دوشنبه ۲۷ شهريور ۱۳۸۵
سياست
Front Page

يك جنگ اطلاعاتي ديگر
004176.jpg
نيلوفر قديري
گزارش كميته اطلاعاتي كنگره توسط فردريك فليتز نوشته شده كه در زمان معاونت جان بولتون در وزارت خارجه با او كار مي كرده و دستيار ارشد او بوده است. بولتون در تهيه و تدوين سياست عدم مذاكره با ايران و سختگيري در برابر اين كشور، نقش مؤثري دارد
خيلي ها تصور مي كنند بعد از آن همه سياسي كاري و دست كاري در اطلاعات كه به حمله آمريكا به عراق منجر شد، حداقل اعضاي كنگره آمريكا درس هايي گرفته اند و دريافته اند كه نبايد عجله كرد، اما نگاهي به گزارش اخير كميته اطلاعاتي كنگره نشان مي دهد كه اين طور نيست.
چندي پيش پيت هوكسترا از نمايندگان جمهوري خواه ميشيگان در كنگره و رييس كميته اطلاعاتي مجلس نمايندگان گزارشي منتشر كرد با عنوان ايران، تهديد استراتژيك و چالش اطلاعاتي براي آمريكا .
برآيند اين گزارش آن بود كه كساني كه قبول ندارند ايران تهديد است، احمق هستند.
اين دقيقاً همان تاكتيكي است كه كاخ سفيد در سال هاي 2002 و 2003 استفاده مي كرد؛ در آن روزها ديك چني، معاون رييس جمهوري با استفاده از اين تكنيك از ابرهاي قارچ گونه اي حرف مي زد كه روزي در اثر منفجر شدن بمب هسته اي عراق در آسمان منتشر مي شود.
نيويورك تايمز كه به يمن نوشته هاي جودي ميلر گزارشگر سابقش حرف هايي كه درباره عراق زده مي شد را باور مي كرد، اين بار هوشيار شد و ماهيت گزارش جديد درباره ايران را شناخت و چنين نوشت:
آخرين چيزي كه كشور [آمريكا] در اين فصل انتخابات نياز دارد اقدام ديگري از سوي آژانس هاي اطلاعاتي براي بزرگنمايي تهديد يك كشور خاورميانه اي است. اين همان اتفاقي است كه در سال 2002 روي داد و دولت سند مخدوشي را درباره عراق تهيه كرد و اطلاعات را چنان دستكاري كرد كه با سياست بوش سازگار باشد. تاريخ اكنون دوباره تكرار شده و پيت هوكسترا گزارشي منتشر كرده كه دقيقاً در راستاي تفهيم مردم آمريكا درباره تهديد ناشي از ايران است .
هوكسترا در جلسه مطبوعاتي انتشار اين گزارش گفت: اين گزارش يك ارزيابي غيرمحرمانه براي ارائه اطلاعات به مردم آمريكا و درك تهديد واقعي است كه براي كشور ما از ناحيه ايران وجود دارد.
هوكسترا فرد بي طرفي در اين ماجرا نيست. در اوايل سال جاري ميلادي او به همراه يك سناتور جمهوريخواه ديگر با اشاره به گزارش ارتش مبني بر يافتن آثار شيميايي مربوط به دهه هاي قبل در عراق، تاكيد كردند كه سلاح كشتار جمعي در اين كشور يافت شده است. اين ادعايي است كه حتي چني يا رامسفلد هم مطرح نكرده بودند.
اما گذشت زمان تفاوت زيادي ايجاد مي كند. در ماه مارس 2005 شاخه سلاح هاي كشتار جمعي كميته اطلاعاتي آمريكا گزارش نهايي خود را منتشر كرد. موضوع اين گزارش ايران بود و در آن تاكيد شده بود: ما همه دانسته ها و اطلاعات كميته اطلاعاتي درباره سلاح هاي غيرمتعارف و كشورهاي تهديد كننده از جمله ايران، كره شمالي، چين و روسيه را بررسي كرديم، اما نمي توانيم درباره نتايج تحقيق و مطالعاتمان در يك گزارش غيرمحرمانه حرفي بزنيم، اما فقط اين را مي توان گفت كه ما دسترسي محدودي به اطلاعات اين كشورها داريم .
اما از آن تاريخ تا كنون چه تحولي روي داده كه گزارش جديد كنگره به صورت غيرمحرمانه منتشر مي شود؟ البته اين نكته را هم نبايد فراموش كرد كه گزارش اخير عليه ايران هم اصلاً قطعي نيست. در مقدمه گزارش آمده است كه اين ارزيابي بر پايه اطلاعات منبع آزاد تهيه شده است. منبع آزاد، منبع ارزشمندي است كه البته قطعي نيست. همچنين از جامعه اطلاعاتي آمريكا دعوت شده كه يافته هاي خود را به اين گزارش اضافه كند. يعني نويسندگان اين گزارش هنگام تهيه آن مصاحبه اي با مسئولان اطلاعاتي نداشته اند و جاي تحليل ها و اطلاعات حرفه اي هاي جامعه اطلاعاتي آمريكا در اين گزارش خالي است.
اين كار عمدي است چرا كه جامعه اطلاعاتي آمريكا دقيقاً درباره آنچه از ايران مي داند مطمئن نيست. در جاي جاي گزارش هم عباراتي چون ايران ممكن است... ، شايد ايران... ديده مي شود.
ري مك گاورن از تحليلگران سيا با 30 سال سابقه كار مي گويد، گزارش كميته اطلاعاتي كنگره توسط فردريك فليتز نوشته شده كه در زمان معاونت جان بولتون در وزارت خارجه با او كار مي كرده و دستيار ارشد او بوده است. بولتون در تهيه و تدوين سياست عدم مذاكره با ايران و سختگيري در برابر اين كشور، نقش بانفوذي دارد.
نكته كنايه آميز اينجاست كه در ميانه بحث درباره توان و نيت ايران، جامعه اطلاعاتي آمريكا به خاطر عدم ارائه مدارك كافي در اثبات تهديد ايران براي آمريكا مورد انتقاد قرار مي گيرد. اين ادامه خط حاميان جنگ بعد از جنگ عراق است كه تحليلگران اطلاعاتي را به محافظه كاري در كارشان متهم مي كردند.
004143.jpg
گري سيك از اعضاي سابق شوراي امنيت ملي آمريكا در دولت كارتر هفته گذشته در يادداشتي درباره ايرادات و غيردقيق بودن گزارش كنگره نوشت: اگر موضوع، كل جامعه اطلاعاتي آمريكا باشد گرفتن اطلاعات به طور مستقيم واقعاً فكر خوبي است، اما نكته اصلي جاي ديگري است. من در نگاهي اجمالي به اين گزارش در صفحه 9 مطلبي خواندم با اين ادعا كه 164 سانتريفيوژ در سايت نطنز ايران، اورانيوم را به حد توليد سلاح غني مي كنند، اما مدركي كه صحت اين موضوع را ثابت كند، ارايه نشده است. ظن و گمانه زني فليتز نبايد به جاي حقايق قطعي ارائه شود. در اين گزارش هيچ اشاره اي به يافته هاي نهايي آژانس بين المللي انرژي هسته اي نشده كه بارها تاكيد كرده اثري از فعاليت تسليحاتي در برنامه هسته اي ايران نيافته اند. گري سيك در ادامه يادداشت خود مي نويسد: در خلاصه اين گزارش ادعا شده كه ايران بزرگترين زرادخانه موشك بالستيك خاورميانه را دارد، اما وقتي بخش هاي بعدي گزارش را مي خوانيد درمي يابيد ايران موشك شهاب 3 دارد، اما تعداد آن زياد نيست. اما اسراييل 50 موشك بالستيك با بردي طولاني تر از شهاب دارد. فراموش نكنيم كه عربستان 40 تا 60 موشك دوربرد دارد كه برد هر يك 2650 كيلومتر است و همگي قادر به حمل كلاهك هاي 2500 كيلوگرمي هستند.
نويسنده اين گزارش حتي فرصت و تمايل گفت وگو با هيچ يك از سازمان هاي اطلاعاتي را نداشته، چرا كه اگر چنين كاري را مي كرد دست كم تعداد خطاهاي فاحش خود را در اين متن كمتر مي كرد .
جامعه اطلاعاتي آمريكا چندي پيش در گزارشي اعلام كرد كه ايران تا توليد سلاح هسته اي 10 سال فاصله دارد. اين موضوع اولين بار در گزارش فوق العاده محرمانه سازمان ارزيابي اطلاعات ملي در ماه مه 2005 منتشر شد، اما نومحافظه كاران به شدت آن را رد كردند. جان بولتون، نماينده آمريكا در سازمان ملل از اولين كساني بود كه درصدد تكذيب اين گزارش برآمد. دونالد رامسفلد، وزير دفاع هم در يك گفت وگوي راديويي در پاسخ به اين پرسش كه آيا به ارزيابي جامعه اطلاعاتي درباره توان تسليحاتي ايران اطمينان دارد يا نه، گفت: نه مطمئن نيستم . رامسفلد در پاسخ به اين سؤال گفت: آنها سخت كار مي كنند و نيروهاي خوبي هم دارند، اما اين ارزيابي كار دشواري است و نگاه ما به شرايط دقيق نيست.
اما جامعه اطلاعاتي آمريكا هم در برابر اين بي توجهي ساكت ننشسته و چندي پيش جان نگرو پونته، رييس سازمان اطلاعات ملي آمريكا بعد از يك سخنراني در پاسخ به پرسش هاي خبرنگاران بار ديگر به ارزيابي جامعه اطلاعاتي تاكيد كرد و گفت: ما همچنان باور داريم كه ايران چند سالي تا توليد سلاح فاصله دارد. نكته قابل توجه اين است كه ميردايان ، رييس سازمان اطلاعات اسراييل هم در اين مورد نظر جامعه اطلاعاتي آمريكا را تاييد مي كند نه نومحافظه كاران آمريكايي.
دسامبر گذشته او در كنست حاضر شد و ضمن رد بزرگنمايي هاي نومحافظه كاران آمريكايي درباره اينكه ايران به نقطه برگشت ناپذير هسته اي [از نظر فعاليت تسليحاتي] رسيده گفت: تازه وقتي ايران به سلاح هسته اي دست يافت جامعه جهاني با پيشنهاد يك توافقنامه بين المللي بايد درصدد متقاعد كردن آن برآيد.
گري سيك در يادداشتي كه بعد از انتشار گزارش كنگره آمريكا درباره فعاليت هسته اي ايران منتشر شد نوشت، نكته كنايه آميز و حيرت آور اين است كه پيتر هوكسترا، رييس كميته اطلاعاتي سنا در توضيح اين كه چرا در تهيه گزارش درباره ايران آنقدر تعجيل شده گفته است: ما مي خواستيم از بروز يك رسوايي جلوگيري كنيم . منظور او خطاي اطلاعاتي است كه درباره سلاح كشتار جمعي عراق پيش آمد.
به گفته گري سيك، اين درست همان اتفاقي است كه درباره گزارش اخير عليه ايران هم در حال تكرار شدن است.
منبع: آسيا تايمز - ماههاي آگوست - سپتامبر

نگاه امروز
سلاح هاي فريب جمعي

عزيز شاه محمدي
در ادبيات سياسي از عبارت سلاحهاي انهدام جمعي (Mass Destruction Weapons) زياد استفاده مي شود و منظور سلاحهاي اتمي و شيميايي و بيولوژيك است كه در مدت كوتاهي مي تواند ميليونها انسان را به قتل برساند. از زمان روي كار آمدن نومحافظه كاران و دولت بوش در آمريكا و اتكاي بسيار زياد اين گروه جنگ طلب و مستعمره چي به دروغ و همراهي انواع رسانه ها در پخش و رواج دروغها اصطلاح سلاح هاي فريب جمعي
(Mass Deception Weapons) نيز رايج شده است.
اين روش كه آمريكا و انگليس و اسرائيل از آن بشدت استفاده مي كنند مبتني بر ادعاهاي دروغ از طرف مقامات و نهادهاي رسمي است و رسانه هاي وابسته و روشنفكران رسانه اي وظيفه توجيه و بسط اين دروغها را بر عهده دارند. هدف اصلي از اين استراتژي دروغ بي اعتبار كردن و سلب مشروعيت از حريف سياسي (كه مي تواند موضوع خاص، گروه خاص و يا نهاد بين المللي و كشوري خاص باشد ) است. بي اعتبار كردن و سلب مشروعيت گام اول اتخاذ سياستهاي خشن و سختگيرانه است.
۱)دولت آمريكا قبل از حمله به عراق سعي كرد گزارشهاي آژانس بين المللي انرژي اتمي دائر بر فقدان سلاح اتمي در عراق را بي اعتبار كند گرچه آژانس هيچگاه ادعاهاي آمريكا را نپذيرفت اما آمريكا توانست تركيب بازرسان آژانس را عوض كند و بازرسيها را از دايره اختيارات آژانس خارج كند و زير اختيار شوراي امنيت درآورد.
۲)كالين پاول وزير امور خارجه وقت آمريكا دو ماه قبل از حمله آمريكا به عراق در جلسه شوراي امنيت به دروغ مدعي شد در عراق سلاح اتمي وجود دارد. پاول بعدها اين دروغ بزرگ را لكه ننگي در طول خدمت خود توصيف كرد.
۳)توني بلر براي توجيه حمله به عراق به اصطلاح پرونده هسته اي عراق را منتشر كرد. بعدها مشخص شد كه آنچه دولت انگليس درباره پرونده هسته اي عراق منتشر كرده، گزيده اي از يك پايان نامه تحصيلي بوده كه چند سال پيش نوشته شده است.
۴)هر ساله در گزارشهاي وزارت امور خارجه آمريكا حزب الله لبنان گروهي تروريست معرفي مي شود.در حالي كه در جنگ اخير لبنان، آمريكا حتي حاضر نشد كشتار اسرائيل در قانا را محكوم كند.در شهرهاي مختلف جهان به حمايت از حزب الله تظاهرات برگزار شد و دو سوم كشته هاي اسرائيلي در جنگ نظامي بودند اما بالغ بر 90درصد كشته هاي لبناني كودكان و زنان بي دفاع بودند كه مورد هدف اسرائيل قرار گرفتند.
۵)اخيرا كميته مجلس نمايندگان آمريكا در گزارشي سراسر دروغ و ناروا گفته است توانايي هسته اي ايران بسيار پيشرفته تر از آن چيزي است كه از سوي آژانس بين المللي انرژي اتمي يا دستگاه اطلاعاتي آمريكا تاكنون نشان داده است. (يعني آنقدر پيشرفته است كه نه آژانس و نه دستگاههاي اطلاعاتي آمريكا اطلاعي از آن ندارند). اين ادعا چنان سست و بي پايه است كه آژانس به سهم خود و در دفاع از عملكرد خود درنامه رسمي به رئيس مجلس نمايندگان آمريكا گزارش مزبور را ظالمانه و نادرست و گمراه كننده و نامستدل خوانده است.

راز ديرين
پرونده ربوده شدن - 10
نامه سفارت ليبي
004140.jpg

گروه سياسي - در بخش هاي پيشين اين گزارش كه پرونده مفصلي از اسناد و مدارك ربوده شدن امام موسي صدر است به نكاتي از جمله انگيزه سفر امام صدر به ليبي و نهايتاً اتفاقاتي كه افتاد، بيانيه وزارت امور خارجه ليبي و پاسخ جنبش امل به اين بيانيه و ديدار هيأت لبناني با قذافي درشماره هاي گذشته اشاره شده است. اينك ادامه مطلب كه به نامه سفارت ليبي در بعد از ديدار هيأت لبناني با قذافي پرداخته، از نظرتان مي گذرد.
* * *
پس از پايان سخنان شيخ عبدالامير قبلان سرهنگ قذافي مطالعات خويش از نوشتهژهاي علامه سيد محمدباقر صدر را به ياد آورد و گفت كه او در كتابژها و نوشتهژهايش پيشرفت مطلوبي داشته است. وي افزود: تمام امكانات خود را براي روشن كردن مسئله امام صدر به كار خواهد برد و از همين امشب دستور خواهد داد دامنه تحقيقات و جستجوها را گستردهژتر كنند. وي خطاب به وزير خارجهژاش كه در اين ديدار حاضر بود خواست به سفارت ليبي اطلاع دهند تا با مجلس اعلاي شيعيان لبنان در تماس بمانند. سرهنگ قذافي سخنانش را اينچنين پايان داد: افسوس... من وعدهژاي با امام صدر داشتم ولي ديدار انجام نشد. اطلاعات من درباره مسئله برگرفته از گزارشژهاي دستگاهژهاي ماست. بايد دامنه تحقيق را وسعت بدهيم تا حلقهژهاي گمشده شناخته شود بايد از تمام وسايل استفاده كنيم. اين ديدار در بامداد جمعه 13سپتامبر 1978پايان يافت.
نامه سفارت ليبي
وعده قذافي مبني بر ارتباط مستمر سفارت و مجلس اعلاي شيعيان براي پيگيري مسئله ربودن امام موسي صدر با هيچ اقدامي قرين نشد، جز نامه اي كه سفارت ليبي در بيروت در تاريخ 28سپتامبر 1978براي مجلس اعلاي شيعيان لبنان فرستاد. در اين نامه تصريح شده است كه مقامات امنيتي ايتاليا حضور امام و شيخ محمد يعقوب را در هتل هاليدي اين شهر رم در تاريخ يكم سپتامبر 1978تأييد كردهژاند و چمدان هايشان به دادستاني كل ايتاليا تحويل داده شده است و همه رسانهژهاي خبري ايتاليا در اين مورد اتفاق نظر دارند. دلائل و شواهد گوناگون نيز خبر از رسيدن امام به رم ميژدهد. چه بسا دستگاهژهاي امنيتي ايران و اسرائيل و آمريكا و سازمانژهاي تندرو آلماني در پس ربوده شدن وي باشند.

|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   شهرآرا  |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |