پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۳۸۵
مروري بر فعاليت شوراها در گفت و گو با مهنوش معتمدي آذر عضو شوراي شهر تهران
ظرفيت واقعي شوراها،هنوز ناشناخته است
006807.jpg
عكس : عليرضابني علي
غلامرضا رفيع
در روزهايي كه شوراهاي اسلامي شهر و روستا دوره دوم،  آخرين روزهاي فعاليت شان را تجربه مي كنند و رفته رفته به روزهاي انتخابات شوراها نزديك مي شويم، مرور فعاليت  چهارساله آنان اجتناب ناپذير است. در اين راستا و پس از گفت وگو با رئيس و نايب رئيس شوراي شهر تهران، به سراغ مهنوش معتمدي آذر رفته ايم تا شرح دستاوردهاي شوراي دوم شهر تهران را از زبان او بشنويم.
***
* ارزيابي شما به عنوان عضو شوراي اسلامي شهر تهران از تشكيل شوراها و اداره شورايي در كشور چيست؟
- نهادي كه به اسم شوراهاي شهر و روستا به وجود آمده نهادي است از جنس مردم كه تعدادي را در شهر و روستا به عنوان نماينده خود انتخاب مي كنند تا اولا حافظ منافع آنان و ثانيا شنونده شكايت ها ، پيشنهادها و درد دل آنان باشند. شورا در واقع سازمان و ارگاني است كه مردم را به مسئولين متصل مي كند و پلي بين مردم و مسئولين است. اميدواريم نظام شوراهاي شهر به تدريج رو به تكامل برود و هم خود اعضا و هم سازمان ها و دولت و قانون ، جايگاه واقعي آنها را بشناسند و حد اكثر تا دو يا سه دوره آتي اين جايگاه به دست آيد.
به هر حال شوراها ، هم و غم شان حفظ منافع مردم و تلاش در جهت سوق دادن شهرداري ها براي رعايت هر چه بيشتر قوانين و مقررات و حفظ منافع شهر است زيرا منافع مردم با منافع شهرشان حفظ مي شود.
متاسفانه فعلا با توجه به قوانين موجود احساس مي شود كه اين شوراها بيشتر جنبه شوراي شهرداري دارند تا شوراي خود شهر. در حال حاضر شوراها تنها بر شهرداري نظارت و احاطه دارند و مي توانند مديريت شهرداري را انتخاب كنند و بر بودجه شهرداري نظارت داشته باشند و از عملكرد شهرداري پاسخ بخواهند. اين در حالي است كه در شهر فقط شهرداري نيست كه به مردم خدمات مي دهد، بلكه سازمان هاي ديگري هم وجود دارند كه اگر شوراي شهر بخواهد شوراي شهر باشد بايد بتواند آنها را نيز مورد سئوال قرار دهد و بر آنها نظارت كند .
فكر مي كنم براي اينكه شوراها اعتماد مسئولين را به خوبي به دست بياورند و درايت خود را به مسئولين و قانونگذار نشان دهند ، دو يا سه دوره آتي طول خواهد كشيد تا كم كم مسئولين با توجه به اعتمادي كه به شوراهاي شهرها پيدا مي كنند حوزه عملكرد و اختيارات آنها را افزايش دهند.
فكر مي كنم با توجه به قوانين موجود ، هنوز ظرفيت هاي بالاي شوراها ناشناخته مانده است. براي مثال در حوزه فناوري اطلاعات كه خود من آن را دنبال مي كنم و در سال 82 پيشنهاد تشكيل كميته اي را در شوراي شهر دادم و اين كميته تشكيل شد. اين وظيفه شوراست كه فناوري اطلاعات را در شهر توسعه دهد زيرا هيچ سازمان ديگري اين وظيفه را به طور خاص به عهده نگرفته است.هر سازماني به اندازه خودش وظيفه فناوري اطلاعات را دارد ولي در شهر كسي اين وظيفه را نداشت و چنانچه شورا همان موقع ظرفيت خود را مي شناخت، مي توانست در همان سال 82 نه سال 85 كار را آغاز كند. ولي شورا ي شهر تهران تازه بعد از سه سال در دور دوم به اين رسيد كه اين موضوع مي تواند جزو وظايف شوراي شهر محسوب شود و به اين عرصه پا بگذارد و با اعمال مديريت، فناوري اطلاعات را توسعه دهد و به موانع قانوني آن پي ببرد و در جهت تكميل قوانيني تلاش كند.
با وجود اينكه شوراي شهر در دوره دوم ، يك شوراي تخصصي است و از 15 عضو كنوني اكثر قريب به يقين متخصص و دانشگاهي هستند ولي همين شورا از شناسايي اين ظرفيت و استفاده از فرصت ها تا حدودي غافل ماند و تازه در سال 85 موفق به امضاي قراردادي براي تهيه طرح جامع فناوري اطلاعات در شهر شد و اميدواريم شوراي شهر در دوره سوم بتواند اين طرح را به عرصه هاي عملياتي برساند.
* شوراها طي دو دوره فعاليت خود ،  در زمينه تغيير نگرش مديريتي كشور و به ويژه در مديريت شهرها و روستا ها چه تحولي را ايجاد كردند؟
- شورا ها كم كم دارند ظرفيت واقعي خود را مي شناسند و به همين ترتيب سازمان ها و دولتمردان و قانونگذاران نيز به تدريج همين استنباط و باور را پيدا مي كنند كه شوراها مي توانند ظرفيت هاي بيشتري داشته باشند و كارهاي بيشتري را انجام دهند. يك دوره طبيعي گذار بايد طي شود. مجريان هنگام اجراي كار دست به عصا راه مي روند تا ظرفيت ها را بشناسند و ببينند اگر ظرفيت ها وجود دارد اختيارات را تفويض كنند و بيشتر به شوراها ميدان بدهند و اين روال طبيعي است و نمي شود خرده گرفت كه چرا روز اول همه ظرفيت ها را به ما ندادند. اينها بايد تمرين شود و در واقع با تمرين در عرصه هاي اجرايي و كاري است كه ديگران پي مي برند كه اين شوراها ظرفيت هاي بيشتري دارند و بايد از اين ظرفيت ها استفاده شود. زيرا دامنه كار دولت به قدري وسيع است كه نه تنها خودش مايل نيست آن كارها را انجام دهد بلكه قانون هم به او تكليف كرده كه آنها را تفويض و تا جايي كه مي شود به مردم واگذار كند. قانونگذار نيز با توجه به اعتمادي كه رفته رفته به شوراها پيدا مي كند، مي تواند با وضع قوانين مناسب و افزايش اختيارات شوراها زمينه را براي استفاده از ظرفيت ها ي موجود فراهم سازد.
* به نظر شما با تشكيل شوراها چه بهبودي در اداره شهر ها و روستا به وجود آمده است؟
- عملكرد شوراها به ويژه در شهرهاي كوچك و روستا ها چشمگير بوده است. با اين حال متاسفانه در شهرهاي كوچك به دليل فضاي كوچكي كه شوراها در آن واقع هستند خيلي زود در معرض تهمت قرار مي گيرند و چون زير ذره بين هستند خود شوراها بايد بدانند كه خطاهاي آنها هرچند كوچك از ديد افراد پنهان نمي ماند. به هر حال چون شوراها نمايندگان مردم هستند مردم نيز مواظب اعمال آنها هستند و مواظبند كه شوراها كجا خطا مي روند و كجا خطا نمي روند و اين امري طبيعي است. ولي در شهرهاي بزرگتر رفتار هاي كوچك زير نظر گرفته نمي شود بلكه سياست هاي كلان شوراهاست كه خيلي مورد نقد و بررسي مردم قرار مي گيرد.
به هر حال ما هر قدر هم با مردم جلسه بگذاريم و پاي حرف هاي آنها بنشينيم و درباره پيشنهاد هاي عمراني و آباداني و اجتماعي و فرهنگي و طرح هاي مربوطه صحبت كنيم ممكن است نتوانيم طرح هاي آنها را به طور كامل اجرا كنيم. در نتيجه جلب رضايت مندي مردم در شهرهاي بزرگ به مراتب سخت تر است زيرا تنوع افكار و پيشنهادات و خواسته ها در اين گونه شهرها بيشتر و رسيدگي به همه اينها و كسب رضايت مندني همه مردم از اين طريق حاصل نمي شود.
براي مثال در دانشگاه صنعتي خواجه نصيرالدين طوسي دانشكده برق كه بنده مشغول هستم يك روز يكي از همكاران كه عموما نگاه منتقدانه اي به همه جوانب دارد مرا در راهرو دانشگاه ديد و گفت خانم معتمدي من واقعا از شماها متشكرم و من از اين صحبت خيلي تعجب كردم و گفتم چرا؟ گفت از اينكه شوراي شهر باعث شد دو سال قيمت مسكن ثابت بماند. اين يكي از سياست هايي بود كه شوراي شهر توانست با ثابت نگه داشتن عوارض ساخت و ساز و خدمات شهري به رغم تورم رسمي سالانه با سياست همگام با مديريت شهرداري جلوي اين گراني را بگيرد و خوشبختانه طي دو سال يعني تا سال 84 قيمت مسكن ثابت ماند. به هر حال شوراي شهر مي تواند با اتخاذ سياست هاي كلان تاثيرات خيلي چشمگيري در شهر بگذارد.
* فكر مي كنيد كه شوراها چقدر توانستند نگاه مردم را نسبت به مديريت شهري در سطح كشور تغيير دهند؟
- در دور اول شوراها متاسفانه نگاه مردم نسبت به تشكيل شوراها خيلي مثبت نبود يعني در آن دوره يك تجربه تلخي اتفاق افتاد. به هر حال در رابطه با شوراها يك دسته از مردم كاملا به ساختار شوراها اشراف و اطلاع دارند كه شهرداري و شوراي شهر و ساختار اداري كشور و دولت چيست؟ ولي دسته ديگر اصلا شورا و شهرداري و دولت و وظايف اين دو را از يكديگر تفكيك نمي كنند. آن دسته از مردم كه متوجه ساختار تشكيلات شوراها و شهرداري و دولت هستند و اينها را از يكديگر تفكيك مي كنند قطعا الان به اين نتيجه رسيده اند كه وجود و حضور شوراها منافعي براي مردم داشته و شوراها به عنوان يك نهاد نظارتي مشكلات مردم را پيگيري مي كنند. اينها نگاه هاي مثبتي نسبت به عملكرد شوراها و مديران شهرداري داشته و دارند. از سوي ديگر مديران شهرداري نيز از آنجا كه مي دانند نظارتي بالاي سرشان است بالاخره عملكردشان با گذشته فرق مي كند. بالاخره هر انساني وقتي بداند يك ناظري بالاي سرش هست بيشتر مواظب عملكرد ش مي باشد.
به هر حال تشكيل شوراها در مجموع روي مديريت شهر تاثير مثبت داشته است ولي تاثير بيشتر آن در دور دوم شوراها بوده است زيرا اين شوراها منسجم تر و با وحدت كلمه و هماهنگ تر و همسو تر با مديريت شهري عمل كردند و به همين دليل تاثيرات مثبت آنها در دور دوم و اعتماد سازي مردم نسبت به اين مديريت و نقش مثبت آن در حوزه هاي اجرايي به مراتب بيشتر از دوره قبل بود.
* مستندات شما در اين باره چيست ؟
- روزهاي اول كه به شورا آمديم آمار و ارقام بازرسي كل كشور را گرفتيم ، بيشترين شكايت را مردم در حوزه تهران از شهرداري داشتند . ولي در سال اخير ، نمي گويم كمترين شكايت ولي از اوج شكايت هاي مردمي  چهار پنج مرتبه پائين تر آمده است. به ويژه در سال 83 شهرداري مردم فكر مي كردند اگر در شهر تهران مي خواهند شهرداري را ببينند بايد بروند نماز جمعه و او را ببينند. مسئولين پاسخ گوي شهرداري را توي فضاهاي عبادي مي ديدند. يعني يك روح عبادي در شهرداري حاكم شد بر عكس قبل از آن و رسيد به جايي كه مردم براي برقراري ارتباط با شهردار بايد مي آمدند نماز جمعه و شهردار تهران در نماز جمعه كنار مسجد ميز ثابت داشت. اينها نشان مي دهد نگاهي كه در زمان اين مديريت جديد در شهرداري پيدا شد اعتماد زيادي را جلب كرد. تا آنجا كه آوازه آن به گوش مردم شهرهاي ديگر نيز رسيد و همان اعتمادي كه شهروندان مراجعه كننده به شهرداري تهران پيدا كرده بودند توسعه پيدا كرد و به كل كشور رسيد و اين نگاه و اعتماد مردم جوري شد كه شهردار تهران در انتخابات رياست جمهوري منتخب كل مردم ايران شد. در حالي كه شايد شش ماه يا يك سال قبل از آن مردم اصلا نمي دانستند كه شهردار تهران كيست و يا اسمش چيست. ولي مديريت شهر و همين شهرداري با عملكرد درست و خوبش متوانست اعتماد سازي كند به نحوي كه در كل كشور تسري يابد. اميدواريم در دوره هاي بعد نيز همين اتفاق بيفتد و شهرداران بعدي هم كه اين عرصه ها را در اختيار مي گيرند به نحوي عمل كنند كه اعتماد مردم جلب و كارهاي واقعي و حقيقي آنها يكي شود. واقعي يعني آنچه واقع شده و به وقوع پيوسته و انجام شده است. حقيقي يعني آنچه كه با حق بوده و به سمت عدالت است و اميدوارم در دوره هاي بعدي كارهايي كه واقع مي شود و به عرصه اجرا مي پيوندد همان باشد كه حقيقت و حق مي گويد. اگر چنين اتفاقي بيفتد مردم اعتماد مي كنند به فردي كه عملكردش با حقيقت يكي باشد. اميدواريم باز هم همين رويكرد را در دوره هاي بعدي داشته باشيم.
*به نظر شما جايگاه شوراهاي كنوني با شوراي ها ي مورد نظر قانون اساسي چقدر فاصله دارد؟
- قطعا اين شوراها به تبع قانون اساسي تشكيل شدند. يعني تشكيل شدند كه آن ماموريت را انجام دهند ولي هنوز آن ظرفيت مورد نظر قانون اساسي را پيدا نكرده اند.
*چه ظرفيت هايي ؟
- مديريت واحد شهري ، يعني يك مديريت پاسخگو . الان مردم مشكلي در شهر دارند معلوم نيست كجا بايد شكايت كنند آيا اگر بيايند شوراي شهر راجع به آن شكايت كنند آيا شوراي شهر مي تواند آن را بررسي كند؟ فكر مي كنم قانون مدني بايد بر اساس آنچه در قانون اساسي براي شوراها پيش بيني شده تدوين و يك مديريت واحد تشكيل شود كه پاسخگو باشد. براي نمونه در حال حاضر در باره مشكل ترافيك بيش از۱۰ سازمان در شهر تهران وجود دارد كه بخشي از مشكل ترافيك به عهده آنهاست ولي يك مديريت پاسخگو در اين باره وجود ندارد. از اين رو قانونگذار بايد قانون مدني را بر اساس قانون اساسي طوري تدوين كند كه اختيارات شوراها بيشتر شود و مردم بدانند براي حل مشكلاتشان بايد به كجا مراجعه كنند و پاسخ بخواهند. چنين مديريتي وقتي اختيارات، اعتبارات و نظارت كافي داشته باشد مي تواند با كار كارشناسي مشكل را حل كند. قانون اساسي گفته است كه حل مشكلات مردم به دست خود مردم ولي الان اين مسئله اتفاق نمي افتد. الان بند 44 قانون اساسي پيش بيني كرده است كه وظايف دولت بايد به بخش خصوصي و مردمي واگذار شود. در رابطه با شوراها نيز۲۳ وظيفه در قانون پيش بيني شده كه بايد به شوراها واگذار شود.
* آيا شوراها در حال حاضر اين آمادگي را دارند؟
- بله به نظر من شوراها اين ظرفيت را دارند ولي اعتبارات اينها نيز بايد پيش بيني و به شوراها تحويل شود. نه اينكه فقط مديريت آنها واگذار شود. بايد در ساختار اداري مربوطه ، نحوه واگذاري و اختصاص اعتبارات به طور دقيق پيش بيني و در قانون ديده شود. فقط اين نيست كه با يك كلمه بگويند اختيارات به شما واگذار شد. دليل اينكه شوراي شهر تهران قبلا 5 وظيفه پيشنهادي را نپذيرفت اين بود كه قوانين نقص داشت. از اين رو قانون گذار بايد با برطرف ساختن نقص قوانين شرايطي فراهم سازد تا از اين ظرفيت ها بتوان به نحو مطلوب استفاده كرد. بي شك ظرفيت شوراها بالاتر از اينها است.
* نظر شما در باره ضرورت واگذاري اختيارات زمين شهري به شهرداري ها چيست؟
- يكي از مشكلات اين است كه هم اكنون اجراي طرح هاي عمراني و هزينه تملك املاك واقع در اين گونه طرح ها به عهده شهرداري و مديريت شهري، ولي زمين ها در اختيار سازمان ديگري است. از اين رو بايد زمين هاي واقع در شهر در اختيار كسي باشد كه عمران و آباداني شهر ، اجراي طرح هاي شهري ، كشيدن اتوبان ها و ايجاد فضاهاي فرهنگي ، ورزشي ، مذهبي و فضاي سبز به عهده اوست. اين جور نمي شود كه زمين ها در اختيار ديگري و اجراي طرح ها به عهده مديريت شهر باشد. البته تحقق مديريت واحد بركل امور شهري لزوما اين نيست كه همه امور به شهردار سپرده شود و مديريت مي تواند فوق شهردار باشد. قانونگذار بايد ساختار آن را ببيند و همين شوراها مي توانند در اين زمينه مديريت داشته باشند و سياست گذار كل باشند.
*از نظر شما شاخص ترين دستاورد شوراها طي هشت سال فعاليت چه بوده است ؟
- در كل كشور اين بود كه مردم حس كردند انتخابات شوراي شهر شوخي نيست و چه بيايند و چه نيايند ، يك شوراي شهري انتخاب مي شود كه يك سري تصميماتي مي گيرد. مردم الان اين را حس كرده اند كه چنانچه نيايند و در انتخابات شوراها شركت نكنند عرصه را ديگران مي برند و بدون دخالت آنان تصميماتي گرفته مي شود. اين بزرگترين دستاورد است. فكر مي كنم كه در انتخابات دور سوم شاهد حضور پرشور و گسترده مردم در انتخابات شوراها هستيم و اين يكي از دستاوردهاي مهم شوراها بوده و هست. براي خود شوراها نيز اين موضوع به اثبات رسيد كه با وحدت كلمه و كار كارشناسي و تلاش براي حفظ منافع مردم قطعا موفق مي شوند و اين موفقيت ها در گروه اهميت نگاه ها بوده است و يكي از دستاوردهاي مهم شوراها به ويژه در دوره دوم به شمار مي رود. دستاورد مهم ديگر در اين زمينه پي بردن شوراها به ظرفيت هاي خود بود و علاوه بر اين قانونگذار و مسئولين نظام نيز به اين ظرفيت ها به ويژه با عملكرد خوب شوراها در دور دوم پي بردند. البته از حق نبايد بگذريم كه شوراها در دوره اول نيز خوب عمل كردند.
*مهمترين دستاورد شوراي شهر تهران در اين مدت چه بوده است؟
- با وجود اينكه ما رضايت صد درصدي از عملكرد خود نداريم ولي خوشبختانه در اين مدت نگاه مثبت رهبر را نسبت به خودمان داشته ايم و در ملاقات هايي كه با ايشان داشتيم ايشان بارها رضايت مندي خود را ابراز داشته اند و اين يك دستاورد مهم است. ما توانستيم الگو شويم براي شوراهاي ديگر و آنها به ويژه در بخش هاي عمراني و فرهنگي و اجتماعي از طرح هاي شوراي شهر تهران الگو گرفتند و توانستند راه را براي خود باز كنند.
مهمتر اينكه ما توانستيم اعتماد مردم را جلب كنيم به نحوي كه آن اعتماد سازي تسري پيدا كرد به كل ايران و مردم آن را در انتخابات رياست جمهوري نهم نشان دادند.

مديريت واحد شهري و شورا
006804.jpg
عباس ثابتي راد-امروزه شهرها تنها ديگر به مثابه مراكز اقتصادي - سياسي و اجتماعي محسوب نمي شوند. شهرها را ديگر نمي توان محل تمركز افرادي محسوب كرد كه به قصد تجارت يا فعاليت هاي سياسي - اجتماعي گردهم آمده اند، بلكه امروزه شهرها به مفهوم باستاني خود بيشتر نزديك شده اند. در جهان جديد شهرها دولت هاي كوچك و خردي هستند كه بطور مستقل اداره مي شوند و قوانين و مقررات خاص خود را دارند.
اگر چه آنان تحت سيطره حكومت هاي مركزي و تحت حمايت آنانند، اما مديريت هاي محلي در اين شهرها، چنان قدرتمند و پرنفوذ است كه تصور دولت شهرهاي باستاني جان مي گيرد.
شايد بتوان اين رويكرد را مفهومي از مديريت واحد شهري دانست كه در بسياري از كشورهاي جهان تجربه و به كار گرفته مي شود. اگر چه سال هاست كه نبود مديريت واحد در شهرهاي بزرگ كشور از جمله تهران موجب بروز مشكلات متعدد مي شود، اما با محوري شدن بحث ها پيرامون اين موضوع و آمادگي شهرداري ها براي پذيرش مسئوليت هاي 22گانه، گام هاي موثري در تحقق اين امر برداشته شده است.
شورا به عنوان اركان انكارناپذير مديريت شهري، بي ترديد بازوان پرتواني براي اداره شهرهاي بزرگ هستند. مسلماً شوراهاي شهر كه منتخبان اجتماعي مردمند، مي توانند گام هاي موثري در تحقق مديريت واحد شهري داشته باشند، چرا كه ظرفيت شوراها، تنها محدود به وضع قوانين و تصويب آنان در حوزه شهر نيست، بلكه شوراها توان و قدرت فعاليت بيشتري دارند و در اداره شهر، بي ترديد مي توانند موثرتر باشند.
ممكن است در نگاه اول شوراها را آنگونه كه قانون مشخص كرده، تا به امروز چندان پويا ندانست، اما آنچه از پيش بيني هاي قوانين موضوعه برمي آيد، اين است كه بي ترديد، شوراها، تا به امروز تنها در بخشي از مسئوليت ها و وظايف خود به فعاليت پرداخته اند و بخش قابل توجهي از توانايي هاي بالقوه آنان هنوز به كار گرفته نشده است.
در صورتي كه دولت بر مديريت هاي محلي و تمركززدايي تاكيد داشته باشد و در اين راستا بسياري از مسئوليت هايي را كه در شهرها در اختيار شهرداري ها نيست به آنان واگذار كند، شوراها فرصت بروز بسياري از توانايي ها را باز مي يابند و در عرصه مديريت كلان شهري، قابليت هاي تازه اي را بروز مي دهند.
در دوره گذشته شوراها، كمتر اتفاق افتاده بود كه آنان به نحو جدي در مديريت شهر تاثير داشته باشند و بيشتر ناظر بر فعاليت شهرداري قلمداد مي شدند، اما با تحقق مديريت واحد شهري شايد شوراها امكان فعاليت هاي گسترده  اجتماعي را بازيابند و بتوانند به عنوان بازوان پرتوان جامعه گامي جدي در پويايي شهر بردارند. براي آ نكه اين مهم به دست آيد،   نيا زمند ا قدام جدي شورا ها در عرصه اجتماعي هستيم. ترديدي نيست كه در طول سال هاي گذشته، شوراها توانايي ساماندهي به مشكلات اجتماعي را يافته اند و بيش از پيش در كسب تجارب گوناگون موفق بوده اند. بر همين اساس، انتظار مي رود ظرفيت هاي شوراها هرچه بيشتر امكان بروز در مديريت شهري را بيابد.

شهرآرا
اقتصاد
انديشه
ايران
سخنگاه
سياست
كتاب
ورزش
|  اقتصاد  |  انديشه  |  ايران  |  سخنگاه  |  سياست  |  كتاب  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |