پنجشنبه ۱۶ شهريور ۱۳۸۵
سخنگاه
Front Page

به بهانه تغيير كاربري اراضي پيرامون درياچه ولشت
طبيعت ايران و حقوق نسل ها
در ياچه ولشت
فضاهاي طبيعي و كميابي مثل پارك گلستان، درياچه ولشت، جنگل هاي ايران و دامنه هاي زيباي كوهستاني، نبايد در معرض دست اندازي اشخاص حقيقي و حقوقي با هدف ساخت و ساز و آسيب رساني به بافت طبيعي اين فضاها قرار بگيرد
003723.jpg
تابستان امسال فرصتي پيش آمد تا از جنگل كم نظير گلستان ديدن كنم. با تماشاي اين طبيعت زيبا و موهبت بزرگ متوجه شدم كه پروردگار عالم چه مواهبي را در جاي جاي اين سرزمين پهناور به ما ارزاني داشته است، اما دريغا كه قدرش را نمي دانيم چون زماني كه از سفر بازگشته بودم و روزنامه همشهري را در منزل مطالعه مي كردم، خبر تلخ، دست اندازي زمين خواران به اراضي اطراف درياچه ولشت توجهم را جلب كرد.
چند سال پيش فرصت ديدار از اين درياچه آب شيرين بي نظير پيش آمد. از جمله همراهان ما يك مهندس زمين شناس بود. او مي گفت، اين درياچه و پديد آمدنش شبيه به معجزه است. چون به علت زمين لغزش هاي مكرر كه در اين نقطه از استان مازندران پيوسته رخ مي دهد بخشي از سفره هاي آب زيرزميني، در اين نقطه جمع گرديد و با افزوده شدن رگه هاي آبي ديگري كه در همين مسير جريان داشت، درياچه ولشت پديد آمد. اين درياچه در واقع محصول رفتار پيچيده و قانونمند زمين است. كوچكترين دخالتي در زمين هاي نزديك به درياچه، مثل راهسازي هاي سنگين، ساخت و ساز و معدن كاوي و... اين خطر را در بر دارد كه اولاً درياچه را محو كند و با رانده شدن آب آن به لايه هاي زيرين كه معمولاً از لايه هاي رسي تشكيل شده، خطر زمين لغزه هاي وسيع و خطرناك، بروز خواهد كرد و ما اين مجموعه دل انگيز طبيعي را كه درياچه ولشت و تپه ماهورهاي پيرامون آن به وجود آورده از دست مي دهيم و علاوه بر آن دچار خسارات سنگين و غيرقابل بازگشت خواهيم شد. حال كه مي خوانم، زمين خواران، با تصرف و قطعه بندي اراضي پيرامون درياچه ولشت، تا چه اندازه آن هشدارها را ناديده گرفته و چنين خطري را دامن زده اند، بسيار نگران مي شوم. براستي وظيفه ادارات منابع طبيعي چيست و كدام دستگاه يا ارگان بايد جلوي اين قبيل دست اندازي ها را بگيرد؟! چندي پيش خبري همراه با عكس در همشهري چاپ شده بود كه حاكي از احداث رستوران بر بلنداي آبشار ميگون بود. مسئولان مربوطه به جاي آن كه در صدد رفع معضل برآيند به دفاع از تجاوز آشكار به يك حريم طبيعي بكر برآمدند.
فضاهاي طبيعي و كميابي مثل پارك گلستان، درياچه ولشت، جنگل هاي ايران و دامنه هاي زيباي كوهستاني، نبايد در معرض دست اندازي اشخاص حقيقي و حقوقي با هدف ساخت و ساز و آسيب رساني به بافت طبيعي اين فضاها قرار بگيرد. اين ثروت هاي مهم و تجديد ناپذير متعلق به همه مردم است و نسل كنوني و نسل هاي آينده در آن سهيم اند. اين درست نيست كه اشخاص يا سازمانها به اعتبار پولي كه دارند يا از طريق رانت، اين حريم ها را به تصرف و به نفع خود درآورده، در آن تغييرات زيانبار به وجود آورند. جنگل هاي شمال ايران از جمله جنگل گلستان، از آخرين ميراث هاي طبيعي متعلق به دوران سوم زمين شناسي است. حيف است اين جنگل ها به مثابه مزرعه چوب در معرض نابودي قرار بگيرند. ارزش افزوده اين جنگل ها در بهره برداري طولاني از جنبه هاي گردشگري و اكوتوريسم است كه مي تواند درآمدي معادل صادرات نفت را براي آينده كه منابع نفتي به انتها مي رسد، رقم بزند.
نكته ديگر، سهل انگاري ما در استفاده از مواهب طبيعي است. در جنگل زيباي گلستان آنچه كه در كنار زيبايي هاي طبيعي موجب رنجش مي شود، وجود انبوه زباله در گوشه و كنار اين جنگل است. هر كس آمده تفريح كند، زباله ها را نيز در طبيعت رها كرده است. ما كي بايد بياموزيم، كه پس از استفاده از زيبايي هاي طبيعت، زباله ها را با خود برگردانيم، تا آن فضاي نادر، پاك بماند.
اميد است، سازمان حفاظت محيط زيست، منابع طبيعي، جنگلباني و همه دستگاههايي كه در رابطه با حفظ طبيعت و منابع طبيعي ايران مسئول اند، با اقدامات قانوني و فرهنگ سازي از دخل و تصرف در حريم مكان هاي كميابي مثل درياچه ولشت، جلوگيري كنند و اهميت حفظ و نگهداري جنگل ها، رودخانه ها، كوهها، درياها و درياچه ها را به همگان بياموزند.
عباس جهاني

كارت هايي كه فروخته شد و قرعه كشي هايي كه انجام نشد
جام جهاني با وعده هاي داغ
003720.jpg

در گرماگرم جام جهاني فوتبال، بازار انواع مسابقات، قرعه كشي با جوايز هنگفت هم داغ شده بود. بسياري از اين قرعه كشي ها هم بر مبناي كارت هاي به اصطلاح طلايي وعده شده بود. دوستداران فوتبال كه با اشتياق مسابقات جام جهاني را تعقيب مي كردند، از شدت هيجان و اشتياق، سخاوتمندانه، از هر مسابقه اي كه از طريق فروش كارت و با وعده هاي طلايي و جايزه هاي هنگفت اعلام مي شد، استقبال مي كردند و كارت ها را مي خريدند. اما وقتي مسابقات جام تمام شد و تب فوتبال فرو نشست، خريداران كارت هاي طلايي هم متوجه شدند كه بايد مسابقات با جايزه اي را انتظار بكشند و چون وعده قرعه كشي هم داده شده بود، احتمال مي دادند كه شايد يكي از برندگان خوشبخت باشند.
روزها و هفته ها و اينك  ماه ها از جام جهاني فوتبال سپري شده است، اما از قرعه كشي و انجام وعده ها خبري نيست. تا آنجا كه اين قبيل قول و قرارها به اشخاص حقيقي و حقوقي و مؤسسات و شركت هاي خرده پا مربوط مي شود، مردم دست كم مي توانند با پيگيري قضيه از طريق دستگاه قضايي حقي را كه از اين بابت به آنها تعلق گرفته پيگيري كنند، اما وقتي وعده دهندگان و عرضه كنندگان كارت هاي طلايي قرعه كشي فوتبال جام جهاني اسم و رسمي دارند، بسيار تأمل برانگيز مي شود. از جمله يكي از شركت هاي معتبر خودروسازي، عرضه كننده چنين كارت هايي بوده است كه حالا بايد پاسخگوي خريداران كارت ها، مبني بر انجام قرعه كشي و اهداي جوايز باشد. همچنين يكي از شبكه هاي صدا و سيما نيز وعده هايي مبني بر قرعه كشي و اهداي جايزه در مورد مسابقات جام جهاني فوتبال به بينندگان داده بود كه هنوز انجام نشده است. سزاوار است، وقتي به خيل دوستداران فوتبال، وعده هايي از اين دست، آن هم در ازاي عرضه و فروش كارت داده مي شود، عملي گردد چرا كه با خلف وعده، اعتمادي از دست مي رود كه با هيچ سود و ارزش افزوده اقتصادي و تجاري برابري نمي كند و مشكل بتوان آن را دوباره زنده كرد.
پويا كامياب

سخن اول
كيفيت نازل نان تهران

در سه هفته اخير، كاهش كيفيت پخت نان در نانوايي هاي تهران از مسائل مهم و مورد توجه شهروندان ساكن اين كلانشهر بوده است. 6 نامه و ده ها پيام تلفني كه برخي از آنها در ستون بامردم و صفحه سخنگاه درج شده، گواه بر اين توجه است. در تاريخ شهر تهران، چندين بار مشكل كمبود و قحطي نان بروز كرده است كه اغلب، مربوط به سال هاي دور مي باشد اما آنچه كه اين روزها مورد اعتراض شهروندان تهراني قرار گرفته، نه كمبود نان بلكه مسئله كيفيت پخت نان است. در يكي از نامه ها مي خوانيم:
.... به ظاهر نان كه نگاه مي كني، اشتهابرانگيز است. رگه هايي از قهوه اي مايل به سياه، حاكي از پخت نان در كوره نانوايي است اما وقتي در اوج اشتها و گرسنگي، نان را به دهان مي گذاري و آرواره ها را براي جويدن آن به حركت درمي آوري، متوجه مي شوي كه نان به رغم آن ظاهر فريبنده، خوب جويده نمي شود و لاي دندان ها و داخل  دهان مي ماسد! روز بعد نان را عوض مي كني و به جاي سنگك، بربري مي خري. مي بيني همان مشكل را دارد؛ تازه، بربري چند ساعت كه مي ماند، آنقدر سفت مي شود كه ديگر قابل خوردن نيست. زمان كودكي ما، نان وقتي بيات مي شد تازه مزه اش مي چسبيد. خب اين سؤال پيش مي آيد كه به سر نان تهران چه آمده است؟ آرد را كه دولت مي دهد، يعني از اين لحاظ كمبود نداريم. آب هم كه همان آب لوله كشي است. كوره هم كه به سوخت گاز مجهز شده و فراز و فرود و مشكلات نفت سياه و هيزم را ندارد. پس عيب كار در كجاست؟ چرا نبايد نان مأكول و قابل استفاده به مردم عرضه شود؟ .
در نامه يك خانم معلم ساكن ولنجك مي خوانيم: بارها از اقوام و آشنايانم شنيده ام كه در تهران فقط تعدادي انگشت شمار نانوايي سنگكي و تافتوني به صورت سفارشي و با قيمت به مراتب گران تر، نان عمل آمده تحويل مشتري مي دهند. يعني خميرش را با خمير ترش يا همان مايه خمير عمل مي آورند اما بقيه نانوايي ها، آرد را در آب خيس مي كنند. شكل ظاهري خمير را پيدا مي كند و همان را چانه مي گيرند و مي پزند. حالا ناچاريم براي اينكه معده ضعيف مان گرفتاري بيشتري پيدا نكند، با تحمل مشقت، به سراغ همان نانوايي هاي سفارشي برويم اما چرا اين همه سازمان و تشكيلات گوناگون كه در مورد نان وجود دارد، به وضع پخت نان رسيدگي نمي شود؟!
جواني كه در رشته كشاورزي فارغ التحصيل شده و اهل شهرستان بروجرد است و به خاطرنياز شغلي، مقيم تهران شده است، مي نويسد: در شهر خودمان بروجرد هر مشكلي كه داشتيم، حداقل نان خوب گيرمان مي آمد. نان روستاهاي اطراف بروجرد كه از گندم محلي هم تهيه مي شود كه جاي خود دارد اما در اين يك سال و نيم كه در خيابان آذربايجان تهران ساكن شده ام، هنوز نان خوب نصيبم نشده است. نمي دانم مسئله در كجاست. نانوايي به راه است، شاطر و خميرگير و فروشنده همه حي و حاضرند و زحمت هم مي كشند، اما نان، مزه و تردي نان بروجرد را ندارد. بعد از چند وقت متوجه شدم كه تهراني ها خودشان هم شاكي اند .
و پيام هاي تلفني هم داشتيم كه درج همه آنها در اين ستون مقدور نمي باشد اما همان طور كه مردم در نامه هايشان به همشهري مطرح كرده اند، چرا پخت و كيفيت توليد نان در تهران تحت كنترل لازم قرار ندارد؟ نان هاي ماشيني چرا بدون استثناء بدون آنكه خميرشان ور بيايد، پخت مي گردند؟
ناني كه به خوبي قابل خوردن نباشد، بيشتر تبديل به ضايعات مي شود كه نوعي هدردادن آرد و گندمي است كه با صرف هزينه هاي سنگين و زحمات شبانه روزي عده زيادي از هموطنان ما فراهم مي آيد.
و شايعات مربوط به تعويض آرد توسط بعضي از نانوايي ها يعني فروختن آرد در بازار زيرزميني به ماكاروني سازها و قنادي ها چه اندازه صحت دارد؟ چون در پيام هاي مردم به اين موارد نيز اشاره شده است. اميدواريم وزارت بازرگاني و سازمان غله و همچنين اتحاديه صنفي نانوايان تهران پاسخگوي مشكلات مطرح شده باشند.

پاسخ مسئولان

مقدمات نصب پل فراهم شده است
روابط عمومي سازمان حمل و نقل و ترافيك تهران در پاسخ به پيام درج شده در ستون با مردم همشهري مورخ 22/5/85 تحت عنوان پل عابر پياده نصب كنيد ، توضيح داده است: به اطلاع اين شهروند محترم مي رساند، مراحل ابتدايي احداث پل عابر پياده در بزرگراه مفتح، مقابل كارخانه شير پاستوريزه انجام شده و تكميل عمليات اجرايي آن در دستور كار منطقه 9 شهرداري قرار دارد.
به مبادي ذي ربط منعكس شد
اداره كل روابط عمومي معاونت تبليغات روابط عمومي ناجا در پاسخ به پيام درج شده در ستون با مردم مورخ 22/5/85 تحت عنوان شهروندمداري نه خودرومداري توضيح داده است:
نظريه شهروند محترم در خصوص توجه به امنيت عابران پياده در شهر به مبادي ذي ربط در ناجا منعكس گرديد.
مشكل برق برطرف شد
روابط عمومي شركت توزيع نيروي برق غرب استان تهران در پاسخ به پيام درج شده در ستون بامردم مورخ 3/5/85 تحت عنوان كمبود نيروي برق در شهر قدس توضيح داده است:
با انجام عمليات بهينه سازي شبكه و همچنين تقويت و تعديل ترانس هاي موجود، مشكل برق اهالي محل مذكور به طور اساسي برطرف شد .

پاسخگو
نامه هاي رسيده و ...
003717.jpg

هر هفته تعداد زيادي نامه از سوي خوانندگان عزيز همشهري براي صفحه سخنگاه ارسال مي شود. درج تمامي نامه هاي رسيده به دلايل گوناگون، از جمله ظرفيت محدود صفحه، موضوعات تكراري كه در نامه ها مطرح مي شود، ذكر نام اشخاص حقيقي و حقوقي در نامه هاي انتقادي بدون ارائه دلايل مستند و مواردي از اين قبيل، ممكن نيست، به رغم اين سعي كرده ايم، نامه هايي را كه دربرگيرنده موضوعات مهم و فراگير مي باشند، درج كنيم.
البته با توجه به ظرفيت محدود صفحه سخنگاه، خلاصه  كردن نامه ها با رعايت محتوا و بافت اصلي موضوع، اجتناب ناپذير است. در عين حال، در فرصت هاي ممكن از نامه هايي كه تاكنون موفق به درج آنها نشده ايم، نيز استفاده خواهيم كرد. اما در صفحه سخنگاه، فرصت هايي نيز براي ذوق آزمايي خوانندگان گرامي همشهري فراهم آمده است و همچنان كه ملاحظه كرده ايد تاكنون در ستون تجربه هاي آزاد كه براي همين منظور در نظر گرفته شده، مطالب دريافتي از جمله شعر، قصه، طنز، كاريكاتور و عكس چاپ شده است و تعدادي از مطالب و آثار رسيده نيز در نوبت چاپ قرار دارند. بعضي از مطالب ارسالي از جمله نوشته هايي كه درباره فيلم، نقاشي و ديگر شاخه هاي هنري براي صفحه سخنگاه ارسال مي كنيد، را نيز در همين صفحه درج كرده ايم و حتي قرار بر اين است كه از طريق رايزني با گروه هاي تخصصي تحريريه همشهري، اين قبيل مطالب در صورت برخورداري از محتواي در سطح نوشته هاي تخصصي يا نزديك به آنها، در صفحات تخصصي نيز درج شود. به اين ترتيب، سخنگاه، عرصه اي براي گذار صاحبان ذوق به بخش هاي حرفه اي همشهري نيز مي باشد.
با تشكر از خوانندگان عزيزي كه نامه هايشان را دريافت كرده ايم، اما به دلايل گوناگون موفق به درج آنها نشده ايم و ضمن درج اساسي فرستندگان نامه ها، نكاتي كه بايد، نويسندگان و فرستندگان نامه به همشهري آنها را مراعات نمايند، مجدداً درج مي كنيم:
۱ - نامه ها و مطالب خود را در يك طرف كاغذ و با خط خوانا بنويسيد و آنها را از طريق پست يا فاكس و يا نشاني اينترنتي همشهري- ويژه نامه ها و پيام هاي خوانندگان: bamardom@hamshahri.org براي ما ارسال كنيد.
۲ - نامه ها و مطالب ارسالي را در حد امكان كوتاه تر مرقوم فرماييد تا در فضاي محدود سخنگاه بتوانيم آنها را درج كنيم.
۳ - در نامه هاي انتقادي از ذكر نام اشخاص و در مظان اتهام قرار دادن اشخاص حقيقي و حقوقي بدون ارائه دليل، خودداري كنيد.
۴ - در حد امكان سعي كنيد موضوعاتي را كه براي نوشتن در نظر مي گيريد، جنبه عمومي داشته باشد.
نامه هاي رسيده:
رضا- ن از تهران(مسئله ترميم حقوق بازنشستگان)، مليحه باغي از مشهد(مشكل ساخت و سازهاي بي رويه در اطراف شهر مشهد)، مستوفي از كرج(مسئله پاداش آخر خدمت)، رضوي از تهران(مشكلات شغلي پرستاران)، بهداد از تهران(خلف وعده يك شركت خودروسازي)، سليمي نژاد از شهرري(مشكل تأمين مسكن براي زنان بي سرپرست)، خشنوديان از كرج(مشكل رفت و آمد معلمان)، فشندي از تهران(مسئله افت كيفيت نان)، اسدي از كرمانشاه(مشكل كاريابي براي فارغ التحصيلان رشته كشاورزي)، تقي پور از تهران(نارسايي هاي قانون استخدام بهورزان)، ماني، ن از تهران(درباره سريال تلويزيوني نرگس)، عباس كوشا از اصفهان(منابع آلوده كننده زاينده رود)، دولتشاهي از رشت(ميراث هاي تاريخي رشت)،پران قاجار از تهران(يادها و خاطره هاي تهران و مواهبي كه قدرشان را نمي دانيم)، هوشنگ- م از كرج(جمع آوري ماهواره ها، پيامدها و يك پيشنهاد)، زهره. ع از تهران(باز هم مهريه و حقي كه ناديده گرفته مي شود)، حامد مقدم از تهران(مسائل قابل ديد در شهرها)، علي عباسي از تهران(چند سؤال درباره توزيع سرنگ در ندامتگاه ها).

جدول اعداد (كاكورو)
روش حل جدول كاكورو
003771.jpg

نكته اول: تركيب حداقلي اعداد - اين جدول اعدادي را در انتها و ابتداي هر سطر و ستون مشخص كرده است كه بايد با جمع اعداد احتمالي از 1 تا 9 بدون تكرار به عدد مورد نظر رسيد. بهترين روش براي حل جدول، جست و جوي خانه هايي است كه حداقل از جمع دو عدد حاصل مي شوند. معمولا اين اعداد از دو خانه در جدولي تشكيل شده است. مثلا اعداد 3 و 4 در جدولي فرضي را لحاظ كنيد. براي عدد 3، دو احتمال وجود دارد (2و۱) ، (1و۲) (در ضمن مانند جدول سودوكو، از عدد صفر نمي توانيم استفاده كنيم). و براي عدد 4 سه احتمال (1و۳) و (3و۱) و (2و۲) وجود دارد كه احتمال (2و۲) پذيرفته نيست چون در حل جدول از عدد تكراري نمي توانيم استفاده كنيم.
نكته دوم: اعداد مشترك – به عنوان مثال براي جمع اعداد 3 و 4 احتمالات (1و۲) و (2و۱) براي عدد 3 و احتمالات (1و۳) و (3و۱) براي عدد 4 وجود دارد. عددي كه بين اين احتمالات مشترك است، عدد يك است. نكته: اعداد بالاي مربع نشان دهنده مجموع اعداد ستون افقي و اعداد پايين مربع نشان دهنده مجموع اعداد ستون عمودي است.

جدول اعداد (سودوكو)
003774.jpg

اعداد 1 تا 9 را در هر يك از سطرها و ستون ها و مربع هاي كوچك 3 در 3 طوري قرار دهيد كه فقط يك بار تكرار شود. پاسخ جدول را فردا در روزنامه ملاحظه خواهيد كرد.

|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سخنگاه  |   سياست  |   كتاب  |
|  شهرآرا  |   ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |