مقوله در گپي و هنري اتفاق سه
فرهنگ
وحدت تالار در سهراب و رستم
سنتهاي از داستانسرايي هنر
است چين باستاني
مقوله در گپي و هنري اتفاق سه
فرهنگ
هيچ.داشت نگه را بزرگان حرمت بايد بودن بزرگ براي *
بكل را شاعري شعر ديگري ، خوشامد براي اصيلي هنرمند
نميكند مخدوش
صبح ، ساعت 30/9 حدود پنجشنبه ، روز يك پيش ، هفته چند -1
يك در گوينده.ميكردم گوش پيام راديو به رانندگي حال در
شاعر از شعري خواندن به آغاز هنري شگفتانگيز اقدام
تمامي "تقريبا كه بود شعري اين.كرد شاملو احمد معاصر
.ميشناسند دارند ، معاصر شعر با آشنايي اندك كه آنان
سروده معاصر زن شاعره(ف.ف)مرگ در شاملو احمد كه مرثيهاي
گونه اين را شعر شعر ، خواننده كه بود آن شگفتانگيز.است
:ميخواند
در ميگريم ، كوه درگاه در تو جستوجوي به مهدي ، يا
.علف و دريا آستانه
...مهدي يا
آسمان پيشاني بر كه است دمي سپيده نامت مهدي ، يا
.ميگذرد
...تو نام باد متبرك مهدي ، يا
امام مقدس نام بار يك شعر خط هر سر تعجب ، كمال در و
.بود شده اضافه (عج)زمان
و مشروطيت دوران شاعر لاهوتي ابوالقاسم سروده ماجراي -2
آن تصنيف يك قالب در شجريان محمدرضا استاد كه آن ، از پس
جمهوري سيماي و صدا.باشد قديمي شايد كردهاند ، اجرا را
ترجيع حذف با شگفتانگيز بازهم اقدام يك در اسلامي ،
ارائه خلقالله به را ناقص سرودي سالها ،"ميهن اي ميهن ، "
پخش شجريان ، استاد رسمي تقاضاي با كه اين تا ميكردند
اين پخش نتيجه در و شد متوقف سيما و صدا از ايشان صداي
نگران را بسياري دل و شادمان را برخي دل كه نيز تصنيف
.شد قطع ميكرد ،
يا دارد حلي راه مشكلي هر:ميگويند قديم از نميدانم -3
در ديگري جمله يا و دارد را خودش مند علاقه جنسي هر نه ،
كه نحوي هر به داشت قصد كه سيما و صدا اما.مضامين همين
را شعر اين اول از لاهوتي ابوالقاسم كه كند ثابت شده
آييني و هنري اشتباه گفته ، اگر يا است ، نگفته ميهن براي
را اشعار است حاضر كه كرد پيدا را خوانندهاي است ، كرده
ميداند ، صلاح و ميخواهد سيما و صدا كه صورتي هر به
خود تصنيف روي مرگ از پس شاعر كه اصلاحاتي در.بخواند
خواننده ميهن ، اي ميهن ترجيع تكرار جاي به داد ، انجام
...من خداي اي:ميخواند
و فرهنگي آحاد تمامي كمابيش كه مقدمه سه اين از پس
شايد زير نكات تذكر دارند ، اطلاع آن از جامعه غيرفرهنگي
:شود سيما و صدا اصحاب توسط راست راه انتخاب موجب
سطور ابتداي در زمان امام مبارك نام كردن اضافه.الف
سروده -گذشته در كه -ديگري شاعر رثاي در شاعري كه شعري
است آن عمل اين معني كه چرا ;است توهين نوعي متضمن است ،
سروده (عج)زمان امام مدح در زيبايي و پرمايه شعر هيچ كه
شعر از شدهاند مجبور سيما و صدا اصحاب و است نشده
زمان امام مدح در است ، شده سروده ديگري سوگ در كه زيبايي
كه چرا است ، باطل بكلي فرض اين البته كه كنند ، استفاده
زحمت خود به اندكي راديو برنامههاي تهيهكنندگان اگر
شيعه شاعران بويژه متاخر ، و متقدم شاعران وديوانهاي دهند
حضرت مدح در كه نغز اشعار بسيار چه كنند ، تورق را
و تنبلي بجز توجيهي عملي ، چنينيافت خواهند (عج)مهدي
.ندارد كشور غني فرهنگ به نسبت بيتفاوتي و بيانگيزگي
به نسبت هم بيتفاوتي ، و بيانگيزگي اين كه است مسلم
هر به باري را كاري و ديني امور هم و است فرهنگي امور
را خود جاي هم قلم اهل معنوي حقوق رعايتدادن انجام جهت
!دارد روشني سابقه زمينه اين در سيما و صدا چون كه دارد
.ميپرهيزيم كلام اطاله از
.است دست همين از كاري نيز "ميهن اي ميهن" ترجيع حذف.ب
و علم اهل از بسياري اعتقاد به كه ما نظر به نه "اساسا
براي مشكلي خود كليت در لاهوتي مرحوم شعر فرهنگ ، و دين
قرمزي خط هيچ از خارج و ندارد ما امروز جامعه باورهاي
توجيه چه كه نيست معلوم ميهن ستايش حذف بر اصرارنيست
هم زيبا تصنيف يك كردن ناقص.دارد مصلحتي و شرعي عقلي ،
رسانه بزرگترين اصحاب متوجه را بيذوقي اتهام كه اين بجز
.ندارد ديگري حاصل كند ، كشور
طالب كه است داده نشان سيما و صدا كه فضايي چنين با.ج
سطحي خواستهاي شناخت با كه غيرفرهنگياست ظهور و بروز
به آنچه.ميكنند سطحيتوليد كارهاي !بزرگ دهنده سفارش
و صدا بنيادي ضعف -سياست نه و فرهنگ منظر از و -ما نظر
واسطه به كه وضعياست همين واقع در ميشود ، محسوب سيما
سيما ، و صدا توليدي بخشهاي در غيرفرهنگي افراد حضور
نگرش همين "اتفاقا.است گرفته را عظيم رسانه اين دامن
ميشود ، باعث كه است سيما و صدا برنامههاي عمده در سطحي
و پول.گيرد قرار مردم اقبال مورد بسيار متوسط برنامه يك
ارزشهاي خلاف جهت در و راه اين از كه بيتالمال سرمايه
را شرع اهل خاطر بايد ميرود ، هدر فرهنگي و علمي و ديني
.كند آزرده بسي !را متشرعان نيز و
هيچ.داشت نگه را بزرگان حرمت بايد بودن بزرگ براي.د
مخدوش بكل را شاعري شعر ديگري ، خوشامد براي اصيلي هنرمند
است بهتر كه كنند سفسطه كه باشند كساني اگر حتي نميكند ،
در.گذاشتهشود عالميان خداوند ميهن ، جاي به شعر اين در
باري ستايش كه گفت ميتوان جرات به فارسي ، ادب آثار ميان
البته.دارد زيبايي و حجم حيث از را نخست مقام تعالي
جايگاه متاخر ، شاعران شعر ميان در بخصوص هم دوستي ميهن
فرانسوي ، نويسندگان از يكي قول بهدارد را خود
بردوش مجبورند شوند ، قلمداد بزرگ كه اين بعضيهابراي
!شوند سوار ديگران
اسلامي حميدرضا
وحدت تالار در سهراب و رستم
اين فردوسي شاهنامه حماسي ازمتون وسهراب رستم نمايش
.است آمده اجرا به وحدت تالار در روزها
بر ماه يك صابري پري كارگرداني به بازيگر با 6 نمايش اين
.بود خواهد صحنه روي
با پيوند و توران كشور به رستم ، رفتن نمايش اين موضوع
پسري تولد پيوند اين نتيجه.است شاهسمنگان دختر تهمينه
مادر بازگشته زمين بهايران پدر چون كه است سهراب نام به
دردربار سهراب.ميكند پنهان فرزند از را پدر نام
رستم پدرش كه درمييابد چون و ميشود بزرگ تورانيان
را پدر شايد تا ميشود ايران عازم وي دنبال استبه دستان
.دارد ديگري تقديربازي ليكن.ايرانبنشاند پادشاهي تخت به
گرفتار خدعه بهدام را پسر و پدر باز ، نيرنگ دشمنان
كشته پدر دست به سهراب اهريمني نبرد يك در و ميكنند
شاهنامه در فردوسي غمنامه بزرگترين سهراب و رستم.ميشود
.است ظاهرشده سينما پرده و صحنهتئاتر بر بارها كه است
به اشاره با نمايش اين كارگردان و نويسنده صابري پري
جوان بهنسل ايران نمايشي و ادبي متون شناساندن اهميت
همبستگياش دغدغه را حماسي افسانه اين انتخاب دليل كشور
استادان به دين اداي همچنين و شاهنامه از نمايشي دراجراي
چهارمين اين:افزود و دانست فرهنگايران و هنر بزرگ
آثار روي كار از ايرانپس نمايشي آثار مورد در وي تجربه
:افزود همچنين وي.است عطار و مولوي سپهري ، سهراب
كه شده تهيه مولانا و شمس ديدار براساس نيز وي نمايشنامه
.رفت خواهد صحنه روي بر بهزودي و است شمسپرنده آن عنوان
كهن حماسه اين از الهام با سهراب و رستم نمايش كارگردان
مثل سنتي هنرهاي و نمايشي عناصر از بااستفاده و ايراني
موءثر اثري تعزيه تكنيكهاي ايرانيو اصيل موسيقي و نقالي
.است آفريده بومي و ملي و
سنتهاي از داستانسرايي هنر
است چين باستاني
بخشي هميشه داستانسرايي:همشهري خارجي رسانههاي واحد
برخي در.است بوده جديد نسلهاي به سنتها انتقال از مهم
.است شده هنر از جدي شكلي به تبديل قصهگويي هنر فرهنگها
شامل و نبوده كودكان و خردسالان ويژه تنها هنر اين
.ميشود هم بزرگسالان
قبول مورد كه است هنري داستانسرايي چين بخشهاي برخي در
آن با را خود وقت مردم و دارد ، رواج بسيار است ، عامه
.ميگذرانند
شكل قصهگويي چين در سي ، .بي.بي تلويزيون گزارش به
آن معناي.است مشهور "پينتن" به و داشته را خود باستاني
يك و زن يك "معمولا.است "موسيقي همراهي با كردن صحبت"
.است تاريخي اغلب كه ميكنند تعريف را داستانهايي مرد
شعر و موسيقي آلات بيان ، و نطق با بازيگر دو اين
شهر در ابتدا "پينتن".ميدهند انجام را قصهگويي
.شد آغاز شانگهاي جنوب كيلومتري حدود 100 "سيساو"
داستانها.ميشود گفته ي"سيساو" لهجه به هنوز داستانها
.است تاريخي و عاشقانه اغلب
و قهرمانان ملكهها ، امپراتوران ، به قصهها اين
.ميشود مربوط ها"گانگستر"
به مربوط اغلب ما داستانهاي":ميگويد چيني كارشناس يك
اخلاقي نتيجه هميشه آنها.است بد آدمهاي و خوب آدمهاي
.دارند
انجام بد كارهاي بد آدمهاي و خوب كارهاي خوب آدمهاي
ميخواهد كه باشد اين در "پينتن" راز شايد.ميدهند
".دهند انجام خوب كارهاي مردم
يعني.شود تمام داستاني تا ميكشيد طول ماه حدود 3 زماني
اما.دهند ترتيب را برنامه روز در ساعت دو بايد "مثلا
ميكشد هفتهطول دو حدود و است كوتاهتر قصهها اكنون
.گيرد پايان داستاني تا
هر كه هستند سالخوردهاي بازنشستگان آن مشتريان بيشتر
پيرمرد يكميزنند "چرتي" آنجا در و ميآيند روز
براي كه ميخنداند را ما برنامهها اين اغلب":ميگويد
را داستان شما اگر و است ، خوب بسيار روح و جسم سلامتي
".است زدن "چرت" براي خوبي جاي نميفهميد ،
براي و نميفهمند خوب را روايتها اين لهجه جديد نسل اما
.است جالبتر (CD) فشرده ديسكهاي و ويدئويي بازيهاي آنان
در تا كرد نوآوري بايد سنت اين حفظ براي ميگويند برخي
نظر به و است سنت سنت اما.بماند زنده يكم و بيست قرن
.يابد تغيير زودي به برنامهها اين نميرسد
|