سه شنبه ۱۴ شهريور ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۰۷۷ - Sep 5, 2006
دستگيري متهم پس از 9 روز از وقوع جنايت
مستأجر طمعكار، صاحبخانه ثروتمند را كشت
طمع به دست آوردن اموال پيرمرد مرا بدجوري وسوسه كرده بود. وقتي به خودم آمدم كه او را به قتل رسانده بودم
015201.jpg
گروه حوادث-مهديه مصطفايي: مستأجر طمعكار كه صاحبخانه ثروتمندش را به انگيزه سرقت به قتل رسانده بود، در عمليات هماهنگ پليس جنايي كرج در نوشهر به دام افتاد.
جنايت در خانه
مرد به عقربه هاي ساعت نگاه كرد. عصر روز 3 شهريور بارها با خانه پدري اش در شاهين ويلاي كرج تماس تلفني گرفته بود اما كسي پاسخگو نبود. مرد نگران از عدم پاسخگويي پدرش به طرف خانه او رفت اما هنگامي كه به آپارتمان او در خيابان 300 متري بنياد رسيد و زنگ در را بار ديگر فشرد
باز هم كسي جواب نداد. وي هنگامي كه با استفاده از كليد يدك وارد خانه شد با تعجب متوجه شد اسباب و اثاثيه خانه به هم ريخته است. مرد با سرعت خود را به طبقه دوم رساند و در آن جا بود كه با پيكر خونين پدرش در حالي كه با طناب قرمز رنگ به يك صندلي بسته شده بود، روبه رو شد.
يك ماجراي پيچيده
لحظاتي بعد تلفن مركز 110 پليس به صدا درآمد و دقايقي بعد سرهنگ رحماني و كارآگاهان ويژه قتل آگاهي كرج در محل حادثه حضور يافتند. آنها در بررسي هاي مقدماتي از محل حادثه با جسد قرباني 84 ساله به نام علي اكبر در حالي روبه رو شدند كه دست و پاي وي با طناب و دور دهانش با چسب پنج سانتي متري بسته شده بود. به نظر مي رسيد عامل يا عاملان جنايت قبل از اين كار، قرباني را بر روي صندلي نشانده و با چاقو ضرباتي را به قفسه سينه اش وارد كرده بودند و پس از قتل وي مقداري از اثاثيه خانه را به سرقت برده اند.
رد پاي يك زن
با انتقال جسد به پزشكي قانوني، تحقيقات اوليه از سوي كارآگاهان جنايي كرج در حالي آغاز شد كه مأموران در تحقيق از محل متوجه شدند مستأجر پيرمرد ثروتمند، نيمه شب وسايل صاحبخانه و خود را به مكان نامعلومي انتقال داده و ناپديد شده است. در بررسي اجاره نامه مشخص شد كه زني به نام سميرا مدتي قبل خانه پيرمرد را اجاره كرده است. بنا بر اين شناسايي سميرا در دستور كار پليس قرار گرفت. در بازجويي از همسايگان مشخص شد كه سميرا مدت كوتاهي در اين خانه حضور داشته ولي بعد از آن كه شوهرش با زن ديگري ازدواج كرده و به همراه وي به اين خانه آمده است براي هميشه از آن جا رفته است.
با به دست آمدن نخستين سرنخ ها در اين باره، از آن جايي كه احتمال مي رفت عامل جنايت همسر سميرا باشد، رديابي هاي ويژه براي شناسايي اين مرد به نام محمدرضا آغاز شد. پليس جنايي كرج با انجام تحقيقات فني و پليسي برخي از بستگان محمدرضا و سميرا را تحت مراقبت قراردادند تا اين كه در تماس تلفني زني با مركز پليس مشخص شد كه محمدرضا به همراه خانواده اش به نوشهر رفته اند، اما پس از دو روز اقامت در خانه اين زن، به طور ناگهاني و بدون خداحافظي ناپديد شده اند. كارآگاهان پليس با گرفتن نيابت قضايي به نوشهر رفته و با شناسايي اين زن و بازجويي از وي دريافتند كه محمدرضا چندين بار با يك راننده آژانس براي ديدن خانه اي به مكان نامعلومي رفته است. با شناسايي راننده آژانس و بازجويي از او مشخص شد كه محمدرضا در روزهاي گذشته به همراه راننده به يك روستا در منطقه علي آباد رفته است. مأموران ساعت 4 صبح 12 شهريور با شناسايي خانه محمدرضا، وي را در حالي كه در خواب بود در اين خانه دستگير كردند.
اعترافات مستأجر طمعكار
اين گزارش حاكي است، محمدرضا كه از دستگيري اش شوكه شده بود، در جريان بازجويي مقدماتي قصد فريب مأموران را داشت اما زماني كه با دلايل محكمه پسند آنان رو به رو شد لب به اعتراف گشود و به قتل صاحبخانه ثروتمند اعتراف كرد. وي در بازجويي مقدماتي تنها انگيزه خود را سرقت عنوان كرد و مدعي شد: به دليل بيكاري دست به قتل پيرمرد و سرقت اموال او زده است، او گفت: روز حادثه همسرم به شدت گريه مي كرد و با التماس از من مي خواست اين كار را نكنم اما طمع به دست آوردن اموال پيرمرد مرا بدجوري وسوسه كرده بود. وقتي به خودم آمدم كه او را به قتل رسانده بودم. برپايه اين گزارش، مستأجر طمعكار، عصر ديروز با قرار بازداشت روانه زندان شد.

آنسوي آب
دستگيري جنايتكار انگليسي در فرودگاه
015204.jpg
015198.jpg
015195.jpg
گروه حوادث - مرد انگليسي، كه پليس منچستر معتقد است همسر و سه كودكش را با ضربات پتك به قتل رسانده است، روز گذشته بعد از بازگشت از بانكوك به انگليس از سوي پليس دستگير شد
بنا بر اين گزارش اين مرد 36 ساله به نام رهان ارشد متهم است كه در جنايتي وحشتناك كه مطبوعات انگليسي به طور گسترده به پوشش آن پرداختند ، همسر و سه كودكش را در خانه مسكوني اشان در منچستر به قتل رسانده و سپس به تايلند گريخته است.
به گزارش اسكاتلنديارد، جسد عظما ارشد 32 ساله ، پسرش آدام و عباس 11 و 8 ساله و دختر شش ساله خانواده به نام هننا در حالي كه با ضربات چماق به سرشان در
خانه اشان در چيدل هولم به قتل رسيده بودند ،در 20 آگوست پيدا شد. روز گذشته هنگامي كه اين مرد 36 ساله از بانكوك به انگليس بازگشت ، در فرودگاه هيث رو بازداشت شد.

تحقيق پر دردسر دو دانشجوي پزشكي
گروه حوادث- دو دانشجوي پزشكي پس از پيدا كردن چند جمجمه و استخوان انسان در منطقه دارآباد قصد داشتند آنها را براي تحقيق با خود به خوابگاه ببرند، اما به اتهام حفاري غير مجاز از سوي پليس دستگير شدند.
مدتي پيش دو دانشجوي رشته پزشكي براي تفريح به منطقه دارآباد تهران رفته بودند، آنها هنگام قدم زدن در اطراف دارآباد با چند تكه استخوان و جمجمه كه از خاك بيرون زده بود روبه رو شدند. در اين منطقه كه گويا قبرستاني قديمي بود استخوان ها به خاطر فرسايش خاك از دل زمين بيرون آمده بودند و توجه دو دانشجوي جوان را به خود جلب كرد.
آنها كه از مدتها پيش براي انجام تحقيقات و آزمايشات دانشگاهي خود به دنبال چنين شواهد طبيعي مي گشتند با ديدن استخوان ها، تعدادي جمجمه و تكه استخوان را داخل كيسه اي پلاستيكي ريخته و به طرف خوابگاه به راه افتادند. اما دو دانشجوي جوان هنوز به خوابگاه نرسيده بودند كه هنگام عبور از مقابل كلانتري نياوران ماموران پليس متوجه كيسه پلاستيكي در دست آنها شدند.
تكه استخوان هاي داخل كيسه از بيرون به خوبي قابل مشاهده بودند و ماموران با ديدن آنها دو دانشجوي جوان را دستگير كردند. پليس كه گمان مي كرد اين دو جوان با انجام حفاري دست به خارج كردن استخوان ها از دل زمين زده اند آنها را به اتهام حفاري غير مجاز بازداشت و به شعبه اول بازپرسي در دادسراي شميرانات منتقل كردند.
بازپرس روح الله رئيسي وقتي در تحقيق از دو جوان دانشجو پي به ماجراي بيرون آمدن استخوان  ها از دل زمين برد دستورات قضايي را درباره اين پرونده صادر كرد و دو دانشجوي جوان با صدور قرار لازم آزاد شدند. آنان در دادگاه تعهد دادند كه از اين به بعد با ديدن استخوان هاي انسان به جاي برداشتن آنها براي تحقيق، ماجرا را به مسئولان اطلاع دهند.

به دنبال مليكا ، از آلمان تا ايران
015207.jpg
گروه حوادث – با دستور رياست قوه قضائيه، كارآگاهان اداره يازدهم آگاهي تهران بزرگ بعد از 6 ماه تلاش، كودك 4 ساله اي را به آغوش نگران مادرش باز گرداندند.
هشتم ژانويه 2006 ميلادي، (8 دي ماه 84)، زن جواني با چهره اي مضطرب و صورتي اشك آلود وارد مركز پليس هامبورگ شد. شيلا زن ايراني الاصل مدعي بود دختر 4 ساله او به نام مليكا ساعاتي قبل به همراه شوهر سابقش براي ملاقات قانوني خارج شده و ديگر به خانه بازنگشته است. او گفت: چندي پيش از همسرم جدا شدم و مليكا حاصل آن زندگي ناموفق است. با حكم دادگاه قرار بود كه كودكم نزد من باشد و پدرش در زمانهاي مقرر او را با خود ببرد، اما امروز هنگامي كه او كودكم را با خود برد ديگر باز نگرداند. در ابتدا فكر كردم كه ممكن است براي آنها حادثه اي رخ داده باشد اما بعد از آنكه ديگر از بازگرداندن مليكا از سوي پدرش نااميد شدم مطمئن شدم او دخترم را برخلاف قانون آلمان ربوده است.
كارآگاهان پليس هامبورگ با شنيدن اظهارات شيلا بررسي هاي خود بر روي اين پرونده را كه طبق قانون آلمان يك نوع كودك ربايي به حساب مي آمد آغاز كردند، اين در حالي بود كه پدر مليكا دختر 4 ساله اش را با اولين پرواز از آلمان به ايران انتقال داده بود و از آنجايي كه مليكا فرزند قانوني او بود، برطبق قانون جمهوري اسلامي ايران مرتكب جرمي نشده بود. شيلا وقتي از تلاشهاي پليس آلمان براي باز گرداندن كودكش نااميد شد خود بار سفر بسته و به ايران آمد تا از سرنوشت كودك 4 ساله اش مطلع شود.
زن جوان بعد از بازگشت به ايران به شعبه 264 دادگاه خانواده (2) مراجعه كرد و ضمن شكايت از همسر سابقش در خصوص انتقال مليكا از آلمان به ايران گفت: 6 سال پيش با همسر سابقم (پدر مليكا) كه يك دندانساز مقيم آلمان بود از طريق يكي از دوستانم آشنا شدم. او 15 سال قبل از ازدواجمان به آلمان رفته و مقيم آن كشور بود، بعد از پايان مراسم خواستگاري و برگزاري جشن عروسي به آلمان رفتيم ولي آن زمان بود كه دريافتم ما با يكديگر تفاهم نداريم. اختلافات خانوادگي آنقدر بالا گرفت كه با داشتن كودكي تازه به دنيا آمده به نقطه پايان رسيديم و از يكديگر جدا شديم. اما او مدتي قبل مليكا را كه دادگاه آلمان حضانت او را به من سپرده بود با خود به طور غيرقانوني به ايران انتقال داده است. رئيس دادگاه خانواده ايران با شنيدن اظهارات شيلا و بررسي ادعاهاي وي با اينكه سرگذشت مليكا هنوز در هاله اي از ابهام قرار داشت حضانت اين دختر را همانند قاضي آلمان به مادرش سپرد. بدين ترتيب به دليل شرايط قانوني ايران، پرونده توسط رياست قوه قضائيه مورد بررسي قرار گرفت و با دستور ويژه آيت الله شاهرودي كارآگاهان اداره يازدهم آگاهي تهران بزرگ جستجوي گسترده براي شناسايي مخفيگاه پدر مليكا را آغاز كردند.
6 ماه در جستجوي كودك
تلاشهاي پليس ادامه يافت تا اينكه در نهايت ردي از پدر مليكا در منطقه كن پيدا شد. كارآگاهان در بررسي هاي غيرمحسوس خود دريافتند پدر اين دختر 4 ساله كه عشق به فرزند او را از آلمان به ايران كشانده بود بعد از اينكه مليكا را به ايران باز گرداند اسم كودكش را از مليكا به عسل تغيير داده و با اجاره منزلي در منطقه كن ارتباط خود با اقوامش را قطع كرده و با كودك زيباي خود زندگي جديدي را در تهران آغاز كرده است.كارآگاهان به رغم درك علاقه شديد پدر مليكا به كودكش چاره اي جز بازداشت پدر اين دختر 4 ساله را نداشتند. عصر روز يكشنبه پدر مليكا در خانه ويلايي اش در كن از سوي پليس بازداشت شد و بدين ترتيب روز گذشته مليكا بعد از چندين ماه دوري مادرش را در دادسراي امور جنايي تهران در آغوش گرفت. مادر و دختر در شعبه 2 دادياري دادسرا تمام دلتنگي هاي خود را با قطرات اشك از ياد بردند. دادگاه، مليكا را تا مشخص شدن وضعيف دقيق قانوني به مادرش سپرد و تحقق از پدر مليكا همچنان زير نظر داديار سبحاني فر ادامه خواهد يافت.
بنا به اين گزارش پدر مليكا نيز روز گذشته مدعي شد كه او و همسرش به صورت رسمي از هم جدا نشده اند و او فقط به صورت موقت حضانت دخترش را به همسرش سپرده است، علاوه بر اين، او فرزندش را كاملا قانوني و از طريق سفارت به ايران آورده است.

حوادث
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
شهر تماشا
سلامت
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |