سه شنبه ۱۴ شهريور ۱۳۸۵
گزارشي از اسناد و مدارك پرونده ربودن امام موسي صدر
راز ديرين
003576.jpg
بخش نخست
گروه سياسي - يكي از معماهاي دهه هاي اخير، پرونده ربودن امام موسي صدر در ليبي آنهم در جريان يك سفر رسمي در ۹ شهريور ،۱۳۵۷ ۳۱ اوت ،۱۹۷۸ به دعوت دولت طرابلس است.
ايشان شهروند معمولي لبناني يا ايراني نبود كه بتوان ربودنش را در پرده اي از سكوت و كتمان، پوشيده داشت. لذا پس از اعلام خبر ربودن ايشان توسط رسانه هاي ملي و منطقه اي و جهاني، اعتراضات مقامات لبناني نسبت به دولت ليبي كه ميزبان امام صدر بود آغاز شد و هر لحظه بيشتر و بيشتر مي شد و از مرزهاي لبنان فراتر مي رفت، رهبران كشورهاي اسلامي و عربي به موضعگيري پرداختند. امام خميني در تلگراف هاي متعددي به رهبر ليبي وبرخي رؤساي عرب ارسال داشتند و ضمن ابراز نگراني از آنها توضيح خواستند و همچنين فشارهاي جهاني، باعث شد مقامات ليبيايي پاسخ دهند و رسماً اظهاراتي را بيان دارند كه با يكديگر به شدت متناقض بود.
توضيحات متناقض مقامات ليبيايي سؤالات بسياري را بر انگيخت و طي بيست و هشت سالي كه از ربودن امام مي گذرد اين سؤال متنوعتر و متعددتر شده است. ابهام هاي آزارنده، داستان هاي متناقض، دستيابي به متون بازجويي هاي رسمي دادستاني ايتاليا، اسناد خدشه ناپذير دادگاه عالي لبنان براي صدور حكم احضار قذافي و ۱۶ تن از مقامات ليبيايي، حقيقت ماجرا و رازهاي نهفته و گره هاي ناگشوده در اين ماجرا و دانستن ده ها نكته و سند و اعتراف كه در لابه لاي صفحات پرونده ربودن امام مكتوم مانده ما را بر آن داشت تا گزارش مستندي از لحظه ربودن امام تا امروز تهيه و منتشر كنيم. اين گزارش خلاصه اي از اسناد و مدارك پرونده پيگيري قضيه ربودن امام موسي صدر است كه در ايتاليا، لبنان و ايران و مجامع بين المللي انجام شده است. پرونده اي كه توسط تيم حقوقي دادستاني ايتاليا، وكلاي قدرتمند لبناني ايراني، حقوقدانان مسلمان و مسيحي تهيه شده است. مطالعه اين گزارش نه تنها به بسياري از سؤالات هموطنان عزيز پاسخ مي دهد و ابهام ها و رازها را روشن مي كند، بلكه مي تواند براي حقوقدانان و كارشناسان قضايي و اطلاعاتي نيز مفيد باشد.
افزايش رنج ومحنت مردم لبنان وشدت گرفتن تجاوزات صهيونيست ها واشغال جنوب عملا مانع اعمال حاكميت دولت لبنان بر اين منطقه شده بود. چون اسرائيل از اجراي قطعنامه ۴۲۵شوراي امنيت وعقب نشيني از مناطق مرزي سر باز زده بود، امام موسي صدر وظيفه خود مي دانست كه اوضاع بحراني لبنان وعمق خطرهاي تهديد كننده جنوب لبنان را به اطلاع رهبران كشورهاي عربي برساند. رهبراني كه در رسيدگي به اين وضع اسف بار تأثير مستقيم داشتند.
در همين راستا امام به سوريه،اردن، عربستان سعودي والجزاير سفر كرد واين كشورها را به برگزاري نشست محدود سران فراخواند؛ بااين اميد كه مصيبت هاي مردم لبنان پايان يابد و جنوب اين كشور آزاد شود. همين مطلب را وي در گفت وگو با روزنامه اخبار خليج چاپ بحرين بيان داشت. امام موسي صدر در الجزائر با رئيس جمهور، هواري بومدين، محمد صلاح يحياوي و ديگر مسئولان جبهه ملي آزادي بخش الجزاير گفتگو كرد. در يكي از اين نشست ها، با توجه به نفوذ و تأثير قذافي، رهبر ليبي، در عرصه هاي سياسي- نظامي لبنان به ايشان توصيه شد كه از ليبي نيز ديدار و سفر دوره اي خود را تكميل كند.
وي در آن نشست گفت كه تنها ديدارش از ليبي در سال ۱۹۷۵براي شركت در كنگره اي اسلامي بوده واو به دعوت ليبي براي ديدار از اين كشور و گفت وگو با رهبران آن پاسخ موافق خواهد داد.
در تاريخ ۲۸ژوئيه ۱۹۷۸م امام موسي صدر در دفتر خود پذيراي كاردار سفارت ليبي در لبنان شد و او دعوت كنگره جماهيري خلق ليبي را براي ديدار امام از ليبي وگفت وگو با دبير كل كنگره سرهنگ معمر قذافي ابلاغ كرد وخواهش كرد كه اين سفر در ۱۹يا ۱۲اوت ۱۹۷۸انجام شود. امام اين دعوت را پذيرفت اما در مورد تعيين زمان سفر با تأمل برخورد كرد.
در تاريخ ۲۰اوت ۱۹۷۸ايشان به كاردار ليبي اطلاع داد كه مايل است سفر در تاريخ ۲۵ اوت ۱۹۷۸ انجام شود و بايد ليبي را پيش از ۱سپتامبر ۱۹۷۸ترك كند تا بتواند به همسر بيمارش كه در حال درمان در فرانسه است، رسيدگي كند، و همچنين بايد براي پاره اي كارهاي ضروري به لبنان باز گردد. امام موسي صدر نام اعضاي هيئت همراه خود را به كاردار ليبي اعلام كرد.
سفارت ليبي در لبنان بليط سفر امام وهمراهانش شيخ محمد يعقوب و عباس بدرالدين را به او تقديم و به موجب نامه اي به خطوط هوايي لبنان، «طيران الشرق الاوسط»، به شماره ۴/۳/۴۳۰ در تاريخ ۲۴اوت ۱۹۷۸چند صندلي در جايگاه ويژه هواپيما براي ايشان رزرو كرد.
آغاز سفر
روز جمعه امام موسي صدر همراه شيخ محمد يعقوب واستاد عباس بدرالدين به ليبي سفر كرد. در ميان بدرقه كنندگان ايشان در فرودگاه بيروت كاردار ليبي، محمود بن كوره نيز حضور داشت. در فرودگاه طرابلس رئيس دفتر ارتباطات خارجي كنگره عمومي خلق، احمد شحاتي، از ايشان استقبال كرد. امام وهمراهانش كه ميهمان رسمي دولت ليبي بودند در هتل الشاطي در طرابلس اقامت گزيدند.
رسانه هاي خبري ليبي هيچ اشاره اي به حضور ميهمان رسمي دولت خود يعني امام صدر نكردند واز برنامه هاي ايشان در اين سفر هيچ خبري ندادند تا جايي كه كاردار لبنان در طرابلس آقاي نزار فرحات از حضور ايشان در اين شهر خبردار نشد تا اين كه استاد عباس بدرالدين در تاريخ ۲۸اوت ۱۹۷۸با ايشان تماس گرفت. مفاد گزارش رسمي موجود در وزارت امور خارجه لبنان اين نكته را تأييد مي كند.
قطع ارتباط با دنياي خارج
وسايل ارتباط جمعي و رسانه هاي گروهي ليبي اخبار مربوط به سفر امام به اين كشور و ديدارهاي ايشان را مسكوت گذاشتند و هيچ خبري درباره ديدار امام با قذافي و ديگر مسئولان ليبيايي منتشر نكردند. از طرفي ارتباط امام با دنياي خارج نيز قطع شد در حالي كه ايشان در تمامي سفرهاي پيشين خود همه روزه از طريق تلفن با اعضاي مجلس اعلاي شيعيان و با دوستان و خانواده خود ارتباط برقرار مي كردند.
از همراهان وي نيز هيچ خبري نرسيد با اين كه يكي از آنان يعني استاد عباس بدرالدين تنها به دليل پوشش خبري اين سفر با امام صدر همراه شده بود.
نخستين اقدامات
پس از آن كه از بازگشت امام وهمراهانش از ليبي خبري نشد و ارتباط با آنان نيز ميسر نگرديد، مجلس اعلاي شيعيان لبنان خواستار اطلاعاتي از كاردار ليبي در لبنان در تاريخ ۶سپتامبر ۱۹۷۸در اين زمينه شد اما وي از پاسخگويي طفره رفت. چهار روز بعد مجلس، موضوع را با نخست وزير دولت لبنان، دكتر سليم الحص، در ميان گذاشت. وي فوراً كاردار ليبي را در تاريخ ۱۰ سپتامبر ۱۹۷۸فراخواند وخواستار جواب رسمي وفوري شد. ظهر روز بعد كاردار ليبي پاسخ داد كه امام موسي صدر وهمراهانش عصر روز ۳۱اوت ۱۹۷۸ با هواپيماي خطوط هوايي ايتاليا به شماره ۸۸۱ ليبي را به مقصد رم ترك گفته اند.
به دليل نگراني ناشي از اين پاسخ، رئيس جمهور لبنان، الياس سركيس، در تاريخ ۱۲سپتامبر ۱۹۷۸تلاش كرد با قذافي ارتباط تلفني برقرار كند تا از او درباره اين موضوع توضيح بخواهد وبه او اطلاع دهد كه ميهمانانش هنوز به وطنشان نرسيده اند و خارج از ليبي نيز ديده نشده اند. اين ارتباط به رغم تلاش در آن روز به نتيجه نرسيد. شخصي كه در سوي ديگر پاسخگوي تلفن بود، همواره تكرار مي كرد كه قذافي با اين شماره در دسترس نيست وبا شماره ديگري تماس بگيريد وتماس با شماره جديد نيز نتيجه نمي داد و....
اما نخست وزير لبنان همان روز توانست كه با نخست وزير ليبي سرگرد عبدالسلام جلود تلفني گفتگو كند. وي در ابتدا فرصت خواست، سپس در تماس بعدي جواب كاردار ليبي را تكرار كرد وافزود كه امام موسي صدر از اين سفر خشنود نبود و بدون اطلاع مقامات و بدرقه رسمي ليبي را ترك گفته است. همچنين يكي از كارمندان دولت به نام احمد حطاب او را اتفاقي در فرودگاه طرابلس مشاهده وبا وي خداحافظي كرده است.
براساس پرس وجو درباره اخبار مربوط به امام از كساني كه پس از شركت در جشنهاي اول سپتامبر از ليبي به لبنان بازگشته بودند، روشن شد كه:
* هنگام استقبال از امام در فرودگاه طرابلس احمد شحاتي رئيس دفتر روابط خارجي دبيرخانه كنگره عمومي خلق حضور داشته است.
* ايشان با همراهانش ميهمانان رسمي دبيرخانه كنگره عمومي خلق بوده اند و در هتل الشاطي طرابلس اقامت داشته اند.
*احمد شحاتي با ايشان در تاريخ ۲۶و ۲۷اوت ۱۹۷۸گفت وگو كرد و در يكي از اين جلسات، گروه گزارشگري تلويزيون ليبي تصوير وسخنان ايشان را ضبط كرد. اما اين تصوير هرگز از تلويزيون ليبي پخش نشد.
*صحبت هاي طولاني از ايشان درباره اوضاع كنوني لبنان ودنياي عرب ضبط شده است تا در راديو «الوطن العربي» ليبي پخش شود، اما از پخش آن جلوگيري شد.
*امام هنگام ورود به طرابلس در تاريخ ۲۵اوت ۱۹۷۸م در انتظار اعلام وقت ديدار با قذافي بوده است در حالي كه به قذافي خبر داده بودند كه ناگزير بايد پيش از ۱سپتامبر ۱۹۷۸م به پاريس سفر كنند.
* همراهان ايشان نيز بنا داشتند كه به پاريس سفر كنند. از اين رو يكي از آنان يعني عباس بدرالدين در تاريخ ۲۹اوت ۱۹۷۸با كاردار لبنان در ليبي براي گرفتن ويزاي ورود به فرانسه صحبت كرده بود. امام وشيخ محمد يعقوب قبلا از سفارت فرانسه در بيروت ويزا دريافت كرده بودند.
*امام وهمراهان در حدود ساعت يك بعدازظهر روز ۳۱ اوت ۱۹۷۸م در حالي كه از هتل الشاطي بيرون آمدند تا سوار ماشين هاي تشريفات دولتي شوند وبه ديدار قذافي بروند، ديده شده اند. قذافي بعدها اعلام كرد كه وي ساعت ۳۰:۱بعدازظهر آن روز را براي ديدار با امام معين كرده بود، اما اين ديدار صورت نگرفت زيرا به وي خبر دادند كه امام سفر كرده است.
خبر ناپديد شدن امام موسي صدر به سرعت انتشار يافت و روزنامه هاي لبنان در تاريخ ۱۲سپتامبر ۱۹۷۸آن را در صفحات نخستين خود منعكس كردند. راديوها ورسانه هاي خبري خارجي نيز آن را پوشش دادند. يكي از روزنامه هاي لبنان كه با مقامات ليبي ارتباط نزديكي داشت دراين تاريخ اين خبر را تحت عنوان «آيا رويدادهاي ايران با اين معما ارتباطي دارد يا نه» منتشر كرد.
اين روزنامه در متن خبر خود به بررسي عوامل و امكان ارتباط مسئله ربودن امام با رويدادهاي انقلاب ايران پرداخت. خبرگزاري كويت نيز در همين روز خبر را به منابع رسمي ليبي نسبت داد. بعدها روشن شد كه منبع اين خبر مدير دفتر خبرگزاري ليبي در بيروت بوده است.
نخستين يافته ها
تحقيقات اوليه نشان داد كه امام و همراهانش آخرين بار در ساعت يك بعدازظهر روز ۳۱اوت ۱۹۷۸با اتومبيل هاي تشريفات دولت ليبي براي ديدار با قذافي، هتل محل اقامت خود را ترك كرده اند. قذافي در تاريخ ۳۱ سپتامبر ۱۹۷۸در شهر دمشق اعتراف كرد كه ساعت ۱ و۳۰ بعدازظهر آن روز موعد ديدار وي با امام بوده است. وي مدعي شد كه آن ملاقات انجام نشده زيرا به او خبر داده اند كه امام و دو همراهش به طور ناگهاني از ليبي خارج شده اند.
موضع مقامات ليبيايي
سران رژيم ليبي در ابتدا موضوع ربودن امام وهمراهانش راناديده گرفتند و خود را در اين باره بي اطلاع وانمود كردند، اما انتشار اين خبر در محافل رسانه اي و بين المللي، حكومت ليبي را ناگزير كرد كه در تاريخ ۱۷سپتامبر ۱۹۷۸با انتشار يك بيانيه رسمي و آكنده از تناقضات آشكار چنين وانمود كند كه امام موسي صدر و دو همراه ايشان عصر روز ۳۱ اوت ۱۹۷۸بدون اطلاع مقامات ليبيايي با پرواز هواپيمايي آليتاليا عازم ايتاليا شده اند.
ادامه دارد

معرفي كتاب
دفاع مقدس
003612.jpg
* روند پايان جنگ، محمد دروديان، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه پاسداران
شناسنامه هر ملتي در بازشناسي فراز و فرود هويت تاريخي و فرهنگي آن سرزمين است كه به ثبت مي رسد. تمدن ديرپاي ايران كه توأمان مسلمان  شدن مردمان سامانش توانسته بنايي در خور تأمل از خود در درازناي تاريخ تمدن جهان به يادگار بگذارد. در برگ هاي شناسنامه خود ثبت يك دفاع ميهني- ايماني را به افتخار دارد.
دفاع هشت ساله ما در برابر ابرقدرت هاي جهان كه در پس نقاب ديكتاتوري سركش مآب صدام بود، تاريخي پر فراز و نشيب دارد كه جاي پژوهش ها و جستجوگري هاي فراواني را براي پرسشگران تاريخ معاصر ايران باز گذاشته است.
كتاب روند پايان جنگ كه در تيراژ ۳۰۰۰ نسخه از سوي مركز مطالعات و تحقيقات جنگ به چاپ رسيده، در پاسخ به يكي از پرسش هاي مطروحه در اين حوزه است؛ «جنگ يا همان دفاع مقدس هشت ساله ما چگونه پايان پذيرفت؟»
«نقد و بررسي روند پايان جنگ» كه در ۳۰۰ صفحه و چهار فصل تنظيم شده با دسترسي به اسناد و نگاهي محققانه درصدد است تا ريشه هاي اصلي عواملي كه ما را به سمت پايان جنگ سوق داد را- با توجه به شايعات مطروحه و تا حدودي در پي پاسخگويي به آنها- به بحث و فحص بنشيند.
فصل اول كتاب پس از پيشگفتار و مقدمه مفصل آن به روش و چارچوب نظري بحث پرداخته است. در اين فصل،ابتدا بيان مسأله شده و سپس به دو ديدگاه آيت الله هاشمي رفسنجاني و دكتر محسن رضايي پرداخته شده است. در فصل دوم تحت عنوان «ناكامي در اتمام جنگ»، سرفصل هاي مانند نگراني از پيروزي ايران، استراتژي ايران، استراتژي عراق و…آمده است.
فصل سوم با نگاه به مسأله برقراري موازنه و با سرفصل هاي فرعي تر جنگ بدون برنده، شكست آمريكا در لبنان، فشار- ديپلماسي در برابر ايران، تهيه و توليد عوامل و جنگ افزار شيميايي و … از فصل هاي مهم كتاب است. فصل چهارم نيز با عنوان پايان جنگ ،باز به استراتژي ايران و استراتژي عراق اين بار به مسائل بعد از جنگ ايران و عراق توجه شده است.
كتاب حاضر كه جلد چهارم از مجموعه جنگ ايران و عراق است تا به حال در مجلدات قبلي خود به پرسش هاي اساسي جنگ، اجتناب ناپذيري جنگ و علل تداوم جنگ پرداخته است.
در پيشگفتاري كه قبل از مقدمه كتاب چاپ شده، پيرامون منابع اصلي كتاب آمده است: «اهميت موضوع سبب گرديد كه با شخصيت ها و صاحبنظران و مسئولان جريان ها و گروه هاي سياسي، مصاحبه اختصاصي انجام شود. علاوه بر اين، كليه مطالب و منابع موجود درباره نقد و بررسي مسائل جنگ و طرح پرسش در اين زمينه از كتاب ها و نشريات بويژه آنچه در سال هاي ۷۸ و ۷۹ منتشر شده است و همچنين از آرشيو گروه ها و جريان هاي سياسي جمع آوري شده است.»

سياست
اقتصاد
اجتماعي
شهرآرا
موسيقي
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  سياست  |  شهرآرا  |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |