چهارشنبه ۲۶ فروردين ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۵۰
ايرانشهر
Front Page

افتتاح موزه تنوع زيستي در پارك طبيعت پرديسان
دور دنيا در چند دقيقه
گزارش اول 
صداي نعره اي خشمگين ما را دو قدم به عقب مي راند، ببر بنگال خيره در چشمانمان نعره مي كشد. انگار جان گرفته
005205.jpg
موزه تنوع زيستي صحنه ها واقعي به نظر مي رسند. نمونه اش همين خرس كه با نگاه بهآن راهي قطب جنوب  مي شويد.
عكس: مجتبي محمودي 
معصومه صفايي 
برف آرام آرام شروع به باريدن مي كند، خرس قطبي سيل مادري را صيد كرده و پيروزمندانه نعره مي كشد، در فاصله اي بسيار كم توله سيلي با چشمان نگران مرگ مادر را در زير پنجه هاي قوي خرس  قطبي نظاره مي كند... و همچنان برف مي بارد.
تعجب نكنيد ما به قطب نرفته ايم. اينجا موزه تنوع زيستي پارك طبيعت پرديسان است كه امروز با حضور رئيس جمهوري، رئيس سازمان حفاظت محيط زيست و ديگر مقامات كشوري و لشكري و سفراي خارجي و نمايندگان سازمان هاي بين المللي افتتاح مي شود اما به آنجا نرويد چرا كه ورود براي عموم آزاد نيست.
معماري 
ساختماني آجري رنگ با معماري ناب ايراني، زيگورات هايي مثبت و منفي برگرفته از معماري هفت هزار ساله شوش و طاق هاي ضلع غربي كه سي و سه پل اصفهان را در ذهن تداعي مي كند. رئيس موزه تاريخ طبيعي ايران دكتر فاضل مي گويد: «حتي سبك نورگيرها بر اساس نورگيرهاي اصيل ايران است. همان سبك بروني ها و اندروني ها، بعضي اتاق ها در تمام طول روز كاملا آفتابگير است و بعضي اتاق ها تمام روز را در سايه اند.»
فضاي سبز
اين موزه به همراه محوطه اطراف دو هكتار مساحت دارد كه ۲ هزار متر زيربناي ساختمان موزه و بقيه امكانات جنبي و فضاي سبز است. فضاي سبز موزه به گونه اي طراحي شده كه به طور كلي تنوع زيستي جهان را به نمايش مي گذارد البته بخشي هم به گونه هاي گياهي بومي اختصاص يافته، البته منطبق با شرايط اقليمي موزه. در اين قسمت به جاي چمن از همان چيزي كه در بيابان به نام علف و خار و خاشاك با آن سر و كار داريم براي كف پوشي فضاي سبز استفاده شده. دكتر فاضل مي گويد: «اينجا جنايتي به اسم چمن كاري وجود ندارد.»
اما چرا جنايت...
چمن يك گياه وارداتي است با نياز مداوم به آبياري، آن هم در ساعات بسيار گرم روز، هزينه نگهداري بسيار بالايي دارد و از طرف ديگر توليد ۲CO زياد در شب آن را به عنوان يكي از منابع كربن و معضلي براي لايه ازن ،موثر در تغييرات اقليمي جهان مطرح ساخته است.
اينجا آبياري سطحي صورت نمي گيرد بلكه براي سيراب كردن گياهان از سيستم قطره اي نيمه تراوا استفاده مي شود و معضلي به نام تبخير سطحي منتفي است. منبع آب هم آب شهري نيست بلكه قناتي است كه به آب انباري هدايت شده و پس از ته نشيني وارد سيستم مداربسته مي شود و به طور مستقيم به مصرف ريشه گياهان مي رسد.
و اما فضاي داخل موزه 
اين فضا به مساحت ۲هزار متر مربع يازده بخش يا غرفه  را دربرمي گيرد. درب ورودي اين مجموعه در ضلع شمالي غربي ساختمان قرار دارد.
وارد سالن مي شويم دكتر فاضل ما را به سمت راست راهنمايي مي كند اينجا نقطه آغاز است يا شايد هم نقطه پايان! غرفه حيوانات منقرض شده كه در ميان آنها شير و ببر ايران در اندازه و رنگ واقعي از بقيه چشمگيرتر است. اين گونه ها تاكسيدرمي شده نيست. چرا كه نمونه اي از آنها در دسترس نيست پس به ديدار مجسمه شان اكتفا مي كنيم البته اين را هم بگويم كه پوست آخرين ببر شكار شده ايران توسط قره چلو در اين موزه نگهداري مي شود.
بعد از اين بخش به غرفه ايران مي رسيم، گونه هايي آشنا كه بعضي هايشان را از نزديك و در طبيعت ناب كشورمان ديده ايم، پلنگ، يوزپلنگ، قوچ وميش، كل و بز، هوبره، گوركن، گربه پالاس، گورخر آسيايي، خرس، گوزن زرد و... از جلو غرفه آسيا عبور مي كنيم قوچ منحصر به فرد ماركوپولو، قوچ آرگالي، خرس سياه، ببر... صداي نعره اي خشمگين ما را دو قدم به عقب مي راند، ببر بنگال خيره در چشمانمان نعره مي كشد. انگار جان گرفته (چشم هاي الكترونيكي كار گذاشته شده در جلو ديوراماي ببر خيلي خوب كار مي كند.)
و اما در اروپا ،زيستگاه شاموآي افسانه اي. پلنگ برفي با چشمان تيزش ما را بدرقه مي كند و از آنجا راهي كرانه هاي نيلگون خليج فارس مي شويم. كاكايي هاي در حال پرواز، حواصيل ها و اكراس هاي مشغول چرا؛ محو در تماشاييم كه صداي آواي پرستوهاي دريايي همراه با طنين امواج درهم كوبيده شده غافلگيرمان مي كند.
در پشت اين قسمت تونل نسبتا تاريكي است كه با نورپردازي هاي خاص و گونه هاي تاكسيدرمي شده زير آب فضاي اعماق اقيانوس را تجسم مي كند. با خروج از تونل به غرفه آفريقا مي رسيم، زيستگاه قوچ بربري با گونه هاي منحصر به فرد مثل كرگدن، بوفالو، فيل، اسب آبي و عجيب تر از تمام اينها گونه اي منحصر به فرد به نام ديك ديك، كوچكترين گوزن دنيا، شايد كوچكتر از يك بره تازه به دنيا آمده با شاخ هايي به نازكي يك قلم.
در اين غرفه هم گونه هاي آمريكايي را در كنار هم جمع كرده اند بيزون، شيركوهي (پوما)، بز راكي با شاخ هاي نيزه اي و...
در انتها به غرفه اقيانوسيه مي رسيم كه تنها ميهمان چند مجسمه كانگرو و يك شترمرغ تاكسيدرمي شده است.
در بخش مياني سالن كه نمادي از دو بال يك سنجاقك است دو بخش به طور مجزا ديده مي شود. بال اول شامل تنوع زيستي ايران از شمال البرز تا دامنه هاي جنوبي آن كه دربرگيرنده گونه هاي متعددي از جمله خرس قهوه اي، كل هاي بسيار نادر با شاخ هاي عظيم، عقاب طلايي، پلنگ، گرگ و... است.
بال دوم نمايشي زيبا از تنوع زيستي جهان است، از بيابان هاي آفريقا تا صخره هاي يخي قطب شمال، اين غرفه يكي از جذاب ترين قسمت هاي موزه است. نيم تنه اي از زرافه كه براي ديدن سرش بايد تا كمر خم شويم خرس بزرگ گريزلي، تمساح، گرگ و تروفه اي از فيل با عاج هايي نه چندان كوچك.
بخش ديگري هم در اين سالن هست ، گوشه اي از كرمان و منطقه فسيلي مراغه. البته تجسمي از ميليون ها سال پيش، دوره ژوراسيك، رد پاي دايناسورها و گونه هايي نسبتا عجيب مربوط به همان دوران. بالاي تمام غرفه ها، دور تادور سالن پراز تروفه است. اكثر آنها مربوط به سم داران است كه از سراسر دنيا در اينجا گرد آمده اند.
امكانات آموزشي 
يكي از نقاط قوت اين موزه عدم وابستگي آن به تروفه است. چرا كه علاوه بر نمونه هاي موجود، يك سيستم آموزشي رايانه اي با كاربري لمسي در جاي جاي موزه به چشم مي خورد كه اطلاعات لازم را در اختيار كاربران قرار مي دهد. صفحات نمايشگر با ابعاد مختلف و بزرگترين آنها حدود ۶ متر مربع در گوشه چپ ورودي سالن با اطلاعاتي از تنوع زيستي ايران و جهان است و با حساسيت بسيار بالا حتي با نزديك كردن دست بدون لمس صفحه، اطلاعات مورد نياز را در اختيار كاربر قرار مي دهد. وقتي در مورد استحكام آن از رئيس موزه مي پرسيم با مشت آنچنان به صفحه مي كوبد كه منتظر بوديم با ضربه بعدي صفحه فرو بريزد. او مي گويد: «اين شيشه ها را به شرط اينكه با تيرآهن به آنها ضربه بزنيم تحويل گرفته ايم. شيشه هاي دربرگيرنده نمونه ها هم از همين استحكام برخوردارند.» راستي نمونه ها در اينجا داخل ويترين هستند و امكان لمس آنها وجود ندارد. شيشه ها به صورت مايل كار گذاشته شده اند تا انعكاس نور اخلالي در ديد تماشاگر ايجاد نكند.
سيستم نورپردازي 
در سراسر اين سالن از لامپ هاي كم مصرف استفاده شده و نور تمام پرژكتورها قابل تنظيم است چرا كه در غير اين صورت بايد يك نيروگاه برق به اين مجموعه اضافه مي شد. اساسا در تمام سالن ها براي جلوگيري از آسيب به نمونه ها در كنار استفاده از نور سرد، فيلترهاي UV(فرابنفش) نصب شده است. دكتر فاضل مي گويد: «در محوطه از سيستم نوري بسيار قوي استفاده شده است تا شب هاي موزه هم جذابيت داشته باشد. چرا كه اصولا مراكز تفريحي در تهران به خصوص شب ها اندك است.»
موزه تنوع زيستي پارك طبيعت پرديسان از فردا شروع به كار مي كند و فعلا از ساعت ۹ صبح تا ۹ شب فعال خواهد بود كه البته قرار بر اين است كه ساعات فعاليت با توجه به فصل و استقبال بازديدكنندگان تنظيم شود. مدير موزه مي افزايد: «براي رفاه حال شهروندان امكانات جانبي نيز در نظر گرفته ايم مثل پاركينگي بزرگ با ظرفيت دو هزار ماشين، كتاب فروشي، كافي شاپ، چايخانه و... در ضمن در داخل موزه هم صفحه تلويزيون بزرگي براي نمايش فيلم به عنوان ايستگاهي جهت استراحت بازديدكنندگان در نظر گرفته شده است، چرا كه علاقه مندان براي بازديد كامل موزه بايد دو بار سالن را دور بزنند كه در مجموع مسيري حدود هزار متر بايد طي شود.» هزينه ساخت اين موزه ظاهرا هنوز برآورد نشده اما اعتبارات آن تماما از سازمان حفاظت محيط زيست از رديف بودجه هاي عمومي كشور تامين شده است. اين موزه در فضاي دو هكتاري از پارك طبيعت پرديسان واقع در اتوبان همت ساخته شده است و مشخصه آن در ورودي، مجسمه فلزي كلي است با شاخ هاي طبيعي.
كساني كه در مسير غرب به شرق اتوبان همت حركت مي كنند به راحتي مي توانند به اين موزه دسترسي پيدا كنند اما آنها كه از شرق به غرب و بدون وسيله نقليه شخصي قصد بازديد از موزه را دارند با مشكل مواجه هستند چرا كه هيچ پل عابري براي دسترسي به ورودي پارك وجود ندارد. البته به گفته دكتر فاضل قرار است شهرداري پل عابري در اين محل احداث كند كه بخشي از كار هم انجام شده. در ضمن تا آخر خردادماه هيچ وجهي به عنوان ورودي براي بازديد از موزه اخذ نخواهد شد.

ستون ما
قهقراي حيات
دكتر عبدالحسين وهابزاده 
كشور ما سرزميني وسيع، متنوع و سرشار از زيبايي هاي طبيعي است. اما در كمال تاسف و ناباوري ذخاير طبيعي زنده اش دستخوش انواع تخريب و تهديدهاي مختلف قرار گرفته است. تاسف براي اينكه رفتن هر يك از اين موهبت ها، سفري است بي بازگشت. حال كه ببر مازندران رفته ديگر تمام كوشش ها و همه ثروت هاي جهان براي بازگردانيدنش بي ثمر خواهد بود. همچنين است در مورد شير ايراني كه ديگر فقط در سفرنامه ها مي توان به جست وجويش پرداخت و يا حداكثر تكه اي از پوستش را در اينجا و آنجا يافت. از آن همه جلال و شكوه فقط همين برجاست.
اما ناباوري براي اينكه سرزميني ثروتمند با وجود اين همه امكانات مادي و فرهنگي چگونه ممكن است چنين آسان و ارزان اجازه دهد كه زيبايي ها و ميراث هاي زنده طبيعي گرانقدرش مورد بي مهري و سودجويي قرار بگيرد.
اگر مثلا مردم در هندوستان و آفريقا مجبور مي شوند جنگل ها را در جست وجوي هيزم ببرند مي توان بهانه نبود سوخت هاي جايگزين را به نحوي پذيرفت. اما اين بهانه از ما - نشسته بر روي دريايي از هيدروكربور - پذيرفتني نيست. اگر هندي ها ضايعات كشاورزي خود را بدل به كاغذ نمي كنند به خاطر آن است كه، با تبديل آن به علوفه براي ميليون ها مردم گرسنه غذا فراهم شود، اما ميليون ها تن ضايعات كشاورزي ما، از كاه گندم و جو و شالي برنج تا شاخ و برگ و باگاس نيشكر سوزانيده و تلف مي شود و در عوض جنگل هاي محدود و مختصر ما - كه جاي آن دارد كه هر شاخه و هر برگ آن همچون مردمك چشم گرامي داشته شود- صرف توليد خمير كاغذ و ميز و صندلي مي شود و بدين ترتيب جنگل هاي بكر و اوليه ما با هزاران گونه گياه، جانور و ميكروارگانيسم تحت عناويني تراشيده مي شود و به جاي آن نهال نازكي در شيب تند كوه مي نشيند كه در بهترين شرايط موفقيت، يك اكوسيستم غني و متنوع را به درختستاني مركب از يك يا چند گونه محدود بدل خواهد كرد.
شكارهاي بزرگ ما را اغلب نه گرسنگان براي سير كردن شكم خود بلكه جهالت، آزمندي، تفنن و فقدان ضوابط و قوانين كافي نابود مي كند. اكنون براي بسياري از جانوران ما جاي امني براي پناه جستن جز ارتفاعات بالاو شيب هاي تند كوهستان باقي نمانده است.
ثروت هاي طبيعي و حيات وحش ما، اين عزيزترين ميراث ملي كه به قول ويلسون مي بايد آن را در رديف زبان و فرهنگ يك ملت ارج نهاد، قرباني تصميمات پراكنده، ناهمگون و اغلب نسنجيده و خلاف موازين شناخته شده علمي است.
يكي از عمده ترين تهديدهاي تنوع زيستي ورود گونه هاي غريبه به اكوسيستم هاي طبيعي و بومي است: كسي به سليقه شخصي از پهنه عظيم آب هاي درياچه هامون به عنوان حوضچه پرورش ماهي استفاده مي كند و در آن ماهي قرمز و انواع كپور ماهيان را رها مي سازد و به اين ترتيب فلور و فون طبيعي اين سيستم يگانه را در معرض خطر جدي قرار مي دهد. ديگري درختان سوزني برگ غريبه را جايگزين گونه هاي بومي جنگل ها مي كند بدون آنكه حتي به ابتدايي ترين آموزش هاي بوم شناختي سال هاي اول دانشكده، در مورد خطرات اين گونه اقدامات، توجهي كرده باشد. حتي سازمان هايي كه خود متولي حفظ تنوع زيستي هستند در موارد متعدد دست به اين گونه اقدامات در زمينه رهاسازي آبزيان و ساير حيوانات در خارج از محيط هاي خودي آنها زده اند.
انهدام زيستگاه به عنوان مهمترين خطر براي تنوع زيستي مقوله فراگير، همه جانبه و دردناك ديگري است كه از سوي همگان - و اغلب تحت عنوان عمران و توسعه - صورت مي گيرد، گويي توسعه جز با تباهي ميراث هاي طبيعي ميسر نيست. وقتي صحبت از احداث جاده است ديگر كسي به سرنوشت جنگل هاي سر راه آن نمي انديشد. با برپايي يك كارخانه مي توان مجوز كافي براي آلودن آب، خاك و هوا داشت و گسترش ديم كاري توجيه قانع كننده اي است براي انهدام مراتع.
تخريب محيط هاي طبيعي را از زبان يك كارشناس با تجربه محيط زيست ايران نقل مي كنيم:
«دامنه تخريب محيط زيست در منطقه ارژن و پريشان واقعا گسترده است به نحوي كه مي توان گفت همه به تخريب محيط مي پردازند.
كشاورزان بدون مجوز مبادرت به حفر چاه كرده، جنگل و مرتع را به اراضي كشاورزي تبديل مي كنند. دامداران خارج از فصل و بيش از ظرفيت مراتع، دام هايشان را مي چرانند. صيادان ماهي شب و روز بدون مجوز در سراسر درياچه پريشان دام مي گسترانند و علاوه بر صيد غيرقانوني ماهي، اردك هاي غواص بسيار نادر و در خطر انقراض را در تورهايشان خفه مي كنند. شكارچيان همچنان به شكار غيرقانوني ادامه مي دهند و بازديدكنندگان گل و گياه، منطقه را درو مي كنند.»
غرض انتقاد از هيچ موسسه يا فرد به خصوصي نيست. تخريب هاي پيش گفته با چنين ابعاد گسترده اي در حكم آتش زدن قيصريه براي به چنگ آوردن دستمالي بيش نيست و خود گوياي آنكه قدر طبيعت به اندازه كافي شناخته نشده است و تا هنگامي كه اهميت محيط زيست به قدر كافي روشن نشده و - به عنوان ضامني در برابر هر گونه تخريب - جز معارف همگاني درنيامده باشد، در بر همين پاشنه خواهد گشت.
درست است كه اصل پنجاهم قانون اساسي به صراحت از محيط زيست در مقابل هر گونه تخريبي حمايت مي كند كه اين خود موجب افتخار است، اما فقط زماني مي توان به وجود آن دل خوش داشت كه اقدامات واقعي همه جانبه در جهت تبديل اين متن قانوني به صورت راهبردهاي عملي، كمي و دقيق آغاز شده باشد. به گونه اي كه به كمك آنها بتوان، در عين تامين عمران و رفاه نسل كنوني، ميراث هاي وحشي طبيعي را نيز براي نسل هاي آينده حفظ كرد. اينها منبع الهام و درمان خستگي هاي روحي ما، تامين كننده آب و غذا و هواي سالم، حافظ خاك و ذخيره ژن هاي باارزش براي استفاده هاي آتي هستند و مهمتر از همه، همسايگان و خويشاوندان قديمي و طبيعي ما براي ميلياردها سال بوده و به همين دليل پيوندهايي عميق و ناگسستني با روح و جسم ما دارند، پيوندهايي كه چنانچه به خطر افتد براي بشر آينده روشني متصور نخواهد بود.
به ياد داشته باشيم كه اغلب تصميمات اقتصادي، اجتماعي، سياسي و حتي فرهنگي - نه فقط در اين سرزمين كه در هيچ جاي ديگر نيز - بيش از حداكثر پنجاه سال آينده را در مد نظر ندارد، حال آنكه تنوع زيستي اين كره ميراث بيش از دو ميليارد سال تكامل حيات است و چنانچه فقط دست از دشمني با آن برداشته و به حال خود رها شود مي تواند براي آينده اي نامحدود به حيات خود ادامه دهد و نسل هاي بي شماري از فرزندان ما را در همه خدمات پيشگفته ياور باشد. نگذاريم منافع كوتاه مدت، اين ذخيره هاي باارزش را از ما بگيرد كه اگر چنان شود تمام آن توسعه و آبادي ها در چشم فرزندان ما رنگي نخواهد داشت.
ماخذ: كتاب «تنوع حيات» نوشته ادوارد ويلسون

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   حوادث  |   خبرسازان   |   در شهر  |   سفر و طبيعت  |
|  طهرانشهر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |