ندارد وجود نوين نظم
ايران قضايي نظام تبيين
ندارد وجود نوين نظم
روست روبه آن هماكنونبا امريكا خارجي سياست كه چالشي
وتجديد احياء بلكه نيست ، جهاني نوين يكنظم ايجاد و تصور
.ميباشد كهن نظم
نظم اساسا كه است معتقد زير مقاله در اشارهنويسنده
سرد جنگ پايان از پس آنچه و ندارد خارجي وجود جهاني ، نوين
برپايه دهه 40 در استكه كهني نظم احياء است وقوع حال در
اقتصادي ورفاه ثبات جانبه ، چند مديريت آزادجهاني ، اقتصاد
شكلگيري و سرد جنگ تاثير اماتحت بود شكلگيري حال در
نويسنده اساس براين.شد سپرده فراموشي بوته به قطبي نظامدو
كنارميگذارد را جهان اداره براي قدرت تنهاابر تز تلويحا
بردوش را جهان برانتاداره ويلي از پيروي با و
.ميگذارد صنعتي و كشورهاياستراتژيك
مقالات سرويس
پس شده ايجاد نظم گوناگونيدرباره مطالب اخير سالهاي در
اين وليتمام.است درآمده تحرير رشته به جنگسرد از
اساسا نظمي چنين زيرا شدهاست مواجه شكست با كوششها
هنوز سال1945 در شده ايجاد جهاني نظم.وجودندارد
چالشي.ميباشد گذشته از قويتر زيادي ، دلايل به و پابرجاست
و تصور روبهروست آن با هماكنون امريكا خارجي سياست كه
كهن تجديدنظم و احياء بلكه نيست ، جهاني نوين نظم يك ايجاد
بسيار سطح در استمرار قابل و ابداعي كه نظميميباشد
.نباشد وپيشتاز پيشرو عمدتا و بوده وسيعيموفقيتآميز
.شد ايجاد عطفتاريخي نقطه سرد جنگ يافتن پايان با
دومجهاني جنگ از بعد كه نظمي شد كمونيسمباعث فروپاشي
و نظريهپردازان حاليكه در.برود بين از بود ، گرفته شكل
بزرگ پيريزياستراتژيهاي براي تلاش در خارجي سياست متخصصين
مناطق بر رهبري و هدايت توان متحده ايالات هستند ، جديد و
.است داده دست از را نامشخص
سرد جنگ پايان با.غلطياست واژه مشترك خردمندي كلي بطور
اتحاد بندي سد دوران و هستهاي بنبست قطبي ، دو نظام كه
از ناشي خصايص و دمكراتيك عصر يافت ، ويژگيهاي خاتمه شوروي
.ميباشد ظهور حال در جنگ از بعد دوران
هنوز كه دهه 1940 ميانهآخر در آمده بوجود جهاني نظم اما
شفافتر و قدرتمندتر لحاظ برخي از و پابرجاست ، گستردهتر
در كه نظم اين اساسي اصول.است سرد جنگ سالهاي دوران از
غربي ليبرال دمكراسيهاي ميان روابط و سازمان با ارتباط
.ميباشد حاكم و فعال ميباشد ،
نظم.است برخوردار بنياديتري سياستهاي و اصول از نظم اين
آزادجهاني اقتصاد يك براي تعهد دربرگيرنده بينالملل واقعي
-اقتصادي رفاه ثبات همچنين و آن جانبه چند مديريت و
اندازه به نظماهميتي اين پشت در سياسي بصيرت.اجتماعياست
عمده دمكراسيهاي.دارد شده پيشبيني اقتصادي منافع اهميت
ازطريق را خود روابط ميتوانند كه تصورميكنند چنين صنعتي
و حكومتها بين روابط چندجانبه ، موسسات از فشرده رشته يك
دروني و راهماهنگ غربي و جهاني سياسي اقتصاد مديريتمشترك
و گسترشنهادها با ذاتي بطور غرب در وثبات امنيتنمايند
سازماني و آن تخصصي وآژانسهاي ملل سازمان نظير موسساتي
تنها موضوع امااين بود ، خورده پيوند آن نظير و همچونگات
با دمكراسيهارا بودند توانسته كه كشورهايي اكثر ميان در
و ببرند بين از را تضادهايتصنعي و داده پيوند يكديگر
نمايند ، ايجاد خودشان بين را سياسي اتحادجامعه همچنين
.يافت بيشتري تحقق
دمكراتيك ليبرال مشترك هنجارهاي و نرمها يافتن مقبوليت با
پيوسته ، بههم جانبه چند نهادهاي داخل در بهآنها عمل و
يك ميتوانند ژاپن آن از بعد و اروپايغربي متحده ، ايالات
.نمايند پيريزي سرد جنگ از بعد را مطمئن و پايدار نظم
زيرا بود ، بسيار وآشفتگي سردرگمي با توام سرد جنگ پايان
و سياستها بر حاكم سال كه 40 سدبندي نظم به
.بخشيد پايان بود ، فكري جهتگيريهاي و بوروكراتيك قواعد
خصومت از قبل جهاني دوم جنگ از بعد نظم عطف نقطه اما
عطف نقطه مثابه به نظم اين عطف نقطه.بود شوروي بااتحاد
تاسيسپيمان يا سال 1947 در ترومن دردكترين كه سرد جنگ
.نبود پنهانبود ، 1948-سال 49 در آتلانتيك
كه هنگامي سال 1941 اوايل در بايد نظم اين عطف نقطه
را آتلانتيك اعلاميه به معروف مشتركي اعلاميه چرچيل و روزولت
.دانست كردند ، صادر بود ، دمكراتيك ليبرال اصول متضمن كه
.بود جنگ از بعد نظمجديد يك استقرار راهنماي كه اصولي
كه زماني بود ، تغيير قابل غير سال 1944 در پروسه اين
و اصول اين اساسي هسته وودز كنفرانسبرتن در نمايندگاني
بخشيدند ، شكل را جنگ از بعد غربي اقتصادي نظم مكانيزمهاي
به خود طرح تقويت براي لوكس كنفرانسدومبارتن در همانها
خود ديدگاه به سياسي جنبه ملل ، سازمان يك تاسيس منظور
.دادند
و آلمان مجدد روندهمبستگي به بخشيدن شتاب بدليل سرد جنگ
متحدهمستقيما ايالات شد باعث كه اينبابت از ژاپن ،
و تقويت به بگيرد ، رابعهده بينالملل سيستم مديريت
بيشتر اما.نمود شاياني كمك دمكراتيك ليبرال استحكامنظم
.نرفت جلو اين از
بسيار حادثه يك جنگسرد پايان جهاني تاريخي شرايط در
درگزارش جيمزبيكر امريكا اسبق خارجه وزيرميباشد بزرگ
و سه طي در:نوشت درسال 1995 ديپلماسي سياست خود ، علمي
كامل ماهيت...[اوايل 1990 تا دهه 1980 اواخر از]سال نيم
يافته تغيير ميشناسيم ، آنرا ما كه آنطور بينالملل نظام
كه گفت امر ، ميتوان اين از يافتن اطمينان جهت به;است
تحولعظيم و تغيير معرض در غرب غير جهان از عمدهاي بخشهاي
.گرفتهاند قرار مخاطرهاي پر و
خالق خود جهاني دوم ازجنگ پس متحده ايالات كه نظامي اما
بلكه بيننرفته ، از است ، مينموده هدايت وآنرا بوده آن
امروز وظيفه لذا.ميدهد تشكيل جهانيرا نظم هسته برعكس
اسطورهاي نظمجديد ويژگيهاي از برخي تعيين يا ماكشف
قديمي استراتژيهاي و تعهدات سياستها ، احياي بلكه نيست
.ميباشد
دكترين دو داستان
.كرد ايجاد را جنگ بعداز دشوار وضعيت دو دوم جهاني جنگ
كه اتحادشوروي ، با روابط شدن وخيم به واكنشنسبت يكي ،
آن برپايه كه ميكرد ايجاب آن براساس را سدبندي سياست
و سياسي رقابت و هستهاي بازدارندگي قدرت ، موازنه
وديگري ، (سرد جنگ) گرفت شكل قدرت ابر دو بين ايدئولوژيكي
در كهبود سياسي اغتشاش و اقتصادي رقابت به نسبت واكنش
احساس دمكراتيك ليبرال نظم به نياز وضعيتها ، اين به پاسخ
.ميشد
و جديد نهادهاي از رشتهگسترده يك كه شد سبب مشكلات اين
كنار ودر گرفته شكل غربي صنعتي مياندمكراسيهاي روابط
چند مديريت و سياسي رابطهمتقابل اقتصادي ، آزادسازي آن
فعاليت اجازه امريكا ليبرال سياسي سيستم كهبه جانبه
.گردد ايجاد ميداد ،
به منجر بينانه منطقيروشن دلايل و مشخص سياسي بينشهاي
جمهورامريكا رئيس حساس لحظات در و شد راهحل دو پيدايش
مارس 1947 در 12.جهانيانرسانيد گوش به را خود پيام
به كنگره كمك اعلان از قبل را خود مشهور نطق ترومن پرزيدنت
مقابل در لفافه در پيام اين متن.داشت بيان يونان و تركيه
آزادي از حمايت براي امريكا تعهد به اشاره كمونيستي جهان
آغازين نقطه ترومن دكترين اعلاميه.بود جهان سراسر در
نوين مبارزه يك براي را امريكائيان كه بود سدبندي سياست
شورويها سياست اين عليه دكترين اين.ميساخت آماده بزرگ
براي كمونيسم خواسته پشت در تفكري چه كه بود شده پايهريزي
ساز سرنوشت زمان:گفت ترومن.داشت وجود جهان بر تسلط
زندگي متناوب شيوه دو بين بايد جهان مردم وحال شده شروع
.كنند انتخاب را يكي
در ترومن اين قبلاز روز شش كه ميشود فراموش اغلب
نيز ديگري گسترده نطق دردانشگاهبيلر خود سخنراني
بايد جهان:كه اوگفت مناسبت اين به.بود كرده ارائه
:گفت ترومن.فراگيرد دهه 30 مخاطرات از را درسهايي
دوم جنگ شدن شعلهور باعث دهه 30 اقتصادي نبرد همچنانكه
آن اجتنابناپذير و تراژيك نتيجه امروزه لذا شد ، جهاني
.ميگردد آشكار بيشتر و بيشتر
متضمن بايد كه بهصلحاقتصادي نسبت امريكا تعهد بر ترومن
باشد ، سرمايهگذاري و تجاري نهادهاي و قواعد تعرفههاو كاهش
اقتصاديافزايش اختلافات گفتزمانيكه وي.نمود مجدد تاكيد
راه يك و گيرد قرار مدنظر بايد جهانيان تمام منافع يابد ،
.شود پيدا بايد منصفانه و حلعادلانه
قوانين استانداردها ، چندجانبه ، قواعد حيطه در بايد تضادها
عقيده به.گردند مهار و كنترل اختلاف حل رويههاي و حفاظتي
نظم اين اما است متمدن جامعه يك راه تنها ترومناين
.قرارميداد تاثير تحت را همگان تصور بودكه سدبندي
بوروكراتيك و نظامي سازمانهاي دههها ، اين تمام در
تقسيم.يافتند سامان سدبندي دكترين اطراف در پراكندهاي
ناشي پيچيدگي و هستهاي تسليحات فزاينده رشد جهان ، قطبي دو
بهمركزيت شمول جهان ايدئولوژي دو مداوم برخورد آن ، از
.كمكنمود سدبندي نظم يافتن
ليبرال نظم برنامه و كار دستور گفت ميتوان مقايسه در
اينزمان در آشكارا كه بود بزرگي دمكراتيك ، استراتژي
در.بود شده طراحي امنيتيامريكا منافع پيشبرد براي كمتر
طي در ثانويه هدف يك بعنوان اجتنابناپذيري حاليكهبطور
نگراني و فكري مشغله اما ميشد ، نگريسته آن به سرد جنگ
اساس براين.بود كرده فراهم را اقتصاددانان و بازرگانان
جوامع ميان در آزاد تجارت از كه نهادهايي و سياستها
بالايي چندان ارزش از ميكردند حمايت صنعتي پيشرفته
آنرا سرد جنگ از ناشي سدبندي نظم و نبودند برخوردار
ليبرال نظم وجود اين با است ، داده قرار خود تحتالشعاع
تاريخ ، درك و تجربيات در ريشه عميقا جنگ از بعد دمكراتيك
.داشت امريكا سياسي ثبات منابع و اقتصاد
باز و غيرمتمركز سياسي نهادهاي ليبرال نظم مطلوب كمال در
و مردم درنهايت و محدود و پراكنده را ميتوانستندتضاد
.سازند يكپارچه و متحد را آنان گوناگون منافع
باز و غيرمتمركز سياسي نهادهاي ليبرال نظم مطلوب كمال در
و درنهايتمردم و محدود و پراكنده را تضاد ميتوانستند
.سازند ويكپارچه متحد را آنان گوناگون منافع
درباره تعمق و تفكر به شروع امريكايي مقامات كه هنگامي
عقايد از مجموعهاي بايد ، ميكنند جنگسرد بعداز نظم
يك با را اينعقايد و كنند ترسيم را تاريخي درسهاي و
بينالمللبهصورت روابط اينكه احتمال ليبرالبا دائمي اعتقاد
.نمايند وارسي و بررسي باشد ، صلحآميز و سودمند متقابل
امريكا تلاش آتلانتيك ، شتابزده و شده طراحي پيش از منشور
ليبرال اهدافجنگ پذيرش براي بريتانيا ساختن متقاعد براي
زمينه در كشور دو مشترك اعلاميه.بود امريكا دمكراتيك
تمام براي منافعطبيعي به برابر دستيابي آزاد ، اصولتجارت
براي بينالمللي اقتصادي وهمكاري علاقهمند خريداران
مورد اجتماعي ورفاه اشتغال امنيت كار ، بهبوداستانداردهاي
و حقيقتروزولت در.بود گرفته قرار دولت تصديقدو و تاكيد
جنگ بين فاصله در بسياري خوددرسهاي كه جهاني براي چرچيل
بهطور درسها وآن كردند صادر اعلاميه بودند ، آموخته ازآن
دشمنان.بودند غرب سياسي اقتصاد سازمانمطلوب درباره بنياني
اقتصادي سيستم بايد خودامريكا حتي و دوستانش امريكا ،
.ميكردند يكپارچه و اصلاح جنگرا بعداز
داخلي مشكلات حل جنگ ، براي بعداز دمكراتيك ليبرال نظم
بود آن قصد نه.بود شده طراحي غرب صنعتي سرمايهداري نظام
براي طرحي بهسادگي نه و گردد مبارزه شوروي كمونيسم با كه
كه جنگ يعنيبعداز) آن قبلي بهاندازه امريكا تجارت بازگشت
(ميسربود سرمايهگذاري و تجارت به گذاشتنجهان آزاد بهوسيله
غرب همبستگي ايجاد براي استراتژيايبود نظم اين.داشت وجود
.سياسيمشترك حكومت و اقتصادي طريقآزادسازي از
.بودند داده شكل نظم بهاين سال 1940 در اصل چهار
كه بود اقتصادي آزادسازي بديهي ، اصل مهمترين و اول اصل]
تجاري و سرمايهگذاري سيستم يك مطلوب بهطور ميبايستي
استراتژيك متفكرين كه همانطور [ميداد شكل را عادلانه
شدنبلوك پديدار و جهاني اقتصاد افول سال1930 در امريكا
آيا كه بودند فكر اين بودند ، در نظارهگر را آلمان و ژاپن
محدوده در بزرگ صنعتي قدرت يك بهعنوان متحدهميتواند ايالات
حداقل راستا اين در.باقيبماند غربي نيمكره
چه كشور واقتصادي نظامي كارايي بهمنظور احتياجاتجغرافيايي
اقدام ، پاسخ اين عملي اهداف تامين بودند؟بهمنظور چيزهايي
جهاني جنگ وارد متحده كهايالات شد روشن زماني تنها آنها
:نبود كافي نيمكرهايامريكا بلوك ديگر زمان اين در.دومشد
و بازارها ثبات و امنيت نيازبه متحده ايالات
.داشت اروپا و آسيا در تداركاتموادخام
عنصر اقتصادي ، آزادسازي كه بود اين امريكايي تفكر طرز]
[.ميرود جهانبهشمار صلحآميز و ثباتبخش سياسي نظم اساسي
دولت خزانهداري مشاور دكستر ارتباطهري اين در و
بهترين ساختهمسايگانموفق خاطرنشان سفيد كاخ روزولتدر
هستند همسايگان
خداحافظي خطابه امريكادر خزانهداري وزير مورگنتا هنري
توافقات كه داشت تاكيد كنفرانسبرتنوودز به خطاب خود
و (IMF) پول بينالمللي تشكيلصندوق زمينه در گرفته صورت
البته است ، ناسيوناليسماقتصادي پايان از حاكي بانكجهاني
خود منافعملي تعقيب از دست كشورها كه ايننبود او منظور
حوزههاي و تجاري بلوكهاي استكه اين منظور بلكه بردارند
.نشوند دولتي ابزار به تبديل نفوذاقتصادي
.بود غربي اقتصادي -سياسي نظم مشترك مديريت دوم ، اصل
موانعي نبايد نهتنها بزرگ صنعتي دمكراتيك دولتهاي
خود بايد بلكه ايجادكنند سرمايه سيال حركت و تجارت براي
دهه 1930بود از درسي موضوع اين.ميكردند اداره را سيستم
حكومتها توسط فعال متقابل مديريت و قواعد نهادها ، كه
ورقابتآميز متضاد اقتصادي رويههاي از بهمنظورجلوگيري
.بودند ضروري غيرمولد
كنبري اي.جان.جي:نويسنده
كتابي عليرضا: ترجمه
افيرز فارين:منبع
دارد ادامه
ايران قضايي نظام تبيين
پاياني بخش
كرده ، اعتراف فشار زير كه شود مدعي متهم اگر همشهري
كند؟ عمل بايد چگونه دادگاه
متهم اگر باشد نداشته وجود وكيل اگر:رفتار دولت o
در و باشد كرده تحقيقاتي و ابتدايي مرحله در اقراري
از قبل بوده ، فشار زير اقرار اين كه بگويد دادگاه مرحله
ادعاي به بايد كند ، رسيدگي موضوع خود به دادگاه اينكه
كه بكند متهم را شخص اين اينكه نه آنهم.كند رسيدگي متهم
دادگاه بايد بلكه نه ، زدهايد ، افترا يا تهمت ما به شما
و اصول براساس گرفته متهم از كه اقراري كند ثابت خود
كه كند ميتوانداثبات چگونه متهم.است بوده قانوني موازين
ناكرده خداي زندانانفرادي در متهم اگر.است بوده فشار تحت
عنوان به كسي چه متهماز اين باشد گرفته قرار فشار مورد
فشار تحت كه بكند دادگاهاستفاده عليه ميتواند شهود شهادت
ما كن ثابت تو:بگوييم او كهبه نيست عقلايي اين است؟ بوده
قرارتدادهايم؟ فشار تحت چطور
ثابت تحقيقكننده قاضي و بازجو از اعم فرد آن بايد بلكه
اقرارش فلذا ندادهاند ، قرار فشار تحت را فرد اين كه كنند
.است بوده جا به و صحيح درست
دادگاه ، در پروندهاش بررسي هنگام در متهم اگر:همشهري
صورت اين در است كرده اقرار فشار اثر بر كه كند ادعا
به ابتدا بايد اگر و باشد؟ بايد چگونه دادگاه اداره روند
متهم به كه حكمي نشود ، نهايت در و شود رسيدگي متهم ادعاي
همچنين داشت؟ خواهد حقوقي و قانوني ارزش آيا ميشود داده
آنها براساس و كردهاند اقرار افراد شهرداري مديريت درباره
به راي قضات انتظامي دادگاه اگر حال است ، شده صادر حكم
حقوقي نهاد توسط كه متهمين گذشته بكند ، متهمين مدعاي صحت
جبران قابل چگونه گرفته قرار هتك مورد و رفته بين از
بود؟ خواهد
كل در ضعفي فكرميكنم من اولا ببينيد:رفتار دولت
افراد كه است اين هم آن و دارد وجود جامعه حقوقي فرهنگ
اگركسي مثال فرض بهنيستند آشنا خودشان حقوق به متاسفانه
فشارقرار تحت ابتدايي تحقيقات مرحله در مرا كه ميگويد
خوب زندانيكردند اندازه از بيش را من وجه غير من ودادند
زنداني هست برايمتهم فشار تشديد بعنوان كه مواردي از يكي
كه است ازاندازهاي بيش فرد قانوني غير كردن بازداشت و
از نگراني كه مواردخاصي قانون در.است كرده مقرر قانون
.شدهاست عنوان دارد وجود متهم تباني
بررسي مورد متهم مدارك و اسناد تمام كه زماني اما
نگه زندان در را متهم چرا شده تمام كارها و شده واقع
حق به اگر آقا اين است ، جرم قانون كاربراساس ميداريد؟اين
به قاضي ، عليه ميتواند كه ميداند باشد آشنا حقوقخود و
قضات انتظامي دادگاه به نهايت در و قضات دادسرايانتظامي
باشدو شده گرفته فشار تحت اقراري وقتي يقينا و كند شكايت
صادره راي شود اثبات قضات ، انتظامي دادگاه در قضيه اين
لم شده ، كان اعلام فشار تحت اقرار مبناي بر كه محكمه قاضي
قرار موردرسيدگي نو از پرونده بايد يعني.ميشود تلقي يكن
.بگيرد ديگرقرار دادرسي براي تازه مبنايي تا بگيرد
كرباسچي آقاي كه اتهاماتي از بعضي ميشود شنيده بعضا
ديگر متهمين يا شهردارها كه است اعترافاتي به مربوط دارد
اعترافات آن نيز روزنامهها در كردهاند ، بازجويي حين در
آنقدر و اختلاس قدر فلان كه ميشود نوشته بزرگ تيتر با
اما.است گرفته صورت تهران شهرداري در آخر ارتشاءوالي
مبنا وجه هيچ به حقوقي و قضايي لحاظ از اساسا اينمسائل
عليهخودش بر فقط فرد اقرار.است مطرود كاملا يعني.ندارد
انجام ودرست صحيح كه اقراري آنهم.ديگري فرد نه است موثر
.باشد گرفته
در مااست قانون خلاف شود انجام اين از غير اگر
محكوم متهم حرمت هتك كه داريم متعددي اصول اساسي قانون
قانون اصل 39 جمله از.ميكند محكوم را شده دستگير و
.ميگويد را اين اساسي
اقرار طرح با دادگاه كه بود اين من سوال:همشهري
به اجتماعي شرايط بعد به اين از و ريخته را فرد ، آبرويش
و مطرود عنصر يك عنوان به چون ميشود ، بسته رويمتهم
بايد اول گفتهاند كه دلايلي از يكي لذا.ميشود مجرمشناخته
اصل سقم و صحت كه است اين شود رسيدگي متهم بهادعاي
شود؟ پروندهروشن
ميفرمائيد ، شما كه است همانطور بله:رفتار دولت o
دادگاه در پرونده اينكه از قبل قضات انتظامي دادگاه يعني
از كه اقاريري درباره بايد بگيرد قرار رسيدگي مورد عام
خلاف بر اقارير آيا ببيند و كند تحقيق شده گرفته متهم
يا است بوده شكنجه و فشار تحت احيانا و شرع وخلاف قانون
است وارد فرد به پرونده اين براساس كه اتهاماتي خير؟بعد
رد موارد از يكي مورد اين.گيرد قرار رسيدگي مورد
قاضي خود عليه بر متهم بايد حقيقت در يعني دادرسياست
رسيدگيقرار مورد قضات انتظامي دادگاه در تا كرده طرحشكايت
صرف تخلفانتظامي و دارد وصفجزايي شكنجه اتهام چون و بگيرد
اساس بر لذا قرارگرفتهاند ، دعوا طرفين قاضي و متهم و نيست
قاضي و ميشود سلب ازقاضي پرونده اين به رسيدگي حق قانون
.دهد استعفاء بايد خود پرونده
قاضي كه دارد تاكيد دادرسي آيين آيا:همشهري
بدهد؟ استعفاء بايد
اين در كيفري دادرسي آيين ماده 50 بله:رفتار دولت o
به خصوصي مدعي و متهم طرفين ، از يك هر:ميگويد باره
ميباشد عدليه حكام رد موجب كه جهاتي يا جهت همان
كنند ، رد را او و داده مستنطق خود به ميتواننداظهارنامه
و تحقيقات اجراي از بايد نيز خودش مستنطق مواردرد در
اطلاع ابتدايي محكمه به را مراتب و نموده استنطاقاتاستعفاء
به اصطلاح به ميتوانيم را ابتدايي محكمه اينجا كهدر دهد
يعني بكنيم تبديل تجديدنظر دادگاه به يا و رئيسدادگستري
پرونده بايد و ندارد را پرونده به رسيدگي حق هم خوددادرس
مورد هم ايشان پرونده ، در اينكه علت به بدهد راارجاع
.است گرفته قرار شكايت
قضاييما محاكم در كه كرديد اشاره بحث ابتداي در:همشهري
يك بهعنوان را موضوع اين آيا ميگيرد ، صورت كمتر مستدل بحث
ميدانيد؟ قضايي نظام ساختار در اساسي نقص
صدور بحث است مهمتر موارد همه از مسئله اين:رفتار دولت o
وضعيتنامطلوبي داراي قضايي دستگاه احكام بخصوص و آراء
اعتقاد كهبه هستيم احكامي صدور شاهد متاسفانه ما.است
لازم بنيه احكامفاقد آن متاسفانه قضا و حقوق علم متبحرين
شده قيد صريحا اصل166 طبق بر اساسي قانون در.است حقوقي
قريب حاضر حال در باشد ، البته مستند و مستدل بايد احكام كه
يا محكوميت در يعني -مستندميباشد صادره آراء اتفاق به
موضوعه قوانين به مستند را ديگريحكم فرد هر و شخص برائت
در تكراري چيز يك غالبا بودن درخصوصمستدل ولي ميكنند ،
اينكه و متهم اقارير بنابر ميگويد داردكه وجود دادگاهها
درحاليكه.است گرديده محكوم آقا اين مناسبينداشته دفاعيات
مشخص بايد استدلال يعني مستدل ، ميگويد وقتي قانوناساسي
و بياوريد را ديگر طرف استدلال شما اينكه يعني استدلالشود
دو پروندهاي در وقتي.بكنيد قبول و بياوريد يا.ردبكنيد
پروندهاصلا آن حقيقت در يعني ميشود صحبت استدلال سطردرخصوص
كه وقتي كنم عرض كه دارد تاسف جاي واقعا.نيست مستدل
رانگاه بينالمللي دادگستري ديوان در موجود پروندههاي
اينكهمقدمات علاوهبر پرونده يك در مثلا كه ميديدم ميكردم
و آنقدرنظم كرده رد و آورده را استدلالها كرده ، اعلام را
ميكندواقعا احساس انسان كه نمودهاند رعايت را ترتيب
مااجرا از بهتر را اسلام اينها احكام كردن مستدل ازلحاظ
براساس است موظف قاضي باشد ، كه هركس متهم لذا كردند ،
بودن مستدل بحث شرعي وظيفه و كرده مقرر اساسي قانون
دادگاههايمامتاسفانه كه بدهد قرار مدنظر حتما را پرونده
.نميباشد اغلبمستدل صادره احكام و.هستند وضعيت اين فاقد
قضايي دردستگاه كار كثرت به موضوع اين از بخشي البته
نداشته را لازم دقت ما كه نيست عاملي اين ولي برميگردد
در عمل دقت نشاندهنده ميشود مستدل پرونده وقتي چون باشيم
قضايي دستگاه در كه ديگريهم مورد.هست پرونده به رسيدگي
دادسرا حذف به فرموديدبرميگردد بحثتان اول در شما و هست
.كشور قضايي سيستم از
درحقيقت.است داشته زيادي بسيار معايب دادسرا حذف اصولا
از بهقبل جهات از بعضي در را قضايي دستگاه اختيارات ما
تمامياختيارات مثلا.كرديم شخصياش و داديم رجعت مشروطيت
را وقت اين هم قاضي چون و كرديم متمركز قاضي يك دست در را
بدهد ، انجام رسيدگي تحقيقاتتا از را اقدامات همه كه ندارد
ارجاع دادگستري وضابطين انتظامي نيروي به را پرونده لذا
شد ، ارجاع انتظامي نيروي به پرونده وقتي يقينا.ميدهد
شخص يك و دادگستري زيرنظرقاضي دادسرا در اصولا كه كاري
درست نيست معلوم قضايي رسيدگياشازنظر ميگيرد انجام قضايي
باشد دقيق پرونده اين نبايد لحاظقضايي از حداقل.باشد
ناظر داديار زيرنظر و داديار توسط دردادسرا قبلا درحاليكه
نيروي به نادر موارد در و ميشد بررسي دادستانپرونده يا و
قاضي درحقيقت.ميشد ارجاع دادگستري ودادرسين انتظامي
.است پرونده به كننده رسيدگي هم و هممدعيالعموم پرونده
ما قضايي سيستم قبلا كردم عرض كه كههمانگونه درحالي
به را تفتيشي مرحله دادسرا يعنيبود اتهامي -تفتيشي
و ميكرد پيگيري را پرونده و ميداد انجام ازجامعه نمايندگي
ميكرد قرائت را كيفرخواست دادستان دادگاه در مرحلهبعد در
تا ميداد گوش دادستان ادعاي و متهم دفاعيات قاضيبه و
هم كه قاضياي با دارد فرق بسيار اين و.كند بيطرفانهقضاوت
سند متهم عليه جامعه نماينده و مدعيالعموم بايدبهعنوان
ديگر ازطرف و بگذرد نميخواهد چيزها كوچكترين از و كند جمع
متهم صحبتهاي درباره بيطرف قاضي بهعنوان همميخواهد
جمع اين لذا كند ، قضاوت كرده جمع خودش كه واسنادي
دادگاهها در الان كه مواردي ميكنم فكر من لذا.ضدينميشود
.نيست كارا فعلي سيستم كه است آن نشاندهنده وجوددارد
|