دوشنبه ۲ بهمن ۱۳۸۵
كارتر عليه آپارتايد
009285.jpg
نيلوفر قديري
جيمي كارتر رئيس جمهور پيشين آمريكا از سال 1981 و بعد از ترك كاخ سفيد تاكنون 23 عنوان كتاب نوشته است. اما آخرين كتاب او كه ماه گذشته منتشر شد جنجال زيادي به راه انداخته و بازتاب هاي دور از انتظاري داشته است. اين كتاب با عنوان فلسطين، صلح نه آپارتايد كه روز 23 آذر در وين توسط انتشارات معروف سايمون شوستر منتشر شد، مروري بر روند صلح ميان اسرائيل و فلسطيني ها از زمان دوران رياست جمهوري كارتر در سالهاي 1977 تا 1980 و بعد از آن تا امروز است. در اين كتاب اگرچه آمريكا، اسرائيل و فلسطيني ها به خاطر به نتيجه نرسيدن اين مذاكرات صلح مورد انتقاد قرار گرفته اند اما بيشترين انتقاد و سرزنش متوجه سياستهاي اسرائيل است. در اين كتاب كه بلافاصله بعد از انتشار در فهرست پرفروش ترين كتابها در فهرست روزنامه نيويورك تايمز قرار گرفته است، كارتر مي گويد، ادامه استعمار اسرائيل در فلسطين بزرگترين مانع براي تحقق توافقنامه جامع صلح در سرزمين مقدس است. خود كارتر در مقدمه اين كتاب مي نويسد، هدف نهايي كتاب من ارائه حقايقي درباره خاورميانه است كه اكنون در آمريكا ناشناخته و مغفول مانده است و همچنين كمك به ازسرگيري مذاكراتي است كه اكنون شش سال است متوقف شده و در صورت ازسرگيري مي تواند براي اسرائيل و همسايگانش صلح به دنبال بياورد.
كارتر در اين كتاب دو مانع بزرگ بر سر راه تحقق صلح در خاورميانه را اين گونه برمي شمارد و مي نويسد، بعضي اسرائيلي ها بر اين باور هستند كه حق تصرف و استعمار سرزمين فلسطيني ها را دارند و تلاش مي كنند تا اين اشغال را به گونه هاي مختلف توجيه كنند. از سوي ديگر بعضي فلسطيني ها هم عاملان انفجارهاي انتحاري را شهيد مي دانند و كشتن اسرائيلي ها را پيروزي مي شمارند كه البته اين واكنش به اقدامات اسرائيل است. اين دو دليلي است كه كارتر آن ها را مانع دستيابي به صلح در خاورميانه مي داند. كارتر در ادامه كتابش پايان دادن به اين تراژدي را مستلزم تحقق شرايطي مي داند كه آنها را اين گونه توصيف مي كند: امنيت اسرائيل بايد تضمين شود. اعراب بايد آشكارا و به صراحت اذعان كنند كه اسرائيل يك واقعيت است و حق حيات دارد. بحثهاي دروني اسرائيل بايد حل شود تا محدوده حقوقي اسرائيل تعريف شود.
كارتر كشتارها از سوي هر دو طرف را در كتابش محكوم كرده و نوشته است، اسرائيل 39 سال است كه سرزمين فلسطين را اشغال كرده و صدها مركز و منطقه را بومي كرده است. فلسطيني هاي معترض به اين وضعيت تحت ستم و آزار و اذيت قرار مي گيرند. از سوي ديگر ديواري همچون مار در حال چنبره زدن اطراف سرزمين هاي فلسطيني و غيرنظامياني است كه در اين سرزمين ها زندگي مي كنند. همزمان با احداث اين ديوار كنترل اسرائيل بر دره رود اردن به طور كامل فلسطيني ها را در زنداني محبوس كرده است. غزه هم در حصاري مشابه با تنها دو راه فرار گير افتاده و همچنان در كنترل اسرائيل است. شهروندان در مكانهاي بسيار متراكم هيچ دسترسي به دنياي خارج ندارند و از زمين و هوا و دريا محصور شده اند. محدوديتهاي اقتصادي كه اسرائيل و آمريكا بعد از پيروزي حماس در انتخابات بر مردم فلسطين تحميل كرده اند آنها را در شرايط بسيار ناگواري قرار داده  است. معلمان، پرستاران، نيروهاي پليس و آتش نشانان مدتهاست كه حقوقي دريافت نكرده اند. سازمان ملل هم مانند كمكهاي مالي و غذايي اش به مردم و خانواده هاي فقير آفريقايي به غزه هم كمك مي كند. اين در حالي است كه خانواده هاي فلسطيني با يك وعده غذا در روز زندگي مي كنند.
كارتر در بخش پاياني كتابش نوشته است قطعنامه هاي سازمان ملل، پيمانهاي كمپ ديويد، توافقنامه صلح اسلو در سال 1993، سياست رسمي آمريكا و نقشه راه همگي بر اساس وعده اسرائيل به عقب نشيني از سرزمين هاي اشغالي استوار است. فلسطيني ها هم بايد همان تعهدي كه 23 كشور عرب در سال 2002 سپرده اند را بپذيرند و حق حيات اسرائيل در چارچوب مرزهاي حقوقي خود را به رسميت بشناسند. اينها از نظر كارتر دو كليد اصلي صلح در خاورميانه است.
يكي از روزنامه نگاران و صاحب نظران حقوق بين الملل در آمريكا مي گويد كه مطالب كتاب جيمي كارتر واقعيتي براي مردم فلسطين است و ما اگر مي خواهيم ثبات را به منطقه خاورميانه بازگردانيم بايد درگيري فلسطين و اسرائيل حل شود.
در فضاي رسانه اي آمريكا كه به شدت تحت نفوذ لابي صهيونيستي است، اين كتاب حتي پيش از انتشار به خاطر عنوان آن مورد انتقاد شديد قرار گرفت. به همين دليل بعضي تحليلگران آمريكايي در وبلاگ هاي خود كارتر را به خاطر شجاعت در نوشتن اين كتاب و بعد دفاع از آن ستايش كردند. اين تحليلگران در نوشته هاي خود با تاييد سخنان كارتر نوشتند كه تداوم بي توجهي به تحقير، بي حرمتي و نژادپرستي عليه مردم فلسطين هرگز در جهت منافع ملي ما (آمريكا) و حتي اسرائيل نبوده است.
اما مخالفان كتاب كارتر از جمله بسياري از نمايندگان كنگره مانند نماينده ميشيگان و از دوستان جامعه اعراب آمريكايي استفاده از عنوان آپارتايد را به نفع صلح ندانستند و ادعا مي كنند كه مردم يهودي خود قرباني تبعيض و نژادپرستي هستند. بعضي مانند اين نماينده كنگره از كارتر خواسته اند تا عنوان كتابش را تغيير دهد.
اين در حالي است كه نلسون ماندلا رئيس جمهور سابق آفريقاي جنوبي در سال 1999 به مجلس فلسطين گفت: تاريخهاي مردم هر دو كشور با هم منطبق است و زجر و ناراحتي مردم را نشان مي دهد و در اينجا نيز خود را همراه با هموطنانم مي بينم.
خود كارتر نيز در مراسم رونمايي كتابش در وين گفت، در مناطق فلسطيني نشين اشغال  شده توسط اسرائيل، نقض حقوق بشر به  شكل كاملاً وحشتناكي روي مي دهد. وي با دفاع از اين كتاب و تاكيد بر صحت آن گفت: در اين كتاب انتقادهاي من از سياست هاي اسرائيل، به شرايط حاكم بر اين سرزمين پيش از جنگ 1967 مربوط نيست، بلكه به مناطقي مربوط است كه بعد از جنگ اشغال شده اند.
پس از انتشار كتاب كارتر، سازمان ها و نهادهاي حامي رژيم  صهيونيستي موج شديدي از انتقادات را عليه اين كتاب به راه  انداختند و به گفته  كارتر، لابي گرهاي حامي اسرائيل جلسات مباحثه  آزاد درباره  وضعيت اسرائيل و فلسطين برگزار مي كنند. محافل صهيونيستي اين كتاب را بمبي قوي تر از بمب اتم عليه اسرائيل قلمداد كردند و كارتر را به جانبداري از فلسطيني ها در اين كتاب متهم نمودند.
كارتر اين حملات را كار كميته  اقدام سياسي اسرائيلي هاي آمريكا مي داند و گفته است كه هدف اين كميته، ترويج صلح در خاورميانه نيست، بلكه تشريح سياست دولت اسرائيل و تلاش براي جلب حمايت از آن در آمريكاست.
كارتر در پاسخ به برخي انتقادات درباره  اين كه چرا در عنوان كتاب از واژه  آپارتايد استفاده كرده است، گفت كه اين واژه كاملاً با شرايط حاكم بر فلسطين متناسب است و تاكيد كرد كه منظور او از تبعيض نژادي، وضعيت بين يهوديان و مسلمانان در مرزهاي پيش از 1967 اسرائيل نيست.
اما دفاع كارتر از شدت موج حملات در آمريكا عليه او كم نكرد. روزنامه نيويورك تايمز در مقاله اي به قلم يكي از نويسندگان اصلي اين روزنامه، كارتر را سرباز فلسطيني ها خواند و نوشت، او براي يهوديان گناه تراشيده است و تنها اسرائيل را مسئول جنگ صد ساله ميان اعراب و يهوديان مي داند.
در مقابل اين اعتراضات، برژينسكي مشاور سابق امنيت ملي كارتر كه اكنون استاد سياست خارجي آمريكا در دانشگاه جان هاپكينز است با محكوم كردن موج انتقادات از كارتر و كتابش مي گويد، به قضاوت من پرزيدنت كارتر در وحشت داشتن از نبود يك راه حل قابل قبول در مناقشه فلسطين حق دارد و اين بيم بسيار به جاست. شرايط كنوني منطقه هم به درستي يادآور آپارتايد است، اكنون دو گروه در كنار هم زندگي مي كنند اما از هم جدا هستند. يكي از اين گروهها از سعادت و كاميابي برخوردار است و سرزمين ديگري را اشغال كرده است. گروه ديگر در فقر و نداري به سر مي برد.
اما انتقادات و حملات عليه كارتر به آنجا رسيد كه او مجبور شد در نامه اي از طريق بنياد خودش يعني بنياد كارتر به يهوديان آمريكا درباره عبارت تبعيض نژادي و آپارتايد توضيح دهد. اما اين كار هم نتيجه نداد. دو هفته پيش چهارده تن از اعضاي هيات مشاوران سازمان حقوق بشري كارتر يا همان بنياد كارتر كه نهادي غيردولتي است در اعتراض به اين كتاب استعفا دادند. اعضاي مستعفي در بيانيه اي گفتند كه كارتر از جايگاه بي طرفي خود خارج شده و با نوشتن اين كتاب به يك طرف مناقشه نزديك شده است. بعضي رهبران قدرتمند جامعه يهودي آتلانتا در ميان اين اعضاي مستعفي هستند.

نگاه
مي خواستم افكار عمومي را تحريك كنم
گروه بين الملل- كارتر چندي پيش و در پي انتقادات شديدي كه به كتاب جديد او وارد شده با شبكه پي بي اس آمريكا گفت وگويي انجام داده و به پرسش هاي آن درباره كتابش پاسخ داده است. خلاصه اين گفت وگو را مي خوانيد:
* عنوان اين كتاب انتقاد آمريكايي هاي حامي اسرائيل را همراه داشته است. فكر نمي كنيد كه اين عنوان تحريك آميز باشد چرا كه سركوب سياهپوستان آفريقاي جنوبي را توسط سفيدپوستان يادآوري مي كند؟
- بله. ولي واژه تحريك آميز حتماً نبايد بد باشد، من قصد داشتم افكار را تحريك كنم.
* با كلمه آپارتايد؟
- اين عنوان را براي تحريك بحث، مجادله و تحليلهاي كنجكاوانه از قضيه فلسطين و شرايط فلسطيني ها انتخاب كردم كه كاملاً در سراسر آمريكا وجود ندارد ولي هر روز در اسرائيل و اروپا مطرح است. به نظرم لازم است كه در كشور ما، مردم متوجه شوند در نوار غزه چه مي گذرد. اين عنوان را خيلي با دقت انتخاب كردم. در عنوان اين كتاب فلسطين اول از همه است چرا كه اين سرزمين فلسطيني ها است و نه اسرائيل. دوم تأكيد روي صلح است، سوم هم آپارتايد نيست و من مفهوم آن را نمي خواهم آپارتايد ببينم. در حال حاضر كه روند صلح كاملاً خاموش است و حتي يك روز هم ظرف شش سال گذشته مذاكرات صادقانه اي جهت صلح در اسرائيل وجود نداشته است، مي خواستم روند صلح را دوباره زنده كنم.
اما واژه آپارتايد نيز ربطي به نژادپرستي ندارد و ربطي به اسرائيل به عنوان يك ملت ندارد. اين آپارتايد كه در سراسر سرزمينهاي اشغالي شايع است آزار شديد فلسطيني هاست كه توسط اقليتي از اسرائيلي ها انجام مي شود. صحبت از نژادپرستي نيست بلكه ميل آنها به اشغال و ضبط و استعمار سرزمين فلسطين است.
براي اين كه صلح ايجاد شود اسرائيل بايد از سرزمينهاي اشغالي بيرون برود نه اين كه تنها از چند جايي كه مايلند بيرون بروند و 150 قسمت ديگر از سرزمين فلسطين را رها كنند.
* مردم با شنيدن صحبتها و خواندن كتاب شما مي گويند كه شما اسرائيلي ها را سرزنش مي كنيد و بسياري مي گويند كه اين فلسطيني ها هستند كه با كاتيوشا به اسرائيل حمله مي كنند و اين فلسطيني ها هستند كه سرباز اسرائيلي را ربوده و آنها هستند كه دست به  اقدامات تروريستي عليه اسرائيلي ها مي زنند.
- البته اين چيزي است كه شما مي گوييد و عموم مردم آمريكا فكر مي كنند كه چنين چيزي وجود دارد. واقعيت اين است كه فلسطيني ها زير ديوار اسرائيل را از غزه حفر مي كنند و يك سرباز را مي گيرند. اسرائيل 9 هزار و 200فلسطيني را در زندان دارد كه شامل تقريباً 300 كودك و به عبارتي دقيق تر 294 كودك كه برخي از آنان زير 12سال هستند. دست كم 100 زن فلسطيني نيز در زندان هاي اسرائيلي اسير هستند. از طرف ديگر به محض اين كه فلسطيني ها سرباز را گرفتند اعلام كردند كه آماده مبادله او با برخي از زنان و كودكان هستند ولي اسرائيل رد كرد.

سياست
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
علم
شهرآرا
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  علم  |  شهرآرا  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |