات معمولتان امتناع كنيد؟ آيا خودتان نيز مي توانيد جلسات كمتري تشكيل دهيد؟ آيا مي توانيد جلسات را كوتاهتر، هدف دارتر و ارزشمندتر كنيد؟ در اين جا چند پيشنهاد براي جلوگيري از تداخل جلسات با كار واقعي تان ارائه شده است:
* جلسات را در پايان روز، به ويژه آخرين روز كاري هفته تشكيل دهيد. از آنجايي كه در پايان ساعت اداري يا آخرين روز هفته همه دوست دارند سريع تر از محل كار خارج شده و به خانه بروند و از سخن فرسايي و بيان موضوعات غيرمربوط به جلسه خودداري مي شود.
* در جلسات همه را سرپا نگه داريد. مردم مايل نيستند مدت زيادي سرپا بايستند، مگر اين كه مجبور باشند. پس اين بار نيز متوجه خواهيد شد كه شركت كنندگان در جلسه فوراً  به اصل موضوع پي مي برند و تمايل كمتري براي طول دادن جلسه از خود نشان مي دهند. در صورت امكان صندلي ها را از اتاق جلسه خارج كنيد.
* در تمام بخش هاي يك جلسه شركت نكرده و سعي كنيد تنها در مهمترين بخش هاي يك جلسه شركت كنيد. در برخي جلسات ممكن است فقط برخي موضوعات به شما مربوط شود، در واقع ساير موضوعات، شما را با موضوعات كاري گسترده تري درگير مي كند. اگر مي توانيد پيشگويي كنيد كه كدام بخش از جلسه شخصاً به شما مربوط مي شود، طوري برنامه ريزي كنيد كه فقط براي همان بخش در جلسه حاضر شويد.
* جلسه و ملاقات هايتان را بلافاصله پشت سر هم قرار دهيد. افراد حرفه اي همواره از اين روش استفاده مي كنند چرا كه تأثيرات آن هميشه شگفت انگيز است. وقتي يك جلسه را درست بعد از جلسه ديگري در برنامه مي گذاريد، مجبوريد فوراً  به اصل موضوع بپردازيد. به اين ترتيب، به سرعت ياد مي گيريد موضوعات را در حداقل زمان ممكن بررسي كنيد و مثل هر چيز ديگري در زندگي، با گذشت زمان و كسب تجربه بيشتر در اين زمينه، در اين كار پيشرفت مي كنيد. مهم نيست جلسات شما چگونه پيش مي رود، مهم آن است كه در يك زمان معين پايان خواهد يافت.
* فوراً  قضيه را حل و فصل كنيد. گاهي كسي مي خواهد درباره موضوعي كه فوراً  قابل حل و فصل است با شما جلسه اي داشته باشد. وقتي كسي به هر دليل از شما درخواست مي كند جلسه اي با او داشته باشيد، ابتدا درباره موضوع جلسه از او سؤال كنيد، سپس سعي كنيد فوراً  قضيه را حل و فصل كنيد. اغلب مي توانيد با پنج يا ده دقيقه صحبت، مسائلي را حل كنيد كه ممكن بود به يك جلسه يك يا دو ساعته منتهي شود.

جدول اعداد (سودوكو) ۱۵۳
003369.jpg
اعداد 1 تا 9 را در هر يك از سطرها و ستون ها و مربع هاي كوچك 3 در 3 طوري قرار دهيد كه فقط يك بار تكرار شود. پاسخ جدول را فردا در روزنامه ملاحظه خواهيد كرد.

اجتماعي
ادبيات
اقتصاد
انديشه
سياست
شهرآرا
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |