ديگر وقتي شايد
رفاقت دربارهء سادهاي فيلم
ديگر وقتي شايد
سينمايي مطبوعات وضع به نگاهي
و ورزشي صفحههاي و نشريات ميدهد نشان آمارها:اشاره
را تيراژ بيشترين آن تبع به و خواننده سينماييبيشترين
اجتماعي پديده دو اين بصري جذابيتهاي به توجه با.دارند
در كه است طبيعي تلويزيون و راديو ضعيف اطلاعرساني نيز و
بويژه) جامعه اقشار ميان در نوشتاري رسانههاي زمينه اين
برخوردارباشند ، فراگير محبوبيتي از (نوجوانان و جوانان
حوزهها ، رقابت اين در كه نشريههايي كمي رشد روند اما
عملا وورزش سينما كه آورده بهوجود را نگراني اين ميكنند
كه اين به باتوجه.دهند مكان تنزل محض تفريح به تخصص از
روي ملاحظهاي تاثيرقابل روزنامه و هفتهنامه و ماهنامه
بر امروزه آنچه طبيعيتاثير نتيجه لذا.دارند خود مخاطبان
و پسندي سهل از غير ميبينيمچيزي فروشي روزنامه كيوسكهاي
مطبوعات فعلي شكل دارد گزارشسعي اين.نيست سادهانگاري
تحليل نيز را آن از ناشي ومشكلات كرده بررسي را سينمايي
.كند
دو به نظر يك از را سينمايي غيرتخصصيمطبوعات و تخصصي
كه غيرتخصصي هفتهنامههاي -كرد1 تقسيم ميتوان گروه
.تخصصي نشريات -هستند 2 ورزشي-سينمايي معمولا
:فيلمميگويد سينمايي ماهنامه مسئول مدير مهرابي مسعود
تنها كه راميبينيم كساني سينمايي مطبوعات عرصه در امروز
.ميپردازند سينما گذراي جذابيتهاي و سطحي جنبههاي به
غيرتخصصي سينمايي نشريات از انبوهي
.ميشود منتشر ماهنامه و هفتهنامه زيادي تعداد امروزه
در فقط افزايش اين كارشناسان از بسياري اعتقاد به
در سينما صدابردار كيايي نظام.كيفيت نه است كميت
كانال دو !داريم كميت اپيدمي انگار:ميگويد اينباره
برديم هجوم داشتيم تلويزيون تكراري برنامههاي ناقصبا
برنامههايشرا فكر چون بعد ديگر كانالهاي درپي پي بهافتتاح
پنجكانال بين را كانال دو برنامههاي همان بوديم نكرده
عمل همينترتيب به متاسفانه هم مطبوعات در.كرديم تقسيم
آمد يكي.قلمفرساييميكرد سينما درباره مجله يك.است شده
منتشر مستقل يكمجله خود و گرفت ايراد آن از گوشهاي به
فيلم ، و سينما باعنوانهاي مجلههايي آمدند بقيه بعد.كرد
و فيلم تصوير ، و فيلم و تصوير ، تصوير و فيلم سينما ، و فيلم
بيچاره كردند ، منتشر اين به نامشبيه صدها و فيلم و تصوير
.سينما
مشكلات به ديگر نگاهي از فيلم منتقد صلحجو ، تهماسب
.ميكند اشاره سينمايي نشريات در موجود نارساييهاي و
به چندان سينمايي نشريههاي موجود وضع:ويميگويد
آنچه تجارت و كار و كسب وانفساي اين درساماننيست
امروز.سينماست فرهنگ همان دارد ، را كمترينبها
من زعم به كه گرفته قرار نامطلوبي شرايط همهچيزتحتالشعاع
مطبوعات بر فرهنگي جانبه همه و دقيق نظارتي ازعدم
و كنيم باز را نشريهها اين از يكي روزي اگرناشيميشود
شتابزدگيبراي ديد خواهيم كنيم ، مطالعه حوصله و دقت باكمي
كيفي برارزشهاي حد چه تا موضوعها و مطالب كردن بندي سرهم
گرفته انشايي و املايي و چاپي غلطهاي ازاست زده لطمه آن
صفحهبندي ،(وگاهمغرضانه) عجولانه تحليلهاي و نقد تا
...و نامرغوب كاغذ بيقواره ،
باره اين در نيز (سينما رشته دانشجوي) مقانلو شيوا.
ديده نشريات در كه سينمايي مطالب بعضي:ميگويد
بزرگ عكسهاي سينمايي ، داغ اخبار:از عبارتند ميشوند
ناآگاهانه تفسيرهاي و جنجالي اطلاعات معروف ، ازهنرپيشههاي
و سينما دستاندركاران و هنرپيشهها خصوصي زندگي در جستجو و
اطلاعات شايد مطالب اين.كننده جذب تيترهاي از استفاده
دهند ارايه خواننده به را مشخصي مصرف تاريخ با و محدود
.نميافزايند او سينمايي بردانش اما
!سطحي مصاحبههاي و غيرواقعي اخبار
را آنها چه و باشيم داشته دوست را سينمايي مطالب چه
از عمدهاي سهم كه بپذيريم بايد بپنداريم ، بيهوده
را روزنامهاي كمتر امروز.است برگرفته در را ما مطبوعات
اكثر باشد ، نداشته سينمايي صفحه كه يافت ميتوان
كنار در را سينما و ورزش شد اشاره كه همانطور هفتهنامهها
بيشتر دو اين از يكي به حاكم فضاي تناسب به و قرارداده هم
.ميپردازند
از برخي غوغاسالاري و سطحي مصاحبههاي غيرواقعي ، اخبار نقل
عرصه اين در را نامطلوبي شرايط متاسفانه سينمايي نشريههاي
:ميگويد باره اين در سهرابي مسعود.است آورده وجود به
لطمههاي فضا كردن آلوده با دست اين از مطبوعاتي متاسفانه
و ورزش حوزه در كه همچنان.كردهاند وارد سينما به زيادي
به را لطمه بيشترين كه بودند ورزش نشريات اين نيز فوتبال
را عامهپسندي نشريات اين.كردند وارد فوتبال ملي تيم
ميپردازند سينما مبتذل جنبههاي و حواشي به و ميكنند تبليغ
.ميانديشند خود صفحههاي پركردن به تنها و
مواردو نشريات اين در اگر:ميگويد نيز صلحجو تهماسب
بهآن ابتذال واژه با بتوان كه شود طرح مسائلي و مطالب
براي گردانندگانآن كه است مفرطي ميل از ناشي كرد ، اشاره
عامل خود به خود سينما وگرنه دارند بيشتر خواننده جلب
.نيست ابتذال
بيچاره مطبوعات ، حجم اين با:ميگويد نيز كيايي نظام
انجام مصاحبهاي او با لطف سر از كه بينوايي هنرمند
كند خريداري را آنها همه است مجبور او كه چراگيرد
چاپ ديگران دلخواه به هم آن كه بيفتد مصاحبهاي به چشمش تا
.است شده
تخصصي نشريات كيفي رشد عدم
نتايجمثبتي فرهنگي ، پشتوانه بدون هم آن نشريات كمي رشد
بهصورت كه نشرياتي از حداقل اما نميآورد بار به را
سطحسليقه ميرود انتظار ميپردازند سينما به تخصصي
.ببرند بالاتر را مخاطبشان
برهوت اين در:دارد عقيده سينما بازيگر همت ، اصغر
مطبوعات وجود هرحال به هفتم هنر دنياي از بيخبري
به نعمت اين اما.شود محسوب نعمتي ميتواند سينمايي
خطيبودن آن بزرگترين كه دارد هم را اشكالاتي خود همراه
معني به بلكه سياسي مفهوم به نه خطي.است نشريات نوع اين
.بخصوص هنرمند يك يا هنرمندان از خاصي طيف از جانبداري
يا طيف آن اگر باشد مشكلآفرين نميتواند خود جاي در اين
كار اين كه ميآيد وجود به وقتي مشكل باشند ، حق به شخص
جانب آن در كه تبليغي هم آن ميگيرد خود به تبليغ جنبه
مطبوعات در فيلم نقد بخش به همچنين همتنشود رعايت انصاف
بيطرفي منتقد يك مشخصه:ميگويد و ميكند اشاره سينمايي
سطحي در آگاهي و دانش لحاظ به بايد سينمايي منتقداوست
جامه است خواننده روشنگري كه وظيفهاش به بتواند كه باشد
ميبينيم مطبوعات در كه نقدهايي آيا اما بپوشاند عمل
است؟ اينگونه
است وارد تخصصي نشريات به كه اشكالاتي از ديگر يكي
را آن از وسيعي حجم امروزه كه است گوناگوني ترجمههاي
ترجمه وضع درباره سينمايي مترجمان از يكي.ميگيرد دربر
مترجمان كه است اين اشكال اصليترين:ميگويد سينمايي مطالب
دانش آنكهاز بدون يعني نيستند متخصص اغلب ما سينمايي
مطالبسينمايي ترجمه به اقدام باشند برخوردار سينمايي
وضع گاهي.است متن نامفهومي و گنگي آن نتيجه كه ميكنند
براساس بعد ميخوانندو را متن ابتدا يعني است ، اين از بدتر
حقيقت در ترجمهمينويسند عنوان به خواست دلشان كه هرچه
و تخصص به ترجمه كهكار حالي در.ترجمه نه ميكنند تاليف
كه كساني بيشتر كه ايناست بعدي مشكل.دارد نياز حوصله
كار نشريه چند در اغلب ميكنند ، ترجمه را سينمايي مطالب
.ميشود كارشان در شتاب و موجبعجله اين و ميكنند
تخصصي نشريات:ميگويد نيز سينما منتقد صفاريان ناصر.
تخصصي واقعا پيداست اولشان صفحه شناسنامه از كه همانطور
.دارند تخصص زمينه يك در اينها از هركدام بله !هستند
در اما است وزين نشريهاي من نظر از گرچه فيلم ماهنامه
بنده بعدها اگر كه بهطوري دارد تخصص كاري محافظه زمينه
احوال و اوضاع متوجه اصلا برود منبع اين سراغ به خدايي
ديگر كشور يك در مجله اين انگار نميشود سالها اين سينماي
تبليغ و دادن شعار متخصص ويديو سينما ، .ميشود منتشر
در مرغوبتري كاغذ اگر فيلم گزارش.است متعهد سينماي كننده
چاپ در تخصصاش چون ميشود بهتري مجله باشد داشته اختيار
.كهنساليشان تا گرفته سينماگران خردسالي از آنها.است عكس
ديگر و بود البته.بود خارجي سينماي متخصص تصوير دنياي
.نيست
بهطورهمزمان ميخ و نعل بردن كار به متخصص ويديو فيلم ،
وفرهنگ وسينما فيلم.طرفي آن هم و است طرفي اين هم است
ميروند؟ وقت چه و وقتميآيند چه نيست معلوم اصلا سينما و
و پيشخوان روي آنقدر پيداميشود سروكلهشان كه گاهي البته
صفحات وضعيت.كرد بتوانزيارتشان تا ميمانند شيشه پشت
است بدتر هم اين از غيرتخصصي ونشريات روزنامهها سينمايي
سياسي گفتوگوهاي و بيمزه طنزهاي و قبل ترجمههايصدسال از
همينجا تا است كافي ديگر خوب...و پركن صفحه ومصاحبههاي
.باشد برخورده دوستان همه به هم
شريف شهرام
رفاقت دربارهء سادهاي فيلم
آفتابي مرد فيلم به نگاهي
احساس و آن به بالا از معلولنگاهي همواره چيزي به خنديدن
يك معناي درك براي.است آن به نسبت احاطه و حسبرتري
چه به فيلم در كه پرسش اين هميشه آن ، وعمق كمدي فيلم
خندهدار را موضوعاتي چه فيلمساز ديگر عبارت به يا ميخنديم
ميتواند بخنداند ، آنها به هم را ما ميخواهد و مييابد
اكبر زوج ما خنده مهمترينموضوع آفتابي مرد در.مفيدباشد
ظاهريشان هيئت بهسبب آنها هرچندهستند جبلي حميد-عبدي
بهرهبرداري تازهمورد لاغر و چاق زوج يك ميتوانستندبهعنوان
نشده هيچاستفادهاي تقريبا موضوع اين امااز بگيرند ، قرار
دليل.تاكيدميشود دو اين بچگانه رويحالتهاي عوض در.است
بلاهتآنهاست ، و ناداني دو اين بودنرفتار خندهدار اصلي
همندارند ، را اجتماعي مسائل دركسادهترين قدرت آنها انگار
درمورد همسايه سيگارفروش بهپيشنهاد اوليهشان برخورد حتي
اما.است دستپاچهشدن و كشيدن همخجالت نرگسخانم با ازدواج
حتي است ، همراه ونيكنفسي پاكي با ناداني حالت اين
با و نيست خباثت سر از هم آنها شيطنتهاي و مردمآزاريها
نسبت محبت و رفاقت در اما ميپرند ، هم به مرتب اينكه وجود
آن بر فيلم ديگر ، عبارت به.دارند صداقت كاملا يكديگر به
و يكسو از ناداني و كودكي كه است متكي كهني اسطوره
اين معنايش كه) يكديگرند ملازم ديگر سوي از صفا و نيكنفسي
اخلاقي فضيلتهاي و معصوميت رفتن بين از با بلوغ كه است
آدمهاي ساير نگاه همانند -ما نگاه رو ، هر به.(است همراه
كه حال عين در كودكصفت و ساده و صاف آدم دو اين به -فيلم
كه احساسي مثل است ، محبت سر از نگاهي اما بالاست ، از
به را خود چون ندانمكاريهايشانميخنديم ، به:داريم بهبچهها
دوستشان ضمن امادر ميدانيم ، برتر آنها از لحاظدانايي
معصوميتي آداباجتماعي به نسبت آنها همينبياطلاعي در داريم ،
هرچند.جلبميكند آنها به نسبت را ما كهمحبت ميبينيم
از امابسياري است ، همين آفتابي مرد موضوعاصلي گفت ميتوان
گلو شكل مانند فيلم ، اصلي سادهقهرمانان شخصيت نمودهاي
و فكاهههستند و جوك درحد نرگسخانم ، براي آنها بردن شيريني
.نميكنند اصليفيلم مايه دست به كمكي
لهجه به:ميخنديم ديگريهم چيزهاي به فيلم اين در اما
جوكهاي بهرهبردارياز كه اكبر پدر استدلال منطقو و تركي
ظاهريژاپنيها شمايل و شكل به دربارهتركهاست ، متداول
را ديوار از بخشي فقط چرا اينكه توجيه در حميد كه آنجا)
از باريكهاي فقط و است تنگ چشمهايشان آنها ميگويد شسته ،
ديدگاههاي از هم شوخيها اين.(ميبينند را ديوار
دارند اين از نشان هم و متاثرند نژادي و ملي برتريطلبانه
و مياندازد چنگ است دستش دم خنداندن براي هرچه به فيلم كه
.نيست كار اصلي دستمايه گسترش غم در چندان
بازيهاي مديون را وجذابيتش نيست عميقي فيلم آفتابي مرد
اينكه.است آشنايخودشان تيپهاي در عبدي و روانجبلي
ميدهد است ، نشان واقعيشان اسمهاي همان دو هر كوچك اسم حتي
.شدهاست بنا دو اين بازي و شخصيت پايهروي چه تا فيلم كه
ژاپن از دو اين كه چيدهشدهاند چنان فيلم ماجراهاي
و شود استفاده خارجي(لوكيشن) مكان از تا سردربياورند
وجود با اما.باشد كار در هم عاشقياي و ماجرايعشق درضمن
از فيلم.است توجه شايان فيلم سادگي سرهمبنديشده ، حالت اين
محبوبش بازيگر دو تماشاي به كه ميگويد بيننده به اول همان
حرفهاي بيان ادعاي هرگونه از و آمده آنها هنرنماييهاي و
خالي آدمبرفي همتايش سبك به سمبليك معاني و سلنبه قلنبه ،
.غربت احساس و رفاقت درباره است سادهاي فيلم حداكثر.است
به نسبت اكبر سوءتفاهم روي و است جديتر كه فيلم دوم نيمه
به نياز و ميخورد حميد چشمهاي به كه صدمهاي بعد و حميد
است صحنههايي داراي است ، شده متمركز جراحي عمل براي پول
القا خوبي به را رفيق دو بين عاطفي حس و غربت غم اين كه
و ايرانيها كوچك هتل در نوروز گرفتن جشن صحنههاي.ميكنند
يكي.هستند صحنهها دست اين از آب ، لب اكبر و حميد گفتگوي
درآمده ، شخصيت كار از خوب كه مردآفتابي فرعي شخصيتهاي از
لطفي.است نمايشي مشتزني دلالمسابقات نقش در لطفي غلامحسين
نگرائيدهو كاريكاتوري و رفتارهاياغراقآميز به نقش اين در
تظاهر با ميكوشد كه شخصيتمردي به خوبي به است توانسته
آه درواقع كه حالي در حفظكند ، را خود عزتنفس بهبينيازي ،
خفتباراست برايش كه بهماشينشويي هرازگاهي و ندارد دربساط
خوب ديگر اماشخصيتهاي.بخشد تجسم ميآورد ، رو
حاشيهاي كاملا فيلمنقشهاي زن دو بخصوص.پروردهنشدهاند
عمل ابتكار كهمريمخانم فيلم پايان در جز به دارند ، البته
خريد ترتيب ;كردهاست را چيز همه فكر او:دستميگيرد به را
خود كه است حرفهايشآشكار و داده حميد و براياكبر را مغازه
دربرابر او گفتنقاطعانه بله.اكبر زن نرگس ميشودو حميد زن
.دارد براوضاع او تسلط همين از نشان هم تتهپتهكردنحميد
سالن تماشاگراز رفتن بيرون راضي در نقشمهمي فيلم يك پايان
.دارد آگاهي امر اين آفتابيبه مرد و دارد سينما
از برخي كه نكتهبكنيم اين به هم اشارهاي پايان در
حذف مورد آشكارترين.شدهاند حذف كلي فيلمبه صحنههاي
ژاپن به ورود بدو در حميد پولهاي دزديدهشدن ماجراي كامل
.است آمده فرودگاه به او استقبال به كه است آشنايي توسط
انتظار تماشاچي دستكه اين از فيلمهايي به حذفهايي چنين
.ميزنند جدي لطمه باشد ، چيزشروشن همه دارد
صافاريان روبرت
كتاب معرفي
|
قاسم:مترجم /سيمان ميشل نويسنده رزي فرانچسكو كارنامه
همراه 59 به تومان ، 340صفحه قيمت600 /چكامه:ناشر/روبين
گلاسه كاغذ با تصوير
:ازجمله)متعددي فيلمهاي ساختن با رزي فرانچسكو
ماجراي مخالف ، مردان شهر ، روي دستها جوليانو ، سالواتوره
را خود است توانسته (...لوليلوچيانو برادر ، سه ماتهمي ،
رزي.كند تثبيت معاصر بزرگ فيلمسازان از يكي بهعنوان
تحكيم را سياست و سينما رابطه خود آثار با تا ميكوشد
منسجم ، رويكردهاي براساس -رزي كارنامه -حاضر كتاب.بخشد
به مربوط مسايل آن در و ميكند آشكار را فيلمساز كار اصالت
مصاحبه همراه به رزي فيلمهاي ايدئولوژي و زيباييشناسي
.است شده آورده ايتاليايي بزرگ فيلمساز اين با مفصلي
عنايت:نويسنده سپهري و فروغ از منظومه دو بازخواني
قيمت500 /زمستان 1376 اول ، چاپ /نشانه نشر /سميعي
صفحه تومان ، 125
دو از منظومه دو....بازخواني حاضر ، كتاب در نويسنده
كرده بازخواني مبسوط تفصيلي و باشرح را معاصر بنام شاعر
اعتقاد به كه است سپهري سهراب مسافر اول منظومهاست
و نقاشي تجارب كه طبيعتدوست و نقاش است شاعري نويسنده
منظومه.ميشوند ظاهر طبيعت كنار در عرفانياش دانستههاي
مدرنيسم تناقضات تجلي وي شعر كه است فرخزاد فروغ از دوم
به بياعتنا كه است تاريخي -اسطورهاي فرهنگي از درگذر
ادبي قدرتنماييهاي از فارغ و حاضر عصر ايدئولوژيك روايات
از روادارانه ، ذهنيتي برپايه شعري فنهاي و فوت نمايش و
جهان و انسان به جمعي و فردي خودآگاهي و هستيشناسي منظر
.مينگرد
:مترجم /كويستلر آرتور:اسپانيايينويسنده وصيتنامه
/اول 1377 چاپخش ، چاپ انتشارات:ناشر /سهامي دكترسيروس
تومان ، 230صفحه قيمت700
به كه است كساني دردآميز زندگي حكايت اسپانيايي وصيتنامه
تنها را آزادي و ميخواهند بهتساوي را نان آنكه عقوبت
جوخههاي به انسانيميپندارند ، كرامت و حيثيت به راهدستيابي
اجتنابناپذير رويارويي ميشوند ، سرگذشت سپرده اعدام
شقاوتبيمرز با است آزاده انسانهاي آرزوهاينيكدلانه
خلوت در مرگ ، كه انسانهايي;آن چهره عريانترين در استبداد ،
ديدار به نيوش ، اقرار كشيش زنگوله خفه باصداي نيمهشبان ،
كندوكاوي باشند ، آمادهبوده اغلب بيآنكه ميشتابد ، آنان
.مرگ دوگانه ماهيت استدرباره هشياري درنهايت
|
|