حقوقي پاسخ و پرسش
شغلي دشواريهاي و زنان
در زنان حضور افزايش
آلمان دانشگاههاي
حقوقي پاسخ و پرسش
به وپاسخگويي بررسي زنان ، صفحه در كه آنجا از:اشاره
بسياري مكاتبات و تماسها و ميآمد لازم زنان حقوقي مشكلات
به نياز و ميگرفت صورت محترم خوانندگان شما جانب از نيز
از گرفتيم تصميم لذا ميشد ، افزونتر مسايلشان و مشكلات حل
.باشيم حقوقيپاسخگو كارشناسان توسط را شما سوالهاي پس اين
خيابان تهران ، :نشاني به را مسايلتان ميتوانيد نيز شما
روزنامه -كدپستي 19156 پستي5446/19385 صندوق -آفريقا
را آن پاسخ..انشاءا تا كنيد ارسال زنان صفحه-همشهري
.نمائيم درج صفحه اين در
نميدهد طلاقم اما گذشتهام مهريهام از
عشق ، باكردهام ازدواج كه است سال هستم100 بدبختي زن
شوهرم شيداي و شيفته مرا.شد متولد ازدواج از بعد كه عشقي
فقط را طوريكهاو.ميورزيدم عشق او به ديوانهها مثل.ساخت
او وقف را خودم.شدم عاشقانهبچهدار.ميخواستم خود براي
.ديگريندارم احساس نفرت جز سال از 10 حالابعد ولي.كردم
در.اوست وبيمحبتيهاي توهينها تحقيرها ، حاصل كه نفرتي
او از را روحيام نيازهاي پاسخ ميشكستمتا را خودم آغاز
جز فايدهاي كه دريافتم بار هزارمين تكرار از پس اما.بگيرم
.ندارد او توقعات سطح بالارفتن و من تحقير
را او كه هستم فرصتي پي در شده ، سركوب احساساتي با حالا و
به.متنفرم ميداند ، خانهاش كلفت مرا كه مردي از.كنم ترك
به مجبور متنفرماما تو از ندارم ، دوست را تو اوميگويم
.هستم تو با زندگيكردن
بچههايم حتي ديگر.ميداند بيارزش شيئي مرا پاسخ در او و
را طلاقم اما.گذشتهام مهريههم از نميخواهم هم را
...نميدهد
زوجين ، بين مشكلات ايجاد از بعد نكات توجهترين قابل از يكي
عجيب.دارد فراوان بحث جاي كه.است ديگري از نفرت ايجاد
براي و داشتهاند دوست را همديگر عاشقانه كه زوجهايي آنكه
مقابل طرف از مشكلات ، بروز از كشيدهاند ، بعد مرارتها وصال
شخص بههمين روزگاري كه ميكنند فراموش حتي و متنفرشده
.ميورزيدهاند عشق منفور
و عشق از صحيح درك نداشتن علت ، مهمترين ميرسد نظر به
تحليل و تجزيه به قادر آنكه ديگر.است محبت بودن بياساس
زندگيمشترك در مشكلي اگر كه معنا اين به.مسائلنيستند
اين و است روحي عدمتفاهم از ناشي بهرحال است ، شده حاصل
ذهن از دور و عجيب امري درانسانها روحي تفاهم عدم
روحي همتفاهم با...و دوست دو همجنس ، دو كه چهبسا.نيست
متفاوت خواستههاي با كه بهانسانهايي رسد چه.باشند نداشته
سر بااو را زندگي طولاني سالهاي تا برميگزينند شريكيرا
.كنند
است ، شده حاصل روند اين در خللي اگر كه اينست ما منظور
آخرين عنوان به را طلاق نمود آن حل در سعي دوستي با ميتوان
نمانده باقي ديگري راه هيچ واقعا كه هنگامي يعني حل ، راه
.كرد انتخاب است
دوري اندازه آن تا شوهر و زن ما ، امروز جامعه در متاسفانه
متهم نادرست صفات به را همديگر كه ميگيرد اوج نفرتشان و
...و مينمايند
نفرت جز حاصلي نفرت ننمائيم ، فراموش اينكه مهم نكته
.ندارد
راهحل بهعنوان را خلع طلاق قانون شما ، مسئله مورد در اما
بواسطه زن كه است طلاقي از عبارت خلع طلاقاست داده قرار
ميدهد شوهر كه مالي مقابل در دارد خود شوهر از كه كراهتي
و آن معادل يا مهر عين مزبور مال اينكه از اعم بگيرد طلاق
.باشد مهر كمتراز يا و بيشتر يا
محترم ، خواننده روزافزون نفرت وجود با چنانچه بنابراين
ميتواند نماندهاست ، برايشانباقي جدايي جز راهحلي
.بدهد دادگاه به خلع طلاق عنوان تحت دادخواستي
شغلي دشواريهاي و زنان
گوناگوناداري مسئوليتهاي در تلاش و كار سالها تجربه:اشاره
باكاركنان مسئولان ، و مديران برخورد نحوه در تامل و تفكر و
در را زن حساسكاركنان نقش تا داشت آن بر را نگارنده زن ،
توجه مورد زمينه دراين آنان مشكلات و سازماني اهداف پيشبرد
امر حمايت سازمانهامدعي چه اگر.دهد قرار ارزيابي و
كه دارد وجود امانشانههايي هستند ، زنان ارتقاي و استخدام
.هستند غيرواقعي و لفظي ادعاها اين موارد ، از بسياري در
زناناز خود تلقي طرز مورد در شده انجام مطالعات طرفي ، از
كههنوز ميدهند نشان ارتقا فرصتهاي و حقوق سرپرستي ، كار ،
و ميآيددشواريها پي در كه مطلبي.داريم پيش در طولاني راهي
قرار بررسي مواجهاندمورد آنها با زنان كه را شغلي تبعيضات
.ميگذرد نظرتان از كه ميدهد
فراوان دولتي ، سازمانهاي و ادارات عرف در كلي طور به
را پستها و شغلها گويي كه برميخوريم تقسيمبندي اين به
كه آنجا تا.كردهاند تقسيم زنانه ، و مردانه دسته دو به
شاني خود ، براي غرور ، نوعي با مرد ، همكاران پارهاي گاه ،
پستهاي توجيه ، اين با و ميگيرند نظر در زنان والاتراز
خود به (!مردان كار) يا مردانه شغل عنوان راتحت بالاتر
شغلي رده پايينترين به را زنان گونه ، بدين و اختصاصميدهند
.واپسميرانند
بلكه دولتي ، وسازمانهاي ادارات در تنها نه مسئله اين
فرهنگ از كه نيز كشور انتشاراتي و مطبوعاتي موسسات در حتي
آنجا تا است حاكم برخوردارند ، سنجيدهتري و بالاتر انديشه و
ويراستار ، توسطخانم مرد مطبوعاتي همكار گزارش متن وقتي كه
دنبال به را نويسنده آقاي واعتراض تحقير ميشود ، ويرايش
نتواند او كه ميشود باعث مردسالاري سنتهاي كه چرا.دارد
!ببخشايد او بر را زن ويراستار وظيفه انجام
زنان شغلي رديف در مرد كاركنان وقتي كه ميشود ديده گاه
احساس ميدهند ، انجام آنها مشابه كاري و ميگيرند قرار
فراوان نمونهبسيار مورد ، اين در.ميكنند خفت حتي و حقارت
.است
زنان خود باور در نادرست ، حتي نگرش اين كه اينجاست جالب
و تحمل و كمبيني نوعي به را وآنان كرده رسوخ نيز
.است واداشته تبعيض پذيرش نهايت ، در و شكيبايي
شكيبايي و خودتحمل از تبعيض ، برابر در زنان ، معمولا
امكان سلطهجو مردان به امر وهمين ميدهند نشان بسياري
.دهند خوداختصاص به را مناسب امكانات و تاپستها ميدهد
به را خود گاه تبعيضآميز ، و نادرست باورهاي گونه اين
فرهنگ در كه ميبينيم مثلا.ميدهند نشان مختلف اشكال
پيشرفت و كسبدرامد انديشه در زنان ، از بيش سازماني ، مردان ،
هر برابر در متواضعانه عكسزنان ، به و هستند ترقي و
پيكاويمسئله ، درميدهند نشان خود از انتصابي ، شكيبايي
...دانست سنتها و همينباورها غلبه در بايد را انگيزه تنها
قرار مردان از سطحپايينتري در زنان كه نادرست نگرش اين
بودن تابع انتظار آنان از كه است شده باعث دارند ،
همين به توجه با بنابراين ، .باشند داشته را مردان از
كار آن عهده از بتواند زن آن كه هنگامي كه باورهاست
و خودداريميورزند او ياري از و ميكنند ابرازترديد برآيد ،
.بگيرند ناديده را ميكوشنداو اساسا نيز مواردي در
كه ميشود ناشي مردها نگران سرشت از واكنش اين كلي ، طور به
.بيفتد زنها دست به امور مهار مبادا ميترسند
لازم شايستگي از كهزنان است حاكم پندار هنوز ، اين متاسفانه
از زيرابيش برخوردارنيستند ، مهم احرازمسئوليتهاي براي
به قادر اداري دربحرانهاي و هستند احساساتي اندازه
.بود نخواهند عقلاني سنجيدهو اتخاذروش
داشته ، زن مديران با كه بسياري شنودهاي و گفت در نگارنده
شغليشان فرصت دادن دست از به نسبت عميقآنها نگراني شاهد
بر يافتهاند ، موقعيتي اينكهچنين از آنها اكثر.است بوده
.بيكفايتيميكنند احساس قلبا حال ، عين در ميبالند ، اما خود
مافوق مردان مواجهه و ازنحوهنگرش ناشي احساس ، اين شايد
در زنان بهقابليت نسبت غالبا مرد روساي زيرا ;آنانباشد
.هستند ترديد
با ارتباط برقراري نحوه زن ، مديران مشكلات از ديگر يكي
وپاگير دست براستي مسئلهاي چنين.آنهاست رديف هم مردان
.هستند روبرو بامشكل بابت اين از زن مديران غالبا و است
جامعه ، در رايج سنتهاي بنابر كه داشت اذعان بايد البته ،
زن مديران و كاركنان به ياري و كمك از معمولا مردان ،
بر نيز را آنان رياست حال ، عين در اما نميورزند ، دريغ
.نميپذيرند آساني به خود
زن يك نظر زير كه ندارند تمايل مردان اكثريت مجموع ، در
همواره سئوال اين اما.بگيرند دستور او از و كنند كار
مدير يك بارز تواناييهاي و قابليتها آيا كه است مطرح
يانه؟ كند غلبه مردان حقارت احساس اين بر ميتواند زن ،
معيارهاي ظهور و بروز شاهد اسلامي ، انقلاب پيروزي با
و هنرمند زنان از قدرشناسي جمله ، آن از كه جديديهستيم
و كاردان و لايق زنان به انبوه دادن راي يا فرهيختهو
.است اجتماعي و سياسي مسئوليتهاي زنانبه انتخاب
انتخاب سازماني يا اداره سرپرستي به زن يك كه هنگامي
آنجا ، در ميشود ، زيرا روبرو موانعي و مشكلات با ميشود ،
.ندارند همطرازي و يكسان شرايط مرد و زن سرپرستان
و كنند كار زن يك نظر زير نميخواهند مرد كارمندان بيشتر
بدهد ، نشان خود از لياقت و شايستگي كارش در او كه قدر هر
به حقارت احساس ميگيرند ، دستور زني از كه مواقعي در ولي
.ميدهد دست آنها
زنبراي يك انتخاب از همواره كل ، مديران كه روست همين از
كه وبرآنند ميكنند اجتناب مرد كاركنان از گروهي سرپرستي
.استفادهشود زن كاركنان سرپرستي براي صرفا زنها از
مديريتقرار مانند بالاتري اداري موقعيتهاي در زني چنانچه
حتيزنان خود همكاران عناد و مخالفت با معمولا گيرد ،
.ميشود روبرو كارمند
كهدر درآمد نمايش به عنوانهمسر با فيلمي پيش سال چند
برگزيده سازماني رياست به كه زني همسر برخورد نحوه آن ،
نشان مسئله ، روانشناختي دقايق درك با و خوبي به بود ، شده
.بود شده داده
اززنان بيش مردان اجتماعي ، رايج ارزشهاي و سنتها براساس
.هستند شغلي مناسب فرصتهاي يافتن انديشه در
تا دختران ، كه است آن گواه نگارنده شغلي تجربههاي
مثابه به را شغل معمولا ميكنند ، اختيار شوهر كه هنگامي
جالب نكته.مينگرند زماني فاصله اين كردن پر براي فرصتي
كردن رها براي فرصتي را ازدواج دختران ، از بسياري اينكه ،
.ميدانند اجتماعي فعاليتهاي و كار
ميشودكه متبادر ذهن به چنين زن ، همكاران با گو و گفت در
راهي عنوان به را زناشويي از پس كردن كار آنان ، اكثر
ملال از پرهيز و خانهداري ، مسئوليتهاي از گريز براي
به موارد ، غالب در و اجتماعي فعاليتهاي تداوم روزمره ،
لباس مانند شخصي مسائل و خريد براي هزينه كمك يك عنوان
شغل انتخاب كه ميكنيم ملاحظه ترتيب ، اين به.ميدانند..و
بسيار ، موارد در.است مقطعي و موقتي غالبا زنان ، براي
شوهر با شدن آشنا براي فرصتي دختران ، براي شغل انتخاب
جوان ، مردان براي شغل انتخاب كه حالي در.است ايدهآل
خانواده تشكيل منظور به كافي درآمد تحصيل براي برعكس ،
از بيش مردان براي آغاز از شغل انتخاب ترتيب ، اين به.است
براي كه نيز حقوقي دليل ، همين به.است ضروري و جدي زنان
.است مردان حقوق از كمتر ميشود ، گرفته نظر در زنان
بر زيادي حد تا ميتواند زنان قابليتهاي و لياقت مسلما
كه است آن مساله مهمترين ولي كند ، غلبه مشكلات گونه اين
مرتبط تصميمگيريهاي در تا شود داده اجازه زن كارمندان به
شركت دارد ، تاثير آنها كار محيط و مشاغل در كه اموري با
بهترين از يكي امور ، در زنان دادن شركت و دخالتكنند
.است سازمان مسائل و كار به آنها ساختن آشنا راههاي
آنهارا مجاهدت و كوشش سازمان ، امور در زنان دادن شركت
ترغيب موفقيت ، به دستيابي براي ترتيب ، بدين و برميانگيزد
و خلاقيت از تا ميدهد را آن فرصت آنها به و ميشوند تشويق و
.گيرند ياري سازمان مقاصد به دستيابي براي خود آفرينندگي
زنرا كارمندان كه است آن دارد اهميت مشاركت امر در آنچه
در خود زنان چون و برميانگيزد فعاليتها در شدن سهيم به
و موفق امور ، در كه مشتاقند و مايل دارند ، دخالت سازمان
.شوند پيروز
برميانگيزدو را زن كارمندان در مسئوليت احساس مشاركت ،
كه هنگامي.ميكاهد غيرمسئول كارمندان به آنها تبديل از
كار به آنگاه بپذيرند ، مسئوليت گروهي فعاليتهاي در زنان
.ميشوند آن پذيراي و شده علاقهمند گروهي
پروهان مرضيه
در زنان حضور افزايش
آلمان دانشگاههاي
به آلمان ، دانشگاههاي در كه زناني تعداد:اجتماعي سرويس
گزارش به.است يافته افزايش رسيدهاند ، استادي مقام
كرد اعلام فدرال آمار اداره بن ، از اسلامي جمهوري خبرگزاري
درجه دريافت امتحاناتويژه زن گذشته 273 سال در كه
.كردند برگزار را (پروفسوري)استادي
كه نكته اين به توجه با ادارهمذكور است ، حاكي گزارش اين
مراحل دانشگاهي درصدزنان تنها 13 پيش سال پنج طي
رقم اين كرد ، اعلام بودند ، گذرانده را استادي دريافتدرجه
.رسيد درصد گذشتهبه 16 سال در
آلمان در دانشگاهي جمعا 1740مرد ميلادي سال 1997 در
.راگذراندند استادي درجه مراحلدريافت
آمار افزايش بيسابقهخواندن ضمن فدرال آمار اداره
بيش درصد بهميزان 8 را مذكور رقم گذشته ، سال در استادان
.است كرده سال 1996اعلام از
درصد جمعا 4/35 طب دررشته فدرال ، آمار اداره اعلام طبق
رقم اين كه حالي در استاديرسيدند درجه به گذشته درسال
اجتماعي 9 علوم و اقتصاد حقوق ، قبيل از رشتهها درساير
.است بوده درصد
دريافتكنندگان سني فدرالميانگين آمار اداره همچنين
.است اعلامكرده سال را 40 استادي درجه
|