پنجشنبه ۱۶ شهريور ۱۳۸۵
اجتماعي
Front Page

حكومت مهدي(عج)؛ تحقق بخش مدينه فاضله
پايان روشن تاريخ
طرح: داود كاظمي
003768.jpg
حسين رهنمايي: گذر كوتاهي در آموزه هاي اديان و مكاتب الهي و بشري گوياي آن است كه عموم متفكران ،نهايت تاريخ را روشن و زيبا مي دانند .البته ترسيم اين افق درهر يك از مكاتب با ديگران متفاوت است و حداقل تفاوت اجمال و تفصيل آنها در بيان كيفيت اين افق برين است؛ به اين معنا كه هرچه از مكاتب قديمي به سوي اديان متأخر پيش مي رويم، تبيين ها دقيق تر واشاره به امور جزيي بيشتر است و برعكس، هرچه به عقب برويم، با اشارات جزيي و پرابهام روبرو مي شويم.
در اين ميان شايد هيچ آييني به اندازه اسلام به شرح و توضيح اين برهه زيبا و دلنشين نپرداخته است و در بين فرقه هاي اسلامي نيز گنجينه شيعه غني ترين است .آن چه فصل مشترك همه اديان و مكاتب است تأكيد بر ظهور دوراني است كه عدالت در جامعه بشري حاكم مي شود و بشر، آزادي و سعادت حقيقي را لمس مي كند و مدينه فاضله جهاني در آن محقق مي شود. مژده هاي كتب مقدس، آيين هاي هندي و ايران باستان و اديان ابراهيمي گواه اين سخن است .
مدينه فاضله بشري زماني محقق خواهد شد كه عناصر اصلي سعادت بشري فراهم شود اين عناصر عبارتند از :عدالت ، امنيت ، رفاه ، آزادي، رشد و پيشرفت علمي و تكنيكي ،تعالي اخلاقي و معنوي. اين مقاله گذر و نظري دارد بر آيات و روايات مربوط به اين افق برين و چگونگي حصول مؤلفه هاي مدينه فاضله در دوران حكومت مهدوي.
***
يكي از تفاوت هاي بارز ميان ترسيم شيعي و سني درموضوع مهدويت ،آن است كه اهل سنت به «مهدي نوعي» معتقد است، درحالي كه شيعه اصرار بر«مهدي شخصي» دارد؛ به اين معنا كه اهل سنت، طبق وعده ها و بشارت هاي قرآني و نبوي، معتقدند سرانجام روزي شخصي از خاندان پيامبر(ص) ظهور خواهد كرد و بساط ظلم ظالمان را برخواهد چيد . دقيقاً معلوم نيست اين شخص كيست وتاريخ تولدش به وضوح مشخص نيست؛ همين قدر مي دانند كه مدت زماني قبل از ظهور ـ كه درعلم الهي روز معيني است ـ به دنيا آمده يا خواهد آمد .
اما شيعه را اعتقاد برآن است كه منجي آخرالزمان فرزند نهم امام حسين بن علي (ع) است كه در نيمه شعبان سال ۲۵۵ هجري در شهر سامرا متولد شده است و اكنون در غيبت به سر مي برد. منابع شيعي به تفصيل از ويژگي هاي اخلاقي و حتي صفات بدني وي سخن به ميان
آورده اند.
عدالت
بيشترين تأكيد آيات و روايات اسلامي بر« عدالت طلبي» مهدي(عج) است. كمتر روايتي در كتب روايي مربوط به اين موضوع يافت مي شود كه نامي از عدالت در آن نيامده باشد. در حديث مشهوري از پيامبر اكرم(ص) چنين آمده است : «اگر از عمر دنيا فقط يك روز باقي مانده باشد، خداوند آن روز را چندان طولاني كند تا يكي از فرزندان من ظهور كند تا جهان راهمان گونه كه از ظلم و جور پر شده است، از عدل و داد پر كند» .(۱)
حاكميت عدالت، فرايندي اجتماعي، اقتصادي ،سياسي و گسترده است كه تحقق آن منوط به وجود فاكتورهاي زير در جامعه است : حاكمان شايسته ، قوانين عادلانه و صحيح، وجود دستگاه نظارتي دقيق، همدلي و پذيرش مردمي نسبت به حكام و قوانين.بر وجود عنصر اول در حكومت موعود قرآن به تصريح در آيات و هم در روايات تأكيد شده است : «وعدالله الذين آمنوا منكم وعملواالصالحات ليستخلفنهم في الارض ...»(۲)
همچنين:«لقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون »(۳).از امام باقر (ع) نقل شده كه منظور از بندگان شايسته(عبادي الصالحون) ياوران مهدي هستند(۴).
حتي اگر آيات و روايات فوق هم نبود، عقل حكم مي كند كه حاكمان آن دوران، انسان هاي شايسته اي خواهند بود به اين بيان كه در حكومتي كه شخص اولش امام معصوم است طبعاً نفر بعدي افرادي هستند كه نزديك عصمت هستند و به همين ترتيب نفرات بعدي نيز انسان هاي پاك و صالحي هستند. از سوي ديگر بايد دانست كه قوانيني كه در چنين حكومتي تصويب مي شود به يقين كامل ترين قوانين و نزديك ترين آنها به حق خواهد بود؛زيرا علت نقص همه قوانين بشري عدم احاطه كامل قانون نويسان بر زواياي وجودي انسان است كه اين نقيصه در حكومت مهدي برطرف خواهد شد؛ زيرا علم الهي امام پشتوانه تدوين گران قانون خواهد بود.
همچنين بايد گفت كه وجود امام معصوم ،دقت و اصرار بر اعمال صحيح قانون و وجود بازرسان شايسته كه از «بندگان صالح» خواهند بود، وجود يك سيستم نظارتي صحيح و دقيق را تضمين خواهد كرد و نهايتاً به ثمر رسيدن انتظار چند هزار ساله بشريت براي ظهور منجي واپسين باعث مي شود تا همدلي و پذيرش مردمي حكومت به حد اكثرممكن برسد و بدين ترتيب زمينه احراي عدالت به خوبي فراهم خواهد بود و اولين مؤلفه مدينه فاضله جهاني در حكومت موعود اديان، امري تضمين شده خواهد بود .
امنيت
وعده تخلف ناپذير الهي درقران مجيد بر آن است كه در دوران حكومت صالحان، امنيت مطلوب در جهان حاكم خواهد بود؛ امنيتي كه زمينه رشد و ارتقاء فطرت انسان ها در آن فراهم خواهد بود و شرايط لازم براي رسيدن انسان به هدف خلقت( عبادت )فراهم خواهد بود به گونه اي كه انسان ها بدون هيچ دغدغه اي به عبادت خداي يگانه مي پردازند و دست شياطيني كه انسانها را به شرك وامي دارندكوتاه خواهد بود :« وليبدلنهم من بعد خوفهم امناً يعبدونني لايشركون بي؛ ترس ايشان را به آرامش بدل مي كنيم تا مرا عبادت كنند و هيچ پيرايه مشركانه اي برمن نبندند »(۵).
رفاه
در هيچ كجاي دنيا نبود امكانات خدادادي باعث فقر نيست، بلكه بيشتر تبعيض در تقسيم داده هاي طبيعت و غصب و اجحاف بوده كه فقر و نداري انسانها و ملتها را در پي داشته است. اگر دولت هاي استعمار گر به چپاول ملل تحت ستم دست نمي آلودند، داشته هاي هر سرزمين به راحتي كفاف ساكنان آن را مي داد و شاهد اين همه فقر و گرسنگي نمي بوديم .
با برپايي حكومت عدل مهدوي، دست ظالمين از چپاول در بندان و مستضعفان كوتاه خواهد شد و بالاتر اينكه انسان هاي ضعيف نگاه داشته شده ،حاكمان زمين خواهند شد.در اين حكومت به دليل گسترش عدالت همه جانبه ومساوات فراگير امكان استفاده همگان از نعمت هاي خدادادي فراهم خواهد بود ؛ رفاه عمومي چندان برقرار مي شود كه پيدا كردن فقير براي دادن صدقه و احسان و زكات به يك مشكل بدل خواهد شد(۶) و طبق وعده الهي تقواي مردمان باعث مي شود كه بركات و گنج هاي- معادن- زمين در اختيار انسان ها قرار بگيرد و هيچ خرابه اي نماند(۷)مگر اينكه آباد شود و بدين ترتيب عنصر سوم جامعه ايده آل فراهم خواهد گرديد.
رشد علمي وتكنيكي
در مجامع روايي شيعه سخن از آن است كه با ظهور مهدي، خداوند دست رحمت بر سر مردمان كشد و عقل آدميان چند برابر گردد(۸) و نيز آمده است كه كل علم بشر تا زمان ظهور به اندازه دو قسمت از بيست و هفت قسمت است و بقيه علم درزمان حاكميت او بدست بشر خواهد افتاد.
از نظر محاسبات عادي بشري مي توان چنين قلمداد نمود كه بسط عدالت و رفاه زمينه به فعليت رسيدن نيروهاي ذاتي انسان را كه تا قبل از حاكميت عدل مهدي به دليل نبود امكانات، به فعليت نرسيده بود، فراهم مي سازد و توان هاي بيشتر ،انگيزه هاي مضاعف، و حمايت هاي فزونتر از فعاليت هاي علمي باعث اين جهش علمي خواهد گرديد. البته اين تحليل بدون در نظر گرفتن امدادهاي خاص خدايي به حاكم عدالت مطلق و شهروندان مملكتش است كه از آن به كشيدن دست بر سر انسان ها(لطف) تعبير شده است .
همين گشايش ها و توسعه علمي است كه مقدمات استفاده بيشتر از منابع زمين را براي آدميان فراهم مي كند؛ امري كه درمتون روايي از آن به« خارج كردن بركات زمين براي امام»تعبير شده است.
تعالي اخلاق ومعنويت
قرآن مجيد دو مورد را به عنوان هدف از ارسال پيامبران مطرح كرده است: يكي رهنمايي انسان ها به توحيد و عبوديت خداي يگانه و نجات از عبادت غير خدا(۹) و ديگري بسط عدالت و قسط در جامعه (۱۰).
به نظر مي رسد اين دو هدف در طول هم معنا بيابند؛ به اين نحو كه اجراي قسط و عدل، زمينه و مقدمه گرايش انسان ها به توحيد است. در جامعه اي كه افراد آن تحت ستم ستمكاران هستند سخن از عبوديت حق و تعالي اخلاقي چندان كارا نخواهد بود. هر پيامبري در تلاش بود كه با اجراي عدالت و قسط، زمينه پذيرش دعوت توحيدي خويش را فراهم سازد .
از آن جا كه درزمان حكومت عدل واپسين، عدالت حقيقي در جهان گسترده خواهد شد، بنابراين زمينه مورد نياز براي بسط امور معنوي و اخلاقي و عبادي فراهم خواهد گشت و دعوت به امور خير و مسائل اخلاقي مشتري دار خواهد گشت و سرخوردگي و يأس انسان ها از اخلاق و معنويت و شيفتگي آنان به لذات صرف مادي بدون لذات معنوي مرتفع خواهد گرديد و فراروي تاريخ، جامعه اي پر از معنويت و اخلاق محور خواهد بود.
آزادي
بزرگ ترين اسارت بشر، اسارت معنوي است چندان كه اسارت به دست آدميان ستمگر و دشمنان غاصب در رتبه بعد از آن است. با ظهور و بسط انقلاب عظيم مهدي در عالم هر دو اسارت جاي خود را به آزادي خواهد داد؛ به گونه اي كه تسلط شياطين ـ چه شياطين انسي و چه جني ـ بر آدميان كم خواهد شد . آزادي اول كه ازآن به«آزادي معنوي» تعبير شده است ،بيان ديگري است از قوت اراده انسان درمقابل تمايلات نفساني يا همان تقوا .
آزادي دوم كه موضوعي سياسي ـ اجتماعي تلقي مي شود، در حكومت معصوم و اجراي قوانين قرآن ـ كه بزرگترين قانون آزادي انسان است(۱۱) ـ امري تضمين شده خواهد بود. در بيان دين ،آزادي با ولنگاري و هرج و مرج اجتماعي متفاوت است و امر مقدسي است كه نتيجه گسترش عدالت و آگاهي و معنويت است كه اينها همه براساس تعاليم شيعي  ـ  از ميوه هاي حاكميت منجي آخرالزمان است.

پانوشت ها:
۱. قال النبي (ص) : لو لم يبق من الدنيا الا يوم واحد لطول الله ذلك اليوم حتي يخرج رجلمن ولدي ....يملا الارض قسطاً وعدلاً كما ملئت ظلماً وجوراً-بحارالانوار، ج،۴۹ ص۲۳۸
۲. نور /۵۵
۳. انبياء/ ۱۰۵
۴.مجمع البيان، ج،۷ص۱۰۶
۵. نور/ ۵۵
۶. قال علي (ع) : اذا قام القائم ...واخرجت الارض بركاتها ولا يجد الرجل منكم يومئذ موضعاً لصدقته ولا بره .. ؛ بحارالانوار،ج،۵۲ ص۳۳۸ .
۷. قال الصادق (ع) : القائم منصور بالرعب مؤيد بالنصر ....فلا يبقي في الارض خراب الا
عمر؛بحارالانوار،۵ص۱۹۱ .
۸.عن ابي جعفر (ع) اذا قام قائمنا وضع الله يده علي رؤوس العباد فجمع به عقولهم اصول كافي، ج۱، ص۱۰
۹َ. مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُون(انبيا/ ۲۶)
۱۰. لقد ارسلنا رسلنا بالبينات وانزلنا معهم الكتاب والميزان ليقوم الناس بالقسط ... ؛حديد/ ۲۵
۱۱. الرسول النبي الامي .... ليضع عنهم اصرهم والاغلال التي كانت عليهم ... ؛(اعراف ۱۵۷).

نگاه امروز
ولايت و مهدويت
سيد باقر مير عبداللهي

در جوامع روايي شيعه خوانده ايم كه در آخر الزمان، مهدي موعود(عج) در وضعيتي ظهور مي كند كه جهان را ظلم و جور فراگرفته است و او آن را از عدل و انصاف، سرشار خواهد كرد.
بوده اند و هستند كساني كه به استناد چنين سخني، تاسيس حكومت در عصر غيبت را نامشروع و حرام دانسته اند؛ چرا كه تاسيس حكومت به انگيزه اقامه عدل را دست اندازي در كار معصومان(ع) قلمداد كرده اند. آيا واقعاً منظور اين گروه، آن است كه چنان به گناه و فساد، مجال بروز بدهيم تا جامعه از زشتي لبريز شود و زمينه براي ظهور منجي عادل فراهم شود؟ بعيد است آنان چنين صريح به «فساد في الارض» رضايت داده باشند كه در اين صورت بطلان حرفشان نيازي به نوشتن و گفتن ندارد. اين گروه هر چقدر هم قشري باشند، اين قدر مي فهمند كه چنان حرفي با وظيفه انساني هر مسلمان، شرعاً و عقلاً مخالف است. آنها هم - با وجود ذهن بسته و منجمدي كه در تفسير برخي از اصول شريعت (آنجا كه با عقل در مي آميزد) دارند - به اين نكته باور دارند كه انساني كه در انتظار ظهور مصلح به سر مي برد، خود بايد صالح باشد و گرنه نقض غرض مي شود.
اين طور به نظر مي رسد كه اين تفسير آنان در باب مهدويت، به نوع خاصي از تلقي آنان در باب امامت شيعي باز مي گردد. آنان معتقدند امامان معصوم(ع) مفسران راستين وحي اند - كه چنين هم هست - و پس از آنان هدايت امت اسلامي بر عهده فقيهان جامع الشرايطي است كه با برخورداري از علم و عدالت، جا پاي پيشوايان دين مي گذارند. مستند اينان هم البته بيشتر «نقل»  است و اگر هم گاهي استدلال منطقي مي آورند، مقدمات آن، نقلي است. اما سؤال اصلي اينجاست كه اين فقيهان تا كجا بسط يد دارند و حوزه اقتدار و نفوذشان تا كجاست؟ در پاسخ به همين سؤال است كه پرسش از تاسيس حكومت در زمان غيبت مطرح مي شود. گروهي - يعني همين گروه فوق الذكر - مي گويند حوزه اقتدار عالمان دين، فقط آخرت و قبر و قيامت مردم است و گرنه حكومت ربطي به آنان ندارد و كار قيصر را بايد به قيصر سپرد و فقيه اگر ولايتي هم دارد، در همين حد و حدود است، پس تاسيس حكومت به قصد اقامه عدل و رفع ظلم- چون مستلزم حضوري فراتر از شعائر ظاهري دين است- ربطي به فقيه ندارد.
اما گروه ديگر مي گويند لبريزشدن زمين از قسط و عدل، به اين معنا نيست كه هيچ بني بشري در دوران ظهور وجود مقدس حضرت مهدي(عج) دست به گناه و ستم نمي آلايد. در آن زمان هم افراد فاسد و تباهگر هستند، اما چون زمام امور جامعه اسلامي به دست حاكم الهي عادل است، از آن گناه و ستم چشم پوشي نمي شود، باطل فرو كوفته مي شود و حق به حق دار مي رسد. بنابراين خوي حيواني انسان در هر حال خود را نشان مي دهد. پس چون پليدي در هر حال هست، نبايد دست روي دست گذاشت و منتظر ماند؛ چرا كه تفسير ظاهر شريعت (يعني همان قبر و قيامت) به تنهايي از آن گناه و فساد نمي كاهد و در برخي موارد هم بايد دست به شمشير برد براي احقاق حق و ابطال باطل. اين دست به شمشير بردن هم - كه «بخشي» از وظيفه الهي صاحب الزمان(عج) است- ابزار و قاعده و قانون مي خواهد كه وراي ظاهر شريعت است و بايد آن را در يكي از مدل هاي مطرح حكومت داري جست وجو كرد.
عقايد گروه نخست گرچه مي تواند - به دليل تفكيك ميان برخي عناصر عقلي از ذات دين به كمك دين بيايد و اعتباري في نفسه و قائم به ذات به آن ببخشد، اما همچنين در معرض اين خطر است كه در دام نوعي از دگماتيسم، واپس گرايي و اخباري گري مذموم بيفتد.

|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سخنگاه  |   سياست  |   كتاب  |
|  شهرآرا  |   ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |