ممنوع راديوپخش از استفاده
مجاز؟ يا است
آن در "نداشتنها" كه شهركي
!دارد وحدت
امكانات حداقل فاقد مدرسهاي
آموزشي
!ناشيانه رانندگي سرانجام
ممنوع راديوپخش از استفاده
مجاز؟ يا است
بخشنامههايي طي تهران كرايه آژانسهاي اتحاديه مسئولين
هيچ كه ميكنند تاكيد اماكن اداره دستورالعمل به مستند
را اتومبيل در صوت پخش از استفاده حق آژانسي راننده
با گاه و اتومبيلها از بازرسي با بارها امر اين و ندارد
.دارد ادامه آژانس راننده اخراج
جديد اتومبيلهاي ايرانخودرو كارخانه "اخيرا طرفي از
و ميدهد خريدار تحويل شده نصب صوت راديوپخش با را خود
از و مينمايد دريافت را آن وجه هم تومان هزار مبلغ 50
اتومبيلهاي به كار دادن از آژانسها مسئولين ديگر طرف
به موكول را همكاري ادامه و خودداري راديوپخش داراي
رانندگان ما و ميدانند اتومبيل از شده ذكر وسايل برداشت
صوت پخش از استفاده آيا كه نشديم مسئله اين متوجه حال تا
آن فروش و ساخت از چرا است حرام اگر مجاز؟ يا است ممنوع
از لااقل دهند اجازه است حلال اگر و نميكنند جلوگيري
.شويم باخبر خود كشور خبرهاي از و كنيم استفاده آن راديوي
پارسائي عبدالله
آن در "نداشتنها" كه شهركي
!دارد وحدت
چقدر كه بنويسم زمستان يا و بهار درباره ميخواستم
اينها ديدم اما ببريم لذت آنها از ماميتوانيم و زيبايند
تا بخوانيد !نه ميگوييد زشتند ، وگرنه زيبايند شرايطي در
آن در آدمها وقتي امازيباست سال فصول همه.ببينيد
مشكل و زشتند بلكه نيستند زيبا تنها نه ميكنند دخالت
وجود به كرج وحدت شهرك براي كه وضعي مثل درست.آفرين
دارند "وحدت" هم با كمبودها eهمه ما شهرك در.آوردهاند
فصل در ما شهرك درناراحتيم آنها "وحدت" از ما و
در تا نكردند آبياري را چندساله چنار درختان تابستان
به را وحدت شهرك شهداي بلوارباشند نداشته سبز برگ بهار
آنها.كردهاند زبالهداني محل بكارند شمشاد اينكه جاي
آنجا ما و است مردم زدن قدم محل خيابان اين كه نميدانند
را نساختهاي زمين(سميه)مدرسهما كنار در.ميكنيم تفريح
زبالههاي آساني به مردم تا نميكنند كتابخانه به تبديل
و روحيه در وضع اين كه نميدانند و بريزند آن در را خود
است ماه شش مدتميگذارد سوء اثر ما خواندن درس
را گاز اصلي eلوله و كندهاند را ما شهرك خيابانهاي
شهري گاز تا نميگذارند را گاز علمكهاي ولي گذاشتهاند
كمر ديسك من مادر كنيد باور !نكند پيدا راه خانهها به
دوازدهم خيابان از را گاز كپسول نميتواند ديگر و گرفته
خيابان در كه كسي نميدانم. ببرد اول خيابان به غربي
ايران چرا و ميكند تهيه گاز كجا از دارد فروشي گاز اول
در را گاز و نميآيند خانهها در به گازها ساير يا گاز
درباره كه مراeنامه اگر حالا خوبميفروشند آزاد بازار
خودتان ميل نه يا ميكنيد چاپ بود مادر و تابستان بهار ،
.برنميآيد كاري دستمان از كه ما است
صفائي زهره
امكانات حداقل فاقد مدرسهاي
آموزشي
و آموزش پنج منطقه در رازي دخترانه دبستان در من دختر
امسال كه نباشد كردني باور شايد.ميكند تحصيل پرورش
خراب مدرسه اين كپي دستگاه تنها كه است متوالي سال دومين
در آموزش اوليه ضروريات از كپي دستگاه كه حالي در.است
داير برنامه فوق مدرسهكلاسهاي مسئولان و است مدرسه يك
.ميباشد پائين دانشآموزان نمرات سطح وليباز اند كرده
يك پرسش سه به حداقل من كودك آخرينمورد ، در "مثلا
آنها ، بودن ناخوانا و سئوالها رفتگي درهم دليل به امتحان ،
دو تا كه مدرسه اين.شد محروم آنها نمره از و نداد پاسخ
نامناسبي آموزشي وضعيت اكنون بود ، مردمي نمونه قبل سال
دانشآموزان نفره ، كلاسهاي 40 در و شيفت دو در و دارد
آموزش مسئولان از.نيستند برخوردار مناسبي تحصيلي سطح از
توجه مدرسه ، اين وضعيت به كه ميخواهم تهران پرورش و
.كنند مبذول بيشتري
دانشآموزان از يكي مادر
!ناشيانه رانندگي سرانجام
حدود 10 ساعت و است ولنجك خيابان كوچههاي از يكي اينجا
به است جواني دختر كه پيكان راننده.تعطيل روز يك صبح
كوچهاي در هم آن رانندگي ، تمرين هوس ديگر نفر چند همراه
و ميكنند زندگي خانواده از 500 بيش شايد كه كرده را
در بود ممكن هرآن و هستند ، قد نيم و قد بچههاي داراي
است معلوم كه راننده خانم.باشند بازي مشغول كوچه
كوچه اين در را تمرينش ندارد ، رانندگي در مهارتي هيچگونه
!رانندگي آموزش ماشين با نه هم آن است كرده آغاز
آمدهاند ، بار بيمسئوليت آدمها از بعضي اينقدر چرا راستي
كودكان جان بلكه نيستند ، خود جان فكر به تنها نه
در جزبازي جايي تابستان تعطيلات در كه را بيگناهي
شاهد بايد كي تا.مياندازند خطر به ندارند كوچهها
بود؟ صحنهها اينگونه
حسيني منصوره
|