دوشنبه ۲ بهمن ۱۳۸۵
به بهانه برپايي نمايشگاه هنر جوان در موزه هنرهاي معاصر تهران
نويد تغيير در نگرش هنري
009309.jpg
پريس تنظيفي
موزه هنرهاي معاصر تهران اين روزها درگير قيل و قالي است كه بوي متفاوتي دارد. اين موزه در طول سال هاي اخير همواره محلي براي ترك تازي هنرمندان نام آور اين بوم بوده است .
واژه هنرمندان نام آور ، خود معناي خود را تفسير مي كند. نام آوران، هنرمنداني اند كه گرد ساليان شهرت را برايشان به ارمغان آورده است. اين هنرمندان در نتيجه صبوري و پايداري خود به مزدي دست يافته اند كه طعم شيريني دارد. آنان اكنون مالكان عرصه هاي مهم هنري اند و آثارشان موزه هاي كشور را جولانگاه خود دارد.
موزه هنرهاي معاصر نيز يكي از اين جولانكده هاست و نمايشگاه هايي كه تا كنون در آن برپا شده است همگي نشان از همين هنرمندان داشته است.
اين موزه كه عنوان معاصر را نيز يدك كش خود دارد ، در خلال سال هاي گذشته با عرضه آثار نام آوران عرصه هنرهاي تجسمي كه گرد كهولت بر رخسارشان درخشان است ، نمايشگاه هايي برگزار كرده است كه از پيش نتيجه آن آشكار بوده است. هنرمندان سالخورده در عرصه هنرهاي معاصر نقش چنداني ندارند ، آثار آنان رنگ گذشته بر خود دارد و كاهل تر از آن هستند كه به تغيير رنگ خود بپردازند. نوآوري عرصه تاخت و تاز جوانان است و اين جبر طبيعت است و حتي با دود از كنده بر آمده نيز نمي توان در برابر آن ايستاد زيرا كه اين عرصه آتش گداخته لازم دارد. هنر جوان اگرچه ممكن است خام دست و سردرگم نمايان شود اما در عوض شاداب و آينده نگر است.
هنرمند جوان چشم در آينده دارد و آثارش نويد تغيير و دگرديسي نگرش هنري را با خود ارمغان مي آورد.
در برابر او هنرمند كاهل و پير ، رو در گذشته دارد و با آثارش در برابر آينده قد علم كرده، تلاش مي كند در گذشته ادامه حيات دهد.
موزه هنرهاي معاصر كه به حرمت نام خود ، محلي براي عرضه دستاوردهاي معاصر هنري كشور است، اين بار در اقدامي متفاوت نمايشگاهي از آثار هنرمندان جوان كشور با عنوان
نمايشگاه هنر جوان ، سومين جشنواره هنرهاي تجسمي جوانان برگزار كرده است و به اين ترتيب مجموعه اي از آثار هنري جوانان كشور در عرصه هاي نقاشي ، كاريكاتور، تصويرسازي و پوستر را در برابر ديد علاقه مندان قرار داده است.
كاريكاتور، تصويرسازي و پوستر بنا به ويژگي هاي ذاتي خود همواره محلي براي عرض اندام توانايي هاي هنرمندان جوان بوده اند و آثار هنرمندان جوان در اين عرصه ها محل مداقه هنردوستان بوده است. اما در اين ميان هنر نقاشي از وضعي دگرگون برخوردار است؛ زيرا كه اين هنر از موقعيتي پايه اي و خطير برخوردار است و نقشي را ايفا مي كند كه در علوم فني ، رياضيات نسبت به رشته هاي مختلف مهندسي برعهده دارد.
نقاشي، حكم هنر مادر هنرهايي مانند كاريكاتور ، تصوير سازي و گرافيك را دارد و اين هنرها از دستاوردهاي هنري هنرمندان نقاش ارتزاق مي كنند.
به اين ترتيب عرصه هنر نقاشي زير نظر چشمان تيزبين و دقيق مورد موشكافي قرار مي گيرد و همواره در اين ميان تغييرات به دقت و وسواس زياد مورد بررسي قرار مي گيرد.
مديران، تاريخ نويسان و هنرمندان پا به سن گذاشته و شهير شده، در عرصه هنرهاي تجسمي اغلب اجازه نمي دهند كه چشم ها به سوي هنر جوان برگردد و هنر جوان را سست و بي عنصر قلمداد مي كنند! صحت و سقم اين ادعا تنها در صورتي كه نمايش جامعي از هنر جوان برپا شود مي تواند مورد بررسي قرار گيرد و برپايي نمايشگاه هنر جوان اين نعمت را به هنر كشور ارزاني داشته است . مديريت مركز هنرهاي تجسمي با تصميم گيري براي برپايي اين نمايشگاه خطري بزرگ را به جان خريده است ، زيرا در صورتي كه مجموعه به نمايش درآمده از كيفيت مطلوبي برخوردار نمي بود ، متهم به اسراف بودجه براي برپايي نمايشگاه هاي بي كيفيت مي شد اما آنچه در اين نمايشگاه عرضه شده است، حكايت گر توانمندي و كيفيت بالاي هنري است . هنرمندان جواني كه در اين نمايشگاه آثارشان ارايه شده است، توانسته اند به خوبي نشان دهند كه از عهده وظيفه اي كه بر دوششان بوده برآمده اند و آثاري با كيفيت بالاي هنري خلق مي كنند.اين هنرمندان راه خود را از هنرمندان نسل پيشين و استادنشان جدا كرده اند و مروج رويكرد متفاوتي در عرصه هنرهاي تجسمي كشورند.
هنرمندان نسل پيشين هنرهاي تجسمي كشور كه آثارشان در نمايشگاه هاي پيشين موزه هنرهاي معاصر تهران به نمايش گذاشته مي شد، رويكردي افراطي به هنر آبستره داشتند. هنر آبستره گونه اي از هنر نقاشي است كه تلاش مي كند نقاشي را از قيد بازنمايي طبيعت خلاص كند و آن را به نمايش عناصر پايه تصوير مانند بافت ، رنگ و خط محدود كند.
اين گرايش از ابتداي دهه 50 شمسي تا دهه جاري گرايش مسلط هنر رسمي كشور بوده است. در مقابل هنرمندان جوان كشور به هنر فيگوراتيو روي آورده اند و تلاش مي كنند تا حرف خود را با اين هنر بيان كنند. هنر فيگوراتيو گونه اي از هنر نقاشي است كه از بازنمايي طبيعت پرهيز نمي كند و هنرمند اثر خود را با استفاده از شكل هاي شناخته شده و تركيبات ناشناس آن خلق مي كند.
تفاوت هنر فيگوراتيو با هنر آبستره در توانايي بيان و انتقال صريح متن نهفته است. به عبارت ديگر در هنر فيگوراتيو هنرمند بيش از هنر آبستره اميدوار است تا مخاطب دركي نزديك به انديشه او از اثر داشته باشد. هنر آبستره در مجموع هنر اجتناب از تكلم است و هنرمند را به سمت دوري از بيان موضوع سوق مي دهد.
اين انتخاب هنرمندان جوان كشور كه برآيند نمايشگاهشان آشكارش مي كند ، نشان مي دهد كه نسلي از هنرمندان در كشور متولد شده اند كه خواستار ايجاد ارتباط دوسويه با مخاطب اند و احساس مي كنند حرف هايي براي بازگويي دارند.
اين هنرمندان برخلاف نسل بي واسطه قبل از خود كه با اصرار بر هنر آبستره توانايي تكلم را از خود دريغ مي كرد به صراحت از انديشه هاي خود حرف مي زنند و با آثارشان علايق خود را باز گو مي كنند. با نگاهي به نمايشگاه هنر جوان مشخص مي شود كه گستره وسيعي از انواع موضوعات مورد نظر اين هنرمندان است و آنان از اسطوره شناسي جهاني گرفته تا مسايل اجتماعي روز خود را دستمايه آثار هنري قرار داده اند . به اين ترتيب به نظر مي رسد كه در آينده نزديك بايد جدول نام هاي آشناي ذهنمان در زمينه برترين هاي هنرهاي تجسمي را تغيير دهيم.
نسلي از هنرمندان اكنون زاده شده اند كه با اصرار بر صراحت لهجه و نياز به تكلم خود را به ما معرفي مي كنند و قدرت و صلابت كلامشان به گونه اي است كه شكي باقي نمي گذارد.
اين هنرمندان جوان آينده هنر اين كشورند و با برپايي نمايشگاه هايي از اين دست مي توان اميدوار بود ، منتقدان ستاره هايي را براي آينده هنر كشور كشف خواهند كرد. اين ستاره ها ، جهت
دهه آينده هنر اين كشور را رقم مي زنند و گويا از اكنون نويد يك دهه پربار از آثار فيگوراتيو را زمزمه مي كنند.
به نظر مي رسد در عصر ارتباطات نسل جوان هنرمندان كشور كه با بازي هاي ويدئويي بزرگ شده اند و با اينترنت و اتاق هاي گفت وگو(chat room ) به زندگي خو گرفته اند بيش از پيش نيازمند صحبت كردن هستند و به اين ترتيب دست به انتخاب هنري خود زده اند. اين هنرمندان با اينترنت از نمايشگاه هاي هنري سراسر دنيا بازديد مي كنند و با چت روم نظرات خود را با يكديگر رد و بدل مي كنند و به اين ترتيب در جريان آخرين تحولات هنر جهان هستند.
آنان مطلع تر از هنرمندان پيشين اند ، اما آيا از دانايي و خرد متفاوتي نيز برخوردارند؟

ديدگاه
فرصت را از دست ندهيم
009306.jpg
سهيلا نياكان
دوسالانه ونيز تنها يك نمايشگاه روباز در سطح بين المللي نيست كه چند هنرمند مدرن با معدود آثار تجسمي خود چند روزي را آنجا سپري كنند و با افتخاري كاذب و اعتباري غيررسمي به كشور خود بازگردند، بلكه فضايي است فرهنگي كه در آن ملل مختلف با زبان هنري با يكديگر ارتباط برقرار مي كنند. بنابراين حضور در چنين فضاي مهم فرهنگي-هنري بيشتر از آنكه براي هنرمندان ما يك نياز كاري به حساب آيد، براي مسئولان، مديران و حتي مردم يك فرصت براي نمايش فرهنگ پوياي ايراني است. هنرمندان ايراني در سال 1382 و در پنجاهمين دوره برگزاري بي ينال،  اولين حضور خود را پس از انقلاب تجربه كردند.
بهروز دارش، حسين خسروجردي و  احمد نادعليان از حوزه هنرهاي تجسمي،  چشم هنرمندان، كارشناسان و منتقدان خارجي را به هنر مدرن ايراني معطوف كردند. كساني كه به جريان فرهنگي بعد از انقلاب خرده مي گرفتند كه هنر ايراني در محدوده كشور جا خوش كرده و بازار جهاني ندارد وقتي كه ازدحام علاقه مندان را در غرفه ايران ديدند، ابطال ادعاي خود را به عينه مشاهده كردند. دستاوردهاي مثبت حضور در دو سالانه ونيز باعث شد كه اين بار با برنامه ريزي دقيق تر مديران وقت حضور تازه و بديعي را در پنجاه ويكمين دوره بي ينال ونيز طراحي كنند.
در سال۱۳۸۳ دو هنرمند زن ايراني ماندانا مقدم و بيتا فياضي نشان دادند كه هنر مدرن و تجسمي در ايران حد و مرزي نمي شناسد و در همه قشر و گروه ايراني جايگاه ويژه اي كسب كرده است.
نقدهايي كه در مطبوعات ونيز در دوره برپايي نمايشگاه آثار اين دو هنرمند درج شد، گواه تداوم حضور هنري ايران در ونيز بود البته پيش از اين نيز در چهل ونهمين دوره بي ينال ونيز اثري از عباس كيارستمي شامل يك ويدئو اينستاليشن به نمايش درآمده بود.
اما در كمتر از پنج ماهي كه به برپايي نمايشگاه مانده تنها يك ماه فرصت براي اعلام اسامي آثار و هنرمندان ايراني در ونيز باقي مانده و هنوز هيچ برنامه اي از طرف مديران مسئول اعلام نشده است. دستاورد چهارساله ايران در دو سالانه ونيز حاصل 30سال رايزني و برنامه ريزي مسئولان در همه شئون و نهادهاي فرهنگي كشور است. ونيز، محل تلاقي سياست هاي صلح طلبانه وزارت خارجه، برنامه هاي فرهنگي وزارت ارشاد و محل ارائه كارنامه هنري معاونت هنري و موزه هنرهاي معاصر تهران است.
از طرفي دستاورد هنري امري مقطعي و بدون پشتوانه مردمي نيست. اگر شور و شوق هنرمندان و علاقه مندان نسبت به حضور آثار هنري در ونيز اهميت داده نشود و اين خبر همچون ديگر خبرهاي هنري به دست فراموشي سپرده شود، در كوتاه مدت حساسيت مردمي و رسانه هاي گروهي به امر حضور جهاني هنرهاي تجسمي تقليل يافته و نياز فرهنگي آن از بين مي رود. از اين رو اغراق نيست اگر عنوان شود كه عدم حضور ايران در پنجاه و دومين بي ينال ونيز لطمه جبران ناپذيري به ساختار هنري كشور وارد مي كند به گونه اي كه پيش بيني مي شود حداقل 10سال (پنج دوره) نياز است تا اين انقطاع جبران شود، وقتي كشورهاي همسايه همچون تركيه و امارات عربي در تلاش براي معرفي هرچه گسترده تر كشور خود به عنوان مركز فرهنگي-هنري منطقه هستند آيا مي توان بي تفاوت بود و در بعد خبري و جهاني حضور در ونيز دچار ترديد گرديد؟
به روشني مي توان حدس زد كه كشورهاي عربي با صرف هزينه هاي هنگفت آثاري بي ارزش اما پرطمطراق را از حوزه خليج فارس با عنوان اثري از دنياي عرب به نمايش خواهند گذاشت. پرواضح است كه ديگر كشورهاي عربي همچون سوريه و لبنان با نمايش آثار خوشنويسي خود سند گرانبهاي فرهنگ ايراني يعني خط آن را در اذهان جهاني به عنوان خط عربي! جا بزنند. قابل پيش بيني است كه از تحول مينياتور ايراني در آثار چين و پاكستان به عنوان يك سبك جديد نقاشي غيرايراني ياد شود.
به سادگي مي توان تصور كرد كه دانايي گروهي هنرمندان معاصر ما كه با سختكوشي در عرصه هنرهاي مدرن مانند ويدئو آرت، اينستاليشن و كانسپچوال به دست آمده امري اتفاقي و فردي قلمداد شود و ايران كشوري با هنر پويا و متداوم در عرصه حضور جهاني مطرح نشود، بلكه چند نام ايراني كه در اروپا و آمريكا گالري هاي شخصي دارند به عنوان هنرمندي بدون سرزمين مادري اجازه ورود به ونيز پيدا كنند.
بياييد به دور از هرگونه سوء تفاهم و كژانديشي، با همدلي و آينده نگري و براي زدودن چهره غير واقعي كه از ايران و ايرانيان و بخصوص هنر ايراني در جهان ايجاد شده برنامه اي مشخص و مدون براي حضورهاي جهاني هنرمندان ايراني و آثارشان طراحي و اجرا شود تا در آخرين فرصت هاي باقيمانده تصميم هاي عجولانه نگيريم و يا حسرت فرصت هاي از دست رفته را نخوريم. اگر دير شده اما مهلت به پايان نرسيده، به ونيز بگوييد منتظر بماند چرا كه هنر ايراني گوهر يگانه نگين شماست. البته آنها تا وقتي منتظر مي مانند كه ما قصد رفتن داشته باشيم وگرنه در جهان پرشتاب امروزي هيچ كارواني منتظر مسافران خواب مانده نمي شود. از خواب بيدار شده ايم اما خواب آلود تصميم نگيريم. با سرعت و دقت دو سالانه ونيز را هدف قرار دهيم و چشم جهانيان را به هنر مدرن ايرانيان روشن كنيم.

هنر
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
علم
شهرآرا
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  علم  |  شهرآرا  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |