دوشنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۵
نگاهي به شمايل هاي حضرت علي (ع) در نقاشي هاي ايراني
رمزهاي جاودانه
005565.jpg
005568.jpg
يكي از شناخته شده ترين شمايل ها در نقاشي كهن ايراني، مينياتور و قهوه خانه اي، شمايل حضرت علي (ع) است كه دو زانو نشسته و به تمثال نشسته حضرت علي(ع) معروف مي باشد. اگر چه به لحاظ موضوعي و حتي فرمي اين شمايل از اصول و ويژگي هاي ثابت و تغييرناپذيري تبعيت مي كند، اما در هر دوره و زمانه و با توجه به اعتقادات ديني نقاش و جامعه اي كه در آن زندگي مي كرده و متاثر از سبك هنري كه نقاش پيرو آن بوده اثر، تفاوت هاي چشمگيري با نقاشي هاي همسان خود پيدا مي كرده است. در اين مقاله به طور اجمالي سعي مي شود ابتدا ويژگي هاي مشترك و اصلي چند تابلوي معروف شمايل حضرت علي(ع) عنوان شده و با برشمردن نقاط افتراق آنها، تفاوت هاي ديدگاهي و تكنيكي نقاشان بررسي شود.
موضوع
موضوع اصلي، هيكل مبارك حضرت علي(ع) است كه دوزانو و در كمال ادب و به صورتي سه رخ در مركز تابلو نقاشي مي شده است.
حالت حضرت، طرز نشستن و چشمان نگران ايشان به گونه اي نقاشي شده كه گويي حضرت علي (ع) در خدمت مولايشان حضرت محمد(ص) فرمانبردارانه نشسته و منتظر فرمايش اوست تا آن را به انجام برساند. دو دست حضرت قاعدتاً روي غلاف شمشير معروف ايشان يعني ذوالفقار است كه دسته آن به رنگ سبز بوده و غلاف، روكشي قرمز رنگ دارد. پوشش حضرت، عباي پشمينه يا همان صوف معروف است و دستاري به شيوه دستار خراساني به سر دارند.
تابلوي محمدحسن افشار، نقاش قهوه خانه اي دوره اواسط قاجار، جداي از حاشيه و قاب و آيينه اي كه دارد و كتيبه هايي كه در آن آيات مربوط به ولايتش نوشته شده مي تواند مرجعي مناسب براي شناسايي ويژگي هاي اصلي تابلوي نشسته حضرت علي(ع) قلمداد شود. هاله نوراني اطراف سر مبارك كه بقاياي تاثيرات نقاشي هاي بيزانسي در نقاشي ايراني است، به صورت مهر و ماه (خورشيد كامل و ماه هلالي) است و فرشتگان مقرب (جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل) بالاي سر و اطراف حضرت علي(ع) برگرفته از تابلوهاي اروپايي يا همان تابلوهاي فرنگي به صورت بالدار ترسيم شده اند. نكته مهم، رنگ دستار است كه سفيده بوده و در دو لچكي اطراف تابلو، نام حسنين و در دو مستطيل سبز پايين تابلو، حديث نبوي معروف لافتي الا علي لاسيف الا ذوالفقار مرقوم شده است.
همراهان
در تابلوهاي با موضوع حضرت علي(ع) نشسته، اين حضرات نيز به تصوير كشيده مي شوند: حضرت امام حسن (ع) و امام حسين(ع)، قنبر وفادار، سلمان فارسي و گاهي حضرت محمد(ص) كه هر كدام جايگاه ويژه خود را دارند. ندرتاً حضرت محمد(ص) به صورت ايستاده و در بالاي قاب بندي با هاله كامل خورشيدي نقاشي مي شود (تابلوي عبدالحسين، صنيع همايون دوره معاصر). حسنين همواره با نظم خاصي كنار پدرشان قرار گرفته اند. امام حسن(ع) سمت راست پدر با عبا و دستاري سبز و پيراهن و شب كلاهي قرمز رنگ كه كتابي در دست دارد. امام حسين (ع) به عكس در كنار چپ پدر دو زانو نشسته و عبايي قرمز به تن دارد و به روبرو و به بيننده تابلو، پرسشگرانه نگاه مي كند؛  به نوعي كه تداعي كننده سؤال مهم ايشان باشد آيا كسي هست مرا ياري دهد؟ اين نگاه بر بعد زماني اثر كه مربوط به واقعه كربلاست تاكيد مي كند. سلمان فارسي با دستاري ايراني، عباي پشمينه و عصا به دست بالا سر امام حسين(ع) و طبيعتاً سمت چپ تابلو ايستاده و به صورت مردي كهنسال با محاسني سفيد، نقاشي مي شود. رنگ قالب چهره و لباس سلمان سفيد بوده و كنتراست شديدي با قنبر وفادار، غلام حضرت علي(ع) دارد.
قنبر سيه چرده، هيبتي هنري وار دارد و با كشكول و دسته تبرزيني كه در دست گرفته بيشتر شبيه كريشناي هندي است تا يك غلام عرب.در برخي تابلوها فقط قنبر وفادار يا سلمان فارسي حضور دارند كه در اين صورت به خاطر رعايت اصل تقارن حسنين در يك جا و مقابل قنبر يا سلمان نقاشي مي شوند. (تابلو بدون رقم دوره زنديه).
ديگر عناصر
شمشير: شمشير حضرت كه همان ذوالفقار معروف است، در بعضي از آثار، دو تيغه و در بعضي يك تيغه اما دو دم نقاشي مي شود. ولي فرم قوسي آن با دسته اي سر كج و قبضه اي صليبي در همه آثار ثابت است.
زيرانداز پوست: در بيشتر تابلوهايي كه نقاش گرايش متصوفه داشته، از زيرانداز پوست در تابلو استفاده شده است اما گروهي ديگر حضرت علي(ع) را روي حصيري بافته از نخل خرما نقاشي كرده اند.
حيوانات: شير كه تاكيد بر اسدالله بودن نام حضرت علي(ع) و دلالت بر رام بودن سلطان حيوانات نزد ايشان دارد، معروف ترين تمثيل شيعه گري در نقاشي بعد از صفويه است و تركيب شمشير در كنار شمس تابان و شيررام شده پاي حضرت علي(ع) سه عنصر اصلي براي بيان تفكر شيعه در نقاشي هاي تمثال حضرت علي(ع) در همه دوران است. گاهي آهو و عقاب در تابلوها ديده شده اند كه مطيع و فرمانبردار به پناه يا اطاعت امر در پاي حضرت، آرام گرفته اند.
تركيب بندي
قاعدتاً در تابلوهاي متقارن، حضرت  علي(ع) در مركز آن به صورت مثلث متساوي الساقين قرار گرفته است و هر عنصري به اين تركيب بندي پايدار اضافه شد يا در گوشه ها و يا در اطراف نقطه مركزي كه همان سر مبارك و هاله مقدس ايشان است، نقاشي مي شده اند. تكرار فرم مثلثي در هيكل هاي حسنين و نحوه نشستن ايشان به نوعي تاكيد بر اقتدار و استحكام مركز تابلو است و از فرشتگان بالاي سر گرفته تا شير پايين پا، همه به نوعي متوجه وسط و محور تقارن عمودي تابلو هستند كه هر چه بيشتر بر ثبات و جاودانگي موضوع تابلو دلالت مي كنند و موضوع تابلو چيزي نيست جز حضرت علي(ع) كه شيعه اصلي مولايش حضرت محمد(ص) بوده و نقاش، تمام تلاش خود را به كار مي بسته تا آن را با نقش، رنگ و با استفاده از عناصر رمزي و اسطوره اي به مخاطب خود در همه دوران ها يادآوري كند. (لافتي الاعلي لاسيف الاذوالفقار).

سايه روشن
هنرهاي قرآني ايران در مغرب

گروه ادب و هنر- نمايشگاه هنرهاي قرآني ايران از سوي موزه ملي قرآن كريم و شهر كتاب قرآني در مغرب برگزار مي شود.
اين نمايشگاه با عنوان فنون القرآنيه: الاصاله و استمرار الابداع التجربه الايرانيه در سه شهر تطوان، فاس و محمديه برگزار مي شود كه در آن بيش از صد اثر هنرهاي قرآني ايران در رشته هاي خوشنويسي، تذهيب، صنايع دستي، هنرهاي سنتي و آثار حجمي هنرمندان در معرض ديد عموم قرار مي گيرد.
در همين راستا گروهي از هنرمندان قرآني كشورمان عازم كشور مغرب شده اند كه از آن جمله مي توان به هنرمندان مهين دخت سالك مهدوي در رشته تذهيب، رسول مرادي و مجتبي سبزه در رشته نستعليق، رضا رينه اي در رشته خوشنويسي شكسته نستعليق، وحيد جزايري در رشته خوشنويسي ثلث و كوفي، مريم نوروزي در رشته خوشنويسي ثلث و سعيدرضايي در رشته معرق اشاره كرد. همچنين غلامرضا نوعي، كارشناس ارشد علوم قرآن و حديث و محقق و پژوهشگر قرآني از ديگر اعضاي گروه اعزامي به نمايشگاه قرآني مغرب است.
اين هنرمندان در نمايشگاه هنرهاي قرآني ايران در مغرب به برگزاري كارگاه هاي آموزش خوشنويسي و تذهيب مي پردازند و نيز همايش هنرهاي قرآني ايران نيز با حضور اين هنرمندان برگزار خواهد شد.نمايشگاه هنرهاي قرآني ايران در مغرب از روز چهارشنبه در شهر تاريخي فاس- مركز استقرار سازمان آيسيسكو وابسته به سازمان كنفرانس اسلامي- آغاز به كار مي كند و تا پايان ماه مبارك رمضان ادامه خواهد داشت.نمايشگاه  هنرهاي قرآني ايران در مغرب با همكاري نهادهاي فرنگي كشور مغرب و با هماهنگي سفارت جمهوري اسلامي ايران در كشور مغرب از سوي موزه ملي قرآني كريم و شهر كتاب قرآني برگزار مي شود و در روزهاي آتي گروه ديگري از هنرمندان قرآني ايران براي شركت در اين نمايشگاه عازم مغرب خواهند شد.
جايگاه هنري تنديس هاي شهري

منيژه آرمين، نويسنده و هنرمند كه اخيراً نماد ميدان تجريش را در قالب كتيبه اي به اتمام رساند، در اين باره گفت: از مدت ها پيش بنا به پيشنهاد شهرداري منطقه يك براي حفظ هويت محله هاي قديمي تصميم به ساخت اين اثر گرفتم كه به شكل نقش برجسته و سفال ارائه شده است. معتقدم سفال به واسطه ويژ گي هايي كه دارد مي تواند در فضاهاي شهري قابل ارائه باشد.
وي افزود: سفال همچنين قابليت همگوني با عناصر طبيعت را نيز دارد و در برابر سرما و ساير موارد فرسايشي نيز مقاوم تر عمل مي كند. گذشته از اينها سفال مي تواند با عبور از كانال هاي بصري شهروندان به خوبي با آنها ارتباط برقرار كند و به لحاظ رواني بر اذهان مخاطبان تاثيرات به سزايي بگذارد. فراموش نكنيم پيشينه سفالگري ايران همواره درخشان و قابل تامل بوده است. اين هنر هنوز نزد نسل جوان ناشناخته مانده است.

هنر
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
شهرآرا
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  شهرآرا  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |