گفت وگوي همشهري با محسن حكيم، مشاور سياسي رئيس مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق
طرح هايي براي عراق
|
|
عكس :جواد گلزار
زهرا ابراهيمي
اشاره؛ قبلاً هم با محسن حكيم مصاحبه اي انجام داده بوديم، اما اين بار به دنبال اعلام استراتژي جديد آمريكا در عراق و طرح امنيتي بغداد باز هم به سراغ او رفتيم. از آن رو كه تحولات داخلي عراق، بي هيچ ترديدي بر ايران اثرگذار است بويژه اگر منشأ اين تحولات كاخ سفيد باشد. اثبات اين گفته كار چندان مشكلي هم نيست زيرا بلافاصله پس از اعلام استراتژي جديد آمريكا در عراق، فشار عليه ايران افزايش يافت، حمله به دفتر نمايندگي ايران در اربيل عراق و دستگيري پنج ديپلمات ايراني، حمله به دبيردوم سفارت ايران در بغداد و ربودن او، طرح مطالبي در مورد حضور سپاه قدس (سپاه پاسداران انقلاب اسلامي) در عراق و اظهارات صريح بوش در اين زمينه، اعلام دستور رسمي رئيس جمهوري آمريكا به نيروهاي نظامي اين كشور در عراق براي برخورد و دستگيري ايرانيان مظنون و اين اواخر دستگيري عمار حكيم فرزند بزرگ عبدالعزيز حكيم و برادر بزرگتر محسن حكيم در حالي كه از ايران به عراق مي رفت، سير تحولاتي است كه اگر چه در عراق رخ مي دهند اما ايران را نيز تحت تأثير قرار مي دهند.
پيش از اين كه در خصوص علت توجه بيشتر آمريكا به موضوع ايران در تحولات جديد عراق پرسشي مطرح كنيم از حكيم خواستيم تا در خصوص اهداف و محتواي استراتژي جديد آمريكا و طرح امنيتي بغداد توضيح دهد. توضيحات وي طولاني شد و فرصتي براي طرح سؤال در مورد رابطه اين استراتژي با مسائل ايران نرسيد، تسلط و انسجام محسن حكيم در مسائلي كه برعراق مي گذرد شنونده را كنجكاو مي كند تا در سكوت آنها را بشنود. آن طور كه محسن حكيم مي گويد:بين طرح امنيتي بغداد و استراتژي جديد آمريكا در عراق تفاوت وجود دارد، طرح امنيتي بغداد كاملاً عراقي است و ربطي به آمريكايي ها ندارد، اين طرح زماني از سوي دولت جديد عراق مطرح شد كه آنان از ناحيه روي آوري آمريكايي ها به سوي بعثي ها نگران شدند، بمب گذاريهاي متعدد در شهرهاي مختلف عراق بويژه در بغداد و نبود امنيت در اين كشور ظاهراً آمريكا را به اين جمع بندي رساند كه برقراري دموكراسي در عراق فرع بر برقراري امنيت در اين كشور است، لذا نگاه خود را به سوي بعثي ها كه قدرت سازماندهي و نظامي آنها خواب راحت را از چشمان دولت جديد عراق، نيروهاي آمريكايي و مردم اين كشور ربوده بود برگرداندند و زمزمه دخالت دادن آنها در حكومت و سياست براي كاهش فشارهاي تروريستي و نظامي شان را مطرح كردند، اين زمزمه براي دولت جديد عراق و دموكراسي نوپاي اين كشور زنگ خطر بود، دولت جديد جهت حل اين مسئله طرح امنيتي بغداد را ريخت تا با جلوگيري از تكرار عمليات انفجاري و انتحاري در شهرهاي عراق بويژه بغداد، زمينه هاي نياز به صحنه آوردن بعثي ها را كاهش داده و از بين ببرند. به همين منظور نوري مالكي نخست وزير دولت جديد، راهي امان پايتخت اردن مي شود تا در سفر يك روزه اي كه بوش به اين كشور دارد، با او در زمينه اجراي طرح، مشورت كرده و از كمك آنها اطمينان حاصل كند، اين سفر و ملاقات انجام مي شود و پس از موافقت آمريكا دولت عراق اجراي طرح امنيتي را آغاز مي كند. سيد محسن حكيم توضيحات كاملي در اين مورد مي دهد:
طرح امنيتي بغداد
اين طرح كاملاً عراقي است و فرماندهي آن نيز با عراقي هاست، ابزار اجرايي آن پليس و ارتش عراق هستند و نيروهاي آمريكايي و خارجي نقش پشتيباني كننده را دارند چرا كه هنوز نيروهاي مسلح عراق از امكانات زرهي مناسب و هوايي برخوردار نيستند و لذا براي ضربه زدن به مراكز تروريستي- در صورتي كه نياز به پوشش هوايي و يا استفاده از امكانات زرهي باشد- از آمريكايي ها استفاده مي شود.محتواي طرح به اين شكل است كه 85 هزار نيرو، منطقه بغداد و اطراف آن را به شعاع 50 كيلومتر به طور كامل بازرسي مي كنند و واحدهاي ارتش و پليس در اين مناطق مستقر شده و 28 دروازه جنوبي بغداد هم مورد بازرسي دقيق قرار مي گيرد. طبق اين طرح بغداد به 9 قسمت تقسيم شده و در هر قسمت يك گردان ارتش و پليس و مجموعه اي از خارجي ها براي حمايت هاي ويژه زرهي و هوايي مستقرند، بعد از پاكسازي و بازرسي، كه ساختمان به ساختمان انجام مي شود و فرقي هم نمي كند كه منزل باشد يا فروشگاه يا سنديكا و يا هر چيز ديگري، نيروهاي امنيتي مستقر مي شوند.در بغداد ايست هاي بازرسي قوي وجود دارد كه گروههاي ضربت آن با اطلاعات اوليه وارد عمل شده و اقدام مي كنند. قرار است طبق اين طرح تمامي افرادي كه از خانه هاي خود بيرون رانده و يا كوچ داده شده اند برگردند و در خانه خود اقامت كنند، اين موضوع به دور از هر پارامتر ديني، مذهبي و قومي است. هر كس در خانه غصبي و يا بدون اجازه صاحبخانه باشد بازداشت مي شود. سعي داريم همه ساكنان قديم را به سرجايشان برگردانيم، نتايج اوليه اجراي طرح بسيار مثبت بود. طي سه روز اول چند ماشين بمب گذاري شده، انبار سلاح، مراكز و لانه هاي تروريستي كشف شده اند. ضربات سختي به آنها وارد شده است، اين تازه نتايج روزهاي اول است. قرار است اجراي طرح چند ماه طول بكشد، بعد از پاكسازي، كارهاي خدماتي مانند ارائه آب، برق و پاكيزه سازي مناطق شهري انجام مي شود، كميته تبليغاتي هم تدارك ديده شده كه با مردم صحبت و آنها را نسبت به اجراي طرح توجيه كند.دولت، اقدام به اعزام افرادي براي توضيح طرح به ساير كشورهاي همسايه كرده است. يك كميته سياسي هم تشكيل شده تا احزاب و گروههاي سياسي را توجيه كند. طرح بزرگي است. كل دولت براي امنيت بغداد كه امنيت كل عراق است بسيج شده اند.
*تروريست هايي كه دستگير كرده ايد وابسته به كجا هستند؟
يا القاعده و تكفيري ها و يا صدامي و بعثي ها هستند، اينها دو تا از مهمترين گروه هاي تروريستي عراق هستند كه هنوز هم به كارشان ادامه مي دهند و عليرغم ضربات مهلكي كه به آنها وارد شده اما هنوز فعاليت مي كنند مخصوصاً بعثي ها كه 35 سال حكومت كردند و كاملاً به محيط و روش هاي بسيار منفي مانند بمب گذاري در ميان مردم بي گناه، آشنايي دارند، دو سال است كه هيچ يك از نخبگان دولتي نه در سطح بالا و نه ميانه و نه حتي سطح مديران كل و معاونان وزير هدف ترورها قرار نگرفته اند، اين نشان مي دهد كه تروريست ها روبه ضعف هستند كه مردم عادي را مورد حمله قرار مي دهند، مثل بازار صدريه، سوق الشارجه كه از معروف ترين بازارهاي بغداد است و يا بمب گذاري در ميدانهايي كه كارگران براي پيدا كردن كار تجمع مي كنند و ...
* استراتژي جديد آمريكا در عراق چيست و چه تفاوتي با طرح امنيتي بغداد دارد؟
- استراتژي آمريكا در عراق، براي منافع ملي اين كشور است و طرحي است كه براي ملت آمريكا حرف مي زند، آمريكا دهها هزار نيرو در عراق دارد، بودجه زيادي خرج كرده و لذا منافع و امنيت ملي آمريكا با عراق گره خورده است، در انتخابات كنگره آمريكا، موضوع عراق شعار اصلي بود كه باعث پيروزي دموكرات ها شد. اين پيروزي نشان دهنده آن بود كه ملت آمريكا سياست كنوني آمريكا در عراق را قبول ندارد، محور تبليغات انتخاباتي كنگره مسائلي مانند رفاه و بهداشت و فرهنگ و اقتصاد آمريكا نبود بلكه بحث عراق بوده است، لذا جمهوريخواهان ناچار شدند رويكرد جديدي در عراق داشته باشند. سفر عبدالعزيز حكيم رئيس مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق به آمريكا و گفت وگو با بوش هم در همين رابطه بود. زماني كه آمريكا مي خواست با اين استراتژي، رابطه جديدش را با عراق تعريف كند، براي ما مهم بود كه ديدگاههاي مردم نيز مطرح و مد نظر قرار گيرد تا بعداً ناهمگوني به وجود نيايد، سفر حكيم به آمريكا از اين نظر موفقيت آميز بود زيرا ديدگاههاي عراقي نيز وارد استراتژي جديد شدند. در تحليل اوليه اين راهبرد گفته شده كه بعد از سقوط صدام، القاعده و بعثي ها دست به جنايات فجيع عليه ملت عراق بويژه شيعيان زدند، تا موضوع سامرا پيش آمد، بازتاب و واكنش وسيع آن حادثه، باعث شد بعضي گروههاي شيعه براي دفاع از حريم تشيع و خودشان دست به سلاح ببرند و شاهد بروز خشونت هاي مذهبي در عراق شديم. ترور شهيد حكيم، عقيله هاشمي و عزيز امين سليم كه همه شيعه بودند، انفجار كربلا در روز عاشورا، انفجار در كاظمين، پل ائمه نجف، يوسفيه، لطيفيه، سر بريدن شيعيان و جنايات وحشتناكي كه رخ داد زمينه ساز اين حركت شد. مراجع مذهبي و گروههاي سياسي سعي كردند شيعيان را آرام كنند، تا در قضيه سامرا كه كار از دست همه خارج شد.
كشورهاي منطقه مشكل را از ميليشيا كه شيعيان هستند مي دانند در حالي كه ما آن را قبول نداريم، آنها عليه القاعده و بعثي ها چيزي نمي گويند در حالي كه اين دو گروه علت بروز اين حوادث بوده اند، لذا از ديد ما و استراتژي آمريكا، عمل كننده و كنشگر نيروهاي تروريستي القاعده و بعثي ها هستند و ميليشيا تنها واكنش نشان مي دهد. بنابراين هر چه قدر كنش كم شود واكنش هم كم مي شود.
براي پايداري امنيت در عراق بايد عمليات تروريستي را از بين ببريم. ما توانستيم اين تحليل را در استراتژي آمريكا بگنجانيم. طرح امنيتي بغداد در همين راستا ست و ما در حال حاضر فرآيند دولت سالاري را در پيش داريم، هر كس خارج از قانون عمل كند، مجازات مي شود. دولت و پارلمان فعلي عراق منتخب مردم است. بنابراين حرفي براي كارهاي خارج از قانون نيست همه بايد به دولت و قوانين آن ملتزم شوند.
دومين موضوعي را كه رهبران عراق در استراتژي جديد آمريكا گنجاندند بحث صلاحيت تأمين امنيت توسط عراق است.
در قطعنامه 1546 سازمان ملل، آمريكايي ها خودشان فرماندهي امنيتي را در دست داشتند و اين مشكل بزرگي براي ما بود. زيرا مقوله امنيت با فرهنگ، تمدن، تاريخ، دين، مذهب، آداب و رسوم اجتماعي و حتي ژئوپلتيك و ژئواستراتژيك و عوامل زيادي كه در شكل دهي زندگي در يك كشور نقش دارند مرتبط است. اگر مردم عراق امنيت داشته باشند به درد آمريكا هم مي خورد، در حالي كه آمريكايي ها نمي توانستند فرهنگ ما را درك كنند. آنها با تفكرات خاص خودشان مي خواستند ايجاد امنيت كنند.
پيش از حمله آمريكا به عراق، در تركيه جلسه اي با خليل زاد به عنوان نماينده ويژه رئيس جمهور آمريكا در امور عراق داشتيم، من هم در اين جلسه حضور داشتم، خليل زاد نقشه حمله آمريكا به عراق و برنامه هايي كه بعد از حمله دارد را به ما منتقل كرد ما هم به او گفتيم كه شما با اين نقشه اي كه براي عراق داريد در عراق شكست مي خوريد و مردم ما هم متضرر مي شوند.
از نظر ما ارتش آمريكا نمي توانست امنيت عراق را در دست بگيرد. زيرا فرق است بين وظايف و الزامات نيروي نظامي با نيروي انتظامي. نيروي انتظامي كارش با مردم است و آموزش آن با ارتش تفاوت دارد.
مورد سوم درخواست عراقي ها براي گنجاندن در استراتژي جديد آمريكا، تسليح و تجهيز و آموزش نيروهاي مسلح عراق بود كه ساختارهاي امنيتي عراق شكل بگيرد، الآن يكي از ضعف هاي عراق اين است كه هر چهار پليس يك كلاشينكف دارند آن هم مقابل تروريست هايي كه بهترين سلاح را از نظر كمي و كيفي دارند. ارتش عراق در حال حاضر از داشتن سلاح هاي سنگين ممنوع شده است در حالي كه تروريست ها همه چيز دارند. ترس آمريكايي ها اين بود كه اين سلاح ها به دست ميليشياي شيعه بيفتد. با مذاكراتي كه شد، الآن قرار است 40 گردان ارتش عراق كاملاً مسلح شوند، چهار هليكوپتر و سه هواپيماي سي-130 در اختيار نيروي هوايي قرار گيرد، در بودجه امسال عراق هم 5/5 ميليارد دلار براي تجهيز و مسلح سازي ارتش در نظر گرفته شده است.
از ديگر نقاط مثبت استراتژي جديد آمريكا، حمايت از دولت آقاي نوري مالكي به عنوان دولت مشروع عراق است در حالي كه بعضي كشورهاي منطقه تلاش دارند آن را سرنگون كنند. در حالي كه اين دولت نخستين دولت مردمي در تاريخ 1200 ساله عراق است.
كشورهاي منطقه موضع منفي نسبت به نظام سياسي جديد دارند حال يا از ترس شيعيان و يا ترس از دموكراسي در عراق كه باعث مي شود در كل منطقه شاهد بروز تهمت هاي مردم سالاري باشيم، لذا تلاش آنها در راستاي ناكام كردن نظام جديد است.
* از نقاط قوت استراتژي جديد گفتيد، از نقاط ضعفش هم بگوييد.
- مهمترين نقاط ضعف استراتژي آمريكا، برخورد غيرمنطقي با ايران و سوريه است. در حالي كه جمهوري اسلامي ايران بهترين يار ملت عراق بوده نه فقط نسبت به شيعيان بلكه كردها نيز از دهه 70 با ايران كار كرده و در كرج مستقر بودند، حتي رابطه كردها با ايران از نظر سياسي قديمي تر از رابطه شيعيان است كه در دهه 80 به ايران آمدند، تركمن ها و آشوري ها نيز رابطه خوبي با ايران دارند، حتي چهره هاي عرب سني هم با ايران كار كرده اند.
بعد از صدام مهمترين و تنها حامي منطقه اي ما جمهوري اسلامي ايران بوده است كه از نظام نوين عراق حمايت مي كرد. در حال حاضر 30 پروتكل بين دو كشور امضا شده و ايران وام يك ميليارد دلاري به عراق داده است، لذا با همه اين تلاش ها و حمايت ها رفتار فعلي دولت آمريكا با ايران براي ما قابل قبول نيست. ايران نسبت به كل امنيت عراق موضع مثبتي داشته و دلايل قطعي براي دولت عراق پيدا نشده كه ايران فعاليتش منفي بوده است. به نظر مي رسد آمريكا در پي تسويه حساب خود با ايران در عراق است كه براي ما قابل قبول نيست. عراق بايد مركز گفت وگو و صلح در منطقه باشد و نه تسويه حساب.
دومين نقطه ضعف اين استراتژي، حالت تحكم آميز آن است؛ مثلاً گفته شده اين آخرين فرصت براي دولت عراق است، صبر ملت آمريكا لبريز شده و دولت عراق بايد چنين و چنان كند در حالي كه زبان صحبت با يك دولت مستقل اين گونه نيست.
سومين نقطه ضعف، طرح برخي مسائل به طور مبهم و عام است. مثل بازنگري در ستاد بعث، قانون نفت، انتخابات محلي و... اين در حالي است كه ستاد عالي ريشه كني حزب بعث مقرر كرد كه كادرهاي اين حزب از چهار درجه بالاي حزبي از ادارات حذف و محاكمه شوند. شصت هزار نفر شامل اين موضوع شدند، الآن بحث است كه اعضاي حزب نبايد تصفيه شوند، آنها بايد بازنشسته شوند. اين افكار تازه قابل بحث و بررسي است، ذكر آن به صورت مجمل در يك طرح محل سؤال دارد، هر پروژه اي خارج از چارچوب قانون اساسي براي ما قابل قبول نيست.
|