بررسي تاريخي يهوديت
ايزيدور اپستاين، ترجمه بهزاد سالكي، انتشارات موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران، ۲۰۰۰ نسخه، ۴۳۰ صفحه
اين كتاب تاريخ حيات يهوديان نيست، همچنين شرح و گزارش كمك هاي قوم يهود به تمدن و پيشرفت بشري هم نيست، بلكه اساسا به بررسي يهوديت به عنوان شيوه ديني و متمايزي از حيات علاقه مند است كه مي كوشد آن را در پس زمينه چهار هزار سال تاريخ يهود از زمان تأليف كتاب مقدس تا تأسيس رژيم اسرائيل ارائه كند. كتاب با مهاجرت ابراهيم، بنيانگذار ملت يهود، از اوركلده آغاز مي شود و با جستجوي خاستگاه، رشد و گسترش دائم يهوديت، باورها و تعاليم اخلاقي و ديني آن، اميدها، آرزوها و ايده آل هاي آن، بررسي خود را ادامه مي دهد.
اين كتاب همچنين درباره جنبش ها و تأثيرات مذهبي اي كه به شكل گرفتن دين يهود در جلوه هاي متنوع آن كمك كرده اند بحث مي كند و به توصيف مسامحه هايي مي پردازد كه رشته اي متوالي از انبياء، قانونگذاران، كاهنان، مزاميرنويسان، حكيمان، ربي ها، فيلسوفان و عارفان به سهم خود انجام داده اند كه بر اساس آن يهوديت به صورت آنچه كه امروزه هست درآمده است. كتاب حاضر از بيست و يك فصل تشكيل شده است.
گريز از روشنگري
هگل و فلسفه مدرن، علي مرادخاني، انتشارات مهر نيوشا، ۱۰۰۰ نسخه، ۳۰۰۰ صفحه
پرسش از ماهيت تاريخ فلسفه در سنت فلسفي آلمان در اسلاف هگل مورد اقبال جدي واقع شد. اما برآيند ملاحظه تاريخي فلسفه در نظام فكري هگل آرام گرفت. او تاريخ فلسفه را عين فلسفه و بلكه علم فلسفه ديد و با نظر در تاريخ فلسفه بر آن شد كه با تأسيس منطق تازه اي، فكر و فرهنگ غرب را از چنبر نگاه گسيخته عصر روشنگري خارج نموده و گذشته غرب را به اكنون آن فراخواند و جمعي بين جدال قديم و جديد به دست دهد.
با اين نگاه است كه هگل تذكر به سنت را در تعاطي به فلسفه ضروري مي داند. شايد از اين حيث راه هگل براي آنان كه افتاده در تقابل سنت و مدرنيته اند درس آموز باشد. كتاب حاضر چهارمين كتاب از مجموعه مطالعات غربي و درباره انديشه هاي هگل است. در اين كتاب سعي شده تا از منظري نقادانه و توصيفي، آفاق فكري اين فيلسوف آلماني و همچنين ارتباط فكري وي با فلاسفه گذشته هم دوره و بعد از وي از جمله كانت، اسپينوزا، دكارت و فيخته مورد مداقه قرار گيرد. مجموعه حاضر، شرح ماجراي پرسش از چيستي تاريخ فلسفه با تحليلي از ديباچه هگل بر درس گفتارهاي تاريخ فلسفه است. گزارش احوال و آراء فلاسفه در آثار گذشتگان دست كم از زمان ارسطو در سنت ادبيات فلسفي به صورت هاي مختلفي مورد توجه بوده است. البته آثاري از اين دست گاه صبغه مناظره اي به خود گرفته و جانب راي فلسفي خاصي را نگه داشته اند و گاه نيز به نقل آراء و افكار در قالب توصيف پرداخته اند. اما توجه تاريخي به فلسفه، مسئله اي مستحدث و فرع بر ظهور تفكر تاريخي در دوره مدرن است. تقابلي كه بين انسان و طبيعت در فلسفه دوره مدرن پيدا شد راه به پرسش از چيستي تاريخ برد.