سيماي ناهمگون پايتخت
خيابان ها، بناهاي قديمي و ساختمانهاي سر به فلك كشيده كه از هر طرف شهر بالا آمده اند نياز به مدرنيزاسيون دارند
|
|
سهيلا سالم
صحبت درباره كلانشهر تهران، مسائل ، مشكلات و ناهنجاري هاي آن پايان يافتني نيست، در اولين نگاه، نكته اي كه ذهن را به خود مشغول مي كند، به تعبير عوام ظاهر شهر است و يا همان معماري و ريخت شناسي خيابان ها، مسكن ها و پارك ها و اجزاي آنها و قسمت هاي مختلف ديگر كه براساس تأثير تغييرات تكنولوژيكي در رفتار فرهنگي و براساس معيارهاي شهر سالم بايد در مورد آن قضاوت كرد. تهران از دو كلمه ته به معني گرم و ران به معناي جاي تشكيل شده است كه معني جاي گرم دارد.
شهرسازي براساس ساخت اجتماعي تاريخ شهر قبل از مدرنيزه شدن(شهرنشيني جديد و ساخت جامعه و يا جوامعي كه در ايران نفوذ داشته اند) و نوع تسلط و اعمال نفوذ اقتصادي، سياسي و فرهنگي در ايران قابل تحليل است.
تهران، كلانشهري كه شامل خيابان هاي بي شماري است در ديدگاه كلي ريخت شناسي (مرفولوژي) ، منظرشهر برجسته ترين اجزاي تشكيل دهنده ريخت شناسي آن است كه از اين طريق علاوه بر الگوهاي تملك زمين و ساختمان ها، فعاليت هاي ارتباطي و دسترسي به فضاها و تماس حضوري افراد و تبادل اطلاعات و افكار، صرف بخشي از اوقات فراغت با قدم زدن و رساندن اطلاعات فرهنگي، اقتصادي اعم از تبليغات كالاها، اطلاعيه هاي فرهنگي و سياسي و حتي آموزشي كه روي بيلبوردها، ديوارها و حتي پل هاي عابر پياده مشاهده مي شود و برگزاري مراسم مذهبي، نظامي، سياسي و فرهنگي كه شامل رژه هاي نظامي، حضور دسته هاي مذهبي عزاداري، راهپيمايي هاي نمادين در روزهاي خاص خود را نيز شامل مي شود و در كنار خيابان ها حضور بزرگراه ها نيز نبايد ناديده انگاشته شود.
پس از خيابان ها نوبت به بناها مي رسد. ساختمان هاي سر به فلك كشيده اي كه از هر طرف شهر كه باشيم مي توانيم آنها را ببينيم و يا بناهاي سنتي و قديمي كه بوي فرهنگ چندين دهه پيش همواره از خشت خشت آنها مي تراود و در اين گوناگوني بحث بر سر اين است كه اين بناها اين گونه هستند، اما چگونه بايد باشند.
بازار بورس زمين به سمت شمال تهران حركت مي كند و محلات قديمي مثل اميريه و پامنار به مناطق تجاري تبديل مي شوند. در آهنگ اين حركت و با توجه به چند هسته اي بودن اين كلانشهر، شكل شهر روز به روز دچار تغيير مي شود. حالا ديگر حياط از خانه ها حذف شده و نقش خود را از دست مي دهد و ديگر پشت ديوارها (حصار اول) درخت هاي حياط (حصار دوم) وجود ندارد و به جاي كاشي هاي سردرحياط، منظره زشت لباس هاي در حال خشك شدن نظرها را به خود جلب مي كند و تمام خيابان ها پر است از مجتمع هاي مسكوني. از تمام اين مسائل زيبايي شناختي كه بگذريم استحكام اين بناها براي نسل هاي مختلف بحثي ديگر است كه براساس بناهاي باقيمانده مي توان چنين گفت كه تنها بناهاي اقشار مرفه جامعه كه با مصالح و سيستم مهندسي اصولي ساخته مي شوند، ديده مي شود، اما در عقيده عوام بهتر اين است كه خانه هاي سنتي يا قديمي را ترك و تجديد بنا كرد. اما اين تغييرات بايد داراي دوام لازم در مدت زمان پيش بيني شده براي بهره برداري از سازه باشد و با در نظر گرفتن اين اصل كه اين تغييرات همواره بايد در راستاي فرهنگ، يعني سازمان اجتماعي، ميزان تكنولوژي و نظام اقتصادي جامعه و همچنين انجام وظيفه و مسئوليت ناحيه شهري باشد كه به صورت كاركردهاي نظامي، سياسي، اداري، دانشجويي، تجاري، گذرگاهي صورت گيرد و همچنين با در نظر گرفتن جلوگيري از عوارضي كه ممكن است به بخش هاي مختلف سيستم شهري وارد شده و اثرات آن كل سيستم را مختل، ناكار يا ضعيف كند. مثل مبحث جمع آوري فاضلاب شهري كه در صورت عدم كنترل شيوع انواع بيماري هاي عفوني و مسري را همراه دارد و يا زلزله خيز بودن شهر تهران كه همان طور كه مي دانيم بخش هايي ازآن دقيقاً روي گسل قرار دارد كه از شمال به جنوب شهر كشيده شده است، زيرا با افزايش ارتفاع ساختمان ها و به تبع آن نيروهاي حاصل از زلزله موجب مي گردد تا تكان هاي ناشي از زلزله نيز در طبقات فوقاني شديد شوند و علاوه بر آن در صورت سقوط يكي از همين ساختمان ها فاجعه مرگبار له شدن ساختمان هاي كوچك تر نيز به همراه است.
در عين حال با در نظر گرفتن تمام اين حالت هاي كلي كه از آنها گذشتيم در كلانشهر تهران، لفظ مجتمع مسكوني ساختمان هاي بلند و پر واحد را در ذهن تداعي مي كند و ارزش بالاي زمين احداث بناي كوتاه و كم طبقه را غيراقتصادي و بدون صرفه ساخته است. مدرنيزاسيون اگرچه اجتناب ناپذير است ولي هرگز نبايد با برنامه اي غلط و انگاشت هاي بي بنيان آن را با نوسازي اشتباه گرفت زيرا مدرنيزاسيون تجدد و تكنولوژي را به همراه دارد و مجموعه اي كارآمدتر با امنيت بيشتر و عمر طولاني تر فراهم مي كند، ولي نوسازي فقط و فقط يعني لكه گيري كردن و پوشاندن معايب بنا و به نوعي دلخوشي كم عمر كه فقط ظاهر بنايي را كه تاريخ مصرف آن به اتمام رسيده ترميم مي كند و در واقع اين بنا هماني است كه بود!
در عين حال در مورد منازل مسكوني نبايد اصل فرهنگ خانواده ايراني را در راستاي مدرنيزاسيون ناديده گرفت و آن را حذف كرد، زيرا اصول فرهنگي و مذهبي همواره معماري بناهاي ما را تحت تأثير خود قرار داده و مي دهند و حضوري تاريخي دارند.
از ديدگاه مكاني، مسكن به عنوان جزئي از اجزاي ارگانيسم شهري، پيوندي ارگانيك با ساير عناصر شهري داشته و به عنوان نمونه تدوين و اجراي هر نوع سياست مسكن بدون ملحوظ داشتن تراكم هاي جمعيتي و ساختماني در سطوح مكاني مختلف و متعاقباً تأمين خدمات زيربنايي لازم، عبث و بي ثمر خواهد بود.
مجموعه اين ويژگي ها در سندي تحت عنوان طرح توسعه شهري انعكاس يافته و مسكن و سياست هاي اجرايي آن بخشي از اين مجموعه به حساب مي آيند، در بعد زماني جهت گيري هاي جامعه در درازمدت و براساس پتانسيل هاي مكاني مشخص گشته و بر اين اساس برخي اهداف و سياست ها در زمينه هاي جمعيت و خانوار، ساماندهي مسكن و... بررسي و مشخص مي گردند. مبتني بر اين چشم انداز درازمدت كليه امكانات و تجهيزات در قالب سياست هاي ميان مدت و كوتاه مدت و در شكلي انسجام يافته تجهيز گشته و اهداف بلند مدت را در۵-4 برنامه پنج ساله قابل حصول مي نمايد.
|