چهارشنبه ۲۶ فروردين ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۵۰
گنجينه هاي عظيمي كه نابود مي شوند
از كشتي شكسته تا قصر مرجاني
آيا غرق كردن كشتي در مناطق ساحلي روند تخريب زيستگاه هاي مرجاني را كاهش خواهد داد؟
اگر از شما بپرسند غني ترين زيستگاه هاي كره زمين كدام است چه جواب مي دهيد؟
جنگل هاي باراني؟
اما دانشمندان نظر ديگري دارند: جزاير مرجاني
005220.jpg
انواع ماهي ها، خرچنگ ها، عنكبوت ها، هشت پاها و هزاران سخت پوست و نرم تن ديگر كه لابه لاي مرجان ها و جلبك ها و ديگر گياهان چسبيده به ديواره هاي كشتي را محل امني براي زندگي يافته اند.
معصومه صفايي 
صداي انفجاري مهيب، آب اقيانوس را به لرزه درمي آورد و كشتي منفجر مي شود و آب از شكستگي هاي آن با فشار وارد سالن ها، انبارها، اتاق ها و جاي جاي كشتي شده و آن را سنگين و سنگين تر مي كند و كشتي بيشتر و بيشتر در آب فرومي رود. چندين قايق در فاصله نه چندان دور نظاره گرند. بعضي دوربين شكاري، بعضي دوربين فيلمبرداري به دست دارند و بعضي ها تندتند عكس مي اندازند. كشتي بعد از گذشت مدت زماني آرام آرام به زير آب مي رود. جالب اينكه با غرق شدن كامل كشتي صداي هياهو و شادي بلند مي شود!
كشتي به اعماق آب مي رود. شايد اين يكي از نادر مواردي باشد كه برخلاف روال عادي عده اي از غرق شدن كشتي خوشحال مي شوند و فرياد شادي سر مي دهند.
اينجا سواحل جنوب غرب انگليس است. گويا غرق شدن كشتي حكايت ديگري غير از يك فاجعه دردناك دارد.
يك كشتي ۲ هزار و ۵۰۰ تني نسبتا قديمي از اسكله حركت مي كند و در فاصله اي نه چندان دور از ساحل با يك انفجار به زير آب فرستاده مي شود. اما دليل اين كار چيست؟
شايد اگر ۵ - ۴ سال بعد، يا حتي كمتر، بتوانيم سري به اين كشتي غرق شده بزنيم موضوع برايمان روشن تر بشود. پس به چند سال بعد سفر مي كنيم:
قصري از مرجان ها و زيستگاهي امن با دالان ها و اتاقكها و تالارهاي متعدد. وقتي در اين فضا به گشت و گذار مشغوليد قطعا سنگيني نگاه هزاران چشم را كه از گوشه و كنار كشتي شما را نظاره مي كنند حس مي كنيد. انواع ماهي ها، خرچنگ ها، عنكبوت ها، هشت پاها و هزاران سخت پوست و نرم تن ديگر كه لابه لاي مرجان ها و جلبك ها و ديگر گياهان چسبيده به ديواره هاي كشتي را محل امني براي زندگي يافته اند. اين همان كشتي غرق شده است.
هدف از غرق كردن اين كشتي ايجاد تكيه گاهي براي رشد انواع مرجان ها و گياهان و در نتيجه به وجود آمدن زيستگاهي امن و غني، مثل جزاير مرجاني طبيعي است. چه بسا كه بسياري از گونه هاي نادر و كمياب با پناه گرفتن در گوشه و كنار اين كشتي ها حيات روبه رشدي را تجربه كنند. چنانچه دانشمندان و محققان هدف از غرق كردن كشتي هاي قديمي را كمك به محيط زيست دريايي و ايجاد اكوسيستم جديد و محيطي امن براي زندگي و پناه موجودات كمياب ساكن دريا عنوان مي كنند. راستي اگر از شما بپرسند كدام يك از زيستگاه هاي كره زمين پرتنوع تر و غني تر است چه مي گوييد. شايد جنگل هاي مناطق پرباران حاره يا حتي اعماق اقيانوس ها. اما جالب است بدانيد، پرانرژي ترين و متنوع ترين اكوسيستم روي كره زمين جزاير مرجاني است.
جزاير مرجاني زير آب يكي از غني ترين منابع غذا، پلانكتون و زندگي جانوري است.
اين مناطق جنگل هاي انبوهي از مرجان ها و جلبك هاست و از آنجا كه بيشتر در عمق كم آب به وجود مي آيد نور به راحتي به آن رسيده و با رشد خود به نوعي از جوامع ماهيان ساحلي حمايت مي كنند. حتي تراكم زياد مهره داران دريايي و ماهي ها در اين محيط موجب حمايت طعمه خواران پستاندار بزرگ مثل شير دريايي، سيل ها و حتي انواعي از نهنگ ها مي شود.
اين اكوسيستم بي نظير از آنجا كه بيشتر در نواحي نزديك به ساحل يعني اصطلاحا منطقه نريتيك قرار دارد، به دليل واقع شدن در محدوده قابل دسترس و نيز تنوع غذايي بالا و تراكم ماهي ها، نرم تنان و سخت پوستان كه بخشي از غذاي انسان را تشكيل مي دهند، بوده و در دهه هاي اخير خسارت هاي غيرقابل جبراني را متحمل شده است. چراكه ماهي گيري و صيد و صيادي بيشتر در اين منطقه رواج داشته و محدود به اين نواحي كم عمق، تا عمق ۲۰۰ متر مي شود و از آنجا كه بسياري از تورها و ادواتي كه جهت صيد مورد استفاده قرار مي گيرد، بدون توجه به اهميت و لزوم حفظ اين زيستگاه ها و ذخيره گاه ها طراحي شده، هرساله خسارات جبران ناپذيري را به بسترها و جزاير مرجاني درياها وارد مي كند. وزنه هاي متصل به وسايل صيادي كه عامل فرورفتن آنها در آب است، در هنگام حركت و جمع آوري با برخوردهاي شديد به اين بافت هاي آسيب پذير مرجاني، همچون تراكتور عمل كرده و تخريب بي چون و چراي اين زيستگاه ها را درپي دارد. علاوه بر آن آلودگي هاي ورودي به آنها نيز مزيد بر علت شده و هرساله خسارات جبران ناپذيري را به خصوص به اين اكوسيستم هاي آبي چه در درياها و چه در اقيانوس ها وارد مي كند. تا آنجا كه مجامع جهاني حمايت از محيط زيست را بر آن داشته تا فكري اساسي جهت جلوگيري از اين معضل به عهد آورند و علاوه بر ارايه راهكارهايي جهت جلوگيري از روند كنوني تخريب آنها به فكر احيا و كمك به حفظ اين ذخيره گاه هاي ارزشمند باشند كه يكي از اين موارد غرق كردن كشتي هاي قديمي در مناطق نسبتا كم عمق جهت تجمع حيات گياهي و جانوري در آن است كه هر روز بيشتر و بيشتر مورد استقبال قرار مي گيرد و هرازگاهي اين كار با هدف كمك به حفظ و غناي اكوسيستم هاي شكننده دريايي كه كمتر مورد توجه اند در جاي جاي دنيا انجام مي پذيرد.
البته بايد مدنظر داشته باشيم كه جزاير مرجاني ارزشمند كشورمان نيز از اين قاعده مستثني نبوده و روند تخريب آن در حال حاضر به دليل استفاده از روش هاي سنتي صيد و ورود آلودگي هاي نفتي و غير آن به خصوص در آب هاي جنوبي كشور همچنان سير صعودي را طي مي كند. اگر اتفاقا سري به اين جزاير رنگارنگ و پرتنوع قديم بزنيد جز توده هايي مرده و تيره رنگ با بافت هايي سخت چيزي نخواهيد يافت. آيا تجارب جهاني و به كار بستن بخشي از آنها راه نجاتي براي جزاير مرجاني روبه نابودي ما نيست؟
البته اخيراً توجهات بيشتري از سوي ارگان هاي مسوول درجهت جلوگيري از روند روبه تخريب اين زيستگاه هاي غني صورت گرفته، چنانچه در بيست و چهارمين جلسه شوراي عالي حفاظت محيط زيست كه در آخرين روزهاي سال ۸۲ با حضور رئيس جمهوري برگزار شد، يكي از محورهاي مطرح شده، لزوم توجه و وضع قوانين به منظور حمايت از زيستگاه هاي مرجاني بود. در اين مصوبه آمده بود:
«نظر به ارزش هاي زيست محيطي، دارويي و  آكواريومي، مرجان ها و قاچاق وسيع آنها و نيز گونه هاي باارزش و در خطر انقراض «كوسه كولي كر» و پرنده «باكلان مارگردن» كه وابسته به اين زيستگاه هستند جريمه هايي براي صيد آنها درنظر گرفته شد.» رئيس سازمان حفاظت محيط زيست نيز ضمن اعلام خبر مشمول ضرر و زيان شدن مرجان هاي دريايي از اين پس، گفت: سال گذشته سازمان حفاظت محيط زيست تنها در يك اقدام، موفق به كشف محموله بزرگ قاچاق مرجان هاي دريايي با وزن تقريبي ۴ تن در ۸ حوضچه، هريك به وزن حدود ۵۰۰ كيلوگرم شد.

«چشم سوم» مار زنگي
005223.jpg
موش صحرايي زير نور ماه در ميان بوته ها به دنبال دانه اي در جست وجو است و سبيل هاي حساسش منطقه اطراف خود را مي كاود و قدم به قدم راه هاي رفته را در ذهن خود حفظ مي كند كه ناگهان مار زنگي از بالاي بوته اي بر او حمله مي كند و او به سرعت به سوي سوراخي مي گريزد.
مار زنگي براي اينكه موش را دنبال كند مسيري را كه او به تازگي پيموده است با بو كشيدن طي مي كند؛ مار زنگي ذرات بوداري را كه موش بر سر راه خود روي زمين يا علف يا سنگ باقي گذاشته است با زبان كشيدن جمع مي كند، بعد آنها را به سوي سقف دهان خود كه حس شامه بسيار قوي دارد، مي برد. بدين طريق مار، موش كوچك را كه از همه جا بي خبر است و گاهگاهي در هر طرف مشغول جويدن چيزي مي شود دنبال مي كند.
ولي حيوان خزنده از كجا حس مي كند كه به شكار خود نزديك شده است؟ از كجا مي فهمد چه موقعي بايد دندان هاي چنگكي شكل خود را بيرون آورده، موش را درست در محلي كه هست گاز بگيرد؟
ممكن بود دانشمندان تصور كنند كه مار زنگي چشم هاي فوق العاده اي دارد و در شب ظلماني شكار خود را تشخيص مي دهد. براي تحقيق درباره اين موضوع آزمايشي به عمل آوردند كه بسيار جالب بود. يك مار زنگي و يك موش را در محلي زنداني كردند و چشم هاي مار را با نوار چسبي محكم بستند، سپس مايعي شيميايي در دهانش تزريق كردند كه به وسيله آن اعصاب ذائقه او را بي حس كردند. اگر او موفق نمي شد شكار خود را پيدا كند، دليل آن بود كه مارها شب هنگام براي يافتن راه خود از چشم ها استفاده مي كنند.
پرفسور بولوك از دانشگاه كاليفرنيا در انتظار نتيجه آزمايش بود. در اولين لحظه مار نشان داد كه حاضر نيست با موش قايم باشك بازي كند. به نظر مي آمد كه مار در هر لحظه از محل شكار خود اطلاع داشت. مار موش را با دقت كامل دنبال كرد و مانند فنري فلزي خود را به جلو پرتاب كرد و نيشي به او زد. ده دقيقه بعد، موش تا نيمه بدنش داخل دهان مار شد.
با اينكه مار نتوانسته بود شكار خود را ببيند يا لمس يا احساس كند و يا صداي او را بشنود با دقت كامل او را گرفتار كرد. آيا مار حسي اسرارآميز داشت يا در اين مورد شعاع هايي در كار بودند كه براي انسان مريي نيستند؟
هنگامي كه پرفسور بدن مار را به دقت مطالعه كرد متوجه دو فرورفتگي، مانند دو نورافكن اتومبيل شد كه در دو طرف سر مار مابين حفره هاي بيني و چشم هاي او وجود داشت. آيا رمز معما در آنها نهفته بود؟
با پوشاندن اين حفره ها، در همان آزمايش قبلي مار از شكار ناكام ماند و مي توان گفت كه «حس بينايي» او را در تاريكي از او گرفته بودند. پرفسور بولوك در پوست نازكي كه فرورفتگي ها را مي پوشاند سلول هايي عصبي پيدا كرد كه با آنها آشنا بود. نظير اين سلول ها در كف دست انسان وجود دارد و عامل احساس حرارت هستند، ولي انسان در هر سانتي متر مربع از پوست دستش سه عدد از اين سلول ها را دارد، در حالي كه در مار زنگي در هر سانتي متر ۱۵۰ هزار عدد از آن سلول هاي به هم فشرده وجود دارد. اين تراكم سلول ها به مقدار بسيار عظيمي احساس حرارت حيوان را قوي مي كند. بدين وسيله او مي تواند شعاع هاي گرماده را «ببيند»! اين حس او به حدي قوي است كه اگر موش يا جسم ديگري درجه حرارتش يكدهم درجه بيش از درجه حرارت هواي اطراف باشد مار مي تواند آن را احساس كند. اگر ما چنين دستگا ه هايي براي احساس شعاع ماوراي قرمز مي داشتيم هنگام شب يك دسته از مردم را مانند كرم هاي شبتاب عظيمي مي ديديم كه مي درخشيدند.
فرورفتگي هاي روي سر مار مانند آينه نورافكن هستند كه با چرخش سر مار زنگي نه تنها مي تواند از وجود يك حيوان گرم مطلع شود، بلكه قادر است شكل و اندازه قامت او را تعيين كند. بدون شك او يك موش صحرايي را از موش فرعون «مانگوز» كه از گوشت مار تغذيه مي كند تشخيص خواهد داد.
اين «چشم سوم» در هنگام روز هم براي گرفتن شكار به كار مي رود و بدين ترتيب به راحتي مارزنگي يك سوسمار را كه با محيط خود همرنگ شده و به سهولت با چشمان عادي ديده نمي شود شكار مي كند.

ابزار سفر
لوازم سفر را جدي بگيريم
اگر فرصت كرده و ايام نوروز سري به كوه وجنگل و بيابان زده و شب اتراق كرده باشيد، يكبار ديگر به اهميت ابزار سفر پي برده ايد، در واقع سفر به طبيعت، اعم از گلگشت يا سفرهاي ورزشي و جدي، زماني دلپذير و مفيد است كه ابزار لازم و كافي براي اهداف آن سفر به همراه داشته باشيم، مثلا فكر كنيد كه براي رفتن به دامنه هاي كوهستاني يا هايكينگ يا تركينگ خود را آماده كرده ايد، مسافتي طولاني را پيموده ايد، انواع مشكلات را متحمل شده ايد و سرانجام خود را به نقطه مورد نظر رسانده ايد. اتومبيل را در جاي مناسب پارك كرده ايد، كوله پشتي تان را برداشته وراه افتاده ايد، پس از يكي دوساعت به شيرين ترين و دلپذيرترين بخش هاي سفر ، به عمق طبيعت دوست داشتني، جايي كه مدت ها در انتظارش بوديد رسيده ايد. ناگهان چهره آسمان درهم مي رود، ابرهاي تيره در افق پديدار مي شوند و چيزي نمي گذرد كه برق كور كننده و رعدگوشخراش سينه آسمان را مي خراشند و رگبار. رگبار فرو مي كوبد و شما با هر زحمتي كه هست خود را به سر پناهي مي رسانيد و منتظر مي مانيد تا باران بند بيايد.
پس از زماني باران كند مي شود، اما بند نمي آيد و به نواخت شروع به باريدن مي كند؛ باراني ريز و مداوم. دوست شما دست در كوله پشتي مي كند و رولباسي ضد آب يا پانچو خود را بيرون مي آورد و مي پوشد و آسوده گام در زير باران مي گذارد و چه لذتي دارد قدم زدن در طبيعت زير باران و شما مي مانيد. در اين لحظه متوجه مي شويد كه وجود اين وسيله كوچك و كم حجم چقدر حياتي است كاش وقتي داشتيد كوله  تان را مي بستيد به فكر اينكه ممكن است باران ببارد افتاده بوديد!
ابزار سفر بسيار مهم است. ما در اين ستون هرازگاه شما را با تازه هاي بازار سفر و مشخصات آنها آشنا مي كنيم و اميدواريم مورد استفاده طبيعت گردان وعلاقه مندان سفر قرار گيرد.
چند كيسه خواب
كيسه خوابي كه در عكس ملاحظه مي كنيد ساخت شركت پيوماست و به «كيسه خواب فورميكاي كمپ» معروف است. اين كيسه خواب به كيسه خواب سه فصلي معروف است. ۶۰ درصد حاوي پر اردك و بسيار گرم است با اين وجود نيازي به ساك هاي كمپرس ويژه ندارد و به آساني مي توان آن را در يك ساك معمولي جاي داد. البته يك ساك ۱۶*۲۱ سانتيمتري همراه كيسه خواب عرضه مي شود. طول آن ۲۱۰ سانتيمتر و وزن آن ۹۹۰ گرم است. تا ۵- درجه سانتيگراد آسوده و راحت است.
005235.jpg
005238.jpg
005241.jpg
005244.jpg
كيسه خواب بزرگ ديگري توسط همين شركت به بازار عرضه شده كه ۲ و ۳ فصلي نام دارد. اين كيسه خواب از ماده اي به نام پريمالفورت ساخته شده كه به حالت شانه عسلي درون كيسه قرار گرفته است. ابعاد جمع شده آن۲۱ *۱۶ سانتيمتر است از دو طرف زيپ و كلاه باراني مخصوص دارد. طول آن ۲۱۰ سانتيمتر و وزن آن ۸۵۰ گرم است. قابل استفاده تا ۳- درجه سانتيگراد.
كيسه خواب ديگر، آزتك ۳ و۴ فصلي است. داخل اين كيسه خواب از ترموليت دوپونت پر شده و خاصيت عايق مضاعف دارد ومي  تواند بيشترين گرما را نگهدارد. طول كيسه خواب ۲۲۰ سانتيمتر و وزن آن ۱۶۰۰ گرم است. وقتي فشرده شود ابعادآن به ۲۲*۲۴ سانتيمتر مي رسد. تا ۱۰- درجه سانتيگراد راحت وگرم است.
نوع ديگري از كيسه خواب آزتك سبك وزن و دو فصلي با عايق ترموليت ميكرو به همراه كيسه مخصوص حمل ونقل آن به بازار آمده كه لايه داخلي آن پوليستر ميكروفيبر است. در صورت فشرده شدن ابعاد آن به ۱۶*۱۸ سانتيمتر مي رسد. طول: ۲۲۰ سانتيمتر، وزن:۹۰۰ گرم، تا ۲+ درجه سانتيگراد راحت است.
ملافه كيسه خواب
005250.jpg

ملافه هاي كيسه خواب نيز به صورت هاي مختلف در بازار وجود دارند. ملافه هاي آزتك ۱۰۰ درصد نخ و در هواي گرم بسيار راحت است و مي توان آن را به عنوان بالش نيز مورد استفاده قرارداد. يك روكش نايلوني نيز براي حفاظت لايه داخلي دارد كه ملافه را از خيس شدن در باران و ديگر صدمات به هنگام حمل ونقل حفظ مي كند.
ابعاد: ۱۰*۱۶ سانتيمتر، وزن:۳۵۰ گرم.
ملافه هاي «نومد» نيز كه چندي است راهي بازار شده طرفداران زيادي پيدا كرده، اين ملافه ها نيز ۱۰۰ درصد نخ (پنبه) وبراي آب و هواي گرم و استوايي مناسب است. مي  توان آن را به عنون لايه داخلي كيسه خواب به كار برد. در يك كيسه از جنس چلوار بسته بندي مي شود و ابعاد بسته بندي شده آن ۱۰*۲۱سانتيمتر است، وزن:۳۰۰ گرم.
ملافه هاي ديگري هم از جنس پوليستر و پنبه وجود دارد كه به عنوان لايه داخلي كيسه خواب به كار مي رود و نيز مي توان به تنهايي از آن استفاده كرد يا آن را به شكل بالش درآورد.
005247.jpg
005253.jpg
ابعاد جمع شده:۹*۱۵ سانتيمتر، وزن:۳۷۵ گرم.
علاوه بر اينها شركت هاي مختلف انواع گوناگوني كيسه خواب و ملافه توليد مي كنند، ازجمله ملافه هاي كاملا ابريشم كه طرفداران خاص خود را دارد.

ماجراهاي طبيعت
حيوانات شگفت انگيز زندگي من
005226.jpg
دكتر ريموند ديتمارس 
قسمت هجدهم 
براي انجام اين كار حساس و خطرناك، فقط بايد سر مار را قرص نگاه داريد و نيش هاي او را روي ظرف مخصوص فشار دهيد و گردن او را محكم در دست داشته باشيد. معمولا كار بدين صورت انجام مي گيرد كه وقتي گردن مار محكم گرفته شد، سرنگهبان يك ليوان بلوري كه روي آن با پارچه يا كاغذ پوستي محكم بسته شده آماده مي كند. شما بايد نيش هاي مار را در كاغذ فرو بريد و صبر كنيد تا چند قطره سم كهربايي درون ليوان بچكد. يكي از دوستان دانشمند من كه با او كار مي كنم، نياز به سم مار كبري دارد. كبري از ديگر مارها خطرناك تر و كار با او دشوارتر است.
درست وسط كار زهرگيري، تلفن زنگ مي زند و خبر مي رسد كه يك خرس جديد از راه رسيده است. علي الظاهر ممكن است اين قضيه كاملا ساده به نظر رسد؛ فقط بايد تازه وارد را به يكي از لانه ها هدايت كرد، همين. اما واقعيت جز اين است. انتقال خرس كاري بسيار دشوار و پرمصيبت است. خطرناك هم هست و ممكن است عواقب ناگواري داشته باشد، مگر اينكه كار با دقت كامل و توسط افراد باتجربه انجام شود. من اولين كسي بودم كه در اين كار، تبحر پيدا كردم و وسيله مخصوصي نيز براي انجام صحيح و ايمن عمليات انتقال خرس ابداع نمودم.
وقتي به دفتر برمي گردم دانشمند جواني را مي بينم كه با ديدن من، در حالي كه چراغ قوه و باتري اضافي در دست دارد، از جا بر مي خيزد.
با تأني گلو صاف مي كند و مي گويد: «اطلاعات جالبي از آزمايش بازتاب نور در چشم حيوانات وحشي به دست مي آيد. اگر اجازه بفرماييد، دكتر ديتمارس، مي خواهم نور چراغ قوه را در چشم حيوانات مختلف بيندازم و زمان انقباض مردمك هايشان را اندازه گيري كنم.»
ليستي شامل گونه  هاي مختلفي چون پلنگ، شامپانزه، بافالو، ويلده بيست و كروكوديل به من مي دهد. بيهوده است كه وارد جزئيات شوم و خطرهاي اين كار را برايش توضيح دهم، اما احساس مي كنم وظيفه دارم بعضي حقايق را با او در ميان بگذارم. خيلي خسته ام و در اين لحظه هيچ علاقه اي به پرس و جو ندارم. چيزي كه واقعا احتياج دارم كمي استراحت است.

حيات وحش ايران
۳۰- گورخر آسيايي
005229.jpg

گونهEquus hemionus :
خانوادهEquidae :
راستهPerissodactyla :
ردهMammalia:

تنها گونه فردسم ايران گورخر آسيايي است كه در تمام اعصار يكي از مظاهر بارز شكار ايرانيان بوده است. اين جانور برخلاف گورخرهاي (زبراهاي) آفريقايي راه راه نيست، بلكه شباهت زيادي به الاغ دارد ولي قدري از آن بزرگتر است. گوش هاي بلند، باريك و نوك تيز آن هيبتي بي مثال از اين جانور ساكن كوير در خاطرمان به وجود مي آورد. دم بلند با موهاي بلند در نيمه انتهايي دارد. رنگ پشت، زرد متمايل به نارنجي، پايين بدن، پهلوها و كفل ها سفيد متمايل به زرد است. يال سياه رنگي بر روي گردن و نوار قهوه اي تيره اي در پشت دارد كه تا دم ادامه مي يابد. يك مشخصه اين جانور وجود يك لكه سياه و گرد در سطح داخلي دست ها است. طول گور به ۲۲۰ سانتي متر و وزن آن به ۲۵۰ كيلوگرم مي رسد. زيستگاه اين جانور دشت ها، تپه ماهورهاي كوتاه، درمنه زارها، تاغ زارها و قيچ زارهاي بلند واقع در مناطق بياباني و استپي است.
005232.jpg

در گذشته اي نه چندان دور به تعداد زياد گور در حاشيه كوير مركزي از طبس تا سمنان، جنوب ورامين، نزديك قزوين، دشت هاي مجاور كلاه قاضي و گاو خوني در استان اصفهان، بافت و سيرجان در كرمان، نيريز فارس، ابرقو و هرات در يزد و مناطق مرزي سرخس وجود داشته است. تعدادي نيز در منطقه خوش ييلاق شاهرود رهاسازي شده اند.
اكنون تنها در تركمنستان و ايران گور آسيايي وجود دارد در حالي كه در سالياني نزديك از غرب منچوري تا تركمنستان، هندوستان و افغانستان پراكنش داشت. گور آسيايي صبح زود و عصر در گروه هاي اجتماعي بزرگ در بيابان فعاليت مي كند. نرها معمولا تنها و گاهي با چند ماده و بچه مشاهده مي شوند ولي به طور معمول ماده ها و بچه ها در گروه هاي مجزا زندگي مي كنند.
گورها حس بينايي، شنوايي، بويايي بسيار قوي دارند و مسافت هاي كوتاه را با سرعتي معادل ۶۰ تا ۷۰ كيلومتر و مسافت هاي طولاني را با سرعت ۴۰ تا ۵۰ كيلومتر در ساعت مي دوند. از گياهان مرتعي تغذيه كرده و وابستگي شديدي به آب دارند به طوري كه همه روزه در آبشخورها مشاهده مي شوند.
با شروع فصل تابستان و مستي گورها بين نرها جدال هايي سخت صورت مي گيرد كه با لگد زدن و گاز گرفتن همراه است، نرها اغلب قسمتي از دم خود را از دست مي دهند.ماده ها پس از يك سال آبستني يك بچه مي زايند و بچه پس از مدت كوتاهي مادر را تعقيب مي كند. ماده ها معمولا هر دو سال يك بار مي زايند.
در گذشته گله هاي بزرگ گور در مناطق استپي و بياباني كشور ديده مي شد ولي در حال حاضر تعداد بسيار كمي در حدود ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ راس از آن فقط در مناطق حفاظت شده توران و منطقه مرزي سرخس باقي مانده است. بر اثر تعقيب و شكار گور آسيايي به وسيله موتورسيكلت و جيپ، تخريب زيستگاه و اشتغال آبشخورها نسل آن به شدت در معرض خطر نابودي قرار دارد به طوري كه از سويIVCN زير گونه ايراني در ليست سرخ گونه در خطر انقراض اعلام شده است.

سفر و طبيعت
ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
خبرسازان
در شهر
طهرانشهر
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  سفر و طبيعت  |  طهرانشهر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |