دوشنبه ۲۲ فروردين ۱۳۸۴
تأثير موقوفات در شكل دهي فضاهاي شهري _ بخش پاياني
بازارهايي به قدمت تمدن ايران
011778.jpg
دكتر سيدحسين اميدياني
ديروز در بخش نخست مقاله حاضر كه به مناسبت هفته وقف (۱۸ تا ۲۴ فروردين) منتشر شد، مؤلف مقاله ضمن اشاره به سابقه تاريخي وقف در ايران، چگونگي گسترش ساخت و ساز مساجد تاريخي مبتني بر وقف و طراحي و معماري مساجد مورد بررسي قرار گرفت و مثال هايي از بناهاي عام المنفعه وقف در ايران ارائه شد. اكنون در بخش پاياني، ويژگي هاي عمومي چند بناي اجتماعي وقفي توضيح داده مي شود.
الف: بازارهاي موقوفه
بازار در زبان پهلوي «واكار» و «وازار» آمده و به معناي محل داد و ستد و اجتماع است. اما امروزه بازار به مجموعه هاي مختلفي اطلاق مي شود كه علي رغم دارا بودن ويژگي هاي زماني، مكاني و ساختاري متفاوت، در همگي آنها داد و ستد جريان دارد. در اين مبحث و طرح، آنچه از بازار مورد نظر ماست، تنها معماري سنتي بازارهاي ايران (مجموع دكان هايي كه در فضايي سرپوشيده به يكديگر متصل مي شود و يا كوي و راسته سرپوشيده اي كه در دو سوي آن دكان ها ساخته شده است به اضافه بناهاي وابسته به آن، همچون سرا، تيمچه و ...) مي باشد كه از معروفيت جهاني برخوردار بوده و سياحان خارجي، شهرهاي كهن ايران را با توصيف آنها، در جهان شناسانده اند.
خود بازار سابقه چند هزار ساله در تمدن ايران و جهان دارد. از همان هنگام كه انسان موفق به توليد محصول بيشتر از نياز خود گرديد و به فكر مبادله آن با ديگر محصولات و توليدات مورد نياز خود افتاد، مراحل شكل گيري بازار (هر چند به صورت ابتدايي) آغاز شد.
براي اين منظور ابتدا فضاهاي بازي در مجاورت روستاهاي بزرگ را به اين كار اختصاص دادند كه در فصولي از سال و به تدريج در روزهايي از هفته، محل اجتماع، داد و ستد و مبادله منطقه مي شد. سپس با گسترش جوامع و مبادلات،  زمان، مكان، شكل و ساختار آن نيز دچار تغيير و تحولات تكاملي گرديد و به تدريج از حالت موقت به دائمي و از وضعيت فاقد سرپناه و معماري به ساختارهاي معماري متشكل و دائمي تبديل شد.
با توجه به آب و هواي ايران_ شدت گرما، سرما و ديگر عوامل نامساعد جوي_ساخت بازارهاي سرپوشيده بدان صورت كه امروزه شاهديم، راه حل بسيار شايسته اي براي ايجاد محيط مناسب جهت داد و ستد و همچنين فراهم ساختن آسودگي خاطر براي خريدار و فروشنده بوده و از طرف ديگر تأمين امنيت، كنترل و نظارت بر اين بازارها به راحتي صورت مي گرفته است. با توجه به منابع مكتوب تاريخي، در سده هاي نخستين اسلامي، بازارهاي پررونقي در شهرهاي ايران وجود داشته كه عمدتاً به صورت سرپوشيده ساخته شده بود. معماري بازار در دوره سلجوقي، همانند ديگر بخش هاي معماري، پيشرفت بسياري داشت. هر چند يورش، غارت و ويرانگري هاي مغولان،  بسياري از بازارهاي ايران را به خرابي كشاند، اما در اواخر اين دوره و عهد غازان خان و الجايتو و وزيران آنها، بازارهايي در شهرهاي مهم اين دوره ساخته شد. ساخت بازارها در دوره صفوي فزوني گرفت و تا اواخر دوره قاجاريه ادامه يافت، به طوري كه امروزه عمده آثار باقي مانده از بازارهاي تاريخي مربوط به دوره صفوي و بعد از آن است. در دوره اخير (از اوايل دوره پهلوي به بعد) به جهت پيشرفت ها و تغيير و تحولات اقتصادي و اجتماعي بازارهاي سنتي توان تطابق با تحولات جديد را نداشته و كارايي خود را تا حدود زيادي از دست داد و بدين ترتيب ساخت بازار به شيوه سنتي متوقف شد.
مجموعه بازار در شهرهاي قديمي ايران علاوه بر كاركردهاي اقتصادي و تجاري، در زمينه هاي مختلف اجتماعي، مذهبي و سياسي نقش غيرقابل انكاري داشته و به همراه مساجد جامع، بخش مهم و مركزي بافت شهرهاي قديم را به وجود مي آورده است.
بازارها در شهرهاي قديم معمولاً در ارتباط با راه هاي ارتباطي و دروازه اصلي شهر، مسجد جامع و ميدان اصلي شهر شكل گرفته و به تدريج گسترش مي يافت. وضعيت، وسعت و رونق هر بازار نيز در ارتباط مستقيم با وضعيت، وسعت و رونق شهر قرار داشت. با گسترش بازار نيازهاي جديدي به وجود مي آمد كه منجر به پيدايش فضاها و بناهاي وابسته اي در مجموعه بازار مي گرديد، از جمله سراياخان، تيمچه، خانبارها، بناهاي حكومتي مرتبط با بازار (ضرابخانه، تشكيلات انتظامي) كارگاه هاي توليدي و خدماتي و بناهاي عمومي ديگري چون مسجد، حسينيه، آب انبار، حمام، قهوه خانه و غيره، بازارهاي اوليه بيشتر متشكل از يك راسته اصلي و يا دو راسته عمود بر هم، با بناهاي مجاور بوده كه به تدريج در محور طولي و گاه در همه جهات گسترش مي يافت. بازارهايي كه بيشتر در جهت طولي و راسته اصلي گسترش مي يافت، همانند بازار زنجان و خوي، متأثر از آب و هواي سرد منطقه بود. بازارهاي طولي داراي يك راسته اصلي و چند راسته فرعي است اما انواع ديگر مي تواند چندين راسته اصلي و تعداد زيادي راسته فرعي داشته باشد. مجموعه بازارهايي كه در طول زمان شكل گرفته اند (بازار اصفهان، بازار تهران،  بازار تبريز و ...) طبيعتاً از نقشه و طرح خاصي برخوردار نيستند، اما بازارهايي كه در يك دوره خاص ساخته شده اند (بازار وكيل شيراز، بازار لار، بازار گنجعلي خان كرمان و تعدادي از بازارهاي شهرهاي كوچك)، از طرح و نقشه نسبتاً منسجمي برخوردارند. بخش ها و راسته هاي مختلف بازار با توجه به صنفي كه در آنجا فعاليت داشت نامگذاري مي شدند (مانند بازار كفاشان، مسگران، بزازان و زرگران) و يا براساس باني آن (مانند بازار ساروتقي اصفهان، بازار گنجعلي خان و بازار امير تبريز) و يا براساس قوميت و كيش بازرگانان (بازار تبريزي ها، بازار هندوها و بازار زرتشتيان) و يا به مناسبت هاي ديگر تعدادي از اين بازارها و دكان هاي آنها موقوفه بوده و درآمد آنها صرف مساجد، مدارس، تكايا، بيمارستان ها و ساير امور خيريه مي شده و مي شود.
بازار تبريز و دكان ها و سراهاي وقفي آن
اين مجموعه بزرگترين و يكي از زيباترين مجموعه بازارهاي تاريخي ايران است كه در طي سده هاي مختلف تاريخي، مركز عمده تجاري منطقه و فراتر از آن،  محسوب مي شده است. شهر تبريز به جهت موقعيت ممتاز خود در كنار شاهراه هاي مهم ارتباطي شرق به غرب و شمال به جنوب، در طول تاريخ خود ارتباط هاي مستمري، از شمال با منطقه قفقاز و ماوراء آن_روسيه و اروپاي شرقي_ از شمال غرب با آسياي صغير و از آن طريق با اروپا،  از شرق و از طريق جاده ابريشم با ممالك شرق تا چين و از طريق جنوب با نقاط ديگر فلات ايران و منطقه خليج فارس، داشته است.
همين موقعيت سبب شده اين شهر از سده هاي نخستين اسلامي به يكي از مراكز مهم مبادلات مختلف تجاري، فرهنگي، علمي، سياسي و تكنولوژيكي تبديل شود. اين ارتباط همچنين نقش ويژه اي در رشد و شكوفايي شهر تبريز و فرهنگ و تمدن آن داشته است. از ميان ارتباط هاي مذكور، ارتباط هاي تجاري از جايگاه ويژه اي برخوردار است به طوري كه تبريز در طي سده هاي مختلف به عنوان يكي از مهمترين مراكز مبادلات تجاري در ايران و جهان مطرح شده و بازارهايش از رونق و فراواني ويژه اي برخوردار گرديده است. رونق اين بازار از يك طرف به جهت انبوهي كالاي متنوعي بود كه از ساير نقاط ايران و جهان در آنجا گرد آمده و از طرف ديگر به جهت كالاها و توليداتي بود كه در خود شهر و منطقه آن به دست مي آمد. چنين موقعيت، رونق و اهميتي، سبب شكل گيري نوع خاصي از معماري براي بازار شده كه خود بر اهميت و جايگاه بازار افزوده است. اين شيوه معماري بعدها در ديگر شهرهاي ايران به كار گرفته شد.
بازار اردبيل و دكاكين رقبات وقفي آن
مجموعه تاريخي بازار اردبيل در ميانه شهر و در طرفين خيابان امام خميني(ره) واقع شده و به جهت قدمت و دارا بودن معماري سنتي، از بازارهاي تاريخي و جالب توجه ايران به شمار مي آيد كه چون ديگر بازارها مشتمل بر راسته ها، تيمچه ها، سراها و مسجد و گرمابه است.
بازار اردبيل از سابقه طولاني و درخشاني برخوردار است. مقدسي واصطخري (قرن چهارم ه ق) بازار اردبيل را به شكل صليبي توصيف مي كنند كه در ميانه آن مسجد قرار داشته است (ظاهراً در تقاطع دو راسته اصلي بازار، چهار سوقي و در مجاورت اين چهار سوق مسجدي قرار داشته است) بازار اردبيل در قرن ۷ و ۸ ه ق نيز از رونق فراواني برخوردار بود، اما رونق اصلي آن مربوط به دوره صفويه است. در اين دوره به جهت اينكه اردبيل خاستگاه سلاطين صفوي، مركز ديني و همچنين جايگاه مقابر شيخ صفي الدين اردبيلي و ديگر گذشتگان سلاطين صفوي بود، شهر و بازار آن از اهميت و رونق خاصي برخوردار گرديد. براساس محتواي كتاب «صريح الملك» كه به شرح جزئيات و مشروح موقوفات بقعه شيخ صفي الدين اردبيلي، در قرن دهم هجري و زمان شاه طهماسب صفوي پرداخته، بازار اردبيل در آن زمان از رونق زيادي برخوردار بوده و دكان هاي متعددي كه تعداد آنها از صدها باب تجاوز مي كرد، از طريق نيابت توليت آستانه بقعه شيخ صفي الدين خريداري شده و وقف بقعه مي شود. از جمله اين موقوفات مي توان به بازار بقالان، كرباس فروشان، قصابان، بازار منادي گاه مشرف به باب طوي، چهار سوي بازار و بازارچه هاي ميخچه گران، خفافان، خراطان، سراجان، حدادان، بازار واليه الالواح، بازار قيصريه و همچنين ده ها سرا و تيمچه اشاره كرد .
بازار تهران و سراها و تيمچه ها و دكاكين وقفي آن
مجموعه بازار تاريخي تهران در ضلع جنوبي خيابان ۱۵ خرداد، حد فاصل اين خيابان با خيابان هاي مولوي، خيام و ۱۷ شهريور و در بافت قديمي و تاريخي شهر واقع گرديده و همچون گذشته مهمترين مركز تجاري و بازرگاني است و به همراه ديگر بناهاي تاريخي محدوده خود (مسجد امام، مسجد جامع و...) از مجموعه هاي مهم تاريخي و هنري شهر تهران محسوب مي شود.
با توجه به مدارك و شواهد موجود، بناي اوليه بازار مربوط به دوره شاه طهماسب صفوي و همزمان با ساخت برج و بارو و دروازه هاي شهر تهران (در حدود سال هاي ۴۸-۹۳۰ ه ق) مي باشد. در اين زمان همزمان با ساخت حصار و دروازه هاي چهارگانه تهران (بعدها دو دروازه ديگر بدانها افزوده شده)، بناهاي حكومتي و عمومي نيز در داخل حصار و حول محور ميداني كه بعدها سبزه ميدان كنوني جايگزين آن شد، ساخته شدند. كاخ ها و بناهاي حكومتي در جانب شمالي ميدان و بازار و مسجد جامع در جانب جنوبي ميدان قرار داشت (مشابه وضعيت موجود) دسترسي به بازار از طريق ضلع جنوبي ميدان صورت مي گرفت. ظاهراً چهار بازار لباف ها، كرجي  دورها، سراج ها و نعل چي ها، قديمي ترين بخش بازار تهران است.
در دوره شاهان بعدي صفوي و كريم خان زند هر چند تهران و بازار آن مورد توجه بود اما رشد و گسترش تهران و بالتبع مجموعه بازار مربوط به دوره قاجاريه و به پايتختي برگزيده شدن تهران توسط آغامحمدخان قاجار است. خود آغامحمدخان قاجار فرصت چنداني براي كارهاي عمراني در تهران به دست نياورد اما جانشين وي فتحعليشاه، اقدامات عمراني گسترده اي در تهران صورت داد كه از آن جمله است مجموعه كاخ ها، بازار، مسجد شاه (امام) به نوشته صنيع الدوله، چهارسوي بزرگ و كوچك بازار تهران نيز در زمان فتحعليشاه قاجار (اولي به سال ۱۲۲۲ ه ق و دومي به سال ۱۲۴۲ ه ق) ساخته شده است. در اين زمان، مجموعه بازار به طرف شمال غرب و غرب توسعه پيدا كرد؛ به طوري كه به تدريج حد فاصل بين ارك و مسجد جامع به بخش پررونق بازار تبديل گرديد و معروف ترين و معتبرترين سراها و تيمچه ها در اين محدوده فعاليت مي كردند. به نظر مي رسد مسجد جامع در شكل گيري شبكه بازار (همانند ديگر شهرهاي تاريخي) سهم عمده اي داشته است. مرحله دوم رشد و گسترش مجموعه بازار تهران مربوط به دوره ناصر الدين شاه است. در اين دوره بر تعداد راسته ها و رسته هاي بازار افزوده شد و تعدادي سرا و تيمچه معتبر ساخته شد. همانند ديگر مجموعه بازارهاي تاريخي، هر كدام از راسته ها، رسته ها، سراها و تيمچه هاي بازار تهران به صنف و فعاليت خاصي اختصاص داشت.در خيابان ناصر خسرو و در نزديكي مجموعه اصلي بازار نيز بازارچه ها و تيمچه هايي وجود داشته كه امروزه بقاياي تعدادي از آنها باقي مانده از جمله بازارچه مروي (در مجموعه اي مشتمل بر مسجد، مدرسه و بازارچه موقوفه) از دوره فتحعليشاه قاجار و تيمچه صدراعظم با پوشش ضربي بزرگ قطاربندي شده و تزيين كاشيكاري.رشد و گسترش و پيشرفت سريع تهران در دوره هاي بعد هر چند بر افزايش رونق اقتصادي بازار و مجموعه بناهاي آن تأثير فراواني گذاشت اما در عين حال معماري سنتي آن را دچار آشفتگي بسيار كرد؛ به طوري كه بخش هاي زيادي از بازار نوسازي و يا بازسازي شد و تناسب موجود ميان بخش هاي مختلف آن از ميان رفت.
بازار موقوفه مشير (شيراز)
اين مجموعه ارزشمند جنب بازار وكيل شيراز و در انتهاي جنوبي آن قرار گرفته و از آثار دوره قاجاريه است كه در حدود سال ۱۲۸۲ ه  .ق توسط ميرزا ابوالحسن خان مشيرالملك بنا و عوايد آن وقف حضرت سيدالشهداء(ع) شده است.اين مجموعه متشكل از يك رشته بازار و يك سراي بزرگ است. بازار از شمال به جنوب كشيده شده و در جنوب تا «اردوبازار» امتداد مي يابد. شيوه معماري بازار شباهتي به بازار وكيل دارد، اما از آن كوچك تر است، بازار مشير از دو بخش شمالي و جنوبي تشكيل مي شود كه توسط چهار سوق وسيع و زيبايي به يكديگر مرتبط شده است. چهار سوق پوشش گنبدي مرتفعي دارد كه در راس آن بادگير بزرگي تعيين شده است، مدخل ورودي بازار از جانب چهارسوق.
بناهاي عام المنفعه
درهاي چوبي بزرگي دارد. قسمت شمالي بازار ۶ زوج مغازه يا دهنه دارد كه يكي از آنها در جانب غربي اختصاص به ورودي بازار به سراي مشير دارد. در قسمت جنوبي بازار دخل و تصرفاتي صورت گرفته و به وسيله ديواري به دو قسمت تقسيم گرديد كه محل ساختمان كارگاه قندريزي و مغازه عطاري است، بازار در اين قسمت از طريق درگاه و دالاني با اردو بازار مرتبط مي شود، سردر ورودي بازار از جانب اردو بازار داراي تزئينات كاشيكاري زيبايي است دالان نيز كوتاه و داراي كف سنگفرش و پوشش عرق چيني است. بازار مشير داراي مختصر تزئينات كاشي كاري و با طاق هاي ضربي سقف شده است.
سراي مشير يا سراي گلشن در بخش شمالي بازار مشير قرار گرفته و از طريق درگاه و دالاني به آن مرتبط است. اين سرا داراي درگاه و سردري مرتفع و زيبا با تزئينات كاشيكاري و مقرنس كاري است، بالاي سردر، پنجره زيبايي از آجر مشبك قرار دارد كه به عنوان نورگير يكي از حجره هاي طبقه دوم عمل مي كند.
اسپرولچكي هاي اين سردر كاشيكاري شده و رخبام آن براي جلوگيري از نفوذ آب، از سنگ هاي يكپارچه تراشيده شده است، بر بالاي ورودي، لوح مرمري نصب شده كه برآن تاريخ ساخت، باني و چگونگي وقف بنا حك شده است. سراي مشير در ميانه داراي صحن وسيعي است، در وسط اين صحن حوض بزرگ و در طرفين حوض چهار باغچه ساخته شده است. در اطراف صحن حجره ها، راهروها و تالاري در دو طبقه شكل گرفته است.
بازار كرمان و مجموعه هاي وقفي آن
مجموعه تاريخي بازار كرمان، در بافت تاريخي شهر و حدفاصل ميدان ارگ تا ميدان مشتاقيه واقع گرديده و معرف آثاري از دوره صفويه به بعد است.در اين مجموعه، علاوه بر بناهاي تجاري، بناهاي تاريخي و مهم زيادي چون مسجد، مدرسه، حمام، آب انبار و غيره قرار گرفته است و هرچه بيشتر بر اهميت و ارزش مجموعه افزوده است.محور اصلي مجموعه بازار كرمان، راسته اي است به طول بيش از يك كيلومتر كه از ميدان ارگ تا ميدان مشتاقيه كشيده شده و بخش هاي مختلف ديگر در اطراف آن گرد آمده اند. عرض راسته اصلي مابين ۵/۶ تا ۵/۴ متر است و قسمت زيادي از آن با پوشش طاق و گنبد مسقف شده و داراي نورگيرهايي تعبيه شده در پوشش هاي گنبدي است. بخش هاي مختلف مجموعه كه در دوره هاي مختلف ساخته شده اند، عبارتند از: بازار ارگ، بازار گنجعلي خان، بازار ابراهيم خان، بازار اختياري، بازار سرداري، بازار وكيل، بازار ميدان قلعه و...
بازار ارگ از ميدان ارگ شروع شده و تا چهار سوق بازار گنجعلي خان ادامه مي يابد. اين بازار از دو بخش «بازار نقاره خانه» و «بازار سراجي» تشكيل شده است. بازار و مجموعه گنجعلي خان كه بخش مهمي از مجموعه بازار كرمان را به خود اختصاص مي دهد ما بين سال هاي ۱۰۰۵ تا ۱۰۳۴ ه  .ق توسط گنجعلي خان، حاكم وقت كرمان از طرف شاه عباس اول ساخته شده و علاوه بر بازار، داراي سرا (مدرسه)، حمام، مسجد، ضرابخانه و آب انبار نيز مي باشد. اين مجموعه در اطراف ميداني به وسعت ۵۰ط۱۰۰ متر كه تقريباً تمام دكاكين وقت است شكل گرفته است. بازار گنجعلي خان از دو راسته كوچك و بزرگ تشكيل مي شود. راسته بزرگ داراي ۷۵ باب دكان كه كل آنها وقف، ولي تعدادي به ملك ثبت شده است كه آنها جز وقف و سند اجاره با اوقاف دارد و بازار كوچك كه به بازار مسگري معروف است ۶۵ دكان دارد، دكان هاي بازار گنجعلي خان وسيع بوده و شامل پستو، حجره و پيشخوان است. در گوشه جنوب غربي مجموعه نيز چهار سوق بزرگ و زيبايي ساخته شده كه در اضلاع دوازده گانه آن، راهروها و حجره هايي تعبيه شده است، اين چهار سوق ارتباط بازار گنجعلي خان را با بازارهاي اطراف برقرار مي سازد و كلاً موقوفه است.
مثال هايي كه ارايه شد به عنوان نمونه اي از صدها مورد وقفي در ايران ذكر گرديد و بديهي است، ذكر تمامي موارد فرصت و مجالي وسيع تر مي طلبد .

بازار فرهنگ
كتاب هاي جديد وزارت امور خارجه
اخيراً مركز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، اقدام به چاپ و انتشار چندين عنوان كتاب كرده است كه فهرست برخي از آنها به شرح زير است:
011781.jpg
مجموعه مقالات همايش بين المللي خليج فارس
به كوشش: مجتبي فردوسي پور/ ۶۰۴ صفحه، وزيري/ ۵۰۰۰ تومان.
كتاب حاضر حاوي مجموعه مقالات ارائه شده در چهاردهمين همايش بين المللي خليج فارس است كه به تحولات منطقه پس از اشغال عراق (بهمن ۱۳۸۲)، پرداخته است.در بخشي از مقدمه كتاب چنين آمده است: «... موضوعات سمينارها و همايش هاي بين المللي خليج فارس به طور عمده بر تحولات اين منطقه در مقاطع خاص زماني و با توجه به رويدادهاي مهم در اين آبراه مهم و حياتي متمركز بوده است. به طور مثال هنگام اشغال كويت توسط عراق و مداخله نيروهاي آمريكا در منطقه، چهارمين همايش خليج فارس با موضوع اهميت خليج فارس برگزار شد. همچنين از بدو برگزاري اين همايش ها تاكنون همه ساله انديشمندان، كارشناسان و پژوهشگران و علاقه مندان سراسر جهان علاقه مندي خود را براي شركت در اين همايش ابراز مي دارند. در همين راستا مركز مطالعات خليج فارس و خاورميانه در نظر دارد پانزدهمين همايش بين المللي خود را با عنوان «خليج فارس با امنيت و همكاري منطقه اي در روند تحولات سياست هاي جهاني» در اسفندماه ۱۳۸۳ برگزار كند.»
فهرست نسخه هاي خطي انستيتو شرق شناسي و آثار خطي تاجيكستان
به كوشش: حسين مطيعي امين- امريزدان علي مردان- مهدي كريمي/ ۱۸۲ صفحه، وزيري/ ۱۵۰۰ تومان.
كتاب حاضر جلد چهارم از فهرست نسخه هاي خطي انستيتو شرق شناسي و آثار خطي تاجيكستان است. در مقدمه كتاب آمده است: با توجه به اين كه اين فهرست براساس فهرست نويسي فهرست نويسان تاجيكستان تهيه شده، قطعاً ضبط برخي نام ها و يا اطلاعات درون متن داراي اشكالاتي است كه جز با مراجعه به نسخه خطي نمي توان آن را برطرف كرد. با اين حال چاپ مجلد كنوني با وجود اين كاستي ها، نشانه قدرشناسي از پژوهشگران ايراني و تاجيكي است.
اين فهرست براساس نام نسخه خطي و به ترتيب حروف الفبا تنظيم شده است.
مجموعه مقالات و سخنراني هاي همايش بين المللي «جهان اسلام؛ چالش ها و فرصت ها»
به كوشش: مجتبي فردوسي پور/ ۳۲۹ صفحه، وزيري/ ۲۹۰۰ تومان.
011784.jpg
فهرست تفصيلي نسخ خطي فارسي انستيتو ككليدزه تفليس
تهيه و تنظيم: سيف الله مدبر چهار برجي/ ۴۶۶ صفحه، وزيري/ ۳۸۰۰ تومان.
در انستيتو ككليدزه، نسخه هاي خطي به سه زبان؛ زبان هاي فارسي، عربي و تركي تقسيم شده است. نسخه هاي خطي فارسي در سه كلكسيون با علائم اختصاري «PK»، «PAC» و «PL» نگهداري مي شود كه «PK» نسخه هاي خطي فارسي دوره قاجاري و «PAC» نسخه هاي دوره صفويه و پيش از آن و نسخه هاي محلي و كلكسيون «PL» نسخه منتقل شده از آسياي مركزي را دربرمي گيرد.

مشت مشت گل سپيد مي چيند از خاك
كتاب «مشت مشت گل سپيد مي چيند از خاك» نوشته سيد ياسر هشترودي (گزارش هايي از ديده ها و شنيده هاي او) همراه با عكس هايي از سعيد صادقي و عبدبطاط، توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد. سيد ياسر هشترودي با تجربه اي كه از خبرنگاري جنگ عراق با ايران داشته، در فواصل زماني گوناگون، دو سفر به عراق كرد. از حاصل تصويري اين سفرها كه يك بار با سعيد صادقي، به عنوان عكاس و فيلمبردار همراه بود و بار ديگر با رضا برجي، بي خبريم. اما ديده ها و شنيده هاي سيد ياسر لباس گزارش پوشيد. تعدادي از اين گزارش ها كه در اين كتاب مي خوانيد، پيش از اين در بعضي مطبوعات همان موقع به چاپ رسيد. ياس هاي سياه پوش، همچون گردي از دوزخ، مدال ناگريز، باغچه هاي هنوز تشنه، خطوط كهنه ايراني، شهيد الاول، بلاط الشهدا، رقص سرخ در گلستان آتش و فرزندان مرا تصرف مي  كنند از عناوين مطالب خواندني و جذاب اين كتاب است. اين كتاب در ۱۶۸ صفحه، به شمارگان ۲۲۰۰ نسخه و با قيمت ۱۱۰۰ تومان به بازار عرضه شده است.

نگاه فرهنگ
نسيم سحر
دكتر رضا كچوئيان جوادي
هياهوي زندگي افسارگسيخته امروزي، از ما چه ساخته است؟ اين مخلوق برتر در تراكم تعاملات خواسته و ناخواسته، با همنوع خود، با محيط اطراف، با ماوراءالطبيعه و ... راه به كدام سو مي برد؟ آيا مي شود پذيرفت كه ما همچنان بر عهد «روز الست» خود استوار مانده ايم؟
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند
آي حيات و درماندگي! آب حيات و واماندگي! كدام آدم اين عهد، با تكيه بر لطف ازل، ذره اي از نورالانوار است كه تنها به مدد «خرد» خود فارغ البال، قفس تن را رها كرده و فرشته خو، راه خود را از ناسوت به ملكوت يافته است؟
اگر اين حقيقت است پس «سرگشتگي» كجا مفهوم پيدا مي كند؟ اطلاق اين واژه آيا براي غيرآدمي است؟
اساساً انسي ميان بشر امروزي با سردرگمي است كه خوش خيالي است، اگر تلاش كنيم بدون توجه به يك عامل غيرمادي،  بشر را از بي هويتي جدا ببينيم؛ در اين صورت جز حيرت بيشتر، فرجامي بر اين تمنا قابل تصور نيست.
اما اين كه ريشه اين رهايي و استقلال ناخوشايند و نامطبوع در كجاست، خود، سؤالي در خور تأمل است،  حداقل از اين باب كه آدمي را به تفكر و تعقل وا مي دارد:
همه شب در اين اميدم كه نسيم صبحگاهي
به پيام آشنايي، بنوازد آشنا را
اشارت به «اميد» خود حكايتي است ژرف، به اين اعتبار كه پس راهي هست كه آدم امروزي را از تنهايي به پوچي و وازدگي،  رهانيده، او را به ساحل امني كه قطعاً ريشه در فطرت الهي او دارد، برساند.
«فاقم وجهك للدين حنيفا، فطرة الله الذي فطرالناس عليها، لا تبديل لخلق الله، ذلك الذين القيم.»
اين راه، همان مسير سبزي است كه اولين بار به زندگي دنيايي انسان و براي واپسين مرتبه رنگ هستي به دنياي عقباي او خواهد زد. اين راه همان است كه نگار آدمي را براي كشف شهود و سيراب شدن از چشمه عرفان رام مي كند.
هزار حيله برانگيخت حافظ از سر فكر
در آن هوس كه شود آن نگار، رام و نشد
اگر چه كه حضرت حافظ به ظاهر نااميدانه اين راه را نيافته است، اما خود او به طريقي ديگر، سلوك آدمي براي تسخير نگار را متذكر شده است:
گل مراد تو آنگه نقاب بگشايد
كه خدمتش چو نسيم سحر تواني كرد
گدايي در ميخانه طرفه اكسيري است
گر اين  كار بكني،  خاك زر تواني كرد
به عزم مرحله عشق پيش نه قدمي
كه سودها بكني ار اين سفر تواني كرد
اين مسير سبز، همان «نماز» است. البته سبزي آن هنگامي هويداست كه ظرف وجود آدمي، مستعد روياندن نهال لطيف و بهارانه شوق ديدار باشد و اين شوق هم نيازمند خصيصه هايي است كه در اولين روز و هنگامه آغازين به همه آدميان عنايت شده، اما آنان كه دلداده ابليس بوده اند و شايد او مريد ايشان!
عزت خدادادي را برنتافته و راه خود را به سوي مسيري پليد هموار كرده اند:
اگرچه كه در اين طريق،  سنت املاء و استدراج را نيز خواسته و ناخواسته، به عنوان ارمغاني ناميمون، ياور و توفيق خود يافتند و سرنوشت ابدي خود را محتوم به فنا رقم زدند، اما مي توان آن خصيصه ها را در صفات زيباي انساني و الهي افراد برگزيده خدا يافت.
راز درد داشتن و درك درد يكي از آن ويژگي هاست و شايد «همه» آن است:
از درد سخن گفتن و از درد شنيدن
با مردم بي درد نداني كه چه دردي است
درد است كه آدمي را ناب مي كند به جوهره انساني، درد همان راز بزرگي است كه غفلت ها را زايل مي كند. درد است كه راه رستگاري را بر انسان مي گشايد، درد است كه انسان به دليل آن با خدا همنشين مي شود توأم با اجازتي درون سوز كه:
«في بيوت اذن الله ان يرفع و يذكر فيه اسمه»
درد است كه ابزار ارتباط آدمي با خدا، «نماز» مي شود. همان نمازي كه طهارتي است افلاكي كه هم جسم را و هم جان را به نسيم «استجب لكم» مي نوازد و آن وقت اگر اين طهارت قبول شد، به راستي كه انسان همه چيز دارد، وقتي او حيران و متحير نيست، وقتي او سرگشته نيست، وقتي امنيت را و طعم جاودانه آن را چشيده باشد، انساني كامل مي شود:
تويي آن گوهر پاكيزه كه در عالم قدس
ذكر خير تو بود حاصل تسبيح ملك
اما سحر و اندكي قبل از آن، بهترين است كه هنگامه تنهايي است، تاريكي است و خود انسان، دل مشغولي هاي دنيايي، از آدمي فاصله گرفته اند و آدمي درد دل دارد براي بيان درد، شوق دارد براي حس معشوق. نياز دارد انابه كند و تضرع و اين حالت انساني بسيار لطيف است، چون خالي و عاري از مشاهده نامحرمان است و در آن، اخلاص، چون چشمه اي زلال و با صفا مي درخشد و قطرات اشك تجسم همان اخلاصند، اخلاصي با حكايتي از يك درد پالايش شده:
دعاي صبح و آه شب كليد گنج مقصود است
بدين راه و روش مي رو كه با دلدار پيوندي
نيازي كه حاكي از دردي درون و برون سوز است و هميشه بديع است و ناب.
مرور تاريخچه زندگي آدمي از ازل تا به امروز، از عهد عتيق تا پسامدرن، از خامي تا پختگي، از هنگامه ندانستن تا امروزه «قرن دانايي» براي يك نياز آدمي كه برترين آن است و آن هم تمسك به معنويت است و گمشده بشر امروزي، تنها يك مابه ازاء يافته است و آن هم «نماز» است كه نه از سر طوق و تعقل، بلكه از روي عشق اقامه شود، كه عشق همه چيز آدمي است و فقط در پناه آن مي توان همه خواستني ها را خواست و يافت.
الهي به فضل خود ما را ياد كن و به ياد لطيفي ما را شاد كن.

فرهنگ
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |