مرگ و زندگي اساسي عناصر
زندگي خوش طعم
مرگ و زندگي اساسي عناصر
كيارستمي عباس با مصاحبه تازهترين
در است مايل كيارستمي عباس:همشهري خارجي رسانههاي واحد.
پيادهروي همچون را روزمره تجارب:سادهبينديشد فيلمهايش
قرار پيچيده داستاني مبناي خانه به مدرسه از پسربچهاي
طعم اخيرش فيلم در كه بود تعجبآور حدي تا بنابراين.ميدهد
.بپردازد خودكشي پيچيده نسبتا موضوع به راست سر گيلاس ،
چنين كه كيارستمي مورد در گزارشي با آسوشيتدپرس خبرگزاري
.ميپردازد وي آثار اجمالي بررسي به ميشود ، آغاز
ظاهري چرخش اين حال ، اين با:ميافزايد آسوشيتدپرس خبرنگار
.نيست تعجبآور فيلم شدن ساخته نفس بهاندازه چندان هنري
.ميشود محسوب مسئلهايممنوعه خودكشي ايران ، در
همين به درست شايد يا آن جنجالي موضوع رغم به گيلاس طعم
قرار.شد كن جشنواره طلايي نخل جايزه برنده پارسال علت ،
.گيرد قرار سينماها پرده بر آمريكا در امسال فيلم اين است
طلبي چالش گيلاس ساختطعم از او هدف:ميگويد كيارستمي
ميخواست صرفا بلكه نبود ، دولتي يامميزان ديني آداب
كاري همان يعني بكاود ، را مرگ و زندگي اساسي عناصر برخي
:گفت تازه مصاحبهاي در وي.داد انجام قبلياش اثر در كه را
دنيا به زيادي محدوديتهاي با انسانها ما من نظر به
انتخاب را خود مليت.نميكنيم انتخاب را خود دين.ميآييم
دوست.نميكنيم انتخاب هم را مادرمان و پدر.نميكنيم
اين.است آزادي نوعي خودكشي ارتكاب اما...نميكنيم انتخاب
اختيارات از يكي اين.دهيم انجام ميتوانيم ما كه است چيزي
.ماست
ميان در ماشين با روز يك زندگي از خسته مردي فيلم ، اين در
وي كه بيابد را شخصي تا ميگردد تهران خورده خاك حومههاي
متخصص يك با آخر در وي.كند دفن خودكشي از پس را
در كند وادار را وي ميكوشد كه ميكند برخورد تاكسيدرمي
ميخواهيطعم:ميپرسد او از وي.كند نظر تجديد خود تصميم
كني؟ ول را گيلاس
به را كيارستمي موقعيت كه -كن جشنواره در گيلاس طعم موفقيت
از كرد ، تثبيت امروز فعال برجسته فيلمسازان يكياز منزله
مجوز صدور از ايران مسئولانسينمايي.بود شيرين جهت دو
خودداري دقايق آخرين تا جشنواره دراين فيلم اين نمايش
در ايران فرهنگ كارشناس كامپ ، كريل جيك بودند ، كرده
مشروعيت اوج طلايي ، نخل كسب:است معتقد نيويورك دانشگاه
.است
فعال ايراني كارگردان نامآورترين شايد ساله كيارستمي 57
را او منزلت برخي.است مطرح عرصهجهاني در كه باشد
فيلمساز لانگ وفريتز ژاپني كارگردان اكيراكوروساوا با
نيويورك در لينلكن مركز فيلم انجمنميكنند مقايسه آلماني
از همواره وي.است درآورده نمايش به را وي آثار مجموعه
.است جهاني فيلم جشنوارههاي در حاضر افراد
،(1987)كجاست دوست خانه:يافت اشتهار سهگانهاي ساخت با وي
هر (1994)زيتون درختان وزير (1992) دارد ادامه زندگي و
چگونگي مورد در و ميافتد اتفاق روستا يك در فيلم سه
مخرب لرزه زمين يك آسيبهاي از آن ساكنان دردهاي التيام
.است
فيلم يعني بود ، آشكار فيلمش نخستين در كيارستمي ساده روش
از كه است پسربچهاي مورد در كه كوچه و دقيقهاينان 12
.ميشود روبهرو خطراتي با راه در و ميرود خانه به مدرسه
تشخيص سفيد دربادكنك را وي ردپاي ميتوانند تماشاگران
گوشه از كه است كوچكي دختر جذاب داستان فيلم اين.دهند
كيارستمي فيلمنامه نويسنده.است زندگي گذر شاهد خيابان
انتخاب باگرفت جايزه كن جشنواره در هم فيلم اين.بود
خشونت و سكس داراي موضوعهاي نفي و دست اين از موضوعهايي
.بسازد فيلم ايران در است توانسته كيارستمي كه است بوده
كيارستمي.است ساده فيلمهايش كه نيست معنا بدان اين البته
درام به مستند سبك از و ميكند وارونه خيالرا و حقيقت
اما.ميسازد فيلم بهساخت راجع فيلمهايي و ميزند گريز
فيلمسازان از بسياري خلاف بر او كه است اين است مهم آنچه
.نيست سياسي فيلمساز ايراني ،
فرهنگ استاديار و كيارستمي آثار كارشناس دباشي حميد
وي:ميگويد مطلب اين ذكر با كلمبيا دردانشگاه خاورميانه
بسيار ظاهر در او موضوعهاينميپردازد شهري موضوعهاي به
نيز و گيلاس فيلمطعم پايان كيارستمي:ميگويد وي.سادهاند
.داد تغيير دولتي مميزي خلال در را صحنه چند
و نميدهد محدوديت احساس وي به مميزي:ميگويد كيارستمي
خوش و ايران در اخير سياسي بهتغييرات نسبت وي ميگويد
دباشي ، گفته به.است خوشبين ايران فرهنگ براي آن شگوني
يك انتصاب و جمهوري رياست مقام به سابق فرهنگ وزير انتخاب
نشانههاي فرهنگ وزارت در سينمايي مسئول عنوان به كارگردان
فيلمسازي فرايند:گفت كيارستمي.است دولتي مميزي كمرنگشدن
تصويب مرحلهاي پنج فرايند و است شده سادهتر ايران در
:گفت كيارستمي.است يافته كاهش مرحله يك به فيلمنامه
فيلمسازان كه است آمده پديد فوقالعاده فرصتهاي اكنون
را آن گاه كه طبيعيام بدبيني رغم به.بسازند را خود آثار
رخ تغييراتي كوتاه مدت اين در نظرم به واقعگراييميدانم ،
.رانداشتم آن انتظار كه است داده
تغييرات اين از وي:ميگويد كيارستمي احوال ، اين با
سالهايي در حتي كه گفت همچنين وي.است نكرده بهرهبرداري
فيلم است توانسته وي داشت وجود زيادي محدوديتهاي كه
فيلمهايي نوع همان من ،.لغوشود محدوديتها همه اگر.بسازد
پيش دوران فيلمهاي اگر حتي.ميسازم الان همين ميسازمكه را
.ببينيد را محدوديتها همان ببينيد ، ميتوانيد مرا انقلاب از
.شدهام زاده محدوديتها اين با من شايد
زندگي خوش طعم
(كيارستمي عباس ساخته) گيلاس فيلمطعم بر يادداشتي
نخل كه كيارستمي عباس ساخته گيلاس ايرانيطعم فيلم:اشاره
بود ، داده اختصاص خود قبلبه سال در را كن جشنواره طلاي
از كه مكزيك بينالملليسينمايي نمايش دوره يكمين سيو در
مكزيك كشور در سالجاري ارديبهشت دهم تا 27فروردين
كه را يادداشتي همينبهانه به.شد داده نمايش برگزارشد ،
.ميكنيم حضورتان شده ، تقديم ارسال ما براي فيلم دربارهاين
در خوابيدن و گوري كندن نماندهجز راهي كه مطلق تاريكي در
ظلمات به رسيدن مهتاببراي شدن كمرنگ به خيرگي و آن
تا واميدارد خيزمان جملهاي ، به در تامل و درنگ مطلق ، قدري
هياهوي به گوش و گامبرداريم زندگي دوربين برابر شوقدر به
خود جبر از ميتوانيم كه وبدانيم بسپاريم زندگان شيرين
همراهمان به و بچينيم گلي شاخه و بدرآييم زندگي ساخته
.دهيم
پاياني تصاوير از كهميتوان است تعبيري سادهترين اين
از سرشار سادگي ، عين كهدر فيلمي.داشت گيلاس فيلمطعم
.است پربار معاني چنين اين
از هر را لبخند طعم تابستانچشيدهايم ، هر به را گيلاس طعم
را اينها كدام هر لحظه ، اگر هر را زندگي طعم و گاهي
به ره توقف بدون نپرسيدهايم ، خود از هرگز توقفيبدانيم
شد متوجهخواهيم بپردازيم معنا بسط به اگر و ميبريم؟ كجا
و جايزنميدانيم را ، درنگ نيز خود برابرهمنوعان در حتي كه
پيشبرد براي باشد رهنمودي ميتواند هردرنگ اينكه از غافليم
.حياتمان
كارگيريمفاهيم به در رغمتوانايياش به كيارستمي عباس
نشانههايي برابر در توقف به را بينندهطعمگيلاس سينمايي
دور به آنها اغلب ذهن از حال به تا تنها نه كه ميكند دعوت
مفاهيم اين هميشگي برخورد در آنها از كدام هر بلكه بوده
.گذشتهاند آن از بيتفاوتي با
ميدهد نشان را فيلم جستجويبديعي ، قهرمان فيلم ماجراي
محصور خودرويش سياهرنگ و ساخته خود دنياي در را خود كه
عمر بخشيدن پايان در را او تا است كسي دنبال به و كرده
بديعي -بريزد سرش بر خاك بيلي چند و كند صدايش -كند ياري
درمانگر يافتن براي را اول شرط دارد ناهمگون دردي كه
هر كه ميكند توقف افرادي برابر در و !توقف -ميداند
در كه افرادي -هستند جامعه افراد از نمايندهاي كدامشان
.دارند مشخصي موضعگيري ديگران مشكل با مواجهه
باغچهايميدهد به آب كه توقفميكند كسي برابر در ابتدا
از بگويد چيزي بيآنكه آبياري ، تماشاي از بعد بديعي و
اشارهاي كه گل دادن آب ميفهمد خوب كه چرا ميگذرد كنارش
پايان براي گوري لب تا شدن همراه و حيات تمديد بر است
به را سنگتراشي بعدي توقف در -كجا ديگري ، عمر به دادن
سنگ و آهن با كه سنگتراش اما.ميكند دعوت نياز برآوردن
مفاهمه اهل او -درمان نه و ميشناسد درد نه است ، طرف بيجان
.ميكند بديعي نثار دشنامي و ميآورد خودرو درون به سر نيست
فيلم قهرمان جستجوي علت به توقف بعدي مراحل در بيننده و
.پيميبرد
سربازي بديعي -ديگر ديگر ، برخوردي نمايندهاي ديگر ، آدمي
-پادگان به برايرساندن ميسازد همراهي توقفي رابا
نياز ابتدا و كند پيشدستي گرفته تصميم ديگر فيلم قهرمان
.سازد برآورده را مخاطب
پس.ميرسد گوشش به شدن پولدار زمزمه راه بين در سرباز
منافعش جستن براي بديعي حرفهاي غربال به بسياري بسان
به بيآنكه ميخواهد چه بديعي كه ميفهمد وقتي اما.ميپردازد
از شده همراهش طلبانه منفعت وچون باشد داشته كاري او درد
بديعي از كه است ترسي با آميخته سرباز فرار -ميرمد او
!هست هم ترسآفرين ناهمگون درد كه چرا -يافته
تنها نه فراوان زبردستي تصاوير ، با بجاي قطع با كيارستمي
از كاري چنين انجام يافتنعلت براي جستجو از را بيننده
تا ميكند تشويق را همه بلكه ميدارد باز فيلم جانبقهرمان
يعني.بگردند بديعي كردن منصرف براي راهكاري دنبال به
آشنايي براي و حيات انگيزههاي يافتن جهت در بيننده هدايت
فيلم جريان وارد را موعظهگر افغاني.خاص مقولات با بيننده
منصرف كار از را بديعي موعظه ايراد با دارد سعي كه ميكند
براي ميكند اضافه بديعي ذهن جبر به را دستورات جبر و كند
.ميرمد مخاطب از كه است بديعي بار اين همين
در كه ميبينيم را آذري يكبارهپيرمرد ما فيلم ادامه در
وارد او كه پيميبريم و ماشيناست بر سوار بديعي ، كنار
در كه است كسي تنها او و.است شده فيلم قهرمان دنياي
.ميكند توقف بديعي برابر
توقفدر با را آشنايياش طعمتوت ، به اشارهاش با پيرمرد
بديعي برابر در علت همين وبه ميكند ابراز معاني برابر
و ميگويد زيستن انگيزه يافتن سهولت از برايش ميكند درنگي
او از بيآنكه هست بديعي در بودن زنده شوق ميفهمد او فقط
براي و است بد برايم تخممرغ:گفته جايي در كه باشد شنيده
را بديعي زندگي مسير كوتاه اشارهاي و تامل قدري با همين
به را او و ميدهد نشانش را راه كه همانگونه ميدهد تغيير
او با عكس گرفتن در را شاديشان ديگران كه ميخواند جادهاي
خواب از تا بوده تكاني منتظر كه بديعي و ميكنند تقسيم
يه شونههامو ندادم جواب اگه:ميخواهد او از شود بيدار
!بده تكون
اينكه.بيتفاوتيست در ميفهميماشكال كه است پايان در و
ميگذريم زندگي از سادگي ميگذريمبه يكديگر از سادگي به
.گيلاسميگذريم كنارطعم از وبيتفاوت
فطرس بهزاد
نگارخانهها ديوار بر
|
:فجر فرهنگي مجتمع
ازساعت 9 ارديبهشت تا 25 از 12 شيخي علي نقاشي نمايشگاه
خيابان بخارايي ، خزانه چهارم فلكه.تا 19 و 14 تا 12
.تلفن5316799.سيد جمشيد
:ثمر هفت گالري
ارديبهشتاز تا 15 از 11 صباحي فرناز آباژور نمايشگاه
پلاك.كويپنجم نور ، كوه مطهري ، خيابان.تا 20 ساعت 16
.تلفن8731403.25
:سيحون گالري
تا 15ارديبهشت از 13.نوشين اميرحسين مجسمههاي نمايشگاه
چهارم ، اسلامبولي ، كوچه خالد خيابان.تا 18 ساعت 10 از
.تلفن8711305.شماره 30
:شيث نگارخانه
هفته بهمناسبت رنگ عنوانته با گروهي نقاشي نمايشگاه
چهارراه.تا 20 ساعت 16 از.ارديبهشت تا 20 از 11.معلم
.پلاك 41 شيرزاد ، كوچه دانشجو ، پارك جنوبي ضلع وليعصر ،
.تلفن679185
:آريا گالري
.بيمارانيسرطاني بهنفع ايران عكاسان از تن نمايشگاه 30
بالاتر وليعصر ، خيابان.تا 19 ساعت 15 از ارديبهشت ، تا 14
.پلاك 17 زرين ، كوي بهشتي ، سهراه از
|
|