دشوار آزمون و قضا دستگاه
2- الهي
طرفين از هريك باره در مردم داوري سوي و سمت از نظر صرف
از محاكمه كامل پخش تهران ، شهردار اتهامات پرونده دعواي
و ديگر بازتابگسترده جزئيات ، با همراه گروهي رسانههاي
است برانگيخته درمردم نيز را متفاوتي بسيار حال عين در
جريان در:ميشود عموميمطرح نگراني صورت به اكنون كه
نزد در مكتوم و مانده رازبسته اين تهران ، شهردار محاكمه
شكل گستردهترين به برخيگرفتاران ، و خواص و كارشناسان
ايران ، قضايي نظام كه شد آشكار ايران مردم كل براي ممكن
- آن سوي و سمت و شهردار ازمحاكمه فارغ - كنوني شيوه با
فاصله ايران مردم روز تصورات و وانتظارات برداشتها با
و جامعه روزافزون پيچيدگيهاي برابر ودر دارد بسيار
.است محتاجبازنگري آن نيازهاي
در محترم قاضي برخورد و رفتار مجموع در گرچه
نشان متين و قبول قابل نخست جلسه طي تهران شهردار محاكمه
در كه است پيدا چنين تجربه ، اين مبناي بر اما داد ،
حذف قابل غير و اساسي ركن سه از كه ايران قضايي نظام
رسما بلكه عملا ، نهتنها شده ، تشكيل قاضي و شاكي ، متهم
.حضوريابند دادگاه در نفر يك قالب در ميتوانند قاضي شاكيو
البته كه دادگاهاست تشكيل خاصيت عملي و رسمي نقض خود اين
عهده از آن اصلاح تهرانانصافا شهردار دادگاه خاص مورد در
نياز كشور قضايي قوانين جدي بهاصلاح و است خارج محترم قاضي
مدعي يا خصوصي شاكي شكايت با محاكمه هر حقيقت ، در.دارد
و ميگيرد شكل حقوقي يا حقيقي شخص عليه دادستان يعني عمومي
برابر در دعوا طرفين از هريك اظهارات و مدارك و شواهد همه
شواهد اين پايه بر قاضي نهايتا تا ميشود مطرح قاضي قضاوت
طرف دو از هريك عليه يا له قوانين ، به خود علم نيز و
وجودي فلسفه عملا ركن ، سه اين از هريك حذف.كند تصميمگيري
.ميكند بيمعنا را دادگاه
مردم از تن ميليونها تهران شهردار دادگاه جلسه نخستين در
در بعضا و خود چشم به بينالمللي ناظران البته و ايران
عملا محاكمه اين در شاكي جايگاه كه ديدند ناباوري كمال
نقش - ناچار به ظاهرا گرچه - خود محترم قاضي و شده حذف
تناقض اين ايفاي بابت از و بود گرفته عهده بر نيز را شاكي
قوانين مشكل شايد اينجا در البته ، .بود افتاده زحمت به
سياسي و حساس ماهيت تا باشد چشمگيرتر مراتب به ناقص
واقعيت اين در هرحال امابه تهران ، شهردار محاكمه
يك نيمهشب در مردم اغلب نميكندكه حاصل تغييري ناخوشايند
از كه آنچه با تمام حسرت با دادگاهرا جريان گذشته شنبه
داشتند ، ذهن در كشورها ديگر محاكماتمعمولي و فيلمها
را كشور قضايي رويههاي مهم بسيار ونقص ميكردند مقايسه
.ميگرفتند نتيجه
بيفايدگي و امنيت عدم احساس به زدن دامن ميان ، اين در
از ديگران ، اجحاف و ظلم برابر در قضايي دستگاه به اتكاء
قاضي كه حالي در.است احساسي چنين فوري و روشن نتايج
زبان گشودن به بيدارمجبور چشم ميليونها برابر در محترم
ميشود ، وي دفاعيات ادامه از جلوگيري يا متهم از انتقاد
كه ميكند منتقل بيننده به را غيرارادي احساس اين طبعا
و گرفته شكل قاضي ذهن در ابتدا همان از نهايي راي حتما
.است راي آن سوي به دادرسي مسير هدايت صدد در لابد
و قضايي ناامني احساس اين از ناشي زيانهاي هزينه
آن آثار و كيست برعهده خود قضات به مردم آحاد بياعتمادي
همگاني تلاش از صورت اين در آيا آورد؟ برخواهد سر كجا از
ظلم پيگيري رهاكردن يا شخصي شيوه به خود حقوق احقاق براي
بود؟ خواهد گريزي انسانها بر رفته
اينك و - مهم بسيار دستاورد يك شايد پايه براين
آن ، عمومي انتشار و تهران شهردار محاكمه - تعويقناپذير
بنيادين اصلاح كه است ملي اينك خواسته و اينضرورت
دادرسي قانوني و حقوقي رويههاي و قوانين و دستگاهقضايي
اجتماعي عرصههاي ساير در كشور ژرف تحولات همشان همسنگو
كار عاجل دستور به را اجتماعي و فرهنگي و وسياسي
قضايي دستگاه كه است پيدا چنين.است كرده مسئولانتبديل
سالياناخير چشمگير تحولات از خود عقبماندگي اينك كشوربايد
ملت بهچشمان را خويش شايسته شان و كند جبران سرعت به را
.گرداند باز ايران تيزبين و شرافتمند
|