شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۹۲- Oct, 11, 2003
آثار پيروزي يك بازيگر هاليوود در انتخابات فرمانداري كاليفرنيا
آرنولد در قدرت
زير ذره بين
شوارزينگر ۵۶ ساله حتي يك روز هم تجربه كار در پست انتخابي را ندارد. او در سال ۱۹۴۷ در روستايي در اتريش به دنيا آمد و دوران جواني و نوجواني خود را به بدن سازي اختصاص داد. پدر او از افسران پليس نازي بود و دوست داشت كه پسرش فوتباليست شود.آرنولد در مصاحبه اي گفته بود، داشتن بزرگترين هيكل دنيا موجب مي شود كه فرد به آدم ويژه اي تبديل شود.
012640.jpg
در چند ماه اخير در ميان اخبار آمريكا، انتخابات در ايالت كاليفرنيا به همراه تحولات پيرامون عراق دو موضوع مهمي بود كه در صدر اخبار مطبوعات و راديو و تلويزيون  ها قرار داشت.
انتخابات فرمانداري كاليفرنيا سرانجام چهارشنبه گذشته با پيروزي آرنولد شوارزينگر بازيگر جنجالي هاليوود كه اغلب در داخل و خارج آمريكا او را به نام معروفترين اثرش يعني ترميناتور مي شناسند به پايان رسيد.
معمولاً در آمريكا انتخابات ميان دوره اي كنگره يا فرمانداري ايالات تا اين حد مورد توجه مردم و رسانه ها قرار نمي گيرد. اما اين انتخابات ويژگيهايي داشت كه آن را از موارد قبلي متمايز مي كرد.
كاليفرنيا يكي از ثروتمندترين ايالات آمريكاست. اما در يك سال اخير مشكلات اقتصادي و كمبود بودجه اين ايالات، سياستمداران آمريكايي را به شدت نگران كرده است.
كاليفرنيا يكي از معدود ايالات آمريكاست كه سابقه طولاني دمكراسي مستقيم را دارد و اين ميراث «هيرام جانسوني» از فرمانداران سابق اين ايالت است. او در سال ۱۹۱۱ قانون اساسي ايالت را به همه پرسي گذاشت و راهكارهايي براي به تاييد رسيدن طرح ها و قوانين از سوي راي دهندگان و برگزاري انتخابات زودرس تعبيه كرد.
راي دهندگان اين ايالت طي ۹۰ سال گذشته درباره صدها قانون اظهار نظر كرده اند.
گري ديويس فرماندار كاليفرنيا از اوائل امسال خبر از كسري بودجه ايالت و مشكلات اقتصادي آن داد. جمهوريخواهان كه در واشنگتن در قدرت هستند اين مشكلات را ناشي از عملكرد فرماندار دمكرات كاليفرنيا دانستند و زمزمه هاي انتخابات زودرس فرمانداري آغاز شد. يكي از ويژگي هايي كه اين انتخابات را مورد توجه قرار مي داد نزديكي آن به انتخابات رياست جمهوري سال آينده آمريكاست. به همين دليل اين واقعه به صف آرايي دمكرات ها و جمهوريخواهان تبديل شد. اما حضور آرنولد و اعلام نامزدي اش در اين انتخابات ويژگي مهم ديگري بود كه حتي رقابت دمكرات ها و جمهوريخواهان را نيز تحت تاثير قرار داد. آرنولد نماينده جمهوريخواهان در اين انتخابات بود اما تبليغات انتخاباتي و نطق هاي تبليغاتي او چندان نشاني از شعارهاي حزبي نداشت.
براي اين انتخابات ۱۳۵ نفر نامزد شده بودند كه در ميان آنها از بازيگران فيلم هاي ضداخلاقي و كمدين هاي خياباني گرفته تا فروشندگان جزء و افراد معمولي ديده مي شدند. همين موجب شده بود كه در آمريكا اين انتخابات را سيرك كاليفرنيا بخوانند.
وقتي آرنولد رسماً نامزدي خود را براي اين انتخابات اعلام كرد گزارش ها و گمانه زني ها درباره او و موقعيت و آينده سياسي اش آغازش شد و اين بحث ها در هفته هاي آخر به فاش شدن جزئيات زندگي اين بازيگر اتريشي تبار منجر شد. علاوه بر سابقه ارتباط خانواده اش با نازي ها چند مورد از پرونده هاي اخلاقي او در سالهاي گذشته نيز در كانون تبليغات قرار گرفت. اما اكثر راي دهندگان اين گزارش ها را كارديويس و هوادارانش مي دانستند و محبوبيت ترميناتور تا آنجا پيش رفته بود كه حتي برخي پايگاههاي سنتي دمكرات ها در مناطقي از كاليفرنيا از او حمايت كردند. شعار او در اين انتخابات چشم پوشي از منافع افراد خاص و عدم كاهش ماليات بود. راي دهندگان كاليفرنيايي با راي  قاطعي ديويس را رد كردند. او ۱۱ ماه پيش براي دور دوم به اين سمت انتخاب شده بود و اكنون دومين فرماندار طول تاريخ آمريكاست كه در يك انتخابات زودرس شكست مي خورد.
كانديداهاي اين انتخابات ۸۳ ميليون دلار صرف تبليغات كردند كه ۴۰ ميليون دلار آن هزينه تبليغات تلويزيوني در هفته هاي آخر شد. تبليغات ۳/۱۰ ميليون دلاري آرنولد از ديگر نامزدها در اين انتخابات پيشي گرفت كه گفته مي شود اين پول از حساب شخصي او تامين شده است. حضور آرنولد در اين انتخابات موجب شد كه حضور مردم در راي گيري به بالاترين حد در چنين راي گيري هايي از سال ۱۹۸۲ تاكنون رسيد. در آخرين انتخابات اين ايالت در نوامبر گذشته ۵۰ درصد راي دهندگان شركت كردند اما در اين انتخابات شعار راي دهندگان به بيش از ۶۰ درصد رسيده است.
ديويس ۶۰ ساله دو ساعت بعد از اعلام نتايج اوليه انتخابات در جمع هوادارانش با قبول شكست گفت: طي ۲۰ سال گذشته شب هاي خوبي داشتيم اما امشب راي دهندگان به اين نتيجه رسيدند كه اكنون زمان آن رسيده است كس ديگري خدمت كند. من قضاوت آنها را مي پذيرم. او همچنين در تماس تلفني با شوارزينگر پيروزي وي را تبريك گفت.
شوارزينگر ۵۶ ساله حتي يك روز هم تجربه كار در پست انتخابي را ندارد. او در سال ۱۹۴۷ در روستايي در اتريش به دنيا آمد و دوران جواني و نوجواني خود را به بدن سازي اختصاص داد. پدر او از افسران پليس نازي بود و دوست داشت كه پسرش فوتباليست شود.آرنولد در مصاحبه اي گفته بود، داشتن بزرگترين هيكل دنيا موجب مي شود كه فرد به آدم ويژه اي تبديل شود. او در ادامه فعاليت هاي بدن سازي در سال ۱۹۶۸ به كاليفرنيا رفت و ديگر اين ايالت را ترك نكرد تا اينكه در سال ۱۹۸۳ شهروند آمريكا شد. آرنولد در سال ۱۹۷۷ در خاطراتش مي نويسد: «مي دانم كه برنده هستم و مي دانم كه به مدارج مهمي مي رسم».
او سپس با حضور در نخستين فيلمش به نام «هركول ها در نيويورك» در دهه ۱۹۷۰ به هاليوود راه يافت.
تهيه كنندگان آن فيلم مجبور شدند كلام به شدت لهجه دار او را به انگليسي دوبله كنند و نام او را به «آرنولد استرانگ» تغيير دهند.
سپس در فيلم هاي بعدي در نقش مردان زورمندي ظاهر شد كه كلام چنداني نداشتند و رفته رفته به شهرت رسيد. با شروع فيلم هاي ترميناتور در دهه ۱۹۸۰ او به يكي از محبوبترين و گران ترين ستاره هاي اكشن هاليوود تبديل شد. آرنولد در سال ۱۹۸۶ با ماريا شرايور خواهرزاده جان اف كندي ازدواج كرد. همسر آرنولد در پيروزي او در اين انتخابات نقش مهمي داشت. او كه زماني از شاهزاده هاي خانواده سلطنتي دمكرات ها بود اكنون به همسر فرماندار جمهوريخواه كاليفرنيا تبديل شده است. در هفته هاي اخير كه گزارش هايي درباره گذشته غيراخلاقي آرنولد منتشر شد، او همواره در همه گردهمايي ها و مصاحبه ها در كنار شوهرش قرار مي گرفت.
او در سن ۲۱ سالگي وقتي يك خبرنگار و مجري فعال تلويزيوني بود با آرنولد آشنا شد. حاصل اين ازدواج چهار فرزند است. آرنولد در رشته اقتصاد و بازرگاني تحصيل كرده و اكنون هم از طريق شركت هاي تجاري تامين درآمد مي كند.
ازدواج با يك عضو نزديك خانواده كندي ها، عدم مخالفت با انحرافات اخلاقي و داشتن ظاهر يك آدم خوار از او شخصيتي ساخته كه مطلوب جمهوريخواهان سنتي نيست. در كاخ سفيد هنوز معلوم نيست كه همه از او حمايت مي كنند يا نه.
او اولين بازيگر هاليوودي نيست كه در آمريكا پا به صحنه سياست مي گذارد.
رونالدريگان، كلينت استيوود و شرلي تمپل همگي از استوديوهاي فيلم سازي به صحنه سياست پاگذاشته اند. ريگان زماني فرماندار كاليفرنيا بود و از اين سمت وارد رقابت رياست جمهوري شد و دو دوره رئيس جمهور ماند. اكنون سياست هاي اقتصادي او از معروف ترين فيلم هايش است.
شباهت هاي موجود ميان روند كاري ريگان و شوارزينگر موجب شده كه برخي پيش بيني كنند شوارزينگر هم زماني به كاخ سفيد راه مي يابد.
برخي اعضاي كنگره آمريكا هم زماني بازيگر سينما بوده اند. استيوود در سال ۱۹۸۶ براي بدست آوردن سمت شهر داري شهر كارمل در كاليفرنياي شمالي در انتخابات شركت كرد و پيروز شد. اما بعد دو دوره كار موفق در اين سمت، اخيراً گفته است كه هيچگاه حسرت موقعيت آرنولد را نمي خورد. او به سي.ان.ان گفت: وقتي بحث انتخابات كاليفرنيا پيش آمد بسياري نزد من آمدند و گفتند كه كلينت چرا تو وارد اين رقابت نمي شوي. من پاسخ دادم نه! من نيستم!
برخي از تحليلگران پيروزي آرنولد در اين انتخابات را موجب تقويت موقعيت جورج بوش مي دانند. دمكرات ها در سه انتخابات رياست جمهوري گذشته آراء ايالت كاليفرنيا را بدست آوردند اما با حضور يك فرماندار جمهوريخواه در راس قدرت وضعيت را انتخابات آينده براي دمكرات ها چندان آسان نخواهد بود.
ترجمه و تنظيم: نيلوفر قديري

افغانستان در جستجوي امنيت (بخش پاياني )
تفنگ، قانون ،ترياك
012636.jpg
در بخش نخست اين گزارش، تدابير جهاني براي مبارزه با تروريسم در افغانستان و دشواريهاي دولت حامدكرزاي در اين زمينه بررسي شد. در بخش پاياني، برنامه هاي دولت افغانستان براي بازسازي نهادهاي نظامي، انتظامي و قضايي و راههاي خلع سلاح گروههاي متفرق و يكپارچه سازي ارتش بررسي مي شود.
اصلاح ارتش
مهمترين ويژگي اصلاح ارتش افغانستان، ايجاد ارتش ملي به نمايندگي از ملت افغانستان است. فرآيند آموزشي ارتش ملي افغانستان توسط بسياري همچون يك آزمون كوچك براي كل فرآيند دولت سازي در افغانستان محسوب مي شود. از آنجا كه در حال حاضر نيروي مايل و قادر براي اعمال حاكميت دولت مركز در خارج از شهر كابل وجود ندارد، انتظارات براي ارتش ملي تازه تأسيس افغانستان به شدت افزايش يافته است.
برنامه آموزشي مورد حمايت آمريكا با مشكلات مربوط به استخدام، منابع مالي و تركيب قومي نيروهاي استخدامي مواجه شده است. اين مشكلات نيروهاي آموزش داده شده در چارچوب اين برنامه آموزشي را تا ماه سپتامبر ۲۰۰۳ به ۵ تا ۶ هزار نفر محدود كرده است. اگرچه اولين گردان از ارتش ملي افغانستان در اولين عمليات خود خوب ظاهر شده، اما بدون ترديد تشكيل ارتش كامل افغانستان با حدود ۷۰هزار سرباز مورد توافق ۵ تا ۱۰ سال طول خواهد كشيد و به همين دليل، اين ارتش قادر نيست تهديدات امنيتي كنوني را مرتفع سازد.
اصلاح پليس
ازجمله اقداماتي كه آلمان براي اصلاح پليس افغانستان انجام داده بازگشايي مجدد دانشكده پليس كابل است كه مدرك ليسانس و بالاتر به فارغ التحصيلان اعطا مي كند. اين دانشكده كه آموزش خود را با آموزش ۱۵۰۰ نيروي پليس در هفته اول ماه اوت ۲۰۰۳ آغاز كرد، يكي از موفق ترين بخش هاي برنامه اصلاحات امنيتي افغانستان محسوب مي شود. براي تكميل كار اين مؤسسه و نيز تسريع فرآيند گسترده اصلاحات بخش امنيتي افغانستان،  آمريكا نيز يك مركز آموزش پليس ملي در كابل براي ارائه آموزش به افسران عالي تر به ستاد اين كشور ايجاد كرده است. با اين وجود، از آنجا كه بسياري از ۷۳هزار افسر پليس كنوني افغانستان هرگز آموزش هاي پليسي بيشتر از آموزش اوليه نديده اند، اقدامات كنوني براي آموزش پليس افغانستان تنها گامي به سوي حل مشكل پليس اين كشور محسوب مي شود.
خلع سلاح، مرخص كردن نيروها و يكپارچه سازي مجدد
برنامه خلع سلاح، مرخص كردن نيروها و يكپارچه سازي مجدد نيروهاي نظامي افغانستان اگرچه تاكنون هنوز به اجرا گذاشته نشده اما مهمترين برنامه از اين قبيل در دنيا به شمار مي رود. هدف از اجراي اين برنامه در افغانستان حذف سلاح از جامعه افغانستان نيست، بلكه آنطوري كه «كنجي ايسي  زاكي» نماينده ويژه ژاپن براي برنامه مذكور گفته است هدف آن نظارت بر «ساختارشكني تشكيلات نظامي» اين كشور است. اقدام جديد يعني برنامه سرآغاز افغانستان جديد، همچون طرح هاي قبلي به خوبي طراحي شده و منابع مالي لازم براي آن نيز تأمين گرديده است. مهمترين مشكل در اين خصوص فني يا اقتصادي نيست بلكه سياسي است. برنامه جديد اصلاحات وزارت دفاع افغانستان ممكن است بتواند كمك بزرگي به پيشبرد آن برنامه بنمايد.
اصلاحات قضايي
روز ۲۸ نوامبر سال ۲۰۰۲، يك كميسيون اصلاحات قضايي با حمايت دولت ايتاليا و برنامه عمران سازمان ملل متحد بازسازي ساختار حقوقي افغانستان را كه تقريباً به طور كامل در اثر جنگ داخلي نابود شده بود آغاز كرد. دو ماه پس از آن ايتاليا و برنامه عمران ملل متحد از شكل گيري يك طرح دو ساله تحت عنوان «بازسازي نظام دادگستري در افغانستان» خبر دادند. مرحله اول اين طرح شامل بازسازي تجهيزات دادگاهها در سراسر افغانستان، آموزش قضات و ساير مقامات حقوقي، افزايش ظرفيت اجرايي نظام دادگستري و برگزاري سمينارها و آموزش كارمندان نظام دادگستري افغانستان مي شود. برغم اين اهداف بلندپروازانه، نتايج اين طرح در ۸ ماهه اول اجراي آن كمتر رضايت بخش بوده است.
اين طرح كه اكنون يك بررسي را در مورد نظام دادگستري افغانستان در حال اجرا دارد، همچنان در مرحله آغازين خود باقي مانده است. در عين حال، به موازات پيشرفت هايي كه در برنامه اصلاح پليس افغانستان حاصل شده، اين بخش بر بخش دادگستري پيشي گرفته و دادگاههاي اين كشور را با تقاضايي بيش از حد مواجه ساخته و به اين ترتيب پليس و ساير نهادهاي امنيتي را در موضع قابل دفاعي قرار داده است. و تا زماني كه اصلاحات قضايي به طور واقعي اجرا شود، فرهنگ مصونيت رايج در افغانستان از بين نخواهد رفت.
مبارزه با قاچاق موادمخدر
پس از آنكه در سال ۲۰۰۱ براي مدت كوتاهي تحت حكومت طالبان توليد ترياك در افغانستان اندكي كاهش يافت، بار ديگر اين كشور در سال ۲۰۰۲ جايگاه اولين توليدكننده ترياك را از آن خود كرد. براساس برآوردهاي دفتر مبارزه با مواد مخدر و جنايت سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۲ بيش از ۷۴هزار هكتار در افغانستان به كاشت خشخاش اختصاص يافته كه در نتيجه آن ۳هزار و ۴۰۰ تن ترياك توليد شده است.
درآمد حاصل از تجارت ترياك در افغانستان در سال ۲۰۰۲ بر يك ميليارد و ۲۰۰ ميليون دلار بالغ شده كه ۲۰ درصد كل توليد ناخالص داخلي آن كشور را تشكيل مي دهد. حدود ۳ تا ۴ ميليون نفر به طور مستقيم يا غيرمستقيم درگير تجارت مواد مخدر هستند. شايد مهمترين جنبه ناراحت كننده افزايش اخير كاشت ترياك در افغانستان ايجاد آزمايشگاههاي تبديل اين ماده به هروئين در داخل افغانستان باشد. در حالي كه در گذشته بخش اعظم ترياك توليد شده در افغانستان در خارج از اين كشور به هروئين تبديل مي شد، اكنون بخش اعظم تجهيزات توليد موادمخدر- و شبكه هاي جنايتكاري كه آنها را اداره مي كنند- به افغانستان رفته اند.
آثار مختلف اين افزايش شديد در توليد موادمخدر و قاچاق آن گسترده و بلندمدت است. تجارت پردرآمد موادمخدر منبع عمده درآمد جنگ طلبان و گروههاي خرابكار است كه عامل فساد، پولشويي، جنايت، تهديد سلامتي از طريق گسترش مصرف موادمخدر، افزايش تعداد معتادان به موادمخدر در اين كشور و تسريع در گسترش بيماري ايدز است. اشرف غني، وزير دارايي افغانستان هشدار داده كه تجارت مواد مخدر «يك تهديد براي دموكراسي» است كه اگر بدون كنترل باقي بماند مي تواند افغانستان را به «كشور مافياي موادمخدر» تبديل كند.
دولت انتقالي افغانستان در ۱۷ ژانويه ۲۰۰۲ در تلاش براي كاهش توليد موادمخدر كاشت ترياك و مصرف هروئين را ممنوع كرد و با كمك دولت انگليس يك برنامه تهاجمي ريشه كني ترياك را ارائه كرد. تاكنون اين برنامه با ناكارآمدي و سوءمديريت مواجه بوده است. اين برنامه براي نابودي هر جريب (يك پنجم هكتار) زمين ترياك ۳۵۰ دلار مي دهد، در حالي كه پرورش دهندگان ترياك با پرورش محصول خود و فروش آن در بازار آزاد دو برابر اين مبلغ را به دست مي آورند. به علاوه، بسياري از كشاورزاني كه محصول ترياك خود را از بين برده اند مدعي هستند كه به آنها بابت اين امر پول جبراني پرداخت نشده است. افزايش ميزان كاشت ترياك در مناطق مشخص شده موجب شد تا اين برنامه ۳۴ ميليون دلاري به شكست بينجامد و دولت انگليس و حكومت انتقالي افغانستان را مجبور كند تا آن را به كناري نهند.
در بخش مبارزه با مواد مخدر، دولت انگليس مبلغ ۷۰ ميليون پوند (۱۱۲ ميليون دلار) را طي يك برنامه ۳ ساله براي ايجاد ستاد مبارزه با موادمخدر اختصاص داده است. با اين پول، ۵۰ كارشناس گمرك انگليس آموزش واحد مبارزه با مواد مخدر پليس افغانستان را آغاز كرده اند. فارغ التحصيلان اين دور هسته محوري بخش جديد مبارزه با مواد مخدر در پليس ملي افغانستان را كه اداره مبارزه با موادمخدر كابل ناميده مي شود تشكيل خواهند داد. دولت انگليس همچنين قصد دارد تا تجهيزات مدرني دراختيار پليس مرزي افغانستان قرار دهد تا به منظور بستن گذرگاههاي قاچاق موادمخدر در طول مرزهاي ايران، پاكستان و تاجيكستان به سرعت به مناطق دوردست برسد. با اين وجود،  طبق گفته ميرواعظ ياسيني، رئيس اداره مبارزه با موادمخدر كابل تاكنون مقدار بسيار اندكي از منابع مالي و كمك هاي وعده داده شده از سوي انگليس پرداخت شده است. ياسيني افزوده است: «من از آقاي بلر انتظار دارم تا كار بيشتري انجام دهد. ما نيازمند منابع مالي و كمك هستيم... نيروهاي من از جان گذشته هستند... اما آنها تنها دهها و نه هزاران دلار از انگليس دريافت كردند.»
جاي تعجب نيست كه در شرايط فقدان منابع مالي، قاچاقچيان چنداني دستگير نشده اند. آنتوني ماريا كاستا، مدير دفتر مبارزه با موادمخدر سازمان ملل متحد نيز اخيراً دلسردي مقامات افغاني را تكرار كرده و گفته است: من متوجه شده ام كه بودجه اداره مبارزه با موادمخدر افغانستان كه نهادي بسيار مهم است فقط ۳ ميليون دلار مي باشد كه آن نيز اصلاً پرداخت نشده است. با چنين وضعي از آن اداره انتظار مي رود كه با اقتصاد ۲/۱ ميليارد دلاري قاچاق موادمخدر مبارزه كند. اين امر هيچ تناسبي با واقعيت ندارد. (شبكه هاي همبسته اصلاحات منطقه اي، ۴ سپتامبر ۲۰۰۳).
اگرچه طرح هاي ارائه شده از سوي دولت انتقالي افغانستان و انگليس سودمند است، اما به دليل عدم تأمين منابع مالي موردنياز آنها قادر نبوده اند كه نقش چنداني در عرصه مبارزه با توليد موادمخدر در افغانستان ايفا كنند. به علاوه نبود طرح هاي جايگزين براي تأمين زندگي كشاورزاني كه زندگي شان به توليد موادمخدر وابسته است هم مزيد بر علت است.
براي موفقيت برنامه مبارزه با موادمخدر در افغانستان بايد به موازات اجراي برنامه هاي ريشه كني ترياك برنامه هاي ديگري براي اجراي كاشت محصولات جايگزين و توسعه زيربناهاي روستايي نيز انجام شود. دولت افغانستان قادر نيست تا ممنوعيت توليد ترياك را به ويژه در مناطق دورافتاده توليد اين محصول اعمال كند. اجراي اين برنامه نيازمند جلب اعتماد عمومي است كه آن هم يك فرآيند بلندمدت مي باشد. براي كشورهايي همچون تايلند، تركيه و پاكستان كه با مشكلات مشابهي مواجه بوده اند ۱۵ تا ۲۰ سال توليد كشيده تا توليد موادمخدر را متوقف كنند. در پرتو نتايج ناراضي كننده برنامه كنوني مبارزه با موادمخدر افغانستان، ممكن است چند نسل طول كشد تا پيشرفت محسوسي در اين زمينه در افغانستان حاصل گردد.

گزارش
زيارت شگفت انگيز
روزنامه نيويورك تايمز در گزارشي به قلم يان فيشر، خبرنگار خود در روستاي كورساق در مجاورت مرز ايران در عراق مي نويسد كه هرماه سيلي از زائران ايراني با به جان خريدن خطر براي زيارت نجف و كربلا به عراق هجوم مي آورند.
012638.jpg

به نوشته اين روزنامه سقوط صدام حسين به مثابه شكستن سدي بود كه سيلي از شيعيان ايراني را از مرزهاي صعب العبور ميان دو كشور به سوي عراق جاري ساخته است. انگيزه اين زائران نه جنگيدن با آمريكايي ها بلكه اعتقادات قوي مذهبي است كه براي زيارت كربلا به اين كشور سرازير مي شوند. سربازان آمريكايي نه تنها در زمينه مهار اين سيل دچار مشكل هستند بلكه از درك اين پديده نيز عاجز مانده اند.
بنابراين گزارش، طي كمي بيش از يك ماه، نيروهاي آمريكايي بيش از ۱۷ هزار نفر را درحال ورود مخفيانه به عراق در نزديكي تورساق متوقف كرده اند.
روزانه تقريبا هزار نفر، زن و مرد سالخورده و نحيف گرفته تا مادران جوان و كودكانشان توسط نيروهاي آمريكايي در اين سوي مرز متوقف مي شوند. اين افراد كه تقريبا با دست خالي سفر مي كنند به مدت تقريبا يك روز يا بيشتر از ميان ميادين مين، گذرگاه هاي كوهستاني و صحراهاي داغ و سوزان سفر مي كنند.
بنابر گزارش نيويورك تايمز سربازان و مرزبانان عراقي تاكنون جسد پنج نفر را يافته اند و خبرگزاري رسمي ايران اخيرا گزارش داد كه بيش از صد نفر در اثر انفجار مين، درگيري با راهزنان و شرايط سخت آب و هوايي جان باخته اند.
نيويورك تايمز نوشت: نيروهاي آمريكايي در يك مركز نگهداري افراد در نزديكي مرز به زائران غذا مي دهند و سعي مي كنند آنها رابا كاميون به ايران برگردانند كه البته هميشه موفقيت آميز نيست.
صدام حسين كه خود سني مذهب بود و با خشونت تمام سعي داشت نفوذ اكثريت شيعه را محدود كند، شمار زائران شيعه ايراني را به شدت كنترل مي كرد.
اكنون درپي سقوط صدام، عزم ساده اما راسخ شيعيان ايران براي زيارت كربلا و نجف، مقدس ترين اماكن شيعه، كار نيروهاي آمريكايي در عراق را با مشكل مواجه كرده است.
به نوشته روزنامه نيويورك تايمز اين پديده همچنين به معرفي دوران تازه اي در روابط ميان عراق، ايران و آمريكا كه به نظر مي رسد هيچ يك از طرفين به درستي نمي داند چگونه به آن رسيدگي كند، ياري رسانده است.
آمريكا پس از بركناركردن صدام حسين در ماه آوريل، طبق يك سياست رسمي به زائران ايراني حامل گذرنامه هاي معتبر اجازه مي داد وارد عراق شوند. با اين حال اين سياست در ماه اوت پس از آنكه يك بمبگذار انتحاري بيش از ۸۰ نفر را در نجف به قتل رساند به حال تعليق درآمد و مرز ايران و عراق هم اكنون رسما به روي زائران بسته است.
012642.jpg

به نوشته اين روزنامه اما گويي اين سياست ها در مقابل نيروهاي عظيم تري كه شيعيان ايران و عراق را به حركت درمي آورد مانعي كوچك است. درعين حال به نظر مي رسد كه كانون معنوي و روحاني شيعيان ايراني به تدريج از قم به مساجد و زيارتگاه هاي باشكوه نجف و كربلا،  منتقل مي شود.
سيل عظيم زائران نيروهاي ارتش آمريكا را وادار به ايجاد يك گشت مرزي بزرگ كرده است تا افرادي را كه هدف واقعي آنها احتمالا نه زيارت بلكه پيوستن به نبرد عليه سربازان آمريكايي است، متوقف كنند. نيروهاي ارتش آمريكا همچنين يك عمليات قابل توجه امدادي را اداره مي كنند. با اين حال مقام هاي نظامي آمريكا مي گويند اكثر جنگجويان خارجي ظاهرا از سوريه و غرب وارد عراق مي شوند.
اكثر زائراني كه از حوالي اين نقطه وارد عراق مي شوند مردماني فقير هستند. بسياري از آنها كارگران ايراني و همچنين مهاجران افغان هستند كه توانايي مالي تهيه گذرنامه براي انجام سفري قانوني را ندارند.
عباس علي، ۴۰ ساله، كارگر كارخانه كاشي سازي كه با پسر ۸ ماهه اش، محمد، از مرز گذشته بود گفت ما براي گرفتن گذرنامه پول نداشتيم براي همين خطر را به جان خريديم.
عباس و پسرش ازجمله ۴۳ نفري بودند كه از روستايي در مركز ايران مي آمدند و قبل از رسيدن به مرز دوازده ساعت پياده روي كرده بودند.
بنابر نوشته نيويورك تايمز اخيرا مرزبانان عراقي كه سربازان آمريكايي آنها را همراهي مي كردند سه كاميون حامل ۲۳۹ زائر را به سوي مرز ايران هدايت كردند. اما در آنسوي مرز، مرزبانان ايراني از ورود زائران خودداري كردند.
به اين ترتيب زائران پراكنده شدند و ده ها نفر از آنها كه تازه توسط آمريكايي ها ياري و تغذيه شده بودند، با به خطرانداختن جان خود از ميادين مين ميان دو كشور بار ديگر به سوي عراق به حركت درآمدند.
به نوشته نيويورك تايمز ايراني ها هفته هاست كه از پذيرش زائراني كه بازپس فرستاده مي شوند خودداري مي كنند، مشكلي كه هنوز لاينحل است.
اين روزنامه در پايان گزارش خود نوشت شماري از كساني كه جمع آوري و در مرز رها شده بودند همانطور در آنسوي مرز در ايران در انتظار نشسته بودند.
آمريكايي ها و عراقي ها اذعان مي كنند كه احتمال دارد اين افراد بار ديگر وارد عراق شوند و سوار بر وانت بار يا ساير وسايل نقليه بالاخره خود را به كربلا برسانند.

تفسير سياسي
احمد قريع و چالشهاي پيش رو
هادي صبا
در آغازين هفته از چهارمين سالگرد انتفاضه، دولت خودگردان فلسطين تجربه جديدي به نمايش گذارد: معرفي كابينه اضطراري. از هنگام نامزدي احمد قريع براي معرفي كابينه جديد فلسطين كه در پي استعفاي ابومازن صورت گرفت، مدتي نسبتا طولاني سپري شد. ابتدا از تشكيل يك كابينه اضطراري با حضور چند وزير سخن به ميان آمد. آنگاه تلاش براي تشكيل يك كابينه فراگير با حضور همه جريانات فلسطيني صورت پذيرفت. سپس كابينه كوچكي كه با حضور ۱۲ وزير تشكيل مي شد در دستور كار قرار گرفت و بالاخره عصر يكشنبه گذشته ياسر عرفات بطور ناگهاني با استناد به اصل مربوط به اختيارات رئيس دولت خودگردان در نظامنامه حكومتي فلسطين - كه فاقد قانون اساسي است - فرمان تشكيل كابينه اضطراري با حضور ۸ وزير به رياست احمد قريع را صادر كرد.
اين كابينه مي تواند يكماه بدون مراجعه به مجلس قانونگذاري به كار خود ادامه دهد. اما تمديد آن براي يكماه ديگر منوط به موافقت مجلس خواهد بود. در اين كابينه كه همه اعضاي آن از جنبش فتح برگزيده شده اند. سرلشكر نصر يوسف وزارت كشور، فيصل شعث وزارت خارجه و سلام فياض وزارت دارايي را برعهده دارند. ۵ وزير ديگر كابينه نهيم ابوالحمص، صائب عريقات، جواد الطيبي، جمال الشوبكي و عبدالرحمن حمد وزرايي هستند كه عنوان كاري آنها تعيين نشده است. در مورد چرايي اين تصميم، منابع نزديك به عرفات و احمد قريع به چهار علت اشاره كرده اند:
۱- احتمال وخيم شدن وضعيت جسمي عرفات. تفويض اختيارات امنيتي رئيس دولت خودگردان به وزير كشور كه براي نخستين بار در كابينه هاي مختلف فلسطيني صورت مي پذيرد، مي تواند بيانگر وخامت حال عرفات باشد. تشكيل يك كابينه ۸ نفره از برجسته ترين اعضاي جنبش فتح نيز نشانه ديگري است كه مي تواند براي كنترل و اداره امور در صورت بدترشدن حال جسمي عرفات صورت گرفته باشد.
۲- پيامهايي كه در حمله اخير اسرائيل يك مركز مثلا فلسطيني در نزديكي دمشق نهفته است. طرف فلسطيني بر اين باور است كه اين حمله با چراغ سبز آمريكا صورت گرفته و حكايت از آن دارد كه حجم تهديدات اسرائيل افزايش يافته است، و حتي احتمال اشغال كامل نوار غزه و كرانه باختري رود اردن نيز وجود دارد.
۳- اخبار رسيده به فلسطينيان حاكي از آن است كه اسرائيل براي پاسخ گسترده تر به عمليات حيفا كه يك فرمانده سابق نيروي دريايي ارتش اسرائيل به همراه دخترش در ميان قربانيان آن قرار داشت، آماده مي شود. حمله به سوريه اولين اقدام در اين زمينه بود و احتمالا در روزهاي آتي اقدامات بيشتري صورت خواهد گرفت. امريكا نيز براي اجراي برنامه هاي اسرائيل چراغ سبز داده است. البته مشروط به آنكه خطري متوجه شخص عرفات نگردد.
۴- و بالاخره و احتمال گسترده ترشدن درگيري و انجام عمليات بيشتر از سوي گروه هاي مقاومت بر عليه اسرائيل.
چالشهاي پيش روي كابينه قريع
۱- تعريف موقعيت خود
مي دانيم كه در توافقنامه اسلو صرفا از تشكيل يك شوراي حكومتي فلسطيني سخن به ميان آمده است. اين شوراي ۲۰ نفره در امور استراتژيك نظير امور دفاعي و سياست خارجي و ... هيچ اختياري ندارد. طبق قرارداد اسلو فلسطينيان از داشتن حق قانونگذاري نيز محروم بودند. اما در اجراي اين قرارداد، عرفات كوشيد تا با افزايش تعداد افزايش شوراي حكومتي از ۲۰ نفر به ۸۰ نفر آن را به صورت انتخابي تشكيل داده و نامش را به مجلس قانونگذاري تغيير دهد. در واقع مجلس قانونگذاري نه براساس قرارداد اسلو، بلكه به صورت امر واقع به وجود آمد. اولين كابينه فلسطيني كه اعضايش نام وزير را يدك مي كشيدند، از داشتن حقوق يك وزير محروم بودند. با تحولاتي كه در منطقه و صحنه فلسطيني حاصل شد اولين كابينه فلسطيني به رياست نخست وزير توسط ابومازن تشكيل شد. اين كابينه با دو مشكل اساسي مواجه بود:  نخست آنكه امريكا و اسرائيل از آن مي خواستند كه عرفات را از صحنه خارج كرده و مقاومت را سركوب كند و مشكل ديگر موضوع حوزه اختيارات قانوني كابينه بود كه با اختيارات عرفات به عنوان رئيس دولت انتخابي و اختيارات مجلس قانونگذاري انتخاب شد و از سوي مردم در تزاحم بود. شايد بارزترين جلوه آن تعدد مراكز داراي اختيار در امور مالي يعني وزير دارايي و هيأت سرمايه گذاري تحت كنترل و نظارت عرفات باشد. با توجه به آنچه گذشت در مي يابيم كه ساختار حكومتي دولت خودگردان دائما در حال تحول است و كابينه آقاي قريع پيش از هر چيز بايد جايگاه خود را تعريف كند، آيا خود را در عرض عرفات مي بيند و يا آنكه تمايل دارد زير نظر وي به كار بپردازد.
۲- نحوه برخورد با مقاومت
كالين پاول وزير خارجه آمريكا در ديدار اخير خود با هيأت فلسطيني - در حاشيه اجلاس سالانه مجمع عمومي سازمان ملل متحد - به نبيل شعث گفته كه راه همكاري با دولت آمريكا براي فلسطينيان گشوده است و خواسته هاي ما نيز روشن است: تشكيل دولت جديد و فراگيرشدن امنيت.
پاول ضمن پرهيز از سپردن هرگونه التزام روشن و مشخص در مورد روند صلح چندين بار از طرف فلسطيني مي پرسد كه چه گامهايي را براي مقابله با تروريسم برخواهند داشت. نبيل شعث نيز به اقدامات متعددي كه امكان عملي كردن آن وجود دارد اشاره مي كند. مثلا دستگيري هر مسلحي كه در كوچه و خيابان مشاهده مي شود و يا جلوگيري از پرتاب موشك به سمت اهداف صهيونيستي. اما طرف فلسطيني بار ديگر تاكيد مي كند كه براي جمع آوري سلاح به خانه مردم وارد نخواهد شد. پاول نيز گفته است كه چنين درخواستي ندارد، بلكه صرفا مي خواهد كه گامهايي جدي براي كنترل اوضاع و جلوگيري از تروريسم!! برداشته شود. وزير خارجه آمريكا افزوده است: محمد دحلان در اين رابطه و عده هايي به ما داد كه هيچكدام از آنها به مرحله اجرا درنيامد.
پس يكي از اصلي ترين مسائل پيش روي آقاي احمد قريع نحوه برخورد با مقاومت است كه صحنه فلسطين به هيچ وجه مقابله با آن را برنمي تابد. قريع با درك اين دشواري در مصاحبه با آسوشيتدپرس گفته است كه از برخورد قهرآميز بر عليه گروه هاي فلسطيني اجتناب كرده و با آنها مقابله نخواهيم كرد.
بعيد به نظر مي رسد كه آقاي قريع برخورد تند با گروه هاي مقاومت را در دستور كار خود قرار دهد به ويژه آنكه دولت شارون از انجام حداقل همكاري با وي سرباز خواهد زد و طرف فلسطيني هم به اهميت ابزارهاي در اختيار خود كه اصلي ترين بخش آن در مقاومت قرار دارد پي برده است.
۳- تعامل با رژيم صهيونيستي
اسرائيل دولت خودگردان و كابينه هاي مختلف آن را صرفا ابزاري براي سركوب مقاومت مي بيند. ميزان همكاري با آن نيز در همين چارچوب تعريف مي شود. نحوه برخورد آمريكا نيز با اندك تفاوت ظاهري در همين راستا قرار دارد. دشواري كار كابينه احمد قريع نيز در همين جاست. وي در مصاحبه خود با آسوشيتدپرس افزوده است: به حرفهاي آريل شارون گوش فرا نخواهم داد. نقشه راه را پذيرفته ايم و آن را اجرا خواهيم كرد. اخذ دستور در مورد برخورد تند يا ملايم را نخواهم پذيرفت گرچه دولت من تلاش خواهد كرد كه از ملايمت در برخورد بهره گيرد.
اينكه آقاي قريع تا چه حد مي تواند به سياستهاي اعلام شده اش پايبند بماند، سئوالي است كه پاسخ آن در تحولات آتي، ميزان سلامتي عرفات و استراتژي اتخاذ شده از سوي فلسطينيان در شرايط جديد نهفته است. در فرصتي ديگر استراتژي فلسطينيان در شرايط كنوني را بررسي خواهيم كرد.

سياست
ادبيات
اقتصاد
زندگي
سفر و طبيعت
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  زندگي  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |