چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۸۳ - سال سيزدهم - شماره - ۳۶۵۰
نقال بي پشت و پناه است!
030642.jpg
عكس : حسين كريم زادهCHN/
فرزانه ابراهيم زاده اين پرده شكل عرصه كربلاست. تصويري از باغ خدا چمن نينواست. اين خوابگه اولياست. جايگاه سردار عشق حسين است كه با پيشاني خونين دشمن دون را در خاك كشيده است.
پرده خوان از اين سوي پرده به آن سو مي رود آنچه نقاش نقش كرده را با صداي بلند مي خواند. هنوز نمي دانيم 52 ساله است و سي و چهار پنج سال است كه پرده مي خواند ، اما شنيده ايم پدر و پدر بزرگش و هفت پشتش در اين كار بوده اند پرده خواني كه تمام مي شود، نفسي چاق مي كند. يدالله بهاري يك نقال بي نام و نشان است: دور ايران مي گردم و از راه پرده خواني تبليغ دين مي كنم. اين پرده كه مي بينيد واقعه كربلا را نشان مي دهد.
پرده اش يك پرده درويشي رنگ روغن قديمي بود كه جابه جايش وصله شده بود: محمد فراهاني نقاش قهوه خانه اي معروف آن را 70 سال پيش براي پدرم كشيد. 30سال هم هست كه پرده در اختيار من است. آقاي فراهاني هنوز زنده است ولي ديگر نمي تواند پرده درويشي بكشد ولي در خانه اش در محله امامزاده حسن نقاشي مي كند.
سريع مي رويم سراغ درآمد كار: از اين راه زندگي مي كنم به كم قانع هستم لطف مردم هم مي رسد. اما بچه هايم دوست ندارند اين كار را انجام دهند، عاشق ائمه هستند، اما معتقدند كه ديگر از راه نقالي نمي شود زندگي كرد.
نقال بساط پرده خواني خود را در هر جايي پهن مي كند و مردم هم مي ايستند و به هنرش دل مي دهند: چون نام امام حسين (ع) هست و مردم عاشق آقا سيد الشهدا هستند، افتخاري پول مي دهند. نكته اينجاست كه مردم در شهرستان ها و پايين شهر طرف شاه عبدالعظيم، خزانه، مشيريه، قرچك و ورامين بيشتر استقبال مي كنند.
از او مي خواهم درباره پرده درويشي خود حرف بزند: اين پرده درباره كربلاست. اينجا جهنم و بهشت است، شبيه قيامت، اين صورت ابوالفضل آن يكي امام حسين (ع) اين علي اكبر، هر كدام از اين ها داستاني دارند.
وقتي از پرده مي گويد انگار جزيي از پرده شده است. با او و نقش هاي پرده مي توان تا عمق تاريخ حركت كرد. آن سوتر كه مي روم صداي بهاري را مي شنوم كه مي خواند: اين پرده عرصه جهان است. اين سوي نبرد خير است و آن سو، باطل. اينجا گنهكاران در آتشند و آنجا نيكوكاران در بهشت. اينجا محل عبرت است. و اينجا پرده خواني است تنها. فرزندان زندگي او را ديده اند و عبرت گرفته اند...
هي!

بهار مفصل موسيقي سمفونيك ايران
030648.jpg
اديب وحدانيجوان هاي سالهاي دور و ميانسالان امروز به ياد مي  آورند (يا دست كم مي  توانند به ياد بياورند) روزهاي تند و پرازدحام جشنواره هاي فجر را كه همزمان برگزار مي  شدند و بهترين موقعيت براي استفاده از كالاهاي فرهنگي بودند.
همانطور كه سينماهاي فعلا سوخته ودر گذشته پررونق شهر قصه و آزادي و سينماي پابرجاي عصرجديد در آن سالها مركز هجوم تماشاچيان علاقه مند بود و ساعت ها در صف ايستادن، به تاسي از صف هاي دراز كالاهاي كوپني براي مردم به چيزي عادي تبديل شده بود. در تهران در فاصله چندصد متري از هم، دو مركز خيلي مهم فرهنگي وجود داشت (و دارد) كه مي  توانستند اهميت خود را با صف هايي نه قابل مقايسه با صف هاي سينما اما درخور توجه به رخ همگان بكشانند. مجموعه تئاترشهر در تقاطع خيابان  هاي وليعصر و انقلاب اولين مركز تئاتردوستاني بود كه دل به حضور روي صحنه و تالار نمايش بسته بودند تا از زنده بودن اجرا لذت ببرند و يك چهارراه آن ورتر مجموعه تالار وحدت قرار گرفته بود كه به دلايل مختلف و متنوعي مركز بهترين اجراهاي موسيقي كشور شده بود. در اين مركز بود كه اجراهاي چشمگير و حتي عادي با كيفيتي استاندارد و گه گاه عالي شنيده مي  شد (يا مي  توانست شنيده شود). سالهاي بدون دستگاه هاي ضبط دوكاسته و نبود سي دي و غوغاي كاست بود و شنيدن اجراهاي زنده، شايد چون جانشين آثار ضبط شده بود، بسيار غنيمت بود. نبود يا كمبود اجراهاي زنده در طول سال از اين عامل ها تاثير گذارتر بود و هنرمندها كه مهم ترين روش هاي حفظ خرده ارتباط با مردم رامي  دانستند، دعوت تالار وحدت و مسوولان مركز سرود و آهنگ هاي انقلابي را مي  پذيرفتند و مانند آنچه كه در سال هاي گذشته ديده شد، اجرا روي صحنه را به پذيرفته شدن فلان  قرارداد پژوهشي منوط نمي  كردند. در آن سالها هنوز باب نشده بود كه فردي طرح مفصلي براي اعتلاي نوعي از موسيقي بدهد كه خود از پس آن بربيايد، اما با مشاهده وضع موجود موسيقي كلاسيك در ايران، به تكرار آثار مشخص (و نسبتا ساد ه اي) قناعت كند كه نوازنده هاي ميهمان مهمترين چهره هاي نواختن آنها باشند، اما كمتر از مبلغي كه گزارش مي  شود دريافت كنند.سالن ها (نه تالارها)ي غيراستانداردي در آن روزها هنوز باب نشده بود كه مردم از كنار صحنه وارد و خارج شوند و باندهايي با كيفيت نامناسب صدايي بد كيفيت را به گوش مردم برسانند و مردم هم مجبور شوند پول هاي مفصل جدي پرداخت كنند و در نتيجه تالا ر به نوعي از ميهماني مبدل شود كه در آن موسيقي زنده هم اجرا مي  شود.
صحبت كه از موسيقي ميهماني مي  شود، تذكر حضور آثار سينتي سايزر ايراني كه در خانه ها ضبط مي  شوند هم لازم است كه در آن زمان نه تنها عملي به نظر نمي  رسيد، بلكه حتي در ذهن هم نمي  آمد كه بتوان چنين كرد.تالار وحدت فعلي با گذشته اش تقريبا هيچ نسبتي ندارد. رخوت و كسادي فعاليت هاكه از گذشته شروع شده بود امسال هم ادامه دارد و حتي شايد قدري هم حادتر شده است. مديران سابق مركز موسيقي كه روانشناسي خوانده بودند و سالها با هنرمندها حشر و نشر داشتند به لطايف الحيل اجراها را حتي با بليت هاي مجاني پر از تماشاچي  مي  كردند، مديران جديد فعلا يك سال است كه برنامه مي  ريزند و معلوم نيست كه در سالهاي پيش رو به چه نحوي به اجراي برنامه ها مي  رسند؟ اركستر سمفونيك تهران قرار است با رهبري نصير حيدريان، نادر مشايخي و شهرداد روحاني به اجرا بپردازد. در اين برنامه قرار است باله سياوش و سمفوني منظره كه براي خليج فارس ساخته شده است اجرا شوند.
سال گذشته پر بود از ناكامي هاي مفصل و متعدد براي موسيقي در ايران و جهان. در نظر بگيريد كه 24 سال بعد از كشته شدن جان لنون افسانه اي با تير مارك ديويد چپمن، دايمبگ درل با تير يك ديوانه ديگر كه فكر مي  كرد درل ترانه هاي او را مي  دزدد كشته شد. پارسال زمان افول خيلي از گروه هاي استخواندار ديگر موسيقي در جهان بود و در ايران هم، جشنواره موسيقي فجر بي  رمق و بدون وجود هيچ اتفاق مهمي، تنها در 7 روز برگزار شد و نتيجه، بي  توجهي جدي و همزمان مردم و مطبوعات به اين مهم ترين پديده موسيقي سال در ايران بود. برگزاري يك جشنواره در بزرگداشت صفي الدين ارموي به همت فرهنگستان هنر يك نقطه مثبت موسيقي سال گذشته بود و نقطه عطف ديگر، چاپ درختان گريان در بررسي گروه نيروانا شمرده مي  شد. گرچه خبرهايي كه از موسيقي به گوش مي  رسد، ادامه روال سابق در اين رشته را نشان مي  دهد و اميد خيلي زيادي به بهبودي زيرساخت هاي موسيقي در كشور (چه از جنبه اقتصادي و چه از بعد ادبيات و تفكر مربوط به موسيقي) نمي رود، اما يك بهار مفصل براي اركستر سمفونيك تهران شايد اميدي براي بهبود موسيقي ايجاد كند.

درباره نمايشگاه پرويز كلانتري
هر خشت حرفي است...
030651.jpg
مسعود مير در ميان هياهوي آدم ها و ماشين هاي اطراف پل كريمخان زند، جست وجوي يك مكان آرام و زيبا بي نتيجه نمي ماند. اگر كه سراغ يكي، دو انتشاراتي معروف در اين حوالي ر ا بگيريد، يكي از نام هايي كه خواهيد شنيد ثالث است. نشر ثالث كه با مجموعه كتاب هاي چاپ شده اش نظر بسياري از علاقه مندان كتاب و كتابخواني را به خود جلب كرده، اين روزها باني يك اقدام فرهنگي جالب شده است. اگر در ساختمان زيباي اين انتشاراتي طبقه دوم را به مدد پله هاي چوبي فتح كنيد، قبل از اينكه به كافي شاپ زيباي انتهاي سالن برسيد، تغيير را حس خواهيد كرد. تابلوهاي كلاژ و نقاشي، فضاي اين طبقه را دستخوش تغيير كرده است. يك تابلو با المان هاي خشت و ديوار و مسجد و كلاژهايي كه هر كدام دنيايي خاطره را در ذهن به تصوير مي كشد، مربوط است به پرويز كلانتري كه اين روزها نمايشگاه آثارش را در اين انتشارات برپا كرده است. كنار تابلوي يك سقاخانه كه به آن نخ و قفل متصل شده است مي توان كاغذهايي را ديد كه كلانتري را بيشتر به علاقه مندان معرفي مي كند.
او در سال 1310 متولد و در سال 1338 از دانشگاه هنرهاي زيباي تهران فارغ التحصيل شده است. در بيش از 40 نمايشگاه گروهي و انفرادي در داخل و خارج از كشور شركت كرده و آثار متعددي را نيز به چاپ رسانده است. 26جلد كتابي كه او تصويرگري آن را بر عهده داشت، طرفداران بسياري پيدا كرد. اين كتاب هاي موفق كودكان باعث شد تا وي كلاس هاي آموزش هنر را در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان راه اندازي كند. ردپاي خشت و خاك در آثار جالب كلانتري به قلم او هم سرايت كرده است. هر خشت و هر ديواره حرفي دارد با تو، رازي دارد از حوادث جهان و گذشت زمان، ساييدگي ديوار از باد است و از باران و از گذشت زمان اين جملات را در تابلوي كوچكي نوشته و كنار تابلوي شماره يك آبي رنگش كه تجسم دشتي است با درختان آشنا، نصب كرده است. بعضي آثار هم از ردپاي خشت عبور كرده اند و از خشت تشكيل شده اند. دانستن بهانه اين نمايشگاه و برپايي اش در يك انتشاراتي هم خالي از لطف نيست. كتاب جديد پرويز كلانتري اخيرا به چاپ رسيده است. ولي افتاد مشكل ها كتابي است كه بهانه اين غوغاي خشت و كتاب شده است.

شاتر
030645.jpg
جمعي از عكاسان مطبوعات ايران كه براي پوشش زلزله به زرند مي روند. ظاهرا عكاسان فوق در قسمت فرست كلا س هواپيما نشسته اند و ضمن بهره گيري از آخرين امكانات تكنولوژيك وسايل راحتي شان نيز فراهم است!

جعبه
يك روز بدون برنامه اي خاص 
يك روز چهارشنبه ديگر و آغاز برنامه هاي سيما با تكرار مجموعه ماموران پرونده هاي راكد. اين مجموعه را مي توانيد ساعت 13:40 از شبكه سوم ببينيد. البته منظورمان از شروع برنامه ها را كه مي دانيد والا برنامه هاي سيما كه 24 ساعته است. پرستاران را مي توانيد 15:15 از شبكه اول تماشا كنيد. از برنامه هاي اين فواصل كه بگذريم، ساعت۱۹ مجموعه بريگارد را مي توانيد از شبكه تهران تماشا كنيد. چهارشنبه شب هاي شبكه سوم سيما با سايه آفتاب پر مي شود. امروز عباس با آقا موري و ماموران ساواك درگير مي شود كه به دستگيري اش مي انجامد. از او بازجويي مي كنند و او حرفي نمي زند. عباس از زندان آزاد مي شود و ربابه را به عقد خود درمي آوردو... ساعت 20:15 مي توانيد اين سريال را تماشا كنيد. رسم شيدايي را مي توانيد ساعت 21 تماشا كنيد از شبكه دوم سيما. براي تماشاي يك فوتبال از نوع ناب بايد يك هفته ديگر صبر كنيد تا شاهد دور برگشت مسابقات ليگ قهرمانان اروپا باشيد يا به قول آقاي عليفر، ليگ باشگاه هاي اروپا. نقد يك را مي توانيد ساعت 22:10 از شبكه اول سيما ببينيد كه در خصوص يك سريال ديگر بحث و بررسي خواهد كرد.
سريال مدار صفر درجه به كارگرداني حسن فتحي و تهيه كنندگي حسن بشكوفه، فروردين ماه سال 84 كليد مي خورد. اين سريال كه سومين تجربه مشترك فتحي و بشكوفه پس از سريال هاي شب دهم و روشن تر از خاموشي محسوب مي شود، هم اكنون در مرحله پيش توليد قرار دارد. نگارش فيلمنامه مدار صفر درجه به قلم حسن فتحي به پايان رسيده است و به موضوع حضور يهوديان در ايران مي پردازد. مضمون اين سريال تاريخي سياسي است و حضور يهوديان در ايران و ارتباط آنها با كشور ما در طول جنگ جهاني دوم را به تصوير مي كشد. سريال مدار صفر درجه در گروه فيلم و سريال شبكه اول سيما تهيه مي شود و رويا تيموريان يكي از بازيگران آن است.

كتابخانه
همنام به دنيا آمد
رمان همنام نوشته جامپاليري با ترجمه امير مهدي حقيقت منتشر شد. اين اولين رمان اين نويسنده هندي تبار آمريكايي است كه مجموعه داستان مترجم دردها از او برنده جايزه ادبي پولتيزر سال 2000 شده و پيش از اين توسط همين مترجم، ترجمه شده است. همنام، روايت زندگي خانواده اي است با نام گانگولي كه از هند به آمريكا مهاجرت مي كنند و در آنجا صاحب فرزند مي شوند. آنها بنا به رسمي هندي در انتظار اسمي مي مانند كه مادر بزرگ از هند براي فرزندشان انتخاب و پست كند، اما اين اسم هرگز به دستشان نمي رسد. والدين ناچارند براي ترخيص نوزاد از بيمارستان، اسمي براي او انتخاب كنند و آنها نام كوچك نيكلاي گوگول، نويسنده روس، را به عنوان اسم خودماني او انتخاب مي كنند. گوگول بزرگ مي شود؛ در جامعه اي آمريكايي و خانواده اي هندي. تقابل فرهنگي ميان اين 2 فضا گوگول جوان را در دو راهي قرار مي دهد.
اين كتاب را نشر ماهي در 360 صفحه و تيراژ 2000 نسخه منتشر كرده است. قيمت اين كتاب 3300 تومان است. همزمان با چاپ اين كتاب، چاپ سوم مجموعه مترجم دردها هم با ويرايش جديد توسط نشر ماهي روانه بازار شده است.خواندن كتاب همنام كه براي چاپش يكسال و نيم معطلي نصيب مترجم و ناشر شده است را در برنامه هاي نورزيتان بگنجانيد، پشيمان نمي شويد...

صحنه 
رختشورها
نمايش رختشورها از امروز تا تاريخ 22 اسفند ماه در فرهنگسراي مجموعه فردوس همه روزه از ساعت 5 روي صحنه مي رود. كارگردان اين تئاتر سعيد دولتي است و متن نمايش توسط نورالدين آزاد نوشته شده كه در جشنواره چهارم كوثر متن برگزيده شناخته شده بود. اين نمايش داستان زندگي۳ نفر است كه ناخواسته به رختشورخانه بيمارستان ختم مي شود و با آوردن ماشين هاي جديد رختشويي يكي شان بايد اخراج شود.

پرده۱
مردان خاكستري
فيلم سفر مردان خاكستري ساخته امير شهاب رضويان كه اولين ساخته بلند اين كارگردان است و كار ساخت آن سال 1380 به پايان رسيده، قرار است كه تنها در يك سالن به اكران عمومي گذاشته شود. اين فيلم در مدت 3 سال گذشته با مشكل اكران عمومي مواجه بوده و هنوز سالن مورد نظر مشخص نشده و قرار است كه به زودي معرفي شود. رضويان همچنين ساخت فيلم سينمايي ديگري به نام تهران ساعت 7 صبح را هم در كارنامه خود دارد كه قرار است پاييز 84 اكران شود.

پرده۲
در سينماها چه خبر است
فيلم سينمايي خاموشي دريا به كارگرداني وحيد موساييان به جمع فيلم هاي روي پرده سينماهاي تهران اضافه شد. اين فيلم در 3 سينما؛ فرهنگ 2، فلسطين 2 و بهمن 2 نمايش داده مي شود، اما در فهرست فيلم هاي در حال اكران در سينماهاي شهر، فيلم صبحانه اي براي 2 نفر به كارگرداني مهدي صباغ زاده با در اختيار داشتن 11 سالن، بيشترين تعداد سالن ها را در اختياردارد. بله برون ساخته كمدي داوود موثقي هم 10 سالن را براي نمايش در اختيار دارد. در حال حاضر وعده ديدار و خوابگاه دختران هر كدام با در اختيار داشتن 8 سالن در رده بعدي قرار دارند. دوئل در 7 سالن نمايش داده مي شود. قدمگاه و رسم عاشق كشي 4 سينما را در اختيار دارند. 2 سينماي بهمن و شهرزاد اكران نخستين فيلم بلند بهزاد پور كه در ژانر دفاع مقدس ساخته شده، را با نام خداحافظ رفيق بر عهده دارند.

نمايشگاه 
عكس خيال
نمايشگاه گروهي عكسي با عنوان سكوي خيال آغاز به كار كرده است. در اين نمايشگاه كه در واحد گالري ها و تجسمي فرهنگسراي بهمن داير است، يكصد اثر از آثار فارغ التحصيلان رشته عكاسي با موضوعات مختلف اجتماعي، فرهنگي و طبيعت به معرض ديد علاقه مندان گذاشته شده است. اين نمايشگاه تا روز 20 اسفند در گالري شماره 2 داير است. چند روزي است كه نمايشگاه هنر پرده د اري به روايت تصوير در تهران آغاز به كار كرده است. در اين نمايشگاه علاوه بر بررسي روند تاريخي هنر پرده داري در ايران به موضوعاتي نظير پيش واقعه خواني، مناجات، فضايل خواني، مناقب خواني، خطبه خواني، قصه خواني، حديث گويي، گريز زدن، نوحه و ... مي پردازد.
اين نمايشگاه  به مناسبت ايام محرم برپا شده و تا 20 اسفند ماه جاري داير خواهد بود. علاقه مندان مي توانند براي بازديد از اين نمايشگاه از ساعت 17 تا 20 به مركز دائره المعارف انسان شناسي و موسسه پژوهشي ابن سينا واقع در ميدان سعادت آباد پايين تر از ميدان كاج نبش خيابان كيان سيزدهم، ساختمان شماره 72 مراجعه كنند.

ستون شما
چاپ نكنيد
خواهش كرده اند ديگر عكس زلزله چاپ نكنيم. شب عيد است و با توجه به اينكه از دست مردم كاري ساخته نيست، اعصاب عمومي خط خطي مي شود! پاسخ ما چشم بود.

خودمان چي؟
نوشته ايد كه چرا آمريكايي ها از شاهنامه استفاده كرده اند و محصولاتش را به قيمت 5دلار به فروش مي  رسانند. من مي  خواهم بپرسم ما خودمان چه كار كرده ايم؟ از شاهنامه چيزي درآورده ايم تا بدهيم به دست بچه ها و مردم؟ بهتر است قدر آنچه كه برايمان مانده را خودمان بيشتر بدانيم.
تماسي بود از يك خانم مسن كه از همين پشت تلفن متوجه شديم چقدر تجربه دارند.

شماره۱۰
ببخشيد در گزارش پنج شنبه صفحه 16 تيتر زده بوديد: درخشش چادر ايراني... كجاي لباسي كه بانوان پوشيده بودند چادر بود؟
به ايشان توضيح داديم در عكسي كه چاپ شده و تنها عكسي هم بوده كه به دستمان رسيده و قابل چاپ بوده از چادر استفاده نشده بود، وگرنه در خود مراسم چادر مثل يك شماره 10 درخشيد.

قبل از وقوع؟
ديروز بم، امروز زرند... فردا نوبت كدام شهر است؟ چرا هميشه بايد بعد از يك اتفاق به فكر بيفتيم؟
از ايشان پرسيديم كه واضح تر بفرماييد... گفتند كه اگر در تهران زلزله بيايد، مي دانيد چه مي شود؟ گفتيم بله، اما چه مي    شود كرد؟ بعد از چند دقيقه بحث به اين نتيجه رسيديم كه كار زيادي نمي توان كرد...

جاده هاي ايمن 
گزارشي داشتيد درباره محورهاي خطرناك و تلفات جاده اي... پليس اعلام كرده كه برنامه هاي ويژه اي براي نورزو دارد تا جاده ها ايمن تر باشد، شما اطلاعي داريد اين برنامه ها چي هستند؟
خيرِ ولي قرار شده اعلام كنند.
من معتقدم همه چيز دست راننده هاست... مي شود از جاده هاي ناامن ايران، جاده هاي ايمن ساخت...
شديدا موافقيم.

فتح دماوند
خانمي تماس گرفته اند و خانم هايي را كه به اورست صعود كرده اند به رخ ما كشيده اند. جمعيت ذكور تحريريه تصميم گرفته اند حداقل دماوند را فتح كنند.

چرا گران شد؟
سلام 
سلام بفرماييد.
آقا مگه نگفته بودند ديگر اجناس گران نخواهد شد. من پودر ماشين رختشويي را 350 تومان مي خريدم، حالا شده 590 تومان. كسي نظارت به اين گراني ها دارد؟
ما هم نمي دانيم، از كسي بپرسيد كه مي داند.

پنير كوپني 
آقا من پنير كوپني خريدم، كپك زده بود. اين چه وضعي است.
خواهر عزيز!  خدمتتان عرض كنيم كه پنير كپك زده در همه جاي دنيا گران ترين پنير است، حالا لطف كرده اند و به شما پنير گران را به صورت كوپني داده اند، ناراحتيد؟!

چرا؟
چرا فدراسيون براي تيم نونهالان، مربي از اصفهان انتخاب مي كند؟ اين كار باعث تبعيض بين بچه هاي اصفهاني و جاهاي ديگر مي شود.
احتمالا اين به قسمت ورزشي مربوط مي شود كه اشتباها به دست ما رسيده.
آقا چرا اشتباه مي كنيد؟

هوا
آخر هفته بهاري 
حالا ذوق زندگي ابرها تبديل به برف نمي شود. زمستان در آخرين روزهايش مي خواهد فرياد بزند من هنوز هستم ، اما چه فايده؟ حالا باران هم آدم را ياد بهار مي اندازد.
اين مقدمه اي است كوتاه بر باران فردا. از فردا اگر اهل خيس شدن زير باران نيستيد، حتما چتر را به وسايل لازم براي خروج از منزل اضافه كنيد. آفتاب امروز كه غروب كند، آخر هفته باراني از راه مي رسد. البته هواي باراني پنج شنبه و جمعه تهران دماي مناسبي دارد. احتمالا كسي زير چتر در دماي 14 درجه سانتيگراد در گرم ترين لحظه ها و 6 درجه سانتيگراد در خنك ترين لحظه ها، دچار سرمازدگي نمي شود. اين هوا آدم را ياد بهار مي اندازد. زمستان تمام است، حتي اگر ابرهايش هنوز ببارند.

ذهن زيبا
با دوست متواضعانه ، با دشمن با احتياط و با ساير مردم با گشاده رويي رفتار كن.
امام رضا(ع)

محبت خرجي ندارد، اما همه چيز را خريداري مي كند.
شامفور

وظيفه ما بودن است، حتي اگر تنها براي يك ثانيه.
گوته 

جايي كه كوشش و مجاهدت وجود ندارد، فضيلت و تقوا معدوم است.
برناردن

تهرانشهر
ايرانشهر
خبرسازان
در شهر
درمانگاه
زيبـاشـهر
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  در شهر  |  درمانگاه  |  زيبـاشـهر  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |