!ممنوع بازار به زنان ورود
حقوقي پاسخ و پرسش
!ممنوع بازار به زنان ورود
!صحنه پشت ولي بازار اصلي مهرههاي زنان ،
شمار به كار اصلي مهرههاي زنان بازار ، در مشاغل بعضي در
حضور عدم بر مبني رايج و غلط فرهنگ بهدليل ولي ميروند ،
كارشان زمينه در زنان آگاهي عدم همچنين و بازار ، در زنان
بهره از و كاردور صحنه از آنها ، از حمايتي مراكز فقدان و
.برخوردارند كمتري اقتصادي
براي فقط كه بدانيد ديديد ، را خانمي تهران بازار در اگر
ميشود مگراست مصرفكننده يك حتم طور به و آمدهاست خريد
اجازه هم زنان مگر بيايد؟ بازار به هم توليدكنندهاي زن
آنها پس كنند؟ مراجعه بازار به كارشان با رابطه در دارند
كجايند؟
پشت در ولي بازارند اصلي مهرههاي كه توليدكنندهاي زنان
را بازار در حضور اجازه كه زناني.كارميكنند صحنه
ميدهند ، انجام كه كاري مورد در ندارند هم حق و ندارند
.بشناسند را آن استانداردهاي يا و باشند داشته آگاهي
خانه تاريك زيرزمينهاي در راكه محصولي قيمت ندارند آنهاحق
ممنوع بازار به آنها ورود بدانند بازار در ميكنند ، توليد
محصول كه بدانند نبايد.بشناسند را واسطهها نبايد است ،
عايد آنها دسترنج مسلم سود ميچرخدو دست چند آنها توليدشده
...كه ندارند حق آنها ميشود ، كسي چه
نيز امر حقيقت آيا اما است تهران بازار ظاهري قانون اين
سازمانها و ادارات در فقط شاغل آياخانمهاي است؟ همين
نتيجه اين به عميقتر نگاهي و دقت كمي با كارند؟ به مشغول
نقشهاي كه شاغلي زنان هستند تهران شهر همين در كه ميرسيم
خانههاي در كه زناني ميكنند ايفا بازار در مهمي اقتصادي
غروب تا صبح از نشان و بينام كارگاههايي در يا و خود كوچك
.ميكنند كمك خانهشان نانآوري به ميكشندو زحمت ميكنند ، كار
ميدهند تشكيل زنان را آن اصلي ركن كه كارهايي مهمترين از
اين در زنان ;است قالي و فرش بافندگي و پوشاك توليدي كار
جدي طور به هست ، نيز پرزحمتي كارهاي كه شغلي گروه دو
ارتباط در بازار با مستقيما كارشان و هستند كار به مشغول
.است مردان جاي فقط ظاهر به كه جايي همان است ،
در چرا راستي به كه ميماند باقي ذهن در فقط پرسش اين
بازار با مستقيم ارتباط در كارش راكه زني تهران بازار
در بايد زن كه هستيم دوراني در هنوز آيا.نمييابيم است
باشد؟ اسير خانه
آن كارگران اكثريت كه پوشاك توليدكنندگان صنف در بايد چرا
تعداد كه قاليبافي كار در يا ميدهندو زنانتشكيل را
در بايد زن نميرسد هم دست تعدادانگشتان به مرد بافندگان
بماند؟ پنهان ابهام پردههاي پشت
پوشاك توليد كارخانه در كار سال سابقه 12 خانمروستايي
ميكند آغاز كارخانه در را خود كار روزصبح اوهر.دارد را
.است كار به مشغول نيزديرتر گاهي و غروب هنگام تا و
حداكثر و تومان هزار كارخانه 25 اين در زنان حقوق حداقل
اين در شاغل خانمهاي بيشتر.است ماه در هزارتومان حقوق 30
تمام طور به زندگي هزينه كمك براي و دارند خانه كارخانه ،
.خانهاند يك آور نان تنهايي به ياخود و ميكنند كار وقت
.دارد عهده بر را كارگران سرپرستي مسئوليت روستايي خانم
اشاره شاغل خانمهاي پذيري مسئوليت به آنكه از پس وي
خود سركار جدي و مرتب طور به خانمها اين:ميگويد ميكند ،
تمام است تلاشي و پركار شبهاي كه عيد وشبهاي ميشوند حاضر
درباره.ميگذرانند كارخانه در هم را خود اضافي وقتهاي
ما كارهاي تمام:كه ميدهد جواب ميپرسم بازار با ارتباطشان
كار ، سفارش پذيرش مانند ميشود مربوط بازار به نوعي به كه
آنكه از پس كار و ميشود انجام تلفني غيره و چك حوالهجات ،
و ميرسد بازار به است ، مرد يك فقط كه واسطه توسط شد آماده
به و ميشود تهيه بازار از كار وسايل تمام هم آن از قبل
بازار به كارم با ارتباط در گاه هيچ من خودميرسد ما دست
توليدكننده زن كارگران اكثريت ميرسد نظر بهنرفتهام
بازارچه در اينكه از زنان بياطلاعند ، بازار از پوشاك
ديگر صنف به حال.خبرندارند آنهاست مسلم حق چقدر و ميگذرد
.است قرين زن هنرآفرين دستان با نامش كه ميپردازيم كاري
در زني آفرين نقش پنجههاي ياد قالي نام شنيدن با ما همه
كنج آرام و ساكتنيست ما به رويش كه ميبندد نقش ذهنمان
سنگين گردونه تا ميكند كار شتاب با زيرزميني يا و اتاقكي
است مادر ;است قالي نگار و نقش روي ذهنش بچرخاند را زندگي
اصلي شغل روستاها در بافندگي شغل.خانه و فرزند نگران و
روي را تمركزش تمام روستايي بافنده يك سبب همين به و است
.ميآورد وجود به را بينظير شاهكاري و ميكند متمركز كار
سوم يا و دوم شغل را بافندگي تهران شهر مخصوصا شهري زنان
قالي (تهران شمال اكثريت) ازمناطق بعضي در و ميدانند خود
اصلي شغل كه بافندهاي زنان.است سرگرمي وسيله تنها بافي
را آن وسايل بقيه دار خريدن از بعد است بافندگي آنها
با آنها بافندگي به مربوط كارهاي تمام و ميكنند اجاره
از آنها.ميرسد انجام به دلال يا واسطه مستقيم ارتباط
اطلاعي دارد ، خوبي بازار قالي از اندازه و طرح چه اينكه
در كافي اطلاعات عدم دليل به آنها كلام يك در و ندارند
بافنده زنان.هستند واسطه نيازمند كارشانكاملا با رابطه
به و ندارند اطلاع انجامميدهند كه كاري اصلي قيمت از
و عايددلالان قاليبافي سود بيشترين ناآگاهي همين دليل
عدم و ايران در فرش بازار ركود باميشود فرش واسطههاي
تعليق صورت به را كار قاليبافان اكثر آن صادرات رونق
شانه بپردازند كارشان به جدي طور به اينكه از و گذاشتهاند
با گرهاي يا -را قالي هر پول كه واسطهها.ميكنند خالي
بازار كسادي از ديگر معمول صورت به يا و ميكنند حساب آنها
ميشنوند آنچه به ايمان با نتيجه در بافندهها و ميگويند
ماه در قاليباف يك درامدميآورند پايين را توليدشان سطح
چهل ماهي از بيشتر باشد ، داشته بافتن در تندي دست اگر
ابعاد در قالياي بافندهميتواند اين.نيست تومان هزار
درامد پايينترين.ببافد ماه تا 6 بين 2 را x220130
عدم.است ماه در هزارتومان خانمها 13 براي قالي بافندگي
كار معضلات از ميشود بافته تهران در كه استانداردفرشهايي
بيآنكه و كافي آموزش بدون خانمهامعمولا.است بافندگي
كار به شروع بدهد ، ياد را هنر اين آنها به زبردستي استاد
كودكي از هستند ، مادرشان اغلب استادشان كه دخترها.ميكنند
بافت در دست تعدد نتيجه در و ميشوند بافندگي شغل وارد
ظاهر به كار.بيايد پايين كار كيفيت تا ميشود باعث قاليچه
.كرد نخواهد پيدا خوبي بازار و است نامرغوب ولي است زيبا
وسيعي آموزشي مراكز به نياز قاليبافي صنعت پيشرفت براي
قطعا آموزشي كلاسهاي و گروهي رسانههاي.ميشود احساس
بهترين به را بافنده خانمهاي رفته هدر به زحمت ميتوانند
.گويند جواب نحو
وضعيت اين علت تهران در فرش واسطههاي از يكي دهقاني آقاي
است معتقد او.ميكند ذكر تهراني بافندههاي كمبودوقت را
بر و هستند جامعه آبرومند و قشرزحمتكش ما بافندههاي كه
نشدهاند بيمه آنها.خاصيندارد توجه آنها به كس هيچ عكس
.نيستند بهرهمند ويژهاي مزاياي از و
دختران و زنان كه است شغلي بافندگي گفت ميتوان مجموع در
وضعيت تداوم با و ميآورند روي آن احتياجبه روي از
كاسته بافنده خانمهاي ازتعداد روز هر فرش بازار نامطلوب
وجود 30 با را شغل اين هم ما كه نيست بعيد هيچ و ميشود
.بگوييم ترك سابقه سال
فرش بازار در را واسطهها نقش بتواند كه مركزي تاسيس با
و كرد واقعي كار بازار وارد را بافنده ميتوانزنان بگيرد
بافندگي اطاقهاي اطلاع دوراز و بسته محيط از قدم يك
.آورد بيرون
پوشش تحت در سعي جهاد مانند مراكزي كرد اضافه بايد البته
و روستاهاست آن تمركز نقطه اما دارند بافندگان قراردادن
دانش و كار مدرسه در هنرقاليبافي مدرس وزيري خانم
است ، مديره عضوهيات شهرري سازندگي جهاد در كه ناشنوايان
وجود با و دارد را خود خاص اصالت تهران فرش:ميگويد
باز اما است ، شده تهران فرش طرحهاي در كه دستكاريهايي
ارائه بازار به را زيبايي فرشهاي تهراني بافندههاي
مشكلات و نواقص با هنوز ما بافندگان كار اما.ميدهند
عدم بافندهها كار مشكلات بدترين از يكي.است مواجه ابتدايي
ما خانم بافنده.است كارشان زمينه در كافي آگاهي و اطلاعات
كس ميرود؟هيچ كجا ميبافد راكه فرشي كه بداند نبايد چرا
چه است ، ما فرش اصلي خريدار كه آلمان در مثلا كه نميداند
كمك با هميشه فرش فروشميرود فروش خوب رنگي چه و طرح
تبديل و منفعل كاملا بافنده يك بنابراين.شود انجام واسطه
خوب چندان كافي آموزش عدم دليل به كه ميشود ماشين يك به
به ميرويم تدريس براي روستاها به وقتي ما.نميكند عمل هم
بايد بافنده زن يكميشويم واقف بيشتر زنان ناآگاهي اين
تفاوت.دارد نقشي چه قالي در آنها تركيب و رنگها كه بداند
چنين متاسفانه اما.دريابد بايد را صنعتي و گياهي رنگ كيفي
براي نيز مناسبي فيزيكي شرايط اينها از گذشته نيست
خانمهاي.ندارد وجود روستاها در قاليبافي كارگاههاي
كار به مشغول تاريك و نمور اطاقهاي در معمولا بافنده
اكثر.ميزند صدمه آنها بينايي به مناسب نور عدم هستند
شكايت نتيجه در و كار سروصداي از جلوگيري براي خانمها
عدم و ميكنند بافندگي زيرزمينها در همسايهها و صاحبخانه
ريه درون كار از حاصله پرزهاي تا ميشود باعث هوا جريان
جدا جايي تداركاست خطر در كلي طور به آنها سلامت و برود
و دربرميگيرد را زيادي هزينه هم بافندگي كار براي منزل از
اين آريميمانند عقب منزل كارهاي بقيه از زنان آنكه هم
را شاغلي زنان سايهها پشت و پستوها در كه است چنين
ما و چيست حقشان و چيست نقششان نميدانند خود كه ميبينيم
به كار براي روز هر آنكه كه واميدارند توهم اين به را
!باشد مرد يك بايد تنها ميرود ، بازار
مجد طاهري مريمالسادات:از گزارش
حقوقي پاسخ و پرسش
ازدواج دلخواهم مرد با پدر مخالفت عليرغم ميتوانم چگونه
كنم؟
در خانواده تربيتي عنوانمشاور به و است ساله مريم 35
يكي با بصورتافتخاري همچنين.ميكند كار موسسهآموزشي
ميورزد عشق خويش شغل به اودارد همكاري فرهنگسراها از
.است بالايي درآمد و پايگاه وصاحب
خود به را او وروح ذهن كه سالهاست بزرگ مسئلهاي اما
بايكي ازدواج قصد كه است سال مريم ، 7.است كرده مشغول
پدرش از را او بارها نامزدش.دارد را همكارانش از
دختر خواست به بيالتفات بار هر پدر و است كرده خواستگاري
حد تا انكار و مخالفت اين و است كرده رد را او پيشنهاد
.است رسيده نامزدش براي اجتماعي و شغلي مزاحمت ايجاد
مرد با ازدواج به حاضر و دارد ايمان خود انتخاب به مريم
وجود با ميتواند چگونه كه اينست مسئله اما.نيست ديگري
...!كند؟ دلخواهشازدواج مرد با پدر ، مخالفت
ازدواج ، در پدري جد پدريا مخالفت كه دختراني بسا چه
آنجا از نيز آنان و مينمايد مردود را آنان انتخابدلخواه
شرعي و اخلاقي قانوني ، صحيح تحليل و تجزيه براي راهي كه
گذشته ، ميخواهند كه آنچه از نمييابند شده حادث آنچه
.ميشوند متحمل را ناكامي و شكست بارسنگين
كارآمد ، شغل و عاليه بودنتحصيلات دارا وجود با نيز مريم
از بسياري چون او پدر.ندارد را ايدهآلش همسر انتخاب حق
از عاجز دخترش كه ميداند تشخيص قدرت به رامجهز خود پدران
خوشبختي تضميني موقعيتهاي بر كه بسا چه و است آن
نسبي خوشبختي كه ثابت اصل اين از غافل.ميباشد دخترشواقف
.است
:است وپاسخگويي بررسي قابل جهت سه از مشكلمريم
اخلاقي -1
ديني -2
مبناي نكاح مدنيدرباب قانون آنكه دليل به] قانوني -3
[.شد خواهند بررسي هم با و2 لذامتمم 3 دارند فقهي
تحقق اجازه و اذن خود بر اينكهمريم اخلاقي جهت از:1
امري چنين كه آنست به منوط اين و بدهد را باطنياش اراده
خصوص به و ديگران قضاوت از نيز و بداند اخلاقي ارزش را
چرا.نهراسد ازدواج در موفقيتش ضريب كاهش حتي يا و شكست
گفته طبق بگويم ، عزيز خواننده اين به بايد اولا كه
قضاوت چگونه تو مورد در ديگران كه نيست مهم كنفوسيوس
خود قضاوت به چگونه خلوت در كه آنست مهم بلكه ميكنند ،
مهمي و پيچيده بسيار امر ازدواج آنكه ديگر و.مينشيني
در متفاوت انتظارات و خواستهها با روح دو آمدن كنار است ،
و شرايط به اوليه محبت و عشق حفظ با و دوستي و تفاهم كمال
.است منوط بسياري عوامل
نكاح:ميدارد اينبارهمقرر در مدني قانون ماده 1043:2
به موقوف باشد رسيده بلوغ سن به اگرچه باكره دختر
...اوست پدري جد يا پدر اجازه
ازدواج در ولي اذن موردچگونگي در گوناگوني نظرات فقه در
از كهخارج آراء اين بررسي و تفسير از دارد ، گذشته وجود
از بزرگي فقهاي اما است ، كوتاه مطلب اين حوصله و مقام
نمايد نكاح مستقلا ميتواند دختر كه باورند متاخرينبراين
با نظر اين و نيست جدپدري و پدر اجازه و اذن بر احتياجي و
.است نزديكتر صواب به و سازگارتر اصول
احتياط بصورت آنرا ميدانند شرط را پدر اذن كه هم فقهايي
و...:كه ماده 1043 اخير قسمت مطابق.نمودهاند بيان واجب
مضايقه اجازه دادن از موجه بدونعلت پدري جد يا پدر گاه هر
معرفي با دخترميتواند صورت اين در و ساقط او كنداجازه
و شرايطنكاح و نمايد ازدواج او با ميخواهد كه مردي كامل
از اجازه اخذ از پس شده داده قرار آنها بين كه مهري
ثبت نسبتبه و مراجعه ازدواج دفتر به مدنيخاص دادگاه
.نمايد اقدام ازدواج
در.ميگردد ساقط موجه ، بدون مخالفت با پدر اجازه بنابراين
با ازدواج از را دختر پدر اگر كه است نيزاينگونه فقه
.ميرود بين از ولايتش نمايد منع اوست ، كفو هم كه مردي
.است بودن مسلمان بودن ، كفو ازهم منظور
نمايد تعهد احساس خود آينده به نسبت بايد بنابراينمريم
بهانهاي هر به زندگي در فرصتها دادن دست از كه بداند و
.است زندگي خود به نسبت بزرگي كفران
باشيد موفق
مرانلو زهرا
|