گفت وگويي كوتاه با محمد رضا عبدالملكيان- دبير جايزه كتاب سال دفتر شعر جوان
اعتقادي به جايزه هاي شعر نداريم
|
|
زهير توكلي
* هر سال شما براي هنرجويان دوره سالانه اي دفتر شعر جوان يك كنگره پاياني مي گذاشتيد، چرا امسال اين كنگره برگزار نشد؟
- ما به اين جمع بندي رسيديم كه دوره هايمان از نظر زماني كوتاه است. يعني عملاً از اواخر پاييز تا اواسط تابستان: حدود نه ماه. بنابراين تصميم گرفتيم كه دوره ها را به حدود پانزده ماه افزايش دهيم لذا امسال برخلاف سال هاي ديگر، بهار فراخوان داديم و اوايل تابستان دوره را شروع كرديم و اين دوره تا اواخر تابستان سال ديگر طول خواهدكشيد. كنگره پاياني هم آخر شهريور ماه برگزار خواهد شد.
* بد نيست قدري بيشتر براي خوانندگانمان درباره اين دوره ها توضيح دهيد.
- اين دوره ها را من، قيصر امين پور، ساعد باقري، فاطمه راكعي و مرحوم سيدحسن حسيني پايه گذاري كرديم. از سال 68 در كتابخانه پارك شهر، شاعراني مثل حميدرضا شكارسري، چيستا يثربي، ابوالفضل پاشا، افشين علا و منصوره نيكوگفتار از بچه هاي دوره اول و دوم ما بودند. جمع بندي ما اين است كه موفق بوده ايم. حد متوسطي از سليقه هاي ادبي از طيف هاي كاملا كلاسيك تا طيف هايي كه اصلا شعر كلاسيك را شعر نمي دانند، در سليقه حاكم بر گردانندگان و هنرجويان اين دوره ها هست و مهم تر اين كه در اين دوره ها استعدادها همديگر را پيدا مي كنند و به يك ديالوگ مشترك در يك نسل مي رسند.در اين 18 سال حدود 70 مجموعه شعر چه به صورت گزيده آثار جمعي و هم به صورت دفترهاي شعر مستقل از شاعران جوان منتشر كرده ايم.
* چرا. پس از اين همه سال هنوز تبديل به يك نهاد صنفي فراگير نشده ايد. زمزمه تشكيل نهاد صنفي اين روزها از طرف برخي از شاعران به گوش مي رسد، پيش از اين هم نهادهاي ديگري مثل انجمن قلم يا كانون نويسندگان، چنين دورنماهايي را البته در سطحي فراتر از شعر (يعني همه نويسندگان) براي خود تعريف كرده اند؛ به نظر مي رسد كه گروه موسس خانه شاعران، شاعراني چون قيصر امين پور يا محمدرضا محمدي نيكو يا جنابعالي مجموعاً مقبوليت خوبي چه از نظر حرفه اي و چه از نظر فكري بين طيف هاي مختلف شاعران داريد. چرا اين اتفاق براي خانه شاعران نيفتاده است؟
- تشكيل يك نهاد صنفي دوندگي هاي اداري زيادي مي طلبد كه رفقاي شاعر ما در خانه شاعران غير از من كه سي سال كارمند وزارت كشاورزي بوده ام، حوصله اين طور كارهاي اداري را ندارند. غير از آن ما هميشه در معرض خطر انحلال بوده ايم. در كشور ما كم اعتنايي هايي نسبت به تشكل هاي هنري به طور عام وجود دارد. ما ده سال در كتابخانه پارك شهر بوديم، به اينجا رسيديم كه ديگر در آنجا نمي توانيم ادامه دهيم چون از ما گزارش كار مي خواستند يا انتظار برگزاري مجامع و برنامه هاي سفارشي را از ما داشتند. بعد هم كه از سال 79 به محل كنوني دفتر شعر جوان در خيابان دولت آمديم و خانه شاعران را هم تأسيس كرديم تا همين الان شايد يك چهارم انرژي ما صرف انتقال فوايد چنين تشكلي و ضرورت ادامه حيات آن به مسئولان بوده است. همين پارسال صحبت از تخليه اينجا بود. ما مي گفتيم اين كتيبه خانه شاعران كه بر سردر اين عمارت وجود دارد، نبايد محو شود و اينجا بايد خانه شاعران بماند؛ اگر مشكلتان ماييم حرفي ديگر است.والا هر گروه ديگري از شاعران به اينجا بيايند باز اينجا بايد خانه همه شاعران باشد. انصافاً هم تلاش ما همين بوده است و تا حدود زيادي موفق شديم و الان عملاً 90-80 درصد آدم هاي واقعي اهل شعر به اينجا رفت و آمد دارند يا لااقل آن دلبستگي ها و همگرايي ها وجود دارد.درباره تشكل صنفي و آن دوستمان كه اشاره كرديد، من به ايشان هم گفتم كه ما حمايت مي كنيم منوط به اينكه اولاً شعار همه ما اين باشد كه در فكر سبقت از هم باشيم، اما به همديگر پشت پا نزنيم. ثانياً واقعاً تشكل صنفي باشيد. اين را صراحتاً به ايشان گفتم كه هر وقت امضاي آن شاعراني كه در طيف مقابل هستند، جمع شد، ما هم امضا مي كنيم والا نمي شود كه ما خودمان دور هم جمع شويم و اسم خود را تشكل صنفي بگذاريم. اينكه زحمتي ندارد، ما همين طوري هم باهم هستيم. خلاصه كلام اينكه اينجا ما چند نفر هستيم كه دنبال دلمان هستيم، در درجه اول شاعريم و مي خواهيم با همه شاعران مراوده داشته باشيم. اگر ديگراني هم باشند كه دنبال دلشان باشند، ما استقبال و حمايت مي كنيم.
* مرسوم شده است كه جشنواره ها و كنگره هاي شعر براي پشتيباني از شاعران جوان برگزار مي شود. شما در دفتر شعر جوان براي اولين بار كه چنين پرچمي را بالا برديد، از شكل جشنواره و كنگره فاصله گرفتيد و جايزه كتاب سال برگزار كرديد. مقايسه اين دو روش از زبان شما بايد شنيدني باشد.
- ما هيچ وقت اعتقاد به جايزه دادن به شعر نداشته ايم و نداريم. وقتي مي گويي شعر درباره ... و موضوع براي شعر تعيين مي كني، سفارش شعر داده اي و اين از همان اول سد راه آن آزادي ذهني كه بستر خلاقيت شاعر است، خواهد شد. در كنگره هاي سالانه اي هم كه ما در پايان هر دوره آموزشي براي هنرجويانمان گذاشته ايم، اگر هديه كوچكي هم فراهم شده است، آن را به همه داده ايم آن هم به يك اندازه و نخواسته ايم كه آن دلهره ها، رقابت ها، حسادت ها و سرانجام دشمني بين شاعران جوان بر سر جايزه شعر به وجود بيايد، اما جايزه كتاب موضوعش فرق مي كند، شاعري كه كتابش را چاپ مي كند معمولاً مجموعه شعرهايي را كه در يك دوره زماني چند ساله در حالت ها و موقعيت هاي مختلف سروده است، در كتاب مي آورد و علي القاعده ننشسته است براي موضوع خاصي شعر بگويد. ممكن است در داوري نگرش موضوعي نسبت به كتاب شعري شود كه البته ما از آن پرهيز داشتيم. مهم تر از اين ايجاد فضا و جريان سازي است كه در يك جايزه جدي مثل جايزه هاي كتاب تعقيب مي شود چون هر اتفاقي بخواهد بعدها بيفتد، جرقه آن در همين مقطع سني زده مي شود و شاعران بزرگ اكثراً شاكله خلاقيت شان هماني است كه در سن جواني شكل گرفته است.
* آقاي باقري در سخنراني كه در مراسم اختتاميه داشتند، به عنوان يكي از اعضاي گروه داوري نهايي، اشاره به برخي از آسيب ها و آفت هاي شعر جوان كردند؛ از جمله سايه پورنوگرافي هاي مد روز بر برخي از اشعار يا دست اندازي هاي غيرمتفكرانه و باز هم مد روز به مقدسات. اين دو مسئله علي القاعده بايد براي همه ما جدي باشد. صحبت از شك نيست زيرا شعر جاي شك است و به همين علت همجوار با فلسفه قرار مي گيرد. همچنين سخن از آن جهش هاي خلاقانه خاصي كه در نقطه اتصال حس زيبايي شناسي و عشق مجازي پديدار مي شود و در ادبيات كلاسيك مان هم نمونه هاي زيادي از آن داريم نيست؛ بلكه صحبت از هنجار شكني هايي است كه معمولاً زيبايي و بداعتي در آن نمي بينيم و ژرف ساخت آن خارج از دنياي شعر است يعني اعتراض سياسي- اجتماعي، حالا كه صحبت از جريان سازي است، شما چه برنامه اي براي جهت دهي به اين ماجراها داريد، لابد مطلعيد كه در برخي از همين كتاب هاي برگزيده اين جايزه نيز شعر هايي كه به شدت از چنان آسيب هايي مخدوش هستند، وجود دارد.
- اشاره شما بسيار خوب بود. حقيقت آن است كه حرف هاي ساعد در اين زمينه دغدغه دفتر شعر جوان نيز هست. خود من در اين فكر بودم كه گزينشي از بين 16 كتاب راه يافته به مرحله نهايي يا 6 كتاب برگزيده انجام دهم و دفتر آن را منتشر كند، شايد هم جلساتي براي نقد تك تك اين دفترها بگذاريم ولي نكته اش اين است كه ما قدم اول را براي همدلي و همگرايي برمي داريم و قدم بعدي را براي نقد و آسيب شناسي، وقتي شاعر جوان ببيند كه ما به عنوان يك شاعر براي خلاقيت او احترام قائل شده ايم و به عنوان يك تشكلي كه خواه ناخواه نزديكي هايي با تفكر حاكميت داريم، او را به رسميت مي شناسيم و به خاطر شعرش به او جايزه مي دهيم، علي القاعده قلبش براي ديالوگ ما (و نه فقط گوش و زبانش) پذيرش پيدا مي كند.
|