يكشنبه ۲ مهر ۱۳۸۵
مروري بر دعاي افتتاح(استقبال از رمضان)
 باده از جام تجلي
ابوالقاسم جعفري
004488.jpg
تقريباً تمام اديان در اين نكته مشتركند كه انسان قائم به ذات خويش نيست.(?) ذات انسان در اديان ابتدايي، قائم به نيروهاي طبيعي است و در اديان برتر، به ويژه اديان آسماني، سر انجام به موجودي كامل و فراتر از ماده مي رسد. اين نياز ذاتي بشر، او را به چاره انديشي واداشته، دست نياز او را به آسمان بلند كرده است. اديان مختلف بيشترين اتفاق را در اخلاقيات و كمترين اتفاق را در عباديات دارند. با اين وجود نيايش از شعائري است كه مانند اخلاقيات، تقريباً همه اديان اصيل جهان در آن اشتراك دارند. چنين اشتراكي تصادفي نيست، بلكه دعا در تحول دروني انسان نقش بارزي ايفا مي كند و اين تحول، لازمه تحصيل كمالات نفساني است.

بيشترين بخش دعاي افتتاح حمد و ستايش الهي است. اين دعا به طور ويژه به دولت كريمه اي توجه دارد كه توسط مصلح جهان ايجاد خواهد شد و به احياي دين و سنت پيامبر(ص) خواهد انجاميد. در اين دعا از علي(ع) به نبأعظيم تعبير شده است. در قرآن كريم از قيامت با اين وصف ياد شده است كه مردم درباره آن اختلاف دارند، ولي بزودي با فرا رسيدن مرگ از حقيقت آگاه خواهند شد. لحن آيه عتاب به تسامح كنندگان در تشخيص حق و ترديد در پذيرش آن است.
گرچه ابراز نياز، لازمه دعا نيست و گاهي تمام دعا به ستايش مي گذرد و عبد چنان در ستايش غرق مي شود كه به نيايش نمي رسد (مانند دعاي سحر) ولي در اين دعا نيازهايي نيز مطرح شده است؛ نيازهاي غيرشخصي كه مربوط به جامعه اسلامي است. دردعا بايد زبان، حالت و استعداد با يكديگر در ابراز نياز هماهنگ باشند و فقط زبان مشغول به دعا نباشد، چنانكه خداي متعال مي فرمايد: امن يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السوء(1) مفهوم آيه اين است كه دعاي زباني به همراه حالت اضطرار به اجابت و كشف سوء از انسان نزديك تر است. حالت اضطرار يعني اين كه سراسر وجود دعاكننده طلب شود. دعاي افتتاح مانند بسياري از ادعيه دعايي است كامل و شامل حمد، بيان نعمت ها، ادب سؤال، صلوات بر پيامبر و خاندان او و سرانجام بيان خواسته هاست. به برخي بخش هاي اين دعا اشاره مي شود:
حمد و ستايش
محتواي دعا پيش از هرچيز ستايش و مدح خداست. توصيف اسم ها و صفات خدا عين عبادت و اجابت است. در پيوند عاشق و معشوق بزرگ ترين خواسته ها خود معشوق و توفيق هم صحبتي با اوست. ناز معشوق را كشيدن قسمتي از سير و سلوك است:
ميان عاشق و معشوق فرق بسيار است
چو يار ناز نمايد شما نياز كنيد
حمد وستايش ابراز محبتي است كه بر معرفت استوار است و هرچه معرفت به صفات و نعمت هاي خداوند بيشتر باشد، حمد واقعي تر و داراي آثار وضعي بيشتري است. شايد به همين دليل قسمت عمده اين دعاي شريف، حمد و مدح خداست. تكرار ذكر نيز داراي اثر وضعي ويژه اي در قلب است.
امام خميني(ره) در اين باره مي گويد: يكي از نكات تكرار عبادات و اذكار و اوراد آن است كه قلب را از آن ها تأثيري حاصل آيد... مثلاً اگر كسي ذكر شريف لا اله الا الله، محمد رسول الله را با سكونت قلب و اطمينان دل بگويد و قلب را به اين ذكر شريف تعليم دهد، كم كم زبان قلب گويا شود و زبان ظاهر، تابع زبان قلب شود و اول قلب، ذاكر گردد و پس از آن لسان (2)
تأثير ابراز محبت در تداوم و انسجام انس و اتصال با عقل فعال، بسيار قابل توجه است. در دعا، بسته به شدت و ضعف آن، جسم و جان به طور هماهنگ و با كمال توجه و حضور قلب به كار گرفته مي شوند و دعاكننده در اين اتصال به عالم غيب، از عالم طبيعت رها مي شود. بسياري از مكاشفات عارفان در حالت دعا و تضرع بوده است. دعاي افتتاح با حمد آغاز مي شود:
اللَّهُمَّ انِّي افْتَتِحُ الثَّناءَ بِحَمْدِكَ ...
اي خدا من! ستايش را با حمد تو آغاز مي كنم و به نعمت و احسانت راه حق و صواب را مي جويم و يقين دارم كه تو مهربانترين مهربانان عالمي در جايگاه عفو و بخشش. و سخت ترين منتقمي در مقام عقاب و انتقام و بزرگ ترين جباراني در جاي بزرگي و كبريايي.
ستايش خداي را كه جفت و فرزندي نگرفته و او را شريكي نيست در ملك وجود، و قدرت كاملش بي نياز از يار و مددكار است و بزرگ ترين تكبير و ستايش را سزاوار است.
ستايش خداراست به جميع اوصاف كماليه اش و بر تمام نعمت هاي بي شمارش.
بيان نعمت ها
فحواي برخي روايات اين است كه كليد دوستي با خدا ذكر و تفكر در نعمت هاي اوست. از سوي ديگر برشماري آن نعمت ها وظيفه انسان است: واما بنعمه ربك فحدث(3) به همين خاطر دعاها مشحون از ذكر نعمت هاست و البته نعمت هاي ويژه اي كه براي آخرت كارسازترند، بيشتر ذكر مي شوند:
فَكَمْ يا الهِي مِنْ كُرْبَهٍ قَدْ فَرَّجْتَها ...
خدايا! چه بسيار اندوه ها را كه برطرف كرده اي و غم ها را زايل ساخته اي و لغزش ها بخشيده اي و رحمت ها پراكنده اي و زنجيرهاي بلا را درهم گسسته اي.
خداوند مرا نعمت بزرگ مي بخشد و شكرش نمي گزارم. چه بسيار موهبت و بخشش گرانبها مرا عطا كرد و چه امور هولناك سخت را از من بازگرداند و شادماني هاي شگفت انگيز را نمودارم ساخت، پس او را به ستايش ثنا گويم و به منزه از هر عيب بودن ياد كنم.(4)
ادب سؤال
يكي از ويژگي هاي دعا وجود نكات اخلاقي در آنها درباره چگونگي طلب حاجت از پروردگار است. در اين بخش ها دليل دعاي عبد اجازه و رخصت خود حضرت حق است و نفس سؤال از طرف عبد با انقياد و سرسپردگي مطلق سازگار نيست و جمع دعا با مقام رضا اين است كه خود دعا به خاطر دستور الهي مبني بر ادعوني و مانند آن باشد:
اللَّهُمَّ اذِنْتَ لِي فِي دُعائِكَ وَ مَسْأَلَتِكَ، فَاسْمَعْ يا سَمِيعُ مِدْحَتِي ...
اي خدا! تو به ما اجازه دادي كه به درگاهت دعا كنيم و حاجت طلبيم. اي خداي شنوا، سپاس مرا بپذير و دعايم اجابت فرما و از لغزشم به كرمت درگذر.
من هيچ مولاي كريمي را بر بنده لئيمي صبورتر از تو بر خود نديدم.
صلوات بر پيامبر(ص) و خاندان
حقيقت صلوات بر پيامبر(ص) و خاندان او ارتقاي درجه آنان و به تبع آن رفعت باطني مؤمن است.
بزرگان اين حقيقت را به كشتي و مسافران آن تشبيه مي كنند كه هرچه كشتي پيش رود، ساكنان آن به مقصد نزديك تر مي شوند و چون اهل بيت(ع) كشتي نجاتند، متمسكان به آنان نيز با رفعت آنان ارتقاي رتبه مي يابند و اين حقيقت در سير باطني آنان بسيار محسوس و كارساز است.
معناي صلوات خداي سبحان عمل به همان وعده نصرتي است كه فرمود: ان تنصروا الله ينصركم(5) و روشن است كه بارزترين مصداق ياري كننده خدا پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) هستند .
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ ...
خدايا! درود فرست بر محمد بنده مقربت و رسول و امين وحيت و برگزيده و حبيبت و حافظ سرّ تو و رساننده رسالتت به خلق. بر او درودي فرست افزون تر و خوب تر و نيكوتر و كامل تر و خالص تر از آنچه بر هر يك از بندگان خاصت فرستادي. و درود فرست بر صديقه طاهره حضرت فاطمه(ع)، بانوي بانوان جهان ...
بيان خواسته ها
در بيان خواسته ها بهترين و گرامي ترين نيازها گفته مي شوند. مهم ترين خواسته در اين دعاي شريف، نصرت دين و عزت جامعه اسلامي و احياي آموزه هاي نبوي است كه در زمان حيات حضرت و پس از آن فرصت ظهور كامل پيدا نكرد. تأكيد اين دعا بر دولت كريمه ، كه در آن كرامت انسان حفظ شده و اساس آن عزت افراد و دين و در مقابل، ذلت نفاق و منافقان است، بسيار قابل توجه است. چنين حكومتي ويژگي هايي دارد كه در دعا به آن اشاره شده است . از جمله خواسته ها دعا براي ظهور پيشوايي براي هدايت مردم به راه خداوند است كه مضمون آيه هفتاد وچهارم سوره فرقان است. حكومت اسلامي لازمه احيا و اجراي احكام ديني و سنن نبوي و عزت بندگان تقواپيشه الهي است. اراده الهي بر ظهور اسماي فعلي حضرت حق در اين جهان، مانند رزاق، خالق و عادل، تعلق گرفته است و چون اسم عادل خداوند هنوز در دنيا تحقق كامل نيافته است، پس در سرانجام جهان توسط دولت كريمه محقق خواهد شد:
اللَّهُمَّ انَّا نَرْغَبُ الَيْكَ فِي دَوْلَهٍ كَرِيمَهٍ...
خدايا! ما اميد و اشتياق داريم كه دولت با كرامت آن امام زمان را به ظهور آوري و اسلام و اهلش را به آن عزت بخشي و نفاق و اهل نفاق را خوار گرداني. و ما را در آن دولت حق، از اهل دعوت به طاعتت و از پيشوايان راه هدايت قرار دهي و به واسطه آن بزرگوار به ما كرامت دنيا و آخرت عطا فرمايي.
خدايا! آنچه از حق كه ما را به آن شناسا كردي، به عمل آن وادار كن و به معرفت آنچه نشناخته ايم برسان.
خدايا! پريشاني ما را جمعيت بخش، و پراكندگي امور ما را به وجود او سامان ده، و تفرقه ميان ما را اتحاد بخش و گروه اندك ما را بسيار گردان، و ذلت ما را به وجودش به عزت و نياز ما را به بي نيازي بدل گردان و دين ما را به بركتش ادا فرما و به وجود صاحب الزمان(عج) ما را روسفيد گردان و اسيران ما را آزاد ساز.
و حاجت هاي ما روا گردان و وعده هايي كه دادي به انجام رسان و به بركتش دعاهاي ما مستجاب كن و به آرزوهايي كه در دنيا و آخرت داريم برسان.
اي وسيع نظرتر از همه عطا كنندگان! به بركت او دردهاي باطني ما را شفا بخش و با او خشم دل هاي ما را فرو نشان، و به وجودش ما را به حق هدايت فرما كه تو البته هر كه را خواهي به راه راست هدايت مي فرمايي.

پي نوشت ها
۱ - نمل‎/۶۲
۲ - امام خميني، آداب الصلوه، ص??.
۳ - ضحي /??
4 - مفاتيح الجنان، دعاي افتتاح.
5- محمد /?

ديدگاه
درباره سخنان اخير پاپ راتزينگر
فرافكني
004491.jpg
گروه انديشه - بي ترديد،  هنگامي كه از با هم زيستن سخن گفته مي شود، ذهن هيچگاه معطوف به اجتماعات اوليه تاريخ انساني نيست، بلكه اتفاقا برعكس تاكيد بر فرديت ها، تنوع ها و گونه گونگي هاي حيات بشري است. امري كه مي توان از آن به مهمترين دستاورد دوران جديد ياد كرد. بدين سان، نفي هرگونه فرديت و تنوع فرهنگي، ديني و تمدني در اين دهكده كوچك جهاني امر با هم زيستن را به خطر جدي مي افكند. بر اين پايه، بر رهبران ديني، روشنفكران و انديشمندان مختلف جهان است تا ضمن احترام به اين فرديتها، در گسترش فرهنگ همزيستي مدد رسانند. در اين ميان بويژه رهبران و علماي اديان گوناگون وظيفه خطيري بر دوش دارند. درست به اين دليل كه بيش از نيمي از مردم دنيا تعلقات گوناگون مذهبي دارند و مي خواهند ضمن برخورداري از مزاياي جهان جديد، اعتقادات ديني خود را متناسب با اين شرايط حفظ كنند. بنابراين، رهبران و علماي اديان مختلف بايد با آگاهي از اين وضعيت بر پيام مشترك اديان كه همانا اخلاقي زيستن و احترام به ديگران است، تاكيد شاياني ورزند. اين امر، بي گمان هدف بنيادين ايده گفت وگوي بنياديني است كه امروزه در سراسر جهان و در ميان نحله هاي متنوع ديني و روشنفكران از طيف هاي مختلف فكري طرفداران برجسته اي دارد. درست در همين موضع است كه همه اديان با همه تفاوتهاي ظاهري شان، اشتراك گوهرين پيدا مي كنند. نيز از همين موضع مشترك است كه قانون سيمين: آنچه را كه بر خود روا نمي داري بر ديگران روا مدار مخرج مشترك اديان مختلف قرار مي گيرد. بي ترديد، پافشاري رهبران مذهبي جهان بر اين قانون مي تواند از دامنه بسياري از اختلافات مذهبي و خشونت آفريني  هاي مذهبي بكاهد، اما با اين حال، بخشي از سخنان چند روز گذشته رهبر كاتوليكهاي جهان، يعني پاپ راتزينگر معروف به بنديكت شانزدهم در دانشگاه رگنزبرگ آلمان را درباره اسلام و پيامبر اسلام (ص) و برخي معتقدات اسلامي نمي توان در اين راستا ارزيابي كرد. اگر چه اين اظهارات تأسف سياستمداران، نهادهاي مذهبي و برخي رهبران ديني اروپا و آمريكا را برانگيخت و حتي خود پاپ هم نسبت به سوءبرداشت هايي كه از سخنانش شد اظهار تأسف كرد؛ اما براي اجتناب از وقوع چنين رخدادهايي ذكر چند نكته خالي از فايده نيست: 1) اظهاراتي از اين دست، گذشته از زير پا گذاشتن پيام گوهرين اديان و انحصارگري ديني، سبب جريحه دار شدن احساسات مذهبي پيروان يك دين خاص مي شود و به جاي ايجاد گفت وگوي اديان، آتش نبرد اديان را بر مي افروزد. همين امر بود كه هانس كونگ فيلسوف معاصر آلماني مدافع گفت وگوهاي بنيادين و بينانگذار موسسه اخلاق جهاني را بر آن داشت تا اعلام كند: پاپ قصد تحريك مسلمانان را نداشته و به گفت وگوي تمام اديان بسيار علاقمند است... پاپ از مفهوم آنچه كه گفته، مطلع نبوده است.
۲) در عصري كه به قول ژان بودريار ترور و خشونت روح حاكم بر آن است، انگشت اتهام خشونت آفريني به سمت يك تمدن يا فرهنگ دراز كردن، چيزي جز پاك كردن صورت مسئله و يا بهتر بگوييم؛ ناديده انگاشتن آن نيست. خشونت خصيصه اي انساني است كه مي تواند در هر فرد يا فرهنگ و تمدني بالقوه وجود داشته باشد و اگر زمينه بروز يابد، شعله ور مي شود. از اين رو مهار خشونت با نفي آن در خود و فرافكني آن در ديگران امكان پذير نيست. اكنون كه آشوب، شرارت و خشونت از در و ديوار بام زمانه فرو مي ريزد، آيا اروپاي مسيحي كه كارنامه خونبار جنگ هاي صليبي را در سابقه دارد، مي تواند مدعي عدم خشونت باشد؟ آيا مي تواند ادعا كند كه در خشونت آفريني هاي عصر حاضر هيچ نقشي نداشته است؟

انديشه
ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
سياست
شهرآرا
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |