يكشنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۴ - - ۳۸۲۶
راه طولاني معرق
003669.jpg
هنر معرق نقش ديرين اين ديار است و به قبل از اسلام بازمي گردد. نمايشگاه معرق كاري با هنرمندي دو معرق كار جوان، ندا سليمي و اكرم شايسته در نگارخانه شيخ هادي برگزار شد. 40 قطعه آثار معرقي كه برگرفته از سه گونه سبك هاي گل مرغ، مينياتور و رئال است، نگاه هر مشتاقي را به تحسين وامي دارد.در دوران قبل از اسلام قطعات بزرگي از چوبي كه در ساختمان و بنا به كار مي رفته دستخوش خلاقيت هنرمندان ايراني واقع مي شود.قطعات چوب هاي رنگي در كنار هم در به وجود آوردن طرحي مشخص، معرق را مي سازد كه در ساخت وسايل كاربردي مثل رحل، منبر، جعبه، قاب و تابلو مورد استفاده قرار گرفت.
اما بعد از اسلام اين هنر با آميزه اي از مذهب رنگ و جلاي ديگري پيدا كرد و به تعالي رسيد.در حال حاضر، استادان برجسته و مشهور اين هنر احمد امامي، علي و خليل امامي، محمدطاهر امامي، عباس شهميرزادي و پرويز زابلي هستند. گاهي اوقات ديده مي شود در كنار چوب هاي رنگي، از مصالحي چون عاج، صدف، فلزات و استخوان هم استفاده مي شود، 72نوع چوب مانند زيتون، نارنج (زرد)، اقاقي (سبز)، گردو (قهوه اي)، كرات (صورتي)، عرعر (طوسي)، عناب، كاج و سرو با ابزار ساده اي مانند كمان اره،  تيغ اره و سمباده چنان شوقي در هنرمند ايجاد مي كند كه به ابداع و نوآوري در خلق يك اثر هنري بينجامد .
شايسته در تقسيم بندي تابلوهاي به نمايش گذارده شده معرق به زمينه رنگ اشاره مي كند كه تعداد 12 عدد از تابلوها در قالب اين رده بندي  هستند، وي در معرفي اين سبك مي گويد: اگر در هنر معرق، زمينه كار هم از چوب بريده شود، معرق زمينه چوب ناميده مي شود؛ درواقع طرح اصلي توسط زمينه اي از چوب احاطه مي شود .
معرق زمينه پازلي
يكي از روش هاي زمينه چوب معرق، زمينه پازلي ست كه با همان شيوه معرق چوب كار مي شود، فقط زمينه طرح يا كار را به قطعه هاي پازل مانند بريده، در كنار هم مي چسبانند و سپس بازهم براي مراحل تكميلي به كارگاه فرستاده مي شود.
اين دو هنرمند معرق كار در پاسخ به خلاقيت و ابتكار در آثارشان از بهره گيري از پوستر و نقاشان و طراحان بزرگ دنيا ياد مي كنند. موريس اشر، رني ماگريد، كاتوزيان، استاد فرشچيان، عليزاده و كمال الملك از جمله هنرمنداني هستند كه طراح هاي آنان مورد استفاده گروه معرق آفتاب قرار گرفته است.
نازك بري در معرق
در اين شيوه از معرق، ابتدا قطعات طرح موردنظر معرق بريده مي شود،  آن گاه به وسيله اره مويي معمولي، برش هاي بسيار ظريف و نزديك به هم در تمامي قسمت هاي طرح داده مي شود، سپس چوب هاي شكل داده شده در كنار هم روي زمينه اي از تخته روكش شده و غالبا بدون هيچ نوع تزئيني چسبانده مي شود.سليمي يادآور مي شود كه 5 قطعه از آثارشان در زمينه نازك بري مي گنجد و از تابلوي ظهر عاشورا و حافظ به لحاظ معنويت حاكم در اثر ياد مي كند و تاثير آن را بر مخاطبان بيش از ديگر آثار مي داند.
معرق منبت
معرق منبت به گونه اي اطلاق مي شود كه نقش هاي آن برجسته است، براي ساخت معرق منبت، ابتدا بايد همه قطعه ها را مانند معرق بريد و سپس روي آن منبت كاري كرد و در پايان، قطعه را روي زير كار در محل مربوط نصب مي كنند. سليمي از 4 قطعه آثارشان در اين زمره خاطرنشان مي كند و در پايان براي حمايت از هنرمندان، مسئولان سازمان ها از جمله سازمان فرهنگي- هنري شهرداري تهران را دعوت مي كند تا علاوه بر آشنايي و بازديد آثار هنري هنرمندان و با معرفي و شناسايي هنرمندان به هنردوستان و مخاطبان، آنان را ياري و پشتيباني كنند.

كربلايي و سرباز
003684.jpg
يك تكه نان چند داستان موازي را با هم پيش مي برد كه در نهايت به يك نقطه مي رسند؛ يكي داستان ماجراي جوانان جوياي كاري ست كه براي استخدام شدن، وارد يك مسابقه مي شوند تا برنده اش به عنوان محيط بان مشغول به كار شود. داستان ديگر درباره مردماني ست كه راهي دهكده ديگري مي شوند تا زني را ببينند كه بتازگي شفا پيدا كرده و از بستر بيماري بلند شده و داستان سوم هم ماجراي كربلايي و يك سرباز است كه در همين مسير با يكديگر همسفر مي شوند.
كمال تبريزي پس از ماجراها و جنجال هايي كه فيلم قبلي اش پديد آورد، در سكوت خبري و با آرامش، يك تكه نان را در روستايي نزديك تهران ساخت؛ فيلمي كه قرار بود به عنوان نمونه يك فيلم معناگراي جذاب در جشنواره سال پيش نمايش داده شود، اما نتيجه زحمات تبريزي و همكارانش چندان نتوانست منتقدان و تماشاگران را راضي نگهدارد. مهمترين مشكل فيلم هم همان رو  بودن پيام هاي اخلاقي و معنايي آن است. شايد اگر هر كارگردان ديگري غير از تبريزي چنين فيلمي را ساخته بود، اينقدر با نقد منفي و بي مهري روبه رو نمي شد، اما چون تبريزي پيش از اين توانسته بود بخوبي و با موفقيت از عهده فيلم هاي سفارشي برآيد (مثل فيلم تحسين شده فرش باد ) هيچ كس فكر نمي كرد كه فيلم، اين چنين شعاري و كليشه اي از آب درآيد.
راستش را بخواهيد تبريزي اصلا متخصص كارهايي از اين دست است. او هميشه اولين گزينه براي سوژه هايي بوده كه روي خط قرمزها يا كليشه هايي مستعمل كار شده اند. تبريزي در كارنامه اش اولين طنز جنگي يعني ليلي با من است را دارد. جزو اولين كساني ست كه در دل جنگ، عاشقانه اي چون شيدا را روايت كرده و در گاهي به آسمان نگاه كن هم كتابي پيچيده چون مرشد و مارگاريتا را به فيلمي اجتماعي- سياسي از مناسبات روزمره ايران بدل كرده است. وقتي ساخت يك تكه نان به تبريزي محول شد، خيلي ها با اين پيش فرض به مسئله نگاه كردند؛ اينكه تبريزي مطمئنا در ساخت اثري معناگرا هم مي تواند موفقيت فيلم هاي قبلي اش را تكرار كند و نوع نگاهش به اين سوژه را هم در بطن قصه جا بيندازد.
با اين حال نمي شود از بعضي نقاط قوت فيلم گذشت؛ يكي طراحي صحنه و فيلمبرداري آن  كه بخوبي و زيبايي توانسته مناظر طبيعي را در خدمت داستان درآورد و ديگري بازي هاي بازيگرانش ا ست؛ از احمد آقالو و اسماعيل خلج گرفته تا رضا كيانيان و رويا نونهالي. اسماعيل خلج كه اين روزها با سريال مرده متحرك در تلويزيون حضور دارد، كارگردان، نمايشنامه نويس و بازيگر كهنه كار تئاتر است و حضورش وزنه سنگيني در فيلم به شمار مي رود. از طرف ديگر نقش آفريني رضا كيانيان در سه نقش متفاوت هم از نكات جالب توجه فيلم است. آن طنز جذاب و دلنشين فيلم هاي پيشين تبريزي هم تا حدودي در فيلم ديده مي شود.
يك تكه نان را مي توانيد اين روزها در سينماها تماشا كنيد. اگر خيلي سخت گير نباشيد بدون شك از فيلم بدتان نمي آيد، مخصوصا كه مناسب حال و هواي اين ماه است. به هرحال كارگردانش از كارگردان هاي درست و حسابي سينماي ايران است.

سفره رمضان
عطر و بوي جنگل هاي گيلان، ميان ميرزاقاسمي
پيشنهاد امروز ما براي سفره رمضان يك پيش غذاي شمالي ست كه باوجود شهره بودن به مناطق حاشيه درياي خزر، آنقدر فراگير شده كه هويت شمالي خود را از دست داده است؛ ميرزاقاسمي توده  خوش رنگي از بادمجان و گوجه فرنگي كه گاه با برنج سرو مي شود وگاهي با نان سنگك يا نان تافتون تازه.
به چند بادمجان كبابي احتياج داريد. تا پيش از اين، كه نانوايي هاي سنتي در اكثر محلات پخت وپز مي كردند،  بادمجان ها را به نانوايي مي بردند و در ازاي مبلغ ناچيزي، شاطر، بادمجان ها را در تنور قرار مي داد و اصطلاحا، آنها دودي يا تنوري مي شدند. حالا، همين كار را مي شود در منزل انجام داد. كافي ست چند بادمجان را كه قبلا از تلخ نبودن آن اطمينان حاصل كرده ايد، روي اجاق گاز قرار دهيد. پيش از آن بگويم كه در مورد بادمجان به دو نكته توجه كنيد؛ اول، با جدا كردن بخش انتهايي آن و مزه كردن تكه اي از گوشت بادمجان، مي توانيد متوجه شويد كه بادمجان تلخ است يا نه، دوم اينكه هرگز براي طبخ ميرزاقاسمي پوست بادمجان را جدا نكنيد.
پس از آنكه بادمجان ها را روي اجاق گاز قرار داديد، پوسته هاي ذغالي را با دست برداريد و بادمجان ها را در ماهيتابه اي كه روغن آن داغ شده تفت دهيد. حالا بادمجان هاي شما آماده اند. اين را هم بگويم كه اين غذا به مقدار معتنابهي سير نياز دارد. نگوييد نه! كه اصلا امكانپذير نيست. پخت كلاسيك اين غذا با سير داغ فراوان توصيه مي شود. حالا با يك گوشت كوب ترجيحا چوبي، بادمجان ها را خوب بكوبيد تا اصطلاحا حليمي شكل شود. گوجه فرنگي هاي آبدار و تازه را جداگانه در ماهيتابه كمي تفت دهيد و به بادمجان ها اضافه كنيد. نمك و فلفل و ادويه هم به سليقه وذائقه شما بستگي دارد.
حالا نوبت تخم مرغ است. عده اي تخم مرغ را مستقيما روي تركيب ميرزاقاسمي و گوجه فرنگي مي شكنند و ميرزاقاسمي را با تخم مرغ نيمرويي سرو مي كنند، بعضي ديگر هم زرده وسفيده را با بادمجان گوجه هم مي زنند و تركيب جديدتري مي آفرينند. هر دو شكل آن را توصيه مي كنيم. حالا تركيب خوش رنگ و خوش عطر و دلپذيري فراهم است كه به آن ميرزاقاسمي مي گويند. مي توانيد در سيني چيني آن را بكشيد و با ترب و پيازچه و ريحان تزئين كنيد. اگر از چاقي رنج مي بريد اين غذا را با برنج ميل نكنيد، گو اينكه اول افطار غذاهاي ناني بيشتر مي چسبد. اگر خواستيد ميرزاقاسمي را با پلو ميل كنيد، آن را آبكش نكنيد، كته بيشتر توصيه مي شود. راستي فلفل سبز يادتان نرود! نوش جان، روزه تان قبول.

كتابخانه
ديوارهاي شيشه اي
003666.jpg
ميرا در دوراني نوشته شده كه وحشت فراگير شدن كمونيسم، غرب را در بر گرفته بود. داستان كتاب هم واكنشي ست به اين ترس. ماجرا در يك مكان و زمان نامشخص مي گذرد. همه آدم ها در مربع هاي يك شكلي با ديوارهاي شيشه اي، همراه با هم خانه هايشان زندگي مي كنند و حق ندارند به كسي عشق بورزند يا بي اجازه چيزي بنويسند. هركسي هم كه از قوانين تخطي كند به مركزي برده مي شود و در ذهن و صورتش اصلاحاتي انجام مي شود تا ديگر دست از پا خطا نكند. اما راوي داستان كه خودش در يكي از اين مربع ها زندگي مي كند، دلبسته دختري به نام تويا مي شود، ولي يك روز تويا را مي برند و ديگر از او خبري نمي شود. روزها مي گذرد و جناب راوي اين بار با ميرا روبه رو مي شود كه ذهن تويا را در خود دارد.مهمترين نكته داستان و درواقع حسن آن نسبت به ديگر رمان هاي سياسي مشابه  آن همين تم عاشقانه اي ست كه در دل داستان گنجانده شده، اما چيزي كه بيش از همه در پايان داستان به چشم مي آيد، همان وحشتي ست كه نويسنده از فراگير شدن كمونيسم و از بين رفتن فرديت انسان ها دارد. دنياي بي هدفي كه در آن همه ديوارها شفاف است و پشت همه آنها چشم هايي هست تا مراقب آدم ها باشد و آزادي آنها را از بين ببرد.كتاب را سالها پيش، كريستوفر فرانك نوشته و در همان دوران توسط ليلي گلستان ترجمه شده است. اما سال گذشته، پس از مدت ها وقفه، بالاخره تجديد چاپ شد كه نسخه فعلي توسط انتشارات بازتاب نگار روانه بازار شده است. پيش از شروع كتاب هم مقدمه اي درباره آن چاپ شده به قلم ژان  ـ لويي كورتيس كه در آن درباره خصوصيت داستان و نثر نويسنده توضيحاتي داده است.
ميرا كتاب كم  حجمي ست و حتي براي آنهايي كه كتابخوان حرفه اي هم نيستند بيشتر از يكي- دو ساعت زمان نمي گيرد. قيمتش هم يكهزار و۲۰۰تومان است. پيشنهاد مي كنم اگر از كتاب هاي جورج اورول (مخصوصا 1984 ) خوشتان مي آيد، اين كتاب را هم حتما بخوانيد، مطمئن باشيد ضرر نمي كنيد.

كلينيك
نيازمند خون شما
هنوز يادمان هست بعد از زلزله بم كه بيمارستان ها نياز به اهداي خون مردم داشتند، تعداد زيادي از ما نمي توانستند اين كار را انجام دهند. ذخاير خون پايگاه هاي انتقال خون خالي شده بود و خون چيزي حدود 25ميليون نفر از افراد كشور در طرح همگاني واكسيناسيون سرخك و سرخجه، به ويروس اين بيماري آغشته شده بود. كشور با بحران كمبود خون روبه رو بود. اين اتفاق البته هر سال، در ماه رمضان هم تكرار مي شود، با اين تفاوت كه ديگر نيازمندان به خون، به زيادي آسيب ديدگان زلزله بم نيستند، اما به هر حال زيادند. آن طور كه مديرعامل سازمان انتقال خون ايران هم گفته، بيمارستان ها در اين ماه از لحاظ خون و فرآورده هايش در مضيقه هستند و اين مسئله بشدت مشكل زاست.مي دانيم طبيعي ست كه روزه داران در ساعات روز، كمتر براي اهداي خون به پايگاه هاي انتقال خون بروند،  اما طبيعتا انگيزه كمك به همنوع در اين ماه، بيشتر است؛ بنابراين شب ها، بعد از افطار، مي تواند زمان مناسبي براي شركت در اين كار نيك باشد.
آن طوركه سازمان انتقال خون ايران اعلام كرده، بعد از افطار، تمام مراكز انتقال خون فعاليت دارند و همه مي دانيم كه با وضع نابساماني كه سيستم هاي بهداشتي و درماني كشورمان دارد، بيماران چقدر به خون تك تك ما نياز دارند.
با اين حال، بايد توجه كنيم كه خون هر كسي به درد بيماران نمي خورد. اگر شما احساس بيماري مي كنيد، اگر باردار هستيد يا در يك سال گذشته باردار بوده ايد، اگر بيماري قلبي، فشار خون كم يا زياد، ديابت يا صرع داريد يا اگر از بعضي داروها استفاده مي كنيد، بهتر است قبل از اهداي خون با پزشك مشورت كنيد. ممكن است در زمان ديگري بتوانيد اين كار را انجام دهيد.
خون آلوده ممكن است نتيجه عكس دهد و جان بيمار نيازمند به خون را بگيرد. اگر شما به يك بيماري كه از راه جنسي منتقل مي شود، مانند ايدز، سيفليس، سوزاك و... مبتلا هستيد، يا احتمال مي دهيد به اين بيماري ها مبتلا شده باشيد، خون ندهيد.
اگر حتي يك بار مواد مخدر مصرف كرده يا در بدنتان خالكوبي انجام داده ايد، قبل از مطمئن شدن از سلامت خود به پايگاه هاي انتقال خون مراجعه نكنيد. بسياري از شهروندان در بيمارستان ها منتظر خونرساني هستند؛ چه خوب مي شود اين كار كوچك را از هم دريغ نكنيم.

سينماي خانگي
اثيري؛ ترسناك كلاسيك
003621.jpg
خورشيد در شب ازدواج با سمندر چند بار دچار حمله عصبي مي شود. در روزهاي آينده اين اتفاق تكرار مي شود و سرانجام خورشيد روحي را مي بيند كه بعدا آن را با نام مليحه زمان مي شناسيم؛ عشق قديمي عموي سمندر كه سالهاست گم شده... . تشنج ها با نامتعادل شدن بيشتر خورشيد اوج مي گيرد تا جايي كه او در ميان كابوس هايش، پدر سمندر را قاتل مليحه زمان مي يابد. پشت همه  اين اتفاقات اما، داستان ديگري نهفته است...
اثيري يك اثر در گونه وحشت‎/ معمايي كاملا كلاسيك است. از ابتدا مبنا را با تماشاگر بر ترسناك بودن مي گذارد و از اواسط كار با يك چرخش تدريجي، تبديل به يك فيلم پر از تعليق تمام عيار مي شود. اين بازي با تماشاگر را تنها در يك كار كلاسيك مي توان به ثمر رساند و اگر ديده شدن نقاشي توسط عمو ، مرگ پدر و بيدار شدن خورشيد در خانه خود و تلفن دكتر به خانه سمندر را به عنوان نقاط عطف اول، مياني و عطف دوم بگيريم اساس اين فيلمنامه كلاسيك برايمان شكل مي گيرد. فارغ از اين، اثيري در اجرا هم جواب داده است. نورپردازي هاي پر از اغراق و حركات دوربين بعضا درنيامده و دوپارگي روايت در فيلم هاي شيفته و رنگ شب ـ دو كار قبلي محمدعلي سجادي ـ در اثيري به يك نوع تعديل رسيده است كه كاملاً چشمگير مي نمايد. بازيگر در خدمت دوربين، از ديگر ويژگي هاي اجرا در اثيري ست. نگاه كنيد به فصل دعواي پس از بازگشت خورشيد به خانه، بين خانواده سمندر كه بازيگران يك به يك مقابل دوربين ديالوگشان را مي گويند و كنار مي روند يا صحنه بازگويي گذشته توسط عمو در حياط خانه خورشيد كه دوربين بدون قطع، سراغ هر كه لازم دارد مي رود و كساني كه كاري در صحنه ندارند به طور نامحسوس از مقابل دوربين كنار مي روند.
اثيري محصول سال 1380 است و نمايش عمومي اش هم در سينماها با اقبال نسبي مواجه شد.
حالا پس از گذشت چندسال در نگاه دوباره به نسخه ويدئويي فيلم، مي توان به نكات تازه اي هم دقت كرد؛ نكاتي كه فارغ از هياهوي اكران مي تواند متقاعدتان كند كه سجادي سعي زيادي كرده، يك حس ششم يا ديگران كاملا  ايرانيزه شده بسازد.

آب و هوا
دريغ از يك تكه ابر
003603.jpg
اين روزها كار آسمان هم برعكس شده يا شايد آخرين تلاش هاي گرما اين طور نشان مي دهد. امروز و فردا هوا گرمتر مي شود. كمتر شهري در كشور يافت مي شود كه هوايش ابري باشد. رشت هم كه ابري بود روز دوشنبه تا 36 درجه سانتي گراد گرم مي شود. اين گرما قطعا آزاردهنده خواهد بود، وقتي با رطوبت بالاي هوا همراه شود. هواي رشت،  روز دوشنبه تنها 2 درجه خنك تر از بندرعباس خواهد بود.
شب هاي اصفهان همچنان بسيار سرد است و اختلاف دماي روز و شب در نصف جهان امروز به 28 درجه مي رسد. پس باز هم سفارش مي كنيم كه مواظب باشيد همين اول كاري سرما نخوريد.
تهران هم انگار اين روزها فاصله دمايي زيادي را در روز و شب تجربه مي كند. روزهاي تهران چند درجه گرمتر از هفته پيش هستند، ولي شب هايش خنك تر شده اند. پس ديگر به عادت قديم شب را در فضاي باز نخوابيد.
۲۳ روز از پاييز گذشته و اين گرما آخرين زورهاي خورشيد است. براي آغاز فصل سرما آماده باشيد.

دكه
شماره جديد فيلم نگار(37)
003633.jpg
ماهنامه فيلم نگار در شماره جديدش به بررسي فيلم نوك برج جديدترين ساخته كيومرث پوراحمد پرداخته؛ البته اين بررسي بيشتر حول فيلمنامه نوك برج است كه روش اصلي فيلم نگار محسوب مي شود. اولين مطلب به قلم مهرزاد دانش، نگاهي به پلات فيلمنامه دارد و با عنوان تداخل هاي نامنسجم از همان ابتدا انتقادش را آغاز كرده است. دومين مطلب نگاهي دارد به شوخي هاي فيلمنامه نوك برج كه حسام الدين مقامي كيا آن را نوشته و مطلب آخر گفت وگو با سروش صحت است، به عنوان فيلمنامه نويس فيلم. نوك برج اولين فيلمنامه سروش صحت براي سينماست.او پيش از اين براي تلويزيون، سريال و فيلم نوشته بود، اما براي سينما نه.
فيلم نگار اين شماره طبيعتا بخشي را هم به جشنواره كودك و نوجوان اصفهان و فيلم هاي آن اختصاص داده و چند گزارش و يادداشت در اين مورد دارد. كودك و نوجوان مجموعا با 12مطلب مفصل ترين بخش اين شماره فيلم نگار را در اختيار دارد.
دو فيلمنامه كامل را هم مي توانيد در اين مجله بخوانيد؛ پشت پرده مه كه هم اكنون روي پرده سينماهاست و البته بحث اكرانش سروصداي فراواني به پا كرده و فيلمنامه فرانكنشتاين جوان . پشت پرده مه جديدترين ساخته پرويز شيخ طادي دو مطلب ديگر هم در فيلم نگار دارد، اما فرانكنشتاين جوان صفحات بيشتري را به خود اختصاص داده است. جدا از متن كامل فيلمنامه، 6مطلب ديگر نيز در اين باره وجود داردكه دو تا از اين مطالب، گفت و گو با نويسندگان فيلمنامه اين فيلم است؛ مل بروكس و جين وايلدر. به جز آنچه گفته شد مطالب متعدد و متنوع ديگري هم در۱۶۰صفحه مجله فيلم نگار ديده مي شود.
خب حتما تا همين جا اگر با فيلم نگار از قبل آسيايي نداشته ايد، فهميده ايد كه اين نشريه اختصاصا درباره فيلمنامه نويسي است . در ضمن براي خريد فيلم نگار حتما 50توماني همراه داشته باشيد چون قيمت آن۹۵۰ تومان است؛ آدم به ياد اجناس 999 توماني مي افتد.

رباعيات ديروز
به انتخاب جواد هاشمي
گر نامه من، سيه تر از روي شب است
خشنودم از آن كه صبحش اندر عقب است
از خوف، رجاي من، اگر بيش بود
زآن است كه رحمتت فزون از غضب است
رجاء اصفهاني

يادداشت
وقتي كه بچه بوديم
سمر اميدي
وقتي كه بچه بوديم، براي پيدا كردن هر كتابي، تلاش هايمان مي رسيد به كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان. اين روزها هم، وضع خيلي بهتر از گذشته نيست، اما گاه جرقه هايي اين طرف و آن طرف مي بينيم كه دلمان خوش مي شود به حركت هايي در زمينه ادبيات كودكان.
از فصلنامه پرمحتواي پژوهشنامه ادبيات كودك و نوجوان كه بگذريم، اين روزها خبرهايي شنيده مي شود از تاسيس كتابخانه هاي كودك در فرهنگسراها.
آخرين اين خبرها هم مربوط است به فرهنگسراي بهمن در جنوب تهران. بچه هاي كتابخوان اين منطقه از اين به بعد مي توانند مثل كودكان متمدن غربي، هر روز كارت اشتراك كتابخانه به دست بروند به فرهنگسرا.
البته نمي دانيم كه چقدر كتابخانه نوپاي فرهنگسراي بهمن پر و پيمان است، اما صرف وجودش بسي خوشحال كننده است.
وقتي سرانه كتابخواني در كشورمان 2دقيقه است، وقتي حوزه نشر، از فقيرترين حوزه هاي فرهنگي به شمار مي رود،  وقتي كتابفروشي ها، يكي يكي يا بسته مي شوند يا تغيير كاربري مي دهند يا تبديل مي شوند به لوازم التحريرفروشي، شنيدن اين خبر بايد ما را از خوشحالي بچسباند به سقف!
گذشته از احداث كتابخانه، كتابداري و راهنمايي كودكان، نكته خيلي مهمي ست كه اغلب ناديده گرفته مي شود. هر كودك و نوجوان علاقه مندي كه به كتابخانه وارد مي شود بايد با يك برنامه كتابخواني منظم آشنا شود، به طوري كه پايبند كتابخانه شود و هر روز بيايد تا كتابي نو و دوستي نو پيدا كند.
نكته ديگر، لزوم اطلاع رساني به موقع و خوب درباره تشكيل چنين كتابخانه اي ست. راستش هميشه در دبستان ها و دبيرستان ها چشم آدم دنبال يك تابلوي اعلانات مي گردد، اما اگر چنين تابلويي هم پيدا شود، به سختي مي شود چيزي درباره كتاب و كتاب خواني در آنجا يافت. كتابخانه خود مدارس هم كه ...
وقتي بچه بوديم، محيط كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، محل امني بود براي كتاب خواندن ، نقاشي كردن، گپ زدن و دوست پيدا كردن. نمي دانم اين روزها وضعيت اين مكان ها چطوري ست، اما بهترين پاتوق ها براي نوجوانان، هميشه و در همه جاي دنيا، كتابخانه ها و كلوپ هاي كتاب بوده اند. چه خوب است فرهنگسراها و خانه هاي محله ما هركدام كتابخانه اي براي كودكان داشته باشند، چقدر خوشحال كننده است تاسيس كتابخانه اي براي كودكان در فرهنگسراي بهمن؛ چيزي كه زمان بچگي ما نبود.

از صبح تاشب
حميد رضا پور نصيري
امروز مي توانيد تلافي روزهاي بدون فوتبال هفته پيش را در بياوريد، چون دو مسابقه از پرسپوليس و استقلال برگزار مي شود و هر دوي آنها از شبكه 3 پخش خواهد شد. البته نكته اي در اين ميان است و آن هم اينكه چون اين دو بازي همزمان هستند به احتمال زياد به طور موازي تدوين  شده و نمايش داده مي شوند تا طرفداران هر دو تيم راضي باشند. بازي پرسپوليس و ذوب آهن در تهران و بازي استقلال و سپاهان در اصفهان برگزار مي شود و زمان شروع هر دو مسابقه 19:45 است. علاوه بر اين به احتمال زياد دربي جذاب دو تيم مادريد (رئال و اتلتيكو) ساعت 23 به صورت مستقيم پخش خواهد شد، البته به شرطي كه شبكه سه اي ها بتوانند ميان برنامه هاي ويژه رمضان و پخش فوتبال پرسپوليس و استقلال، زماني براي اين بازي پيدا كنند. نكته جالب در پخش فوتبال هاي اينگونه، از دست رفتن زمان هاي اصلي بازي در پخش زنده است كه معمولا از شانس خوب سوئيچر اين فوتبال ها معمولا وقتي يك بازي روي آنتن است، در زمين ديگر، تيم ها گلزني مي كنند و بالعكس! بايد ديد ميزان خوش شانسي امروز دوستان در واحد پخش چقدر است...
مجموعه هاي تلويزيوني هم كه مثل شب هاي پيش نمايش داده مي شود؛ شبكه 2 ساعت 18:05 سريال او يك فرشته بود را پخش مي كند و بعد از آن در ساعت 18:40 شبكه۳ متهم گريخت را روي آنتن مي فرستد كه طبق پيش بيني ها، پربيننده ترين مجموعه اين ماه  است. بعد از آن هم نوبت به شبكه تهران مي رسد تا مجموعه براي آخرين بار را در ساعت 19:15 نمايش دهد. ساعت 22 هم، زمان پخش مرده متحرك از شبكه يك است. اما جالب  است كه با وجود ساخته شدن مجموعه هاي متعدد و متفاوت ايراني براي اين ماه، باز هم تلويزيوني ها دست از مجموعه هاي بي كيفيت عربي برنداشته اند و مي شود در شبكه هاي مختلف رد پاي سريال سازهاي عرب را پيدا كرد. يكي از آنها مجموعه روزهاي شورش است كه هر روز ساعت 16:30 از شبكه۲ پخش مي شود و ديگري مجموعه بازگشت به حيفا ست كه هر شب ساعت 23:15 از طريق شبكه تهران روي آنتن مي رود.
از مجموعه هاي هفتگي تلويزيون هم كه يكشنبه ها پخش مي شوند احتمالا فقط مي توانيد پيله هاي پرواز را ببينيد كه ساعت 21 از شبكه 2 پخش مي شود.
از ديگر برنامه هاي اين شب ها هم مي شود به جشن رمضان اشاره كرد كه با اجراي محمودشهرياري و جواد يحيوي هرشب ساعت 21:30 از شبكه تهران پخش مي شود. حوض فيروزه هم ويژه برنامه شبكه يكي هاست كه با اجراي رسول نجفيان هر شب ساعت 23:30 نمايش داده مي شود. ساعت 19:45 هم برنامه ضيافت پخش مي شود كه يك ويژه برنامه موسيقايي براي رمضان است و سهيل محمودي اجراي آن را برعهده دارد و هرشب از شبكه۲ نمايش داده مي شود. طرفداران برنامه آسمان شب هم مي توانند شب هاي فرد، ساعت 22:45 برنامه مورد علاقه شان را از شبكه۴ تماشا كنند.

تهرانشهر
ايرانشهر
جهانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
زيبـاشـهر
سفر و طبيعت
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |