!پايانجنوب
مدني جامعه در مديران
!پايانجنوب
حاشيه به آفريقا در ويژه به جنوب كشورهاي گذشته دهههاي
شدن ، حاشيهاي مثبت نتايج از امايكي بودند ، شده رانده
بود آفريقايي كشورهاي ميان در خوداتكايي تقويت
شاملدولتهاي عمدتا شمال ، كشورهاي اخير دهه سه طي در
نسبتا (OECD)اقتصادي توسعه و همكاري سازمان عضو
دهه 1970 در چند هر.ماندهاند باقي بحران بدون و باثبات
سالهاي تا بهرحال اما ايجادشد ، شكافهايي شمال ائتلاف در
ادامه خود حيات به منسجمي بصورتنسبتا ائتلاف اين اخير
جريان از متاثر ياجنوب سوم حاليكهجهان در داده ،
تعارضات.است ديده بخود را متعددي جهانيتحولات اقتصاد
جريان از تاثيرپذيري علاوهبر جنوب -شمال درروابط شديد
از كدام هر كه است بوده نگاهي نوع از متاثر جهاني اقتصاد
ما تحولات اين درنتيجه.داشتهاند جهان به نسبت دو اين
بجاي مناسبتر عبارت يك يافتن نيازمند كه رسيدهايم بجايي
.هستيم وجنوب سوم جهان
قابل درحد ماهيتجنوب جنوب ، -شمال روابط تحول از متاثر
اين شاهد اساس اين بر.است شده تحول دستخوش ملاحظهاي
گروه انكتاد ، در كه گروهي بعنوان كهجنوب هستيم واقعيت
طي در بود شده نهادينه بينالملل سيستم نهادهاي ساير و 77
انسجام عدم نشانههاي اولين.ميشود نامنسجم و پراكنده زمان
فاقد كه كشورهايي و نفتي ذخاير دارنده كشورهاي ميان در
ببرهاي ظهور بعدي مراحل درشد نمايان بودند ، منبع اين
ازقبيل آسيا شرق شده صنعتي تازه كشورهاي شرقي ، آسياي
پراكندگي به تايلند و مالزي سنگاپور ، جنوبي ، كره تايوان ،
رسيدن آستانه در كشورها اين.كرد كمك جنوب انسجام عدم و
كشورهاي ميان در بنابراينهستند صنعتي كشورهاي جايگاه به
كشورهاي آن درنهايت كه شد متمايل طيف يك به ميتوان جنوب
عنوان كه كشورهايي آن ابتدا در و آسيا شرق شده صنعتي تازه
هائيتي و سومالي اتيوپي ، قبيل از دارند را چهارم جهان
.شدهاند واقع
جنگ دوره در جنوب كشورهاي انسجام اصلي دلايل از يكي
باپايان امابود شمال كشورهاي يكدستي و هماهنگي سرد ،
آلمان فزاينده قدرت قوي ، اروپاي جامعه ظهور شاهد سرد جنگ
ژاپن بيشتر عمل استقلال و پاسفيك -آسيا پويايي همينطور
در انسجام رفتن دست از بيانگر ميتواند تحولات اين كه هستيم
.گردد تلقي جنوب كشورهاي ائتلاف پايان شمالو
از بعضي بين پيوند برقراري از مشخصي نشانههاي علاوه به.
كه دارد وجود شمال كشوري از ديگر بعض با جنوب كشورهاي
در هم و شمال در هم انسجام پايان اعلام ميتواند فينفسه
.شود تلقي جنوب
تحول به ديگر علل جنوب ، كشورهاي پراكندگي بر علاوه
مفاهيم اين كه مسيري با است جنوبمرتبط و سوم جهان ماهيت
و علل اين.طيكردهاند جنوب -شمال روابط مختلف مراحل در
خاصاست عبارت سوميك جهان:عبارت -از1 عبارتند عوامل
دهه اوايل و دهه 1950 در.است شده متحول زمان طي در كه
شرق تعارضات تعهد عدم از شاخصهاي عنوان به عبارت 1960اين
راه بيانگر سوم جهان مفهوم عبارتي به.ميرفت كار به غرب و
درهمين.بود اجتماعي و اقتصادي سياسي ، توسعه سمت به سوم
متحول سوم جهان مفهوم از قصور اين و 1970 دهه 1960 در حال
راه تعبير آنكه از بيش سوم جهان عبارت اياماز اين درشد
در عبارتي به.ميشد آنتوجه منفي جنبههاي به شود توسعه سوم
بود كشورهايي برگيرنده در فوق مفهوم و 1970 دهه 1960
...و تغذيه سوء بيسوادي ، فقر ، چون جدي چالشهاي در كهدرگير
.بودند
به.است ايدهفرودستي دربرگيرنده سوم جهان:عبارت -20
در دوم و اول جهان از بعد حوزه به متعلق دولتهايي عبارتي
ايده.ميگيرند قرار ثروت و قدرت مراتب سوم رده
با سوم جهان مفهوم كه واقعيت اين با بالادستي/فرودستي
چنانكه.ميشود تقويت است ، همراه (Otherness).... ذهنيت
بر نه لاتين آمريكاي و آسيايي آفريقايي ، دولتهاي است مطرح
ويژگيهاي به عنايت با بلكه صنعتي كشورهاي معيارهاي حسب
تمدن حوزه به آنها مثال براي.ميشوند تعريف دارند كه خاصي
.يافتهاند توسعه كمتر يا نيافته توسعه و نيستند متعلق غرب
حاشيه به و نيامده تحليل و تجزيه فرايند در ديگر طرفي از
ساختار بودن حاشيهاي از متاثر مساله اين.ميشوند رانده
.آنهاست اقتصادي و سياسي
دشوار سوم عبارتجهان با جايگزيني براي عبارتي يافتن
مفاهيم از تركيبي محور بر است گرفته صورت كه تلاشهايي.است
فينفسه تركيب اين.ميباشد استوار غيريت و فرادستي/فرودستي
چگونه.است عبارتجنوب تعريف در تعدد و تنوع وجود بيانگر
آيا كرد؟ تحليل و تجزيه را جنوب - شمال روابط توان مي
نهاد؟ كنار را جنوب-شمال روابط ماهيت در انديشيدن بايستي
به تحليلي ديد يك با بايستي ما اينكه است روشن كه آنچه
موجود حسبواقعيات بر را جنوب مفهوم و كرده نگاه روابط اين
.نمائيم تعريف مجددا
آينده
.است مشكل بسيار جنوب -شمال روابط در چهارم مرحله پيشبيني
و آمريكا هژموني براي چالشهايي وجود است مشخص كه آنچه
كه است جهاني سياسي و اقتصادي نيروهاي مجدد بندي تركيب
بحث. انتهاي در.است داده قرار تاييد تحت را جنوب كشورهاي
بايستي.برشماريم را آينده احتمالي سناريوهاي تا برآنيم
حسب بر نبايد آينده سناريوهاي از بحث هرگونه كه پذيرفت
.گيرد صورت وجنوب سوم مفهومجهان از كهنه برداشتهاي
بلكه هستند ناتوان واقعيات انعكاس از فقط نه مفاهيم اين
وضعيت ميتواند ما نظر از كه مسيري در را انحراف نوعي
نمايد ، تبيين را لاتين آفريقاي و آسيايي افريقايي ، كشورهاي
مجموعهاي كننده منعكس ضرورتا جديد جنوب.ميكند ايجاد
گروههاي دربرگيرنده بلكه نيست ، همگون نسبتا كشورهاي از
اتحاديههاي قالب در كه كشورهاست از متنوعي و متعدد
شكل معين موضوعي حوزههاي اطراف در و مختلف استراتژيك
.گرفتهاند
اقتصاد آن در كه است موقعيتي بر متمركز اول سناريوي
در.ميشود شناخته متخاصم بلوكهايتجاري با جهان سياسي
سه از يكي رهبري با تجاريعمده بلوك سناريوسه اين
با نزديك همكاري در)آلمان و متحده ايالات ژاپن ، كشورهاي
كدام هر كه دارد وجود (اروپا جامعه عضو قدرتمند دولتهاي
برقرار ارتباط جنوب كشورهاي با زير شق دو از يكي قالب در
صورت به ميتواند فوق بلوكهاي از كدام هر -مينمايند1
پيرامون و پيرامون نيمه مركز ساخت حسب بر و مراتبي سلسله
نيمه و پيرامون امروزهبين سابق ، جنوب.كنند پيدا سامان
به وابسته كشورهاي از كدام هر و است شده تقسيم پيرامون
بديهي.وابستهاند فوق تجاري بلوكهاي از يكي به مناطق اين
پيرامون نيمه كشورهاي ناحيه از جمعي اقدام هرگونه كه است
بلوكهاي رهبريت كه مركز كشورهاي مخالفت پيرامونبا يا
احتمال يعني -مواجهميشود 2 دارند ، عهده بر را تجاري
را خود توانايي از بخشي صنعتي كشورهاي اگر كه دارد وجود
تعداد تنها نمايند ، سابق شرق بلوك اقتصاد بازسازي صرف
كشورهاي امكانات از ميتوانند سابق جنوب كشورهاي از اندكي
به سرمايه كشش كه آنجاست از مساله اين.كنند استفاده صنعتي
در.ميگردد درجنوب سرمايهگذاري كاهش موجب شرقي اروپاي سمت
توسعه كمكهاي از كه كشورهايي كه دارد احتمال شرايط اين
خاص ترتيباتي ايجاد سمت به نشدهاند بهرهمند صنعتي كشورهاي
در ميتوان را تمايل اين آغاز.كنند پيدا گرايش خود براي
اين به ورود اما.كرد مشاهده تفتا به مكزيك گرايش
نيمه ساختار و رقابتي قابليتها داشتن مستلزم اتحاديهها
و آسيايي آفريقايي ، كشورهاي از بسياري البته استكه صنعتي
.هستند آن فاقد لاتين آمريكاي
موجب به كه جنوب مجدد احياء بر است متمركز دوم سناريوي.
آسيايي آفريقايي ، كشورهاي از منسجم كوچكولي گروه يك آن
جمع جنوب -شمال با مرتبط مسائل اطراف در لاتين آمريكاي و
جنوب كشورهاي ميتواند كه مسايل اين از يكي شك بدون.شوند
زيست مشكلات جنوب ، كشورهاي.است زيست محيط نمايد ، منسجم را
واسطه به كه دارند خود مرزهاي درون در متعددي محيطي
با چانهزني مبناي ميتواند صنعتي جهان با آن ارتباط
باشمال خود روابط در كشورها اين.گيرد قرار شمال كشورهاي
زيست معضلات با مبارزه در سرمايهگذاري عوض در ميتوانند
به آسان دسترسي تقاضاي دارند ، جهاني جنبه كه محيطي
از تكنولوژي انتقال و مالي كمكهاي دريافت شمال ، بازارهاي
جنوب كه برآنست آرمانگرايانه ديدگاه يك.بنمايند شمال
كشورهاي حضور با اتحاديه يك ساماندهي به قادر شده ، احياء
محيطي زيست بحرانهاي كنترل در را رهبري موضع كه -صنعتي
ملي ، سطح در زيست محيط حفظ طرفدار نهضتهاي و -دارند
بر بايستي اتحاديه اين.ميباشد جهاني و منطقهاي
اقتصادي رشد اصول كنار در جهان سياسي و بازسازياقتصادي
.نمايد تاكيد پايدار
به مبادرت سابق جنوب كشورهاي كه است آن سوم سناريوي.
ضرورتا سناريو اين.مينمايند شمال با خود روابط كاهش
مواجهه به نياز متاثراز بلكه نيست ، هدفمند گزينش يك نتيجه
.است جهان سياسي اقتصاد جديد وضعيت با مقابله و
حاشيه به آفريقا در ويژه به جنوب كشورهاي دهههايگذشته
شدن ، حاشيهاي مثبت ازنتايج يكي اما بودند ، شده رانده
درحاليكه.بود آفريقايي كشورهاي ميان در اتكايي خود تقويت
كالاهاي بودن يكسان بواسطه گذشته در جنوب -جنوب تجارت
جنوب ، كشورهاي روبهرشد تنوع بود ، مواجه دشواري با صادراتي
كميسيون.است كرده مشكلفراهم اين بر غلبه براي را زمينه
است جالب.است كرده حمايت سناريو اين از خود گزارش در جنوب
آمدهاي و رفت تعداد جنوب كميسيون گزارش انتشار از بعد كه
كشورهاي و شده صنعتي تازه كشورهاي نمايندگان سياسيبين
جنوب حوزه به متعلق سايركشورهاي يا شدن صنعتي به نزديك
يك شدنبه تبديل حال در وضعيت اين كه يافته افزايش سابق
كشورهاي ميان در تكنولوژي انتقال و سرمايهگذاري مهم منبع
در حاضر حال در جنوب -جنوب نهادي همكاريهاي.سابقاست جنوب
سناريو اين كليدي عنصر.دارد گروه 77تداوم و انكتاد قالب
تحولات با مواجهه در مفهومجنوب از تعريف يك ارائه
.است جهان سريع سياسي و اقتصادي
روابط براي سناريو سه حداقل آينده در آنكه كلام خلاصه
كدام اينكه به توجه بدوناست قابلپيشبيني جنوب -شمال
وضعيت احياء كه پذيرفت بايد كرد ، خواهد پيدا غلبه سناريو
قابل مساله.است غيرممكن جنوب كشورهاي در دهه 1970 آرماني
بحرانهاي درنتيجه كه تحولاتي با مواجهه در كه است آن تامل
سابق جنوب حوزه دولتهاي است ، گرفته صورت اقتصادي و سياسي
از مجدد تعريف و طرح به مبادرت آنها از تعدادي حداقل يا
.كردهاند خود جمعي هويت
مدني جامعه در مديران
متبلور قانون پناه در فرهنگي و بنيادي ارزشهاي است ،
مناسب گفتمانهاي طريق از انديشهها برخورد آن در و گرديده
جولان براي مانعي صورت اين در.ميشود حاصل امن ، محيطي در
ساير تساهل اندكي با.داشت نخواهد وجود افكار و انديشه
زير را جامعه رايج مشيهاي خط ميتوانند نيز جامعه اقشار
.ببرند سوال
چگونه است مطرود جمود و ركود آن در كه پويا جامعهاي
گردد؟ شكوفا كارآمد مديران نقش گرفتن نظر در بدون ميتواند
مديريت تا خانواده سرپرستي از جامعه سطوح كليه در مديريت
مترادف تعبيري به و دارد حضور (دولتمردان) بالا رده
شيوه آيا است ، مديريت رويكرد مهم مسئله.است تصميمگيري
بر تاكيد و ضعيف بسيار انساني ملاحظات استكه نوعي به هدايت
انساني ، روابط بر تكيه مديريت يا و است؟ قوي آن در ماديات
فيلسوف درمديران متعالي مديريت دارد؟ الهي و اجتماعي
همه ياري و كمك به علاقهمند كه صادق مدير يعني است ، متجلي
مشاركت ، نوع اين در است ، معتقد مشاركتي مديريت به و بوده
ديدني عوامل تعيين براي لازم مساعي و ارزشمندتريناست انسان
عبارت به.ميآيد بهعمل انسان دل و مغز در موثر ناديدني و
به تنها كه هستند مديراني فيلسوف مديران ديگر
انسانها ، محوريت نظير متعالي هدفهاي بلكه سودنميانديشند
قرار توجه مورد را رفاه و زيست ، آموزش محيط به توجه
.ميدهند
فيلسوف مدير ماتسوشيتا كونوسوكي كه همانگونه مديران هنر
در اقتصادي رونق طريق از دوستي و صلح سازمان موسس و ژاپني
.است نمود ، انسانسازي عنوان كالا بعد انسان ، كتابنخست
وجود تحولبه خود در كه است انساني مدني جامعه مناسب انسان
.باشد كرده حس خود روزمره زندگي و ذهن در را آن و آورده
بر حاكم ارزشهاي خود كه مدني جامعه با مديريتي شيوه چنين
انضباط كاري ، وجدان جمله از جمعي و رفتارهايفردي و تفكر
انديشهها برخورد عقايد ، و آراء آزادي قانونمندي ، اجتماعي ،
ايدهآل نوع در تعبيري بهاست سازگار دارد ، نظر در را
توجه با.است انكارناپذير فيلسوف مديران نقش مدني جامعه
به رسيدن تا تحول مرحله از جامعه گذار در مديران نقش به
متحول جامعه آمال با هماهنگ ميبايست مديران مدني ، جامعه
افشاي و استعماري منحط فرهنگ آثار تبيين با و شده
سبب دنيوي ، صرفا اقتصاد در بازنگري و آنان ترفندهاي
بنابراين.گردند جامعه تعالي و مردمي اصيل فرهنگ احياي
معنوي بعد از را خود آموختههاي و دريافتها بايد مديران
جهت در را انساني ديدگاههاي و دهند قرار مداقه مورد نيز
نظر در بالندگي و توسعه و رشد سوي به جامعه دادن سوق
.بگيرند
در مردم دادن شركت طريق از مدني جامعه در مديران
موجبات و نموده انگيزه ايجاد آنها در تصميمگيريها ،
.ميگردند دولتمردان با مردم نزديكي و طرحها شدن اثربخشتر
در كه مينمايد اقتضا را غيرمتمركز مديريت شيوه مدني جامعه
عبارتي به يا اختيار تفويض طريق از انگيزه ايجاد آن
فراهم را پائين ردههاي به مسئولان قدرت از انتقالبخشي
سرمايه به دستيابي مديريت سيستم در چالش بزرگترين.ميآورد
مناسب فضاي ايجاد و نگهداري اما است (فرهيخته انساني)
قراردادهاي به توجه و شغلي رضايت انسانيت ، شغلي ، امنيت)
سرمايه ارزش.است برخوردار ويژهاي اهميت از (اجتماعي
را انساني سرمايه جهاني بانك اخيرا كه است حدي به انساني
گفت ميتوان ترتيب بدين.است شناخته ملل ثروت عوامل از
از دور به و آزاده مديريت از برخورداري با مدني جامعه
.ميبخشد سرعت را خود پويايي روند خودمحوري ،
توجه گذشته ، عادات ذهني ، گرايشات بازنگري با موفق مديران
نحوه بر نظارت قبول و مخالف نظرات و سازنده انتقاد به
فراهم را خود موفقيت زمينه اجرائي ، مسئولان عملكرد
برحسب چون مديران مدني ، جامعه در اصولاميسازند
به نيازي آن حفظ براي مييابند ، ارتقا خود تواناييهاي
و حقيقتجويي به توجه با و ندارند ماكياولي شيوههاي
زبان با و كرده درك خوبي به را نيازها مردم با هماهنگي
.ميگويند سخن مردم
محاط دارند قرار آن در كه ارگانهائي بر آن هدفهاي و جامعه
.ناميد ميتوان نظامگرا يا فراسيستم آنرا واقع در.است
عمليات و برنامهها اصلي سمتدهنده اجتماعي هدفهاي پس
عميق درك و نگرش تغيير با سنتي مديران.ميباشند
رابطه كه سياسي و اجتماعي اقتصادي ، مسائل (فرابينشي)
با را خود ميتوانند اجتماعيدارند ، هدفهاي با مستقيم
چالشهاي دشواريهاو بر و سازند هماهنگ امروز پرشتاب دنيايي
عمل به جدي تلاشي فقرزدائي در مديران اگر.آيند فائق محيط
نظم ، اجتماعي ، عدالت به رسيدن در اساسي آورند ، گامهاي
برداشته انديشهها برخورد آزاديبيان ، قانون ، عادلانه اجراي
نفي و ايجادگفتمان براي لازم كارهاي راه اگر همچنين ;شود
خواهد هموار مدني جامعه تحقق بستر گردد ارائه تمركزگرايي
.بود
زردان محمدرضا
|