سياسي توسعه مفهوم تحول
توسعه اقتصادي ابعاد به و 50 دهههاي 40 در آنكه رغم به
علوم محققان دهه 1960 اواخر از ولي ميشد ، توجه سياسي
و عوامل از بيش سياسي و اجتماعي پارامترهاي به سياسي
دادند اهميت اقتصادي شاخصهاي
و تحولات با خود پيدايش بدو از انساني علوم مفاهيم:اشاره
جمله از سياسي توسعه.ميشوند رو روبه گستردهاي تغييرات
تاويل و تفسير در را گوناگوني مراحل كه است مفاهيم اين
محققان ابتدا جهاني ، دوم جنگ از پس.برشمرد آنميتوان
شاخصهاي مثابه به كمي مولفههاي معرفي در سعي رشته ، اين
نظير غيركمي موضوعات به آن از پس.نمودند سياسي توسعه
چون پردازاني نظريه نيز اخير سالهاي در.شد توجه فرهنگ
از هريك...و اشتات پاي ، هانتينگتن ، وربا ، آلموند ،
نظر مورد را آن و پرداخته سياسي بهتوسعه خاص زاويهاي
نكته اين به فوق مباحث طرح طي حاضر نوشته.دادهاند قرار
و هماهنگ بايد جامعه هر سياسي توسعه كه دارد اشاره اساسي
غير در باشد ، جامعه آن اجتماعي و فرهنگي شرايط با همسان
شكست با همراه و ناممكن سياسي ، توسعه به دستيابي صورت اين
.بود خواهد
مقالات سرويس
قوام عبدالعلي دكتر
دهه 1960 ، اوايل و دهه 1950 اواخر از سياسي توسعه مقوله
دانشمندان توجه مورد تطبيقي سياستهاي مطالعه درچارچوب
در بويژه جنگ ، دوران از قبل البته ، گرفت قرار سياسي علوم
اين كردند سعي سياسي فلاسفه و محققان و 1930 دهههاي 1920
تجزيه مورد اجتماعي تغييرات و دگرگونيها براساس را مقوله
مزبور دهههاي در دانشمندان ديدگاه.دهند قرار تحليل و
تمدني ، هر نهايت آنان كه گونهاي به بود ، بدبينانه بسيار
اين بر و دانستهاند نابودي و زوال در را غرب تمدن جمله از
بروز باعث نوسازي و شدن صنعتي از ناشي تحولات كه اعتقادند
گسيختگي هم از و بيگانگي خود از جمله از بحرانها سلسله يك
.است گرديده اجتماعي
سياسي توسعه روند به نسبت جهاني ، دوم جنگ از پس دوران از
محققان و شده خوشبينانه برخوردي اجتماعي دگرگونيهاي و
بويژه غرب نصيب كه اقتصادي رونق و موفقيتها تحتتاثير
اميدوار و مثبت بعدي از را مقوله اين بود ، امريكاشده
.ميدادند قرار تحليل و تجزيه مورد كننده
سرد جنگ صورت به بينالملل روابط بر حاكم فضاي كه آنجا از
لذا ميشد ، نمايان سوسياليستي و سرمايهداري قطب دو ميان
را تئوريهايي و الگوها وضعيت ، اين تاثير تحت غربي محققان
رنگ عمدتا كه دادند ارائه سياسي توسعه خصوص در
در كه بود دگرگونيهايي و تحولات مبين داشته ، ايدئولوژيك
.بود پيوسته بهوقوع غرب جهان
سياسي توسعه تئوريهاي طرح در گوناگوني انگيزههاي و عوامل
آنها از پارهاي به ميتوان كه بودند موثر نوسازي وروند
.كرد اشاره زير در
اردوگاه دو ميان كشمكش و دوقطبي نظام استقرار -1
.سرمايهداري سوسياليسمو
در كمونيست احزاب سوسياليستي ، جنبشهاي روزافزون گسترش -2
استقرار نيز و اروپا سرمايهداري كشورهاي و سوم جهان
.شرقي اروپاي سرزمينهاي در تودهاي دموكراسيهاي
.امريكا متحده ايالات در مكارتيسم جنبش -3
استقلال جنبشهاي و بخش رهايي نهضتهاي افزايش به رو روند -4
.مستعمرات در طلبانه
سياسي مستقل واحدهاي تعداد گسترش به رو روند و افزايش -5
.سوم جهان سرزمينهاي در
دلخواه موازنه سيستم زدن برهم و تعهد عدم جنبش شكلگيري -6
.بزرگ قدرتهاي
و دانشگاهي محيطهاي سرد جنگ به مربوط تحولات طريق ، بدين
محققان از بسياري و داد قرار تاثير تحت را غرب روشنفكري
حفظ براي لازم مساعي اصطلاح به تا شدند آن بر سياسي علوم
.آورند عمل به آكادميك زندگي سلامت و امنيت
به را داري سرمايه رشد راه غربي تئوريسينهاي كه حالي در
رشد راه شرق ميكردند ، تجويز سوم جهان نوخاسته كشورهاي
.ميداد قرار آنها پاي پيش را غيرسرمايهداري
و اقتصادي اجتماعي ، توسعه زمينه در محافظهكارانه تفسيرهاي
واكنشي صورت به ميگرفت ، صورت غربي محققان توسط كه سياسي
كه است توضيح به لازم.بود راديكال سياستهاي خطر برابر در
نيازهاي براساس را اقتصادي توسعه گروهي دهه 1950 ، در
كه حالي در داده ، قرار توجه مورد خارجي و داخلي اقتصادي
.ميكردند مطرح سرد جنگ چارچوب در را مقوله اين برخيديگر
سرمايه رشد راه انتخاب بر غربي تئوريسينهاي آنكه رغم به
آنها اما ميورزيدند ، تاكيد سوم جهان كشورهاي توسط داراي
دولتهاي كه را فرايندي كه بودند واقف امر براين
جوامع گذاردهاند ، سر پشت قرن چندين طي در غرب سرمايهداري
غرب در زيرا ;نكردهاند طي را راه اين وجه هيچ به سوم جهان
وقوع به سرمايهداري سيستم چارچوب در اقتصادي توسعه ابتدا
ادامه براي موجود موانع ساختن برطرف از پس آنگاه و پيوست
.شد نمايان اجتماعي و سياسي توسعه آثار تدريجا روند ، اين
كه حالي در سياسي -اقتصادي دانشمندان از بسياري نظر از
فئوداليسم مرحله از گذار در را مسير يك ابتدا غرب شرقو
به استعمار ورود با ناگهان ميكردند ، طي بهسرمايهداري
از نتيجه در و شد قطع شرق در طبيعي روند اين زمين ، مشرق
توسعه به قادر سوم جهان سرزمينهاي بعد ، به دوران اين
اجتماعي و سياسي و اقتصادي توسعه براي لازم نهادهاي
.نگرديدند
عمل به توسعه از بحث كه هنگامي و 1950 ، دهههاي 1940 در
كه روندي يعني بود ، اقتصادي رشد يا توسعه مراد ميآمد ،
و ميشد ملي ناخالص توليد و سرانه درآمد افزايش به منجر
عمل در زيرا ;نداشت محروم مردم زندگي سطح بهبود در تاثيري
سياسي نظام كاركردهاي و ساختارها كارايي عدم كه شد ثابت
مطلوب اقتصادي توسعه از مانع كه ميآورد وجود به وضعيتي
.ميگرديد
واسطه به كه ميشد تاكيد امر براين دهه 1960 ، اوايل تا
توسعه سايه در) انساني جوامع ميان در وجودهمبستگي
به رواني لحاظ از را سوم جهان بتوان ، چنانكه(ارتباطات
لازم كمكهاي و كرد تلقي مدرن صنعتي پيشرفته جوامع مثابه
به مطلوب سياسي توسعه داد ، قرار آنها اختيار در اقتصادي
براين دانشمندان از برخي راستا ، اين در.آمد خواهد دست
پيچيدگي از سياسي نظام تحولات ، اين سايه در كه بودند تصور
برخوردار جديدتري نهادهاي و افزونتر ساختاري تنوع بيشتر ،
.ميشد جامعه نيازهاي پاسخگوي مالا شده
كه شد ملاحظه عمل در انديشيها ساده و خوشبينيها اين رغم به
اولا ، سوم جهان جوامع در قديمي نهادهاي فروپاشي با
اگر حتي ، ثانيا نيامده ، وجود به موثري نهادهايجديد
ميان تجانس و ارتباط عدم علت به شدند ، ايجاد نهادهايي
مناطق ، اين مردم واقعي نيازهاي و نهادها اين كاركرد
مردم خواستههاي به پاسخگويي براي لازم كارايي از نتوانستند
اين تنها نه كه داد نشان تحولات اين مجموعهشوند برخوردار
اين از استعمار خروج از پس بلكه نپذيرفت ، تحقق دگرگونيها
و سياسي نظام كارا ، ساختارهاي فقدان واسطه به مناطق ،
.شدند مرج و هرج دچار جامعه
وجود همانا آكادميك اغتشاش اين علت كه گفت بتوان شايد
يكسو از زيرا ;است بوده توسعه مقوله طرح در تناقضاتي
نقشهاي اعطاي و مشاركت گسترش باعث سياسي توسعه فرايند
توزيع ديگر ، سوي از و ميشد جامعه مختلف سطوح به تصميمگيري
سلامت غربي تئوريسينهاي نظر از.نهادسازي و قدرت مجدد
تحت باعث و ميانداخت خطر به را دموكراسي و توده جامعه
.ميشد دموكراسي تئوري به مربوط تفسيرهاي قراردادن تاثير
ماندن مصون يعني ايدئولوژيك ، برخوردهاي بدينترتيب ،
و كمونيسم سوسياليسم ، وسوسههاي مقابل در سوم جهان كشورهاي
.شد محققان توسط سوم جهان واقعيات ديدن از تعهد ، مانع عدم
كردند سعي سياسي علوم دانشمندان از بسياري بعد ، مراحل در
تعبير اجتماعي دگرگوني و تغيير براساس را سياسي تاتوسعه
مزبور محققان نظر مورد تغييرات البته ، .كنند وتفسير
روي بر ميتوان كه بودند نظر اين بر بنيادينبوده ،
رفورميستي دگرگونيهاي چارچوب در قديمي و كهنه نهادهاي
عمدهترين راستا ، اين در.كرد بنا مدرن و نو نهادهاي
مقابل در سنتگرايي ميگرفت ، قرار توجه مورد كه موضوعي
سياسي توسعه تئوريسينهاي از بسياري زيرا ;بود نوگرايي
مانع سنتي نهادهاي و عناصر وجود كه بودند اعتقاد براين
و تقابلسنت پيرامون بحث لذا.ميشد سياسي توسعه و رشد
شرق تئوريسينهاي كه است توضيح به لازمگرفت در مدرن
جوامع به مدرن ، و سنت مقولات طرح جاي به (سوسياليستها)
سرمايهداري ونيمه فئودالي فئودالي ، سرمايهداري ، نيمه
.داشتند اشارت
وجود به تغييراتي سياسي توسعه مفهوم در دهه 1970 ، اوايل
در نظر تجديد خواهان راديكال و ليبرال منتقدان آمدكه
را جوامع تقسيم آنان.شدند سياسي توسعه تعريفمفهوم
دوآليزم نوعي باعث ميتوانست كه مدرن و سنت براساس
ديدگاههاي كه بود راستا اين در.كردند رد شود ، (دوگانگي)
در.گرفت قرار نقد مورد كارانه محافظه تعصبات و غيرتاريخي
حفظ ضمن ميبايست كه بودند نظر اين بر عدهاي دوران ، اين
دگرگون وضعيت چنين با سازگاري و تطابق براي سنتها
ضمن ترتيب ، بدين تا ميشد سنتها نوسازي به مبادرت شوندهاي ،
لحاظ از را آن كارايي ميزان سياسي نظام مشروعيت حفظ
بالا عامه خواستههاي به پاسخگويي در نظام ظرفيت افزايش
.برد
اقتصادي ابعاد به و 50 دهههاي 40 در آنكه رغم به هرحال به
محققان دهه 1960 ، اواخر از ولي ميشد ، توجه سياسي توسعه
و عوامل از بيش سياسي و اجتماعي پارامترهاي به سياسي علوم
از برخي در حتي كه آنجا تا دادند اهميت اقتصادي شاخصهاي
براي كه داشتند بيم اين از سياسي توسعه محققان موارد
نزديكي و شوند اقتصادي مرزهاي وارد خويش نظريات تشريح
نحوي به كه ميگرفت صورت حد آن تا اقتصادي مسائل به آنها
گونهاي به.ميكرد پيدا ارتباط دگرگوني موضوع به انحا از
عمل به حمايت روستو مانندوالت دانشمندي از اگر كه
اين علت بلكه نبود ، وي اقتصادي ديدگاههاي واسطه به ميآمد ،
.بود او اجتماعي و سياسي نگرشهاي خاطر پشتيبانيبه
با انحا از نحوي به سياسي توسعه مفهوم بعد مراحل در
بر دانشمندان از گروهي زيرا خورد ، گره سياسي فرهنگ مقوله
فرهنگ تحليل و تجزيه طريق از چنانچه كه بودند نظر اين
را عناصر اين كه يافت دست متغيرهايي به بتوان جوامع سياسي
بيشتر پاسخگويي براي نظام تواناييهاي از بهرهگيري جهت در
تحقق به ميتوان انداخت ، كار به جامعه نيازهاي به نسبت
.شد اميدوار مطلوب سياسي توسعه
بعد از بيشتر را توسعه محققان ، از برخي دهه 1970 ، از
بعد ، اين به دوران اين از.دادند قرار توجه مورد بيروني
نيز نظرياتتوسعهنيافتگيو چارچوب در عمدتا مقوله
بر دانشمندان از گروهي زيرا شد ، عنوان وابستگي و استقلال
و استعمار يعني بيروني ، عوامل سلسله يك كه بودند نظر اين
شده سوم جهان كشورهاي سياسي توسعه عدم باعث امپرياليسم ،
بر مجددا دوران ، اين در كه كرد فراموش نبايد البته ، است
به بعد ، مراحل در.شد تاكيد سياسي توسعه اقتصادي ابعاد
اين بر عدهاي كه معنا بدين.شد وارد انتقاداتي نظريات اين
ميبايست را سياسي توسعه به مربوط مسائل كه بودند نظر
لذا كرد ، جستجو آن بيروني نيز و دروني عوامل براساس
لازم اينجا ، در:نمود تكيه آن بيروني بعد به تنها نميتوان
چهار طي در تاكنون كه گوناگوني متغيرهاي و معيارها به است
مقوله اين و شده تاكيد سياسي توسعه مورد در گذشته دهه
است ، گرفته قرار تفسير و تعبير مورد مزبور شاخصهاي براساس
.كنيم اشاره
نظام يك كه است عقيده اين بر وي:هانتينگتن ساموئل.1
به وابستگي از پيچيدگي ، به سادگي از اندازه هر سياسي
پراكندگي از و انعطافپذيري به انعطافناپذيري از استقلال ،
توسعه ميزان به نسبت همان به كند ، پيدا گرايش يگانگي به
اين نظر از ترتيب ، بدين.شد خواهد افزوده آن سياسي
پيچيدگي ، :از عبارتند سياسي توسعه معيارهاي نويسنده
(1).پراگماتيسم و يگانگي انعطافپذيري ، استقلال ،
از يكي محقق دو اين:نلسون و هانتينگتن ساموئل.2
سياسيدانسته ، مشاركت را سياسي توسعه اصلي پارامترهاي
به معيار اين براساس نظامها طبقهبندي براي را لازم مساعي
:عبارتنداز آنها مدلهاي.ميآورند عمل
بهنيازهاي فقط مدل اين در:توسعه بورژوازي مدل (الف
نهادهاي چارچوبتوسعه در متوسط نوظهور طبقه يك سياسي
.ميشود توجه قانونگذاري و انتخاباتي
و برمشاركت عمده تاكيد مزبور ، مدل در:پوپوليستي مدل (ب
بودن پايين بهرغم اقتصادي مساوات و سياسي گسترده تجهيز
.است اقتصادي رشد ميزان
باعثاعتلاي توسعه و نوسازي مدل اين در:ليبرال مدل (پ
به را مسائلي روند اين دارد امكان ولي شده ، مادي شرايط
مشكلات فصل و حل در لازم تلاش بايد نظام كه باشد داشته دنبال
.آورد عمل به را فرايند اين از ناشي
برايبرخورداري دولت قدرت از مدل اين در:خودكامه مدل (ت
طبقه مشاركت جهتسركوب در جامعه پايين طبقات پشتيباني از
.ميشود استفاده متوسط
مدلپايين اين ويژگيهاي از:توسعه تكنوكراتيك مدل (ث
توسعه بهنفع بيشتر مشاركت از و است مشاركت سطح بودن
.ميآيد عمل به جلوگيري اقتصادي
دووضعيت در را مدلها اين ميكنند سعي مزبور نويسندگان
دسترسي خواهان اجتماعي مختلف طبقات كه حالتي يكي -توسعه
به كه است وضعيتي ديگري و هستند سياسي مشاركت و قدرت به
پي در را اقتصادي نابرابريهاي اقتصادي ، توسعه آن موجب
ايجاد در را لازم مساعي مجموع ، در و كنند بررسي -دارد
مساوات درجه و سياسي مشاركت تحديد و گسترش ميان رابطه
.آورند عمل به اجتماعي و اقتصادي
دارد ادامه
|