سه شنبه ۸ اسفند ۱۳۸۵
گسل هاي زلزله خيز در نواحي مختلف كشور همچنان فعال هستند
زلزله در كمين
010503.jpg
گروه شهري- موضوع زلزله را كه از ياد نبرده ايد؟! هرچند مدتي است درجه تب زلزله در كشور پايين آمده اما نمي توان از آن چشم پوشي كرد، دليل آن هم كاملاً مشخص است ايران در بسياري از مناطق از گسل هايي پوشيده شده،  كه يك لرزش كافي است تا فرو بريزد. جداي از اين موضوع ميزان مقاومت ساختمان ها در مقابل اين لزرش ها از اهميت ويژه اي برخوردار است، از آنجايي كه اگر قرار بود تعداد گسل ها را عامل مستقيم در ميزان تخريب ناشي از زلزله بدانيم ژاپن در صدر قرار مي گرفت، اما مقاوم سازي در اين كشور به موضوع زلزله غالب شده است.
در اين ميان ساختمان هاي ساده و بعضاً قديمي با ساختار خشت و گل روستايي در معرض خطر بيشتري قرار دارند، نگاهي به آمار و ارقام و ميزان تخريب و خسارات ناشي از زلزله هايي كه در روستاهاي كشور رخ داده، نشان مي دهد تقريباً تمام ساختمان هايي كه با مصالح سنتي مثل خشت خام، گل و ... ساخته شده اند، در اين زلزله ها كه بعضاً شدت زيادي هم نداشته اند، به طور كامل تخريب و از كاربري خارج شده اند، بنابراين به كاربردن حتي اصطلاح مقاوم سازي در حد حرف و تئوري در مورد اين قبيل ساختمان ها معنا و مفهومي ندارد، چه رسد به اينكه بخواهيم عملاً آنها را مقاوم سازي كنيم.
بنابراين بهترين كار در مورد اينگونه ساختمان هاي روستايي كه تعداد آنها خوشبختانه با اقدامات و نوسازي هاي صورت گرفته با سرعت زيادي رو به كاهش است، ادامه همين روند انهدام (كوبيدن) و نوسازي آنها با مصالح بنايي مقاوم است، نه با مصالح سنتي و محلي.
اما متاسفانه مشكل اصلي و اساسي از همين نوسازي ها و احداث غيرمهندسي و غيرفني اين ساختمان هاي جديد و نوساز و عدم رعايت اصول و ضوابط اجرايي و آئين نامه هاي موجود در آنها شروع مي شود.
عدم رعايت ضوابط اجرايي در مورد ابعاد، اندازه و موقعيت و فاصله بين آنها با هم و با گوشه هاي ساختمان، استفاده از مصالح نامطلوب و با كيفيت پايين، شتابزدگي در اجرا و دقت را فداي سرعت كردن، عدم استفاده يا نبود پيوستگي كامل و كافي بين شناژهاي قائم و افقي و اتصال نامناسب بين آنها و ديوارها، نبود تناسب صحيح بين ابعاد و وزن تيرها و ستون ها، سنگيني بيش از حد ساختمان به دليل اجراي سقف ها و ديوارهاي ضخيم و بدون كاربري مقاومتي و باربري خاص، نبود دانش فني و اجرايي و عدم آگاهي بناها و آقايان به ظاهر استاد كار (يا شايد هم استاد خرابكاري!) بومي و محلي ساختمان هاي روستايي از بندهاي آيين نامه اي و اولويت داشتن تجارب اغلب غيرمهندسي اينگونه افراد به دانش روز ساخت و ساز مبتني بر ضوابط، عدم به كارگيري سيستم مقاوم در برابر بارهاي جانبي خصوصا زلزله، در بعضي موارد احداث مستقيم سازه روي زمين طبيعي يا پي هاي غيراستاندارد و غيراصولي و عدم اجراي پي هاي محكم و مطابق بر اصول صحيح ساختمان سازي و ...را به جرأت مي توان به نبود نظارت كافي بر امر اجرا ربط داد.
از اين رو بجاست ضمن بررسي و رونديابي مشكلات فراروي مقاوم سازي روستايي، نسبت به رفع موانع و سد راه ها، خصوصا رفع مشكلات مالي و اختصاص بودجه و اعتبارات لازم از منابعي نظير صندوق ذخيره ارزي و اهداي وام هاي كم بهره يا بدون بهره به مالكان حقيقي يا حقوقي ساختمان هاي مسكوني، اداري، صنعتي و... براي كار مقاوم سازي بخصوص به روستاييان عزيز هموطن اقدام كرد و در نهايت آموزش دادن و آشنا كردن دست اندركاران امر ساخت وساز روستايي خصوصاً استادكاران و بناهاي محلي با قوانين و ضوابط كار اجرايي فني و مهندسي براي ساخت و ساز مقاوم و در عين حال سبك و نظارت كامل و دقيق بر فعاليت اينگونه افراد ناآگاه كه در صورت عدم آموزش علمي آنان، در واقع در حكم زلزله هاي انساني به ظاهر سازنده(!) براي ساختمان هاي روستايي هستند.
جا انداختن صحيح فرهنگ زلزله در بين مردم و آموزش دادن نحوه مقابله و برخورد با اين پديده به افراد، برگزاري مانورهاي زلزله در مناطق روستايي و آموزش كمك هاي اوليه و نحوه كمك به آسيب ديدگان و فعاليت هاي ديگر از اين دست، از جمله مهمترين كارهايي است كه بايد صورت گيرد كه متأسفانه تاكنون اگر در اين زمينه برنامه خاصي هم وجود داشته است كمتر ديده شده كه به مرحله اجرايي برسند.
فراموش نكنيد كه در زلزله هاي سال هاي اخير استان كرمان، عمده خسارات به خانه هاي روستايي اين استان وارد شد به طوري كه برخي از اين روستاها صد در صد تخريب شدند. اين نشان مي دهد كه طي ساليان گذشته بيشترين بي توجهي در مقاوم سازي بنا، شامل حال بافت روستايي كشور بوده است.
اما از سوي ديگر ميزان مقاومت ساختمان ها در زمان وقوع زلزله ، مسئله اي است كه در مورد آن در بسياري از موارد بحث و گفت وگو شده است. شايد دانستن اين موضوع كه بيش از 80 درصد ساختمان هاي كشور در برابر زلزله مقاوم نيستند نشان دهنده لزوم توجه به اين موضوع باشد.
يك عضو هيأت علمي پژوهشگاه بين المللي زلزله شناسي و مهندسي زلزله با بيان اين موضوع مي گويد: ايران در كمربند جهاني زلزله قرار دارد و اكثر شهرهاي ما در كنار يك گسل زلزله هستند و وقوع زلزله در شهرهاي بزرگي مثل قزوين و تهران فاجعه به بار خواهد داشت.
محمد قاسم  وتر اكثر ساختمان هاي ساخته شده در ايران را سست دانسته و معتقد است: آنها در برابر زلزله مقاوم نيستند و اگر مي خواهيم كاري بكنيم بايد امروز انجام دهيم و با مديريت مناسب و هزينه ناچيز مي توانيم ايمني لازم را در ساختمان ها ايجاد كنيم. از نظر او قزوين دو گسل شمال قزوين و گسل بوئين زهرا را دارد و دو زلزله خطرناك رودبار و بوئين زهرا را پشت سر گذاشته است و اين زلزله ها زنگ خطري براي اين استان است، بنابراين بايد براي ساختمان هاي آنها فكر اساسي صورت گيرد.
رئيس هيأت مديره مهندسين مشاور مقاوم شهر نيز در خصوص دانش مهندسي زلزله در ايران مي گويد: دانش مهندسي زلزله در مهندسين ما جزء دانش هاي طراز اول است و اكثر مهندسين زلزله در آمريكا كه كارهاي تخصصي انجام مي دهند، ايراني هستند. دانش فكر و امكانات لازم در ايران موجود است و ارگان هاي متولي بايد اين امر را در كشور اجباري كنند و بايد ساختمان ها بازبيني شود.
از نظر او بايد اساس كار ما با آيين نامه ها باشد كه در حدود 90 درصد آنها ترجمه آيين نامه هاي كشورهاي ديگر است و عدم تطابق اين آيين نامه هاي ساخت و ساز، مشكلات زيادي را سبب مي شود كه بايد اين آيين نامه ها را ملموس كرد.
به اعتقاد اين دو كارشناس بايد با روش هاي ارزان مقاوم سازي صورت گيرد و مهندسين به سراغ سيستم هاي جديد مقابله با زلزله در سازه ها بروند كه ديواره برش فولادي علاوه بر ارزاني، شكل پذيري سازه را زياد مي كند. از سوي ديگر ايران به دليل سازه هاي بي كيفيت و كم دوام 8 درصد صدمات زلزله را در دنيا به خود اختصاص داده است. ايران در منطقه زلزله خيز دنيا قرار دارد و با توجه به اين كه يك درصد جمعيت جهان را در اختيار داريم بايد گفت كه متأسفانه 8 درصد صدمات زلزله مربوط به ايران است.
اين در حالي است كه برخي كشورهاي زلزله خيز با مقاوم سازي صدمات زلزله را به حداقل رسانده اند اما سازه هاي بتني كه بيش از 80 درصد آن را شن و ماسه تشكيل مي دهند بايد از استاندارد لازم برخوردار باشند و با توجه به اين كه سازه هاي بتني مقرون به صرفه تر از ساير مصالح ساختماني هستند بهتر است كه براي استانداردسازي آن نيز توجه كافي شود. از سوي ديگر برخي از كارشناسان معتقدند شايد ايراد اصلي در بتن استاندارد در طراحي نباشد بلكه ايراد آن در اجراست چرا كه بتن يك جسم مركب است و زماني كه بخواهند آن را در ساختمان به كار ببرند بايد در محل تهيه و استفاده شود بنابراين بايد بر توليد آن كه به صورت دستي تهيه مي شود نظارت بيشتري شود.

زاويه ديد
فقر فرهنگ شهرنشيني
گروه شهري- سال هاست كه مسائل و مشكلات شهر و شهرنشيني از دغدغه هاي اساسي مديريت شهري، كارشناسان و طراحان شهري بوده و همچنان نيز از محورهاي اساسي طراحي شهري برطرف كردن اين معضلات است.
زيبايي شهرها، هماهنگي اجزاي تشكيل دهنده آن، كارآيي مناسب آنها، امكان استفاده مناسب شهروندان از عناصر شهري از بعد منظر، رفاه و كارآيي از مهمترين عوامل شهري است. راحتي و آسايش شهروندان در شهر تهران كه حاصل سال ها رشد و نمو در مسير ناموزون، بدون توجه به روابط منطقي بين اجزاي آن است، به دليل اينكه خطرات ايجاد شده در آن بيش از امنيت آن است، ميسر نمي شود.
البته در سال هاي اخير سعي شده تا اين تعادل بيشتر به سمت آسايش و امنيت سوق پيدا كند، كه نتايج پايدار و گسترده اي به دنبال نداشته است، از اين رو در اين كلاف تو در تو و سردرگم بايد سعي كرد از زاويه ديگري به مسئله نگاه كرد.
ما اكنون شهري داريم با مسائل و مشكلات بسيار كه چه بخواهيم و چه نخواهيم در آن بايد زندگي، كار، فعاليت و اوقات فراغت خود را بگذرانيم، در واقع ما وارث معضلاتي هستيم كه گريزي از آن نيست و بايد با تعامل و همكاري در بهبود و اصلاح معضلاتش تلاش كنيم و در واقع باري بيش از آنچه كه هست بر آ ن نيافزاييم، در تمام اين مسايل جاي خالي يك موضوع به خوبي احساس مي شود. واژه فرهنگ شهرنشيني احتمالاً بارها و بارها به گوشتان خورده است يكي از موضوعاتي كه توجه به آن به فراموشي سپرده شده است.
كمبود مسيرهاي پياده در بسياري از نقاط شهر، كم عرض بودن آنها، ناهمواري كلي معابر، چه سواره و چه پياده، عدم روشنايي، عدم وجود مسيرهاي نامناسب رفت و آمد معلولين و سالمندان و هزاران مسئله ديگر نگفته، كه به اين موضوع ارتباط مستقيم دارد، از جمله اين مسايل است، از سوي ديگر مي  دانيم كه ترميم و اصلاح كمبودها و نواقص اشاره شده، هزينه هايي به دنبال دارد كه بايد متحمل و پرداخت شود كه از آن نيز گريزي نيست. عبور از عرض خيابانها بايد تنها از تقاطع ها و محل خط كشي عابر پياده صورت گيرد و عبور از بزرگراه ها نيز به طور كلي غيرقانوني و مخاطره آميز است، لذا استفاده از زيرگذر و روگذر به طور اكيد و جدي لازم است. در كشور ما و به خصوص در كلان شهر تهران كم توجهي به قوانين و مقررات شهري از سوي شهروندان كاملاً عادي شده و عليرغم صرف هزينه هاي بسيار براي تبليغ در خصوص آموزش همگاني، از سوي نيروهاي انتظامي ، راهنمايي و رانندگي و رسانه هاي همگاني (نوشتاري و صدا و سيما) همچنان رعايت نمي شود!
يكي از راه حل هايي كه براي اين موضوع به ذهن مسئولان رسيد ايجاد موانع عبوري براي متخلفين شهر تهران، ساخت نرده هاي فلزي در جزيره مياني بزرگراه ها و كناره خيابان هاي داخلي و ورودي ميادين، ساخت جداول جداكننده مسير حركت و وسايل نقليه و... بود.يك بررسي كلي هزينه هاي اجرايي حفاظ كشي و جداسازي معابر را مشخص مي سازد. كه توجه به آن يك نتيجه كلي را پيش روي مسئولان قرار مي دهد، هزينه جداسازي معابر سواره در دو لاين جدول كاري با بتن پيش ساخته به فواصل 60 سانتي متر به ازاي هر متر طول معادل 115.000 ريال، هزينه حصار كشي فلزي جهت جداسازي معابر پياده و سواره به ازاي هر متر طول معادل 300.000 ريال و هزينه اجراي هر مترمربع آسفالت رويه به ضخامت حدود 7 سانتي متر معادل 45.000 ريال است، به عبارت ديگر، معادل سازي هزينه هاي لازم و هزينه هاي غيرضروري در سطح شهر به صورت زير نمايان مي شود:
- با حذف يك متر طول جدول كاري بتني در دو لاين (جهت جداسازي سواره) مي توان حدود 6 مترمربع روكش آسفالت انجام داد.
- با حذف يك متر طول نرده كشي (جداسازي معابر پياده و سواره) مي توان حدود 7 متر مربع روكش آسفالت انجام داد.
با مقايسه هزينه هاي صرف شده جهت جلوگيري از تخلف شهروندان (پياده و سواره) به اين اصل مي رسيم كه چنانچه فرهنگ شهرنشيني و شهروندي خود را (با تمام مشكلات شهري موجود) بالا برده و تقويت كنيم، قادر خواهيم بود تا اين مبالغ هنگفت را در جاي خود هزينه كنيم تا معضلات موجود به حداقل خود برسد و شاهد شهري زيبا و عاري از آهن كشي و بتن كاري هاي معابر باشيم.

شهرآرا
اقتصاد
اجتماعي
سياست
كتاب
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  سياست  |  كتاب  |  شهرآرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |