رسيده شعرهاي
فصل اين ميگويند هنرمندان
است ديگري مرد اين و ديگري
رسيده شعرهاي
گلها باغبان
محزون حكمات ماتم در چشم
خون شده گلها دل
مجنون قاصدكها
افسرده شاپرك
پژمرده غنچهها
شدند زرد جا همه در سبزهها
شدند دلسرد همه سفيد ياس و ميخك
!گلها باغبان
سبز دستي با كه تو
بخشيدي همه به مهر گل از سبدي
طراوتكردي و سبزي پر را جا همه
پاشيدي گل عطر
بود گل ارمغانت
شهر مردم همه به
!بود؟ اين آيا حقت
شلاق ضربه 60
ما مردم كهكنون دوستبدان ولياي
احساس صاحبان خورشيد ، عاشقان
خورند شلاق تو امثال توو جاي به تا شدهاند حاضر همه
جاي بر بماني تو
گل سبزهو جا همه برويد دگرباره تا
تهران از دبستاني مهناز
سبز معجزه
هستي وسعت به عشقيست من سهم
آسمان اندازه به مهريست و
پرده هزاران آويختن كه آسمانيست و
گرفت نتواند من از را آن
دستهاييست من سهم
را جهان گلهاي همه كه
ريخت خواهد تو قدمهاي به
كرد خواهد گرم را تو هستي كه لبخندي و
قناريهاست آواز در خوردن تاب من سهم
ميخوانند شهر وسعت به كه
ميدانند يكي خود با مرا و
است درختان طراوت و رويش من سهم
آورد ، خواهد باز مرا بروم اگر كه
شناخت خواهد باز و
ساخت خواهد نو از را چيز همه و
خيابانهاست سبز معجزه من ، سهم
آفتاب و عشق و صلح فراز بر كه
داد خواهد آشتي قلبت با را تو
ماه/77 مرداد - خورشيدمهر پروانه
فصل اين ميگويند هنرمندان
است ديگري مرد اين و ديگري
قانون برقراري طرفدار همه و نشود سياسي جريانهاي دستخوش
نظر تجديد حكم اين مورد در دارم اميد همينطور و باشند
.شود
لطمهبسيار كرباسچي محكوميت بيترديد:حاجيميري سعيد
روحيه و مديريتيكشور نظام به جبرانناپذيري خسارت و بزرگ
بخش در چه و بخشدولتي در چه جامعه آحاد تمامي سازندگي
.است كرده وارد خصوصي
كرباسچيواريز حساب به را تئاتر يك اجراي عوايد تمامي
ميكنيم
تئاتر كارگردان خاكي ، محمدرضا دكتر
كشور سرشناستئاتر كارگردانان از يكي خاكي محمدرضا دكتر
بيان چنين كرباسچي غلامحسين دادگاه حكم درباره را نظرش
:است كرده
مسئولانرا فعاليتهاي كشور قضايي دستگاه كه موضوع اين
هر نظر بردارد ، از گام مردم منافع جهت در و كند ارزيابي
يكي كه برايكرباسچي صادره حكم اما است ، پسنديده انساني
سرمنشاء و سالها اين در كشور فعال و برجسته چهرههاي از
.است غيرمنصفانه بوده ، شهري و فرهنگي گسترده خدمات
فرهنگيسهم موسسههاي برپايي در شهرداريها دنيا تمام در
اينزمينه در كرباسچي فقط ايران در كه دارند ، عمدهاي
ما اجتماعي عدالت اميدوارم من.است بوده فعال بسيار
قانون برقراري طرفدار همه و نشود سياسي جريانهاي دستخوش
.شود تجديدنظر حكم اين مورد در دارم اميد همينطور و باشند
دارد ، كمبود وجود تئاتر رونق عدم براي كه مشكلاتي جمله از
جديد تالارهاي برپايي با تهران شهرداري كه است نمايش تالار
گام مشكل اين رفع جهت در فرهنگ خانههاي و فرهنگسراها در
.است برداشته
اثريك) پرتوه نمايش كه مطلب اين بيان با خاكي
:دارد ، گفت اجرا آماده را (لهستاني نمايشنامهنويس
به زودتر هنرهاينمايشي مركز مسئولان زودتر هرچه اميدوارم
ما اختيار در تالار نمايش اين براي و بدهند اجرا نوبت ما
به را آن بليتهاي فروش عوايد تمامي بتوانيم تا بگذارند
غلامحسين نام به مركزي شعبه -ملي بانك شماره 89700 حساب
.كنيم واريز كرباسچي
شخصي منافع نه بود كشور مصالح براي كرباسچي كارهاي
:سينما كارگردان ميري ، حاجي سعيد
عشق فيلماسكادران كه سينما كارگردان ميري ، حاجي سعيد
حكم درباره را خود نظر اوست ، سينمايي ساخته آخرين
:است كرده بيان چنين كرباسچي غلامحسين دادگاه
خسارت و بزرگ بسيار لطمه كرباسچي محكوميت بيترديد
تمامي سازندگي روحيه و كشور مديريتي نظام به جبرانناپذيري
كرده وارد خصوصي بخش در چه و دولتي بخش در چه جامعه آحاد
و كرباسچي آقاي شخص به راجع من نظر اينكه منهاي.است
هر كه بگويم بايد چيست ، ايشان مديريتي خاص سليقههاي
از غير ديگري رفتار باشد داشته كه ديدگاهي هر با ايراني
.داشت انتظار ماجرا اين كل به نسبت رفت ، آنچه
عمل قانون فرا اگر حتي كرباسچي ميرسد نظر به حال هر به
خود حوزه به مربوط كارهاي پيشرفت روند در يا و باشد كرده
كه را قوانيني خشك ظواهر يا و بوده بلندپرواز يا عجول
دست نشده ، نگاشته ما امروز جامعه مبتلابه مسائل با متناسب
مجرم را ايشان عدالت بسته چشم فرشته است ، ميديده پاگير و
.ميداند
غالبآن وجه حداقل يا و كرباسچي عمليات تمامي تقدير هر به
از حداقل.شخصي منافع جهت در نه است بوده مملكت مصالح براي
.برميآيد چنين كه دادگاه در دفاعياتش
دنبال به كه است كساني خور در بيشتر خشن اينگونه حكمي
.بودهاند شخصي سودجويي
افكار در كه آنچه با مسائل اين تمامي برآيند حال هر به
را اسلامي عدالت از تكاندهندهاي چهره ميماند ، جا به عمومي
كهآيا كنند تحليل بايد مملكت خسروان.ميگذارد نمايش به
اسلام بهسود مدت كوتاه در قطعا كه عمومي افكار به شوك اين
خير؟ يا بود خواهد گونه همين نيز مدت دراز در آيا نيست
است ديگري مرد اين و ديگري فصل اين
احمدغلامي
اگر حتي بودهاندو اخلاقگرا همواره تاريخ طول در ما مردم
از اما اخلاقمدارنبودهاند خود شخصي زندگي در خودشان
و داشتهاند اخلاقمداري خودانتظار بزرگان خصوص به ديگران
يا استفاده مورد همواره نيز ما مردم اخلاقمداري اين
با قدرت صاحبان.است گرفته قرار قدرت صاحبان سوءاستفاده
را ، خود مخالفان مردم ، اخلاقگرايي ديرينه سنت اين به آگاهي
طرز به عقيده در مخالفان چه و سليقه در مخالفان چه
حساسيتهاي از استفاده سوء.كردهاند حذف سهلالوصولي
زير ما بزرگ مردان و نخبگان تا شده باعث مردم اخلاقگرايانه
و بشكنند كنند ، خم كمر اخلاقي نارواي افتراهاي و تهمت بار
تنها خود مظلوميت با غريبي و تنهايي در و فروبريزند
دفن روزگار درشت و ريز مشكلات خروارها زير در و بمانند
و انديشه فكر ، ارباب براي خيري نااميدي و ياس جز و شوند
.نماند باقي عمل مردان و جامعه نخبگان
را سنتديرينهاي و ميرسد راه از مردي كه شگفتانگيز اما
و دارد قدمت تاريخ طول اندازه به كه فروميريزد و ميشكند
كه است سنگين آنقدر او افتراهاي و تهمتها كه شگفتانگيز
و ميكند دفاع ميايستد ، او اما ميشكند را كسي هر كمر
خود مديران حيثيت از بلكه خود حيثيت از نهتنها ذرهذره
امروز كه ديرينه سنت اين با ميجنگد ميجنگد ، و ميكند دفاع
تاريخ مقابل او اينك.درآورد پاي از را او باز آمده
زمزمه اين او محاكمههاي اولين از و ايستاده خود نخبهكشي
در اواست ديگري مرد اين و ديگري فصل اين ميرسد ، گوش به
و ميكند تبرئه عمومي اذهان در چنان را خود محاكمه ، هفت
شدهاند ، آوار او سر بر كه تهمتهايي سنگين بار زير از چنان
و مياندازد حيرت به را خود محاكمهكنندگان كه ميجهد بيرون
به راي اينكه و سنت دو و احساس دو چنبره در گرفتار مردم
نگويند مردم چيزكي نباشد تا:بدهند خود ضربالمثل كدام
.است باك چه محاكمه از است پاك حساب آنكه يا چيزها ،
محاكمه 50 اگر نگفت بارها كرباسچي مگر.باك چه براستي
داد ، پس حساب و ميدهد پس حساب و ميايستد بكشد طول هم جلسه
...باك چه پاكي از پس
باز كه ديرينه ترفند آن و ميشود چه ديرينه سنت آن اما
با كرباسچي.نميرسد زورش كه بگيرد را نخبهاي ميخواهد
نباشد چه و باشد چهاست شكسته را آن تاريخ طول به قامتي
.است فروريخته را ريايي اخلاق ديرينه -ترفند -سنت اين
ندهيم دست از را سازندگي وقت
جواديان اميرعلي
تحمل آمدهاند ، تحملهابوجود سايه در تاريخ ، در تمدنها
روشها ، اكنون تحمل سليقهها تحمل عقايد ، تحمل كمبودها ،
.وحدتيم نيازمند پيش از كهبيش دارد قرار شرايطي در كشور
بازيها گروه و دستهبنديها اين كه است شاهد تاريخانقلاب
يكيشدن بزرگتر حق و است زده مظلوم ملت اين به ضربهاي چه
نفت امروز بود هم وقت و بود نفت ديروز.است مشكلات حل براي
را سازندگي وقت اين اگر و بود نخواهد هم وقت فردا و نيست
.بود خواهيم شرمسار آينده نسل درمقابل بدهيم دست از هم
با انسانباانصافي هر.نيست احساسي بادهاي جاي كشور اكنون
چه داخلي و خارجي سياسي تنش هر كه ميشود متوجه دقت كمي
.ميكند وارد صنعت و توليد نيمبند پيكره به ضربهاي
توجه با هستند ، ملت حقوق احقاق دنبال كه كساني اميدوارم
برنج شهريور 76 در.بردارند دست شعار از كمي مطلب اين به
همان فروردين 77 از و يافته انتقال بهانبارها و شده توليد
شخصي ميل به فقط تومان كيلوئي 300 شهريور 76 توليدي برنج
هر سرانه مصرف اگر متوسط بطوراست شده گران انبارداران
كه بگيريم درنظر كيلو سال 10 دوم ماهه شش در را ايراني
معادل رقم سرانگشتي حساب يك با بود خواهد بيشتر مسلما
پول اين كه ميآيد بدست مردم حقوق تضييع تومان ميليارد 180
و ديروز كه كساني رفته ، حجرهداران و انبارداران جيب به
قضاوت.ماند خواهند محترم روند اين با و بوده محترم امروز
قضاوت كرباسچي آقاي نيمهتمام پروژههاي از بسياري مورد در
تره ميدانهاي زدن برهم گاهي ايشان حركت نيست ، عادلانهاي
سالي چندرفت ذرهبين زير كه بود آنها كردن نظاممند و بار
پروژههاي كه شده باعث كشور مديريت در امنيت عدم كه نيست
مسئوليت به تن مديري هيچ و شود سپرده فراموشي به درازمدت
منجر درنهايت محاكمه روند اين كه ميداند ايراني هرندهد
ما هميشگي دشمن براي مناسبي بستر و زمينه و پيدايش به
.شد خواهد تفرقه همان
قصد كه كساني حداقلبراي كه برسيم روزي به كه اميدوارم و
ودست كنيم توفيق آرزوي دارند را وتحول سازندگي نيت و
براي كه كسي هر راه خيربدرقه دعاي و بدهيم جوانمردانه
.كنيم نثار ميكند كار ايران
|