دوشنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۸۳ - شماره ۳۳۶۰
گفت وگو با سيد محمد اسماعيلي كارگردان نمايش «سزاوارترين»
سزاوار جاودانگي
005568.jpg
هوشنگ اميدي
نمايش «سزاوارترين» روايتي است از واقعه عاشورا نوشته محمدرضا الوند كه به كارگرداني سيدمحمد اسماعيلي و بازي ايرج غلامي، رسول نقدي و كاوه مهدوي به مناسبت ايام سوگواري اربعين حسيني از ۲۳ فروردين  تا اول ارديبهشت در آمفي تئاتر مركزي دانشگاه صنعتي شريف بر صحنه بود.
سيد محمد اسماعيلي كارگردان اين نمايش هنر را محملي مي داند تا هدف خود را در قالب آن به گوش مخاطب برساند. او مي گويد عقلاني ترين حوادث كربلا هم با احساسات عجين شده اند.
* وقتي مي دانيد تماشاگر به تماشاي يك تئاتر مذهبي مي آيد نه عزاداري، چرا اين همه از المان بر در و ديوار سالن استفاده كرده ايد؟
- به خاطر اينكه ايام سوگواري اربعين حسيني است. فضايي كه شما به آن اشاره داريد فقط براي اين مهيا شد تا مدعوين هرچه بيشتر با حس و حال نمايش نزديكتر شوند. ديگر اينكه اساساً صحبت ما اين نيست نمايش اجرا كنيم بلكه بنا را بر اين گذاشته ايم تا اهداف خود را در قالب هنر بيان نماييم. پس حجت را هدف مي دانيم. بنابراين هنر محملي است براي رساندن مفهوم كلام به مخاطب. دليلي نمي بينم كه بيايم آنچناني برخورد كنم. ولي حس كردم جايي كه مردم با نگاهي مدرن تر به مجلس عزاي امام حسين(ع) تشريف مي آورند فضاي كار نبايد زياد غريب باشد. هرچند كه هنوز هم به حرف شما معتقدم و بايد از ابزار متفاوتي با نگاهي ديگر براي رساندن مفهوم و بيان نمايش استفاده مي كرديم. با اينكه همه مي دانند كار نمايش مناسبتي است پس كتماني نبود اما تصميم گرفتيم شعار ديني خود را از فيلتر هنر عبور داده و رسالت هنر مذهبي را ابراز كنيم.
* فكر نمي كنيد با چنين ديدي بيشتر با احساسات مخاطب روبه رو مي شويد تا عقلانيت او؟
- به نظرم جريان كربلا اساساً حسي و عقلاني است. اما وقتي به قضيه دقيق نگريسته مي شود مي بينيم كه عقلاني ترين حوادث كربلا هم با احساسات عجين شده اند. اينجاست كه ناگزيريم اين شور و عشق به خدا را در قالبي چنين بيان كنيم. قبول دارم با احساسات تماشاگر بازي مي شود اما اين نكته حائز اهميت است كه حس بهتر از هر چيزي موضوع را بيان مي كند.
* در آغاز نمايش يك فيلم مستند پخش مي شود، چه ارتباطي ميان اين دو وجود دارد؟
- البته اين فيلم ساخته يكي از دوستان من است، مي دانم ارتباط خاصي از نظر ساختار بين نمايش و فيلم وجود ندارد، اما چون حس كردم شخصيتهاي فيلم صادقانه از حادثه و رويدادي حرف مي زنند كه آن را باور كرده اند براي همين آن را پيش زمينه اي دانستم براي ذهن تماشاگر. ديگر اينكه خاصيت هنر خلاقيت است. مي توان گفت دليل انتخاب حاضر براي اين است كه بگوييم عشق و شور حسيني فراگيرتر از مسلمانهاست و مي تواند به شخصيت اصلي فيلم يعني ربكاي مسيحي هم ربط داشته باشد.
* آيا ترديد شخصيت داود در فرار از سپاه حسين(ع) و اطلاعات دهي او با ديگر شخصيتها نمودي از برخورد ساده با قضيه نيست؟! زيرا شخصيت پشت ديالوگ ها پنهان شده اند تا بازي؟
- البته حق با شماست و اين برمي گردد به متن نمايش. اما شخصيت داود از ميداني گريخته است كه فرداي آنرا دانسته و ندانسته رها مي كند، ولي تشويش و كابوسي دروني هرگز او را راحت نمي گذارد. بنابراين مدام اين شخصيت را در معرض بروز كابوس هاي حادثه مي گذارم، حتي او را به كمك عدي و قصير تعريف مي كنم. داود شخصيتي است كه منزل به منزل با حسين(ع) همراه بوده است اما شب عاشورا گريخته است و الآن مخاطب بايد منتظر انفجار او باشد. مهم نيست با چه كسي حرف بزند، فقط بايد خالي شود. تنهايي او هم در صحرا براي يافتن راهي است. پس بعد از اين خودش و درونياتش را در مقابل ديگران بيرون مي ريزد، چه بسا قبل از اينكه نمايش آغاز شود داود با خودش و آتشي كه در مقابلش ايستاده حرفها داشته است. اين آدمها دليلي مي شوند براي خلق موقعيتهاي تازه و حادثه اي كه بايد اتفاق مي افتاد و آن مرگ داود است.
* چرا شخصيت عدي مدام با خودش درگير است و آن را داود در فرياد نشان مي دهد؟
- عدي شخصيتي است كه با عزم راسخ از جنگ با حسين(ع) فاصله گرفته است. او فقط نابرابري جنگ را نمي پسندد و با حركت لوطي منش خود چيزي را به داود مي آموزد كه داود تشنه آن است و آن معرفت است. زيرا با سپاهي چند برابر در مقابل سپاهي كمتر از يكصد نفر نجنگيده است. همين، وگرنه او هم كافر است. ولي به دنبال پر كردن نيمه خالي شخصيت خودش جنگ را رها مي كند. در حالي كه از حسين و حركت او هيچ نمي داند. او هم در نزد داود تازه به شناخت حسين مي رسد پس به انديشه اي فرو مي رود كه دليل پشت كردن به جنگ بوده است.
* در طراحي صحنه به جاي سمبلي از بيابانهاي كربلا ازدرخت كاج سوزني استفاده شده است، دليل اين كار آيا عدم شناخت موقعيت است؟
- در اين مورد جوابي ندارم زيرا طراح صحنه بايد صحبت كنند. ولي به زعم خودم فكر مي كنم تأثير حادثه كربلا محدوديت مكاني ندارد، ديگر اينكه نويسنده متن مكان مشخصي ارائه نكرده است. پس زمان و مكان بروز حادثه هر جا مي تواند باشد. تلاش ما اين است تا موقعيت جغرافيايي را در خلاء بگذاريم و به تعريف داستان بپردازيم.
* چه دليلي براي نشان صحنه كربلا در انتهاي سالن داشتيد؟
- ببينيد حس كردم اين صحنه بايد با اتفاقي در خود همراه بوده و تماشاگر را با خود درگير كند. اگر دقت كرده باشيد جنس آن هم تئاتري نيست. در ثاني اين اولين جايي است كه از كربلا اطلاعات دهي مي شود، پس مي بايست تماشاگرم را به حركتي وادارم. چون سمبلي كه مي خواستم نشان دهم سمبل كم اهميتي نبود. پس تصويري از كربلا را در هاله اي از طراحي نور در انتهاي سالن به نمايش گذاشتم و بيشتر براي ارائه عكس العملي از جانب تماشاگر بود.
* چيزي كه در نمايش سزاوارترين خيلي كم وجود داشت سكوت و تأمل بود، چرا اين بيان دراماتيك را در قالب نمايش جايي نداديد؟
- شايد ديالوگهاي نمايش آن طور كه بايد نيازي به تأمل فراوان نداشتند. درست است سكوتي وجود ندارد، ولي اين مهم در بيان شخصيت تا حدودي جلوه پيدا كرده است. آيا همان سكوت كوتاه ميان ادا كردن ديالوگ ها كافي نبود؟ ديگر اينكه نمايش و محفل حاضر داراي كابوسي است كه زياد سكوت را برنمي تابد زيرا هر يك از شخصيت ها به دنبال يافتن و كشف رازي است.
* دليل استفاده مكرر از موسيقي مذهبي و نور موضعي براي چيست؟
- نكته اي كه در جواب مي توانم بگويم اينست: اين ها ابزار كارگرداني است و تركيب آنها بيان هدف من است. چرا كه موسيقي مخاطب را به انديشه وامي دارد و جاي خالي افكار شخصيت ها را پر مي كند. به نظرم نمايش تلفيقي از چنين ابزاري است چرا كه نمايش من يك نمايش خياباني نيست و اما اگر از نور موضعي استفاده زياد مي شود باز براي تأكيد گذاشتن بر مفاهيم ديالوگهاي مهم نمايش است. چاره اي نبود جز بهره گيري از اين ابزار. ولي گمان مي كنم كه از نور موضعي بيش از اندازه استفاده شده و همين باعث آزار مخاطب بوده است.

درباره نمايش ليلي و مجنون نوشته محمد ابراهيميان
حديثي نامكرر
005577.jpg
مجتبي حبيبي
بازآفريني يا اقتباس به مفهوم امروزي- زمانه اي كه بسياري از فيلمسازان يا نويسندگان ما حتي زحمت عوض كردن اسم متن تقلب شده را به خود نمي دهند- اگر هنري به اندازه آفرينش اولي نباشد كه از آن نيست. اقتباس با برهم زدن صورت مسأله، آشنايي زدايي و دگرسازي نه تنها به متن نخستين خدمت مي كند و آن را ضرورت ديدن و شنيدن مي بخشد، خود خوانشي ديگر از آن به دست مي دهد. چرا كه بزرگان ما از فردوسي و نظامي و مولوي و... خود آفرينش گران اقتباس كننده بودند و هيچ هم ابايي از بيان اين امر نداشتند. آثار كلاسيك به عنوان سرچشمه  اوليه به بازخوانه ها و اقتباس هاي متنوع نياز دارد تا از حوزه ها و كتابخانه ها به ميان زندگي بيايد و سرمنشأ الهام هاي ديگري شود. كاري كه كم و بيش هنرمندان خطاط در اين زمينه مي كوشند. اقتباس كننده الزاماً تقليد گام به گام از آفرينش گر نمي كند بلكه با زباني كه خود سخن مي گويد و حوصله زمانه اش بر مي تابد به گزيده گويي مي پردازد. محمد ابراهيميان در اقتباس آزاد از ليلي و مجنون حكيم نظامي ليلي و مجنوني آفريده است كه هرگز نمي توانست بر مخيله نظامي بگذرد. محمد ابراهيميان ليلي و مجنون خود را از جايي مي سرايد كه مجنون را در ريگ زارها مرده مي يابند. پس پايان داستان در آغاز گفته مي شود. در قرائت او «نوفل» جوانمرد عرب كه با ديدن مجنون تصميم مي گيرد ليلي را با جنگ به چنگ بياورد و او را به مجنون ببخشد خود كشته ليلي است و هموست كه حماسه اي ديگر مي گويد كه نظامي نگفته بود و محمد ابراهيميان مي گويد. نوفل با صدايي رسا مي گويد: «شجاعت تنها در شيار شمشير نيست. عرب هرگز عاقل نبوده است. به اين عامري عاشق نيز بگوييد آيا مردن به خاطر ليلي بهتر از جنگيدن براي بدست آوردن او نبود؟» حماسه شكست با پيروزي نام همدوش هم قرار مي گيرد. ابن سلام كه در روايت نظامي همسر ليلي مي شود فرياد برمي آورد: «هيچكس از من به نيكي ياد نمي كند چون در هر حال رقيبم آن هم رقيب مجنون اما من هم مردم چون او و حتي با شكوه تر. او برمزار ليلي مرد من اما در كنار ليلي مردم. خود داوري كنيد من عاشق تر بودم يا او؟» نوكردن اثر جاودانه نظامي هم در فرم و هم در محتوا و هم متأثر از زمان و مكان انجام مي گيرد. نمايش از همان لحظات آغازين كه مجنون از ميان تماشاگران برمي خيزد تا به گروه بپيوندد و پابه پاي آنان سرودش را سر دهد كه: روزي كه هواي پرنيان پوش/ خلخال فلك نهاد برگوش/ سيماب ستاره ها در آن صرف/ شد زآتش آفتاب شنگرف/ مجنون رميده دل چو سيماب/ با آن دو سه يار ناز برتاب. در اين ميان تنظيم منظومه براي نمايش با شيوه اي نو پرداخت مي شود. راوي با بازخواني حال و هوايي از ماجرا به درون نمايش راه مي يابد، با شخصيت هاي اصلي وارد گفت وگو و مشاركت در اجرا سهيم مي شود. با مجنون، با پدر مجنون، با ليلي رابطه برقرار مي كند و حال هريك را بر تماشاچي مشخص مي كند. به اين ترتيب نقشي كه مجنون مرد وارد نمايش مي كند با ليلي گونه اي زن به چالش فرا خوانده مي شود. اين راوي هم به سان دوربين اعمال و گفتار شخصيت ها را منتقل مي كند و هم تلخيص از منظومه را به نمايش مي گذارد. با معرفي شدن شخصيت ها راوي آرام آرام عقب مي نشيند تا آنها خود را به نمايش بگذارند. اينجاست كه مي شود از آثار كلاسيك متني آوانگارد ارايه كرد. تا جايي به متن وفادار ماند كه تماشاگر را با نقش هاي قراردادي شده آشنا كرد و از آن پس ليلي ها و مجنون ها و حاكميت زمان خاص را چونان بازشدن طوماري عيان كرد. عشق را با ديدگاه هاي «ديدرو، هوسرل و...» به عنوان يك متن حدفاصل مشاركت شخصيت، عشق و تماشاگر با هم ديد و معنا كرد.به قول سنت اگوستين به اندازه تك تك انسانها قرائت از هر متني مي تواند باشد اما تنها قرائت مطلق از آن خداوند است. نمايشنامه نويس از پرده چهارم عشقي كه عيان نباشد عشق نيست را با مداخله شحنه و گزمه هايش با بازجويي از ليلي و يا مجنون از صفحات نوشته به اعمالي صرف و اجتماعي به داوري مي گذارد. شحنه كه از بني عباسيان تاريخ معاصر است به دنبال ليلي و مجنون ها شمشير برهوا مي كشد،غافل از آن كه به گفته آگوستين به تعداد آدم ها عشق وجود دارد و عشق اصلي در ماوراي انسان بر عرش الهي نشسته است و آن موهبت ويژه خداوند بر اشرف مخلوقات است كه حتي فرشتگان از آن بي بهره اند. نمايشنامه قرائت نوين از متن را صحنه به صحنه با ليلي و مجنون مختص شرايط تاريخي اجتماعي به نمايش مي گذارد. هرچه انسان از مبدأ الهي عشق دورتر مي شود آرايه ها بر عشق بيشتر مي شود. هفت ليلي و هفت مجنون از سده هفتم هجري تا سده چهاردهم پيش مي آيند. تغيير متقابل ليلي و مجنون از آن دو، انساني پرگوي و اداكار و ريامنش عرضه مي  دارد. ليلي آخري به يادمان مي آورد كه گفته بود: «ليلي بدم ليك اكنون/ مجنون ترم از هزار مجنون/ او اگرچه نشانه كاه درد است/ آخر نه چومن، زن است، مرد است/ در شيوه عشق هست چالاك/ كز هيچ كسي نيايدش باك/ نه دل كه به شوي برستيزم/ نه زهره كه از پدر گريزم» مجنون هم احوالي ديگر يافته است كسي است كه ديگري به جايش مي خواند و او تنها لب مي زند و نمايش مي دهد. عشق وجه المصالحه مي شود. ليلي ها و مجنون ها كه نمي توانند حرمت خود نگه دارند كجا مي توانند حرمت عشق نگه دارند! فرزندان مصرف گرا و چشم و همچشمي ها عشق را از درون تهي مي كند. با اين حال در پايان ليلي ها و مجنون ها حسرت ليلي و مجنون عامري و همان كه مي گفت: «ليلي دختر سعد، سعد پسر مهدي، پسر ربيعه، ... ليلايم. در چشمانم دو غزال كه دو غزل مي خوانند. دو مجنون كه دو ليلا مي جويند و دو فرياد مي كشند.» و عشق هرگز نمي ميرد هرچند هوس ها و حرافي ها و آرايه ها برآن بندند. اگر عشق بميرد انسان مرده است. همه عاشقان گرچه در عشق شان خللي هست اما تعالي گرايي فراموششان نشده است و اين است كه انسان به جايگاه ازلي برخواهد گشت و امانت خداوند را پاس خواهد داشت/ اين شربت اگرچه تلخناك است/ ساقيش چو عشق شد چه باك است؟

سايه روشن هنر
بازبيني نمايش هاي جشنواره تئاتر دفاع مقدس آغاز شد
هيات  بازبيني  جشنواره  تئاتر دفاع مقدس  كار بازبيني  متون  نمايشي  ارسالي به  دفتر اين  جشنواره راآغاز كرد.
به  گزارش  روابط عمومي   جشنواره  هيات  بازبيني  متشكل  از ۱۳نفردرقالب  سه گروه  تفكيك  شده  با همكاري  شش  نفر از كارشناسان  بومي ، نمايشهاي  مناطق  سه  گانه  كشور را تا ۳۰ ارديبهشت  ماه  مورد بازبيني  قرار مي دهند.
محمدرضا الوند، حسين  پارسايي ، اتابك  نادري ، مسعود عابدين  نژاد، مهدي مكاري ، افشين  خورشيد باختري ، حسين  راضي ، حسين  پرستار، حميد رضا نعيمي ، داود فتحعلي  بيگي ، جمشيد خانيان ، رحمت  اميني  و محمد حيدري  اين  گروه  ۱۳ نفره  راتشكيل  مي دهند.
همچنين  شش  نفر كارشناس  بومي ازاستانهاي  آذربايجان  غربي ، همدان ، كرمان ، خراسان ، خوزستان  وفارس  اين  هيات  بازبيني  رادرانتخاب  آثارياري  خواهند كرد.
نمايشهاي  منطقه يك  كشورشامل استانهاي ، گيلان ، مازندران ، گلستان ، اردبيل ، قزوين ، زنجان ، همدان ، كردستان  وآذربايجان  شرقي  پس  از بازبيني  از تاريخ پنجم  تادهم  خردادماه  درشهرستان  اروميه  به  روي  صحنه  مي روند.
منطقه  دو كشورنيزشامل  استانهاي  كرمانشاه ، ايلام ، آذربايجان  غربي ، قم ، مركزي ، چهارمحال  وبختياري ، لرستان ، سمنان ، كرمان  وشهرستانهاي استان  تهران است  و نمايش ها پس  از بازبيني  درتاريخ  پانزده  الي  بيستم  خردادماه به  صحنه مي روند.
منطقه  سه  كشورنيز شامل  گروههاي  تئاتري  متقاضي  شركت  درجشنواره تئاتردفاع  مقدس  ازاستانهاي  هرمزگان ، فارس ، خراسان ، اصفهان ، سيستان  وبلوچستان ، يزد، بوشهر، خوزستان  وكهگيلويه  وبويراحمداست .
برپايه  اين  گزارش  آثاربرترمناطق  سه  گانه  كشوربه  همراه  نمايش هايي  كه از سوي  هيات  بازبيني  تهران  مورد داوري  وانتخاب  قرارمي گيرند، به  جشنواره سراسري  تئاتر دفاع  مقدس  راه  مي يابند.
يازدهمين  جشنواره  سراسري  تئاتردفاع  مقدس  مهرماه سال  جاري  درمشهدبرگزارمي شود.
تحكيم وحدت ملي
005574.jpg

هدف اصلي جشنواره ايران زمين
جشنواره ايران زمين با هدف تحكيم مباني وحدت ملي از طريق شناخت اقوام ايراني و ايجاد زمينه هاي مناسب براي آشنايي و نزديكي اين اقوام و حفظ آداب و رسوم و عادات اجتماعي فرهنگهاي گوناگون ايراني طراحي شده است.
به گزارش خبرگزاري «مهر» محمد آفريده دبير نخستين جشنواره فرهنگ ايران زمين ، در گفتگو با ستاد خبري اين جشنواره ضمن بيان اين مطلب در مورد شكل گيري جشنواره ايران زمين گفت: در سال ۸۱ با همكاري سازمان ميراث فرهنگي و شبكه اول سيما اولين دوره جشنواره «يادگار» را طراحي كرديم كه امروز در آستانه برگزاري سومين دوره اين جشنواره هستيم. همان زمان تصميم گرفتيم با همكاري مستندسازان طرحي را به شوراي اجتماعي وزارت كشور ارايه دهيم. در اين طرح پيش بيني شده بود كه از فيلم هاي فرهنگي با موضوعات فرهنگ ايران زمين حمايت شود.
طرح مذكور يكي دو سال در شوراهاي مختلف مورد بررسي قرار گرفت و پخته تر شد كه حاصل اين بررسي ها جشنواره فرهنگ ايران زمين است. ملت ما در طول تاريخ داراي يك بستر واحد ايراني است كه ماوراي قوميت مطرح بوده است و تمامي اقوامي كه در اين سرزمين پهناور زندگي مي كنند خود را وابسته به اين بستر فرهنگي مي دانند.
رئيس انجمن سينماي جوانان ايران در ادامه افزود: برگزاري اين جشنواره در شوراي اجتماعي وزارت كشور به تصويب رسيده است. پس از تصويب نيز يك هسته مركزي براي بررسي ابعاد مختلف آن تشكيل شد.
وي همچنين درباره بخش هاي مختلف نخستين جشنواره ايران زمين گفت: ابتدا قرار بود در اين جشنواره فيلم ها به رقابت با يكديگر بپردازند. سپس در هيات امناي جشنواره بخش عكس نيز به آن افزوده شد و از آنجا كه هدف ما جداي از برگزاري جشنواره تخصصي ، برپايي جشني ملي هم بود در جلسات بعدي موسيقي را هم به بخش هاي مختلف جشنواره افزوديم.
مدير مركز گسترش سينماي مستند تجربي همچنين درباره ادغام دو جشنواره فيلم هاي مستند «يادگار» و «فرهنگ ايران زمين» گفت: اهداف برگزاري اين دو جشنواره خيلي به هم نزديك است.از اين رو تصميم گرفتيم تا اين دو جشنواره را از هم جدا نكنيم، اما چون بحث فيلم مستند تخصصي تر است، جشنواره «يادگار» را در زمان هر ساله خود (۲۸ ارديبهشت تا ۴ خردادماه) همزمان و همگام با نخستين جشنواره فرهنگ ايران زمين برگزار خواهيم كرد.
نخستين جشنواره فرهنگ ايران زمين به همت مركز گسترش سينماي مستند و تجربي با همكاري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ، شبكه اول سيما ، شهرداري تهران و سازمان ميراث فرهنگي از ۱۸ ارديبهشت تا ۴ خرداد ماه در تهران و ۱۱ استان كشور برگزار مي شود.
ماهنامه فيلم منتشر شد
005571.jpg

دويست و پانزدهمين شماره ماهنامه سينمايي فيلم با مطالبي درباره سينماي ايران و جهان منتشر شد.
مصايب مسيح و جنجال هاي گيبسن، گفت وگو با مهدي هاشمي، مردي كه نمي خواست سلطان باشد، گفت وگوي اختصاصي با يان تروئل فيلمساز مشهور سوئدي، به ياد مهدي فتحي و ژاله كاظمي، گفت وگو با كاظم ابراهيم پور كارگردان پخش تلويزيوني مسابقه هاي فوتبال، اصالت تاريخي در تايتانيك، ماجراهاي مارمولك، اولين نشريه سينمايي افغانستان، سومين جشنواره فيلم هاي مستند يادگار، نقد فيلم هاي كما، بوتيك، شهر ساحلي و فيلم هاي نوروزي سيما، فرهنگ بازيگران ايران و جهان، گزارش اكران از جمله مطالبي است كه در اين شماره ماهنامه فيلم به چاپ رسيده است.

هنر
ادبيات
اقتصاد
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |