سپردن بدي ها به آخرين سه شنبه شب سال
دلهره هاي يك شب
|
|
يك شب پر دلهره ، اميدداريم به سلامت بگذرد
عكس: گلناز بهشتي
ماندانا مهربد
از هزاران سال پيش تا به امروز دو جشن در ايران زمين با افروختن آتش و شادي مردم همراه بوده كه نخست جشن سده (پيدايش آتش) و ديگري جشن سوري (چهارشنبه سوري) فروردگان (بازگشت فروهر در گذشتگان) است. جشن سده را در دهم بهمن ماه و جشن سوري را در نخستين شب پنجه، پس از سپري شدن 360 روز از آغاز سال و با مراسمي درباره فروشي ها يا ارواح پاك درگذشتگان پنج روز مانده به نوروز برگزار مي گرديد. لازم به يادآوري است كه اطلاق چهارشنبه سوري به اين جشن كهن، از امور و نام گذاري هاي بعد از ورود اسلام است.در دوران اسلامي براي اولين بار از جشن سوري، در كتاب تاريخ بخارا در نيمه اول سده چهارم هجري ياد شده كه منصوربن نوح ساماني اين جشن را باشكوه هرچه تمام تر برگزار نمود. جشن چهارشنبه سوري كه اينك در شب چهارشنبه آخر سال با مراسم و آداب و تشريفات و سنن ويژه برگزار مي شود مربوط به جشن آغاز پنجه و يا جشن پيشگامي در مورد درگذشتگان و فروشيان است. سوابق و مراسمي كه امروز ميان همه مردم ايران زمين به ويژه روستاها و شهرستان ها و قبايل ايراني به مناسبت چهارشنبه سوري معمول است همه يادآور رسوم، آداب و سنن ايرانيان باستان است. اما اين كه هنگام اجراي جشن سوري در پايان سال، چه وقت بوده، آنچه مسلم است آن كه چهارشنبه نبوده، چون در تقويم و روزشماري ايرانيان شنبه و چهارشنبه و... وجود نداشته يا به عبارت ديگر ايام هفته در ايران متداول نبوده و هر روز براي خود نامي داشته مثل اورمزد، ورهرام، وهمن، سپندارمذ و... هر سال به دوازده ماه (30 روزه) تقسيم مي شد آن گاه جهت سال شمسي كه خاص ايرانيان بوده پنج روز به آخر سال اضافه مي كردند كه سال سيصد و شصت و پنج روز مي شد .
در گذر از تاريخ ، در سال هاي متمادي، بسياري از مناسبت هاي اجتماعي و روابط انساني دچار تغييرات بنيادين شدند. بعضي از شكل اصيل خود درآمدند و به قالبي جديد رفتند تا بنا به مصلحت روزگار ايفاي نقش كنند و برخي ديگر چنان تغييركردند كه كاركرد اوليه خود را از دست دادند و در مواردي حتي به ضد خود بدل شدند و كاركردي متضاد با ايده و فكر اوليه اي كه آن معناي ويژه را بناگذاشته پيدا كردند. جشن چهارشنبه سوري كه يكي از جشن هاي ملي - ميهني ما ايراني هاست، در حال حاضر مصداق بارز اين ادعاست. تغيير كاركرد و قلب ماهيتي كه در اين رسم هزاران ساله رخ داده را تنها با توجه به نام آن مي توان درك كرد. جشن سوري (چهارشنبه سوري) نام اين سنت كهن است، اما بايد پرسيد اين چه جشني است كه از مدت ها قبل از فرا رسيدنش تمامي امكانات امنيتي، امدادي و اورژانسي كشور براي مقابله با آن بسيج مي شوند، خواب راحت از چشمان بسياري گرفته مي شود و تا مدت ها بعد از پايانش بسياري را در حال دست و پنجه نرم كردن با مشكلات ناشي از آن مي بينيم. آيا معني جشن در ايران عوض شده؟ آيا بنابه جبر روزگار، خود تصميم گرفتيم ساختار اين رسم قديمي را متحول كنيم؟ يا نه، همه اين كارها يي كه به اسم جشن چهارشنبه سوري انجام مي دهيم براي رسيدن به معنايي جديد است؟ اينها پرسش هايي است كه پاسخگويي به آنها كار ساده اي نيست و تا به حال هيچ كس سعي نكرده جوابي قانع كننده به آنها بدهد.
بنيامين صدر
در گاه شماري ايران باستان روزهاي هفته به صورتي كه هم اكنون است وجود نداشت و هر روز را به نام يك فرشته مي خواندند. اين يعني هر 365 روز سال اسم يك فرشته را بر خود داشت. ايرانيان پنج روز آخر سال را محترم مي شمردند. آنها چهار روز اول را زمان آمادگي براي زايش انسان و روز آخر را زمان تولد انسان مي دانستند و به پاسداشت اين روز به آتش اداي احترام مي كردند. آتش داراي دو خاصيت است. نور و حرارت، كه نور نمادي است از اهورا، روشنايي، صداقت، پاكي و حرارت نشان بي بديل زندگي است. محمد صادق فربد، پژوهشگر و عضو هيأت علمي دانشگاه آزاد در توضيح قدمت و اهميت آتش بازي در نزد ايرانيان با رجوع به تاريخ مي گويد: در تاريخ بخارا آمده است در زمان نوح بن منصور ساماني جشن چهارشنبه سوري برگزار شد. به دستور شاه هيمه هاي فراواني از آتش برافروختند و اين به حدي بود كه كاخ شاهي آتش گرفت و شاه و درباريان مجبور شدند كاخ را ترك كنند و به محلي ديگر بروند. طبق اسناد تاريخي اين حريق در سال 350 هجري و در ماه شوال روي داده است. در حال حاضر هم حين برگزاري جشن ممكن است اتفاقات ناخوشايندي رخ دهد كه البته اين موضوع نمي تواند مانع از برگزاري يك جشن ملي شود فقط نكته اي كه بايد به آن توجه لازم مبذول شود موضوع آموزش است. با آموزش مي توان حوادث برگزاري اين جشن را كم كرد. مردم و به ويژه جوانان بايد بدانند جشن سوري با انفجارهاي مهيب هيچ رابطه اي ندارد و تنها بوته هاي آتش است كه به اين جشن معنا مي دهد. ما اگر اصالت آداب ايراني را درك كنيم در حفظش تلاش خواهيم كرد اين سنت ماست و سنت ها به نسبت قدمت خود از حرمت برخوردارند. هيچ آييني با فشار از بين نمي روند. چهارشنبه سوري يك جشن گروهي است كه در تمام ايران اجرا مي شود و رسوم گوناگوني را نيز به دنبال خود مي آورد. رسم هايي همچون گره گشايي، فال كوزه، شال اندازي و قاشق زني كه جزو سنت هاي ملي ما هستند و هيچ منافاتي با باورهاي ديني ندارند. بي گمان اگر ما به سنت هاي ملي خود وفادار بمانيم مفاهيم بيگانه در فرهنگ ما جايي نخواهند داشت.
نماد زندگي
دكتر محمدالستي، مدير پژوهشكده مطالعات انساني نيز از منظري ديگر چهارشنبه سوري را بررسي مي كند. به تعبير او همه آن چيزي كه به عنوان چهارشنبه سوري در اختيار ما قرار گرفته است، مجموعه اي از نمادها است كه به دليل گستردگي آن تنها نماد آتش را بررسي
مي كنم. انسان نخستين چه برداشتي مي تواند از آتش داشته باشد؟ از گرما، حرارت و هر آنچه كه آتش ايجاد مي كند. اولين برداشت اين است كه تفاوت بين مرده ها و زنده ها در گرماي تن زنده ها و بدن سرد مرده ها است. گويي آتش در وجود زنده ها روشن است و گرما ايجاد مي كند، اما در مرده ها اين آتش خاموش شده است. هرچه معلول و عارضه زندگي و زنده بودن انسان بوده است از آتش گرفته شده است. پس آتش نماد زندگي است. آريايي ها از مناطق سرد به سوي ايران سرازير شدند پس گرماي آتش براي آنها مقدس شد. اين موضوع كه ايرانيان آتش پرست بوده اند، به اين معني نيست كه آنها آتش را عبادت مي كردند، چون پرستيدن هرگز معناي عبادت نمي دهد. آتش پرست يعني كسي كه پيوسته مواظب و مراقب آتش است. آتش زداينده پليدي هاست. در اسطوره هاي ملي و ديني نيز براي تطهير و اثبات پاكي از آتش استفاده شده است مانند سياوش يا حضرت ابراهيم كه از آتش گذشته تا پاكي شان اثبات شد. در جشن چهارشنبه سوري نيز با پريدن از روي آتش به نوعي با آتش پيمان مي بنديم و بدي هاي خود را به او مي دهيم. چهارشنبه سوري پديده اي است كه هر سال تكرار مي شود و براي آن هزينه اي هنگفت صرف مي شود و موضوعي كه آنقدر تكرار شده است بدون شك داراي كاركرد است. گرچه تكرار از نگاه علمي سبب ملالت مي شود، اما احساس تكرار را دوست دارد، طبيعت با تكرار جان مي گيرد و جامعه با تكرار نيرومند مي شود.دكتر غلامرضا محمودي، روانشناس نيز سخنان خود را با موضوع چهارشنبه سوري از منظر روانشناسي هيجان آغاز مي كند. به نظر او ما در چهارشنبه سوري بيشتر با شادي كه هيجاني زودگذر است روبه رو هستيم. چيزي كه در اين رفتار ديده مي شود نوعي دلهره خواهي است. كشور ما در طول تاريخ هفت بار اشغال شد اما ايران ماند و دليل آن تنها و تنها تكرار اين آداب و رسوم بود. اين روانشناس مي گويد: اگر جشن چهارشنبه سوري را برگزار مي كنيم بايد حسي در ما به وجود آيد كه خود را در كنار تمام كساني كه در اعصار گذشته اين جشن را پاس داشته اند تا به ما برسد، ببينيم. مردمي كه نگاه نمادين به آداب و رسوم خود دارند داراي بالاترين سطح بهداشت رواني هستند زيرا هرگاه به چيزي نگاه نمادين پيدا كرديم به وسيله آن به گذشته وصل شده و با نگاه به گذشته براي آينده آماده مي شويم.
آيين ماندگار
در حوزه تاريخ فرهنگ ايران هر چه بوده حاكي از يكتاپرستي است . به گواهي تاريخ حتي پس از ورود اسلام به ايران نيز بسياري نمادها همچون چهارشنبه سوري پابرجا مي مانند و به عنوان نمادي مقدس براي ايرانيان كاركردي تازه پيدا مي كند.
دكتر بهرام بيات، كارشناس مسائل اجتماعي با بيان اينكه چهارشنبه سوري به عنوان يك نماد ملي در شرايط تاريخي از نظر اجتماعي كاركرد خود را نشان داده است، در شرح كاركرد اجتماعي اين رسم ملي مي گويد: برخي جوانان دچار انباشت انرژي و هيجان هستند و طبيعي است كه اين هيجان بالاخره بايد در جايي تخليه شود. در كشورهاي ديگر اين هيجان به نوع ديگري تخليه مي شود. در اسپانيا، گاوهاي وحشي در خيابان و كوچه هاي پر از آدم رها مي شوند يا در ايتاليا مردم با مركبات و گوجه فرنگي به يكديگر حمله مي كنند. بعد از اين جامعه تا حدودي دچار آرامش مي شود، چون هيجان موجود در جامعه تخليه شده. جوانان ما هم به اين تخليه هيجان احتياج دارند كه بايد با كمترين آسيب همراه باشد. بيات با تأييد بر اينكه اين هيجان انباشته بايد به مسير صحيحي هدايت شود ادامه مي دهد: از چهار سال پيش به اين جشن با عنوان نمادي كه كاركردهاي متعددي دارد پرداخته شد، اما اتفاقي كه اكنون افتاده است اين پديده را داراي كاركردهاي مثبت و منفي كرده است. به عقيده او، پديده اي مانند چهارشنبه سوري از بين رفتني نيست اما ممكن است هر كدام از كاركردهاي مثبت و منفي اش بر ديگري غلبه كند كه در اين صورت همه تلاش ها بايد اين باشد كه كاركرد مثبت آن افزون شود.
شب دلهره
چرا شب چهارشنبه سوري در ايران به شب دلهره تبديل شده است. در جشني كه قرار است فقير و غني در كنار يكديگر شادي كنند و به استقبال نوروز بروند، چه شده است كه بسياري از فرا رسيدن اين جشن ناخرسندند. چرا بوته ها جاي خود را به نارنجك هاي دست ساز داده اند. ما كوچه چهارشنبه سوري را اشتباه رفتيم و آن را به شب بحران تبديل كرديم. بي گمان فلسفه اين جشن وراي آن چيزي است كه هم اكنون اتفاق مي افتد. نقش خانواده ها در اين آموزش بسيار مهم است. مسئولان فرهنگي كشور هم در اين رابطه كم كاري كرده اند. بي ترديد، مسئله اي اجتماعي وقتي امنيتي مي شود كه سياست گذاران در بخش هاي مختلف جامعه خوب عمل نكرده اند.
|