دوشنبه ۲۷ آذر ۱۳۸۵
گزارشي از همايش هاي بخش تجسمي گردهمايي مكتب اصفهان
درخشش هنر و عرفان
007986.jpg
گروه ادب و هنر- نخستين نشست تخصصي همايش هنرهاي صناعي گردهمايي مكتب اصفهان با سخنراني كارشناسان و پژوهشگران با محوريت فرش و قالي برگزار شد.
سيروس پرهام، محقق و پژوهشگر هنرهاي صناعي در بخش اول اين نشست، دوران صفوي را عصر زرين فرش بافي اصفهان ناميد و گفت: در طول تاريخ چند هزار ساله فرش بافي ايران، سه دوره شكوفايي يا به تعبير ديگر عصر زرين وجود داشته كه دو دوره آن متعلق به روزگار صفوي است .او در مورد دوره هاي زرين فرش بافي افزود: دوره اول به زمان ساسانيان بازمي گردد كه البته مستند به متون تاريخي است. دوره بعدي از زمان شاه اسماعيل آغاز و پس از حدود نيم قرن، در اواخر پادشاهي شاه طهماسب اول دچار ركود مي شود. دوره آخر، از اوايل سال 1000 هجري با تلاش شاه عباس صفوي و با مركزيت اصفهان شكوفا مي شود و پس از حدود يك قرن رفته رفته از رونق مي افتد .او در ادامه آثار به جاي مانده از اين دوره را 400 قالي و گليم برشمرد و به ويژگي فرش هاي دوران صفوي اشاره كرد: ويژگي بارز فرش هاي عصر شاه عباس چندين نمونه متعالي و چه بسا بي مانند است كه به فرمان شاه در كارگاه هاي سلطنتي بافته شده و علاوه بر آنكه كتيبه برخي نام يا سجع او را بر خود دارد،  تاريخ اهداي آنها به دربارهاي خارجي نيز درج شده است .
فضل الله حشمتي  رضوي، محقق فرش و هنرهاي صناعي هم كه با موضوع خاستگاه مكتب اصفهان در هنر فرش سخن گفت، ايجاد كارگاه هاي بزرگ بافندگي را در تحول فرش هاي دوره صفوي مؤثر ارزيابي كرد: رويكرد مكتب اصفهان در قالي بافي ايران با ايجاد كارگاه هاي بافندگي بزرگ و متمركز مواجه بود كه به موجب آن، دگرگوني هاي كمي و كيفي به همراه داشت. اين دگرگوني علاوه بر اينكه در شكل، اندازه و ظاهر فرش ها تأثير گذاشت، تغييراتي در مواد و مصالح فرش هم ايجاد كرد .
طبقه بندي فرش ها
اين محقق همچنين در مورد طبقه بندي فرش هاي دوره صفويه گفت: شناخت فرش هاي نفيس تأثير پذيرفته از مكتب اصفهان به ويژه آنها كه در اصفهان بافته شده است، مستلزم نوعي گروه و طبقه بندي است. انتخاب ترتيب تاريخي در داخل يك منطقه جغرافيايي، بهترين نوع روش طبقه بندي است، ولي چون فرش هايي كه داراي كتيبه تاريخي هستند، بسيار اندك اند و از طرفي چون محل بافت برخي از بافته ها، در ابهام است روش طبقه بندي به صورت ديگري انجام شده است .
حسين ياوري، استاد دانشگاه نيز در بخشي از اين نشست با اشاره به اين مطلب كه زيباترين قالي هاي ايران در زمان شاه طهماسب و در دوره شاه عباس، بافته شده است به ذكر دلايل شكوفايي قالي و فرش در دوران صفويه پرداخت: يكي از عواملي كه در فرش هاي اين دوه تأثير گذاشته، استفاده از مواد اوليه و پشم مناسب بوده است. پشم گوسفندان حوالي استان كرمانشاه براي بافت قالي، انتخاب مي شد و بر همين اساس، پرورش گوسفندان در مناطق مذكور براي توليد پشم مورد نياز در توليد انواع قالي، تداوم يافت .
او عامل ديگر را ايجاد كارگاه هاي تخصصي در زمينه رنگرزي خامه و ابريشم با مواد طبيعي دانست كه به دليل سفارش هاي انبوه در داخل و خارج از كشور به مرور بزرگ و متمركز شدند.ياوري اما طرح هاي مناسب را از ديگر دلايل رونق و رواج قالي هاي دوره صفوي برشمرد: رونق و رواج طراحي قالي و توليد قالي براساس نقشه و بر مبناي طرحي از پيش انديشيده شده و مشخص مانند ترنج دار، گلداني، درخت و بته، گلداني هراتي، سجاده اي و لهستاني با نگاره، رنگ زيبايي و ويژگي خاصي به قالي هاي اين دوره داده است .
فرشيد پوريا، كارشناس فرش نيز در پايان اين نشست با اشاره به گل شاه عباسي در طرح هاي دوران عباسي، اين طرح را برگرفته از دوره هاي قبل از صفوي قلمداد كرد: گل شاه عباسي كه با توجه به نامش، استنباط مي شود در دوران صفويه و شاه عباس به وجود آمده است، ريشه در گذشته دارد. اين گل در دوره هاي قبل از صفويه مانند تيموريان در فرش ها و طرح ها استفاده مي شده است و در دوران مغول نيز گل شاه عباسي با همان اجزا يعني آيينه گل، ته غنچه و گلبرگ ها كاربرد داشته است .او در بخش ديگري از سخنانش به گل هاي  حجاري شده در تخت جمشيد و شباهت آنها با گل
شاه عباسي اشاره كرد: گلي كه در دوره هخامنشي در دست داريوش ترسيم شده، به اعتقاد برخي گل شاه عباسي است، اما اين گل نيلوفر آبي است و اگر آن را از نزديك ببينيم، متوجه مي شويم كه اجزاي آن شباهتي به گل شاه عباسي ندارد. البته در بررسي گل هاي تخت جمشيد به گل هاي ديگري مي رسيم كه از نظر اجزا مانند شاه عباسي است .او در توضيح اين مطلب گفت: گلبرگ ها ، ته غنچه ها و بخش مياني اين گل ها مانند گل شاه عباسي در مسجد كبود است. همچنين گل ديگري نيز با ساقه بلند وجود دارد كه شبيه گل عباسي است و هرچه اين گل در طبقات بالاتر حجاري ها پيش مي رود، ساقه آن كوتاه مي شود .او سپس در توضيح گل هاي متفاوت و هماهنگي آنها با يكديگر گفت: اين دو گل كه شبيه گل عباسي هستند، به صورت همزمان با گل نيلوفر آبي توسط داريوش ساخته شده و به همين دليل نمي توانيم بگوييم، آنها نوع پيشرفته گل نيلوفر آبي بوده است .در مكتب اصفهان فرش هاي زربفت اصفهان و كاشان نمود بسيار دارند و بزرگ ترين فرش بافته شده دوره شاه عباسي كه به نجف اشرف برده شده هميشه در پژوهش هاي داخل و خارج از كشور مورد توجه قرار مي گيرند. فرش هاي ايران از زمان هخامنشيان داراي طرح بوده و هميشه سفارش دهندگان فرش بيشتر خواهان فرش ايران بودند .بهمن فيزابي، سخنران بعدي اين همايش بود. او به وجود نقاشخانه ها در كنار كارگاه هاي فرش بافي اشاره كرد. زمان شاه عباس سه عنوان يك مكتب مستقل شناخته شده تمام ساز وكارهاي طراحي شده در اين نقاشخانه ها به چشم مي خورد.وي افزود: اتفاق مهم اين دوران تعامل پويا بين عوامل دست اندركار طراحي هنرهاي صناعي با فرش بود؛ كتب شيخ لطف الله، الهام بخش طراحان قالي بود. نقوش مربوط به كاشي ها، مسجد امام و مسجد شاه در نقوش فرش ها ديده مي شدند و در اين دوران تركيب بندي نقوش فرش ها شكل منظمي پيدا كرده بودند.
شاگردان رضا عباسي هر چند كه كار استاد خود را اقتباس مي كردند، تحول عظيمي در نقوش پديد آورده و با اينكه دولت مركزي روزهاي زوال خود را طي مي كرد مكتب اصفهان اثرش را با گل عباسي نقوش فرش ها نشان داد. نقوش به يادگار گذاشته شده از زمان هاي قديم الهام بخش هنرمنداني بود كه هنر فرش را به اوج رسانده و ابنيه  تاريخي  مزين به كاشي هاي زيبا الهام دهنده دوره طراحان فرش بود .
سخنران بعدي مهرانگيز مظاهري، استاد دانشگاه، فرش هاي بافته شده در كرمان را زيباترين فرش ها در دوران شاه عباس مي داند و مي گويد: در آن زمان بيشتر فرش هاي ايران به هندوستان صادر شد و نقش جيحون نشان از فرش ايراني بافته شده در كرمان بود .نقش ساقي برجسته ترين نقش در فرش هاي كرمان بود كه ساختار فرش كرمان را تشكيل مي دهد. استفاده از منبت و صنايع دستي در طرح هاي فرش كرمان نمود دارد و فرش هاي كرمان نسبت به فرش هاي ديگر شهرها،  طول بيشتري داشته است.
خوشنويسي زبان همدلي
استاد صحافي  مقدم در نخستين نشست همايش خوشنويسي مكتب اصفهان درباره نقش هنر خوشنويسي در تقابل فرهنگ ها و بار زيبايي شناسي گفت: آگاهي و تقوا شرط نخستين هر حركت در عرصه هنر است و خوشنويسي، زبان همدلي براي پيوند همه انسان هاي روي زمين است. رسالت هنر خوشنويسي پروردن زيبايي ها و زدودن زشتي هاست .
در اين نشست همچنين استاد غلامحسين اميرخاني -دبير علمي همايش خوشنويسي مكتب اصفهان- در ابتدا به ارائه گزارشي درباره اين گردهمايي پرداخت و گفت: گردهمايي بين المللي مكتب اصفهان كه از حدود 2سال پيش طراحي شده بود، براي ايجاد فرصت بازنگري و بازانديشي برگزار شد. متاسفانه هنر خوشنويسي تاكنون چندان بازشناخته نشده و هدف از برپايي اين همايش، شناساندن اين هنر به عرصه جهانيان است .او در ادامه گفت: محور اصلي اين هم انديشي در عرصه خوشنويسي، شخصيت ميرعماد معرفي شده است و ميراث اصيل اين هنر، به نوعي با مكتب اصفهان ارتباط پيدا مي كند .
در ادامه استاد يدالله كابلي ضمن ارائه مقاله اي با عنوان سير تحول هنر شكسته نويسي در مكتب درويش عبدالمجيد طالقاني گفت: هنر خوشنويسي كه نقش ارزشمندي در توسعه و تحكيم مواريث فرهنگي اين مرز و بوم داشته است، در ميان هنرهاي تجسمي از آن به عنوان هنر قدسي ياد مي شود. خط شكسته آخرين دستاورد هنرمندان خوش ذوق ايراني است كه در نيمه دوم قرن يازدهم به وجود آمد ولي تكامل آن توسط نابغه بي بديلي به نام درويش عبدالمجيد طالقاني در نيمه دوم قرن دوازدهم صورت پذيرفت .
در نشست دوم اين همايش مهناز شايسته فر به ارائه سخنراني  خود درباره مضامين شيعي در كتيبه هاي معماري اصفهان پرداخت و ضمن توضيح روي نمونه تصاويري از مساجد جامع اصفهان گفت: اصفهان به عنوان يكي از شهرهاي ايران در دوره صفويه به دليل موقعيت ويژه اش رونق خاصي در معماري يافت. از ويژگي هاي بنيادين معماري دوران صفويه توجه و تاكيد بر عنصر تزيين است كه كتيبه ها مهمترين شاخصه تزيين در معماري صفوي است .در ادامه، امير عاملي -شاعر خوشنويس- به توضيح كوتاهي درباره زيبايي شناسي و سبك شناسي خوشنويسي در مكتب اصفهان پرداخت و گفت: زيبايي شناسي در سبك كه در دوره صفويه طرز ناميده مي شود براساس استعدادهاي مناسب زمان پديد آمد. ميرعماد كسي بود كه توسط بسياري از بزرگان قبل از خودش تثبيت شد و مورد توجه استعدادها قرار گرفت. ميرعماد به مدت 400سال شيوه و اسلوبي را پي ريزي كرد كه بسياري از خوشنويسان پس از خودش را تحت تاثير قرار داد .
دگرديسي هنر در اصفهان
سخنران افتتاحيه نخستين روز اين نشست، دكتر نوشين دخت نفيسي بود كه در اين جلسه ضمن اعلام اين مطلب، از اصفهان به عنوان يك شهر تاريخي نام برد و اظهار داشت: اصفهان در ابتدا با نام جي شناخته مي شد. با حضور شاه عباس در آغاز هزاره دوم صفوي در اصفهان، اين پايتخت جهان شمول باعث دگرديسي هنر شد .
محمدحسن حليمي از ديگر سخنرانان اين جلسه بود كه درباره بيان نوين در طراحي چهل ستون به سخنراني پرداخت. وي درباره اولين چيزي كه توجهش را هنگام عكاسي از چهل ستون جلب كرده است، گفت: حين نورپردازي براي عكس گرفتن از چهل ستون، متوجه شدم كساني كه بدون نورپردازي چهل ستون را مي بينند، كمتر توان تشخيص دقيق رنگ ها را دارند .
خانم گروبر از آمريكا از ديگر سخنرانان اين مراسم بود. وي درباره تصاوير معراج پيامبر از شاه اسماعيل صفوي تا شاه طهماسب، به ارائه مقاله به زبان انگليسي پرداخت.در بخش دوم اولين روز گردهمايي مكتب اصفهان كه رياست آن را عبادالله بهاري بر عهده داشت، فرانسيس ريچارد از فرانسه و ايوان سزانتو از مجارستان با موضوع ديوارنگاري چهل ستون به سخنراني پرداختند.پريسا شادقزويني ديگر سخنران بخش دوم هم موضوع سخنان خود را به تغيير شيوه نگارگري در دوره شاه عباس، انحطاط يا نوآوري اختصاص داد.وي مهاجرت ارامنه به اصفهان را يكي از دلايل تاثير شگرف بر نگارگري اصفهان دانست. اين كارشناس تغيير رفتارها در زمان شاه عباس را به عنوان عوامل موثر بر رويكرد مردم به مضامين واقع گرا ارزيابي كرد.

نگاه
به بهانه برپايي نمايشگاه عكس علي ناجيان
تنديس انتظار
007989.jpg
نمايشگاهي از آثار عكس علي ناجيان با عنوان تهران، نيمه هاي شب در نگارخانه ماه مهر برگزار شد.اين هنرمند متولد 1355 در رشته عكاسي از دانشكده هنرهاي زيبا دانشگاه تهران فارغ التحصيل شده است.او تجربه برگزاري يك نمايشگاه گروهي و يك نمايشگاه انفرادي را دارد.در اين نمايشگاه ناجيان 18 تصوير رنگي در اندازه 88*۴۰ سانتي متر را به نمايش گذاشته است.
***
چندصباحي است كه ياد گرفته ايم كه به نيت مؤلف كاري نداشته باشيم. كاري به درست يا نادرست بودن اين نظريه ندارم؛ كه گاه به گمانم نادرست مي آيد: (البته اين سخن را در پستوي خانه نهان بايد كرد، تا مبادا از جانب جماعت روشنفكر، سنگ هاي لعن و نفرين بر فرق مان فرود آيد!)
نيت مؤلف اين تصاوير دهشت و فروپاشي، بر من ناشناخته است و شايد بر خود مؤلف هم. اما، هرچه هست سياهي است و جنون و بيگانگي. به ويژه بر واژه جنون مي بايد درنگيد. اين من نيمه عريان، در كوچه خيابان هاي سكوت شبانه، كنار تنه هاي سترون درختان بي هويت اين شهر گم، چه مي كند؟ نه... نبايد احساساتي شد و رومانتيك وار نوشت!  نقطه... سرسطر.
بايد فاصله گرفت، منطقي بود و استدلال كرد.
تنهايي، تنهايي و استيصال. اين مهمان ناخوانده در شهر بزرگ، اين جنين شلوار پوش، از رحم كدام مادر به شهري چنين پلشت پرتاب گشته است؟!
تنهايي سوژه را حضور تحميلي تماشاييان، دوچندان كرده است. در اين كلان شهر دهشتناك، در اين ساعت آرامش حتي، نمي  توان فارغ بود و با خود بود و مدام بايد نگاههاي پرسشگر و گستاخ آدم هاي پيرامون را تاب آورد. جايي، چراغي اگر روشن باشد؛ كورسوي فضول مراقبت است!
شهر بي آسمان، شهر بي انسان، تصوير و تصوري دردناك است و شهر عكس هاي علي بي آسمان است و كوچه هايش طنين گام هاي آدمي را بازنمي تابند. اما در عكس ها در انتهاي خيابان هاي متروك- ناخواسته شايد- چراغي در كادر ديده مي شود. كورسوي پنجره اي، نوري كه تكه اي از چشم انداز را روشن كرده است و انتظار عبور معجزه كه سوژه را به تنديس انتظار بدل كرده است؛ نشسته بر لبه جدول كنار خيابان. به يقين، جايي چراغي روشن است...
ادريس شيخي

هنر
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
شهرآرا
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |