|
|
|
|
نمودي از سازگاري انسان و طبيعت
وين، شهر پرخاطره
|
|
دكتر عباس لقماني
جنگل با همه زيبايي هايش چشم را خيره مي كند. فقط صداي گام هاي آرامي كه بر روي برگ هاي خشك نهاده مي شود سكوت محيط را مي شكند. هنوز نمي توان باور كرد كه شهر با همه شلوغيش فقط چند ايستگاه اتوبوس از اين مكان آرام فاصله دارد.
گويي هرگز انسان ديگري پيش از تو در اين محل نبوده است. نه از كيسه زباله يا پسماند ه هاي پلاستيكي اثري ديده مي شود و نه صداي بلندي گوش را مي آزارد.
شهر وين با جمعيت يك ميليون و ششصد هزار نفري خود اين جنگل زيبا را كه در كنارش گسترده است نمي آزارد. سوسوي چراغي كه در دور دست ها ديده مي شود فقط رستوراني جنگلي است كه مملو از جمعيت است ولي حتي از كنار آن هم كه گذر كني هيچ صداي گوش آزاري شنيده نمي شود، هماهنگي انسان و طبيعت و انسان و تكنولوژي را در اتريش به نحو احسن مي توان ديد.
در ميدان مركزي شهر وين و در كنار كليساي تاريخي اشتفان كه هر روز مملو از گردشگران است، صداي بال كبوتران را هم مي توان شنيد.
همه چيز در اين كشور با نگاهي به محيط زيست و حفظ آن برنامه ريزي شده است. در كوهستان هاي پربرف و در كنار جويبارهايي كه آب زلال در آنها جاري است حتي ته مانده سيگاري را نيز نمي توان يافت.
به فرودگاه وين، مسافري كه وارد مي شود از هيچ چيز بيشتر از سكوت آن لذت نمي برد. كف پوش ها آنچنان براق است كه عكس خود را در آن مي توان ديد.
مسافر خسته با مجموعه اي از اطلاعات و تابلوها براي رسيدن به مقصدش در شهر و يا پرواز ديگر روبه رو مي شود. ديگر احتياجي به پرسش نيست ولي اگر پرسشي باشد با لبخندي از مسئول اطلاعات فرودگاه پاسخ روشن و دقيق دريافت خواهد شد.
پرواز نيز به همان اندازه آرام و دل انگيز است، مهماندار هر خواهشي را با نگاه مي خواند و زودتر از آن كه در انتظار بماني خواسته ات را برآورده مي كند.
دغدغه از يافتن وسيله اي براي رسيدن به شهر وجود ندارد. اتوبوس ها سروقت حركت مي كنند و راننده وظيفه خود مي داند كه جامه دان ها را خود در صندوق اتوبوس جاي دهد. همهمه اي هم براي سوار شدن به تاكسي وجود ندارد. همه چيز از آغاز تا پايان دقيق برنامه ريزي شده است.
در اتريش از هر روستايي كه بگذري گلدان هاي پرگل را مي توان ديد كه در لبه پنجره ها به زيبايي محيط رنگ و نماي ديگري مي دهند. در اين كشور به هر گوشه از شهر كه گردشگر گام نهد به آساني به اطلاعات مورد نياز دسترسي دارد، نقشه شهر و كشور و راهنماي خطوط حمل و نقل همه جا به وفور و رايگان يافت مي شود. با مراجعه به باجه راهنما در مراكز عمومي ليستي از هتل ها نيز در اختيار قرار مي گيرد و راهنما بدون هيچ توقعي خود به مكان هاي مورد نظر زنگ مي زند و امكانات هتل ها را همراه با نرخ آن توضيح مي دهد. قيمت هتل، رستوران و همه مكان هاي ديگر نرخ هاي كامل است و ديگر هيچ چيز به آن اضافه نمي شود. براي رسيدن به فرودگاه نيز هيچ دغدغه اي وجود ندارد. گردشگر در ايستگاه راه آهن جامه دان را تحويل مي دهد و با خيال راحت هر وقت خواست به فرودگاه مي رود. سيستمي به عنوان CAT طراحي شده است كه باجه مخصوص به خود را در ايستگاه هاي مركزي راه آهن دارد و هنگامي كه جامه دان تحويل داده مي شود با دقت روي باند قرار مي گيرد و اگر كوچكترين لطمه اي ديد بلافاصله جبران مي شود. در اين كشور هر كسي مسئوليت خود را به نحو احسن انجام مي دهد و از همه مهمتر گردشگر مي داند كه در صورت نياز كدام شخص مسئول است.
در شهر وين هيچ ايستگاه اتوبوس، مترو و يا ترامواي شهري بيشتر از پنج دقيقه با محل سكونت فاصله ندارد و تابلويي ساعت حركت را دقيق مشخص كرده است. اگر قراري در اين شهر داشته باشي دقيقاً مي تواني محاسبه كني چه به موقع به مقصد مي رسي. بليت هاي روزانه، ماهانه و حتي سالانه با تخفيف ويژه ارائه مي شود و شهرنشين وين احتياجي به وسيله شخصي ندارد. آنها فقط در مواقع مسافرت و يا استثنايي از وسيله شخصي خود استفاده مي كنند.عابر پياده با دوچرخه سوار و كودكان در ترافيك بين اتومبيل ها گرفتار نيستند و حتي در نيمه شب در خياباني خالي از عابر و اتومبيل اگر اتومبيلي به چراغ قرمز برخورد كند وظيفه خود مي داند كه توقف كند.
در نيمه شب ديدن عابر پياده اي كه در خياباني خالي از تردد در انتظار سبز شدن چراغ عابر پياده است چيز تازه اي نيست.
كودكي كه همراه با مادرش در جنگل قدم مي زند اگر چيزي را در جنگل رها كند با اعتراض مادرش روبه رو مي شود و شخصي كه در مكاني مخصوص سيگاري ها بسته سيگارش را باز مي كند حتي باندرول سيگار خود را به زمين نمي اندازد. فرهنگ شهرنشيني از دوران كودكستان به بچه ها آموخته مي شود و محيط زيست سهم بزرگي از آموخته هاست. جنگل هايي كه وين را محاصره كرده اند با وزش نسيمي هواي خنك را به شهر هديه مي كنند و در مركز شهر در ميان هزاران گردشگر تنفس اين هواي دل انگيز از خاطر گردشگر مي زدايد كه در شهري بزرگ با هزاران وسيله نقليه در حركت است، مراكز اصلي شهر به روي خودروها بسته است و كودكان در حالي كه با بادكنك هاي خود بازي مي كنند ترسي از دوچرخه، موتوسيكلت و اتومبيل ندارند. گردشگر اگر تمايل داشته باشد بر درشكه اي سوار مي شود كه به آرامي از ميان ساختمان هاي كهن رد مي شود و درشكه ران با دقت همه چيز را توضيح مي دهد.
وين شهر آرامش و خاطره است. در اين شهر خاطره هاي ماندگار پديد مي آيند به ذهن سپرده مي شوند و سايه هميشگي خود را تا آنجا كه حافظه قدرت داشته باشد حفظ مي كنند. فرهنگ شهرنشيني، هماهنگي انسان و محيط و سازگاري تمدن با طبيعت را در هيچ شهري در اروپا همانند وين نمي توان يافت، شهري با قدمت چندين قرن و آراسته براي قرن بيست ويكم. هنگامي كه گردشگر اين شهر را ترك مي كند و به هواپيما وارد مي شود نيز چيزي دل آزار نيست.
برفراز ابرها در صندلي راحت هواپيما موسيقي موتزارت همسفر مسافر تا مقصد است و آرامش شهر را بدرقه راهش مي كند.
|
|
|
از شهر
رسالت، سكوت باكك را شكست
مرضيه سبزعليان
برو روي پل عابر پياده در ميدان رسالت بايست، چه مي بيني؟
سطل هاي قرمزي كه پر از نرگس و زنبق وحشي است و در راسته دست فروش ها زير برق آفتاب پژمرده مي شوند، پيراهني كه در هوا پر داده مي شود و يكي قيمتش را جار مي زند. نگاهت ختم مي شود به ترافيك و ازدحامي كه اين روزها بيشتر هم شده است.
برو روي پل عابر پياده ميدان رسالت بايست، چه مي شنوي؟
صداي بوق؛ اذان مسجدالرسول؛ ونك دو نفر؛ صداي پسربچه اي كه مي گويد: يك قرآن بگيريد، نذري است. برو روي پل بايست و چشمهايت را ببند، آن وقت ده كوچك باكك را در 105 يا 106 سال قبل با 23 نفر جمعيت جايگزين رسالت پرهياهوي امروز كن و سعي كن آواز چكاوك ها را بشنوي. مي دانم حتي تصورش هم آسان نيست. اما اشنال آلماني در سال 1900 نقشه اطراف تهران را ترسيم كرد و در آلمان به چاپ رساند.
تهران قديم تنها از چهار محله بازار، سنگلج،
عود لاجان و چاله ميدان تشكيل شده بود كه ده و روستاهاي كوچك و بزرگ بسياري در اطراف آن قرار داشت كه امروز اثري از آنها باقي نمانده و همه آن دهات جزو محدوده وسيع و درندشت اين كلانشهر شده اند، مانند ده جواديه، ده نارمك، ده امانيه، (محله حكيميه امروز در شرق تهران)، ده ابراهيم آباد و ده اراج و... البته اشنال از باكك به عنوان باغك نام برده است و محدوده ده باكك از ميدان رسالت امروزي به سمت شمال بوده است. آن روزها ده باكك را قنات باكك سيراب مي كرده است كه از ارتفاعات البرز سرچشمه گرفته بود. قنات باكك امروز زير تلي از ساختمان ها و آسفالت محله رسالت مدفون شده است اما اين قنات هنوز در ميان درختان جنگل لويزان جريان دارد و آنها را سيراب مي كند. وقتي باكك جاي خود را به محله رسالت داد به پايتخت چسبيد. تا سال ها زمين هاي آن خاكي و پوشيده از سنگ بود تا اين كه در سال 61 يا 62 خيابان هاي 55 شمالي و سي متري آذر، اولين خيابان هاي محله رسالت آسفالت شدند.
اولين اذان مسجدالرسول
حدود سال 1345 همزمان با ايامي كه حجت الله خوانساري كلنگ مسجد احمديه را بر زمين زد، حاج يوسف الله حدادي از اهالي دماوند، خانه اي در ضلع جنوبي دانشگاه علم و صنعت تهران داشت، كليد خانه اش را به حجت الله جلالي خميني داد تا آن را خرج امور خيريه مسجد احمديه كند، اما حجت الله س خميني پيشنهاد داد كه حدادي خانه اش را با ملك حجت الله مبيني در ضلع غربي ميدان رسالت تعويض كند و آن را تبديل به مسجد جديدي كند. پس از آن تا سال ها صحن و شبستان مسجدالرسول همان چند اتاق كوچك و حياطي بود كه سقف آن را چادر مي كشيدند و در مجموع حدود 453 مترمربع وسعت داشت. تا اين كه سه قواره زمين هاي همسايه مسجدالرسول وقف مسجد شد.
|
|
|
زاويه ديد
ماجراي پرفراز و نشيب خودروهاي فرسوده
گروه شهري : اصلاً لازم نيست دلايل مختلف را پشت هم بچينيم و ارقام و اعداد نجومي را بررسي كنيم تا ثابت شود كه خودروهاي فرسوده بايد جمع آوري شود. يا به مواد مختلف برنامه سوم و چهارم توسعه كشور اشاره كنيم و اهميت نوسازي سيستم حمل و نقل عمومي و جمع آوري خودروهاي فرسوده را يادآور شويم. همين كه از خيابان هاي پايتخت عبور كنيم و خودروهاي فرسوده را ببينيم كه با آن قيافه نزارشان در حال تردد هستند و با سر و صداي گوشخراش از كنارمان مي گذرند و انبوهي از گازهاي سمي را حواله ما مي كنند، بي ترديد، به اهميت اين تغيير پي مي بريم.
از آغاز سال جديد، بارها از زبان مسئولان مختلفي كه در مراكزي چون محيط زيست، آلودگي هوا، وزارت صنايع و وزارت كشور و حتي شهرداري مشغول به كارند، شنيده شد كه در سال جاري بايد 250 هزار خودرو فرسوده از چرخه حمل و نقل خارج شوند و جاي خود را به خودروهاي جديدي بدهند كه تحت استانداردهاي جهاني توليد مي شوند. با توجه به اين كه از مراكز مختلف خبر مي رسد كه هنوز مالكان بسياري از خودروهاي فرسوده اي كه اسقاط شده اند نتوانسته اند، خودروهاي جديدي دريافت كنند، دوباره خبري، اميدواري ها را برانگيخت. امسال نيز به مانند سال گذشته، جمع آوري خودروهاي فرسوده در نيمه دوم سال آغاز شده است و به رغم مشخص شدن بانك عامل و آغاز ثبت نام خودروهاي فرسوده از 5 مهرماه سال جاري به نظر مي رسد كه باز هم امسال دولت نتواند 250 هزارخودرو فرسوده را كه در برنامه چهارم توسعه كشور تعيين شده است جايگزين كند. حال چه انتظار است كه 50 هزار خودرويي كه از سال پيش و در جريان نوسازي خودروهاي فرسوده كه بر اساس برنامه پيش نرفت نيز امسال تعويض شود. با اين وصف كه دولت در سال جاري و تنها در نيمه دوم سال بايد 300 هزار خودرو فرسوده را جايگزين كند تا بتواند در چارچوب برنامه توسعه حركت كند، كاري سخت و دشوار پيش رو دارد. در اين ميان نمي توان از پاركينگ هاي سرريز شده از انبوه خودروهاي فرسوده به راحتي گذشت.
با وجود اين كه در كشور حدود 2ميليون خودرو فرسوده در حال تردد است كه بايد جمع آوري شود، هنوز براي تاسيس كارخانه بازيافت اين خودروها تصميم روشني گرفته نشده است. از سويي اگر به حركت دولت در شش ماه اول سال جاري دقت كنيم، متوجه مي شويم هنگامي داستان پرپيچ و خم جمع آوري خودروهاي فرسوده به سرانجام رسيد كه دولت، وزارت كشور را متصدي اين طرح كرد. بنابراين بديهي است كه براي سرانجام مناسب در جمع آوري و تعويض و اسقاط خودروهاي فرسوده، دستگاه يا نهادي خاص را آن گونه كه دولت اقدام كرد، براي اين منظور تعيين كنيم.
|
|
|