شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۹۲- Oct, 11, 2003
نگاهي ديگر گونه به جايگاه «سرايدار» در مدارس كشور
نگهبانان ياددهي- يادگيري
زير ذره بين
سرايدار عنصري است كه همواره در مدرسه حضور دارد و اهميت اين حضور تا جايي است كه در معدود روزهايي از سال هم كه به خاطر سفر يا هر دليل ديگري، قصد ترك مدرسه را مي كند، بايد با هماهنگي حراست آموزش و پرورش، فردي را به جايگزيني خود قرار دهد. نگهباني و نگهداري از ساختمان، تأسيسات و وسايل و لوازم مدرسه به عهده اوست و مسئوليتش حتي حول و حوش مدرسه را نيز در برمي گيرد
012664.jpg
عباس حيدري
در كنار افراد شناخته شده اي نظير مدير،  معاون، معلم و دفتر دار، افراد ديگري هم در مدرسه حضور دارند كه اگر در رده بندي اداري جايگاه ممتازي ندارند، ولي حضورشان به طور قطع و يقين مي تواند تا بي نهايت منفي و يا بي نهايت مثبت، مؤثر باشد. سرايدار عنصري است كه همواره در مدرسه حضور دارد و اهميت اين حضور تا جايي است كه در معدود روزهايي از سال هم كه به خاطر سفر يا هر دليل ديگري، قصد ترك مدرسه را مي كند، بايد با هماهنگي حراست آموزش و پرورش، فردي را به جايگزيني خود قرار دهد. نگهباني و نگهداري از ساختمان، تأسيسات و وسايل و لوازم مدرسه به عهده اوست و مسئوليتش حتي حول و حوش مدرسه را نيز در برمي گيرد.
همكاري و همياري سرايداران در اداره بهينه امور مدرسه،  چنان مؤثر است كه انتخاب و جابه جايي سرايداران يكي از دغدغه هاي اصلي مديران مدارس است. سرايداري كه شهره بي نظمي، تنبلي، اعتياد، ارتباط با افراد ناباب، جسارت، گستاخي و كنجكاوي هاي افراطي تا حد جاسوسي است، خواب راحت را بر مدير مدرسه حرام مي كند. مديري كه چنين شرايطي را در سرايدار خود ببيند، يا از تحويل گرفتن اموال خودداري مي كند، يا پس از تحويل گرفتن،  همواره نگران و مشوش است. مدير چنين سرايداري، كم كم عادت مي كند كه صبح ها زودتر از بقيه خود را به مدرسه برساند تا پس چند بار از كوبيدن در مدرسه موفق به بيدار كردن سرايدار و بازكردن در مدرسه شود و يا وقتي سراغ جعبه ابزار، دريل كارگاه و كپسول گاز آزمايشگاه را از سرايدار بگيرد، سرايدار پاسخ دهد كه آن را به فلان دوست و آشناي خود داده و به زودي پس خواهد گرفت. گرفتن وجه دستي و پول به طور مداوم از تك تك كاركنان،  بويژه مدير و معرفي افراد گوناگوني تحت عنوان پسرخاله و پسردايي، بويژه در ايام امتحانات و اعلام نتايج، از ديگر مشكلات ايجاد شده توسط سرايداران است. غالب اين پسر خاله ها و پسر دايي ها هم، بدون دليل به افتخار قوم و خويشي با سرايدار مدرسه نائل نمي شوند و اغلب منافع طرفين در اين ارتباط ملاحظه مي شود. چنين سرايداراني براي كسب منافع بيشتر به فعاليتهاي پنهاني از ديد اولياي مدرسه نيز رو مي آورند و از در اختيارگذاردن مدارس بويژه حياط مدارس يك نوبته، براي حرفه هاي مختلف نظير تعمير و خريد و فروش اتومبيل، خريد و فروش لوازم خانگي، تبديل كردن حياط مدرسه به پاركينگ اتومبيل و محلي براي برگزاري جشن عروسي و ميهماني هاي حجاج خودداري نمي كنند و اينها فقط فعاليت هاي خلاف مقررات آموزش و پرورش است. در موارد حادتر، چنين سرايداراني، متأسفانه به در اختيار قرار دادن فضاي مدرسه براي انجام جرائمي نظير استعمال مواد مخدر و صرف مشروبات الكلي نيز مي پردازند و خود نيز يكي از مصرف كننده ها هستند.
چند سال قبل در يكي از مدارس جنوبي تهران، سرايدار يك مدرسه كه داراي سوابق جنايي و كيفري بود، به دنبال تذكرات مكرر اداره مبني بر لزوم تحويل سرايداري و ترك مدرسه، حاضر به تمكين از مقررات نشد و در نتيجه جمعي از مسئولان اداره، به همراه دو سرباز نيروي انتظامي به مدرسه رفتند.سرايدار نامبرده پس از بحث و جدل، باز هم حاضر به اجراي مقررات نشد و در فرصتي با وجود حضور مأمورين نيروي انتظامي و مسئول حراست وقت منطقه،  با چاقو به مسئول كارپردازي حمله كرد كه بر اثر شدت جراحات وارده،  مسئول كارپردازي وقت فوت كرد. اين حادثه كه در نوع خود فجيع ترين مورد محسوب مي شد، تمام فرهنگيان و نيز خانواده متوفي را متألم و متأثر كرد. به دنبال اين فاجعه، سرايدار مجرم، دستگير، زنداني و سرانجام به دار مجازات آويخته شد. بنابر اين چنين تجاربي،  اصرار و پافشاري مديران براي در اختيار گرفتن يك سرايدار مطمئن كاملاً  معقولانه به نظر مي رسد و حتي اهميتي بيش از نيروهايي نظير معاون، معلم و دفتردار پيدا مي كند. چرا كه ايشان در ساعات اداري و جلوي چشم مدير، در مدرسه حاضرند و سرايدار در كل شبانه روز و در غياب مدير، عوامل محيطي و شرايط بالقوه جامعه از سويي و ضعف هاي شخصيتي، اجتماعي و اقتصادي از سوي ديگر، شرايط لازم را براي دست زدن به جرايمي همچون مصاديقي كه ذكر شد، مهيا مي كند.
ارتقاي تحصيلات
سرايداران، عموماً  به طبقات و اقشار كم درآمد جامعه تعلق دارند و نوعاً  از حداقل تحصيلات بي بهره اند. در سالهاي اخير،  با قوانين جديدي كه براي استخدام يا تعديل نيرو به اجرا گذاشته شده، جمع قابل توجهي از خدمتگزاران و سرايداران مدارس دست به دامن ادارات متبوع خود شده اند،  تا به هر نحو ممكن بتوانند به مدرك تحصيلي پايه پنجم ابتدايي دست يابند. سطح پايين فكري و اجتماعي اين افراد از يك سو لزوم پرداخت مبلغي براي ثبت نام- معادل پنج هزار تومان- اغلب ايشان را دچار اين توهم مي كند كه پول مدرك خود را مي پردازند و امتحانات فرمايشي است. مراقبين جلسات امتحان نيز، غالباً  از دست خواهش و تمناهاي ايشان به تنگ مي آيند و مجبور هستند اگر مستقيماً كمكي نمي كنند،  خود را مشغول به صبحت با اين و آن، مطالعه روزنامه و قدم زدن در خارج از جلسه كنند تا سرانجام وقت جلسه پايان يابد. نتايج منفي اين قضيه متنوع است. از جمله، نفس ارزشيابي نزد برگزاركنندگان و بويژه داوطلبان طوري زير سؤال مي رود كه تمام افرادي كه از هر طريقي و با ايجاد هرگونه ارتباطي قبول مي شوند، بلافاصله در طرح جامع دوره آموزش راهنمايي تحصيلي نيز ثبت نام مي كنند و دقيقاً  همين انتظار را در آن جلسات امتحان هم دارند، اين در حالي است كه بعضي از اين افراد كه توفيق اجباري داوطلب شدن نصيبشان شده، حتي از نوشتن نام خود معذورند و گاهي ديده مي شود، در حالي كه برگه امتحاني را سروته جلوي خود گذاشته اند، از يكي از مراقبين مي خواهند تا اسمشان را برايشان بنويسند. مراقبان هم به دليل احساس همكاري كه با داوطلبان دارند و هم به خاطر حرمت موي سفيد و سن بالاي ايشان و با توجيه اين كه اين افراد، به دليل استخدام خود را وارد اين معركه كرده اند و قصد ورود به دانشگاه را ندارند  ، با تساهل و تسامح با اين قضيه برخورد مي كنند. در يك نگاه كلي، آنچه باقي مي ماند صرف مخارج بالاي برگزاري امتحانات فرمايشي، اهداي مدرك تحصيلي به جمعي افراد بي سواد مطلق، و زير سؤال رفتن فرايندي به نام ارزشيابي است. فرايندي كه نتيجه آن قرار است آبروي آموزش و پرورش باشد.
مزاياي مناسب!
شغل سرايداري از مزايايي برخوردار است كه بسياري از ديگر مستخدمان دولت، در تأمين هزينه هاي آن تمام عمر خود را صرف مي كنند. مسكن مجاني، معاف بودن از پرداخت هزينه هاي آب، برق، تلفن و گاز، امكان استفاده از فضايي بزرگ براي بازي و ورزش در روزهاي تعطيل و تابستان و استفاده از وسايل ورزشي مدرسه از جمله اين موارد است. اين شرايط باعث شده كه سرايداراني كه از مناسبات اجتماعي، اقتصادي و شخصيتي قابل توجهي بهره مند هستند، علاوه بر امكان تهيه مسكن و اتومبيل شخصي و فرستادن فرزندان خود به دانشگاه آزاد جهت تحصيل، به توفيق سفر حج و عتبات عاليات نيز دست پيدا كنند. البته دستيابي به چنين امكاناتي معلول پرهيز از گرايش به فساد، به اضافه قرار گرفتن در حرفه اي است كه اگر منصفانه به آن بپردازيم، در كنار مزاياي ياد شده از ريسك پذيري و مخاطرات بالايي نيز برخوردار است. چرا كه حفظ و حراست و نگهباني از مدرسه، به هيچ وجه كاري سهل و ممتنع نيست. سرايدار يك مدرسه راهنمايي تعريف مي كرد كه هنگام آگاهي از ورود دزد، با نيروي انتظامي تماس مي گيرد. پس از حضور دو مأمور در مدرسه، از سرايدار خواسته مي شود كه زحمت دستگيري جناب دزد را متحمل شود تا پليس هم به انتقال سارق به كلانتري اقدام كند. وسعت مدرسه، خلوت بودن مدرسه، وجود انبوهي از وسايل گران قيمت و بالاخره گاوصندوق مدرسه، هميشه محرك هاي خوبي براي سارقان بوده كه در هر فرصتي سري به مدارس بزنند. پيشتر حتي دستيابي به سؤالات امتحاني هم دليلي براي ورود غيرمجاز به حريم مدرسه بود. علاوه بر خطرات محافظت از مدرسه، فضاي در اختيار سرايدار، اغلب از حريمي خاص خانواده سرايدار برخوردار نيست و وجود فرزندان ناهمجنس با جنسيت دانش آموزان مدرسه و اختلاط هنگام ورود و خروج و حضور در مدرسه، دردسرساز است. از طرف ديگر، وجود كلاسهاي تحصيلي و بي اجر و مزد نظير كلاسهاي نهضت سوادآموزي و دارالقرآن ها، كه خارج از برنامه موظف و بدون حق الزحمه،  در برخي مدارس تحت عنوان پايگاه به اجرا در مي آيد و طي آن نه تنها خانواده سرايدار مدرسه از استراحت و آرامش برخوردار نيست، بلكه خود سرايدار هم از رسيدن به شغل دوم محروم مي شود، بيش از پيش به ناراحتي سرايدار منجر مي شود. همچنين فضاي سرايداري برخي از مدارس حتي در تهران، از حداقل امكانات، نظير حمام برخوردار نيست و يا احتياج به تعميرات اساسي دارد. چند سال قبل كه در كلاسهاي جبراني مدرسه اي در منطقه ۱۹ ، تدريس مي كردم، از ديدن سرو وضع و قيافه كثيف و ژوليده سرايدار واقعاً مكدر مي شدم. وقتي علت را جويا شدم، از وضعيت رقت بار سرايداري و وجود موش هايي به بزرگي گربه در خانه و محل سكونتش گفت. فقر و بي سوادي او، در كنار مشكلاتي كه داشت، مي توانست انگيزه اي براي گرايش به سوي فعاليتهاي غيرقانوني باشد كه اگر چنين نشده باشد،  جاي تعجب دارد.  بسياري از مديران مدرسه هم، با علم و اطلاع كامل از ناهنجاري ها و مشكلات مالي سرايدار، در قبال تقاضاي وجه دستي، به جاي مقاومت و جواب منفي، كج دار و مريز، بعضي خواسته هايشان را پاسخ مثبت و بعضي را پاسخ منفي مي گويند.
واقعيتي كه نتيجه و معلول مشكلات مالي وزارت آموزش و پرورش است، بي توجهي به شناسايي و اصلاح معتادان شاغل در اين وزارتخانه است. علاوه بر سرايداران، تعداد قليلي معتاد در ديگر رده هاي شغلي آموزش و پرورش به چشم مي خورد، اما به نظر مي رسد بدنه اصلي معتادين اين وزارتخانه را سرايداران تشكيل مي دهند. در مقام قياس، وقتي به كارمندان وزارت نفت كه در جزيره لاوان دچار اعتياد شده اند، نگاه مي كنيم مي بينيم وزارت نفت با توانايي هاي گسترده مالي كه دارد، حتي براي درمان سه نفر، از تهران كارشناس ترك اعتياد مي فرستد و تمام هزينه هاي رفت و برگشت و اقامت و دستمزد كارشناس را پرداخت مي كند و اين سؤال ابدي و ازلي را در ما زنده مي كند كه آيا كارمندان و كارگران اين وزارتخانه، كاشفين، مستخرجين و تنها مالكين اين محصول هستند كه حداكثر نفع آن نصيبشان مي شود؟ و در مقابل در آموزش و پرورش شايد حتي آمار دقيقي از تعداد معتادين در دست نباشد، چه برسد به امكانات درماني و پي گيري هاي بعدي.
بي سوادي ، وجود روحيات نامناسب، اختلالات شخصيت، مهيا بودن فضا و وجود محرك هاي محيطي، دست به دست هم مي دهند تا مدرسه محل وقوع جرم و سرايدار همكار مجرم يا مجرمين باشد. توجه به اين افراد، با اجراي دوره ها و كلاس هايي در باب مقررات و قوانين در مورد ورود و خروج وسايل، حفظ و نگهداري در مورد تأسيسات و لوازم و حراست و نگهباني از ساختمان و فضاي مدرسه مي تواند سرايدار را به موقعيت خود واقف كند تا متوجه شود كه حضور و عملكردش مورد توجه است. همچنين برگزاري اردوهاي تفريحي، هر چند محدود و كوتاه مدت از سوي ادارات و مناطق آموزش و پرورش، احتمالاً تا حدودي به افزايش انگيزه هاي مثبت اين افراد منجر شود. اگر چه برگزاري كلاس و اردو براي اين افراد با روحيات ويژه اي كه دارند، به هيچ وجه كار بي دردسري نيست.

نگاه ديگر
اين يادداشت تيتر نمي خواهد!
012666.jpg
محبت الله همتي*
چشم هايم را مي بندم. روز اول مهر سال تحصيلي ۴۸-۴۷ است. با پدرم عازم مدرسه مي شوم. نمي دانم چرا اولين روز مدرسه هميشه در ذهن آدم ها نقشي پررنگ دارد. ماندگار است. همسن و سال هاي من با لباس هاي رنگارنگ درگذرند. آنها هم مثل من اولين «مهر»شان را تجربه مي كنند. شادي و رنگ، فضاي كوچه و پس كوچه هاي محله جواديه تهران را پر كرده است. مغازه ها جور ديگري به نظر مي رسند. تصوير ده متري جواديه روز اول مهر سال ۱۳۴۷ هنوز با من است.
هنوز كه هنوز است، روز اول مهر براي من همين حال و هوا را دارد. چهره شهر همان تصاوير ده متري جواديه سال ۴۷ را در ذهنم تداعي مي كند: شور زندگي.
مهر هر سال، مرا به دنياي كودكي مي برد شايد هم دليلش همان صفا و پاكي هاي دوران كودكي است كه براي همه لذت بخش است.
كودكي مي بيني
رفته از كاج بلندي بالا، جوجه بردارد از لانه نور
و از او مي پرسي
خانه دوست كجاست؟
روز اول مهر حال و هواي ديگري است انگار:
آسمان پر شد از خال پروانه هاي تماشا
باد مي آمد از سمت زنبيل سبز كرامت
بهار تعليم و تربيت است ديگر. و در مفهوم تعليم و تربيت بالندگي و خودشكوفايي نهفته كه اول بهارش چنين شيرين و پر رنگ است.
وارد مدرسه كه مي شوي:
پشت درياها شهري است
كه در آن پنجره ها، رو به تجلي باز است
وارد مدرسه كه مي شوي اولين چهره، نگاه صميمي باباي مدرسه است. نگاهي:
كه در آن وسعت خورشيد
به اندازه چشمان سحرخيزان است.
باباي مدرسه، آرام و مهربان و با چهره اي گشاده از تو استقبال مي كند. با ديدن او احساس امنيت مي كني در اين محيط ناشناخته؛
هر كجا هستم، باشم
آسمان مال من است
باباي مدرسه من هر روز صبح ها با همان چهره دوست داشتني از تو استقبال مي كند.
صبح ها جلوي در مدرسه را آب و جارو مي زند. انگارعزيزترين كسانش قرار است به مدرسه بيايند. واي كه چه قدر پياده روهاي آب زده صبح هاي زود شهر برايم لذت بخش است هنوز:
بادبادك ها به هوا خواهم برد
گلدان ها آب خواهم داد
و شايد همين حس عميق آشنايي است كه تو را به او نزديك مي كند و در سال هاي نوجواني و جواني كه گاهي دلت پر مي زند براي مدرسه گريزي:
مي روم بالا تا اوج
من پر از بال و پرم
او آشناترين آدم مدرسه است كه تو را درك مي كند.
باباي مدرسه دوره كودكي هاي من، آشناي مهرباني است كه گاهي پا در مياني مي كند و ريش گرو مي گذارد:
صخره اي كو كه به آن آويزم؟
و گاهي ناخواسته كه چوب فلك در دست مي گيرد تا آقاي ناظم كارش را بكند چشمانش گواهي مي دهد كه درونش غوغاست:
كوچه ها را خواهم گشت
جار خواهم زد اي شبنم، شبنم، شبنم
و من باباي زحمتكش مدرسه ها را هنوز دوست مي دارم.
سال ها بعد
دست تقدير مرا معلم دبستان كرد و اندكي بعد مدير دبستان شدم. من ديگر همكار باباي مدرسه شده  بودم. باباي مدرسه ما سه نفر بودند زحمتكش و پرتلاش و دلسوز به حال بچه ها. يكي از آنها قلبش مثل شيشه بود. شفاف و روشن كه البته زود مي شكست، اما زود هم فراموش مي كرد. مرا به ياد بچه هاي كلاس اول مي انداخت. دليلش هم همنشيني با بچه هاي دبستاني بود كه كمال همنشين اثر خودش را گذاشته بود.
باباي مدرسه امين معلمها و مدير مدرسه بود و باباي مدرسه من، همان رنگ و بوي كودكي مرا مي داد: مهربان. باباهاي مدرسه من، انس و الفت عجيبي با بچه  مدرسه اي ها داشتند. سال هاي خدمتشان را در مدرسه ها سپري كرده بودند. بچه ها را مي فهميدند. اگر حادثه اي براي كودكي پيش مي آمد، عكس العمل نشان مي دادند و غمگين مي شدند. از شادي بچه ها شاد بودند. سر و صداي بچه ها را دوست داشتند. مورد اطمينان خانواده ها بودند و من هنوز باباي مدرسه دوران كودكي را دوست دارم و هيچ تصوير جديدي از بابا را نمي توانم پذيرا باشم.
* نويسنده اين يادداشت كارشناس و پژوهشگر آموزشي و مؤلف چندين جلد كتاب آموزشي براي معلمان است. وي در حال حاضر سردبير ماهنامه رشد آموزش ابتدايي است كه از سوي وزارت آموزش و پرورش با شمارگان ۶۰ هزار نسخه در ماه براي آموزگاران دوره ابتدايي و دانشجويان رشته هاي معلمي منتشر مي شود.

سايه روشن فرهنگ
۲ ميليارد تومان بودجه براي خريد ۴۵۰۰ مدرسه اجاره اي
به گفته سرپرست دفتر حقوقي و حمايت قضايي كاركنان وزارت آموزش و پرورش، ۴۵۰۰ مدرسه به صورت استيجاري در اختيار اين وزارتخانه است.
با اينكه در بودجه آموزشي سال جاري ۲ ميليارد تومان براي خريد املاك استيجاري منظور شده، اما هنوز اين بودجه به طور قطعي از سوي مسئولين ذيربط مورد تصويب قرار نگرفته است. به باور كارشناسان آموزشي، مي بايست مسئولان با دورانديشي در شرايط فعلي كه ميزان دانش آموزان از ۵/۱۸ ميليون به ۵/۱۶ ميليون كاهش پيدا كرده است، راه چاره اي براي رفع مشكلات آتي اين وزارتخانه پرهزينه بيابند.
به عبارت ديگر مي توان با تخصيص بودجه هاي مشخص در طول سال هاي آتي، ميزان مدارس استيجاري را كاهش داد. اما معلوم نيست با وجود ۸۹۰ ميليارد تومان كسري بودجه، وضعيت مدارس استيجاري و سه شيفته چه خواهد شد؟
شناسنامه هاي آموزشي، پيشكش!
به منظور بهينه سازي اطلاعات منابع انساني و شناخت نيازهاي آموزشي، براي همه فرهنگيان كشور «شناسنامه آموزشي» صادر مي شود.
هدف از اجراي اين طرح، توزيع بهينه امكانات آموزشي، ايجاد عدالت و ميزان دسترسي معلمان به آموزش اعلام شده است. با اين حال از زمان طرح همسان سازي آموزشي براي دانش آموزان سراسر كشور سال ها مي گذرد، ولي همچنان اين طرح به عنوان يك گره آموزشي باقي مانده است. به باور كارشناسان آموزشي، هم اينك توزيع امكانات آموزشي، منابع مالي و انساني در اقصي نقاط كشور به يك اندازه نيست، به همين خاطر نوعي تبعيض در استانداردهاي آموزشي وجود دارد.
چندي قبل ميزان سرانه آموزشي دانش آموزان لرستان از طريق سازمان آموزش و پرورش استان ياد شده اعلام شد كه با هزينه سرانه طرح شده از سوي وزير آموزش و پرورش در صحن مجلس شوراي اسلامي تفاوت چشمگيري داشت و در اين ميان معلوم نيست چگونه شناسنامه آموزشي معلمان تهراني با لرستاني در يك سطح قرار خواهد گرفت.
سهل انگاري مديران مدارس در نصب بخشنامه ها
به گفته مديرعامل بازرسي وزارت آموزش و پرورش از رسانه ها و مطبوعات كشور، برخي از رسانه هاي كشور تخلفات ثبت  نام دانش آموزان در مدارس را بزرگنمايي مي كنند.
از مجموع ۲۳۳ مورد شكايت در وزارت آموزش و پرورش تنها ۴۴ مورد در خصوص نحوه ثبت  نام بوده است. به هر حال، به تعبير ايشان در يك مدرسه يك هزار نفري وجود يك يا دو مشكل در ثبت  نام طبيعي است. البته از مديركل بازرسي انتظار مي رفت كه از انتقادات رسانه هاي كشور برآشفته نشوند، چرا كه طرح اين مطالب يك نوع همكاري متقابل با واحدهاي بازرسي است و انعكاس اين مشكلات مي تواند نگرش اين سازمان بازرسي وزارتخانه را نسبت به سازمان هاي زيرمجموعه شفاف تر سازد.

فرهنگ
ادبيات
اقتصاد
زندگي
سفر و طبيعت
سياست
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  زندگي  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |